اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

دنیاطلبی، تلاش برای هیچ

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیا به عنوان آخرین مرتبه از مراتب تنزلات انوار صفات الهی و نزدیک ترین چیز به انسان خاکی  زمینی، در نظام احسن تقویم، نیکوترین تجلیات مادی است که «تقویم» شده و در ذات خویش از نظر کمالات مقتضی هیچ کم و کسری ندارد؛ اما اگر نسبت انسان به دنیا مورد نظر باشد، همین دنیا می تواند دو نسبت متفاوت برای انسان داشته باشد: دنیای خوب و دنیای بد؛ دنیای خوب، دنیای است که انسان با بهره گری از حسنات آن می تواند ابدیت سعادت برای خود بسازد؛ و دنیا بد، دنیای است که انسان با بهره گیری از سیئات آن می تواند شقاوت ابدی را برای خود بسازد. در هر دو حال این اراده اختیاری و انتخاب آزاد است، زیرا سعادت یا شقاوت ابدی چیزی جز سازه خود انسان در دنیا نیست.

بنابراین، دنیا به ذات خویش هیچ گونه عیب و  نقص و بدی ندارد؛ اما این انسان است که می تواند دو نسبت ارزشی و ضد ارزشی به آن بر اساس رفتار خویش ایجاد کند که همان دنیای خوب و دنیای بد است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اگر انسان همه همت خویش را طلب دنیا قرار دهد و زندگی خویش را در دنیا برای آخرت سامان ندهد، گرفتار دنیای بدی شده که در حقیقت تلاشی برای هیچ است؛ اما اگر زندگی دنیوی خویش را برای آخرت سامان دهد، ضمن بهره گیری از حسنات دنیوی، تلاش برای همه چیز است؛ زیرا چنین انسانی همه چیز را در آخرت از طریق حسنات دنیوی به دست آورده است.

فرق عوالم از نظر ظهور تجلیات انوار الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا در ساختار نظام احسن تقویم(تین، آیه 4)، دنیایی از چیزهای مادی ساخته که برتر از آن در اندیشه نگذرد؛ زیرا دنیا از نظر ظرفیت وجودی مادی، در تمامیت کمالی خودش ساخته شده است و اگر امکانی بهتر و برتر وجود داشته و تحقق نیافته باشد، بیانگر جهل، عجز و بخل خدای سبحان تعالی خواهد بود؛ زیرا یا ندانسته یا نتوانسته یا نخواسته است؛ در حالی که خدای سبحان، علیم مطلق، قدیر مطلق و غنی حمید است که در همه این صفات در تمامیت کمالی آن است.

از نظر قرآن، ماده دنیوی که آسمان ها و زمین و هر چه در آن است، چیزی جز تجلیات انوار صفات الهی نیست.(نور، آیه 35) این مظاهر تجلیات انوار صفات و اسماء الهی، همگی در تمامیت کمالی خودشان نسبت به ماده هستند؛ بنابراین در ذات خودشان نسبت به خودشان هیچ کمبودی ندارد؛ اما وقتی  این مظاهر تجلیات انوار صفات الله، با مظاهر تجلیات مراتب عالی تر انوار صفات الهی مقایسه می شود، آن گاه است که مساله کمبود و نقص و مانند آنها مطرح می شود؛ زیرا موادی که برای مثال در عالم برزخ(مومنون، آیه 100) و مثال مورد استفاده قرار گرفته، از ظرفیتی برتر از دنیا برخوردار است و همین انوار صفات الله در آن تجلیات و مظاهر کمالی تری نسبت به ماده دنیوی محض دارد؛ هم چنین وقتی این دنیا با عالم برزخ یا عالم آخرت مقایسه می شود، روشن می شود که در آن عالم تجلیات و مظاهر صفات در تمامیت بسیار برتر خودنمایی می کند. از همین روست که خدا وقتی نسبت دنیا و آخرت را با هم مطرح می کند، دنیا را عالم و جهانی می داند که در آن زندگی و مرگ به هم آمیخته است؛ زیرا تجلیات صفات در آخرین مرتبه تنزلات به گونه ای است که مرگ و حیات در آن با هم آمیخته است، در حالی که آخرت، چیزی جز «حیات محض» بدون «موت و مرگ» نیست. از همین روست که خدا به صراحت به این مورد از تفاوت میان دنیا و آخرت اشاره کرده و می فرماید: ما هذه الحیاه الدنیا الا لهو و لعب؛ و ان الدار الاخره لهی الحیوان لوکانوا یعلمون؛ این زندگی دنیا چیزی جز بازی و بیهودگی نیست و بی شکی سرای آخرت همان زندگی حقیقی است اگر اینان بدان علم داشتند.(عنکبوت، آیه 64)

به سخن دیگر، هر اسم و صفتی از اسماء و صفات الهی، در مراتب هستی و عوالم متعدد و متنوع، ظهوراتی دارد. ظهورات و تجلیات نوری صفات الهی در عوالم برتر، قوی تر و کمال تر و تمام تر است، و هر چه در عوالم این نور صفات تنزل می یابد، به همان میزان از قوت و شدت به ضعف می گراید و ظهور کم تر و ضعیف تری خواهد داشت؛ از این روست که ظهور تجلیات انوار صفات الهی در مواد دنیوی، کم ترین ظهور و ضعیف ترین آن است که اسفل درکات ظهوری در نظام احسن تقویم است. بنابراین، انسان نمی بایست توقع داشته باشد در دنیا همه چیز همان گونه باشد که در عوالم برتر و عالی تر است.

از نظر قرآن، در همین دنیا نیز عناصر مادی در یک سطح و مرتبت و درجه نیست؛ بلکه اگر فرض بگیریم عناصر چهارگانه آب، باد، آتش و خاک، سازه دنیای مادی را شکل داده، در میان این عناصر دنیوی، عنصر خاک، کم ترین ظرفیت ظهور برای تجلیات انوار صفات الهی را خواهد داشت. از همین روست که ابلیس جنی که کالبد و جسم او از آتش و عصاره آن ساخته شده، مدعی برتری خود بر آدم انسی می شود که کالبدش از خاک و آب آمیخته به هم؛ یعنی «طین» و «گِل» ساخته شده است.(اعراف، آیه 12؛ ص، آیه 76)

البته خدا برتری عُصاره آتش بر گِل را منکر نمی شود، بلکه با اشاره به فرق میان «نفس انسانی» که مظهر تجلیات همه اسماء الله و صفات الهی به سبب دمیده شدن روح الله و«نفخت من روحی»(حجر، آیه 29؛ ص، آیه 72) است، حضرت آدم انسی را شایسته خلافت الهی خویش دانسته و همگان را مامور به پذیرش این خلافت و سجده اطاعت می شود.(بقره، آیات 30 تا 34)

پس در همین دنیای مادی، عناصر گوناگون آن در یک سطح و مرتبت نیست، و برخی بر برخی دیگر از جهت ظرفیت ظهوری برتر از برخی دیگر است. از همین جا دانسته می شود که ظرفیت عوالم و جهان های برتر خیلی بیش تر و بهتر از ظرفیت عوالم پست چون دنیا است.

ماموریت انسان در دنیا به عنوان خلیفه الله

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیای پست خاکی که آخرین ظرفیت ظهوری تجلیات انوار صفات و اسمای الهی است، جایی است که انسان می بایست خلافت خویش را از آن جا بر همه هستی اعمال کند؛ از این روست که خدا زمین را قرارگاه خلافت الهی انسان بر هستی قرار داده است.(بقره، آیه 30)

البته قرار گرفتن قرارگاه خلیفه الله در زمین به معنای محدوده و محدودیت خلافت الهی انسان نیست، بلکه زمین دنیوی برای انسان همان عرش برای خدا است؛ یعنی اگر خدای سبحان تعالی، از عرش(یونس، آیه 3؛ غافر، آیه 15؛ طه، آیه 5) و «الملاء الاعلی»(ص، آیه 69) بر هستی تدبیر دارد، انسان از قرارگاه زمین این خلافت را اعمال می کند.(بقره، آیه 30)

انسان می بایست به عنوان خلیفه الله، همه هستی را چنان تدبیر کند که همگی به کمالات مقدّر بایسته و شایسته در مشیت حکیمانه الهی برسند. بنابراین، کالبد خاکی به عنوان پست ترین عنصر دنیوی مادی، به انسان کمک می کند تا خاک را نیز به کمالات بایسته برساند. از همین روست که خدا یکی از مسئولیت های خلیفه الله را استعمار و آبادانی زمین دانسته است(هود، آیه 61) که شواهد وقوعی بر این امر دلالت دارد و انسان توانسته است چنان تصرفی در ماده خاکی انجام دهد که از مدعی جنی بر نمی آمد. البته وجود عنصر «امری»، «روحی» در انسان(اسراء، آیه 85؛ ص 72)  که فراتر از عنصر «خلقی» است(اعراف، آیه 54) موجب می شود تا انسان بتواند در عالی ترین مراتب هستی از جمله فرشتگان مقرب درگاه الهی، تصرفات تکوینی داشته باشد و آنان را مسخر خواهد ساخته و از کمالات آنان بهره گیرد و این گونه ارزش آنان را در هستی به نمایش گذارد و ظهور بخشد؛ هر چند که ممکن است هیچ چیزی به مقام معلوم آنان نیافراید(بقره، آیات 32 و 33؛ صافات، آیات 164 تا 166)، ولی همین ظهور بخشی کمالات خود ارزشی است که تنها به دست خلیفه الله شدنی است.

دنیای خوب مومنان معتقد به آخرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان در دنیا به سبب اعتقاد به عوالم غیبی از جمله خدا و فرشتگان و بهشت و دوزخ اخروی(بقره، آیات 2 و 3)، زندگی دنیوی را بخشی از زندگی می داند که می توان از آن به زندگی مقدماتی برای زندگی اخروی دانست. از همین روست که زندگی دنیوی را همه چیز نمی دانند، بلکه برخی از چیزهایی می دانند که می بایست از آن، برای همه چیز در آخرت بهره گرفت تا این گونه به فلاح و رستگاری ابدی دست یافت.

مومنان بر این باورند که علم و حکمت الهی در کنار قدرت و غنای الهی موجب می شود تا خدای برنامه ای مشخص و مقدّر برای هر چیزی در هستی داشته باشد. بنابراین، زندگی دنیوی نمی تواند «عبث» باشد(مومنون، آیه 115)، بلکه مبتنی بر حکمت و هدفی مشخص است.

از آموزه های وحیانی قرآن دانسته می شود این زندگی دنیوی به عنوان عامل سعادت و شقاوت ابدی انسان نقش اساسی در زندگی انسان دارد. بنابراین، جایگاهی بس بلند برای زندگی دنیوی برای انسان تعریف و مشخص شده است. این بدان معناست که انسان نمی بایست دنیای عبث بی حکمت و هدف بداند، و زندگی دنیوی را «لعب و لهو» بداند و خود را چون کودکان سرگرم لعب و بازی، و چون نوجوانان مشغول لهو و بیهودگی کرده و از این شاخه به آن شاخه بپرد و اهم و مهم نداشته باشد.

از نظر قرآن، مومنان این گونه فکر و عمل می کنند؛ آنان می دانند که خدای «حکیم علیم قدیرغنی» یک برنامه ای برای انسان چیده که انسان می بایست در براساس و در چارچوب آن عمل کند. این برنامه در قالب نرم افزار باطنی، فطری، تکوینی و الهامی(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8) هدایت نفس انسانی را برای این مقصد و مقصود به عهده دارد. البته افزون بر این نرم افزار، یک هدایت بیرونی در قالب اسلام و شرایع آن به عنوان هدایت تشریعی وحیانی برای انسان قرار داده شده تا به تفصیل به جزئیات بپردازد و مصادیق بسیاری از راه و چاه را نشان دهد و حق و باطل و خیر و شر را بشناساند.(آل عمران، آیات 19 و 85؛ مائده، آیه 48؛ شوری، آیه 13)

این گونه است که مومنان معتقد و باورمند به آخرت، زندگی دنیوی خویش را به گونه ای سامان می دهند که صراط مستقیم الهامی و وحیانی به آنان نشان می دهد. بنابراین، تنها دنبال حسنات و نیکی ها می روند و از سیئات دوری می ورزند. حسنات همه مواردی است که به انسان کمک می کند تا زندگی خویش را در دنیا به گونه ای سامان دهند که در آخرت به سعادت ابدی دست یابند. این گونه است که حسنات دنیا و آخرت را به هم خواهند داشت(بقره، آیه 201)، بی آن که گرفتار بیهودگی، لعب و لهو و عبث شوند؛ بلکه در همان استفاده از حسنات دنیا، آخرت خویش را نیز به دست آورده و از حسنات اخروی در قالب سعادت بهشتی و رضوان الله بهره مند می شوند. آنان در همین دنیا نیز به سبب استقامت بر صراط مستقیم تکوین و تشریع و هدایت های آن، از آرامش برخوردار بوده و هیچ حزن و خوفی ندارند.(فصلت، آیه 30)

بنابراین، مومنان از دنیای خوب برای آخرت خوب بهره می برند و نگرش آنان دنیا طلبی برات آخرت گرایی است، نه دنیا را برای دنیا طلب کنند و بجویند. پس اگر دنبال فضل الهی در دنیا می روند، جوینده فضل الهی برای آخرت هستند و برای آن هدف گذاری می کنند در حالی از طیبات و حسنات دنیوی در سطح مورد نیاز بهره برده و از لذات دنیوی خود را محروم نسازند و رهبانیت پیش نمی گیرند.(حدید، آیه 27)

از نظر قرآن، مومنان از طیبات و حسنات دنیوی در دنیا همانند کافران بهره مند می شوند، در حالی که آنان هدف گذاری برای آخرت می کنند و این گونه آخرت و حسنات و طیبات آن را در تمامیت آن دارا خواهند و خدا آن را خالص به مومنان می دهد؛ در حالی که کافران از آن در آخرت محروم خواهند شد.(اعراف، آیه 32)

دنیاطلبی بی آخرت، تلاش برای هیچ

از نظر قرآن، کافران ممکن است که در دنیا بیش ترین بهره مادی و دنیوی را از دنیا ببرند تا جایی که همه امکانات و لذات های مادی را در اختیار داشته باشند(زخرف، آیات 32 تا 34)؛ اما اینان در نهایت، بازنده بزرگ و اصلی زندگی دنیوی هستند؛ زیرا در آخر جز هیچ چیزی در آخرت نداشته و در سنجه سنجش گران هیچ وزنی ندارند.

خدا در ترسیم زندگی دنیا طلبان از کافران و مدعیان اسلام و منافقان به ترسیم حقیقت زندگی دنیوی با اشاره به تمثیل گیاهان می فرماید: انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیب اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما و فی الآخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور؛ بدانید زندگانی دنیوی به حقیقت بازیچه ای است کودکانه، و لهو و بیهودگی نوجوانانه و تفاخر و خودستایی بیا یک دیگر و تکاثر در اموال و فرزندان. در مثل این زندگی دنیا مانند بارانی است که به هنگام ببارد و گیاهی در پی آن در زمین بروید و برزگر را به شفگت آورد. سپس به نهایت رشد خویش برسد. پس می بینی که آن زرد و سپس خشک شود و بپوسد؛ و در حال که در آخرت عذاب شدید و مغفرت الهی و رضوان است؛ و زندگی دنیوی چیزی جز متاع فریب نیست.(حدید، آیه 20)

در این آیه حقیقت دنیاطلبی به خوبی بیان شده است؛ زیرا اگر انسان تنها برای دنیا زندگی کند، در نهایت چیزی ندارد؛ چنان که گیاه در نهایت به پوسیدگی می رسد، هم چنین زندگی دنیوی بدون زندگی اخروی این گونه به پوچی و هیچی می رسد و چیزی جز «حطام» خشک باقی نمی ماند. در حالی که اگر کسی زندگی دنیوی را برای آخرت، این زندگی دنیوی با آخرت پیوند می خورد و دارای معنا و مفهوم می شود، و تاثیر آن نیز در آخرت در قالب مغفرت و رضایت الهی خودنمایی می کند.

البته خدا در همین آیه به دنیاطلبان خالص می گوید که این دنیاطلبی بدون آخرت طلبی موجب می شود که نه تنها در آخر و پایان کار چیزی دست شما نباشد، بلکه در آخرت گرفتار عذاب شوید؛ زیرا دنیاطلبی محض و خالص موجب نمی شود تا شخص رها شود، بلکه چون با هیچ به آخرت آمده، آن جا بدون توشه اخروی هیچ سازه ای نیک ندارد و از حسنات اخروی بی بهره می ماند؛ زیرا هر کسی در دنیا، سازه اخروی خویش را می سازد و از دنیا به آخرت ره توشه خویش را می برد.(بقره، آیه 197)

کسی که حسنات دنیوی را برای آخرت به کار نبسته، در نهایت باری از حسنات با خود به آن دنیا به عنوان «الزاد» و ره توشه سفر نبرده است؛ از این روست که در ترازو، سبک و خفیف است؛ زیرا از نظر قرآن، هر کاری در دنیا انجام می دهیم، جزو ملکات و مقومات ذاتی ما می شود. پس اگر ملکات نیک و حسن با خود داشته باشیم، سنگین وزن شده، و اگر ملکات بد و سیئه با خود ببریم، سبک وزن بوده و هیچ چیزی در انبان وجود خویش نخواهیم داشت. بنابراین، به سبب فقدان ملکات نیک در وجود خویش نمی توانیم در آخرت چیزی بسازیم یا داشته باشیم؛ زیرا انسان با ملکاتی از صفات الهی کمالی که آن را اسم خویش کرده، عنوان اسماء الهی در خود ظهور بخشیده، در مقام خدایی قرار می گیرد. او با همین صفات و اسمای الهی خویش هم چون خدا به خلقت در آخرت می پردازد؛ یعنی با «سبحانک اللهم» به خلقت در آخرت می پردازد(یونس، آیه 10) و از آنها بهره مند می شود. این گونه است که هر کسی اسماء الله را در خود ظهور بیش تر و تمام تری داده باشد، به همان میزان می تواند بهشت عالی تر و برتر بسازد. از همین روست که بر اساس آیات قرآنی و روایات تفسیری، اهل بهشت هم سطح نیستند، بلکه دست کم هشت بهشت است که بستگی به میزان ظهور اسماء الله در اهل بهشت دارد؛ زیرا هر اسمی از اسماء الله نوری دارد که بهشت ها از آن نورها ساخته می شود و بهشت ها مظاهر همان تجلیات انوار اسمای الهی می شود که در او ظهور یافته است؛ زیرا هر کسی بهشت خویش را با نور خویش می سازد و هر چه نور شخص قوی تر و به نورالله نزدیک تر باشد، بهشت او عالی تر است؛ در برابر هر کسی فاقد اسم یا تمامیت کمالی اسمی باشد، به همان میزان نیز بهشت او پایین تر خواهد بود.

از نظر قرآن هفت درکات دوزخ نیز به سبب تفاوت در فقدان صفات الهی در شخص است. پس هر کسی کم تر از صفات و اسماء الله بهره مند باشد، به همان میزان در ظلمات فروتر خواهد رفت و درکات بیش تری را می پیماید و سقوطی سخت تر خواهد داشت.

به سخن دیگر، بهشت و دوزخ چیزی جز انوار یا ظلماتی نیست که انسان در دنیا به سبب ملکات صفات الهی درکسب می کند یا از دست می دهد. به هر میزانی که انسان فاقد صفتی شود و آن را دفن و دسیسه کند(شمس، آیات 7 تا 10)، به همان میزان از نور به ظلمات خارج می شود و درکات سقوط می کند و این گونه گرفتار خفت و سبکی می شود که نور را از او کم کرده و ظلمت را به او می افزاید.(مومنون، آیات 102 و 103) در برابر هر که صفات الهی را در خویش بسازد و به شکل اسم در آورد و مثلا جزو صالحین و محسنین شود، به همان میزان از سنگینی وزن اسماء الله بهره مند شود و می تواند از انوار آن بهشتی عالی تر بسازد. پس بهشت و دوزخ همانند دنیا تابع تجلیات انوار صفات و اسماء الله است. اگر دنیا تجلی انوار الله است، آخرت هر کسی تجلی انوار صفات الهی است که شخص آن را کسب کرده یا از دست داده است و این گونه بهشت و دوزخ تابع نور و ظلمت هر کسی خواهد بود.(حدید، آیات 8 و 12 و 13)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا