اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

دروغ هاي مصلحتي يا منفعتي

samamoبررسي ماهيت دروغ و مصاديق دروغ هاي مصلحتي

دروغ در همه فرهنگ هاي انساني امري ناپسند و زشت شمرده مي شود. اين بيانگر آن است كه دروغ از نظر عقل و عقلاء، بد و ضدارزشي و اخلاقي است و فطرت سالم انساني، دروغ را بر نمي تابد؛ چرا كه دروغ، همان سخن ناراست، خلاف حقيقت و واقع است و انسان، ناراستي را در هر شكل و شمايلي نمي پسندد و از آن بيزاري مي جويد.

از نظر آموزه هاي اسلامي، دروغگو دشمن خداست و خداوند دروغگويان را در زمره ظالمان و محروم از هدايت و رستگاري دانسته و وعده دوزخ و عذاب دردناك داده است.

اما با اين همه، برخي با توجيهات و بهانه تراشي و عذرتراشي ها مي كوشند تا دروغ هاي خود را خوب و زيبا جلوه دهند و با عناويني آن را مقبول و جايز بشمارند. اين درحالي است كه دروغ در هر شكل و قالبي و با هر انگيزه اي، بد و زشت است و تأثيرات منفي خود را بر فرد و جامعه به جا مي گذارد كه از جمله آن ها بي اعتمادي به شخص است.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نگرش قرآن را درباره دروغ هاي مصلحتي و منفعتي بيان كند.

اهداف و انگيزه هاي دروغگويي

دروغ، سخني ناراست است كه گاه در شكل خبر و گاه وعده به ديگري گفته مي شود. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 487 ذيل واژه صدق) البته دروغ تنها در گفتار و سخن و قول نيست، هر چند كه اصل آن در گفتار و سخن است. (همان) بلكه دروغ مي تواند غير سخن گفتن و گفتار، در قالب اعمال و رفتاري چون اشاره و مانند آن، انجام گيرد و يا در نوشته اي بيان شود.

در همه جوامع بشري در طول تاريخ، دروغ امري ناپسند و زشت دانسته شده است، (غافر، آيه 28) چرا كه ذات و فطرت آدمي به سوي كمال، خوبي، صدق، راستي، درستي، زيبايي و مانند آن گرايش دارد و از هرگونه بدي، زشتي و دروغ بيزار است. عقل و شريعت نيز دروغ را جزو مصاديق ظلم و بي عدالتي مي شناسد و به عنوان يك اصل ضداخلاقي و ضدارزشي با آن مخالفت و مبارزه مي كند. (آل عمران، آيه 94؛ انعام، آيات 21 و 93)

عقل عملي انسان، به عدالت حكم مي كند و آن را جزو بايدهاي ارزشي و اخلاقي دسته بندي مي كند؛ در مقابل ظلم را بد، زشت و ناپسند مي شمارد و به عنوان نبايدهاي ارزشي و اخلاقي با آن مخالفت و مبارزه مي نمايد.

براساس آموزه هاي وحياني قرآن، هر آنچه را كه عقل مستقل عملي انسان و گاه حتي سيره عقلايي در برخي از موارد، امري زشت و بد و ضد عقلاني يا ضد عقلايي دانسته، آن چيز حرام و گناه مي باشد؛ زيرا هر آنچه عقل مستقل عملي حكم كند، شريعت نيز به همان حكم مي كند؛ چرا كه آموزه هاي وحياني اسلام براساس فطرت و عقلانيت مي باشد و هرگز با فطرت و عقلانيت تضاد و تقابل ندارد. از اين رو اسلام نه تنها دروغ را زشت و بد دانسته بلكه به عنوان گناه شناخته و وعده مجازات و كيفر در دنيا و آخرت داده (بقره، آيات 8 تا 10) و گاه دروغگويان را مورد لعن و نفرين خود قرار داده است. (نور، آيات 6 و 7؛ آل عمران، آيه 61؛ ذاريات، آيه 10 تا 12)

خداوند در آياتي روشن مي كند كه مجازات دروغگويان به سبب ارتكاب اين عمل زشت و گناه تنها در آخرت انجام نمي گيرد بلكه گاه عذاب هاي استيصال در همين دنيا نيز اعمال مي شود چنانكه بر دروغگويان قوم شعيب نازل شد. (هود، آيات 91 تا 93) در آخرت نيز خداوند ماموران دوزخ را مأمور مي كند تا با شدت و حدت، دروغگويان را به سوي آتش دوزخ بكشانند و آنان را مجازاتي سخت و دردناك دهند. (علق، آيات 16 تا 18؛ جاثيه، آيات 7 و 8)

شگفت اينكه اين مجازات ها در دنيا و آخرت اختصاص به دروغگويان ندارد، بلكه حتي شنوندگان دروغ و كساني كه براي شنيدن دروغ گوش هايشان را تيز مي كنند و تمام حواس خود را مصروف شنيدن دروغ مي كنند، تهديد به مجازات هاي سخت در دنيا و آخرت مي شوند. البته اين مجازات عليه كساني كه با شنيدن دروغ بر آن هستند تا عليه حق عمل و فعاليت كنند، شديدتر و سخت تر است. از اين رو شنيدن دروغ به قصد جاسوسي عليه نظام اسلامي عامل خواري و ذلت در دنيا براي شنونده آن شمرده مي شود. (مائده، آيه 41)

به هر حال، دروغگويي و دروغ شنيدن، كاري زشت و بد و گناهي بس بزرگ است كه خشم و غضب الهي و نيز مجازات سخت چون خواري در دنيا و عذاب دردناك دوزخ در آخرت را موجب مي شود.

با اين همه، پرسش اين است كه چرا برخي ها هميشه يا هرازگاهي دروغ مي گويند؟ دروغگو با آنكه مي داند كه با دروغ، امري بد و زشت و ضدكمالي و عقلاني و عقلايي را مرتكب مي شود؛ چرا باز گرفتار اين نابهنجاري زشت است؟ اگر حتي شخصي دروغگو نيست و اين امر به شكل صفت و خصلت و منش در شخص درنيامده؛ چرا باز هرازگاهي، دروغي مي گويد و اين امر زشت را با همه آگاهي از زشتي و بدي آن، به جان مي خرد و به امر ضدكمالي و ضدارزشي اقدام مي كند؟

در حقيقت، چه انگيزه ها و اهدافي شخص را به سوي دروغگويي مي كشاند و يا دروغي را به جان مي خرد؟ آيا مي توان پذيرفت كه دروغ ها با توجه به اهداف يا متعلق يا انگيزه ها متفاوت است و برخي از آنها زشت و ضدارزشي و برخي ديگر خوب و ارزشي است؟ به اين معنا كه دروغ يك رذيلت اخلاقي نيست و امري خنثي است كه با توجه به قيودي، ارزشي يا ضدارزشي، مي شود؟ آيا دروغ خوب و ارزشي و هنجاري هم داريم؟

برخي ها در پاسخ به اين پرسش ها با توجه به برخي از انگيزه ها و اهداف و گاه متعلق دروغ و مفاد آن، پاسخ مثبت به پرسش فوق مي دهند و معتقدند كه دروغ، هميشه بد و زشت نيست، بلكه حتي دروغ خوب هم داريم. آنان از جمله دروغ هاي خوب را، دروغي دانسته اند كه به مصلحتي گفته مي شود. بلكه حتي برخي معتقدند كه اگر به قصد منفعتي نيز دروغ گفته شود، آن دروغ هم مجاز بوده و از عنوان زشتي و بدي و گناه بودن خارج مي شود؛ چرا كه اگر با دروغي منفعتي بزرگ نصيب شخص يا جامعه شود، با اهم و مهم كردن، مي توان دروغ گفت و از فوايد و آثار آن بهره برد.

براي تبيين مسئله، نخست بايد مطلبي درباره حكم اخلاقي و شرعي دروغ بيان شود تا سپس با اشاره به اهداف و انگيزه هاي انجام دروغ معلوم گردد كه آيا از نظر آموزه هاي وحياني اسلام، دروغ خوب هم داريم؟ يا آنكه همه دروغ ها زشت و بد است؟

زشتي و بدي مطلق دروغ

از نظر آموزه هاي وحياني اسلام، دروغ همواره زشت، بد و گناه است. خداوند دروغ را از گناهان كبيره دانسته است؛ زيرا وعده عذاب هاي خواركننده در دنيا و آخرت داده است و هر آنچه بر آن وعده عذاب يا تهديد به دوزخ داده شده باشد، به عنوان گناه كبيره شناخته و معرفي مي شود؛ زيرا يكي از معيارهاي سنجش گناه كبيره از صغيره همين دانسته شده است.

از نظر اسلام، دروغ سرچشمه همه پليدي ها و زشتي ها و گناهان بشر است. امام حسن عسگري(ع) فرمود: «جعلت الخبائث كلها من بيت و جعل مفتاحها الكذب، تمام پليدي ها در خانه اي نهاده شده و كليد آن دروغ است. (بحارالانوار، چاپ بيروت، ج69، ص 236 و ملامهدي نراقي، جامع السعادات، ج2، ص323)

دروغ، انسان را درميان مردم بي اعتبار نموده و اعتماد ديگران را از وي سلب مي كند و آثار بسيار نامطلوبي درپي دارد، لذا دروغ از نظر اسلام حرام است. به اين معنا كه فراتر از حكم اخلاقي زشت و بد بودن، به عنوان حكم فقهي از ميان احكام پنج گانه، حكم حرام بر آن مترتب شده است.

بنابراين، از نظر اسلام، همواره دروع امري زشت، بد وگناه است. از نظر اسلام، دروغ از مصاديق رذيلت اخلاقي است و هرگز به عنوان يك فضيلت معرفي نمي شود. از نظر فقهي و حكم شرعي، نيز گناه و حرام است. پس در همه احوال و موارد يعني از نظر عموميت و اطلاق اصولي بايد گفت كه هرگز چيزي به نام دروغ خوب نداريم.

خداوند در آياتي چند، خود و پيامبرش را از هرگونه مصاديق دروغ منزه و پاك مي داند. اين پاكي از دروغ حتي در قالب وعده از سوي خداوند و پيامبرش (واقعه، آيات1و2، هود، آيات61 و 65، نجم، آيات 10 و 11) بيانگر آن است كه دروغ، مطلقا زشت و ناپسند و بد است و نمي توان دروغي را خوب و پسنديده معرفي كرد.

تفاوت انگيزه ها و اهداف

دروغ گويان با اهداف و انگيزه هاي چندي متوسل به دروغ مي شوند. در بسياري از موارد منافع شخصي است كه شخص را به دروغگويي مي كشاند و كمتر مواردي را مي توان يافت كه منافع ديگري با ملي، آنان را به دروغ سوق دهد.

گاه هدف دروغ، پنهان كردن جرم و گناه و خلاف يا قانوني است كه شخص مرتكب شده است. ريشه بسياري از دروغ ها را مي توان در اين انگيزه و هدف خلاصه كرد. برادران حضرت يوسف(ع) نيز به قصد پنهان كردن جرم خود به دروغ متوسل شده بودند كه خداوند آن را در آيات 17 و 18 سوره يوسف گزارش مي كند.

انگيزه و هدف ديگري كه شخص را به دروغ گويي مي كشاند، نيرنگ و فريب است؛ چرا كه نمي خواهد ديگري به سمت وسويي برود كه مخالف اهداف دروغ گو و مقاصد و منافع و مصلحت اوست. از اين رو با بهره گيري از دروغ و اعتمادي كه ديگري به هر دليل به او دارد (مانند استفاده از سوگند دروغ) شخص را گمراه مي كند و فريب مي دهد تا كاري را مرتكب يا ترك كند كه خواسته دروغگو است. (اعراف، آيه 20؛ عنكبوت، آيه 12؛ منافقون، آيه 1)

حسادت نيز مي تواند انگيزه اي براي دروغ و دروغگويي باشد. خداوند در آيات 9 و 11 سوره يوسف گزارش مي كند كه حسادت برادران يوسف نسبت به وي، موجب دروغ گفتن براي جلب اعتماد يعقوب(ع) از سوي آنان شد.

البته كسي كه برخلاف اعتقادات خود سخن مي گويد نيز دروغگو است. به اين معنا كه خودش به امري معتقد است برخلاف همان اعتقاد خود، سخني ديگر را بر زبان مي راند. هرچند كه اين سخن دروغ او در حقيقت راست و مطابق واقع و حقيقت است؛ ولي از آن جايي كه شخص به آن اعتقادي ندارد و برخلاف آن اعتقاد دارد، اين سخن گفتن برخلاف اعتقادات شخصي، نيز از مصاديق دروغ است. (منافقون، آيه 1)

بطور مثال ممكن است كسي به حجاب يا خمس اعتقاد قلبي نداشته و آن را قبول نداشته باشد. اما در ظاهر از اهميت آن سخن بگويد. چنين شخصي هرچند سخني راست و مطابق با واقع مي گويد اما چون به آن اعتقاد ندارد و سخن و دلش يكي نيست لذا دروغگو محسوب مي شود.

از نظر آموزه هاي اسلامي همه دروغ ها به هر هدف و انگيزه اي كه باشد زشت، بد و ناپسند و حتي گناه كبيره و حرام است و مرتكب آن نمي تواند به عناويني چون هدف و قصد و انگيزه خير و… آن را امري خوب و حلال و پسنديده جلوه دهد.

دروغ هاي مصلحتي، دروغ هاي بد ولي مجاز اضطراري

اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه اگر دروغ مطلقا زشت، بد، ناپسند اخلاقي و گناه و حرام شرعي و فقهي است؛ پس چرا براي آن استثناء قائل شده اند و به اصطلاح دروغهاي مصلحتي مجاز شده است.

بي گمان پاسخ را مي بايست در خود پرسش جست وجو كرد. هرگز اسلام و آموزه هاي وحياني آن، دروغي را خوب و حلال ندانسته است؛ بلكه در برخي از موارد به خاطر مصالحي بسيار مهم چون حفظ جان و عرض و آبرو يا مال بسيار زياد، دروغ را مجاز دانسته است و اين جواز درحد ضرورت است و براساس آموزه هاي اسلامي چيزي كه به ضرورت و اضطرار به همان مقدار مجاز دانسته شده، در همان محدوده با شرايط سفت و سخت جايز است: الضرورات تبيح بقدرها.

پس جواز دروغ همانند جواز خوردن مرده براي مضطر آن است كه بايد به مقدار نياز و با شرايط خاصي انجام گيرد. كسي كه براي نجات جان خود مرده اي را مي خورد يا كسي كه براي درمان بيماري بي درمان و يا سخت درمان، مجازات، شراب بنوشد، درهمان اندازه مورد نياز مي تواند استفاده كند و دايره اين مصلحت و جواز بسيار بسته و محدود است. پس اگر بيش از حدنياز و بيرون از مصلحت اهم بخورد و بنوشد، گناه و حرامي را مرتكب شده است. پس راه به راه نمي توان به عنوان مصلحت دروغ گفت و با مصلحت توجيه كرد.

باز هم تاكيد مي شود در اسلام هيچگاه دروغ پسنديده و خوب و هنجاري معرفي نشده است حتي اگر براي مصالح بسيار مهمي در برخي از موارد خاص و استثنائي تجويز شده و مجاز دانسته شده باشد؛ زيرا عنوان ناپسند بودن و زشت و بد بودن، همچنان باقي است و در محدوده اي بسيار تنگ و با شرايط بسيار سخت به حكم اضطرار و ضرورت، مجاز دانسته شده است.

موارد استثنايي و اضطراري جواز دروغ

مواردي كه از نظر فقه اسلامي براي مصالح و منافع بسيار مهم شرعي، فردي يا اجتماعي، دروغ به عنوان دروغ مصلحتي يا سفيد به تعبير انگليس ها تجويز شده به شرح ذيل است:

1. در موقعيت اضطرار و ناچاري: هرگاه كسي براي حفظ جان يا مال يا ناموس خود يا فرد مسلمان ديگر، سخن يا سوگند دروغ بخورد، جايز است. لذا امام صادق(ع) فرموده است: «اگر انسان از روي تقيه و ضرورت و ناچاري سوگند دروغ ياد كند، ضرري ندارد.» و در ادامه مي افزايد به طور قاعده كلي، هر حرامي در مقام اضطرار مجاز مي شود. (شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج16، ص 137، چاپ بيروت)

2. اصلاح ميان مردم: هرگاه بين دو نفر مسلمان خصومت و نزاعي باشد و ابتدا تمام راه هاي معمولي چاره را رفته اند؛ ولي نتيجه اي نبخشيده، در اين صورت انسان با يقين به مؤثر بودن، مي تواند با گفتن دروغ، كينه و عداوت را برطرف كرده و صلح و صفا و صميميت ميان آنها برقرار كند، مشروط بر اينكه فايده و نتيجه اي بر آن محتمل باشد. مثلا اگر دو نفر يا دو خانواده با يكديگر قهر باشند. پيش يكي رفته و از قول ديگري بگويد كه فلاني تعريف و تمجيد شما را مي كرد و از اينكه با شما قهر كرده اظهار ناراحتي مي نمود و به نظر من او مايل است كه با شما آشتي كند. همچنين نزد آن ديگري رفته و از قول دوست اولي، مشابه همين مطلب را بگويد. اين گونه دروغ ها گذشته از اينكه حرام نيست، پسنديده نيز هست و رسول خدا آن را تأييد كرده است، در وصيت پيامبر اكرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع) آمده است: «يا علي! ان الله احب الكذب في الاصلاح و ابغض الصدق في الفساد.» اي علي! خداوند دروغ را كه باعث اصلاح بين مردم شود دوست دارد و از راست گفتن كه باعث فتنه و نفاق شود، بيزار است. (شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، چاپ بيروت، ج8، ص 578)

3. خدعه و نيرنگ در جنگ: يكي ديگر از مواردي كه گفتن دروغ حرام نيست، جنگ و جهاد است. اگر جنگ با انگيزه دفاع و يا رفع فتنه و فساد باشد استفاده از دروغ اشكالي ندارد. زيرا اگر بتوانيم با خدعه و فريب دشمن را غافلگير كنيم و با يك حمله ضربتي به او يورش بريم، مي توانيم با كمترين تلفات، دشمن را نابود سازيم، لذا در فراز ديگر از وصيت رسول خدا(ص) به علي(ع) آمده است: كه در سه مورد دروغ گفتن جايز است كه يكي از آنها جنگ است. (بحارالانوار، چاپ بيروت، ج74، ص 51؛ ابن اثير ج 4 ص 160؛ ابن حجر عسقلاني، ج8 ص 117 و نراقي ج 2 ص 323)

4. وعده به خانواده و همسر: در دين مقدس اسلام هزينه زندگي زن و فرزند به عهده مرد است. (در مورد همسر مطلقا و در مورد فرزندان در صورت نياز آنها و تمكن پدر). البته نفقه واجب به تناسب امكانات و مقدار توان است و بيش از آن لازم نيست، ولي چون بسياري از اوقات در اثر زياده طلبي و چشم و هم چشمي، تقاضاي خانواده فراتر از امكانات مرد و بيش از حد توان او است، در چنين وضعي مرد بر سر دوراهي قرار مي گيرد: يا بايد با برخورد منفي و رد صريح در برابر خواسته هاي آنان موضع گيري كند و يا با برخورد اميدواركننده و وعده هاي مصلحتي و غير جدي تا حدودي آنها را راضي و قانع سازد. حال، با توجه به اينكه پاسخ منفي و تند جز جريحه دار شدن عواطف و تزلزل اركان خانواده و حتي طلاق همسر سرانجامي ندارد، ناگزير اجازه داده شده كه از روش دوم استفاده شود و آن به ظاهر دروغ گفتن مصلحتي است. در همان روايتي كه در بالا از رسول خدا(ص) نقل شد، به اين مورد نيز اشاره شده و تمام روايت اين است: «يا علي! ثلاث يحسن فيهن الكذب، المكيده في الحرب و عدتك زوجتك و الاصلاح بين الناس» يا علي! سه مورد است كه دروغ گفتن در آن نيكو است. خدعه و نيرنگ در جنگ. وعده به همسر و اصلاح ميان مردم. اين روايت ملاك و معيار خوبي در اختيار ما قرار داده است كه مي توانيم براساس آن تشخيص بدهيم كه دروغ گفتن در اين موارد اشكالي ندارد و اگر دروغ بگوييم در اين موارد، داراي مصلحت و فايده مي باشد.

دروغ مصلحتي يا منفعتي

اين نكته را هيچ گاه نبايد فراموش كرد كه دروغ هرگز خوب و پسنديده نخواهد بود و همانند كارهاي حرام ديگري چون مرده خواري و شرابخواري هر چند كه به اضطرار باشد، آثار سوء وضعي خود را به جا مي گذارد. از اين رو پيامبران و اولياي الهي حتي از دروغ هاي مصلحتي پرهيز داشتند و حتي توريه با جواز آن انجام نمي دادند؛ زيرا جواز در اضطرار امري ناپسند و حرام و گناه مانند دروغ، شراب و مرده دليل بر تغيير ماهيت آنها نمي شود و آثار سوء آنها در جان و جسم انسان باقي خواهد بود. از اين رو برخي حتي از دروغ مصلحتي و مجاز به هر شكلي شده گريزان بوده و هستند؛ زيرا لقمه حرام اگر چه به مصلحت حفظ جان باشد، لاجرم و ناخواسته تأثيرات بد خود را خواهد گذاشت.

برخي از افراد به ظاهر متدين عادت كرده اند كه در هر موقعيتي كه منافع آنها به خطر مي افتد و با كوچك ترين توجيه، به دروغ متوسل مي شوند و نام آن را دروغ مصلحتي مي گذارند، در حالي كه- چنانكه در بالا اشاره شد- دروغ در همه حال امري حرام و بد و زشت است و اگر مواردي استثناء شده و جواز دروغ در آنها داده شده صرفا براي مصلحتي بزرگتر و مهم تر بوده و دروغهاي مصلحتي فقط منحصر به همان موارد مجاز تعيين شده در روايات و شرع، مي باشد و غير از آن موارد، همگي دروغهاي حرام بشمار مي رود كه فرد به خيال خود آنها را مصلحتي مي داند در حالي كه به واقع دروغهاي منفعتي براي اوست كه بخاطر به خطر افتادن منفعتي از او، متوسل به آن دروغ شده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

  1. پس چرا حضرت ابراهیم به دروغ گفت مریضم تا در شهر بماند و به دروغ گفت بت بزرگ بتهای دیگر را شکسته است یا حضرت یوسف تهمت به برادرانش زد و به دروغ گفت دزد هستید با نیرنگ؟ دروغ بد است؟فقط برا من بده؟برا اونا خوبه؟

    1. به نام خدا
      عبارت انی سقیم به معنای مرض و بیماری ظاهری نیست بلکه به معنای ناراحتی روحی و روانی است که از کار ایشان به سبب بت پرستی در ایشان پدید آمده بود. این عبارت همانند این است که شخص بگوید من حال بیرون آمدن ندارم یا حالم خوش نیست؛ زیرا نمی خواهد با آنان بیرون برود و در این جمله اصلا دروغ نیست؛ زیرا حالم خوش نیست و حوصله ندارم و این گونه موارد به بیماری ظاهری اشاره ندارد .
      از سوی دیگر شاید اصلا آن روز بیمار بود ولی برنامه ای هم داشت چرا که رفتن و بتن شکستن در حالت ناخوشی هم شدنی است. به این معنا که خداوند به او گفته در فلان زمان تب می کند . تب کردن ایشان موجب می شود که بیرون نرود و دیگران استدلال او را بپذیرند زیرا بیرون شهر بود و او در کنار بتکده بود و به راحتی پس از خروج کارش را کرد.
      از دو پیشواى نور حضرت باقر(ع) و فرزند گرانمایه‏اش حضرت صادق آورده‏اند که: واللّه ما کان سقیما و ما کذب» به خداى سوگند که ابراهیم نه بیمار بود و نه دروغ گفت.
      خلیل منصوری

    2. به نام خدا
      این موارد از مصادیق دروغ نیست. دروغ گناه کبیره است و گناه کبیره از مومن جایز نیست چه رسد به پیامبران؟! اصولا اگر دروغ می گفتند از پیامبری ساقط می شوند؛ زیرا چه اطمینانی است که در مسایل دیگر به ویژه وحی از خدا نیز دروغ نگفته باشند!! در تفاسیر تبیین کاملی از این مطلب آمده است.
      خلیل منصوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا