اجتماعیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

راهكارهاي قرآني اتحاد امت

samamos نگاهي تاريخي به امت سازي پيامبر(ص)

اتحاد به عنوان مهم ترين راهبرد براي جامعه پذيري و امت سازي در آموزه هاي قرآني و نبوي مورد اهتمام و توجه بوده است. براي ساخت امتي يگانه با ويژگي ها جامعه نمونه و برتر ( امت شاهد) نياز به بازسازي در بينش و نگرش مردماني است كه به طور فطري گرايش به اختلاف( مطهري ، آشنايي با سوره هاي قرآن، سوره انفال ) و استخدام ديگري و بهره كشي از هم نوع دارد.( علامه طباطبايي ، الميزان ج ص) اين مساله در ميان اقوام پراكنده جزيره عربستان به جهاتي تشديد مي شود؛ زيرا محيط سخت و زمخت عربستان و كمبود منابع آبي و غذايي، دسترسي آسان و كامل به مواد و منابع مورد نياز را كاهش مي داد و رقابت را در ميانشان تشديد مي كرد.

هر كس براي كوچك ترين مساله به خود اين اجازه را مي داد كه به كشتن طرف مقابل اقدام كند و براي شتري جنگ صد ساله راه اندازي نمايد. همان گونه كه بستر طبيعي و غريزي براي اختلاف در اين منطقه جغرافيايي فراهم تر بود ، عوامل همبستگي و اتحاد نيز تقليل مي يافت. گزارش هاي مورخان و قرآن بر اين مساله دلالت مي كند كه عوامل واگرايي اجتماعي در ميان اقوام عربي ساكن در منطقه بيش از آن بود كه همگرايي را تقويت كند و جامعه به شكل واقعي و درست آن را سبب گردد.

جامعه مجموعه انسان هايي است كه به علل و عوامل خوني ، قبيله اي ، نژادي و فرهنگي براي كسب اهداف و منافع عالي تر كه امكان آن به طور فردي فراهم نيست گرد هم مي آيند و با كاهش واگرايي و عوامل ايجادي آن مي كوشند تا به اشكال گوناگون چون قانون نوعي اتحاد را در محور اهداف مشترك پديد آورند. اين عوامل در منطقه عربي و اقوام پراكنده آن چنان نادر و يا كم بوده است كه تنها نوعي قبيله گرايي و جامعه ابتدايي خوني را ايجاد مي كرد. از اين رو در گزارش هاي تاريخي مي يابيم كه اين اقوام در واحه ها وآبادي هاي پراكنده اي به گونه همزيستي را در پيش گرفته بودند كه در اصطلاحات سياسي امروز از آن به جنگ سرد و صلح مسلح ياد مي كنند.

در يثرب( مدينه ) آن روز دو گروه خوني و قيبله اي زندگي مي كردند كه همواره سر نزاع و جنگ را با هم داشتند. هر چند كه برخي عامل يهوديان عرب را عامل مهم و تاثيرگذار در دامن زدن به اختلاف ميان اوس و خزرج مي دانند ولي به نظر مي رسد كه اين عامل تنها عامل براي اختلافات موجود در يك جامعه كوچك چند هزار نفري نبوده است ؛ زيرا همين اختلاف در جامعه كوچك تر كه مي توان در اصطلاح امروزي از آن به شهرك ياد كرد ديده مي شود. در طائف حالت صلح مسلح چند دهه بلكه شايد سده اي ادامه داشت و ميان اقوام مكه نيز وضعيت بهتري تحقق نداشت.

عصبيت و غرور قومي و مهر شديد به خون و اقوام نزديك خوني نه براي همدلي و همراهي بلكه براي كسب برتري و برآورد نيازها به شدت وجود داشت. اين همكاري ها و كمك ها به تعبير استاد شهيد مطهري مانند همكاري سرمايه دارهاست كه با كسب هدف و دست يابي به آن كاهش مي يابد و يا از هم فرو مي پاشد. از اين روست كه مي بينيم با افزايش قدرت اشخاص و يا برخي قبايل مانند ابوسفيان و قريش ، ارتباط و همكاري و هماهنگي ها در خود مكه از هم مي پاشد و هر كس مي كوشد تا بهره اي بيش تر از اموال و قدرت را به خود اختصاص دهد. عصبيت در چنين جامعه اي نيز ابتدايي بود و هيچ گاه از قوم و خويش و در نهايت عشيره و گاه قبيله بالاتر نرفت و به عصبيت قومي و يا ملي تبديل نشد. از اين رو همگرايي و اتحاد در ميان آنان نيز در مرز جامعه قيبله اي ماند و از آن فراتر نرفت.

پيامبر(ص) در چنين جامعه اي زندگي مي كرد، جامعه ابتدايي فاقد هر گونه قانون نوشته شده اي كه بتواند به تخاصمات و نزاعي ولو كوچكي پايان دهد. سنت هاي قبيله اي و قومي كه با شدت مراعات مي شد و در حكم قوانين نوشته شده و سخت تر از به مورد اجرا گذاشته مي شد ، تنها در راستاي حقوق اشراف و نخبگان جامعه بود. از اين رو هر گاه با خواسته هاي اشراف در تضاد قرار مي گرفت به آساني كنار نهاد مي شد و قوانين ديگري به طور دايم و يا مقطعي جايگزين مي شد.

راهكارهاي قرآني براي همگرايي

پيامبر بر پايه آموزه هاي قرآني نخست به بازسازي بينشي و نگرشي قوم اقدام كرد. براي اين مهم در مفاهيم نيز دست برد و با استفاده از واژگان موجود در فرآيند زماني و پيچيده اي مفاهيم جديدي را به مردمان القا كرد. براي شناخت درست و تحليل دقيق از عملكرد قرآني پيامبر (ص) در ساخت جامعه اي يگانه و امتي واحد به خوانش يكي از راهكارهاي قرآني كه از سوي پيامبر عملياتي شده است مي رويم .

بنابراين با توجه به عملكرد مثبت و سازنده اين روش و شيوه در جامعه سازي و امت سازي ، نگاهي گذرا به مساله انصار و مهاجر و امت سازي در مدينه به عنوان جامعه نمونه و مسلمانان صدر اسلام در اين شهر به عنوان امت نمونه و شاهد توجه مي دهيم .

قرآن و امت سازي

امت در تعبير و اصطلاح قرآني ، گروهي همسان در دين ، آيين ، زمان و مكان و ديگر مشتركات انساني است. ( بقره‌ايه 128 و مائده آيه 48 و مانند آن ) اين اصطلاح هر چند با جامعه در اصطلاح امروزي مشابهت هايي دارد ولي تفاوت هاي محسوسي نيز در ميان است كه نمي توان آن را ناديده گرفت. جامعه در اصطلاح جامعه شناختي ، گروه سازمان يافته اي از اشخاص و افراد انساني هستند كه با هم در سرزمين مشترك زندگي مي كنند و با همكاري در گروه ها نيازهاي اجتماعي ابتدايي و اصلي خود را تامين مي نمايدندو با مشاركت در فرهنگي مشترك و يكسان به عنوان يك واحد اجتماعي از ديگر جوامع متمايز مي شوند. (مباني جامعه شناسي ،مجيد مساواتي ، تبريز، 1372، ص 142)

اما امت گروه خاصي از پيروان يك دين يا يك عصر به سبب همساني در نوع خاصي از عملكرد و يا رويكرد فكري هستند .(الميزان ج 6 ص 39) اين امت در نگرش قرآني داراي حيات و زندگي است كه لحظه اي همانند زندگي انسان ها پايان مي يابد. ( اعراف آيه 34) و به عنوان يك حقيقت داراي كتاب و نوشته مخصوصي است كه در قيامت به سوي آن خوانده مي شود.( جاثيه آيه 28 ) و داراي فهم و شعور است ( انعام آيه 108) و براي عمل هر جامعه و امتي عذابي مشترك و عمومي است ( غافر‌آيه 5) در ضمن قرآن براي امت ها ، سنت هايي نيز اثبات مي كند كه مي توان به سنت ارسال پيامبران ، هلاكت امت پس از اتمام حجت و تغيير در سرنوشت امت ها بر اثر عملكرد جامعه و مانند آن اشاره كرد.

قرآن يكي از اهداف پيامبر را امت سازي بر مي شمارد و نشان مي دهد كه چگونه و به چه روشي پيامبر به آن دست يافت و امت شاهد و نمونه اي را در مدينه ايجاد كرد كه مي تواند الگو براي جوامع ديگر به ويژه امت اسلامي در روزگار ما باشد كه از معنا و مفهوم امت تنها اسم و نامي از آن و پوستين بدون محتوا به جا مانده است. از اين رو براي دست يابي به امت اسلامي واقعي و مطلوب مي بايست دوباره با الگوبرداري از روش پيامبر به ايجاد امت اسلامي واقعي و نمونه اقدام شود.

قرآن امت اسلامي در عصر پيامبر را بهترين امت و جامعه اي دانسته است كه تا آن زمان تشكيل شده بود. اين امت وسط ( بقره آيه 143) و شاهد و نمونه (همان ) از چه خصوصيات و ويژگي هايي برخوردار بوده است كه مورد ستايش خداوند قرار گرفته است؟

از ويژگي هايي كه قرآن براي امت نمونه و شاهد بيان مي كند، اين است كه در كارهاي يك ديگر نظارت مي كنند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند ( آل عمران آيه 104) ، تعاون بر خير و تقوا درميان ايشان اصالت دارد: تعاونوا علي البر و التقوي) ، برداري ايماني در ميان ايشان در آن حد و اندازه است كه از خود مي گذرند و ايثار مي كنند.

در جستجوي وضعيت يك ديگري به تجسس و جاسوسي اقدام نمي كنند، غيبت و تهمت و افترا در ميانشان نيست، اختلافات جزيي و كلي را با حكميت و يا رجوع به قانون حل و فصل مي كنند و در ميانشان شمشير قضاوت نمي كند ، جان و مال و عرض يك ديگر را محترم مي شمارند و امنيت اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي را براي يك ديگر و جامعه فراهم مي آورند و عوامل ايجادي آرامش و آسايش در جامعه را تقويت مي كنند. در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده مي شود و عفو و گذشت را حتي نسبت به قاتل در نظر مي گيرند و اصالت را به قصاص و قتل نمي دهند هر چند كه قصاص و امور ديگري از اين دست حق ايشان است.

به يك معنا از حق خويش براي تقويت همبستگي مي گذرند و اصول همدلي و همراهي را در خود تقويت مي كنند. از يك ديگر انتقام نمي گيرند و بسياري ديگر از مسايلي كه درقرآن بدان پرداخته و به تفصيل توضيح داده شده است.

مهاجران و انصار؛ واگرايي و همگرايي

انصار كه اصطلاح خاصي در فرهنگ اسلامي و قرآني است، بيانگر حالت عالي از همدلي و همگرايي و هم فكري امت اسلام است. اگر بخواهيم به مساله اشاره داشته باشيم كه بتواند بهترين شاهد براي امت سازي قرآني پيامبر باشد همدلي و همگرايي است كه در شكل و قالب انصار در مدينه شكل گرفت. انصار كه نامي براي مسلمانان مدينه از اوس و خزرج به شمار مي آيد، در زماني شكل گرفت كه امت در حال شكل گيري بود. اوس و خزرج دو قبيله ساكن در شهر يثرب پيش از اسلام همواره در جنگ و ستيز بودند و هرگز جامعه مدينه به شكل درست آن پيش از ورود اسلام شكل نگرفت؛ زيرا دست كم سه گروه متخاصم در مدينه زندگي مي كردند كه اجازه پديداري مفهوم جامعه را به اين اشخاص نمي داد. در حقيقت گروه هاي متخاصمي بودند كه تنها در يك سرزمين به جهت آب و آباداني ابتدايي گرد آمده بودند و به جاي همگرايي به رقابت مي پرداختند. از اين رو در برابر تهاجمات بيروني بسيار ضعيف و سست عمل مي كردند .

پيامبر پس از ايجاد دگرگوني در بينش و نگرش مردم مدينه ، به تقويت اصول همدلي همت گماشت و با برنامه دقيق و حساب شده اي توانست واگرايي را در ميان ايشان از ميان بردارد. پيامبر در پيمان هاي متعددي سران اوسي ( بني عبدالاشهل ) و خزرجي ( بني سلمه ) را به گونه اي در كنار هم نهاد كه با هم يك دل و يك رنگ شدند. اختلاف چند دهه و يا سده تبديل به وفاق و همدلي شد. اين گونه شد كه انصار به عنوان يك واژه براي دو قبيله متنازع شكل گرفت و پايه هاي اساسي امت نهاده شد. انصار به معناي ياران پيامبر به جاي خزرجي و اوسي نشست و از اين زمان است كه مي بيينم ديگر سخن از قوميت و قبيله در اسناد و گزارش هاي عصر نخست نيست و در همه جا به جاي ياد كرد از قوم و قبيله از واژه و اصطلاح انصار ياد مي شود.

اين مساله نشان مي دهد كه پيامبر(ص) براي از ميان بردن اختلاف قومي و قبيله اي حتي در كاربرد واژگان دقت مي كرد. كاربرد اوسي و خزرجي مي توانست به اختلافات دامن بزند و ياد كرد آن دامنه خاطرات گذشته را به امروز بكشاند. از اين رو به جاي كاربرد اوسي و خزرجي از واژه انصار استفاده كرد كه بيانگر محتوايي ديني بود. كاربرد اين واژه در آيات قرآني براي انصار نوعي احساس ويژه را در ميان اهالي مدينه بر مي انگيخت. در آيات مدني قرآن كريم اين واژه در 7 مورد تكرار شده است كه در آن از اقوام و گروه هاي ساكن مدينه خبر مي دهد . مقايسه انصار با انصار حضرت عيسي (ع) مي توانست حس معنوي ويژه اي را در ميان بوميان مسلمان يثرب بر انگيزد ، به گونه اي كه آنان خود را ياران و سربازان خداوند احساس كنند و بر ايمان و نگرش آنان به زندگي تاثير عميق و ژرف بر جاي نهد. ( آل عمران آيه 52 و نيز صف آيه 14)

رديابي كاربرد اين واژه نشان مي دهدكه مسلمانان بومي مدينه در سال هاي دوم و سوم به اين نام جديد خوانده شدند. پيش از اين آنان هر چند كه به عنوان پناهندگان از اعتبار خاصي برخوردار شده بودند ولي به عنوان يك گروه همدل ايماني از آنان ياد نشده بود. در زمان جنگ بدر آنان نه تنها به اين مفهوم جديد اعتبار معنايي خاصي بخشيدند ، از اين رو به عنوان امتي همدل و همراه در عرصه انديشه و عمل خودنمايي كردند و مورد ستايش خداوند قرار گرفتند.

اين نخستين اقدام پيامبر در ساخت هسته نخست امت بود. در گامي بعدي با حضور مهاجران ، پيامبر (ص) با ايجاد پيمان برداري ميان انصار و مهاجر گام بعدي را برداشت . انصار به نوعي مهاجران را در مدينه پذيرفتند وآنان را هم چون برداران خوني و قبيله اي گرامي داشتند. كاستي هايشان را جبران كردند و زمينه ادامه زندگي و حيات ايشان را در مدينه فراهم آوردند. آنان مهمانسراي براي اسكان موقت مهاجران ايجاد كردند و از بهترين محصولات و امكانات خود براي پذيرايي مهاجران استفاده نمودند.( بقره 267) برخي از ايشان در ميان تيره هاي گوناگون انصار توزيع شدند و انصاريان در رقابت با هم ديگر بر اساس قرعه حمايت از خانواده هاي مهاجر را به عهده گرفتند ( الطبقات ج 13 ص 369)

انصار دارايي و خانه خود را در اختيار مهاجران قرار داده و آنان را در محصولات كشاورزي خود شريك كردند و برخي از آنان زمين هاي پيرامون منازل مسكوني خود را به پيامبر بخشيدند. اين روابط ميان انصار و مهاجران با پيمان برداري تقويت شد. ( همان ج 3 ص 174 و 523 و ديگر كتب سيره و تاريخ ) در آغاز برنامه بر اين بود تا از يك ديگر ارث برند كه چنين نيز اتفاق افتاد تا اين كه بعدها احكام تغيير يافت و تنها خويشان از يك ديگر ارث بردند. ( انفال آيه 75)

حمايت هاي همه جانبه انصار از مهاجران، روحيه همدلي و هم فكري را تقويت كرد و امت شاهد شكل گرفت. در گزارشي از پيامبر از اين همدلي و رفتار شايسته ميان انصار و مهاجران به محبت والدين به فرزند تشبيه شده است. ( المستدرك ج 4 ص 83) البته گاه تنش هايي به علل مختلف به ويژه به جهت عامل نفاق رخ مي داد كه در آيات سوره منافقان به آن اشاره شده است. پيامبر (ص) كوشيد تا با آشكار كردن روش هاي منافقان ، ريشه هاي اختلاف را بخشكاند. اين گونه شد كه امت با تشكيل دسته انصار و مهاجران شكل گرفت . اندك اندك با ايجاد وفاق و ارتباط نسبي و مانند آن ، انصار و مهاجر ، ارتباط خويش را افزايش دادند. تجربه هاي مشترك ، فرهنگ و تمدن مشترك و راه و روش و دين مشترك موجب شد تا اين عوامل تقويت و تحكيم گردد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا