اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

دشمنان درونی و بیرونی انسان

نگاهی به اهمیت و ضرورت دشمن‌شناسی در قرآن

دشمن شناسی یک ضرورت بدیهی از نظر عقل و شرع است. هر کسی باید ظرفیت‌ها و ناتوانی‌های خود را بشناسد و از فرصت‌ها و تهدیدها آگاه باشد تا بتواند در موقعیتی برتر مسیر بالندگی و رشد خود را ادامه دهد و به هدف خود دست یابد. بخشی از آموزه‌های قرآنی به حوزه دشمن شناسی اختصاص یافته و حتی مصادیقی از دشمنان را بیان کرده تا انسان‌ها با بصیرت و آگاهی تمام کنش و واکنش‌های درست و مثبتی داشته باشند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی برخی از مهم‌ترین مصادیق دشمن انسان و انسانیت را تبیین کرده است.
نقاط ضعف انسان
از نظر آموزه‌های قرآنی انسان با آنکه در میان آفریده‌های الهی در اوج دانایی و توانایی قرار دارد و به همین علت به عنوان خلیفه الهی انتخاب و معرفی شده(بقره، آیات ۳۰ و ۳۱) در همان حال دارای نقاط ضعف فراوانی است که موجبات شکست و ناکامی او را در پذیرش مسئولیت و انجام ماموریت فراهم می‌آورد. از مهم‌ترین نقاط ضعف انسان می‌توان به فقر ذاتی و وجودی او ‌اشاره کرد؛ زیرا انسان همانند هر آفریده دیگری از خود هیچ چیز ندارد و مانند لامپی است که انرژی خود را دم به دم از منبع انرژی می‌گیرد. بنابراین اگر دمی این اتصال و ارتباط با منبع حیات و دانایی و توانایی قطع شود انسان از میان می‌رود و هیچ می‌شود.(فاطر، آیه ۱۵)
انسان غیراز این، نقاط ضعف دیگری هم دارد که از جمله آنها وجود ترکیبی اوست. روح الهی که منبع انرژی انسان است، وقتی در قالب تن و کالبد مادی قرار می‌گیرد به عنوان نفس از آن یاد می‌شود. این حالت خاص روح، موجب می‌شود تا انسان دارای نقاط ضعفی از همان جایی شود که منبع قدرت اوست؛ به این معنا که نفس انسان هویت او را شکل می‌دهد و انسانیت انسان در همین نفس و روان اوست که امری مجرد و الهی است؛ اما قرار گرفتن در کالبد مادی موجب می‌شود تا نفس نیازهایی به اموری پیدا کند که می‌تواند عامل ضعف اساسی او شود؛ زیرا نفس انسانی در حالتی که در کالبد مادی تن قرار دارد، نیاز به قوه جاذبه و دافعه‌ای پیدا می‌کند که از آن به شهوت و غضب یاد می‌شود. این دو با آنکه برای انسان ضروری هستند ولی اگر تحت حاکمیت و مدیریت قوه عاقله قرار نگیرند می‌توانند عامل بازدارنده‌ای برای بشر در انجام مسئولیت و رسیدن به منزلت الهی باشد. از این رو حالاتی از حالات نفس با عنوان هواهای نفسانی، دشمن درونی انسان می‌شود و سد راه و پیشرفت او می‌گردد.(جاثیه، آیه ۲۳‌)
نقاط ضعف دیگری نیز برای بشر است که یکی از مهم‌ترین آنها وجود دشمنی نامرئی به نام ابلیس و شیاطین جنی است. این دشمن سوگند خورده خود را رقیب بشر می‌داند و بر این باور است که او شایسته خلافت الهی و از بشری که از گل ساخته شده برتر است؛ زیرا او از انرژی و آتش پاک ساخته شده و توانایی و قدرت برتری نسبت به انسان دارد.(اعراف، آیه ۱۲؛ ص، آیه ۷۶)
این دشمن به سبب آنکه برای انسان دیدنی نیست می‌تواند به گونه‌ای به انسان نزدیک شود که گوش و چشم انسان شود و مطالب خودش را از زبان آدمی در گوش جان او بگوید یا بر زبان جاری کند و انسان گمان می‌کند این افکار و اندیشه‌ها از آن اوست و یا او دارد این مطالب را می‌گوید در حالی که ابلیس و شیاطین جنی بر او مسلط شده و او را به این افکار و اندیشه‌ها و بیان این مطالب می‌کشانند.(اعراف، آیه ۲۷ و  آیات دیگر)
با توجه به آنچه گذشت و نیز امور دیگر، لازم و ضروری است که انسان همان طوری که باید از قدرت‌ها و ظرفیت‌های آشکار و نهان خود آگاه شود تا براساس آن برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری داشته باشد، می‌بایست نسبت به ضعف و نقاط تهدید آگاهی یافته و از قدرت و توانمندی‌های دشمنان خود آگاه شود تا بتواند در هر موقعیتی رفتار و کنش و واکنش‌های مناسب و درستی داشته باشد.
دشمنان درون و برون انسان
ما وقتی از دشمنان درونی سخن می‌گوییم به معنای بیان نقاط ضعف انسان است؛ یعنی اموری که فرصت را برای دشمن فراهم می‌آورد تا از آن نقاط ضعف به درون وجود نفوذ کرده و مدیریت ملک و مملکت را به دست گیرد. به عنوان نمونه قوه جاذبه‌ای مانند شهوت به انسان کمک می‌کند تا نیازهای غذایی، شهوانی و جنسی و مانند آن را برآورده کند و تن را برای ماموریت‌های روان آماده کند؛ زیرا روان آدمی بدون تنی سالم و تندرست نمی‌تواند کاری از پیش برد؛ چرا که تن همانند مرکبی برای روان است که با آن به سمت مقصد حرکت می‌کند. ضعف و سستی و بیماری و ناتوانی تن به معنای نداشتن ابزاری مناسب برای روان برای رسیدن به مقصد و مقصود است.
همچنین انسان نیازمند قوه دافعه‌ای به نام غضب است تا او را نسبت به تهدیدها مجهز و آماده کند. اگر خشم نبود انسان در هنگام مواجهه با تهدیدات نمی‌توانست واکنش مثبت و درستی داشته باشد. در حقیقت امنیت و آرامش انسان را قوه غضب تامین می‌کند.
اما اینها در زمانی عملکرد مناسب و خوب و درستی خواهند داشت که تحت مدیریت قوه عاقله باشند؛ وگرنه زیاده طلبی و اسراف و تعدی و ظلم جزو ذاتی قوه جاذبه و دافعه است. به طوری که اگر دمی رها شوند به زیاده خواهی و تعدی و ظلم رو آورده و حقوق دیگر ابعاد نفس را نادیده گرفته و پایمال می‌کنند. از این رو در روایات این حالت نفس به عنوان دشمن‌ترین دشمنان بشر معرفی می‌شود؛ زیرا تقویت قوای شهوانی و غضبانی و تسلط و مدیریت آن بر ملک و ملکوت نفس و بدن موجب می‌شود تا انسان در مسیری قرار گیرد که ابلیس و شیاطین خواهان آن هستند.
البته ابلیس و شیاطین پیرو او بزرگترین دشمن انسان هستند که با استفاده از عنصر نهان بودن از چشم مردمان، به درون آدمی نفوذ می‌کنند و قوه جاذبه و دافعه انسانی را به خدمت می‌گیرند. در این صورت انسان گمان می‌کند که خود، ،خواهان زیاده روی در خشم و شهوت است؛ در حالی که گرفتار شیطان شده و اوست که افسار و حنک را در دست گرفته و بر گرده آدمی سوار شده و او را به هر سمت و سویی که می‌خواهد می‌برد.(اسراء، آیه ۶۲)
وسوسه ابلیس و شیاطین در درون آدمی انجام می‌گیرد و کاری می‌کند تا هواهای نفسانی و قوای شهوانی و غضبانی با او همراه شوند.(اعراف، آیه ۲۰؛ طه،‌آیه ۱۲۰) بنابراین لازم است تا انسان با این دشمن و ویژگی‌ها و روش‌ها و سازوکارهایش آشنا شود. براین اساس بخش بزرگی از آیات قرآنی به نقطه ضعف درونی بشر یعنی قوای شهوانی و غضبانی و نیز دشمن کینه توز و قسم خورده به نام ابلیس و شیاطین اختصاص یافته است و خداوند بارها در قرآن از ابلیس و شیطان به عنوان دشمن روشن و آشکار انسان یاد کرده است. این آشکاری در دشمنی است نه در رویت و دیدن او؛ چرا که او هرگز خود را برای بشر آشکار نمی‌کند و در نهان و بیشتر در درون انسان از طریق نقاط ضعف و حفره‌های امنیتی بر انسان مسلط می‌شود و او را مدیریت نرم‌افزاری می‌کند.
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۲۰۸سوره بقره بیان می‌کند که ابلیس این دشمن مبین انسان، گام به گام به پیشروی خود ادامه می‌دهد تا به گونه‌ای بر انسان مسلط می‌شود که خود انسان شیطان می‌شود. اینجاست که خداوند از دو دسته شیطان انسی و جنی سخن به میان می‌آورد.(انعام، آیه ۱۱۲)
مصادیقی از مهم‌ترین دشمنان انسان
1. نفس اماره: بزرگترین دشمن انسان، همان نفسی است که مدیریت عقل را کنار گذاشته و اجازه داده تا دو قوه دیگر یعنی قوه شهوانی و غضبانی مدیریت نفس را به دست گیرد.(یوسف، آیه ۵۳؛ فرقان، آیه ۴۳)
2. ابلیس: دومین دشمن انسان که دشمن سوگند خورده و نادیدنی است، ابلیس است.(بقره، آیه ۲۰۸)
3. شیاطین: پیروان و اولیای ابلیس که از آنان به عنوان شیاطین یاد می‌شود، گروه سوم از دشمنان بشریت را تشکیل می‌دهند. این‌ها شامل دو گروه پیروان انسانی و جنی ابلیس می‌شوند.(انعام، آیه ۱۱۲)
4. کافران: کافران از گروه‌های مختلف اعتقادی از منکران خدا گرفته تا منکران ربوبیت خداوند از دشمنان بشریت هستند که اجازه نمی‌دهند انسان در مسیر عبودیت قرار گرفته و راه کمالی و خلافت الهی را بپیمایند.(نساء، آیه ۱۰۱؛ انفال، آیات ۵۹ و ۶۰؛ محمد، آیات ۱ و ۲؛ حج، آیه ۱۹)
5. مشرکان: این گروه نیز طیف وسیعی از مردمان و حتی برخی از اهل کتاب را نیز شامل می‌شوند؛ زیرا برای خداوند شریک در الوهیت و ربوبیت قائل هستند. اینان نیز با‌‌اشتباه و خطای عمدی و غیرعمدی، سد راه بشر هستند و اجازه نمی‌دهند که انسان با عبادت موحدانه در مسیر خلافت الهی قرار گیرد و یا ربانی شدن‌، مسئولیت الهی را به عهده گیرد.(مائده، آیات ۲ و ۸۲؛ توبه، آیات ۸ تا ۱۰؛ ممحتنه، آیه ۲)
6. منافقان: اینها نیز یک گروه اعتقادی از دشمنان انسان و انسانیت هستند که کفر و شرک خویش را نهان کرده و خود را مومن و مسلمان جا می‌زنند. این گروه به سبب همین نفاق و دو‌رویی خودشان بزرگترین دشمن ظاهری انسان و مسلمانان هستند که بیشترین ضربه را همچون ابلیس از درون به جامعه انسانی وارد می‌کنند.(بقره، آیه ۲۰۴؛ آل عمران، آیات ۱۱۸ و ۱۱۹)
7. یهودیان: این گروه از اهل کتاب به دلیل ویژگی‌های خاصی که در قرآن برای آنان بیان شده از مهم‌ترین دشمنان انسان و انسانیت هستند؛ زیرا جز خودشان هیچ ملتی از ملت‌ها را قبول ندارند و دشمنی آشکاری با غیرقوم خودشان دارند.(آل عمران، آیات ۱۱۸ و ۱۱۹) عالمان آنها در دشمنی و عناد قوی‌تر از توده‌های یهودی هستند(نساء، آیات ۴۴ و ۴۵) و در کینه توزی از همه سرآمدترند.(مائده، آیه ۸۲)
8. همسران بی‌دین: از دیگر گروه‌های انسانی که دشمن انسان و انسانیت هستند می‌توان به همسران بی‌دین و کافر‌اشاره کرد. اینان بسیار خطرناک هستند و بزرگترین ضربه را به انسان و عبودیت و خلافت او وارد می‌کنند. (تغابن، آیه ۱۴) پیامبر در این باره فرموده است: دشمنان شما آنها نیستند که در میدان جنگ با شما مقابله می‌کنند و با آنها می‌جنگید و کشته می‌شوند، بلکه دشمن شما یکی نفس خود شماست که در میان دو پهلوی شما قرار گرفته است و دیگر آن دسته از همسران و فرزندان شما هستند که مانع راه شما می‌شوند. البته قرآن هم می‌فرماید که بعضی از همسران و فرزندان شما دشمنان شما هستند نه همه همسران و فرزندان. در روایتى امام باقر(ع) در مورد آیه «إن من أزواجکم …» فرموده است: منظور این است که وقتى بعضى از مردان مى خواستند هجرت کنند پسر و همسرش دامن آنها را می‌گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا سوگند که هجرت نکن، زیرا اگر بروى ما بعد از تو بى سرپرست خواهیم شد، بعضى مى‌پذیرفتند و مى‌ماندند، آیه فوق نازل شد و آنها را از قبول این گونه پیشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در این زمینه‌ها بر حذر داشت، اما بعضى دیگر اعتنا نمى کردند و مى‌رفتند ولى به خانواده خود مى گفتند: به خدا اگر با ما هجرت نکنید و بعدا در (دار الهجره) مدینه نزد ما آئید ما مطلقا به شما اعتنا نخواهیم کرد، ولى به آنها دستور داده شد که هر وقت خانواده آنها به آنها پیوستند گذشته را فراموش کنند و جمله« و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإن الله غفور رحیم» ناظر به همین معنى است. به هر حال، کسانی که سد راه پیشرفت و عبادت و بندگی انسان شوند اینان دشمن انسان و انسانیت هستند.
9. فرزندان بی‌دین: فرزندان بی‌دین نیز از گروه‌های خطرناک دشمن به شمار می‌آیند که آدمی می‌بایست بسیار حواس خودش را جمع کند تا از آنها ضربه نخورد.(تغابن، آیه ۱۴) امیرمومنان علی(ع) عبدالله بن زبیر را عامل دشمنی زبیر و جنگ او علیه اسلام و خلیفه الهی معرفی می‌کند. در منابع تاریخی است که وقتى على(ع) و اصحاب جمل رو به روی هم ایستادند، على(ع) سوار بر اسب شده و زبیر را خواست، وقتى هر دو به هم نزدیک شدند، على(ع) به او گفت: چه چیزى تو را به اینجا آورد ؟ گفت: من به این علت به اینجا آمدم که تو را شایسته این کار نمى‌دانم و تو را از خود اولاى به خلافت نمى‌دانم! حضرت فرمودند: آیا بعد از مرگ عثمان من شایستگى خلافت ندارم ؟ ما تو را از بنى عبد‌المطلب مى‌دانستیم، تا اینکه پسر ناشایست تو بزرگ شد و بین ما و تو فاصله انداخت.(الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب، متوفاى۳۱۰؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۱، ناشر:‌دار الکتب العلمیه – بیروت.)
10. مجادله کنندگان: از دیگر گروه‌های بشری که دشمن انسان و انسانیت هستند،‌گروه مجادله‌کننده هستند. مجادله‌کننده با آنکه حق را می‌شناسد ولی از روی لجاجت و عناد بر سخن باطل خود پافشاری می‌کند. اینان بدون دلیل و برهان می‌کوشند تا سخن باطل خود را به کرسی بنشانند و با سفسطه‌گری و مغالطه سد راه مردمان شوند. (غافر،‌ آیه ۳۵)
11. بیگانگان و غیرخودی‌ها: از دیگر دشمنان بشریت بیگانگان و غیرخودی‌ها هستند. اینان شامل هر گروه قومی و نژادی و مذهبی هستند که احساس بیگانگی می‌کنند و خود را جزو مومنان و مسلمانان نمی‌دانند. همین احساس بیگانگی موجب می‌شود تا به‌اشکال گوناگون بخواهند ضربه وارد کنند. ارتباط با این افراد و دوستی و معاملات نهان با آنان موجب می‌شود تا خواسته و ناخواسته به نقاط ضعف شما آگاه شوند و به اسرار نهان علم پیدا کنند و در زمان مناسب به شما ضربه زنند. بنابراین، هر گونه ارتباط آشکار و نهان با آنها می‌تواند بسیار زیانبار برای فرد و جامعه باشد.(آل عمران، آیات ۱۱۸ و ۱۱۹)
12. دشمنان ناشناخته: غیرخودی‌ها دشمنانی هستند که شما آنها را می‌شناسید ولی گمان می‌کنید که دشمنی ندارند و مخالفت آنان به انگیزه‌ها و دلایل دیگری است. از این رو با آنان ارتباط برقرار می‌کنید و بیگانگی را ملاک برای دشمنی نمی‌دانید؛ در حالی که از نظر آنان همین بیگانگی و تفاوت‌های هویتی و فرهنگی و مانند آن، مهم‌ترین عامل بیگانگی و غیرخودی بودن است. اینها گروهی از دشمنان هستند که نوعی شناخت نسبت به آنان وجود دارد؛ اما دشمنانی هستند که ناشناخته هستند و ممکن است سالیان سال خود را دشمن نشان ندهند، ولی در زمان مناسب ضربه خود را وارد می‌کنند. از این رو خداوند فرمان می‌دهد که انسان‌ها و جامعه ایمانی باید خود را همواره چنان مجهز و آماده دفاع کنند که دشمنان نهان به خود اجازه ندهند تا حمله‌ای انجام دهند؛ در حقیقت آمادگی دفاعی و هوشیاری و بیداری دائمی موجب می‌شود که دشمنان نهان، همچنان خود را نهان نگه دارند و حرکتی انجام ندهند. بسیاری از دشمنان انسان و انسانیت تا زمانی که قطع به پیروزی نداشته باشند دشمنی خود را آشکار نمی‌کنند. پس هوشیاری و بیداری و داشتن آمادگی کامل دفاعی می‌تواند این دشمنان را همچنان مخفی نگه دارد و آسیبی از سوی آنان نرسد. (نساء، آیه ۴۵؛ انفال، آیه ۶۰)
آنچه بیان شد مهم‌ترین مصادیق از دشمنان انسان و انسانیت است که در آموزه‌های قرآنی معرفی شده‌اند و از مردمان خواسته شده تا مواظب باشند اینان به خواسته‌های نامشروع و زشت خود نرسند. بیداری و هوشیاری و آگاهی از آنان و روش‌ها و سازوکارها و ابزارهایشان می‌تواند ما را از آسیب‌های جدی آنان در امان نگه دارد و از زیان و ضرر دشمنی‌شان بکاهد. از این رو دشمن شناسی از سویی و تهیه و تجهیز به نفرات و فن‌آوری‌های نوین دفاعی و جنگی در اسلام مورد تاکید قرار گرفته است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا