راه رسیدن به مقام صابران
صبر و شکیبایی بهعنوان فضیلتی انسانی اسلامی مورد توجه بسیاری از مردمان و مومنان است و به سبب آنکه همواره از آن در آیات و روایات تعریف و تمجید شده است و بسیاری از اسوهها و بزرگان به آن ستوده شدهاند در چشم همگان از ارزش و جایگاه والایی برخوردار است. همگان میکوشند تا به شکلی خویشتنداری خود را نسبت به عوامل هیجانزای شدید نشان دهند و در زمانی که عواطف و احساساتشان متأثر از عوامل تحریکی احساس و عواطف شدید است خود را در چارچوب معیارهای عقلی و عرفی و شرعی حفظ کنند. از این رو خویشتنداری در برابر عوامل تحریکی عواطف و احساسات خواسته همگان و مورد تأکید و توجه است.
بسیاری از مردمان در برابر کسانی که در برابر آزار و اذیت دیگران و دشمنان صبر و شکیبایی پیشه میکنند و رفتارهای خویش را کنترل و مهار مینمایند و نمیگذارند تا متأثر از عواطف، رفتار کنند متواضع میشوند؛ زیرا این مردمان را انسانهایی بزرگ و چیره بر نفس میشمارند. در حقیقت ایشان را کسانی میشمارند که نه تنها بر هواهای نفسانی خویش مسلط شدهاند بلکه حتی در برابر عوامل تحریکی شدید احساسات و عواطف، مدیریت نفس خویش را در دست دارند و نمیگذارند که آنان را به هر راه و بیراههای بکشانند.
این مسئله موجب شده است تا بسیاری به مسئله صبر و بردباری بهعنوان ارزش و فضیلت بنگرند و خواهان دستیابی به آن باشند. هر چند که برخی با نومیدی به خود مینگرند و بر این باورند که نمیتوانند به چنین مقامی دست یابند و بتوانند مهار و مدیریت نفس خویش را در زمان بروز احساسات شدید و عواطف تند بگیرند ولی باید گفت که قرآن راههایی را برای تحقق این فضیلت بیان میکند که هر کسی میتواند با بهرهگیری از آنها به آن دست یابد و جزو صابران شود. این فضیلت از آن دسته فضیلتهایی است که با برنامه بینشی و نگرشی از سویی و برنامههای مهارتی میتوان آن را در خود و دیگری ایجاد کرد. در این نوشتار تلاش بر آن است تا راهکارهای قرآنی در این حوزه معرفی
شود.
عوامل شناختی و نگرشی
برای دستیابی به مقام صابران و یا برخی از مراتب آن میبایست در بخشهای شناختی و نگرشی آدمی برنامهریزی شود. از آنجا که صبر مقولهای تشکیکی و دارای مراتب شدت و ضعف است (انفال آیه ۶۵ و ۶۶) و این شدت و ضعف ارتباطی به دو حوزه شناختی و بصیرتی و ارادی و نگرشی فرد دارد(همان) میتوان امید داشت که دستکم به برخی از مراتب آن بتوان دست یافت.
دستیابی به مراتب عالی صبر زمانی ممکن است که شخص از نظر شناختی به مقام اهل بصیرت برسد و ملکوت آسمانها و زمین را بشناسد و موقعیت خدا و خود را در هستی و مسائل و امور آن به درستی بشناسد و درک کند. این همان مسئله بینشی است که دستیابی به مقام نهایی آن تنها برای اهل بصیرت ممکن است.
البته شناخت و بصیرت نهایی نیز برای دستیابی به مرتبه نهایی صبر و صابران کفایت نمیکند؛ زیرا از نظر قرآن – چنانکه در روانشناسی و علوم مرتبط انسانی دیگر اثبات شده است،- شناخت به تنهایی برای انجام و تحقق خارجی عملی حتی در نفس آدمی کفایت نمیکند، بلکه نیازمند عامل مهم و موثر دیگری است که از آن به «اراده» یا عزم تعبیر میشود.
بسیاری از اهل شناخت و بصیرت و حتی ایمان وجود دارند که از عزم و اراده قوی برخوردار نیستند. از آن جمله میتوان به حضرت آدم(ع) اشاره کرد که قرآن در وصف او پس از شکست در امتحانات الهی میفرماید: فلم نجد له عزما؛ ما او را آزمودیم ولی در وی عزمی نیافتیم.
عزم به معنای اراده قوی و محکمی است که هر سدی را از جلوی عمل بردارد و تا به مقصد و مقصود نرسیده از کار دست برندارد. از این رو تنها برخی از پیامبران(ع) و انسانها به عنوان صاحبان عزم (اولوالعزم) ستوده و معرفی شدهاند.
بنابراین راه دستیابی به عالیترین درجات صبر، داشتن بصیرت کامل و عزم و اراده قوی و آهنین است.(انفال ایه ۶۵ و ۶۶) اما این مسئله موجب نمیشود تا انسانها نتوانند به مراتب دیگر آن که پایینتر است دست یابند.
هر کس بر اساس دانش و شناخت خویش و نیز اراده و عزم خود از مرتبه و درجهای از صبر میتواند بهرهمند شود. بنابراین لازم است که برای رسیدن به هر مرتبه به مقدار دانش و شناخت خویش به اشکال مختلف بیفزاییم که این شناخت میتواند از راه دانشهای آفاقی و یا انفسی به دست آید. به این معنا که تفکر در هستی و تدبر در آیات درونی و بیرونی خود و هستی میتواند موقعیت خود در هستی را برای انسان روشن سازد و اینکه چه عامل و یا عواملی میتواند در زندگی او و یا جهانیان موثر باشد.
علم و آگاهی عامل ایجاد صبر و کنترل نفس
خداوند در آیه ۶۸ سوره کهف با بیان داستان حضرت موسی(ع) و استاد کامل و ربانی وی یعنی حضرت خضر(ع) به این مسئله توجه میدهد که تا چه اندازه احاطه کامل علمی و شناخت جامع و آگاهی از فلسفه حوادث پیش آمده میتواند زمینهساز صبر و شکیبایی شخص باشد. در زمانی که حضرت موسی(ع) خواهان بهرهگیری از دانش رشدی عالم ربانی (خضر (ع) میشود آن حضرت به وی میگوید که این امر ممکن نیست؛ زیرا نسبت به فلسفه حوادث و اتفاقات، احاطه علمی نداری و به سبب همین عدم احاطه علمی نمیتوانی در برابر مسائل و رخدادها صبر نشان دهی و واکنشهای خود را کنترل کرده و بر اساس احساسات و عواطف و موثرات آن عمل نکنی. به سخن دیگر زمانی صبر امکانپذیر است و شخص میتواند عواطف و احساسات خود را نسبت به رخدادها و حوادث مهار و مدیریت کند که از علل و فلسفه حوادث و رخدادها آگاهی داشته باشد ولی از آنجا که برای حضرت موسی(ع) چنین آگاهی و احاطه علمیفراهم نبود نمیتوانست راه شکیبایی را در پیش گیرد.
حضرت خضر(ع) به حضرت موسی(ع) میفرماید: و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا؛ تو چگونه میخواهی بر چیزی که از آن آگاهی جامع و کامل عملی و شناختی نداری شکیبایی ورزیی؟
هر چند که حضرت موسی(ع) بر این باور است که اراده قوی وی میتواند او را صابر کند و رخدادها و عوامل تحریک عواطف او را از میدان به در نکند ولی رخدادها نشان داده است قضاوت خضر(ع) درستتر بود؛ زیرا شخصی که نسبت به مسائل و موقعیت خود احاطه کامل علمی ندارد نمیتواند نسبت به رخدادهای تحریککننده احساسات و عواطف، به طور طبیعی واکنش ندهد. تنها کسانی میتوانند نسبت به حوادث تحریکی مقاومت کنند و واکنشهای خویش را از احساسی به عقلانی و یا شرعی تغییر جهت دهند که شناخت خوبی نسبت به رخدادها داشته باشند.
هر چند که حضرت موسی(ع) نشان داد که میتواند احساسات و عواطف طبیعی خود را به سرعت کنترل و مدیریت کند ولی این مسئله زمانی است که هشداری بیرونی او را از غفلت بیرون آورد و در حقیقت او خود به خود نمیتوانست نسبت به واکنشهای طبیعی خود کنترلی داشته باشد.
حضرت موسی(ع) با آنکه پیامبری بزرگ و حتی اولوالعزم به شمار میرود که از نظر اراده در مقامی بلند است ولی از نظر علمیو شناختی در مرتبه خضر(ع) نبود و حضرت خضر(ع) به دانشهایی آگاهی داشت که حضرت موسی(ع) از آن به دانش رشدی تعبیر میکند. این دانش رشدی است که حضرت خضر(ع) را شخص بااراده میسازد که بتواند تا در برابر رخدادها مهار نفس خود را در دست گیرد بلکه آگاهانه شکیبایی در پیش گیرد و صبر عقلانی از خود نشان دهد.
دانش رشدی که در اختیار حضرت خضر(ع) است دانشی است که خود آن بزرگوار از آن به دانش احاطی تعبیر میکند. دانش احاطی دانشی است که شخص از زاویه بلند، همه کلیات و جزئیات مسئله و پیامدهای آن را میشناسد و میبیند. این همان علمی است که خداوند نسبت به هستی دارد و حضرت خضر(ع) به تبع از آن آگاه میباشد. دستیابی به این علم که از آن به علم لدنی (از پیش خدا یا علم خدادادی) تعبیر میشود موجب میشود تا شخص از شفاعت نیز برخوردار گردد. به این معنا که اشخاص دارای علم لدنی و احاطی و رشدی میتوانند از همه مسائل و جزئیات امور آگاه باشند و با توجه به چنین علم و دانشی است که خواهان گذشت و عفو و مغفرت میشوند.
به هر حال آگاهی و شناخت، عامل اساسی و مهمی در ایجاد صبر و کنترل و مدیریت نفس و مقابله با احساسات تحریک شده است. خداوند در آیه ۴۹ سوره هود آگاهی از سرنوشت مخالفان و دشمنان را عاملی برای صبر و شکیبایی پیامبر(ص) برمیشمارد و در آیات ۵۸ و ۶۰ سوره روم آگاهی آن حضرت به ریشه رفتارها و انکارهای جاهلانه دشمنان را زمینهساز شکیبایی وی میداند.
به عبارت دیگر آگاهی از قوانین و سنتهای الهی و علل و عوامل ایجادی رخدادهای خوب و بد و زشت و زیبا، مهمترین عامل در ایجاد صبر و شکیبایی در انسان است که در آیات ۱۲۸ تا ۱۳۰ سوره طه نیز بدان اشاره و تاکید شده است.
برای تحقق چنین آگاهی، خداوند در آیات مختلف به مسئله شناخت فلسفه آفرینش و یا باور به معاد و رستاخیز و روز جزا و پاداش هر نیک و بد (بقره آیه ۴۵ و ۴۶ و ۲۴۹ و معارج آیات ۱۹ تا ۲۶) اشاره میکند و آن را زمینهساز صبر در انسان میشمارد.(غافر آیات۷۰ تا ۷۷)
بینش و جهانبینی توحیدی و باور به اینکه از خدا و به سوی اوییم (بقره آیات ۱۵۵ و ۱۵۶) بصیرت و درک عمیق از علل و عوامل حوادث و فلسفه آنها (انفال آیات ۶۵ و ۶۶ و رعد آیات ۱۹ و ۲۲ و بقره آیه ۱۵۵ و آل عمران آیه ۱۸۶) و تدبر و تفکر در سرگذشت افراد و اقوام (غافر آیه ۵۵) و امور دیگری که در ایجاد بینش و نگرش تاثیرگذار است از مهمترین علل و عوامل ایجادی صبر در انسان است.
داشتن اراده قوی لازمه دستیابی به صبر
عامل مهم دیگری که در ایجاد صبر و یا تقویت آن و دستیابی شخص به مراتب عالیتر صبر موثر است و قرآن بر آن تاکید میورزد اراده قوی است. از این رو در آیه ۱۸۶ سوره آل عمران و نیز آیه ۱۷ سوره لقمان و شورا آیه ۴۳ و احقاف آیه ۳۵ بر مسئله عزم و اراده قوی به عنوان پیش شرط تحقق صبر اشاره میکند و میفرماید: و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور؛ اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است؛ زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است؛ اصولا عزم در کارها و اراده قوی داشتن، همان صبر و شکیبایی است که به عنوان فضیلتی محبوب همگان است.
در آیه ۳۵ سوره احقاف میفرماید: فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل؛ همانند پیامبران صاحب عزم و اراده قوی، تو نیز صبر و شکیبایی کن.
در حقیقت انسان اگر شناخت و احاطه علمی داشته باشد و حتی اگر به این شناخت خویش ایمان و باور داشته و قلب و دلش با آن باشد زمانی میتواند تاثیرگذار باشد که همراه با اراده قوی و عزم عملی در میدان عمل باشد. بسیاری از کسانی که راه فسق و فجور را در پیش میگیرند و در زندگی کاری میکنند که مورد خشم و غضب الهی قرار میگیرند کسانی هستند که با شناخت و حتی ایمان، در مقام عمل، سست اراده هستند و بر اساس ایمان و باورهای خویش عمل نمیکنند. در حادثه کربلا نیز کوفیان با آنکه قلبهایشان با امام حسین(ع) بود ولی شمشیرهایشان به سبب ترس از دولت اموی و خشونتهای آنان ضد امام حسین(ع) بود؛ زیرا اراده جدی و قوی نداشتند، چنانکه این مسئله را بارها امیر مومنان(ع) در جنگهای مختلف به آنان گوشزد کرده بود.
بسیاری از مردم در هنگام عمل کم میآورند و در برابر رخدادها و حوادث شدید، مقاومت خود را از دست میدهند و بیاراده در پی نفس و گرایشهای آن میروند و بر خلاف باور و ایمان خود عمل میکنند. این نشان میدهد که انسان افزون بر شناخت، نیازمند اراده قوی در هنگام عمل است و این همان چیزی است که آیات قرآن پیش گفته و آیات دیگر بر آن تاکید میکنند.
برای دستیابی به اراده قوی نیز قرآن راهکارهایی بیان میکند که از آن جمله میتوان به توجه به امدادهای غیبی خداوند (بقره آیه ۱۵۳ و ۲۴۹) توجه به اسوههای صبر و شکیبایی (آل عمران آیه ۱۴۶ و انعام آیه ۳۴) انفاق و اختصاص دادن سهمی مشخص از مال خود به نیازمندان (معارج آیات ۱۹ تا ۲۵) امانتداری (همان) اقامه گواهی و شهادت راست در دادگاهها(همان) ترس از خدا به جای مردم (همان تا آیه ۲۸) خشوع و خضوع (بقره آیه ۴۵) نماز و روزه گرفتن(همان) اشاره کرد.
با این راهکارها که قرآن بیان کرده میتوان امیدوار بود که دستیابی به مقام صابران که مقامی بس والا در نزد خداوند است امکانپذیر خواهد بود.