زبـان و اهمیت مدیریت آن
یکی از اعضای بدن انسان، زبان است. این عضو گوشتى که در دهان است و براى چشیدن، بلعیدن و گفتار به کار میرود نقش بسیار مهمی در زندگی بشر دارد. نویسنده در این مطلب بر این نقش را بویژه در روابط انسانی تبیین کرده و نشان داده که چگونه عضوی به این مهمی میتواند گناهان بزرگی را مرتکب شود و آدمی را به خسران ابدی دچار کند؛ زیرا بسیاری از گناهان بزرگی که انسان مرتکب میشود در ارتباط با این عضو میباشد.
نعمت زبان
خداوند زبان و به عربی لسان را از نعمتهای بزرگ و قابل توجه دانسته است.(بلد، آیات ۸ و ۹) این عضو بدن کارکردهای بسیار دارد که از جمله آنها کمک برای تشخیص مزهها و چشیدن مواد، ترشح مواد و بزاق برای نرم کردن و هضم غذا، کمک به بلعیدن غذا و از همه مهمتر استفاده برای بیان و سخن گفتن است. خداوند در آیات بسیاری از زبان به عنوان عضوى براى گویش و تفهیم مقاصد و بیان منویّات درونی یاد است تا اهمیت زبان را برای انسان روشن سازد.(آل عمران، آیه ۷۸؛ مائده، آیه ۷۸؛ نحل، آیات ۶۲ و ۱۱۶؛ مریم، آیه ۹۷ )
انسان از طریق این عضو است که میتواند سخن بگوید. در حقیقت گویش انسانی به این عضو بستگی دارد و بیان مقاصد و منویات از طریق آن شدنی است.(الرحمن، آیات ۳ و ۴ و ۱۳) تفاوتهای گویشی انسان بستگی شگرفی به این عضو دارد و رازهای بسیاری در عضو زبان و نقش آن در گویشها و ایجاد گویشی متفاوت وجود دارد که قابل تامل برای انسانهاست.
(روم، آیه ۲۲)
هر چند غیر از انسانها، موجودات دیگر نیز دارای زبان و حتی گویش و نطق هستند(نمل، آیات ۱۶ و ۱۸ و ۱۹؛ جن ، آیه ۱) ولی باید توجه داشت که نطق و گویش انسان از طریق زبان یک نشانه بزرگ از سوی خداوند است که قابل توجه و تشکر است.(الرحمن، آیات ۱ تا ۴؛روم، آیه 22)
گفتار و گویش، نشانگر شاکله و شخصیت انسانی
زبان به عنوان یک عضو بدن انسانی در مقام بیان آنچه در درون آدمی میگذرد، یکی از مهمترین ابزارهاست. اگر زبان نبود انسان قادر به گویش و بیان یافتهها و تجربیات خود و انتقال آن به دیگری نبود و تفهیم و تفهم نیز امکانپذیر نمیشد. این عضو به انسان کمک میکند تا دانشهای خود را به شکل گفتار و سخن بیان کند و در اختیار دیگران قرار دهد. از اینرو خداوند از تعلیم بیان به انسان به عنوان یک نعمت بزرگ سخن به میان آورده است.(الرحمن، آیات ۱ و ۴ و ۱۳)
زبان آینه گویای باطن و شخصیت و شاکله وجودی هر کسی است.در شعر پارسی این معنا به زیبایی بیان شده که: تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد. در حقیقت گویش و گفتار انسان است که حقیقت وجودی و شخصیت هر فردی را آشکار میکند. امیرمومنان على علیهالسلام میفرماید: ما أَضمَرَ أَحَدٌ شَیئا إِلاّ ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَصَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هیچ کس چیزى را در دل پنهان نداشت، جز اینکه در لغزشهاى زبان و خطوط چهره او آشکار شد.(نهجالبلاغه، حکمت ۲۶)
آن حضرت (ع) همچنین در سخنی به ویژگی هویدا شدن شخصیت انسان از طریق زبان اشاره میکند و میفرماید: در انسان ده خصلت وجود دارد که زبان او آنها را آشکار مىسازد، زبان گواهى است که از درون خبر مى دهد. داورى است، که به دعواها خاتمه مى دهد. گویایى است که بوسیله آن به پرسشها پاسخ داده مىشود. واسطهاى است که با آن مشکل برطرف مىشود. وصفکنندهاى است که با آناشیاء شناخته مىشود. فرماندهى است که به نیکى فرمان مىدهد. اندرزگویى است که از زشتى باز مىدارد. تسلیت دهندهاى است که غمها به آن تسکین مى یابد. حاضرى است که بوسیله آن کینهها برطرف مىشود و دلربایى است که گوشها بوسیله آن لذّت مىبرند.(کافى، ج۸، ص۲۰، ح۴)
رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز میفرماید : جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَهُ لِسانِهِ؛ زیبایى مرد به شیوایى زبان اوست.(کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۵۲، ح۲۸۷۷۵)
در حقیقت انسان با شیوایی گفتار است که زیبایی باطنی خود را به نمایش میگذارد؛ چنانکه زشتی شخصیت و باطن ناپاک انسانی هر کسی از طریق زبان هویدا میشود. آن حضرت در بیان حقیقت زبان و تاثیر آن در شناخت شخصیت انسانها میفرماید : إنَّ لِسانَ المُؤمِنَ وَراءَ قَلبِهِ فَإِذا أَرادَ أَن یَتَکَلَّمَ بِشَیءٍ یُدَبِّرُهُ قَلبُهُ ثُمَّ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانَ المُنافِقِ أمامَ قَلبِهِ فَإِذا هَمَّ بِشَیءٍ أمضاهُ بِلِسانِهِ وَلَم یَتَدَبَّرهُ بِقَلبِهِ؛ زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگوید درباره آن مىاندیشد و سپس آن را مىگوید اما زبان منافق جلوى دل اوست هرگاه قصد سخن کند آن را به زبان مىآورد و درباره آن نمىاندیشد.(تنبیه الخواطر، ج۱، ص106)
در آموزههای اسلام در قرآن و روایات بارها به مومنان هشدار داده میشود تا مراقب منافقانی باشند که در میان ایشان به سبک ظاهری آنان زندگی میکنند ولی تمام تلاششان نابودی اسلام و سبک زیست اسلامی آنان است. از آنجا که تشیخص منافق از مومن سخت است و حتی منافق کاتولیکتر از پاپ سخن میگوید و ظاهرسازی میکند، تنها راه شناخت آنها، توجه به مجموعه بیانات گفتاری شان است؛ زیرا لحن گفتار، رسواگر آنان است.(محمد، آیه ۳۰)
در روایات نیز میتوان تاکید بر مطلب را بسیار دید. تنها از امیرمومنان علی(ع) روایات متعددی صادر شده که ایشان به این نکته جهت شناخت مومن از منافق توجه داده است.
آن حضرت(ع) فرموده است : اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن یَتَکَلَّمَ بِکَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن کانَ خَیرا اَبداهُ وَ اِن کانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ یَتَکَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا یَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَیهِ؛ زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگوید، ابتدا درباره آن مىاندیشد، اگر خوب بود اظهارش مىکند و اگر بد بود آن را پنهان مىدارد. اما منافق هر چه به زبانش آید مىگوید، بى آنکه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زیان اوست. (نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۶)
امام صادق(ع)به مسئله نشانهها توجه خاصی دارد و آن را راهی برای شناسایی شخصیت انسانی میداند. آن حضرت (ع) در سخنی میفرماید: اِنَّ لاِهلِ الجَنَّهِ اَربَعَ عَلاماتٍ: وَجهٌ مُنبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعطیَهٌ؛ بهشتىها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده. (مجموعه ورام، ج ۲، ص۹۱)
خیر و شر زبان
زبان به معنای گویش و گفتار، عاملی مهم در رشد و بالندگی انسان است. انسانها همان گونه که سخن نیک میگویند خود را میسازند؛ زیرا زکات علم خویش را این گونه ادا میکنند و با ادای زکات زبان، رشد و بالندگی را برای خود رقم میزنند؛ زیرا خاصیت زکات این است که انسان را پاک کرده و موجب رشد و نمو او میشود؛ چنانکه زکات مال این گونه عمل میکند و موجب افزایش و ازدیاد مال و پاک شدن آن است.
از آیات و روایات اسلامی به دست میآید که زبان کلید هر خیر و شری است. امام باقر(ع) در این باره میفرماید : إِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کُلِّ خَیرٍ وَشَرٍّ فَیَنبَغى لِلمُؤمِنِ أَن یَختِمَ عَلى لِسانِهِ کَما یَختِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّتِهِ؛ براستى که این زبان کلید همه خوبیها و بدیهاست، پس سزاوار است که مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر (کیسه) طلا و نقره خود مُهر مى زند.(تحفالعقول، ص ۲۹۸)
بنابراین مدیریت زبان، مهمترین وظیفه هر انسانی است. از ویژگیهای زبان این است که به سادگی میتوان با آن خیر و شر را برای خود رقم زد. گناهان زبانی مقدماتی نمیخواهد در حالی که گناهانی که توسط دیگر اعضای بدن انجام میگیرد و شخص مرتکب میشود نیازمند مقدمات و بسترسازی است. انسان به سادگی با دروغ و غیبت و تهمت، گناهان کبیرهای را مرتکب میشود که هیچ هزینهای ندارد و نیاز نیست تا کاری و یا مقدماتی را برای ارتکاب آنها فراهم آورد.
امام على(ع)زبان را به درندهای همانند میکنند که به سادگی نیش میزند. آن حضرت میفرماید :اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ؛ زبان، درنده اى است که اگر رها شود، گاز مى گیرد.(نهجالبلاغه، حکمت 60)
از گناهان زبانی میتوان به اذیت و آزار زبانی(ممتحنه ، آیه ۲)، افتراء و تهمت(نور، آیات ۱۵ و ۱۶)، تحریف دین و آموزههای وحیانی و بدعت گذاری از این طریق(آل عمران،آیه ۷۸؛ نساء، آیه ۴۶)، دروغ و افتراء به خدا(نحل، آیه ۶۲؛ فتح، آیه ۱۱)، دشنام و ناسزا(نساء،آیه ۴۶) و قذف و اتهام زنا به مردان و زنان (نور، آیات ۱۱ و ۱۵ و ۱۶ و ۲۳)اشاره کرد.
گناهان زبانی در زمره گناهان کبیره شمرده میشود که خداوند عذاب دوزخ را به این دسته از گناهکاران وعده داده و غضب خویش را این گونه به نمایش گذاشته است.
ضرورت و نحوه مدیریت زبان
بر هر انسانی است که مراقب زبان خود باشد؛ زیرا زبان به سادگی آدمی را از حالی به حالی دیگر منتقل میکند. از این رو بزرگی و پستی را برای شخص به ارمغان میآورد. پس میبایست همواره هوشیار و بیدار بود تا این بهترین و بدترین عضو به انسان صدمهای وارد نسازد.
حضرت باقر(ع) میفرماید: لا یَسلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنوبِ حَتَّی یَخزُنَ لِسانَهُ؛ هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.(بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷)
پس سرچشمه بسیاری از کارهای خیر و عمل صالح و نیز گناهان کبیره و صغیره را میبایست در زبان آدمی جست. از این رو امام حسین(ع) میفرماید: زبان انسان، هر روز به اعضاى او نزدیک مىشود و مىگوید: چگونهاید؟ آنها مىگویند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم و مىگویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش. و او را سوگند مىدهند و مىگویند: ما فقط به واسطه تو پاداش مىیابیم و به واسطه تو مجازات مىشویم.(بحارالأنوار، ج۷۱، ص۲۷۸، ح۱۴)
رسول اکرم (ص) با توجه به نقش حساس زبان در زندگی بشر و خوشبختی یا بدبختی انسان میفرماید: خداوند! زبان را عذابى دهد که هیچ یک از اعضاى دیگر را چنان عذابى ندهد. زبان گوید: اى پروردگار! مرا عذابى دادى که هیچ چیز را چنان عذاب ندادى! در پاسخش گفته شود: سخنى از تو بیرون آمد و به شرق و غرب زمین رسید و به واسطه آن خونى بهناحقّ ریخته شد و مالى به غارت رفت و ناموسى هتک شد.(کافى، ج۲، ص ۱۱۵، ح ۱۶)
بسیاری از آیات و روایات به انسان میآموزد که چگونه سخن بگوید و مراقب زبان خود باشد. از نظر اسلام، اگر کسی بتواند زبان خود را بهدرستی به کار گیرد میتواند از آن به کمالاتی برسد که از هیچ طریق دیگر کسب شدنی نیست؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر، آموزش دین و اخلاق و ادب و علم و بسیاری از امور تنها از طریق سخن گفتن و زبان تحققیافتنی است. انسان با زبان است که میتواند دیگران را به کارهای خیر توصیه کند و از کارهای بد باز دارد و یا علوم و معارف الهی را منتقل نماید. با این ابزار است که انسان میتواند از خسران ابدی رهایی یابد و خود و دیگران را به کمال هدایت نماید. البته نباید از این نکته غافل شد که بهترین شیوه دعوت دیگران به کاری انجام خود عمل است تا دیگران از طریق آموزش عملی، درس بگیرند و هدایت شوند. از این رو در آیات و روایات دعوت عملی مقدم و ارزشمند دانسته شده است. امامصادق(ع)در اینباره میفرماید: کونوا دُعاهًًْ لِلنّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم، لِیَرَوا مِنکُم الوَرَعَ وَ الاجتِهادَ وَ الصَّلاهًَْ وَ الخَیرَ، فَاِنَّ ذلِکَ داعیَهًٌْ؛ مردم را به غیر از زبان خود، دعوت کنید، تا پرهیزکارى و کوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببینند، زیرا اینها خود دعوتکننده است.(کافى، ج ۲، ص ۷۸، ح ۱۴)
با این همه، اگر کسی در خود دید که از بهرهگیری درست زبان ناتوان است، بهتر آن است که سکوت کند و سخن نگوید. کم گوید و گزیده چون درّ گرانبها گوید. رسول اکرم (صلىالله علیه وآله) در این باره سفارش کرده و میفرماید: مَن کانَ یُؤمِنُ بِالله وَالیَومِ الاخِرِ فَلیَقُل خَیرا أَو لِیَسکُت؛ هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا سکوت نماید.(نهجالفصاحه، ح ۲۹۱۵)
پس اگر توانایی آن را دارد که سخن خیر و نیک بگوید به آن اقدام کند وگرنه سکوت او تنها راه نجات و رهایی اوست. امام سجاد (ع) نیز میفرماید: حَقُّ اللِّسانِ إِکرامُهُ عَنِ الخَنى وَتَعویدُهُ الخَیرَ وَتَرکُ الفُضولِ الَّتى لافائِدَهًَْ لَها وَالبِرُّ بِالنّاسِ وَحُسنُ القَولِ فیهِم؛ حق زبان، دور داشتن آن از زشتگویى، عادت دادنش به خیر و خوبى، ترک گفتار بىفایده و نیکى به مردم و خوشگویى درباره آنان است.(بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۸۶، ح۴۱)
آن حضرت همچنین میفرماید: المؤمنُ یَصمُتُ لِیَسلَمَ، ویَنطِقُ لِیَغنَمَ؛ مؤمن، خاموشى اختیار مىکند تا سالم بماند و سخن مىگوید تا سودى ببرد.(الکافی: ج ۲، ص ۲۳۱، ح ۳؛ میزان الحکمه: ج ۴، ص ۲۸۶۳)
امیرمومنان علی(ع) درباره مدیریت زبان و چرایی آن میفرماید: اِحبِس لِسانَکَ قَبلَ أَن یُطیلَ حَبسَکَ وَیُردىَ نَفسَکَ فَلا شَى ءَ أَولى بِطولِ سَجنٍ مِن لِسانٍ یَعدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیَتَسَرَّعُ إِلَى الجَوابِ؛ پیش از آنکه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاکت درافکند، او را زندانى کن، زیرا هیچ چیز به اندازه زبانى که از جاده صواب منحرف مىشود و به جواب دادن مىشتابد، سزاوار زندانى شدن دراز مدّت نیست. (غررالحکم، ج۲، ص۲۲۳، ح۲۴۳۷)
اینکه چگونه زبان را مدیریت کنیم؟ در آیات و روایات اسلامی بیان شده است. از جمله اینکه انسان میبایست همواره گفتار نیک داشته باشد و هرگز زشتگویی را پیشه خود نسازد. خداوند در آیه ۸۳ سوره بقره میفرماید: قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا؛ با مردم به نیکی سخن گوید.
امام باقر(ع) درباره این گفته خداوند که «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: بهترین سخنى که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند، لعنتکننده، دشنامدهنده، زخمزبان زن بر مؤمنان، زشتگفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مىدارد و انسان باحیا و بردبار و عفیفِ پارسا را دوست دارد.(امالى صدوق، ص ۳۲۶)
امام علی(ع) نیز میفرماید: لا تَقُل ما لا تُحِبُّ أن یُقالَ لَکَ؛ آنچه دوست ندارى دربارهات گفته شود، درباره دیگران مگوى. (بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۳۲)
امام حسن عسکرى(ع) نیز در تفسیر آیه «با مردم به زبان خوش سخن بگویید» فرمود: یعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگویید. مؤمن، به هممذهبان، روى خوش نشان مىدهد و با مخالفان با مدارا سخن مىگوید تا به ایمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با این رفتار، از بدىهاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پیشگیرى کرده است.(مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱)
امام على(ع) درباره آموزش و تادیب زبان و مدیریت آن میفرماید: عَوِّد لِسانَکَ لینَ الکَلامِ وَ بَذلَ السَّلامِ، یَکثُر مُحِبّوکَ وَ یَقِلَّ مُبغِضوکَ؛ زبان خود را به نرمگویى و سلام کردن عادت ده تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند. (غررالحکم، ح ۶۲۳۱)
مومن کسی است که اهل تدبیر است و کارهایی که موجب پشیمانی و نیازمند عذرخواهی و پوزش خواهی باشد انجام نمیدهد. پس سخنی نمیگوید که بعدا مجبور به عذرخواهی شود. پیامبرخدا(ص) در بیان صفات مومن به این نکته توجه میدهد که کاری نکن تا پوزش بخواهی: إیّاکَ و ما یُعتَذَرُ مِنهُ؛ بپرهیز از کارى که موجب عذرخواهى میشود.(بحارالأنوار– ج ۷۸ – ص ۲۰۰ میزان الحکمه ج۵- ص۵۲۵- ح۹۴۸۰)
انسان مومن همچنین در هنگام خشم سخن نمیگوید و تصمیمی نمیگیرد؛ چنانکه در هنگام مقابله با انسانهای بیخرد و جاهل جز به سلام و خیرخواهی سخنی بر زبان نمیراند و با سلامت از کنار زشتگویی جاهلان میگذرد.(فرقان،آیه ۶۳) از این رو سلام را در همه حال به عنوان حالت گفتاری خویش حفظ میکند. آغاز و انجام سخن او سلام است و از دایره سلامت سخن و نیکگفتاری خارج نمیشود؛ زیرا میداند که همه برکات در سلام و سلامتی روح و روان است که از طریق زبان هویدا و به نمایش گذاشته میشود. پیامبر(ص) در اینباره میفرماید:مَن دَفَعَ غَضَبَهُ دَفَعَ الله عَنهُ عَذابَهُ وَ مَن حَفِظَ لِسانَهُ سَتَرَالله عَورَتَهُ؛ هر کس خشمش را برطرف سازد، خداوند کیفرش را از او بردارد و هر کس زبانش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند.(امالى طوسى، ص ۳۴۹، ح ۷۲۱)
امام حسین (ع) نیز سفارش میکند که همواره زبان خود را کنترل و مدیریت کنید و چیزی نگویید که ارزش شما را بکاهد : لا تَقُولُوا باَلسِنَتِکُم ما یَنقُصُ عَن قَدرِکم؛ چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.(جلاءالعیون، ج۲، ص۲۰۵)
انسانهای بیمار و خبیث با زبان خودشان رسوا میشوند و اینگونه نیست که خباثت و یا بیماردلی آنان آشکار نشود. امام صادق (ع) در این باره میفرماید : إِذا أَرادَ الله بِعَبدٍ خِزیا أَجرى فَضیحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛ هرگاه خداوند بخواهد بندهاى را رسوا کند، از طریق زبانش او را رسوا مىکند.(بحارالأنوار، ج۷۸، ص ۲۲۸، ح۱۰۱)
آن حضرت کسی را که مردم از زبانش در اذیت و آزار هستند بدترین مردمان میشمارد و سفارش میکند که هرگز بدزبانی نکنید و تقوای زبان را داشته باشید: انَّ أبغَضَ خلقِ اللهِ عبدٌ أتقی الناسُ لسانَهُ؛ همانا نفرتانگیزترین مخلوق خدا بندهای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز میکنند.(جهاد النفس،ح۶۷۲)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از نقش زبان و آثار آن در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بشر است. بیگمان نمیتوان نقش زبان را در زندگی نادیده گرفت و به سادگی از کنار آن گذشت. بسیاری از مشکلات جامعه امروز ما به مسئله زبان و عدم توجه به آموزش ادب و مهارت زبانی باز میگردد؛ زیرا دروغ و تهمت و افترا و مسائل دیگر زبانی گناهانی است که جامعه را آلوده کرده است و اجازه نمیدهد تا مسیر بالندگی و رشد خود را به درستی بپیماید.