رابطه عدالت و امنیت
عدالت، مهمترین عامل تحقق امنیت
هنگامی که از امنیت در حوزه سیاسی و اجتماعی سخن میگوییم نمیتوان از تاثیر مستقیم عدالت در امنیت غافل شد. هر گاه جامعهای به هر دلیلی گرفتار بیعدالتی و ظلم شود، دچار ناامنی خواهد شد. بیعدالتی و ظلم، ناامنی را دامن میزند و جامعه را گرفتار فقدان امنیت میکند. بر اساس آیات قرآن عدالت باید سرلوحه و محور فعل و قول مردم و دولت باشد و مردم باید برای اجرا و اقامه عدالت قیام کنند.(حدید، آیه 25)
برای اینکه درک درستی از نقش عدالت در تحقق امنیت داشته باشیم، بهتر است به ارزش و اهمیت عدالت توجه کنیم؛ زیرا از نظر اسلام، عدالت به معنای قرار گرفتن و قراردادن هر چیزی در جای مناسب و حق آن است. از این رو در آموزههای اسلام از ارزش والایی برخوردار است.
نظام سیاسی و نهادهای اجتماعی هر جامعه تنها در ساختار عدالت است که میتواند باقی بماند و به فعالیت خود ادامه دهد. ممکن است جامعهای با کفر برقرار و باقی باشد و حکومت، مشروعیت سیاسی و مقبولیت و کارآمدی خود را از دست ندهد؛ ولی بیگمان با ظلم و بیعدالتی، هیچ حکومتی باقی و برقرار نخواهد ماند.
اگر حکومتی میخواهد از فضیلت و مقبولیتی برخوردار شود، باید به عدالت به عنوان مهمترین فضیلت توجه کند؛ چرا که از نظر امام علی(ع) عدالت، «فضیلت حاکمان» است و اگر دولتی بخواهد باقی و برقرار باشد و از سوی مردم تهدید به زوال و نیستی نشود و مردم علیه آن شورش نکنند، باید عدالت را به عنوان «سپر و نگهدارنده خود » بداند.
همچنین این عدالت است که «مایه اصلاح رعیت» و نیز « سامان یابی امور » میشود و جامعه برای رسیدن به رشد و شکوفایی اقتصادی و رهایی از فقر و نداری، نیازمند عدالت است؛ زیرا این عدالت است که «باعث افزایش برکات » شده و «مایه حیات آدمی» جامعه میشود.
اگر جامعهای از نابهنجاری و قانون شکنی رنج میبرد باید بداند این امر را تنها میتوان با اقامه عدالت تغییر داد و مردم را به قانون گرایی سوق داده و زندگی را به قوانین برگرداند و قوانین را حاکم بر جامعه کرد؛ زیرا این عدالت است که مایه «حیات احکام» است.
همچنین برای ایجاد وحدت و الفت و انس میان مردم و رهایی از خشونت و درگیری تنها راه درمان همان بهرهمندی از عدالت است که «مأنوس خلایق » است و مردم بدان با یکدیگر انس میگیرند و از دشمنی و وحشت رهایی مییابند.
از نظر امام علی(ع) حکومتی درست و راستین است که حاکمیت آن مشروط به «عدالتگستری» باشد و نظام آمریت آن مبتنی بر «عدل» و عدالت. در این دیدگاه ،عدالت «ملاکی برای حکمرانی» و «قویترین بنیان برای عدل است»؛ بنیانی که «قوام عالم بر آن مبتنی است» (میزان الحکمه، محمدی ریشهری، باب العدل، 1362، ج6: 78-90).
امیرالمؤمنین (ع) به عنوان نماد عدالت هیچ وقت جهت حفظ امنیت و نظام سیاسی، از اجرای عدالت بهنفع امنیت، عقب ننشستهاند؛ بلکه رعایت عدالت را ضامن امنیت و حفظ نظام و مایه روشنی چشم زمامداران و رسوخ محبت آنان در دل مردم دانسته و فرموده اند: «تحقیقاً بهترین چیز (نور چشم) برای حاکمان، اقامة عدالت و استقرار عدالت در سطح کشور و جذب قلوب ملت است و این حاصل نشود، مگر به سلامت سینههایشان [به خالیبودن از کینه و بغض حاکمان]» (نهجالبلاغه ، نامه 53).
اگر زمامداران، عادل باشند قلبها بهسوی آنان جذب می شود و این خود، تضمینکننده استحکام ارکان دولت و پیوند آن با ملت است.
عدلمحوری نظام سیاسی باعث میشود که مردم برای رسیدن به آرمانها و خواستههای خود راههای منطقی را انتخاب و طی کنند و در غیر این صورت، یأس از عدالت، انسانها را به نیرنگ، سوءاستفاده و خلافکاری و تضعیف اخلاق عمومی و از همپاشیدگی اجتماعی میکشاند که خواهناخواه نتیجه آن، تزلزل در امنیت و ثبات سیاسی نظام حاکمه و دولت خواهد بود.
از دیدگاه امام علی(ع) رعایت عدالت از سوی رهبران و کارگزاران نظام اسلامی در سطوح مختلف موجب دستیابی جامعه به «استقلال و توان و تمکن»، «نفوذ احکام و قوانین و مقبولیت اجتماعی حکم و حکومت»، «ارزشمندی و بزرگمقداری»، «بینیازی از یاران و اطرافیان از جهت وابستگی به آنها»، «مورد ستایش قرارگرفتن زمان حکمرانی آنها» و «بالارفتن شأن، عظمت و عزت کارگزاران و اعوان و انصار حکومت و حاکمان»میشود. (غررالحکم، تمیمی آمدی، 1360، ج5: 175، 193، 343، 390 و 396).
از دیگر تاثیرات و کارکردهای عدالت در جامعه و نظام سیاسی میتوان به حفاظت از دولت و بقای آناشاره کرد. امام علی(ع) معتقد است که «هیچ چیزی مانند عدالت دولتها را محافظت نمیکند. ایشان میفرماید: لن تحصّن الدول بمثل استعمال العدل فیها » (هيچ چيزى مانند عدالت دولتها را محافظت نمىكند)(نهجالبلاغه ، نامه 53) از نظر ایشان اجرای عدالت و عدل، سپر محکمی برای همه است.اگر دولت و حکومتی بخواهد قدرت و اقتدارش باقی و برقرار باشد باید عدالت ورزد؛ چرا که رعایت آن، موجب تداوم قدرت است.دولت باید برای حفظ حکومت و اقتدار خود به عدل عمل کند و از جور پرهیز نماید؛ زیرا جور موجب نابودی حکومت هاست. پس اقتدار نظام سیاسی و بقای این اقتدار به اجرای عدالت و اقامه آن بستگی دارد. ایشان میفرماید: من عمل بالعدل حصّنالله ملکه و من عمل بالجور عجل الله هلکه؛ هركه به عدالت رفتار كند خداوند حکومتش را (از دستبرد دشمن)نگهدارد وهر كه به ستم رفتار كند خداوند سبحان هم در نابودیاش شتاب كند. (همان، ج5: 70 و 355 و ج2: 62 و 178).
از نظر امام علی(ع) اگر عدالت در جامعه اجرا نشود، ظلم و ستم، جای آن را خواهد گرفت و نتیجه ظلم، آوارگی و بدبختی و در نهایت خشونت خواهد بود. جامعه گرفتار ظلم هرگز به امنیت نمیرسد و مهمترین مانع در تحقق امنیت، فقدان عدالت فراگیر در جامعه است. از این رو، حضرت، خطاب به یکی از والیان خود میفرمایند: «استعمل العدل و احذر العسف و الحیف فان العسف یعود بالجلاء الحیف یدعوا الی السیف»؛ در کارها بهعدالت رفتار کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم، رعیت را به آوارگی وا میدارد و بیدادگری، شمشیر در میان آورد. (نهجالبلاغه، قصار 476)
آفات امنیت و عوامل نا امنی
در آیات و روایات عواملی که موجب نا امنی میشود بیان شده است. در اینجا به برخی از آنهااشاره میشود:
1-تفرقه: شاید مهمترین خطری که امنیت فراگیر و جامع را در هر جامعهای تهدید میکند، خطر تفرقه است؛ زیرا امنیت در سایه وحدت ایجاد میشود و اگر به جای وحدت تفرقه جایگزین شود، به جای امنیت نیز نا امنی و خوف جایگزین خواهد شد. خداوند میفرماید: «بگو : «او تواناست كه از بالاىِ سرتان يا از زير پايتان، عذابى بر شما بفرستد يا شما را گروه گروه كند و دچار تفرقه سازد و عذاب بعضى از شما را به بعضى ديگر بچشانَد». بنگر كه چگونه آيات خود را گوناگون بيان مى كنيم، باشد كه آنان بفهمند».(انعام، آیه 65) امیرمومنان علی(ع) نیز در خطبه 192 به مردم هشدار میدهد تا از تفرقه پرهیز کنند؛ زیرا آفت مهم امنیت است.
در این میان نباید از نقش اساسی امام و رهبرجامعه در حفظ وحدت جامعه و جلوگیری از آسیبپذیری آن غافل بود؛ زیرا این رهبری است که میتواند جلوی تفرقه و فروپاشی اجتماعی را بگیرد. امام، اسوه ایمانی و الهی در روی زمین است و میدانیم که ایمان نیز سرچشمه امنیت در تفکر اسلامی است. حضور امام و رهبر، محور اتحاد، وحدت و الفت جامعه و امت اسلامی است و این وحدت تفرقهستیز نیز امنیتآور و ایجادکننده طمأنینه سیاسی و اجتماعی است.
2- ظلم و ستم: ستمگری از عوامل موثر در ایجاد ناامنی است. خداوند درباره این عامل ناامنی میفرماید: آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی، تنها از آن آنهاست و آنها هدایتیافتگانند!(انعام، آیه 82) امیرمومنان علی(ع) نیز میفرماید: إنَّ البَغيَ وَالزّورَ يوتِغانِ المَرءَ في دينِهِ ودُنياهُ، ويُبدِيانِ خَلَلَهُ عِندَ مَن يَعيبُهُ؛ تعدّى و دروغ ، دين و دنياى آدمى را تباه مى كنند و عيب او را براى عيبجويانش، نمايان مى سازند.(نهج البلاغه: نامه ۴۸ ، وقعه صفّين: ص۴۹۳.)
3. کفران و ناسپاسی: از دیگر عوامل منفی تاثیرگذار در امنیتزدایی از فرد و جامعه، ناسپاسی است. خداوند میفرماید: خداوند (برای آنان که کفران نعمت میکنند،) مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیاش از هر جا میرسید؛ امّا به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید! (نحل، آیه 112) و نیز در جایی دیگر میفرماید: برای قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانهای (از قدرت الهی) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم با میوههای فراوان؛ و به آنها گفتیم:) از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را بهجا آورید؛ شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده (و مهربان)! امّا آنها (از خدا) رویگردان شدند و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم و دو باغ (پربرکت)شان را به دو باغ (بیارزش) با میوههای تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدّل ساختیم! این کیفر را بخاطر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفرانکننده را کیفر میدهیم؟! (سباء، آیات 15 تا 17).