اجتماعیاخلاقی - تربیتیاقتصادیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

راه درمان بیماری روانی حرص و آز

بسم الله الرحمن الرحیم
حرص که در فارسی آز می گویند، زیاده خواهی در امری است که استحقاق بیش تر از آن چه داده شده را ندارد.( مفردات، ص‌227، «حرص».) امیرمومومنان در تفسیر حقیقت این زیاده خواهی و آزمندی می  فرماید: آزمندى به دست آوردن كم با از دست دادن زياد است.(میزان الحکمه: 3638) یعنی این زیاده خواهی نه تنها موجب زیادت نمی شود، بلکه بیش تر از آن چه به دست می آورد از دست می دهد. پس حرص وآزمندی درخواست زیادت بر استحقاق است؛ از این رو، حرص با طمع مشترک است؛ زیرا هر دو درخواست نسبت به چیزی است مستحق آن نیستند، با این تفاوت که طمع کار در چیزی طمع می کند که اصولا استحقاق داشتن آن را ندارد، ولی حریص کسی است که اصل را مستحق است، ولی زیاده بر آن را مستحق نیست، با این همه درخواست آن زیادت را دارد. امام على عليه السلام، حرص را برآمده از طمع دانسته و در بیان ارتباط میان آن دو می فرماید:  أَعْجَبُ مَا فِي الْإِنْسَانِ قَلْبُهُ وَ لَهُ مَوَارِدُ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلَافِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ… فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ بِهِ مُفْسِدٌ؛ شگفت ترين عضو انسان قلب اوست و قلب مايه هايى از حكمت و ضد حكمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مى گرداند و اگر طمع در آن سر بركشد، حرص نابودش مى كند و اگر نااميدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را مى كُشد… هر كوتاهى برايش زيانبار است و هر زياده روى برايش تباهى آفرين.(علل الشرايع ص 109، ح 7) پس از نظر ایشان خاستگاه حرص و ریشه و منشای آن همان طمع ورزی و طمعکاری انسان است.
آموزه های اسلامی حرص و آز را امری ناپسند دانسته و از آن برحذر داشته است. البته واژه حرص در احادیث و متون اخلاقی بار معنایی منفی یافته، اما در قرآن بیش‌تر در همان معنای لغوی یعنی زیاده خواهی بیش از استحقاق به کار رفته است. امام على عليه السلام می فرماید: إِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا وَ لَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلَّا فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا وَ لَهَجاً بِهَا  وَ لَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا؛ به راستى كه دنيا آدمى را به كلّى سرگرم خود مى سازد و دنياپرست به چيزى از آن نرسد، مگر آن كه باب حرص و شيفتگى به آن بر رويش گشوده شود و به آنچه از اين دنيا دست يافته اكتفا نمى كند تا در پى چيزى كه به دست نياورده نرود.(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 423، نامه 49)
از آن جایی که این امور اختلالی را در روان و شخصیت انسان موجب شده و تعادل شخصیتی و رفتاری را به هم می زند، به عنوان یک بیماری روانی شناسایی و برای درمان آن راهبردهای شناختی و رفتاری را تجویز کرده است.
با توجه به تفسیری که از حرص داده شده می توان گفت واژه مترادف حرصِ اصطلاحی در قرآن کریم همان واژه «هَلُوع» است. از آن جایی که براساس آیه ۱۹ سوره معارج، خداوند انسان را هلوع یعنی « بسیار حریص و ناشکیبا »آفریده است، می توان گفت حرص در همان ظلوم و جهول(احزاب، آیه 72) در ذات انسان ها نهادینه و سرشته شده است. خداوند در آیات 19 تا ۲۱ سوره معارج است که می‌گوید: انسان هلوع آفریده شده؛ چون شرّی به انسان برسد، بسیار جزع و بی تابی می‌کند و چون خیری به او رسد، بخل می‌ورزد.
از آن جایی که این صفت در ذات آدمی سرشته شده باید فایده مثبتی نیز در زندگی انسان داشته باشد؛ چنان که قوای جاذبه و دافعه در قالب شهوت و غضب فوایدی بسیار برای انسان و کمال او دارد، حرص نیز باید دارای چنین نقشی مثبت باشد. به نظر مفسران، این صفت را خداوند در نهاد انسان قرار داده است تا به کمک عقل، آن را برای رسیدن به خیر و حفظ آن (حرص بر خیر) و گریز از شر به کار برد؛ بنابراین، لحن توبیخ آمیز آیات ۱۹ تا ۲۱ سوره معارج متوجه سوء تدبیر برخی انسان‌ها در استفاده از این صفت است و ناظر به اصل صفت، که آفرینش خداوندی است، نیست. (نگاه کنید: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل معارج: ۱۹؛  زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل معارج: ۱۹؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، ذیل معارج: ۱۹، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛  طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل معارج: ۱۹. )
حرص بر امور پسندیده
حرص اصولا نوعی زیاده خواهی است. این زیاده خواهی گاه نسبت به امور پسندیده است؛ چنان که حرص بر عدالت یا حرص بر ایمان آوری، از مصادیق آن است. برخی گفته اند اما از آن جایی که حرص، بر زیاده بر استحقاق است، نادرست است؛ زیرا به نظر می رسد که حرص حتی بر امور پسندیده نیز آسیب زا است؛ زیرا توقع و انتظار بی جایی است.
اما از آیات قرآنی به دست می آید که حرص بر امور پسندیده و در حق دیگران نه خود امری پسندیده است؛ چنان که خداوند پیامبرش(ص) به این صفت ستوده است و فرموده  است: لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن اَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما‌عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيم؛ به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و بر هدایت شما حریص و آزمند و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!.( توبه‌(9)‌128)
انسان های مومن نیز این گونه هستند که خواهان اجرای عدالت هستند هر چند که در انجام آن ناتوان بوده و این حرص و آزمندی آنان واقعیت پیدا نمی کند.(نساء، آیه 129)
امام باقر عليه السلام حرص در رقابت های سالم اخروی و معنوی را شایسته دانسته و فرموده است:  لَا حِرْصَ كَالْمُنَافَسَةِ فِي الدَّرَجَات‏؛ ھیچ آزى [در شايستگى] ھمانند رقابت براى رسیدن به درجات عالیه نیست!(تحف العقول،  ص 286؛ بحار الانوار، ج 75، ص 165)
چنان‌که گذشت، حرص به معنای شدت گرایش و علاقه به چیزی است به‌طوری که آرزو دارد به هر شکلی شده آن را به دست آورد. اگر حرص در امور و کارهای مادی و دنیوی، رذیلت و پستی است، ولی در امور معنوی و اخروی یکی از کمالات است. پس باید گفت که حرص بر دو گونه است: 1- حرص محمود و پسندیده که در امور معنوی و اخروی است؛ 2- حرص مذموم و ناپسند که در امور مادی و دنیوی است.
در اینجا به برخی از مصادیق حرص پسندیده اشاره می‌شود:
1- هدایت: خداوند خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: و ما أکثر الناس لو حرصت بمؤمنین؛ و بیشتر مردم- هرچند آرزومند باشی- ایمان آورنده نیستند. (یوسف، آیه103) و یا در جایی دیگر می‌فرماید: ان تحرص علی هداهم فان الله لا یهدی من یضل و ما لهم من ناصرین؛ اگرچه بر هدایت آنان حرص ورزی، ولی خدا کسی را که فرو گذاشته است هدایت نمی‌کند، و برای ایشان یاری‌کنندگانی نیست(نحل، آیه37)؛ یا در جایی دیگر می‌فرماید: «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رووف رحیم؛ به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.»(توبه، آیه128)
2- علم و دانش: امام صادق(ع) می‌فرمایند: «منهومان لایشبعان: منهوم علم و منهوم دنیا؛ دو آزمندند که هرگز سیر نمی‌شوند: آزمند دانش و آزمند دنیا.» (میزان‌الحکمه، ری شهری، ج3، ص24). نیز می‌فرماید: المؤمن له قوه فی دین… و حرص فی فقه؛ مؤمن در دین خود نیرومند است و در فهم دین آزمند.(میزان‌الحکمه، ج3، ص27)
3- عدالت گستری: اصرار بر گسترش عدالت و پافشاری و حرص داشتن بر اجرای آن در محیط خانواده و جامعه از مواردی است که پسندیده و مورد حمایت دین است. قرآن درباره اجرای عدالت در رابطه با مردانی که همسران متعدد دارند می‌فرماید: و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم؛ شما هرگز نمی‌توانید (از نظر عاطفی و محبت قلبی) در میان زنان عدالت برقرار کنید هرچند کوشش نمایید.» (سوره نساء، آیه129)
یعنی مردی که دارای چند همسر است شاید از نظر عدالت ظاهری مانند تقسیم زمان و تنظیم برنامه خانوادگی، پوشش و لباس، خورد و خوراک و مانند آن بتواند عدالت را انجام دهد لکن از لحاظ میل و محبت قلبی این کار آسان نیست و بلکه امری غیرقابل عمل است. البته این نوع از عدم عدالت شاید اختیاری هم نباشد و نکوهشی هم نخواهد داشت.
5- رقابت مثبت: در امور خیر پیشگام بودن و جلوداری کردن امری شایسته است، حرص در این گونه امور هم حرصی پسندیده است. امام باقر(ع) فرمود: «لاحرص کالمنافسه فی‌الدرجات؛ هیچ حرصی چون رقابت برای رسیدن به درجات (عالی) نیست.» (میزان الحکمه، ج 3، ص 27)
6- حرص بر انجام واجبات: امام علی(ع) درباره این نوع از مصادیق حرص پسندیده فرموده است: «ان کنت حریصا علی استیفاء طلب المضمون لک، فکن حریصا علی اداء المفروض علیک؛ تو برای به چنگ‌آوردن آنچه رسیدنش به تو ضمانت شده است (روزی) حرص می‌زنی، در انجام آنچه بر تو واجب شده است نیز حریص باش.» (میزان‌الحکمه، ج 3، ص 27)
ماهیت حرص ناپسند
چنان که گفته شد، حرص زیاده خواهی است. برخی اصل زیاده خواهی را نادرست و ناپسند دانسته اند و برخی دیگر بر این باور هستند که زیاده خواهی خود به نفسه امری ضد ارزشی نیست، بلکه با توجه به متعلق آن می بایست داوری و قضاوت ارزشی در باره آن انجام گیرد؛ پس اگر متعلق امری پسندیده باشد، حرص نیز ارزشی خواهد بود و گرنه امری ناپسند است.
به نظر می رسد که حرص یک امر عقلانی نیست، بلکه ماهیت آن یک امر غیر عقلانی و احساسی و عاطفی است. از این روست که در روایات حرص امری غیر عقلانی (ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. ) و اسارت آور دانسته شده است که تا دم مرگ انسان حریص را رها نمی‌سازد. (کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۳۴.)
امام سجاد علیه‌السلام حرص را اولین گناهی دانسته است که انسان (آدم و حوا) مرتکب آن شد و آنچه را که بدان نیاز نداشت خواست. (کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۳۰ـ۱۳۱. ) حضرت علی علیه‌السلام نیز حرص بر دنیا را پست ‌ترین پستی ها خوانده است. (ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۳۸۲، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.)
از طرفی، وجود عوامل درونی و بیرونی برای سوق دادن انسان‌ها به حرص ورزیدن، موجب شده است که معصومین علیهم‌السلام پیروان خود را با تأکیدات مختلف از آزمندی نهی کنند.( ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش؛ مصباح الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۱۷، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰.)
آنها در ادعیه خود نیز از خداوند درخواست کرده‌اند که ایشان را از این رذیله اخلاقی حفظ فرماید. (علی بن حسین (علیه‌السلام)، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، دعای ۳، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۳۸۰ش. ) آنان پیروان خود، به ویژه حاکمان، را از مشورت با انسان حریص نیز بازداشته اند، چرا که حرص، آزمندی و نیز میل بر ستمگری را در نظر انسان نیکو جلوه می‌دهد. (علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۵۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم؛  ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۴، ص۴۰۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.  )
آثار حرص و آزمندی ناپسند
در آیات و روایات برای حرص ناپسند که همان زیاده خواهی در امور مادی و دنیوی است(حجر، آیه 88؛ طه، آیه 131)، آثاری را بیان کرده که دانستن آن اهمیت بحران روانی برخاسته از حرص را تبیین می کند و راه شناسایی این بیماری روانی در خود و دیگران فراهم می آورد. چنانکه گفته شد، حرص یک درجه از طمع بالاتر است؛ به این معنا که انسان حریص حتما انسانی طماع است، اما هر طمع‌کاری، انسان حریص نیست.
خداوند برای انسان حریص نشانه‌هایی بیان کرده که می‌توان آن را از آثار حرص و آز دانست. از جمله این آثار می‌توان به بخل‌ورزی و خودداری از رسیدن خیر به دیگران (معارج، آیات 19 و 21؛ عادیات، آیه 8)، جزع کردن و بی‌صبری در برابر بدیها (معارج، آیات 19 و 20)، زراندوزی و انباشت ثروت (معارج، آیات 18 و 19)، عیب‌جویی و تحقیر مردم (همزه، آیات 1 و 2)، نادیده گرفتن احکام الهی و حکم نکردن براساس آن (مائده، آیات 42 تا 44)، حرام خواری (همان)، چشمداشت به مال و حقوق دیگران به خاطر بخل شدید (حشر، آیه 9؛ تغابن، آیه 16)، خوردن مال یتیم و بی‌ارزش نگاشتن یتیمان و دست‌اندازی به ارث آنان (فجر، آیات 17 و 20)، تحریف احکام وحقایق دین (مائده، آیات 41 و 42)، بی‌توجهی به بینوایان ومساکین و ترک تلاش در رفع گرسنگی آنان (قلم، آیات 17 تا 24؛ فجر، آیات 18 و 19)، دنیاگرایی و آخرت‌گریزی (بقره، آیات 94 تا 96) و ریشخند دیگران (همزه، آیات 1 و 2) اشاره کرد.
از پیامبر(ص) نقل شده که حرص در کنار خصلت‌های دیگر، ریشه گناهان است. رسول‌الله(ص) فرموده است: ایاکم و الکبر فان ابلیس حمله الکبر علی ان لایسجد لادم و ایاکم و الحرص فان آدم حمله الحرص علی ان تاکل من الشجره و ایاکم و الحسد فان بنی آدم انما قتل احدهما صاحبه حسدا فهن اصل کل خطیئه؛ از تکبر دوری گزینید، که کبر شیطان را وادار کرد که بر آدم سجده نکند (و حال آنکه دستور خدا بود) واز حرص و آز دوری کنید زیرا همین صفت باعث شد که آدم از میوه درخت (ممنوعه) بهره گیرد و از حسد بپرهیزید که علت کشتن یکی از فرزندان آدم دیگری را، حسد بود. و (بدانید) که این سه، ریشه و اساس هر خطا و گناهی است. (نهج‌الفصاحه)
همچنین از دیگر آثار حرص، نومیدی و غم است. امام باقر(ع) فرمود: «مثل الحریص علی‌الدنیا مثل دوده القز: کلما ازدادت من القز علی نفسها لفا کان ابعدلها من الخروج، حتی تموت غما؛ حکایت حریص به دنیا، داستان کرم ابریشم است که هرچه بیشتر ابریشم بر خود می‌تند، با بیرون آمدن از پیله بیشتر فاصله می‌گیرد تا آنکه سرانجام دق‌مرگ می‌شود.» (میزان‌الحکمه، ری‌شهری، ج3، ص 21)
امام صادق(ع) درباره دو اثر بسیار بد حرص فرموده است: حرم الحریص خصلتین و لزمته خصلتان، حرم القناعه فافتقد الراحه، و حرم الرضا فافتقد الیقین؛ آزمند از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت همراه او نشده است، از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است. از رضایت محروم است و در نتیجه یقین را از کف داده است.» (میران‌الحکمه، ج9، ص578)
نتیجه کلی این صفت پست و رذیله اخلاقی آن است که انسان از سعادت و رستگاری ابدی محروم بماند (حشر، آیه9؛ تغابن، آیه16) و هرگز به مقام رضا دسترسی پیدا نکند (طه، آیات130 و 131)؛ زیرا آزمند هرگز به داشته‌هایش راضی نیست، پس همان‌طوری که در دنیا اضطراب دارد و ناخشنود است نمی‌تواند مسیر خشنودی را بپیماید و به مقام رضا برسد.
نشانه ها و آثار حرص و آزمندی در افکار و رفتار بروز و ظهور می کند و آثار مادی و معنوی و دنیوی و اخروی دارد. این آثار و نشانه ها عبارتند از:
1. آخرت‌گريزى: از نظر قرآن، حريص شدن به زندگى دنيا، موجب آخرت‌گريزى در وی می شود. بنابراین، حریص گرایش به دنیا داشته و از آخرت گریزش دارد. این گونه است که اصالت لذت در وی خودنمایی کرده و تمام تلاش خویش را مبذول این معنا می کند که عمری طولانی تر داشته باشد. (بقره‌(2)‌94‌-‌96)
2. استهزا: انسان حریص چنان سرگرم چیزی می شود که بدان حرص می ورزد که از پیرامون غافل می شود. تمام همت و تلاش خویش را بر آن مبذول می دارد تا به داشته های مادی اش بیافزاید. این گونه  است که رفتاری غیر متعادل در پیش گرفته و مورد تسمخر و استهزای دیگران قرار می گیرد. از این روست که خداوند در قرآن فرموده حرص به ثروت اندوزى، زمينه استهزا و ريشخند ديگران است. (همزه‌(104)‌1‌و‌2)
3. بخل: حریص به داشته هایش بسنده نکرده و زیاده طلب و فزون خواه است. این گونه است که اهل احسان و بخشش نبوده و بخل ورزی را در زندگی پیش می گیرد. در مرتبه بالاتر حرص موجب می شود تا شخص نه تنها بخل ورزد بلکه مانع از خیررسانی دیگران شود. از نظر قرآن بخلورزى و خوددارى از رسيدن خير به ديگران، برخاسته از حرص و آزمندى است: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. واِذا مَسَّهُ الخَيرُ مَنوعـا؛ انسان حریص آفریده شده.. و هر گاه خیری به او برسد از دیگران منع کرده و باز می دارد. (معارج‌(70)‌19‌و‌21) در جایی دیگر خداوند می فرماید که حرص به مال از ريشه‌هاى بخل ورزى است: واِنَّهُ لِحُبِّ الخَيرِ لَشَديد؛ و او علاقه شدید به مال دارد!.( عاديات‌(100)‌8) باید توجه داشت «شديد» به معناى بخيل است. (المصباح، ص‌307، «شدّ») و مقصود از «الخير» مال است. (روح‌المعانى، ج‌16، جزء‌30، ص‌392)
4. بى‌توجّهى به مساكين: حرص به دنيا وعلاقه به ثروت از عوامل بى‌توجّهى به بينوايان و ترك تلاش، در رفع گرسنگى آنان است که در آیات قرآن بیان شده است. (قلم‌(68)‌17‌و‌18‌و‌23‌و‌24؛ فجر‌(89)‌18‌و‌20)
5. بى‌صبرى: بى‌صبرى و ناشكيبايى در برابر شرور و بديها، نشانه حرص و آزمندى در انسان است: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوعـا؛ هنگامی که شری به او تماس می گیرد جزع و ناشکیبایی می ورزد.( معارج‌(70)‌19‌و‌20) علامه طباطبایی بر این باور است که دو آيه 20 و 21 تفسير واژه «هلوع» است. (الميزان، ج‌20، ص‌13)
6‌. تحريف دين: حرص و آزمندى به دنيا، مايه تحريف احكام و حقايق دين تا این گونه بتواند مقاصد دنیوی خود را برآورده کرده و وجدان و احساس گناه را در خود بمیراند. خداوند می فرماید: يُحَرِّفونَ الكَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِهِ.. اَكّــالونَ لِلسُّحتِ؛ کلمات را از جایگاه موضع له آن تحریف می کنند… و آتش دوزخ و لقمه حرام را می خورند.. (مائده‌(5)‌41‌و‌42)
باید توجه داشت صيغه مبالغه «أكّالون» حرص آنان را نشان مى‌دهد.
7. خوردن مال يتيم: حرص به دنيا و دنياطلبى و ثروت‌خواهى، زمينه بى‌ارزش انگاشتن يتيمان و دست‌اندازى به ارث آنان است.(فجر‌(89)‌17‌-‌20)
8‌. ذلّت و خواری: حرص به دنيا و افراط در مال‌دوستى، درپى‌دارنده خوارى و ذلّت است. (فجر‌(89)‌16‌و‌17‌و‌20) در این آیه واژه «كلاّ» آمده که براى نفى اين است. پس كرامت و اهانت به دليل فقر و غنا نيست و «بل…» بيانگر عوامل حقيقى اهانت و ذلّت است که در این آیات بیان شده است. (مجمع‌البيان، ج‌9‌-‌10، ص‌740) امام على عليه السلام می فرماید: أَعْظَمُ النَّاسِ ذُلًّا الطَّامِعُ الْحَرِيصُ الْمُرِيب‏؛ ذليل ترين مردم، كسى است كه طمعكار، حريص و وسوسه گر باشد.(تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 295، ح 6618) امام على عليه‏السلام هم چنین می فرماید: الحِرصُ لا يَزيدُ في الرِّزقِ، ولكنْ يُذِلُّ القَدْرَ؛ آزمندى روزى را زياد نمى‏كند بلكه قدر و منزلت را خوار مى‏سازد.(غرر الحكم: 1877؛ منتخب ميزان الحكمة: 142)
9. رسوايى: حرص به شنيدن دروغ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا است. خداوند می فرماید:سَمّـاعونَ لِلكَذِبِ سَمّـاعونَ لِقَوم اخَرينَ… لَهُم فِى الدُّنيا خِزىٌ(مائده‌(5)‌41)
10. زراندوزى: زراندوزى و انباشت ثروت، برخاسته از روح ناشكيبايى و آزمندى انسان است. (معارج‌(70)‌18‌و‌19)
11. عيب‌جويى: حرص به دنيا و ثروت‌اندوزى زمينه‌ساز عيب‌جويى و تحقير مردم است. (همزه‌(104)‌1‌و‌2)
12. مانع آشتى: بخل و حرص، از موانع آشتى است. کسانی که بخل می ورزند حتی در روابط خانوادگی با مشکل مواجه می شوند و حاضر نیستند با هم آشتی کنند. (نساء‌(4)‌128) در این آیه واژه «شحّ» به کار رفته که بخل همراه حرصی است كه به صورت عادت درآمده و ملکه و مقوم شخصیت شخص شده باشد. (مفردات، ص‌446، «شح»)
13. مانع رستگارى: حرص و چشمداشت به مال و حقوق ديگران، از موانع رستگارى است. (حشر‌(59)‌9؛ تغابن‌(64)‌16)
14. مانع وصول به مقام رضا: حرص و دلبستگى به دنيا و زندگى مرفّه ديگران، مانع از دسترسى به مقام رضا است.(طه‌(20)‌130‌و‌131) البته باید توجه داشت مقتضاى ارتباط بين دو آيه اين است كه علاوه بر تسبيح و تنزيه پروردگار كه موجب كسب رضايت خاطر است، چشم ندوختن به مال و منال و دنياى ديگران، نيز داراى نقش مؤثّر در وصول انسان به مقام رضا است.
15. مخالفت با احكام: حرص به متاع دنيا، از عوامل ناديده گرفتن احكام الهى و حكم نكردن بر اساس آن است.(مائده‌(5)‌42‌و‌44(
16. عذاب دوزخ: حرص مانند حرص به شنيدن دروغ، از اسباب عذابى بزرگ در آخرت(مائده، آیه 41) چنان که از نظر قرآن، حرص به دنيا و انباشت مال و ابراز علاقه به ثروت با شمارش مكرّر آن، ناپسند و زمينه‌ساز گرفتارى به آتش دوزخ است.( همزه‌(104)‌1‌و‌2‌و‌4‌و‌6)
17. هلاکت: پيامبر صلى الله عليه و آله می فرماید: إِيّاكُم وَالشُّحَّ فَإِنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِالشُّحِّ اَمَرَهُم بِالبُخلِ فَبَخِلوا وَأَمَرَ هُم بِالقَطيعَةِ فَقَطَعوا وَأَمَرَهُم بِالفُجورِ فَفَجَروا؛ از حرص بپرهيزيد كه پيشينيان شما در نتيجه حرص هلاك شدند، حرص آنها را به بخل وادار كرد و بخيل شدند. به قطع رحم وادار كرد و قطع رابطه كردند با خويشاوندان به بدى وادارشان كرد و بدكار شدند.(نهج الفصاحه ص 353، ح 992)
18. گناه: حرص موجب گناه می شود. این یکی از آثاری که امام حسين عليه السلام برای حرص بیان کرده است. ایشان فرموده است: لَيْسَتِ الْعِفَّةُ بِمَانِعَةٍ رِزْقاً وَ لَا الْحِرْصُ بِجَالِبٍ فَضْلًا وَ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ وَ الْأَجَلَ مَحْتُومٌ وَ اسْتِعْمَالَ الْحِرْصِ طَالِبُ الْمَأْثَم‏؛ نه خوددارى از حرام و ناپسند، مانع روزى مى شود و نه حرص روزىِ بيشتر مى آورد، كه روزى تقسيم شده و اجل حتمى است و حرص به سوى گناه مى كشد.(اعلام الدین ص 428) امام حسين عليه‏السلام نیز می فرماید: لَيستِ العِفّةُ بمانِعَةٍ رِزْقا، ولا الحِرصُ بجالِبٍ فَضْلاً، وإنَّ الرِّزقَ مَقْسومٌ والأجَلَ مَحتومٌ، واسْتِعمالُ الحِرصِ طَالبُ المَأْثَم؛ نه عفّت مانع روزى مى‏شود و نه حرص، روزى بيشتر مى‏آورد؛ زيرا روزى تقسيم شده و اجل حتمى است و حرص زدن طلب گناه است.(أعلام الدين: 428؛ منتخب ميزان الحكمة: 142)
19.  از دست رفتن قناعت و یقین: امام صادق عليه السلام می فرماید: حُرِمَ الْحَرِيصُ خَصْلَتَيْنِ وَ لَزِمَتْهُ خَصْلَتَانِ حُرِمَ الْقَنَاعَةَ فَافْتَقَدَ الرَّاحَةَ وَ حُرِمَ الرِّضَا فَافْتَقَدَ الْيَقِينَ؛ حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.(خصال ص 69؛ وسایل الشیعه ج 16، ص 20، ح 20856)
20. مرگ از تنهایی و افسردگی: حرص موجب تنهایی شخص و بیماری افسردگی و در نهایت مرگ می شود. امام باقر عليه السلام می فرماید: مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً؛ مَثَلِ حريص به دنيا، مثل كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر دور خود ببافد خارج شدن از پيله بر او سخت تر مى شود تا آن كه از غصه مى ميرد.(کافی، اسلامیه، ج 2، ص 316، ح 7)
21. خاستگاه بیماری ها: ریشه بسیاری از بیماری و عیوب انسانی همین حرص و آزمندی است. امام على عليه السلام می فرماید: اَلحِرصُ موقِعٌ فى كَثيرِ العُيوبِ؛ حرص انسان را به عيب هاى زيادى مبتلا مى كند.(تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 295، ح 6639)
22. بردگی: کسی که حرص می ورزد اسیر و برده است و کسی که از دست آن آزاد شده باشد، ثروتمندترین مردمان است. امام على عليه السلام می فرماید:  أَغْنَى الْأَغْنِيَاءِ مَنْ لَمْ يَكُنْ لِلْحِرْصِ أَسِيراً؛ بى نيازترين بى نيازان كسى است كه اسير حرص نباشد.(تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص 295، ح 6631)
23. بدگمانی: بدگمانی خود عامل بسیاری از بیماری ها است. از نظر امام على عليه السلام بدگمانی عامل و خاستگاه بیماری هایی از جمله حرص و آزمندی است. ایشان می فرماید: إِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجَوْرَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه‏؛ به درستى كه بخل و ظلم  و حرص، غريزه ها و تمايلات متعدد و پراكنده اى هستند كه سوءظن به خداوند آنها را جمع مى كند.  (تحف العقول ص 129)
24. گرفتار تزیین گری باطل: حرص گرفتار تزیین گری شیطان است و از همین رو، خود نیز شرور را برای دیگران تزیین می کند و مردم را گرفتار می کند. پيامبر صلى الله عليه و آله می فرماید:  يَا عَلِيُّ لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ وَ لَا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَهاً ؛ اى على با ترسو مشورت مكن!؛ زيرا او راه بيرون آمدن از مشكل را بر تو تنگ مى كند و با بخيل مشورت مكن!؛ زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با حريص مشورت مكن!؛ زيرا او حريص بودن را در نظرت زيبا جلوه مى دهد.(علل الشرايع،  ص 559، ح 1 ؛ بحارالانوار، ج 70، ص 304، ح  21)
25. انگیزه گناهکاری: حرص انسان را به سوی گناه سوق می دهد و انگیزه آن می شود. امام على عليه السلام می فرماید:  الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوب‏؛ حرص و تكبّر و حسادت، انگيزه‏ هاى فرو رفتن در گناهانند.(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 541، ح 371
26. کفر: از عواملی که انسان را به کفر می کشاند، حرص است. امام صادق عليه السلام می فرماید: اصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ الحِرصُ وَ الاِستِکبارُ وَ الحَسَدُ؛ ریشه های کفر سه چیز است: حرص و بزرگ منشی نمودن و حسد ورزیدن.(كافى،اسلامیه، ج 2، ص 289، ح 1؛ امالی، صدوق، ص 419؛ خصال، صدوق، ص 90)
عوامل حرص
آشنایی با عوامل ایجادی حرص می تواند در شناسایی درمان نیز یاری رساند. از مهم ترین عوامل می توان به شناختی و رفتاری اشاره کرد:
1. جهل و نادانی: از مهمترین علل و عوامل حرص بر دنیا جهل و نادانی بشر نسبت به حقیقت هستی و زندگی دنیا است. کسانی که نسبت به هستی، شناخت و دانشی ندارند، گرفتار حرص و آز نسبت به دنیا و جمع‌آوری مال و تأمین مفهوم سعادت و خوشبختی در دنیا می‌شوند. (طه، آیات 120 و 121)
2. پندار جاودانگى: یکی از عوامل شناختی و بینشی می توان به پندار خلود در دنيا اشاره کرد که سبب حرص بر جمع‌آورى مال در انسان می شود. (همزه‌(104)‌2‌و‌3) این برداشت از آیه بر اساس این است که جمله «يحسب أنّ ماله» به منزله تعليل براى «الّذى جمع مالا و عدّده» است. (الميزان، ج‌20، ص‌359) همین مطلب در آیات دیگر درباره رفتار آدم (ع) نیز مطرح شده است؛ زیرا  توهّم آدم(عليه السلام) بر مخلّد بودن و سلطنت هميشگى، در صورت خوردن از درخت ممنوع، سبب حرص او بر تناول از آن درخت شده است.( طه‌(20)‌120‌و‌121) هم چنین تطميع آدم و حوّا(عليهما السلام) از سوى ابليس به سلطنت جاويد، با تناول از درخت ممنوع در همین چارچوب انجام می گیرد.( طه‌(20)‌120)
3. شيطان: شيطان به عنوان عامل موثر بیرونی، عامل ایجادی حرص است، چنان که حريص گردانيدن آدم و حوّا(عليهما السلام)، در تناول از شجره نهى شده توسط شیطان انجام گرفته است. (بقره‌(2)‌35‌و‌36 ) و ابلیس، آدم و حوّا(عليهما السلام) را با ایجاد این توهم که  بر اثر خوردن از درخت ممنوع فرشته می شود تطميع می کند. (اعراف‌(7)‌20‌و‌22)
4. ظلم و ستم: ستم‌پيشگى، از زمينه‌هاى حرص به زندگى دنيا در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است. کسی که گرایش به ظلم و ستم داشته باشد، از حد خویش تجاوز می کند و زیاده خواه می گردد که در حرص خودنمایی و بروز بیش تری می کند و دنبال چیزهایی می رود که بیش از آن مستحق آن نیست. (بقره‌(2)‌95‌و‌96)
5. نااميدى از آخرت: اميد نداشتن به زندگی اخروی و حيات آخرت، زمينه حرص به زندگى دنيا و کسب مادیات و ثروت اندوزی و مانند آن ها است. (بقره‌(2)‌94‌-‌96)
6.  پندارهای باطل: پندارهای باطل چون پایداری و جاودانگی در دنیا و توهم سلطنت جاودانه از جمله علل و عوامل حرص و آزمندی در انسان است. (همان آیات و نیز همزه، آیات 2 و 3)
7.  بدگمانی به خدا:‌ رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود:‌اعلم یا علی‌ان الجبن و البخل و الحرص غریزه واحده یجمعها سوء‌الظن؛ ای علی! بدان که ترسویی و بخل و آزمندی یک سرشتند و ریشه آنها بدگمانی (به خدا) است.» (میزان‌الحکمه، ج 3، ص 26)
8. شک و بی‌اعتمادی به خدا: علی(ع) درباره این علت و عامل حرص در انسان‌ها فرموده است:‌ علی‌الشک و قله الثقه بالله بنی الحرص و الشح؛‌ بنای آزمندی و بخل شدید بر شک و کم‌اعتمادی به خدا استوار است.» (میزان‌الحکمه، ج 3، ص 26)
9.  ضعف دین: از دیگر علل و عوامل حرص می‌توان به سستی در دین و دینداری اشاره کرد. امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: شده الحرص من قوه الشره و ضعف الدین؛‌ آزمندی زیاد، ناشی از نیروی سیری‌ناپذیر و سستی دین است.» (میزان‌الحکمه، ج 3، ص 26)
پیشگیری و مصونيّت از حرص
هماره پیشگیری بهتر از درمان است. بنابراین بهداشت روانی اقتضا می کند تا انسان در مسیر گام بردارد تا گرفتار آزمندی و حرص به دنیا و امور ناپسند نشود. در حقیقت برخی از امور مانع از ایجاد چنین خصلت یا تقویت آن می شود. در آیات قرآنی اموری به عنوان پیشگیری برای بسیاری از بیماری های روانی از جمله آزمندی بیان شده که برخی از آن ها عبارتند از:
1. نماز: نماز عامل مصونیت انسان از بسیاری از بیماری های روانی از جمله آزمندی و حرص است. در آیات قرآنی مصونيّت نمازگزاران، از خصلت حرص و آزمندى مطرح شده است. خداوند می فرماید: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين؛ انسان حریص و آزمند آفریده شده… مگر نمازگزاران که از آن در امان هستند.(معارج‌(70)‌19‌و‌22) خداوند هم چنین می فرماید: وأمُر اَهلَكَ بِالصَّلوةِ واصطَبِر عَلَيها لا نَسـَلُكَ رِزقـًا نَحنُ نَرزُقُكَ والعـقِبَةُ لِلتَّقوى؛ و كسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن بسیار شكيبا باش. ما از تو جوياى روزى نيستيم، ما به تو روزى مى‌دهيم، و فرجام [نيك‌] براى پرهيزگارى است..(طه‌(20)‌132)
2. انفاق: انفاق مال موجب می شود تا انسان از حرص ناپسند و زشت در امان بماند. خداوند می فرماید که انفاقگران، مبرّا و مصون از حرص هستند: فَاتَّقُوا اللّهَ مَااستَطَعتُم واسمَعوا واَطيعوا واَنفِقوا خَيرًا لاَنفُسِكُم ومَن يوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولـئِكَ هُمُ المُفلِحون؛ پس تا مى‌توانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد، و مالى براى خودتان در راه خدا انفاق كنيد، و كسانى كه از خسّت نفس خويش مصون مانند، آنان رستگارانند.( تغابن‌(64)‌16) خداود در جایی  دیگر می فرماید: وجَمَعَ فَاَوعى.. اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين.. والَّذينَ فى اَموالِهِم حَقٌّ مَعلوم لِلسّائِلِ والمَحروم؛ و گرد آورده و انباشته و حسابش را نگاه داشته‌ فرا مى‌خواند. به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‌تاب‌] خلق شده است. مگر نمازگزاران.. و کسانی که در اموالشان حق معلوم و مشخصی برای سائل و محروم است. (معارج‌(70)‌19‌و‌22‌و‌24‌و‌25) پس از نظر قرآن، انفاق و اختصاص مقدار معينى از مال خويش به نيازمندان، باعث تعديل غرايز از جمله حرص انسان می شود.
3.  امانتدارى:  امانتدارى، از موانع حرص بيجا و موجب پیشگیری آن است: وجَمَعَ فَاَوعى.. اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين.. والَّذينَ هُم لاِمـانـتِهِم وعَهدِهِم راعون؛ و گرد آورده و انباشته و حسابش را نگاه داشته‌ فرا مى‌خواند. به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‌تاب‌] خلق شده است. مگر نمازگزاران.. و کسانی که به امانت و عهدشان پای بند بوده و مراعات می کنند. (معارج‌(70)‌18‌و‌19‌و‌22‌و‌32)
4. ايمان: ايمان، بازدارنده انسان، از حرص و بخل است که خداوند آن را در قرآن بیان کرده است: والَّذينَ تَبَوَّءُو الدّارَ والايمـانَ مِن قَبلِهِم يُحِبّونَ مَن هاجَرَ اِلَيهِم ولا‌يَجِدونَ فى صُدورِهِم حاجَةً مِمّا اوتوا ويُؤثِرونَ عَلى اَنفُسِهِم ولَو كانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن يوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولـئِكَ هُمُ المُفلِحون؛ و [نيز] كسانى كه قبل از [مهاجران‌] در [مدينه‌] جاى گرفته و ايمان آورده‌اند؛ هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرده دوست دارند؛ و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است در دلهايشان حسدى نمى‌يابند؛ و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم ]باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مى‌دارند. و هر كس از خسّت نفس خود مصون ماند، ايشانند كه رستگارانند. ( حشر‌(59)‌9)
5.  ترس از عذاب: هراس و نگرانى از عذاب الهى، از عوامل مهاركننده حرص آدمى است. خداوند می فرماید: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين.. والَّذينَ هُم مِن عَذابِ رَبِّهِم مُشفِقون؛ مگر نمازگزاران… و کسانی که ایشان نگران عذاب پروردگارشان هستند.(معارج‌(70)‌19‌و‌22‌و‌27)
6.  توجّه به رزق خدا: توجّه به رزق پايدار و سرتاسر خير پروردگار، زمينه‌ساز دورى‌گزينى از حرص و چشم دوختن به امكانات دنيايى ديگران است. خداوند می فرماید: ولا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ اِلى ما مَتَّعنا بِهِ اَزواجـًا مِنهُم زَهرَةَ الحَيوةِ الدُّنيا لِنَفتِنَهُم فيهِ ورِزقُ رَبِّكَ خَيرٌ واَبقى؛ و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه‌] روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است. (طه‌(20)‌131)
7. عفّت: عفّت و پاكدامنى، از موجبات مهار حرص و ساير غرايز است.  خداوند می فرماید: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين.. والَّذينَ هُم لِفُروجِهِم حـافِظون؛ مگر نماز گزاران.. و کسانی که محافظان بر فرج خویش هستند و گرایش های جنسی را مهار کرده اند.(معارج‌(70)‌19‌و‌22‌و‌29)
8. عقيده به معاد: اصولا معاد نقش برجسته تربیتی و تزکیه ای دارد. ازاین روست که عدم باور به معاد در آیات نخست سوره قیامت به معنای فجور و هنجارشکنی و بی بند و باری مطرح می شود. در قرآن اعتقاد به روز جزا، تأثيرگذار بر خُلق و خوى بشر، از جمله بر حرص انسان معرفی شده  است. خداوند می فرماید: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين.. والَّذينَ يُصَدِّقونَ بِيَومِ الدّين؛ مگر نمازگزاران.. و کسانی که به خاطر قیامت صدقه می دهند.(معارج‌(70)‌19‌و‌22‌و‌26)
9. گواهى: اقامه شهادت به حق، از موانع حرص و آزمندى است. خداوند می فرماید: وجَمَعَ فَاَوعى. اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين… والَّذينَ هُم بِشَهـادتِهِم قائِمون؛ مگر نمازگزاران و کسانی که قیام به گواهی می کنند.(معارج‌(70)‌18‌و‌19‌و‌22‌و‌33)
10. وفاى به عهد:  وفاى به عهد و پيمان، از موانع حرص و طمع است. خداوند فرموده است: وجَمَعَ فَاَوعى. اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين.. والَّذينَ هُم لاِمـانـتِهِم وعَهدِهِم راعون؛ و گرد آورده و انباشته و حسابش را نگاه داشته‌ فرا مى‌خواند. به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‌تاب‌] خلق شده است. مگر نمازگزاران.. و کسانی که به امانت و عهدشان پای بند بوده و مراعات می کنند. (معارج‌(70)‌18‌و‌19‌و‌22‌و‌32)
راه درمان بیماری حرص و آزمندی
حال که علل و عوامل حرص شناخته شد، می‌توان به درمان آن پرداخت و با تغییر در علل و عوامل، کاری کرد که انسان به جای حرص نسبت به دنیا اهل قناعت شود و حرص و آزمندی‌اش به مسایل معنوی و اخروی سوق داده شود.
برخی از کارها می‌تواند به عنوان مانع از حرص عمل کند. به این معنا که کارهایی چون انفاق که ضد بخل است می‌تواند زمینه حرص و آزمندی را در انسان از میان بردارد و ریشه آن را بخشکاند.
در آیات قرآنی اموری چون ایمان (حشر، آیه 9)، توجه به ربوبیت و رازقیت خداوند (طه، آیه 131)، عقیده به معاد و رستاخیز (معارج، آیات 19 تا 26)، انفاق (همان)، نماز (همان و نیز طه، آیه 132)، ترس از دوزخ و عذاب الهی (معارج، آیات 19 تا 27)، حق‌گرایی و شهادت به آن (معارج، آیات 18 تا 33) و وفای به عهد و پیمان (همان) از مهمترین موانعی است که نمی‌گذارد انسان به حرص و آز دچار شود و یا اگر گرفتار است از آن رها گردد. 1. بنابراین می‌توان گفت که تغییر در عقیده و ایمان انسان و در پیش گرفتن رفتار عملی چون ایثار، احسان، انفاق و یا حتی قناعت در زندگی شخصی موجب می‌شود که انسان از خصلت زشت آزمندی در مسایل مادی و دنیوی رهایی یابد و به جای حرص به دنیا حریص به آخرت و معنویت شود.
از آن چه بیان شد می توان راه درمان بیماری حرص را نیز به دست آورد. البته خداوند در آیاتی ازقرآن به راه درمانی و چگونگی ترك حرص توجه داده است که از جمله آن عبارتند از:
1. امیدبخشی و امیدواری: کسی که گرفتار حرص است باید امیدوار شود و در شخص امید یاری خداوند و فضل او زنده شود. خداوند اميدوارى به فضل الهى، زمينه‌ساز پرهيز از طمعورزى نسبت به داراييهاى ديگران دانسته و فرموده است: ولا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعضَكُم عَلى بَعض لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبوا ولِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبنَ وسـَلوا اللّهَ مِن فَضلِهِ اِنَّ اللّهَ كانَ بِكُلِّ شَىء عَليما؛ و زنهار، آنچه را خداوند به [سبب‌] آن، بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد. براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‌اند بهره‌اى است، و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‌اند بهره‌اى است. و از فضل خدا درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست. ( نساء‌(4)‌32)
2. تزکیه نفس: پاك ساختن نفس از آلودگى به بخل و حرص، از موجبات رستگارى و رهایی از حرص و آزمندی است. خداوند می فرماید: ومَن يوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولـئِكَ هُمُ المُفلِحون.(حشر‌(59)‌9؛ تغابن‌(64)‌16)
3. ترک طمع: چنان که در بحث طمع گفته شده حرص مرتبه ای از مراتب طمع شدید است و کسی که طمع می ورزد در نهایت گرایش به زیاده خواهی در استحقاق می کند. پس طمع نداشتن عاملی برای درمان حرص است؛ چنان که فقدان طمع در انصار به اموال عطا شده به مهاجران، از «فىء» موجب این امر شده است: والَّذينَ تَبَوَّءُو الدّارَ والايمـنَ مِن قَبلِهِم يُحِبّونَ مَن هاجَرَ اِلَيهِم ولا‌يَجِدونَ فى صُدورِهِم حاجَةً مِمّا اوتوا ويُؤثِرونَ عَلى اَنفُسِهِم ولَو كانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن يوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولـئِكَ هُمُ المُفلِحون. (حشر‌(59)‌9) بر همین اساس در آیات قرآنی بر  لزوم اجتناب از طمعورزى و آرزوى دستيابى به نعمتهاى خدادادى ديگران تاکید شده است: ولا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعضَكُم عَلى بَعض لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبوا ولِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبنَ وسـَلوا اللّهَ مِن فَضلِهِ.(نساء‌(4)‌32) به سخن دیگر، لزوم اجتناب هر يك از زنان و مردان، از طمعورزى به مزاياى خدادادى و اكتسابى يكديگر مانع و نیز راهکار رهایی از حرص است. بر همین اساس از انسان ها خواسته شده نسبت به ثروت ثروتمندان طمع نکنند(همان؛ توبه‌(9)‌59)
4. تشویق و انگیزه بخشی: این روشی است که در قرآن به کار گرفته شده و بر همین  گراميداشت تاركان حرص و آز، در بهشت به عنوان یک راه درمانی مطرح می شود. خداوند می فرماید: اِنَّ الاِنسـانَ خُلِقَ هَلوعـا.. اِلاَّ المُصَلّين..  اُولـئِكَ فى جَنّـات مُكرَمون؛ مگر نمازگزاران.. و کسانی که در بهشت تکریم شده هستند.(معارج‌(70)‌19‌و‌22‌و‌35)
5. قناعت ورزی: از راه هایی که می توان جلوی حرص را گرفت قناعت ورزی است. امام صادق عليه السلام می فرماید: حُرِمَ الْحَرِيصُ خَصْلَتَيْنِ وَ لَزِمَتْهُ خَصْلَتَانِ حُرِمَ الْقَنَاعَةَ فَافْتَقَدَ الرَّاحَةَ وَ حُرِمَ الرِّضَا فَافْتَقَدَ الْيَقِينَ؛ حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.(خصال، ص 69؛ وسایل الشیعه ج 16، ص 20، ح 20856) امام على عليه السلام می فرماید: اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَةِ كَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ؛ از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنان كه با قصاص از دشمن انتقام مى گيرى.(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 304، ح 607) امام علی(ع) در جایی دیگر فرموده است: لن توجد القناعه حتی یفقد الحرص؛ تا حرص گم نشود، قناعت هرگز پیدا نشود. (میزان الحکمه، ج 9، ص 582) امیرمؤمنان علی(ع) درباره یکی دیگر از روش‌های درمانی یعنی قناعت می‌فرماید: انتقم من حرصک بالقنوع کما تنتقم من عدوک بالقصاص؛ از حرص خود با قناعت، انتقام بگیر، همچنانکه از دشمنت با تقاص، انتقام می‌گیری.» (میزان الحکمه، ج 9، ص 586) امام باقر(ع) نیز می فرماید: انزل ساحه القناعه باتقاء الحرص و ادفع عظیم الحرص بایثار القناعه؛‌ با پرهیز از حرص، در آستان قناعت بار افکن و با برگزیدن قناعت، کوه حرص را پس بزن.» (میزان الحکمه، ج 9، ص 582)
6. خوش گمانی به خدا: از آن جایی که بدگمانی خود عامل بسیاری از بیماری های روانی از جمله حرص و آزمندی است چنان که امام علی(ع) فرموده  است: إِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجَوْرَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه‏؛ به درستى كه بخل و ظلم  و حرص، غريزه ها و تمايلات متعدد و پراكنده اى هستند كه سوءظن به خداوند آنها را جمع مى كند.  (تحف العقول ص 129) پس باید گفت که خوش گمانی خود مانع جدی در سر راه این بیماری و ایجاد آن خواهد بود. هم چنین این عامل می تواند به درمان این بیماری روانی یاری رساند و شخص را از حرص و آزمندی نجات بخشد.
7. یاد مرگ و رستاخیز: از عواملی که انسان را از حرص و آزمندی دور کرده و موجب درمان این بیماری روانی و مانند آن ها می شود، یاد مرگ و رستاخیز است.( ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۳۹، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.؛ مصباح الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۷۱، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰.)
8. زهدورزی و توکل: همان طوری که قناعت موجب رهایی از حرص می شود، زهدورزی و توکل بر خدا نیز عامل مهمی در رهایی از این بیماری است.( ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۳۹، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.؛  احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۱، ص۱۹۷، چاپ جلال الدین محدث ارموی، قم (۱۳۳۱ش )؛  کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۹.) امام على (ع ) می فرماید: چه زيبنده است كه انسان آنچه را شايسته نيست نخواهد.(میزان الحکمه: 3590، مبحث حرص) امام على (ع ) هم چنین فرموده است: با خويشتندارى و مناعت به جنگ سيرى ناپذيرى رويد. (میزان الحکمه: 9361)  و نیز فرموده است: به وسيله پارسايى، با طمع بستيزيد. (میزان الحکمه: 9362)
9. عفت: عفت آن است که انسان خودنگه دار باشد. عفت مانع جدی و درمانگر بیماری های دنیوی از جمله حرص است. امام على (ع ) می فرماید: عفت، شهوت را ناتوان مى كند. (میزان الحکمه: 9363) و در جایی دیگر می فرماید:  امام على (ع ) می فرماید: عفاف، نفس را مصون و از پستيها پاك نگه مى دارد. (میزان الحکمه: 9364)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا