شعر و داستان

خورشید درخشان

ای دل! طلب یار ز هر کس تو نخواهی

«هرجا که روی زود پشیمان به در آیی»

از کوی مغان رخ مگردان که آن جا

آن ساقی تو هم دهدت جام شفایی

«هشدار که گر وسوسه نفس کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان به در آیی»

دل خسته مدار از غم ایام گذشته

در آینه جام بلا بین که در کار خدایی

می خواه و گل افشان بر این شاهد و ساقی

خوش باش که باشی در این راه خدایی

در تیرگی این شب هجران تو نالد هزاران

گر تشنه لب از چشمه حیوان به در آیی

«جان می دهم از حسرت دیدار تو چون صبح

باشد که چو خورشید درخشان به در آیی»

شمشاد خرامان بشد از کوی خرابات تو امروز

تا سرو صفت هم چو در این باغ در آیی

وقت است که بخندد همان غنچه در این بزم

با خنده ای چون لعل بدخشان به در آیی

ناصر تو بخوان نغمه دیدار به شادی

گر همره آن یوسف مصری در این بزم درآیی

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا