اخلاقی - تربیتیعرفانمعارف قرآنی

راه های دست یابی به تقوا

qom-12تقوا در مفهوم قرآني از جايگاه ويژه و خاصي برخوردار است به گونه اي که مي توان گفت تقوا به عنوان يکي از محوري ترين مفاهيم قرآني است که شبکه هاي از لايه هاي تو در تو آن را در بر مي گيرد و هم چون توحيد در محور توجهات قرآن قرار مي گيرد؛ به گونه اي که اگر تقوا از مباحث قرآني حذف شود کليدي ترين مفاهيم ديني و قرآني حذف شده است.

از اين روست که در هر گوشه اي از آيات قرآني به تقوا و مباحث مرتبط با آن باز مي گرديم. به سخني تقوا بيانگر دينداري شخص است و شخص در عمل به تقواي خويش دينداري خويش را به نمايش مي گذارد. کسي که فاقد تقواست در حقيقت فاقد دين در مفهوم قرآني آن است.

از اين رو سخن گفتن از تقوا به معناي سخن گفتن از دينداري است و بيان راه هاي دست يابي در حقيقت بيان راه هاي دينداري است. در آيات قرآني به تقوا چنان مي نگرد که اگر کسي تقوا نداشته باشد نمي توان از وي اميد عمل هنجاري و شخصيت سالم را داشت. شخصيت سالم در حوزه روان شناسي و انسان معتدل در حوزه جامعه شناختي کسي است که به تقوا رسيده باشد؛ زيرا تقوا از چنان دربردارندگي برخوردار است که همه حوزه هاي اعتقادي و عمل فردي و اجتماعي را شامل مي شود. در اين نوشتار کوشش بر آن است تا بعد و بخشي ديگر از مساله تقوا بر پايه آموزه هاي قرآني خوانش و تبيين گردد.

زمينه هاي تقوا

دست يابي به تقوا در بينش و نگرش قرآني به سادگي امکان پذير نيست و کسي نمي تواند به صرف برخورداري از برخي از فضايل و خصوصيات اخلاق فردي مدعي دست يابي به تقوا شود در حالي که امور اجتماعي هنجارهاي شرعي و عرفي و عقلي را مراعات نمي کند.

از سوي ديگر تقوا امري نيست که انسان بتواند بر پايه عقل خويش به راه هاي دست يابي به آن برسد ؛ از اين رو قرآن بيان مي کند که تبيين راه هاي و زمينه هاي تحصيل تقوا از اموري است که مي بايست از جانب خدا روشن و بيان گردد.(توبه آيه 115) بنابراين به سراغ قرآن بايد رفت تا از بر پايه آموزه هاي قرآني راه هاي دست يابي به تقوا را به دست آوريم.

خداوند در آيه 8 سوره مائده به ارتباط تنگاتنگ ميان تقوا و عدالت اشاره مي کند. ناگفته پيداست که عدالت پيش از آن که به شخص و مباحث شخصي ارتباط داشته باشد به مسايل اجتماعي مرتبط است و عدالت در حوزه مسايل اجتماعي و در ارتباط با ديگري معنا و مفهوم مي يابد.

در اين آيه خداوند مي فرمايد: يا ايها الذين آمنوا کونوا قوامين لله شهداء بالقسط و لايجر منکم شنئان قوم علي الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي و اتقوا الله ؛ اي کساني که ايمان آورده ايد براي خداوند بر پادارندگان باشيد و به عدالت و داد گواهي دهيد و مبادا دشمني شما با گروهي وادارتان کند که به عدالت رفتار نکنيد . به عدالت رفتار کنيد که عدالت به تقوا نزديک تر است و از خدا پروا داشته و تقوا پيشه کنيد.

در اين جا عدالت را زمنيه و بستري براي تقوا بيان مي کند و از مردم مي خواهد که تقوا پيشه کنند. اين تقوا پيشه کردن با قيام به عدالت پديد مي آيد و کسي که خود اهل قسط و عدالت نيست نمي تواند مدعي عدالت باشد. به اين معنا که کوتاه ترين راه و نزديک چيز به تقواي الهي رعايت عدالت و قسط است.

از سوي ديگر در همين آيه به اين مساله اشاره مي کند که شخص مي بايست گواه بر عدالت باشد. مراد از گواهي و شاهد بودن به معناي عينيت يافتن عدالت در شخص است. به اين معنا که شخص زماني مي تواند شاهد و گواه بر عدالت باشد که خود مجسم عدالت شود. اين همانند آيه اي است که مومنان را گواه و شاهد امت هاي ديگر قرار مي دهد و مي گويد که خداوند امت اسلام و مومنان واقعي را شاهد و گواه بر امت هاي ديگر قرار داده است و هم چنين در معنا و مفهوم آيه اي است که بيان مي کند که پيامبر(ص) و معصومان (ع) گواهان بر امت اسلام هستند.

بنابراين مراد از شاهد بودن شخص بر عدالت و قسط آن است که خود به صورت مجسمه عدالت در آيد و در حق خود و ديگري ظلم و بيداد نکرده و بر پايه عدالت رفتار کند. اين گونه است که خود شخص مي تواند گواه و شاهد عدالت باشد و اين گونه است که دشمني از ميان مردمان و جامعه رخت بر مي بندد.

بنابراين قرآن با اثبات ارتباط تنگاتنگ ميان عدالت و تقوا مي کوشد تا به مومنان اين نکته را تاکيدکند که کسي که عدالت نداشته باشد نمي تواند مدعي امري معنوي به نام تقوا باشد. عدالت در باره خويش و ديگري است که آدمي را به تقوا مي رساند.

براي رسيدن به عدالت مي بايست همه آن چه را که قرآن به عنوان اصول عقلايي وعقلي بيان داشته و عرف وشرع بر آن تاکيد ورزيده و يا از آن بازداشته عمل کند. اين بدان معنا خواهد بود که مفهوم عدالت چيزي شبيه مفهوم دين داري و تقواست. البته دين داري تنها در بخشي از عدالت جدا مي شود که مي توان آن را به حوزه احسان اختصاص داد؛ زيرا دينداري افزون بر عدالت نگاهي برتري بر مسايل انساني دارد که به حوزه عواطف و احساسات بر مي گردد که قرآن از آن به احسان ياد مي کند. عدالت در حوزه عقلانيت و عقل معنا و مفهوم مي يابد و از اين روست که با مسائل عاطفي و روان شناختي انسان ارتباطي پيدا نمي کند ولي دين داري افزون بر حوزه عقل و عقلانيت به حوزه عواطف انسان نيز ناظر است ؛ از اين روست که مساله احسان به عنوان اصلي مهم در دينداري جلوه مي کند.

از اين جاست که مي توان گفت که چرا قرآن عدالت را به عنوان نزديک ترين راه به سوي تقواي الهي بر مي شمارد ؛ زيرا تقوا امري است که در حوزه هاي دينداري از در بردارندگي اي برخوردار مي باشد که شامل حوزه احسان و عواطف افزون بر عقل مي شود؛ ولي از آن جايي که بيشتري مردم از عمل به احسان و نيکي در حق ديگري به ويژه دشمنان خودداري مي ورزند و حاضر به کوتاهي از حق عقلي خويش نيستند خداوند از مومنان مي خواهد که دست کم در محدوده عقل و عدالت حرکت کنند.

به عنوان نمونه شخصي که يکي از بستگان نزديکش به قتل رسيده است حاضر به گذشت و عفو نيست و مي کوشد تا قصاص کند و حق قاتل را در دستانش بگذارد از اين رو بر پايه عقل حرکت مي کند و عواطف و احساساتش را در جهت مثبت حرکت نمي دهد بلکه در جهت منفي مي کشاند و خواستار نه تنها مجازات بلکه تشديد مجازات مي شود تا داغ عزيز از دست رفته را جبران کند و آبي بر آتش کينه خويش بريزد. در اين جاست که عدالت به عنوان حکم عقل مي تواند انسان را از افزايش احساسات تند و منفي باز دارد و وي را به سوي تقوا متمايل سازد. در حقيقت اين عدالت است که عواطف فزاينده را کنترل و مهار مي کند و نزديک به تقوا مي سازد.

اما اگر شخصي به مقام تقوا رسيده باشد در اين حالت عواطف خويش را نه تنها به سوي عواطف منفي سوق نمي دهد بلکه مي کوشد تا فراتر از حکم عقل به سوي احسان روي آورده و در حق قاتل در صورت امکان گذشت کند .

البته قرآن عمل به حکم قصاص را زمينه ساز تقواپيشگي بر مي شمارد و آن را به حکم عقل نزديک تر مي داند. به اين معنا که حکم عقلي قصاص در صورتي که فرد همه راه ها را بر خود بسته است و به عمد و جنايت مرتکب قتل شده است با اين کار جلوي خطر احتمالي بلکه يقيني جنايت ديگري گرفته مي شود؛ کسي که يک بار بي جهت و يا به هر جهتي بدون مستند قانوني قتلي را مرتکب مي شود امکان آن وجود دارد که دوباره در حق ديگري دست به جنايت بزند ؛ بنابراين حکم عقلي و عدالت بر آن است که قصاص صورت بگيرد تا زمينه اي تقواي اجتماعي فراهم آيد. از اين رو قرآن با مخاطب قرار دادن عقلا به اين نکته توجه مي دهد که قصاص زندگي براي اجتماعي است که مي کوشد تا گرفتار ناامني و نابودي نشود و هم چنين زمينه اي براي بازدارندگي نسبت به کساني است که ممکن است به عدم قصاص خود مرتکب جنايت و قتلي شوند. در حقيقت قصاص موجب مي شود تا جامعه امنيت يابد و هم زمينه اي بازدارندگي اجتماعي جنايت فراهم آيد و کسي در جامعه به خود اجازه قتل ندهد.(بقره آيه 179)

به هر حال در آموزه هاي قرآني ميان عدالت و تقوا ارتباط تنگاتنگي وجود دارد چنان که در همين آموزه ها ميان عقل و عواطف ارتباطي خاص مورد نظر و توجه است.

از ديگر راه هايي که شخص مي تواند به تقوا دست يابد اخلاص در عمل است. از نظر قرآن اخلاص دو کارکرد و نقش اساسي در زندگي بشر بازي مي کند؛ هم موجب مي شود تا شخص خود را به تقوا برساند و هم چنين زمينه گرايش مردمان به دين و دينداري را فراهم مي آورد؛ زيرا با اخلاص است که فرد تنها براي رضاي خدا عمل مي کند و رفتارش را بر پايه آموزه هاي وحياني سامان مي دهد . اين مساله موجب مي شود که ناظر بيروني فرد را درستکار يابد و رفتار پسنديده وي نسبت به ديگران موجب جلب و جذب آنان به دين و دين داري گردد. در حقيقت با عمل خويش مردمان را به دين مي خواند نه با زباني که گاه با عملش تفاوت دارد.( شعرا آيه 109 تا 127 و نيز همان آيه 144 و 145)

پيروي از آموزه هاي قرآن و حرکت در صراط مستقيم(انعام ايه153) برپايي نماز(طه آيه 132) بهره گيري از الهامات و امدادهاي الهي (شمس آيه 8 و شعراء ايه 132 و 134) پذيرش انذارهاي الهي (انعام آيه 51) پرداخت حقوق ديگران از مهريه و غير مهريه (بقره آيه 237) توجه به حسابرسي الهي (آل عمران آيه 199 و 200) و مسايلي از اين دست خود بستري اساسي براي ايجاد تقوا در شخص است که مي بايست بدان ها توجه شود. همه آن چه را که قرآن به عنوان بستر و زمينه هاي بروز تقوا در شخص بيان مي کند به امور و مسايلي باز مي گردد که مي توان از آن به عمل بر پايه آموزه هاي وحياني و عرف و عقل ياد کرد. اين گونه است که مي توان گفت که تقوا الهي چيزي جز عمل به دانش و شناخت نيست ؛ دانشي که بر خاسته از گزاره ها و آموزه هاي وحياني و عقلاني و عرف پسنديده عقلايي است. بنابراين تقوا همان عمل است و کسي نمي تواند مدعي وجود تقوا شود در حالي که به دانش و علم خويش عمل نمي کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا