اخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

راه هاي گريز از پشيماني و ندامت

SAMAMOSندامت و پشيماني، حالتي در انسان است كه به سبب فوت شدن مقصودي عارض مي شود. افسوس و حسرت خوردن از نشانه هاي پشيماني است. بارها در زندگي از اينكه كاري را انجام داديم كه نمي بايست انجام مي داديم و يا از اينكه كاري را ترك كرديم و اي كاش آن را ترك نمي كرديم، سخن گفته ايم.
مشكل اينجاست كه در بسياري از موارد، فرصت و كار از دست رفته، قابل جبران نيست و نمي توان خسارت و زيان آن را جبران نمود. از اين رو گفته اند: پشيماني سودي ندارد؛ زيرا حتي اگر از جهاتي قابل تدارك باشد، ولي اصل مقصد و مقصود، ديگر غير قابل جبران است و چيني شكسته و ترك خورده، با پينه زدن هرگز حالت نخست خود را نخواهد يافت.
اينجاست كه گفته اند پيشگيري همواره بهتر از درمان است. بنابراين، براي گريز از افتادن در دام پشيماني و انگشت ندامت و حسرت گزيدن، بهتر است تا راه هايي را جست وجو كرد كه پيشماني را به دنبال نداشته باشد و يا دست كم، اين حالت كمتر اتفاق افتد يا آثار و زيان هاي آن كاهش چشمگيري يابد.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني قرآني در صدد است تا راه هاي گريز از افتادن در دام پشيماني را بيان دارد.
پيشگيري بهتر از درمان
يكي از شعارهايي كه در امور بهداشت جسم بسيار مورد تأكيد و توجه است، شعار مشهور پيشگيري بهتر از درمان است. بسياري از بيماري ها به سبب رفتارهاي پرخطر ما در تغذيه و عدم مراعات امور بهداشتي اتفاق مي افتد. هزينه هاي درماني همواره بخشي عظيمي از توان مالي فرد و جامعه را هدر مي دهد و بيماري نيز فرصت بسياري از كارها را از انسان سلب مي نمايد. اين در حالي است كه مي توان با مراعات امور بهداشتي و تعادل در تغذيه و مصرف يا مراقبت و پيشگيري هاي ديگر، نه تنها گرفتار بيماري نشد، بلكه ميزان تأثيرگذاري آن را در زندگي به شكل كاملا ملموس و محسوسي، كاهش داد.
در بهداشت رواني، نيز مي توان از اين اصل بهره برد و اجازه نداد تا برخي از رفتارهاي نادرست و پرخطر، اشك حسرت و ندامت را برگونه هاي ما جاري سازد و ما را به غلط كردن و چه كنم بيندازد. براي رهايي از حالت هايي چون ندامت و حسرت، مي توان راه هايي را يافت كه به عنوان راه هاي پيشگيري معروف است.
براي اين كه گرفتار ندامت نشويم، عواملي كه موجب ندامت و پشيماني است، را شناسايي كنيم و تا حد امكان از آن پرهيز نماييم و اجازه ندهيم تا اين عوامل در زندگي ما حضور جدي و مؤثر يابند و بتوانند ما را در حالتي قرار دهند كه نتيجه طبيعي آن بيماري روحي و رواني به نام پشيماني و ندامت است.
البته پشيماني از يك نظر خوب است، زيرا بيانگر بيداري و هوشياري شخص پس از عبور از خطا و اشتباه و گناه و يا هر عاملي ديگري است كه انسان را از مقصود و مقصد باز داشته است؛ اما نبايد فراموش كرد كه ندامت و پشيماني در بسياري از موارد نه تنها توان رواني آدمي را مي گيرد و انسان را دلسرد مي كند و دچار افسردگي مي نمايد، بلكه بيانگر اين معناست كه مسيري نادرست پيموده شده كه قابل جبران نيست.
انسان پشيمان هر چند انساني با وجدان بيدار، فطرت سالم و عقل سليم است، چون توانسته است به تحليل رفتاري خود بپردازد و به تبيين و تشخيص حق از باطل و درست از نادرست برسد و امكان بازگشت در برخي از موارد فراهم آورد و بخشي از كار باطل و نادرست خود را تصحيح و اصلاح نمايد، ولي در بسياري از موارد، اين ندامت سودي ندارد، چرا كه بايد آثار خطا و اشتباه و گناه خويش را بپذيرد بي آنكه قدرت جبران را بيابد.
به عنوان نمونه خداوند در آياتي از جمله آيات 56، 59 و 60 سوره زمر از پشيماني و ندامت مستكبران در قيامت ياد مي كند كه اين حسرت و ندامت ايشان، هيچ تاثيري در حالشان و عذاب هاي دوزخي نخواهد داشت.
بنابراين، لازم است تا انسان عاقل پيش از گرفتاري در چنين وضعيت غيرقابل تغيير و جبران گام هايي را بردارد تا از افتادن در چنين حالتي پرهيز كند. اين همان پيشگيري است كه از طريق شناسايي و پرهيز از عوامل ندامت و حسرت امكان پذير است. از اين رو بخشي از آموزه هاي قرآني به بيان اين عوامل اختصاص يافته تا انسان نسبت به اين عوامل و آثار و تبعات دنيوي و اخروي آن آگاهي يابد و از ورود به اين عوامل خودداري كند.
عوامل ندامت و حسرت
ندامت و پشيماني، حالت افسوس و دريغ است كه بر اثر فوت مقصودي، عارض انسان مي شود. (نثر طوبي، شعراني، ج2، ص445)
چنان كه گفته شد، حسرت خوردن زماني پديد مي آيد كه انسان نسبت به نادرستي كاري كه انجام داده، آگاه مي شود و آثار و تبعات زيانبار آن را به چشم مي بيند، ولي از آنجايي كه قابل تدارك و جبران نيست، در اثر ناتواني، به چه كنم مي افتد و دچار افسوس و دريغ و در نهايت افسردگي مي شود.
راغب اصفهاني، قرآن شناس مشهور درباره مفهوم ندامت مي نويسد كه ندامت و پشيماني همان حسرت خوردن از تغير و تحول در راي و نظر نسبت به چيزي است كه از دست داده است. (مفردات الفاظ قرآن كريم، ص 796، ذيل واژه ندم)
انساني كه به پشيماني دچار مي شود، نسبت به هر آنچه از وي در مقام نيت و عمل سرزده، انزجار دارد و مي خواهد خود را از آن منصرف سازد، ولي نمي تواند، زيرا فرصت، از دست رفته است. (التحقيق، مصطفوي، ج12، ص68)
بنابراين، انسان بايد ببيند كه چه كارهايي است كه در مقام نيت و عمل اگر از او سرزند، غيرقابل جبران است. اين كارها همان چيزي است كه ما از آن به عوامل ندامت و پشيماني ياد مي كنيم.
در آيات قرآني به مهم ترين اين عوامل اشاره شده تا انسان هاي مومن با راهنمايي عقل و وحي از آن پرهيز كنند و از گرفتار شدن در پشيماني كه سودي ندارد، رهايي يابند.
عواملي كه قرآن براي پشيماني بيان مي كند، مرتبط به دو حوزه ايمان و عمل است. به اين معنا كه شخص به سبب نوعي بينش و نگرش نادرست و باطلي كه دارد، زندگي خويش را به گونه اي مي سازد كه آن سبك زندگي، جز تباهي و پشيماني براي او ثمره اي نخواهد داشت. البته اين عوامل مي تواند انجام كاري يا ترك كاري باشد. بنابراين، عوامل تنها به كارهاي زشت و نادرست اختصاص نمي يابد، بلكه گاه ترك كاري چون عمل صالح (مؤمنون، آيات 99 و 100 و فاطر، آيات 36 و 37 و نيز فجر، آيات 23 و 24) و يا اعراض از خداوند (انبياء، آيات 42 و 46 و زخرف، آيات 36 و 38) مي تواند عامل ندامت شود.
از جمله اين عوامل مي توان به كفر و عدم ايمان به آيات الهي (بقره، آيه 167، انعام، آيات 27 و 31) و شرك به پروردگار (كهف، آيه 42 و انبياء، آيات 43 و 46) اشاره كرد.
در بخش رفتارها و كارهاي نادرست مي توان عمده عوامل را استكبارورزي در برابر آيات الهي (زمر، آيات 56، 59 و 60)، استهزا و تمسخر پيامبران (انبياء، آيات 41 و 46)، اطاعت از گمراهان و پيروي از سران و بزرگان گمراه كننده (احزاب، آيات 64 و 66 و 67)، ظلم و ستم به خويشتن (انبياء، آيات 12 و 14 و 46 و 97)، طغيان گري نسبت به حدود الهي (قلم، آيات 17 تا 31)، روابط دوستانه با دشمنان و فريفتگي نسبت به آنان (مائده، آيات 51 و 52)، غرور ناشي از امكانات و رفاهيات (انبياء، آيات 42 و 46 و نيز تفسير قرآن، شبر، ص 491 و تفسير منير، ج17، ص64)، عمل به خبر فاسق بدون تحقيق و تفحص از درستي آن (حجرات، آيه6)، قتل نفس محترم (مائده، آيات 30 و 31 و معاني الاخبار، ص270، حديث2)، كتمان حقايق در دنيا (نساء، آيه 42)، گناه و عملكرد بد و زشت (بقره، آيه 167، انعام، آيه 31)، مخالفت با پيامبران (ابراهيم، آيه 24 و نيز احزاب، آيات 64 و 66)، همنشيني با شيطان (زخرف، آيات 36 و 38)، دوستي با افراد گمراه كننده و شياطين انسان نما (انعام، آيات 25 و 27)، غفلت از قيامت (انبياء، آيه97) و فراموشي قيامت و لقاي الهي با سرگرم شدن به دنيا (سجده، آيات 12 و 14) دانست.
اما گاه انسان كاري كه مي بايست انجام دهد، ترك مي كند و با ترك آن اسباب ندامت و پشيماني را فراهم مي آورد. خداوند در آيات 25 و 29 سوره حاقه از اينكه شخص دنبال برهان و دليل براي عملكردهاي خود نرود، به عنوان يكي از عوامل ندامت برمي شمارد؛ زيرا عمل بي برهان و دليل محكم، مي تواند آدمي را به گمراهي ببرد و يا كارهاي باطل و ناحقي را به عنوان كارهاي حق و درست انجام دهد. بنابراين، مي توان با تحقيق و برهان، كارها را به گونه اي انجام داد كه حجت در اختيار باشد و اسباب ندامت فراهم نيايد.
از نظر قرآن، ترك كارهاي صالح از جمله مهم ترين عوامل ندامت انسان در دنيا و آخرت است. (مؤمنون، آيات 99 و 100 و آيات ديگر) همچنين اموري چون ترك و كوتاهي در انجام وظايف انساني (زمر، آيات 55 و 56)، عدم استفاده مناسب از قدرت و توانمندي هاي خويش (حاقه، آيه 25)، عدم استفاده صحيح و مناسب از مال و ثروت خويش براي رسيدن به كمالات و سعادت اخروي (حاقه، آيات 25 تا 28)، ترك اطاعت خدا (احزاب، آيه66) ترك اطاعت از آموزه هاي وحياني قرآن (فرقان، آيات 28 و 29 و نيز زمر، آيات 55 و 56 و اعراف، آيات 52 و 53) و نيز ترك اطاعت از پيامبر (احزاب، آيه66 و نساء، آيه 42)، ترك انفاق به فقيران و مستمندان (قلم، آيات 17 تا 31)، بي توجهي به هشدارها و انذارها و بهره نگرفتن از آنها (انبياء، آيات 45 تا 47) و مانند آن، مي تواند ندامت دنيوي و اخروي را سبب شود و گاه اين ترك ها و عدم انجام كارها به گونه اي است كه شخص ديگر قادر به جبران نيست و كار از كار گذشته است.
خداوند گزارش مي كند كه مشركان هنگام فرارسيدن مرگ اظهار ندامت و پشيماني مي كنند؛ زيرا پرده ها كنار مي رود و شخص با وضعيت واقعي خود رو به رو مي شود و مي فهمد كه كاري براي آينده خود انجام نداده و فرصت عمر را به بطالت گذرانده است. دراين زمان شروع به آه و ناله كردن و بازگشت به دنيا و انجام كارهاي ناكرده و ناتمام مي كند؛ درحالي كه فرصت عمر هرگز تكرار نمي شود و راهي براي بازگشت به دنيا و اصلاح امور وجود ندارد. اينجاست كه واقعا پشيماني ديگر سودي ندارد.(مومنون، آيات 99 و 100)
توبه گرگ، مرگ است
جالب اينكه خداوند وضعيت كافران را در قيامت ترسيم مي كند كه در آنجا نمايشي از پشيماني را به اجرا مي گذارند. به اين معنا كه كافران در قيامت اظهار ندامت و پشيماني مي كنند، ولي اين پشيماني آنان همانند توبه گرگ است؛ زيرا اگر همين كافران به دنيا بازگردانده شوند، دوباره همين كارهاي زشت و كفرآميز خويش را انجام مي دهند و اين اظهارات كافران در قيامت در بيان پشيماني و ندامت (انعام، آيات 27 و 28) و همچنين اظهارات مشركان هنگامه مرگ (مومنون، آيات 99 و 100) دروغي بيش نيست؛ چرا كه ايشان پيش از اين نيز تعهد به عبوديت خدا و ربوبيت او درعالم ذر داده بودند، ولي وقتي به دنيا وارد شدند، مسير كفر و شرك را پيمودند.
از اين رو خداوند به صراحت مي فرمايد: اگر اينان به دنيا برگردانيده شوند، دوباره همان كارهايي را انجام مي دهند كه از آن نهي شده اند؛ چرا كه اينان مردماني دروغگويند. (انعام، آيه 28)
وضعيت كافران و مشركان هنگام مرگ و قيامت، همانند وضعيت منافقان در دنياست؛ چرا كه منافقان وقتي پيروزي مسلمانان را در جنگ و موفقيت هاي آنان را مي بينند. از اينكه درجهاد شركت نكرده اند تا به غنايم آن دست يابند؛ اظهارندامت مي كنند. اين ندامت ايشان در پي ديدن غنايم است، ولي اگر همين افراد را به جهادي ديگر بخوانند، از رفتن ابا مي كنند، چرا كه ايماني ندارند و راحت دنيا مي طلبند (نساء آيات 71 تا 73)
خداوند گزارش مي كند كه قوم موسي (ع) پس از ديدن وضعيت اسف بار قارون، از اينكه پيشتر آرزوي گنج قاروني را داشتند، اظهار پشيماني كردند. (قصص، آيات 79 تا 82) اين زماني بود كه فرو رفتن در زمين را با تمام گنج ها و ثروت او مشاهده كردند. اما همين افراد دوباره مي خواهند خود، قاروني باشند؛ چرا كه ندامت ايشان واقعي نيست بلكه ندامتي دروغين است و ثروت و قدرت قاروني، ايشان را هم وسوسه مي كند، چنان كه در طول تاريخ بسياري از مردمان را وسوسه كرد و اصحاب و ياراني چون طلحه و زبير و عبدالله بن عباس و عبيدالله بن عباس و مانند آن را به گمراهي كشاند و سيه روي كرد.
عبدالملك درسال 65 قمري در سن 40 سالگي خليفه امويان در دمشق شد. مي گويند قبل از اينكه خليفه شود، پيوسته در مسجد بود و قرآن مي خواند و خودش را با زهد و عبادت در نظر مردم، موجه جلوه مي داد. بطوريكه او را «حمامه المسجد» يعني كبوتر مسجد مي گفتند ولي به محض رسيدن به خلافت، با همه ارزش هاي اسلامي و اخلاقي، خداحافظي كرد و چون قرآن تلاوت كرد، آن را بر هم نهاد و گفت:«هذا فراق بيني و بينك و هذا آخر العهد بك؛ اين آغاز جدايي ميان من و توست و اين آخرين ديدار با توست».
اين گونه افراد اگر اظهار پشيماني مي كنند تنها ظاهري است ودر باطن هيچ گاه از كارهاي زشت خود پشيمان نمي شوند و حتي به آن مي بالند. در جريان انقلاب اسلامي افراد بسياري ديده شدند كه كارهاي زشت و بدي را انجام دادند و هنگامي كه بازداشت شدند، اظهار ندامت و پشيماني كردند، ولي آنگاه كه آزاد شدند، بدتر از آن، كارهاي زشت خود را تكرار كردند. اصولا انسان هاي مستكبر، مغرور، مترف، ستمگر، گناهكار، مشرك و كافر، توبه سرشان نمي شود و اين گونه رفتارهاي زشت خوي، و عادت ثانوي آنان شده است. از اين رو، جز يا مرگ به راست نمي آيند؛ چرا كه خوي ايشان دوباره آنان را به كارهاي زشت مي كشاند و توبه را مي شكنند و ندامت ايشان پايدار نيست.
كسي كه بخل، ذاتي اش شده چگونه مي تواند توبه كند و پشيمان شود و به انفاق و ايثار و احسان بپردازد؟ چرا كه گرايش ذاتي او به بخل است و ذات و طبيعت ثانوي و شخصيت ناسالم او اجازه نمي دهد تا دركارهاي خيرگام بردارد. بنابر اين، اگر كسي بخواهد به واقع توبه كند، مي بايست خلق و خوي خود را اصلاح نمايد تا توبه و ندامت او واقعي باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا