اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

در جست و جوي محبت از راه صدقات

samamosبي گمان آدمي مي كوشد تا به راهي كه شده است در دل ديگري كه به نظر او انساني بزرگ و كامل است يا افراد اجتماعي كه با ايشان زيست مي كند، راه يابد. اين امر از چند جهت براي او مهم است؛ زيرا انسان در جست و جوي كمال است و به نظر وي ارتباط و راه يابي به دل بزرگان و اهل كمال به معنا و مفهوم دست يابي به اين مهم و دست كم گامي بلند براي دست يابي به كمالي است كه در آن شخص يافته است.

سبب ديگر آن كه آدمي در جست و جوي آرامش است و اگر عقل و خرد وي را سمت و سويي مي برد كه در آن كمال است دل و عواطف و احساسات خواهان دست يابي به آرامش است. آرامش به عنوان يكي از دو مولفه اساسي خوشبختي است.

آرامش به معنا و مفهوم اطمينان و سكون و نيز امنيت در دو حوزه دروني و بيروني ارتباط تنگاتنگي با جامعه و روابط اجتماعي دارد؛ از اين روست كه قرآن ايجاد جفت براي حضرت آدم (ع) و فرزندانش را براي دست يابي به آرامش دانسته است كه بيانگر ارتباط با ديگري است. البته گاه اين ديگري شخصي چون خداست كه انسان در كنار او و با او اطمينان و آرامش خاصي مي يابد.

خداوند از چند بعد و جهت به عنوان مقصد و مقصود هستي و انسان است كه يكي از آن ها جهت كمالي خدا و ديگري دست يابي به آرامش و اطمينان از راه اوست. راه هاي مختلفي براي رسيدن و تقرب به خدا و جلب و جذب محبت او وجود دارد كه يكي از آن ها دادن بخشي از مال خود به شكل صدقه و انفاق است. قرآن يكي از آثار مهم صدقات را بهره مندي انسان از محبت خدا دانسته است (بقره آيه 276) در اين نوشتار به چيستي صدقه و آداب و آثار آن از ديدگاه قرآن پرداخته مي شود.

چيستي صدقه

صدقه چيزي است كه انسان به قصد قربت از مال خود خارج سازد و به مستمندان و نيازمندان دهد(مفردات راغب ص 480) تفاوت صدقه با زكات در اين است كه صدقه به مطلق انفاق در راه خدا اطلاق مي شود در حالي كه زكات بخش واجب و معيني است كه به حكم الهي مي بايست از مال و كسب بيرون داده و به ديگران از مستمندان و اشخاص معين و مشخصي داده شود.

البته برخي بر اين باورند كه صدقه اعم از اخراج مال واجب چون زكات و خمس و يا مستحب مانند هبه گفته مي شود.( الميزان ج 2 ص 397)

البته در كاربردهاي قرآني در برخي از آيات مراد و مقصود از صدقه زكات واجب اموال است ولي كاربرد اصلي آن مطلق بخشش و انفاق در راه خداست.

آثار و بركات صدقه

انفاق و صدقه دو كاركرد در امور مادي و معنوي و دنيوي و اخروي دارد. به اين معنا كه آثار صدقات در زندگي روزمره در حوزه مادي و معنوي در دنيا و آخرت بروز و ظهور مي كند و شخص همان گونه كه مالي را از مجموعه مال و ثروت خويش بيرون مي كند نه تنها چيزي از آن كاسته نمي شود بلكه بر آن افزوده مي شود و بركت مي يابد.

بسياري از مردم براين باورند كه اگر مالي را صدقه دهند آن مال از دست ايشان بيرون رفته و هرگز بر نمي گردد و از اين روست كه با صدقات اين گونه برخوردي را دارند. اين در حالي است كه وقتي وامي را كسي مي دهند و از شخص به حكم ربوي بيش از آن چه به او پرداخته اند مي گيرند آن را افزايش مال و ثروت مي شمارند. قرآن در آياتي چند چنين بينش و نگرشي را نقد مي كند و آن را مردود و باطل مي شمارند.

خداوند در آيه 18 سوره حديد بازگشت به آثار مثبت و خير و بركت صدقه به صدقه دهنده را بيان مي كند و مي فرمايد: ان المصدقين و المصدقات و اقرضوا الله قرضا حسنا يضاعف لهم و لهم اجر كريم؛ خداوند نه تنها وام هايي كه برپايه نيكو و غير ربوي باشد دوباره مي كند و بدان بركت مي بخشد بلكه افزون بر آن پاداش كريمانه و بزرگوارانه اي نيز براي وام دهنده قرار مي دهد.

در آيات 271 و 280 سوره بقره و نيز آيه 12 سوره مجادله صدقات را عاملي مهم براي دست يابي به خير و بركت مي شمارد.

اين در حالي است كه عموم مردم بر اين باورند كه اگر قرض الحسنه و يا صدقاتي را به ديگري بدهند يا اصل مال و سرمايه را از دست داده اند و يا دست كه از سود آن خبري نيست و براين باورند كه ربا در حقيقت همان افزايش و بهره وري است ؛ زيرا پول و سرمايه خود موجب افزايش خود به خود ثروت مي شود و كسي كه ربا مي دهد و رباخواري مي كند ثروت خود افزايش مي يابد بدون آن كه تحمل رنج و سختي را بر خود همواره كرده باشد.

اصولا به كارگيري واژه ربا به معنا افزايش و نمو و بالندگي و رشد است و از اين روست كه به مال ربوي عنوان ربا اطلاق مي شود؛ خداوند در آيه 276 سوره بقره اين ديدگاه را مورد نقد و نكوهش قرار مي دهد و مي فرمايد بر خلاف تصور ظاهري بايد گفت كه چون خداوند مديريت هستي و مالكيت آن را به عهده دارد مال ربوي را از بركت و ارزش مي اندازد و هر چند كه شخص از آن به ظاهر بهره گرفته و بر ثروت خويش افزوده است ولي نمي تواند از آن سودي برد و بهره اي گيرد در حالي كه صدقه كه به ظاهر از دست رفتن سرمايه و يا سود سرمايه است خود عامل اصلي جلب بركات و افزايش و نمو آن است.

بسيار ديده شده است كه شخص با مال ربوي روز به روز بر ثروت ظاهري خود افزوده است ولي گرفتار هزاران رنج و بيماري است و هر روز چند برابر آن چه به ظاهر گرد آورده است از دست مي دهد و يا حتي جوانمرگ شده و بهره اي از آن نمي برد.

قرآن در همين آيه از واژه ربا فعل يربي را مي سازد و نسبت به صدقات به كار مي برد و بيان مي دارد كه آن چه موجب رشد و افزايش است بر خلاف تفكر غلط در مال ربوي نيست بلكه در صدقات است؛ زيرا افزايش و كاهش ثروت و مال به دست شخص نيست و آن كه مي افزايد و يا مي كاهد خداوند است و خداوند نيز مال ربوي را كاهش و يا از ميان مي برد( محق ) و مال صدقه را مي افزايد( يربي).

علامه طباطبايي در الميزان با توجه به معناي واژه ربا در آيه 276 سوره بقره مي نويسد: ربا به معناي نما و رشد دادن است ( مفردات راغب اصفهاني ص 340) و نمو و رشد مال با صدقه به آخرت اختصاص ندارد و شامل هر دو مي شود.( الميزان ج 2ص 463) بنابراين به نظر علامه مال صدقه هم در دنيا و هم در آخرت افزايش مي يابد و هر كسي صدقه اي دهد در مال خويش افزايش و بركت قرار مي دهد ؛ زيرا خداوند است كه عامل افزايش و يا كاهش ثروت و مال و بركت دادن آن است و اگر او چنين بخواهد همان خواهد شد.

از ديگر آثاري كه قرآن براي صدقه مي شمارد طهارت نفس و تزكيه آن است. قرآن در آيه 12 سوره مجادله صدقه را يكي از علل و موجبات تطهير نفس و پالايش روح از آلودگي مي شمارد. شخص با دادن صدقه مي تواند زمينه وابستگي روحي و رواني از مال و ثروت دنيوي و جاذبه آن برهاند. بسياري از خطاها و اشتباهات بشري براي آن است كه انسان وابسته به مال و مقام است و در دام زينت هاي آن اسير و گرفتار مي باشد. اگر شخصي بخشي ازمال خويش را صدقه دهد اين توان را يافته است كه از دام آن برهد و گرفتار مظاهر دنيوي نباشد. اين گونه است كه نفس وي طهارت يافته و زمينه خودسازي و تعالي در وي فراهم مي آيد.

شخصي كه صدقه مي دهد با دادن صدقات مي تواند بسياري از اشتباهات و خطاهاي خود را جبران كند و زمينه بازگشت به خدا را فراهم آورده و در مسير كمالي قرار گيرد. از اين روست كه خداوند در آيه 271 سوره بقره دادن صدقه را عاملي مهم در محو گناهان و تكفير آن شمرده است؛ زيرا با صدقه دادن و تبديل آن به امري دايمي مي تواند مراحل خودسازي را در خود تكميل كند و به سوي خداوند و مسير تعالي بازگشته و توبه نمايد.

از سوي ديگر دادن صدقه موجب مي شود تا از دام بلاها و گرفتاري ها روز مره زندگي بگريزد و در حفظ و پناه خداوند قرار گيرد؛ زيرا بسياري از مصيبت ها و گرفتاري هاي آدمي به سبب گناهان اوست و شخصي كه صدقه مي دهد گناه و خطاي خويش را مي پوشاند و از مصيبت ها و بلاهايي كه مي بايست به سبب گناه گرفتار آن شود برهد.

با رهايي از دام گناه و بلا و دست يابي به تزكيه نفس و روح در مسير كمالي قرار مي گيرد و در نهايت جزو گروه صالحان قرار مي گيرد. اين روست كه خداوند در آيه 75 سوره توبه دادن صدقه را عامل مهمي در قرار گرفتن شخص در گروه صالحان بر مي شمارد. به اين معنا كه يكي از اعمال نيك و صالح كه تداوم آن موجب مي شود تا در زمره صالحان قرار گيرد صدقه و دادن بخشي از مال و ثروت خود در راه خدا به نيازمندان است.

بسياري از كساني كه در مسير صالحان قرار نگرفته اند و از خود اعمال صالحي به جا نگذاشته اند و ثروت و مال خويش را انباشته و به وارث خويش به ارث گذاشته اند در هنگامي با مرگ مواجه مي شوند و خود را دست خالي مي يابند از خداوند مي خواهند كه مرگ آنان را به تاخير اندازد تا ايشان از مال خويش صدقات دهند و جزو نيكوكاران و صالحان قرار گيرند. اين در حالي است كه سال ها اين مال در كنارشان بوده و آن را مي انباشتند و به مردم صدقه نمي دادند و اكنون كه دست از دنيا بريده شده است خواهان بازگشت و عمل خير و صدقه دادن مي شوند.(منافقون آيه 10)

كساني كه در مسير كمالي قرار مي گيرند و با دادن صدقات گناهان خويش را محو كرده و از ميان بر مي دارد و زمينه هاي تزكيه نفس و ورود به گروه صالحان را فراهم مي آورد محبوب خداوند مي شود. اين گونه است كه قرآن در آيه 276 سوره بقره صدقه را عاملي مهم در جلب محبت الهي به سوي شخص مي داند و بر خلاف آن كساني كه كفر عقيدتي داشته و با ربا مي كوشند تا مال خويش را بيافزايند و گرفتار گناه و اثم مي گردند از دشمنان خويش بر مي شمارد كه به جنگ او رفته اند.

قرآن در اين آيه دو دسته محبوبان و دشمنان خويش را بر مي شمارد كه ارتباط تنگاتنگي با عمل مالي ايشان دارد. به سخن ديگر ارتباطي كه در اين آيه ميان دوستان و دشمنان خداوند ايجاد مي شود به عمل كرد مالي آنان بستگي دارد؛ كساني كه صدقه مي دهند دوستان و محبوبان خدا و كساني كه ربا مي گيرند از دشمنان خداوند شمرده مي شوند.

آداب صدقه

كسي كه صدقات مي دهد و اين كار را تنها براي رضا خدا انجام مي دهد در مسير كمالي و محبوبيت نزد خداوند قرار مي گيرد. با اين همه دادن صدقه آدابي دارد كه انجام آن زمينه بهره مندي از صدقات و آثار آن را براي فرد آماده مي كند. در اين جا به برخي از آداب آن مي پردازيم.

اصولا صدقات مي تواند به اموري چند تعلق بگيرد. افزون بر دادن مالي به شخص مستمند مي توان به بخشش بدهي وامداران تهيدست ( بقره آيات 278 تا 280 ) نيز اشاره كرد. علامه طباطبايي در جلد دوم الميزان در صفحه 449 در ذيل آيه مي نويسد: مقصود از تصدق باز پس نگرفتن بدهي از شخص معسر و ناتوان از پرداخت است.

بخشش خون بها از سوي خانواده مقتول ( نساء آيه 92) و عفو از قصاص و چشم پوشي از دريافت بهايي در برابر قصاص (مائده آيه 45) و وام دادن به افراد تهيدست و ناتوان از پرداخت بدهي خود (بقره آيه 280) از جمله مواردي است كه صدقه در آن موارد مورد تشويق و تاييد خداوند قرار گرفته است.

از مهم ترين آداب صدقه، دادن آن به قصد رضاي خدا و اخلاص در آن است از اين روست كه صدقه پنهاني بر صدقات آشكار مقدم شده است تا در آن اخلاص و رضاي خداوند به شكل بهتر نمايش داده شود.(بقره آيه 271 و حديد آيه 18 و بقره آيه 264)

از ديگر آداب صدقه آن است كه از بهترين و مرغوب ترين كالاي مورد انفاق استفاده شود ( حديد آيه 18) زيرا تاكيد بر حسن بودن صدقه به اين معناست كه شخص از مال خوب و جنس بهتر صدقه دهد.

حفظ آبرو و حيثيت دريافت كننده صدقه از مهم ترين آداب صدقه دادن است كه در ايه 263 سوره بقره به آن اشاره شده است.

اگر صدقه رياكارانه باشد(بقره آيه 264) يا همراه اذيت و منت صدقه گيرنده همراه شود(همان ) آن صدقه نمي تواند تاثير گذار باشد و هيچ اثري نخواهد داشت بلكه آن عمل حبط و بيهوده مي شود و از ميان مي رود بدون آن كه اثري داشته باشد.

انسان بايد بپذيرد كه دادن صدقه امري است كه پيش از آن كه دست شخص گيرنده صدقه به آن برسد به دست خدا رسيده است.

چيزي بر شيطان سنگين تر از صدقه دادن بر مؤمن نيست، و صدقه پيش از آنكه در دست بنده خدا قرار گيرد در دست خدا قرار خواهد گرفت.  ( وسايل الشيعه، ج9، ص406)

ابن سنان مي گويد: "امام صادق(ع) فرمود: براي شيطان هيچ چيز از صدقه دادن مؤمن گران تر نيست. وصدقه قبل از آن كه به دست بنده برسد، در دست پروردگار متعال قرار مي گيرد."

هم چنين آن حضرت فرمود: "خداي متعال چيزي را خلق نكرد مگر آن كه براي آن نگاهباني است كه آن را نگه مي دارد، مگر صدقه كه خداي متعال خودش آن را نگه مي دارد و پدرم وقتي صدقه مي داد، آن را در دست سائل قرار مي داد، پس آن را از وي مي گرفت و مي بوسيد و مي بوييد، سپس آن را به سائل بر مي گرداند".

اين مضمون در روايات ديگر هم وارد شده و شخص بايد بداند كه صدقه در دست چه كسي قرار مي گيرد؛ لذا مبادا آزار و منتي بر آن واقع گردد و اگر خاضعانه آن را به سائل مؤمن برگرداند، نسبت به پروردگار خضوع كرده است؛ و خدا مي داند اين كه امام باقر(ع) صدقه را از سائل بازپس مي گرفت و مي بوسيد و مي بوييد، چه آرامش و سكونت خاطري پيدا مي كرد. افسوس كه اين نويسنده غرق در هواي نفس از محبت اولياء دركي نكرده و از جذبات چيزي نفهميده است. خداوندا! تو خود ما را به نور هدايت دستگيري فرما و از اين خواب سنگين بيدار كن!

هم چنين امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: "زمين قيامت، آتش است مگر سايه مؤمن و جوار او كه صدقه وي او را سايه انداخته و حفظ كرده است".

هم چنين در روايت آمده است: "خداي متعال، صدقه را تربيت مي كند، آن گونه كه شما بچه شتر را تربيت مي كنيد و اگر شما نصف خرما صدقه دهيد، خداوند آن را تربيت مي كند و روز قيامت آن را به بنده مي دهند، حتي اگر مثل كوه احد يا بزرگ تر از آن باشد".

هر كس صبح صدقه بدهد، از بلاهاي آسماني در آن روز مصون مي ماند و اگر در اول شب صدقه دهد، از بلاهاي آسماني در آن شب در امان مي ماند، و اگر كسي اهل بيت مسلماني را كفايت نمايد، گرسنگي شان را رفع نمايد، بدن آنها را بپوشاند و آبروي آنها را حفظ كند از هفتاد حج برتر است.

عن الصادق (ع) : «كان على بن الحسين(ع) يقبّل الصدقة قبل ان يعطيها السائل ، قيل له : ما يحملك على هذا ؟ قال : فقال : لست اقبّل يد السائل ، انما اقبّل يد ربى ، انها تقع فى يد ربى قبل ان تقع فى يد السائل» : از امام صادق (ع) روايت شده كه هرگاه امام سجاد (ع) صدقه اى را به سائلى مى داد نخست آن را مى بوسيد و سپس به سائل مى داد . سبب پرسيدند . فرمود : دست خدايم را مى بوسم ، زيرا صدقه پيش از آن كه به دست سائل برسد به دست خدا مى رسد . (بحار:46/74)

عن سعيد بن المسيب ، قال : حضرت على ابن الحسين(ع) يوما حين صلى الغداة ، فاذا سائل بالباب ، فقال على ابن الحسين(ع) : «اعطوا السائل ولا تردّوا سائلا» : سعيد بن مسيّب گويد : در خدمت امام سجّاد (ع) بودم ، چون بامداد ادا كرد سائلى درآمد ، حضرت فرمود : به سائل بدهيد و هيچ سائلى را رد مكنيد. (بحار:46/107)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا