اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

دين ميانه ، راه سلامت

بي گمان دين به معناي راه و روش زندگي در دنيا است و هر چند كه در برخي از آيات مراد از دين همان آخرت و رستاخيز و حساب و كتاب هاي آن است، ولي مي توان گفت كه به يك معنا همان نيز در يك كليت به راه و روش باز مي گردد؛ زيرا روش زندگي آدمي در دنيا و چگونگي سير و سلوك وي است كه وضعيت آينده او را مي سازد.

بر اين اساس ، دين همان منهج و روش زيستن را به ‌آدمي مي آموزد و آداب و رسوم درست زيستن را به شخص تعليم مي دهد. پس ين مي بايست داراي ويژگي هاي خاصي باشد كه بتواند حال و آينده بشر را به گونه اي مديريت كند كه در مسير درست و كمالي قرار گيرد؛ چنان كه مي بايست به گونه اي باشد كه همه شرايط ، مقتضيات و نيازهاي بشري را بشناسد و پاسخ هاي درخور و مناسبي به آن بدهد.

دين كامل و بي نقص و عيب ، ديني است كه فطرت بشر را بشناسد و پاسخ هاي درست به نيازها و غرايز وي بدهد و وي را در مسير شدن كمالي ياري رساند. بنابراين هر ديني كه نتواند اين گونه باشد در نهايت خود را از دايره مديريت زندگي بشري بيرون مي راند و به دست فراموشي سپرده مي شود.

قرآن دين كامل را ديني مي شمارد كه از ويژگي " قصد السبيل " برخوردار باشد. اين عبارت كه در آيه 9 سوره نحل آمده است ، اضافه صفت به موصوف است. قصد در لغت عربي به معناي ميانه روي و اعتدال است كه از آن اصطلاح اقتصاد نيز ساخته شده است كه در حقيقت نلظر به مديريت درآمد و هزينه ها و تعادل ميان آن هاست. واژه سبيل به معناي دين در اين عبارت به كار رفته است تا نشان دهد كه اصولا دين چيزي جز روش و راه زيستن نيست.

بر اين اساس ، قصد السبيل به معناي دين معتدل و ميانه است. به اين معنا كه دين مي بايست روشي را به انسان نشان دهد كه از يك سو موجبات تعادل و اعتدال ميان قوا و نيروها را فراهم آورد و از سوي ديگر به خواسته ها و نيازهاي مادي و معنوي و دنيوي و اخروي بشر به شكل كامل پاسخ دهد؛ زيرا انسان موجودي شگفت است كه نمي توان با پاسخ گويي به يك دسته از آن ها وي را آرام ساخت و از دغدغه هايش كاست. بنابراين هر گونه رفتاري بيرون از ايجاد تعادل ميان نيروها و خواسته هاي مادي و معنوي و يا اخروي و دنيوي به معناي ناديده گرفتن بخشي از ماهيت بشر است. نتيچه هر گونه ناديده گرفتن و يا غفلت از بخشي از ماهيت و نيازها و قواي بشر نيز به معناي نابودي و نيستي طرح و برنامه و روشي است كه ارايه مي شود.

خداوند با توجه به اين تنوع نيازها و تعدد قوا و نيروهايي كه از درون و بيرون بر بشر فشار مي آورد، خود را موظف دانسته است كه براي مردمان دين و روشي را ارايه دهد كه از صفت " قصد و اعتدال و ميانه " برخوردار باشد و از صفت جور دوري ورزد؛ زيرا جور به معناي تعدي و تجاوزگري است و شامل هرگونه ناديده گرفتن بخش هايي از نيازها و يا قواي بشر مي باشد. اگر در برخي از كتب تفسيري " سبيل جائر" به معناي راه شرك و دين شرك تفسير كرده اند، از آن روست كه شرك خود گرايش به عدم ميانه و اعتدال در اعتقاد ورفتار است.

به عنوان مثال يكي از قواي بشري شهوت و غريزه جنسي است كه مي بايست در يك برنامه و شيوه درست آن را مديريت كرده و به خواسته ها و نيازهاي آن پاسخ مناسب داد. از اين روست كه در دين اسلام از ازدواج ميان زن و شوهر براي دفع و ارضاي اين غريزه جنسي و نياز سخن گفته شده است و ازدواج درچارچوب معيارها و ارزش هاي خاصي، به عنوان شيوه مناسب و معتدل پاسخ گويي بدان سخن به ميان آمده است. حال اگر كسي بخواهد ازدواج را تحريم كند و آن را به عنوان گناه شرعي و جرم قانوني به شمار آورد و يا با زنا و تجاوز به حقوق ديگران و يا هم جنس بازي به اين غريزه و قواي بشري پاسخ دهد، راه به جور و تجاوز باز كرده و از راه ميانه و اعتدال بيرون رفته است.

از نظر اسلام همان گونه كه رهبانيت و ترك اجتماع و ازدواج راه درست زهد و پارسايي نيست و روش ترسايي انسان را به مقصد نمي رساند ، سمت و سوي ديگر آن يعني فحشاء و زنا و هم جنس گرايي نيز راه درستي براي پاسخ گويي به يك نياز طبيعي انسان به شمار نمي آيد. هر يك از دو سوي افراط و تفريط آدمي را به نابودي و نيستي مي كشاند و راه درست زندگي را به آدمي نمي آموزد.

انسان با تدبر در وضعيت خود و فلسفه آفرينش از سويي و نيز روش هايي كه به عنوان دين ارايه مي شود از سويي ديگر مي تواند در يابد كه كدام دين مي تواند او را به مقصد و مقصود برساند. تدبر به معناي سنجش و مقايسه و توجه به پيامدها و بازتاب است. اين كه در قرآن هماره به تدبر در آيات تكويني و لفظي چون آيات قرآني توجه داده شود، از آن روست كه هرگونه سنجش و داوري با توجه به بازخورد و پيامدهاي چيزي مي تواند به خوبي روشن سازد كه چه چيزي براي انسان مفيد وسازنده و چه چيزي گمراه كننده و غير سازنده مي باشد.

آسايش و سختي

يكي از آيات قرآني در تكوين و تشريع ، مساله آسايش و سختي است تا انسان با توجه به آن ها بتواند راه خويش را از چاه تشخيص دهد و با تدبر و سنجش دين ميانه را از دين جاير به افراط و تفريط را باز شناسد. خداوند در طول زندگي هر شخص و يا جامعه اي او را به سختي و آسايش مي گيرد. اين مساله به عنوان سنت و قانون الهي در همه جوامع بشري جريان دارد. جوامع بشري از آن جايي كه دير خود را مي يابند تا در مسير كمالي و هدايتي قرار گيرند نيازمند آن هستند كه به كم و زياد آزمون شوند. اين گونه است كه خداوند درآيه 42 سوره انعام به اين قانون خويش اشاره مي كند كه مردمان را به تنگي معيشت و بيماري مي گيرد تا در تنگي ها و سختي ها به سوي ربوبيت و پروردگاري الهي توجه يابند و آگاه شوند كه هستي را كسي مديريت و ربوبيت مي كند كه بر همه چيز آگاه و تواناست.

هدف از سخت گيري ها و بيماري ها نسبت به كساني كه اهل دين معتدل و ميانه نيستند از آن روست تا به تدبر در هستي بپردازند و موقعيت خويش را بازشناسايي كنند؛ زيرا در طول زماني كه از همه سو بهره مند بودند و كمبود و سختي را متحمل نمي شدند در حالت غفلت قرار گرفته بودند و نيازمند فشاري است تا ايشان را برخيزاند. اين بيداري و خيزش همان سختي ها و بيماري ها و گرفتاري هاست تا مردمان در حالتي از تضرع و خاكساري قرار گيرند و به بازخواني وضعيت خود بپردازند.

البته از آن جايي كه تنها كافران ومشركان گرفتار غفلت نمي شوند بلكه حتي مومنان نيز به علل دروني و بيروني دچار غفلت مي شوند و نسبت خود و خدا و هستي را از ياد مي برند. از اين روست كه خداوند حتي مومنان را به شكل ديگري در گرفتاري و بلا قرار مي دهد و آنان را مي ازمايد تا افزون بر رهايي از غفلت، توانايي هاي خويش را آشكار سازند.(سوره بقره آيات 155 و 156)

اگر به سنت هاي الهي توجه شود، بيش تر بر سختي و آزمون هايي تكيه و تاكيد مي شود كه آدمي را به گرفتاري در ماديات و بيماري در بدن دچار مي كند؛ زيرا انسان ها اصولا در هنگام زيست در دنيا به طور طبيعي به ماده و ماديات و زينت هاي آن گرايش دارند. از اين روست كه غفلت ريشه در ماديات و زينت هاي ان دارد. بر اين اساس هرگونه نقص در تن و مال به معناي رهايي از غفلت تلقي مي شود. بسيار ديده شده است كه انسان هايي كه در آسايش و فراواني مال و سلامت تن به سر مي برند از خداوند غافل شده و از راه دين و اعتدال بيرون مي روند و راه جور و افراط را طي مي كنند. ازاين رو، لازم است تا به سختي گرفته و به بيماري گرفتار شوند تا از غفلت بيرون آمده در مسير اعتدال گام بردارند.

دين ميانه ، راه سلامت

قرآن از دين ميانه به راه سلامت و عافيت نيز ياد مي كند. در آيه 16 سوره مائده از سبل السلام به معناي راه دسترسي به رضوان الهي سخن به ميان مي آورد. راهي كه آدمي را از ظلمات و تاريكي ها به سوي نور و روشنايي هدايت مي كند.

در همين ايه اين راه سلامت را راه مستقيم معرفي مي كند كه كژي در آن نيست و به معناي ديگر كژتابي نيز بر نمي تابد. بنابراين مي توان گفت كه دين معتدل و ميانه ، ديني است كه آدمي را در مسير بزرگراه هدايت نگه مي دارد و در يك مسير راست و بلكه آسان به سوي رضوان الهي مي كشاند. نورانيت راه نيز موجب مي شود تا بداند در چه مسيري و به سوي چه هدف و مقصدي گام بر مي دارد؛ زيرا هر چه گام هاي وي به سوي حق درست تر و بر اساس موازين شريعت و دين باشد، در خود رهايي از ظلمات را احساس مي كند و تاريكي ها گام به گام از جلوي چهره وي چون مه اندك اندك محو و نابود مي شود و آفتاب حقيقت بر وي مي تابد و راه و جانش را روشن مي سازد.

در راه معتدل است كه آدمي به گونه اي هدايت مي شود كه در عالم وجود در عافيت و ايمني باشد و از هرگونه شقاوت و ناملايمات رها گردد؛ زيرا خداي متعال خير محض است و مسير او نيز اين گونه خير محض مي باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا