اصولی فقهیاقتصادیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

راهكار گردش سالم ثروت و مبارزه با مال اندوزي

samamosاز اصول بنيادين اقتصاد اسلامي، گردش سالم اقتصادي در همه طبقات و اقشار اجتماعي است، به گونه اي كه همگان از ثروت و نعمتهاي الهي بهره مند شده و به آسايش نسبي دست يابند.

عدالت كلي و فراگير، زماني در حوزه عمل اقتصادي شكل مي گيرد كه ثروت در دست ثروتمندان باقي نماند و به شكل صحيح و سالم دست به دست بگردد و همگان از آن بهره ببرند. آموزه هاي اقتصادي اسلام براي تحقق اين هدف وارد شده است. برخي از احكام اقتصادي و آموزه هاي دستوري اسلام، در مقام بازدارندگي و تخطئه روش هاي ستمگرانه است و برخي ديگر راهكارهاي خروج از ستم و بخشي ديگر نيز تقويت اقتصاد سالم و جريان درست آن است.

از جمله روش هايي كه قرآن براي جريان ثروت در همه اقشار و طبقات اجتماعي و دست به دست كردن بيان مي كند، مبارزه با تكاثر و مال اندوزي است. نويسنده در اين مطلب با بهره گيري از آموزه هاي قرآني، به تبيين اين مهم در حوزه عمل اقتصادي پرداخته است.

اصل اقتصادي، گردش سالم ثروت

در آموزه هاي قرآني، اصولي اساسي به عنوان قواعد حاكم بر زندگي انسان بيان شده است. اين اصول به اين معناست كه نسبت به ديگر احكام اسلامي حاكميت دارد و هر حكمي از احكام مي بايست با توجه به اين اصول كلي و اساسي تحليل و فهم و توصيه شود. به عنوان نمونه، عدالت از اصول حاكم در اسلام است، به گونه اي كه هر حكمي برخلاف عدالت يا بايد غيراسلامي شمرده شود يا آنكه توجيه و تبيين ديگري از آن به عمل آيد تا با اصل عدالت، تضاد و تقابل پيدا نكند.

از جمله اصول اساسي و حاكم بر زندگي انساني مي توان به اصل اقتصادي گردش سالم ثروت اشاره كرد. خداوند به صراحت در تبيين اين اصل مهم در آيه 7 سوره حشر مي فرمايد: آنچه خدا از دارايي ساكنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد، از آن خدا و از آن پيامبر او و متعلق به خويشاوندان نزديك وي و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد؛ و آنچه را فرستاده او، به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را بازداشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است.

از آن جايي كه در تحليل قرآني، اموال دنيايي از وسايل امداد خداوندي به انسان هاست (اسراء، آيه 6؛ و مومنون، آيه 55؛ و نوح آيه 12) لازم است همگان از آن بهره مند شوند تا در مسير كمال يابي از آن سود برند.

اما مشكل اينجاست كه برخي از انسان ها وسيله را به هدف تبديل مي كنند و همه مقصد و مقصود خويش را آن قرارداده و از مقصد بازمي مانند. اين در حالي است كه مقصد، خداوند و دست يابي به مقامات برتر در جهان و سراي برتر مي باشد كه از آن به بهشت و در مرتبه عالي تر رضوان الهي ياد مي شود. از اين رو خداوند كساني را كه در دام فتنه مال مي افتند (انفال، آيه 28) سرزنش مي كند كه وسيله را هدف قرار داده اند، در حالي كه اگر خوب دقت مي كردند در مي يافتند كه چنين جا به جايي باطل است؛ زيرا دل بستن به مال به جاي هدف و مقصد اصلي، پوچ و بي فرجام است. (كهف، آيه 46)

با اين همه بسياري از مردم گرفتار ظواهر و زينت ها و آرايه هاي آن مي شوند ومال و ثروت را هدف خود قرارمي دهند. لذا تكاثر و گردآوري مال و افزايش ثروت، اشتغال اصلي آنان مي شود.(تكاثر، آيات1 تا 3)

خداوند براي مبارزه با اين تفكر و افراد گمراه و مبتلا به فتنه، راهكارهايي را بيان كرده است. از مهمترين راهكارهاي قرآني، قيام توده ها براي احقاق حق خويش از راه درخواست حقوق و قسط و نصيب خويش از مال دنياست كه در آيه 25 سوره حديد بيان شده است.

خداوند براي جلوگيري از هرگونه وسوسه هاي دروني هواهاي نفساني و بيروني شيطاني، اصول و قواعدي را بيان كرده تا همه امت از ثروت ومال بهره مند شوند.

از اين جاست كه اقتصاد اسلامي را به حوزه هايي چون مالكيت خصوصي و مالكيت عمومي دسته بندي كرده و بخش بسياري از ثروت را به عنوان مالكيت عمومي قرار داده است. از اين رو بسياري از ثروت و منابع زمين به عنوان «انفال» و «في» دراختيار دولت اسلامي قرار مي گيرد كه مالك آن، همه مردم هستند و دولت به عنوان امين و وكيل و ولي آنان عمل مي كند. اين گونه است كه بيت المال درجامعه اسلامي و قرآني شكل مي گيرد. هدف از ايجاد مالكيت عمومي از نظر قرآن، ايجاد تعادل و عدالت دربهره مندي از مواهب زمين و نعمت هاي الهي است تا همگان از جمله اقشار مستضعف، مسكين و ناتوان نيز از ثروت و اموال بهره مند شوند.

دولت اسلامي موظف است تا براي ايجاد بسترهاي لازم جهت جريان سالم اقتصادي و بهره مندي همه مردم، خود به طور مستقيم دراين بخش وارد شود و تنها به نظارت بسنده نكند. اگر از نظر اسلام در حوزه مالكيت خصوصي تنها نقش دولت نظارت است، ولي در حوزه مالكيت عمومي افزون بر نظارت، بايد در مقام تصدي گري وارد شود. از اين رو خداوند به پيامبر(ص) درآيات 26 و 29 سوره اسراء فرمان مي دهد تا در تقسيم بيت المال با حفظ رعايت اعتدال و عدالت كامل وارد شود. بنابراين، پيامبر (ص) به عنوان حاكم امت اسلامي موظف مي شود تا افزون بر رعايت اعتدال، خود به طور مستقيم متصدي امر تقسيم شود.بنابراين، دولت اسلامي لازم است به گونه اي در بخش مالكيت عمومي وارد شود كه ضمن رعايت اعتدال، همه موجودي ازبيت المال را بين صاحبان حق توزيع كند تا اداي حقوق آنان درهمه زمان ها ميسر باشد.

البته توجه به اين نكته در اقتصاد اسلامي ضروري است كه منابع دولت اسلامي و بيت المال منحصر به انفال نيست كه درآيات 1 و 41 سوره انفال بيان شده است؛ بلكه افزون بر قرارگرفتن انفال و درآمدهاي مالي واجب كه دراختيار دولت اسلامي است، صدقات و زكوات (توبه، آيه 60) و غنايم جنگي (انفال، آيه 41) و «في» (حشر، آيه 6 و 7) نيز دراختيار دولت اسلامي قرارگرفته است. مجموع اين اموال، ثروت هنگفتي است كه مي تواند عدالت و اعتدال را درجامعه چنان سامان دهد كه همگان از مواهب زميني و نعمت هاي الهي و ثروت و سرمايه بهره مند شوند.

مبارزه با مال اندوزي

چنان كه گفته شد، برخي از انسان ها گرفتار تكاثر و مال اندوزي هستند؛ چرا كه به اين احساس كاذب رسيده اند كه دنيا اصالت دارد و يا با زمان مي توان به جاودانگي رسيد (همزه، آيات 2 تا 4) چنين پنداري هرچند كه از نظر اسلام و قرآن، پنداري باطل است (همان) ولي بسياري از مردم گرفتارچنين تو هم احساسي هستند. اين گونه است كه حرص و ولع شگفتي دراين انسان ها نسبت به مال و انباشت آن وجود دارد. (فجر، آيه 20 و عاديات، آيات 6 و 8 )

خداوند دربيان اين حرص و آزمندي انسان به مال و ثروت به اين نكته توجه مي دهد كه خصوصيات آفرينشي انساني به گونه اي است كه گرايش به مال و ثروت (محمد، آيه 37) به شكل آزمندي در او فراهم است (نساء، آيه 128و فصلت، آيه 49 و معارج، آيه 19) و همين حرص و آزمندي است كه او را به سوي ستمگري و تصاحب حقوق و اموال ديگران ترغيب مي كند و آزمند به مال و ثروت خود بسنده نكرده همواره چشم به مال ديگران دارد. (حشر، آيه 9؛ تغابن، 16)

از نظر قرآن، مال و ثروت هرچند از عنايات و فضل الهي به بشر حكايت مي كند (نساء، آيه 32 و توبه، آيات 59 و 75 و 76)، ولي بايد توجه داشت كه مال و ثروت ابزار تكاملي بشر در دنياست نه هدف و مقصد زندگي انسان.كساني كه نسبت به اين حقيقت جهل دارند به تكاثر رو مي آورند و مال اندوزي را هدف زندگي خويش قرار مي دهند به گونه اي تام دم مرگ به فكر جمع كردن ثروت هستند. (تكاثر، آيات 1 و 2)

از نظر قرآن، گرفتار شدن انسان به تكاثر و فزون طلبي مالي، موجب غرور آدمي و در نهايت زمينه ساز ترديد بشر در معاد مي شود. (كهف،آيات 34 و 36) اين بدان معناست كه حتي انسان مسلمان و مومن معتقد به خدا و رستاخيز ممكن است به سبب فرو رفتن درتكاثر و مال اندوزي، دين و ايمان خويش را دريك فرآيندي ازدست بدهد و به ترديد در معاد و رستاخيز گرفتار آيد.

كساني كه گرفتار مال اندوزي مي شوند، مال براي ايشان ارزش به همه چيز زندگي مي شود و بدان تفاخر مي كنند و با به رخ كشيدن ثروت خود به ديگران (كهف، آيات 34 تا 39 و سباء، آيات 34 و 35) به جاي انفاق مال به نيازمندان و دستگيري ديگران (بلد، آيات 6 و 7) به تلاش براي افزونتر كردن ثروت خويش اقدام مي كنند (تكاثر، آيات 1 تا 3) و تا دم مرگ از رقابت دراين زمينه دست برنمي دارند. (همان) اين گونه است كه مال و ثروت به جاي اين كه موجب رشد و كمال وي شود، موجبات سقوط و هلاكت وي را فراهم مي آورد. (قصص، آيات 76 تا 81)

شگفت اينكه مالي كه مي بايست خير باشد (بقره، آيات 180 و 215 و 272 وكهف، آيه 95) براي اين افراد شر مي شود و وسيله نيك براي زندگي و كمال (بقره، آيه 180) وسيله نكبت و بدبختي و تنقص مي شود.

بسياري از لغزش هاي بشر و خيانت ها و جنايت هاي وي به سبب مال دوستي و دلبستگي به آن (مائده، آيه 106 و تغابن، آيه 15) است. خداوند در آياتي آثار دلبستگي انسان به مال وثروت را اموري چون، بي توجهي به بينوايان و ترك اطعام ايشان وعدم تلاش براي رفع گرسنگي آنان (فجر، آيات 18 و 20) ، خيانت درامانت (انفال، آيات 27 و 28)، غفلت از خدا (منافقون، آيه 9) مخالفت با حق (زخرف، آيات 30 و 31) ودر نهايت شكست درآزمون و امتحان الهي با مال و ثروت (فجر، آيات 15 و 20) مي داند.

به سخن ديگر، تو هم به خيال انسان به اينكه مال و ثروت، زينت بشر و ارزش و امتيازي براي اوست، درحالي كه زينت زندگي دنياست (آل عمران، آيه 14و كهف، آيه 46و قصص، آيات 60 و 79) آدمي را به ناكجا آبادي سوق مي دهد كه جز تباهي فردي و جمعي بشر پيامد و نتيجه اي ندارد. دلبستگي به دنيا خرد را از زايل مي كند و توجه به حقيقت خدا و قيامت را وي سلب كرده و وي را به خود مشغول مي دارد. (قلم، آيات 23 تا 28 و عاديات، آيات 6تا 11).

سرگرم شدن به دنيا و گردآوري ثروت و مال اندوزي (فتح، آيه 11 و منافقون، آيه 9) آدمي را به خسران و زيان ابدي گرفتار مي كند (همان) و با تجاوزگري به حقوق ديگران (ص، آيه 24) و مشاركت با شيطان (اسراء، آيه 64) موجب مي شود تا گردش سالم اقتصاد و ثروت به گردش نامتعادل تبديل شود و در نتيجه آن اقشار پايين دست مورد ستم واقع شوند و بهره اي از مال و ثروت نبرند.

آثار تكاثر و مال اندوزي

از نظر قرآن گرايش به تكاثر و مال اندوزي آدمي را به ظلم و ستم به ديگران و تجاوز به حقوق آنان و جرم و جنايت و خيانت و مانند آن سوق مي دهد. چنين مجرماني بنده هيچ خدايي جز مال و ثروت نيستند و به همه هنجارها و آداب و حقوق و حق و حقيقت پشت مي كنند (معارج، آيات 11 تا 18) بخل ورزي و ثروت اندوزي، آنان را در تقابل با تقوا و انفاق قرار مي دهد (ليل، آيات 5 و 8 )

آثار چنين تفكر و رويه اي در افراد مال اندوز آثاري خطرناك براي جامعه و فرد در دنيا و آخرت به دنبال دارد. از جمله مي توان به برتري جويي (سباء، آيات 35 و 36)، تجمل گرايي(قصص، آيات 76 و 79)، تفاخر و فخرفروشي (كهف، آيه 34 و تكاثر، آيات 1 و 2)، تكذيب حكم انفاق و گرايش بخل ورزي (ليل، آيات 8 تا 16)، حق ناپذيري (سبا، آيه 34)، خسارت (نوح، آيه 21)، زوال جامعه و پيدايش تحولات ديگر اجتماعي مانند بحران ها و نابهنجاري هاي اجتماعي و گسترش فقر (محمد، آيه 38) بسترسازي طغيان و تجاوز در جامعه (قصص، آيه 76 و شوري، آيه 27)، عجب و غرور (مومنون، آيات 53 و 55 و كهف، آيات 32 و 34)، افزايش فسق و فحشاء و فجور در جامعه (اسراء، آيه 16 و آيات ديگر)، مخالفت با نماز و ديگر عبادات (علق، آيات 7 تا 10)، و در نهايت هلاك فردي و جمعي (ليل، آيات 8 تا 11 و آيات ديگر) اشاره كرد.

خداوند براي اينكه جامعه از آثار و بلاياي مال اندوزي رهايي يابد، به راهكارهاي گوناگون و متنوعي اشاره كرده است. از جمله اينكه با بيان آثار مخرب و زيانبار مال اندوزي هشدارهاي لازم در اين زمينه را صادر كرده است. همچنين با تهديد و سرزنش مال اندوزان و تهديد آنان به عذاب سخت در دنيا و آخرت، آنان را به دوري از مال اندوزي دعوت كرده است.

راهكارهايي كه خداوند در بخش عمل دنيوي ارايه داده شامل در دست گرفتن بخش اعظمي از ثروت جامعه با حكم مالكيت عمومي است. در حقيقت در اختيار گرفتن ثروت ملي و واگذاري آن به دولت اسلامي موجب مي شود تا بخش اعظمي از ثروت در اختيار دولت قرار گيرد و بتواند به ساماندهي وضعيت اقشار پايين جامعه بپردازد.

طرح هدفمندي يارانه ها و ثروت عمومي و هزينه كردن آن در امور عمومي و نيازمندان به معناي اجراي اصل عدالت اقتصادي و سامان دهي و اصلاح گردش اقتصادي است تا ثروت در مسير گردش سالم جريان يابد.

آموزه هاي قرآني بويژه در آيه 7 سوره حشر براي اين است كه همواره همگان از اقتصاد و ثروت براي تعالي و كمال بهره مند شوند و هيچ انساني در جامعه قرآني و ايماني از فقر رنج نبرد. كاهش فاصله طبقات اجتماعي و خروج جامعه از فقر و آثار آن از مهمترين راهكارهايي است كه قرآن براي مبارزه با ثروت اندوزي ارايه كرده است. در حقيقت تاكيد بر مالكيت عمومي و ساماندهي آن چيزي جز مبارزه با ناهنجاري اقتصاد ناسالم و مال اندوزي نيست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا