اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنیمقالات

راه های افزایش دوستان و ستایش

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

انسان موجودی اجتماعی است و برای نیازهای عاطفی و مادی و مانند آن نیازمند دیگران است. از این روست که میان انسان ها ارتباط اجتماعی شکل می گیرد که یکی از آن ها در قالب دوستی و رفاقت و صداقت است. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی امام حسن عسکری(ع) بر آن است تا راه های افزایش محبوبیت در جامعه و دوستان را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ارتباط و محبوبیت اجتماعی، نیاز بشر

انسان، خیر و خوبی را دوست می دارد و از شر و بدی بیزاری می جوید؛ زیرا فطرت بشر گرایش به کمال دارد و کمال خواه است. کمال خواهی بشر به این معناست که انسان نسبت به نواقص و فقر خود آگاه است و علم شهودی و حضوری دارد. هر حرکتی که انسان انجام می دهد در پاسخ به انگیزه کمالی خواهی و نقص گریزی اوست. بر همین اساس می کوشد تا به کمالی برسد که نقصی در آن نیست. خردمندان این کمال را در خالق و آفریدگار خود یافته و می کوشند تا بدان متصل شوند و از غنای خداوندگار حمید، مستغنی شوند.(فاطر، آیه 15 و آیات دیگر)

البته نظام احسن خداوندی این گونه سامان یافته که انسان در ذات خویش نیازمند جفت و زوج باشد؛ چنان که دیگر موجودات آفرینش را این گونه آفریده است.(یس، آیه 36؛ نجم، آیه 45؛ نحل، آیه 72) پس نیاز انسان به دیگر هم نوعان و دست کم جنس مخالف یک نیاز طبیعی و فطری است.

انسان ها هم چنین گرایش ذاتی به فرزند دارند همان طوری که گرایش به جنس مخالف یا غذا و مال و قدرت دارند تا نیازهای طبیعی دنیوی خود را برآورده سازند. برخی از این امور نیازهای جسمی و جنسی او را برآورده می کنند و برخی دیگر نیازهای روحی و روانی اش.( آل عمران، آیه 14 و آیات دیگر)

هم چنین انسان ها برای این که به درستی از دیگران بهره مند شوند، نیازمند ارتباط درست و صحیحی هستند که بدون هیچ گونه تنش و خشونت و برخوردی نیازهای خود را برآورده سازند و دیگران به وی گرایش ویژه ای پیدا کنند. این گرایش ویژه زمانی شکل می گیرد که دیگران او را دارای ویژگی هایی بدانند که می تواند به سبب همان صفات و ویژگی ها، نیازهای آنان را به آسانی و بهترین وجه برآورده سازد.

این جاست که مساله محبوبیت و ستایش و ثنا خود را نشان می دهد؛ زیرا ستایش دیگران زمانی شکل می گیرد که فرد به ویژگی های برجسته ای شناخته و معروف شود. وجود این ویژگی ها موجب ستایش دیگران و محبوبیت در نزد آنان می شود. پس هر کسی دوست می دارد به کسی که دارای برجستگی ها و ویژگی های انحصاری یا برتری است ارتباط پیدا کرده و از وی بهره مند شود؛ زیرا کمالی در او می یابد و می کوشد تا خود را به آن برساند و این گونه از نقص و کمبودی بگریزد.

اصلاح ارتباط با خدا، سبب اصلاح ارتباط با خلق

اما از آن جایی که کمال مطلق خداوند است و خاستگاه و منشای هر کمال و خیری خداوند تبارک و تعالی است، می بایست گفت فردی که دارای برجستگی های کمالی است، آن را از خداوند دارد؛ زیرا بشر به طور طبیعی فاقد چیز کمالی است و فقر هویت ذات او را تشکیل می دهد.(فاطر، آیه 15) پس این کمالی که در فرد است کمالی است که خداوند به او بخشیده است.

بر همین اساس باید گفت که هرکسی بخواهد در جامعه به محبوبیت برسد و به سبب وجود کمالی ممدوح مردمان شود و مردمان به ثنا و ستایش وی بپردازند، می بایست خودش را با خداوند وصل کرده و رابطه خویش را با خدا اصلاح کند، وگرنه رابطه او با خلق و دیگران به هم می خورد؛ زیرا هر گونه فساد ارتباطی با خدا، به معنای قطع بهره مندی از کمالی است که خداوند به شخص داده است و قطع ارتباط و افاضات الهی نیز به معنای تبدیل نعمت به نقمت و در نهایت بازگشت به فقر و نداری است که پیش از آن دارا بوده است.

از همین روست که امام حسن عسکری(ع) و نیز امام صادق(ع) و امیرمومنان علی(ع) اصلاح ارتباط صحیح با خداوند را عامل اصلاح میان انسان و دیگران دانسته و می فرمایند: مَن اَصلَحَ فیما بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ اَصلَحَ اللهُ ما بَینَهُ و بَینَ النَّاسِ؛ کسی که بین خود و خدایش را اصلاح کند خداوند بین او و مردم را اصلاح می کند.(جهاد النفس، حدیث 355؛ من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 396 ، ح 5845 ؛ تنبیه الخواطر یا مجموعه ورام ج 2 ، ص 163 ؛ بحارالأنوار، بیروت، ج 68، ص 366، ح 12؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، 89)

راه های افزایش محبوبیت و دوست

چنان که گفته شد علت محبوبیت انسان در میان مردم و جلب دیگران به سوی وی، وجود صفات و ویژگی های برجسته در اوست. پس هر چه انسان دارای ویژگی ها و صفات برجسته کمالی باشد، گرایش مردم به سوی او بیش تر خواهد بود و در جامعه محبوب می شود و مردمان علاقه مند به دوستی و ارتباط با او می شوند.

اما همه صفات کمالی به یک اندازه در گرایش مردم به سوی شخص ومحبوبیت نقش ندارند؛ زیرا تنها برخی از صفات و ویژگی های کمالی است که نقش کلیدی و اساسی در محبوبیت و گرایش مردم به سوی شخص دارد.

همان طوری که گفته شد اصلاح میان خود و خدا مهم ترین عامل و اصلی ترین آن هاست. بر همین اساس باید دنبال ویژگی ها و صفاتی رفت که موجب اصلاح میان خود و خدا می شود تا این گونه زمینه برای اصلاح میان شخص و مردم فراهم آید و گرایش مردم به شخص افزایش یافته و محبوبیتی را در جامعه کسب کند.

امام حسن عسکری (ع) ارتباط تنگاتنگی را میان برخی از صفات برجسته انسان با مساله محبوبیت و دوستی می بیند. آن چه از این صفات به دست می آید، صفاتی است که در مرحله نخست، موجب اصلاح رابطه انسان با خدا می شود.

سه صفت برجسته افزایش محبوبیت و دوست

امام حسن عسکری(ع) سه صفت برجسته را مهم ترین عامل در محبوبیت در میان خلق و افزایش دوستان صدیق و صادق می داند و می فرماید: مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجّیَتَهُ، وَالْكَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ، كَثُرَ صدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیْهِ؛ فرمود: هركس ورع و احتیاط در روش زندگیش، بزرگوارى و سخاوت عادت برنامه اش و صبر و بردبارى برنامه اش باشد؛ دوستانش زیاد و تعریف كنندگانش بسیار خواهند بود. أعلام الدّین: ص 314، س 7، بحارالأنوار: ج 75، ص 379، س 22)

  1. ورع و پارسایی: ورع از لگام زدن به حیوان و جلوگیری از خوردن و نوشیدن و فاصله انداختن میان غذا و حیوان گرفته شده است. این که برخی آن را به معنای تقوا گرفته اند به یک معنا درست است، ولی باید توجه داشت که فرق ظریف و لطیفی میان تقوا و ورع است؛ زیرا تقوا به یک معنا لفظی عام است؛ زیرا تقوا از وقایه به معنای سپر گرفتن نسبت به هر خطری است؛ از همین روست که پرهیزگاری معنا می شود که انسان با سپر گرفتن از خطر پرهیز می کند؛ اما ورع نوعی خاص از تقواست که با لگام زدن بر خواهش های نفسانی و فاصله انداختن میان نفس و خواسته هایش است. امام صادق (ع) براي تقوا درجات و مراتبي ذكر مي كند. آن حضرت(ع) يكي از آن مراتب تقوا را ورع مي شمارد و مي فرمايد: فإني أوصيك بتقوى الله و طاعته، فإن من التقوى الطاعة، و الورع، و التواضع لله و… ؛ شما را به تقواي الهي و اطاعت فرمان خدا سفارش مي كنم. پس بدانيد كه از مراتب تقوا، طاعت خدا، رعايت ورع و تواضع براي خدا است.( سيد هاشم بحراني، تفسير البرهان، ناشر بنياد بعثت- تهران، 1416 ق، ج1، ص 54)ورع خود درجاتي دارد و اولين درجه آن كه از همه نازل‎تر است، ورع اهل توبه است كه موجب مي شود انسان از معصيت پرهيز كرده و توبه كند و به اطاعت روي آورد.برای تقوا مراتبی گفته شده که مرتبه نخست تقوا، مرتبه ايمان و تسليم است، مرتبه دوم آن مقام « توبه» است. در اين مقام مؤمن از همه گناهان اجتناب مي ورزد، مرتبه سوم « تقوا» آن است که «أن يتقى الشبهات و هو مقام الورع» يعني اجتناب از شبهات است. امام صادق (ع) فرمود: ورع عاملي است كه انسان را از محرّمات خداوند باز داشته و او را از شبهات دور گرداند (محدث نوري، مستدرك الوسايل، مؤسسه آل البيت، قم 1408ش، ج17، ص324) آن حضرت (ع) در بيان ديگري فرمود: الورع، الوقوف عند الشبهة ؛ ورع آن است كه در برخورد با شبهه انسان توقف كند، اگر شبهه حرام است يعني احتمال مي دهد انجام فعلي حرام باشد، آن را ترك كند و اگر احتمال واجب بودن مي دهد، انجام دهد.در تعریف ورع تائبین ( توبه کنندگان ) گفته شده که آن ، همان مقدار تقوایی است که مکلف را از فسق بیرون ببرد و موجب قبولی شهادت باشد؛ ورع صالحین نیز:آن ، حالتی است که انسان را از شبهات بیرون برده و از آن ها باز بدارد . ورع متقین نیز: همان ترک حلالی است که ترس کشیده شدن به حرام در آن حلال برای شخص وجود داشته باشد . ورع صدّیقین : همان اعراض از غیر خداست، از ترس آن که ساعتی از عمر در کاری که سودی ندارد تباه گردد .امام حسن عسکری(ع) در توصیه و سفارشی به شیعیان و دوستان خود می فرماید: لِشیعَتِهِ: أوُصیكُمْ بِتَقْوَى اللهِ وَالْوَرَعِ فى دینِكُمْ وَالاْجْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَدیثِ، وَأداءِ الاْمانَهِ إلى مَنِ ائْتَمَنَكِمْ مِنْ بِرٍّ أوْ فاجِر، وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ؛ تقواى الهى را پیشه كنید و در امور دین ورع داشته باشید، در تقرّب به خداوند كوشا باشید و در صحبت ها صداقت نشان دهید، هركس امانتى را نزد شما نهاد آن را سالم تحویلش دهید، سجده هاى خود را در مقابل خداوند طولانى كنید و به همسایگان خوش رفتارى و نیكى نمائید. (أعیان الشّیعه، ج 2، ص 41، س 30؛ بحارالأنوار، ج 75، ص 372، ح 12) به هر حال، یکی از مهم ترین عوامل و موجبات محبوبیت و افزایش دوست آن است که انسان به بهبود روابط خود با خدا بیاندیشد و با اصلاح میان خود و خدا، زمینه محبوبیت و اصلاح میان خود و دیگران را فراهم آورد و دوستان صدیق و صادق خویش را افزایش دهد. امام حسن عسکری(ع) مرتبه برتر از مراتب ورع را وقوف در برابر شبهات دانسته و می فرماید: : أوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْههِ، أعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ الْفَرائِضَ، أزْهَدُ النّاس مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أشَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ؛ با ورع ترین و پارساترین مردم آن كسى است كه از موارد گوناگون شبهه و مشكوك اجتناب و دورى نماید; عابدترین مردم آن شخصى است كه قبل از هر چیز، واجبات الهى را انجام دهد; زاهدترین انسان ها آن فردى است كه موارد حرام و خلاف را مرتكب نشود; قوى ترین اشخاص آن شخصى است كه هر گناه و خطائى را ـ در هر حالتى كه باشد ـ ترك نماید. (مستدرك الوسائل: ج 12، ص 261، ح 14061) پس تقوا ملكه نفساني و بازدارنده دروني است كه انسان را از گناه و عصيان حفظ مي كند. این تقوا دارای مراتبي است ، که « ورع» یکی از مراتب آن است. البته ورع نيز داراي مراتبي است كه علامه مجلسي از جمله مراتب آن را « ورع التائبين، ورع السالكين، ورع المتقين و ورع الصالحين» ذكر كرده (بحارالانوار، ج67، ص257) و امام صادق (ع) براي ورع يازده اصل و پايه ذكر كرده، كه اولين پايه آن محاسبه نفس است.(همان) از اين بالاتر ورع اهل صلاح است، كه از مشتبهات نيز پرهيز مي كنند . رسول گرامي اسلام(ص) فرمودند: دعْ ما يُريبك إلي ما لايُريبك (وسائل الشيعه، ج 18، ص124) چيزي كه شبه ناك است و كاري كه مشتبه است و حلال بودن آن روشن نيست ترك كنيد». غذاي شبه ناك و حرف شبه ناك را گرچه ظاهراً حلال است، ولي چون حليتش مشكوك است، ترك كنيد. اين ورع صالحين است. از اين بالاتر ورع اهل تقوا است؛ كه نه تنها از محرّمات و مشتبهات پرهيز دارند بلكه حتي از حلالهايي كه انسان را به سوي مشتبه مي كشاند، نيز مي پرهيزند. گاهي انسان درباره افرادي سخن مي گويد، ولي كم كم ممكن است سخن منتهي شد به جايي كه احتمال هتك حيثيّت يا غيبت مؤمني در آن باشد و در اين صورت البته بايد آن را ترك كند. يا آن مسائل مالي راكه كم كم ممكن است با اشتغال به ان دستش به مال مشتبه آلوده شود، ترك كند. آن حلالي را كه احتمال ميدهد كم كم پيآمد شبه ناك داشته باشد نيز ترك كند. اين ورع اهل تقوي است. از اين بالاتر ورع صدّيقين است. كه از هر چه غير خداست وارسته اند؛ و از هر چه غير حق است پرهيز مي كنند. اگر قلب جز محبت خدا چيز ديگر نپذيرفت قلب صديقين است. خداي سبحان فرمود: «ما جَعل اللهُ لِرَجلٍ مِن قَلبيْنِ في جَوفه»(احزاب، آیه4 ) قلب، يعني همان لطيفه الهي، كه در يك انسان دو قلب وجود ندارد. به ما هم آموختند كه از خداي سبحان مسئلت كنيد كه در اين قلب جز محبت حق چيزي راه پيدا نكند. «وقلبي بحُبّك مُتيماً (از فقرات دعاي كميل) بار الها قلب مرا به محبت و دوستي خود شيدا و بيقرار كن». اين تربيت، تربيت صدّيقين است كه قلب، از غير خدا وارسته باشد.(آية الله جوادي آملي، حكمت عبادات) آیت الله جوادی آملی نیز می فرماید: «تقوا» از ماده «وقايه» به معناى نگه دارى است و در اصطلاح دين يعنى نفس را كنترل كردن و انجام دادن واجبات و ترك كردن محرّمات اما «ورع» درجه بالاترى از تقوا است، چون «ورع»؛ يعنى، علاوه بر انجام واجبات و محرمات، از مكروهات و بلكه از بعض مباحات هم پرهيز كردن و نيز همان طور كه در ظاهر و بين مردم رعايت اين جهات مى‏شود، در باطن و خلوت هم مواظب نفس بوده و از ارتكاب محرّمات و مكروهات خوددارى شود.
  2. کرامت: از دیگر عوامل موثر در محبوبیت و افزایش صدیق و دوست صادق، داشتن خصلت کرامت است. کرامت برترین مرتبه احسان است. انسان دارای کرامت نه تنها اهل عفو و بخشش نسبت به گناهکار و خطاکار است، بلکه به خطاکار نیکی نیز می کند؛ چنان که امام حسن مجتبی(ع) نسبت به شامی رفتار کرد و نه تنها از گناه و خطای دشمن او گذشت بلکه او را مهمان کرد و حوائج و نیازهای مادی و معنوی او را بر آورده ساخت.نخستین سوره و آیاتی که از سوی خداوند نازل شده ناظر به کرامت خداوند است : اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ؛ بخوان در حالی که پروردگارت کریم تر است(علق، آیه 1)؛ زیرا خداوند اکرم درست کرامت به تو می آموزد. پس هدف آموزه های قرآنی این است که انسان به مقام کرامت برسد؛ زیرا خداوند در مقام پروردگاری با اسم اکرم ظهور می کند تا پیامبرش را به مقام اکرم برساند و مظهر خویش قرار دهد و او نیز به عنوان معلم و مزکی دیگران را به این مقام برساند.(بقره، آیات 129 و 151؛آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) هم چنین خداوند در بیان صفات مومنان می فرماید که آنان از کنار لغو و سخنان یاوه و بیهوده دیگران به کرامت و بزرگواری عبور می کنند.برخلاف انسان کریم انسان لئیم است که به هیچ اصل اخلاقی پای بند نیست و با لئامت خویش ابروی خویش و دیگران را می برد و شرافت انسانی را لکه دار می سازد.خداوند در آیات قرآنی از خود به عنوان کریم(نمل، آیه 40) و اکرم، هم چنین از قرآن به عنوان کریم(نمل، آیه 29؛ واقعه، آیه 77) یاد کرده است؛ چنان که از مردمان خواسته تا در سخن کریم داشته باشند و از کرامتی که خداوند به آنان ارزانی داشته حفاظت نمایند.بر اساس کتاب غرر الحکم از امیر المؤمنین(ع) روایات بسیاری در تبیین و تشریح صفت کرامت و شیوه ها و نشانه های آن بیان شده که از جمله آن ها می توان به این روایات اشاره کرد. امام علی(ع) می فرماید: الکَرَمُ ملک اللِّسان وبذل الإحسان؛ کرم و بزرگواری، مالک بودن زبان و بذل احسان است.امام علی(ع) دیگر مصادیق کرامت را نیکویی خلق و پرهیز از پستی می‌داند: الکرم حسن السجیّة واجتناب الدَنیّة؛ کرم و بزرگواری نیکویی خلق و پرهیز از پستی است. امام علی(ع) می فرماید: الکریم إذا قدر صفح وإذا ملک سمح وإذا سئل انجح؛ کریم و بزرگوار هرگاه قدرت (بر انتقام) پیدا کند، گذشت می‌کند و هرگاه مالی به دست آورد، بخشش می‌کند و هرگاه چیزی از او خواسته شود، برآورده می‌سازد. تغافل، عبارت است از این‌که انسان، از مطلبی آگاهی داشته باشد و به خاطر مصلحت، خود را غافل و بی¬خبر نشان دهد و به گونه‌ای رفتار کند که طرف مقابل گمان برد؛ او بی¬خبر است و بدین¬وسیله، رشتة محبت و دوستی میان او و آن شخص گسسته نمی‌شود و رقابت حسنه به سردی نمی‌گراید. گشاده¬رو بودن از دیگر صفات کریم است: امام علی(ع) می فرماید: «یُستَدَلُّ علی کرم الرجل بحُسنِ بشره وبذل بِرّه»؛ بر کرم مرد، به خوشرویی او و بذل احسانش استدلال می‌شود. در سفر نیز کریم است. رسول الله(ص) می فرماید: «من کرم الرجل أن یطیب زاده فی السفر»؛ کرامت مرد آن است که در سفر، زاد و راحلة نیکو و پاکیزه داشته باشد.نیکی کردن به والدین از دیگر خصوصیات کریم است؛ امام علی(ع) می فرماید: «و بِرّ الوالدین من کرم الطبیعة»؛ از کرامت و داشتن طبع کریم آن است که به پدر و مادر نیکی کنید.گریستن بر زمان از دست رفته نیز از دیگر خصوصیات کریم است. امام علی(ع) می فرماید: «من الکرم بکائه علی ما مضی من زمانه وحنینه إلی أوطانه وحفظ قدیم إخوانه»؛ از بزرگواری و کرامت است، گریستن انسان بر زمان از دست رفته‌اش و اشتیاق او به زادگاهش و حفظ کردن دوستان و برادرانش.در روایاتی که در این باب مطرح شده ویژگی هایی دیگری برای کریم بیان شده که مجموعه آن ها نشان می دهد که رفتار کریمانه تا چه اندازه می تواند انسان را به اوج انسانیت برساند. البته بیان همه آن ها در این جا مقدور نیست و به همین میزان بسنده می شود. به هر حال، داشتن چنین خصوصیت بزرگی موجب می شودکه انسان محبوب میان مردم شده و دوستان صادق بسیاری بیابد. امام علی(ع) هم چنین می فرماید: «الکرم إیثار العرض علی المال واللوم إیثار المال علی الرجال»؛ بزرگواری به برگزیدن آبروست و بر دارایی و پستی برگزیدن دارایی است بر مردان. امین بودن از دیگر خصوصیات اوست: امام علی(ع) می فرماید: «حفظ الرجل أخاه بعد وفاته فی ترکته کرم»؛ حفظ کردن ترکه و دارایی برادر مؤمن، پس از مرگ، از کرامت و بزرگواری است. گرامی داشتن مهمان : امام علی(ع) می فرمای: «من کرم الأخلاق برّ الضیف»؛ نیکی کردن به میهمان، از کرائم اخلاق است. کینه نداشتن، از دیگر صفات است. امام علی(ع) می فرماید: «لایکون الکریم حقوداً»؛ شخص کریم، کینه¬ورز نخواهد بود. هم چنین کریم انسان شاکری است. امام علی(ع) می‌فرمایند: «الکریم یشکر القلیل واللئیم یکفر الجزیل»؛ شخص کریم به عطای کم هم شکر می‌گذارد و شخص پست، زیاد را هم کفران می‌کند. برآوردن حاجت دیگران : امام علی(ع) می فرماید: «الکریم إذا ایسَرَ أسعف و إذا عسر خفَّفَ»؛ کریم کسی است که چون دستش (از نظر مالی) باز باشد، حاجت مردم را روا کند و چون تنگدست باشد، عطا را سبک و کمتر کند(و یکسره ترک نکند). امام علی(ع) هم چنین می فرماید: می‌فرماید: «الکریم بریٌء من الحسد»؛ کریم و بزرگوار، از رشک و حسد بیزار است. حضرت علی(ع) تغافل و خود را به غفلت زدن را از اوصاف کریم می-داند و می فرماید: «الکریم یتغافل وینخدع»؛ آدم کریم و بزرگوار، خود را به غفلت می‌زند و به ظاهر فریب می‌خورد. ایشان هم چنین می فرماید: «أشرف أخلاق الکریم تغافله عمّا یعلم»؛   بالاترین و شریف‌ترین اخلاق کریم آن است که بسیاری چیزهایی که می‌داند، نادیده بگیرد. امام علی(ع) هم چنین می فرماید: إنّ من الکرم لیّن الکلام؛ نرم و لین بودن سخن، از کرامت و بزرگواری است. در روایات بسیاری به این نکته توجه داده شده که کرامت آدمی موجب می شود تا انسان به خصلت هایی چون رفق و مدارا(الرفق بالإتباع من کرم الطباع؛ نرم خویی و ملاطفت با بستگان و همراهان از بزرگواری سرشتهاست)، تعاطف و محبت(الکریم یلین اذا استعطف واللئیم یقسوا إذا ألطف؛ شخص بزرگوار هرگاه به او مهر و محبت می‌شود، نرم می‌گردد و فرومایه و پست، هرگاه با او به نرمی و ملاطفت رفتار شود، سخت می‌شود) و مانند آن دست یابد. البته در قرآن کرامت در برابر هوانت و اهانت به کار رفته است.(فجر، آیات 15 و16) در روایات است: وَمَنْ یُهِنْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ ، کسی که خداوند به او اهانت کرده هیچ اکرام کننده ای نمی یابد. رفتارهای کریمانه موجب می شود که انسان نسبت به خطاهای دیگران گذشت داشته باشد و آنان را مورد سرزنش قرار ندهد بلکه در پاسخ بدی و زشتی آنان کار نیک و خوبی را انجام دهد. اگر انسان به چنین طبیعتی دست یابد به طور طبیعی جاذبه ای برای او ایجاد می شود که مردم به سمت او کشیده می شوند و او می تواند دوستان صادق و راستین خویش را افزایش دهد و از میان مردمان بهترین ها و برترین ها را برای خود انتخاب کرده و به عنوان دوست با آنان ارتباط داشته باشد. در همین چارچوب است که معیار ارزش گذاری انسان تقوا قرار گرفته است؛ زیرا با تقواست که انسان به مقام گرامی ترین ها و اکرم الناس می رسد.(حجرات، آیه 13) خداوند خود (رحمن، آیات 27 و 78 و آیات دیگر) و فرشتگان و اهل بهشت را به کرامت ستوده است.(عبس، آیه 16؛ انفطار، آیه 11 و آیات دیگر)
  3. حلم: حلم از دیگر عواملی است که موجب محبوبیت و افزایش دوستان صادق و صدیق می شود. حلم عبارت از صبر عقلانی است. حلیم کسی است که بتواند عقل و عاطفه را چنان در حالت اعتدال جمع کند که هیجانات عاطفی و احساسات با حفظ مناسب در خدمت عقل باشد و صبر جمیلی را به ارمغان آورد. انسان داراي حلم كسي است كه در عين توانايي، در هيچ كاري شتاب نمي كند و در كيفر مجرمان شتاب زده نمي شود، روحي بزرگ دارد و بر خشم و احساسات خو مسلط است.چنان كه در روايت آمده شخصي از امام حسن مجتبي (ع) سؤال كرد: حلم چيست؟ فرمودند: الْحِلْمُ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ مِلْكُ النَّفْسِ؛ فرو بردن خشم و تسلط بر خويشتن است.( بحار الانوار،ج 78، ص102) و بر همين اساس حضرت علي (ع فرمودند: لا حِلمَ كالصَّبرِ و الصُمتِ»: هيچ حلمي مانند استقامت و سكوت نيست.( همان، ج 77، ص 78) بنابراين استقامت و كنترل زبان، از شاخه هاي مهم حلم است، پس حلم مفهومي ضد عجز وتسليم نيز دارد.بعضي گفته اند كه حلم ضد سَفَه است. به خاطر اينكه «سَفَه» يعني بي خردي و سبك سري و عجله و در حلم،بردباري و وقار و اهمال[مهلت دادن]مي باشد. در مورد خداوند در دعاي جوشن كبير مي خوانيم: « يا مَن هُوَ بمَن عَصاهُ حَليم؛ ای کسی که نسبت به عصیان کننده اش حلیم است.» ( دعاي جوشن كبير، فراز 57)امیرمومنان علی(ع) می فرماید: يَحتاجُ العلمُ إلي الحِلمِ و يَحتاجُ الحِلمُ إلي الكَظمِ؛ علم به حلم نیازمند است و حلم به فروبردن خشم ».( غررالحكم، ص 882، ح 10869) آن حضرت (ع) هم چنین فرمودند:« إنما الْحِلْمُ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ مِلْكُ النَّفْسِ ‏؛ حلم همان فرو بردن خشم و مالکیت نفس خویش است».(بحار الانوار، ج 77) در كتاب شريف بحار الانوار ذيل حديثي از پيامبر (صلّی اللّه علیه وآله) تفاوت اين دو واژه را علامه مجلسي(ره) بيان فرموده اند: دربيان حلم و رفق،هرچند اين دو در معنا، معنايي نزديك هم دارند اما فرق كمي ميان آنهاست:حلم،ترك مكافات و جزاء از كسي است كه به تو ستم كرده يا خطايي نسبت به تو مرتكب شده و سكوت در مقابل كسي است كه به تو بد دهني وسفاهت كرده. اما رفق،يعني لطف و شفقت و احسان به بندگان و عباد.
  4. و اما صبر: يعني حبس نفس در مصادفه با ناملايمات و صبر مرد حبس كردن نفس از اظهار جزع است، و جزع « بيان آنچه كه رسيده به آدمي از مصائب و ضررها و غم و اندوه مي باشد؛. و جايز نيست كه صبر به اين معنا، صفت براي خداوند تبارك وتعالي قرارگيرد؛ زيرا مصائب و ضررها به خداوند اصابت نمي كند ولي جايز است وصف حليم را به خداوند تبارك و تعالي نسبت داد».( الفروق الغويه، فرق بين حلم وصبر، ص 200) در كتاب فروق اللغة،ابي هلال عسكري تفاوت صبر وحلم را اينگونه بيان فرموده:« بدان كه حلم، اهمال بتأخير عقاب مستحق است و حلم از جانب خداوند تعالي نسبت به گنهكاران در دنيا فعلي است مُنافي تعجيل درعقوبت از نعمت و عافيت و بدان كه حلم صحيح نيست مگر از كسي كه قادر بر عقوبت و امثال عقوبت مثلا تأديب بوسيله زدن باشد. و همچنين به كسي كه ترك ظلم مي كند حليم گفته نمي شود و تنها زماني گفته مي شود «حَلُمَ عَنهُ: از او درگذشت» كه عقابش را به تأخير اندازد و او را عفو كند و اگر چنانچه او را عقاب كند عادل باشد نه ظالم.

پس این سه خصلت است که انسان را به جایی می رساند که مورد ستایش و مدح و ثنا دیگران قرار گرفته و محبوب خلق و خالق می گرداند و زمینه را برای افزایش دوستان صادق فراهم می آورد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا