اخلاقی - تربیتیروان شناسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

راهکارهاي قرآني رهايي از حزن

samamosاندوه ، حالت عاطفي است که به انسان در هنگام از دست دادن نعمت و يا فرصتي دست مي دهد. در اين حالت نشاط و سرور از دل انسان بيرون مي رود و خوشحالي، گشادرويي و طراوت از چهره و سيماي آدمي رخت بر مي بندد. و رنگ چهره اش از شادابي به زردگي مي گرايد.(نحل آيه 58 و زخرف آيه 16 و 17) اشک بر گونه هايش روان مي شود ( توبه آيه 92) تنگي شگفتي دلش را مي فشارد و دنيا با همه گشادگي اش براي او تنگ و کوچک مي شود. زمان از سرعت باز مي ماند و ساعت به کندي مي گذرد. به گونه اي آرزوي مرگ مي کند.( مريم آيه 16 تا 23) و فشار روحي فزاينده اي ، اختيار و زمام امور نفس را از عقلش مي گيرد و رازهاي نهفته را آشکار مي سازد.(قصص آيه 7 و 10) جسمش از شديد حزن و اندوه مي فرسايد و ناتوان و رنجور مي گردد.( يوسف آيه 84 تا 86 و مزمل آيه 17) هر چه در خود فرو مي رود و اندوهش را در خود مهار و کتمان مي کند جانش بيمارتر و تنش رنجورتر مي گردد.(يوسف آيه 84) گاه از شدت اندوه نور و روشنايي از چشمانش مي رود و سوي خود را از دست مي دهد و سياهي حدقه چشمانش به سپيدي مي گرايد. ( يوسف آيه 84) اگر اندوه افزايش يابد و شخص آن را اظهار نکند و در خود فرو خورد جانش را مي گيرد و به هلاکت مي رسد.( يوسف آيه 85 و 86 و نيز کهف آيه 6 و شعراء آيه 3).

اين ها بخشي از آثار زيانبار اندوه و حزن است که آدمي مي بايست خود را از آن دور نگه دارد و تنها چاره و راهکار رهايي از آن اين است که خود را از شر عوامل ايجادي آن رهايي بخشد. رهايي از عوامل ايجادي حزن و اندوه به معنا و مفهوم آن است که عوامل ايجادي سرور و شادي را در خود انگيخته است.

از آن جايي که انسان آگاهي کاملي از عوامل ايجادي اندوه ندارد و گاه گمان مي کند که چيز عامل است در حالي که از عامليت برخوردار نيست و يا بر عکس چيزي را که عامليت دارد ناديده مي گيرد؛ و نيز از آن جايي که خداوند به عنوان آفريدگار انسان در قرآن همه خصوصيات بشري و عوامل ايجادي روحيات و حالات وي را بيان کرده ، بهتر آن است که با توجه به آيات قرآني به تحليل علل و عوامل ايجادي اندوه و راه هاي رهايي از آن بپردازيم. اين نوشتار تلاشي است براي رسيدن به اين هدف که با هم آن را مي خوانيم.

عوامل ايجادي اندوه

عوامل ايجادي اندوه به شکل در قرآن مطرح شده است. عواملي که موجبات حزن و اندوه شخص را فراهم مي آورد و در حقيقت آثار آن به خود شخص باز مي گردد و عواملي که موجبات اندوه را در ديگري فراهم مي آورد و شخص ديگري از عمل و رفتار عامل اندوهگين مي گردد و دچار حزن مي شود. کساني که به فعل ديگري اندوهگين مي شود کساني هستند که مي توان آنان را اهل درد شمرد؛ زيرا انسان به طور طبيعي از نقص و زشتي در خود و ديگري ناخشنود است. کساني که در فطرت خود باقي مانده و يا در انسانيت خود به کمال رسيده است ، هنگامي که ديگري را نقصان و يا زشتي مي يابند و يا رفتار زشت و نقصان گراي ايشان را مي نگرند به درد مي آيند و از فرصت سوزي آنان در راه رسيدن به کمال و رهايي از نقص اندوهگين مي شوند.

همه پيامبران نسبت به امت هاي خويش اين گونه بودند و از رفتار ضد کمالي آنان به درد آمده و اندوهگين مي شدند. قرآن در پاره اي از آيات به اين مساله پرداخته و علت اندوه و غم پيامبران را تبيين و تحليل مي کند. از اين رو استاد مطهري با توجه به آموزه هاي انساني بر اين باور است که انسان کامل انسان صاحب درد است و از نقصان ديگري اندوهگين مي شود و به رنج مي افتد. چنان که پيامبر (ص) نسبت به امت خويش اين گونه بودند و خود را براي ايمان آوري ايشان به رنج مي افکندند. ( لعلک باخع علي نفسک)

به نظر مي رسد که اين نوع از اندوه ، اندوه مثبت و سازنده اي باشد ؛ زيرا کساني دچار اين گونه اندوه مي شوند که اهل کمال و از اوليا هستند و در مقام انسانيت خود مانده و يا به کمال رسيده اند؛ اما با اين همه به نظر مي رسد که اين گونه از اندوه نيز امري مثبت و کمالي نيست و آثار آن بر روح و روان آثاري زيانبار است. صاحب درد بودن به عنوان نشانه انسانيت امري است و اندوهي که به دنبال آن پديد مي آيد امري ديگر است.

به هر حال عوامل ايجادي اندوه را مي توان به دو دسته عوامل ايجادي در شخص و يا ديگري دسته بندي کرد؛ چنان که مي توان به دو دسته عوامل ايجادي اندوه در دنيا و يا در آخرت آن را بخش کرد.

قرآن به 44 مورد از عوامل ايجادي اندوه شخصي و ديگري اشاره مي کند. اين عوامل را مي توان به جهت ديگري به دو دسته بخش کرد. دسته نخست عواملي هستند که به عنوان عوامل اصلي و کلي مي توان از آن ها ياد کرد . اين دسته از عوامل در قرآن به صورت انتزاعي بيان شده است؛ و دسته دوم عواملي هستند که مي توان از آن ها به عنوان عوامل فرعي و يا حتي مصداقي ياد کرد. به اين معنا که برخي از اين عوامل در حقيقت نمونه و مصداقي از همان کلي است که خداوند براي بيان و عينيت بخشي به صورت جداگانه در آياتي ياد کرده است؛ زيرا قرآن کتاب آموزشي و تعليمي صرف و انتزاع نيست و هدف آن هدايت انسان به سوي کمال با بيان مصاديق عيني و حقيقي است؛ از اين رو همواره با بيان مصاديق عيني و داستان هاي واقعي از امت هاي پيشين به امر هدايت گري خود مي پردازد.

به اين جهت است که در برخي از آيات تنها به بيان کلي عوامل بسنده شده ولي در بسياري از آيات ديگر بيان عوامل همواره همراه با بيان موضوعات و يا مصاديق عيني مي باشد که خداوند با آن به توضيح همان کلي پرداخته که پيشين از اين بدان ها اشاره کرده است. به عنوان نمونه يکي از عوامل اصلي براي ايجاد اندوه در دنيا براي انسان هاي کامل و پيامبران کفر امت به خداوند است ( عبس آيه 40 و 42) قرآن در آيات خود براي کفر مصاديق زيادي را بيان کرده است. در آيات قرآني با بيان برخي از مصاديق در داستان امت ها نشان مي دهد که چگونه مصداقي از کفر عيني موجبات اندوه مومنان را فراهم آورده است. در آيه 148 و 150 سوره اعراف قرآن به داستان گوساله پرستي قوم يهود اشاره مي کند که چگونه موجبات حزن و اندوه انسان کاملي را فراهم آورده و حضرت موسي(ع) از گوساله پرستي امت اندوهگين شده اند.

ارتداد مومنان و بازگشت آنان از ايمان و کمال به کفر و نقصان يکي از عوامل ايجادي اندوه در انسان کامل و مومنان واقعي در دنياست ؛ از اين روست که حضرت موسي (ع) از اين که مومنان امتش در هنگام حضور وي در کوه طور و گرفتن تورات ، به دست سامري مرتد شده و به جاي خداپرستي گوساله پرستي را شيوه خود قرار داده بودند، اندوهگين مي گردد و آثار خشم و غضب در چهره و سيماي مبارکش هويدا مي شود.( اعراف آيه 148 و 150 و طه آيات 85 و 86)

حق ناپذيري مشرکان نيز عامل و سبب اندوه پيامبر گرامي (ص) بود به گونه اي خداوند از وي مي خواهد که بر اين رفتار ناپسند مشرکان خود را اندوهگين نسازد و دل تنگ نگردد.( نحل آيه 127 و نمل آيه 70 و لقمان آيه 23)

از ديگر مواردي که مي توان در بخش نخست از آن ياد کرد ، اندوه انسان کامل و مومنان واقعي افترا و تهمت هايي است که کافران مي زنند( انعام آيه 33 و يونس آيه 65) و استهزاي ايشان است. ( حجر آيه 95 و 97) برخورد هاي ناپسند دوستان و آشنايان دل هاي مومنان و انسان هاي کامل را مي شکند و اندوهگين مي سازد ؛ زيرا از ايشان انتظار چنين رفتاري را نداشته و نمي پسندند که آنان رفتاري دور از کمال و ادب داشته باشند.( يوسف آيه 69)

به هر حال رفتارهاي دور از کمال و ادب و تجاوز به حريم خصوصي و ناديده گرفتن اصول و ارزش هاي انسانيت دل هاي انسان کامل را به رنج مي آورد و اندوهگين مي سازد.( هود آيه 77 و 78 و عنکبوت آيه 33) در حقيقت ترک وظيفه انساني و انسانيت امري است که اندوه انسان هاي صاحب درد را بر مي انگيزد( هود آيه 12) چنان که سلطه ستمگران و ظالمان بر جامعه و جان و مال مردمان اين اندوه را تشديد مي کند.( صافات آيه 114 و 116) اين ها بخشي از عوامل ايجادي حزن و اندوه در انسان هاي صاحب درد است که قرآن با بيان آن ها نشان مي دهد که اين اندوه دنياي انسان هاي کامل براي آن است که دوست مي دارند که همگان به کمال دست يابند و اين به معناي محبت و عشق بيش از اندازه پيامبران و انسان هاي کامل به بشر و نوع دوستي ايشان است تا احساسات مردمان را تحريک کرده و به پيروي و اطاعت انسان هاي اقدام کنند که خودشان به خودشان بيشتر دل مي سوزانند و براي رهايي امت و مردمان تلاش جانکاهي مي کنند و همه مصيبت ها و دردها را براي رهايي بشر از اندوه واقعي در قيامت بر جان و تن خود مي پذيرند.

دسته از عواملي که در قرآن به آن اشاره شده است، عواملي هستند که موجبات اندوه برخي را در دنيا فراهم مي آورد. اينان کساني هستند که يا ايمان نداشته و يا سست ايمان هستند؛ از اين رو به کوچک ترين ضرر و زيان دنيوي اندوهگين مي شوند و خود را به رنج مي افکنند. اينان شايد به آفريدگاري خداوند ايمان داشته باشند ولي به پروردگاري و مالکيت مطلق و قدرت و حکمت تام وتمام خداوند ايمان و باور نداشته و به مسايلي که مبتلا مي شوند , اندوهگين مي شوند وگاه ايمان خود را به آفريدگار نيز از دست مي دهند. قرآن بيان مي دارد که برخي با زوال نعمتي اندوهگين مي شوند , چنان که با آمدن نعمتي شاد مي گردند در حالي که اين آمدن و رفتن دردست خدا و از روي حکمت است.( حديد آيه 23) از اين رو هنگامي که بلايي بر ايشان وارد شود اندوهگين شده و خود را از کساني بر مي شمارند که مورد اهانت قرار گرفته اند.( شورا آيه 48 و يونس آيه 22) ضرر وزيان جاني ( آل عمران آيه 139 و 140 و 153) و زيان مالي ( قلم آيات 18 تا 31) از ديگر عوامل ايجادي اين چنين اندوهي در انسان است.

قران اندوه واقعي را اندوه در قيامت بر مي شمارد و اندوه دنياي با اين همه آثار وحشتناکش را اندک و در برابر اندوه آخرت هيچ مي داند. از اين رو به مومنان واقعي بشارت و مژده مي دهدکه در قيامت از اين اندوه رها هستند و در بهشت شادمان مي زيند. قرآن به مردمان پيشنهاد و سفارش مي کند که براي رسيدن به سرور و شادي واقعي و رهايي از اندوه و حزن واقعي در قيامت , از عوامل ايجادي اندوه قيامتي دوري ورزند. مهم ترين عوامل ايجادي آن را با مصاديقش بيان مي کند و از عمل به آن هشدارباش مي دهد. کفر يکي از مهم ترين عوامل حزن در قيامت است که قرآن از آن در آيات چندي ياد مي کند. ( عبس آيه 40 و 42 و آل عمران آيه 176) گناه مجرمان و اعمال زشت ( يونس آيه 27 و هود آيه 36) و قتل ( طه آيه 40) از ديگر عوامل ايجادي اندوه شمرده شده است.

فراق فرزند( طه آيه 39 و 40) عدم مساوات در خانواده ( احزاب آيه 51) کم آبي و مشکلاتي از اين دست ( روم آيه 48 و 49) کيفر وعقوبت ( انعام آيه 42 و 43) حسادت ( آل عمران آيه 120 و توبه آيه 50) تولد دختران ( نحل آيه 58) شکست در جنگ و يا ديگر امور زندگي ( آل عمران آيه 139 ) و عوامل ديگري از اين دست را قرآن به عنوان عوامل ديگر اندوه در دنيا و آخرت و در خود و يا ديگري برشمرده است.

راه هاي رهايي از اندوه

قرآن براي رهايي از اندوه راه ها و راهکارهايي را بيان مي کند که انسان با عمل به آن ها مي تواند از اندوه دنيا و آخرت رهايي يابد. از مهم ترين اين راه ها مي توان به توجه به خدا ( انعام آيه 64) ايمان به قضا و قدر الهي ( حديد 22 و 23) توجه به عزت خدا و شنوايي و توانايي مطلق وي ( يونس آيه 65) توجه به علم و دانش وي ( همان ) توجه به معاد و آخرت ( لقمانآيه 23) توجه به برتري مومنان بر کافران ( آل عمران آيه 139 و 140) و امداد غيبي او ( توبه 40) و دوستي خدا ( يونس آيه 62) سنت هاي الهي ( آل عمران 139 و 140) و مانند آن که در حوزه بينشي مي توان قرار داد، اشاره کرد.

در حوزه عمل نيز مي توان به سجده ( حجر آيه 97 و 98) نماز ( همان ) دعا و نيايش و راز و نياز( انبياء آيه 76) تسبيح خدا (حجر آيه 97 و 98) و طلب آمرزش و استغفار ( فاطر آيه 34) اشاره کرد.

عوامل طبيعي مانند بارندگي ( روم آيه 48 و 49) و خواب (آل عمران آيه 154) نيز به عنوان عوامل زوال اندوه مورد توجه قرآن قرار گرفته است.

راه هاي مصونيت از اندوه

قرآن افزون بر اين راه هاي ، راهکارهاي ديگري را نيز بيان مي کند که به عنوان مصونيت سازي عمل مي کنند و نمي گذارند تا اندوه و حزن به سراغ انسان آيد . در آيات قرآني افرادي چون مخلصان ، اولياء الله ، بهشتيان ، متقين ، مجاهدان ، محسنان، مصلحان و مومنان واقعي به عنوان کساني ياد شده اند که گرفتار حزن و اندوه در دنيا و آخرت نمي گردند. از اين جا مي توان گفت که رفتار و سلوک ايشان مي تواند به عنوان سلوک و عاملي براي دفع اندوه مطرح شود.

از اين رو مي توان از احسان ( بقره آيه 112) اخلاص ( همان ) استقامت( فصلت آيه 30) اصلاح ( اعراف آيه 35) انفاق ( بقره آيه 1620) انقياد ( بقره آيه 112) ايمان (آل عمران آيه 139) تقوا ( اعراف آيه 35) اطاعت از خدا و رسول و دستورهاي ايشان ( بقره آيه 38 و 277) ، توجه به قضاي الهي ( حديد آيه22 و 23) توکل ( مجادله 10) شهادت ( آل عمران آيه 169) عبوديت ( زخرف آيه 68) عمل صالح ( بقره آيه 62) و ولايت الهي ( يونس آيه 62 و 63) به عنوان عوامل دفع و مصونيت يافتن از اندوه در دنيا و يا آخرت ياد کرد؛ زيرا برخي از اين عوامل موجب رهايي انسان از اندوه در دنيا و برخي ديگر در آخرت است.

از آن چه گفته شد دانسته مي شود که اندوه را مي توان به دو دسته بخش کرد. اندوهي که در دنيا برخي براي مسايل زودگذر دچار آن مي شوند که شامل اندوه مومن سست ايمان و غير مومن مي شود. ديگر اندوهي است که برخي در دنيا براي اين که انسان هستند و صاحب درد مي باشند بدان مبتلا مي گردند که از اين دسته مي توان به اندوه انسان هاي کامل و اولياي خدا اشاره کرد. دسته ديگر اندوهي است که تنها کافران در آخرت گرفتار آن مي شوند و مومنان از آن در امان بوده و از شر و آسيب هاي روحي و جسمي آن مصونيت دارند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا