اخلاقی - تربیتیروان شناسیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

خودیابی و خودسازی خدایی

بسم الله الرحمن الرحیم

نفس انسانی ظرفیت خدایی شدن را داراست و انسان موظف است در صراط مستقیم عبودیت صفات الهی خویش را ظهور بخشد و از دفن و دسیسه آن با گناه جلوگیری نماید. بر همین اساس خودشناسی، خودیابی، خودسازی و تزکیه نفس در جهاد کبیر علمی و جهاد اکبر نفسی واجب دانسته شده است. نویسنده با مراجعه به آموزه های قرآنی و روایی ضمن بیان علم نفس قرآنی و اسلامی بر آن است تا  توصیه هایی اولیای دین را در این زمینه تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نفس انسانی آینه صفات الهی

خداوند روح خویش را در آدمی دمید(حجر، آیه 29؛ سجده، آیه 9) تا به انسان داشته های خود، خدایی کرده و در مقام مظهر ربوبیت و پروردگاری خلیفه خدا شده و به پرورش ما سوی الله بپردازد.(بقره، آیات 30 تا 34 و 138؛ آل عمران، آیه 79)

خداوند به عنوان کنز مخفی و سر اخفی نخستین افاضه خویش را در علم ذات خویش کرده و به عنوان فاعل بالتجلی و فاعل بالعنایه در فیض اقدس، صفات خویش را در معلوماتی به نام ماهیات و اعیان ثابته هویدا ساخته و در فیض مقدس در مقام فعل، آن ها را وجود خارجی بخشیده است. این گونه است که هویت احدیت و واحدیت خویش ظهور و بروز یافته و هستی را به نور خویش روشن و آشکار و هویدا کرده است.(توحید، آیات 1 و 2؛ نور، آیه 35 و آیات دیگر)

اگر همه هستی تجلی گاه صفات و افعال الهی است، یک موجودی به تنهایی تجلی گاه همه آن صفات و افعال الهی شده است. این موجود همان نفس انسانی است که از آن به عالم صغیر در برابر عالم کبیر تعبیر می شود؛ زیرا خداوند همه صفات ظاهری خویش را در این نفس انسانی و عالم صغیر افاضه کرده و در آن تجلی نموده و به افتخار مقام «نفخت من روحی»(حجر، آیه 29) و «نفخ من روحه»(سجده ، آیه 9) رسانیده است.

البته نفس انسانی راه خویش را از هیولای نخست و از معدن خاک آغاز کرده(حج، آیه 5) و با آب حیات آمیخته (انبیاء، آیه 30) تا گل شده (انعام، آیه 2؛ اعراف، آیه 12؛ اسراء، آیه 61) و در مسیر نباتی و گیاهی قرار گرفته و رشد و نمو یافته به منزل حیوان رسیده و احساس گرفته و سپس در منزل آخر با تحولی و تبدلی شگفت در کم و کیف، به ایجاد و انشایی دیگر از روحی الهی بهره مند شده و جامه آدمیت پوشیده است.(مومنون، آیه 14) این گونه است که نفس انسانی جامع هستی از یک سو و جامع صفات الهی از سوی دیگر است.

پس اگر «عالم ذر و روز الست» را عالم ماهیات و اعیان ثابته در علم ذات الهی بدانیم(اعراف، آیه 172)، عالم صلب برای فرزندان آدم، همان عالم فیض مقدس است. این گونه است که نفس هر کسی از در عالم موجودات خارجی، از صلب آدم سیر تکاملی خود را ادامه می دهد تا به صلب پدران می رود و از آن جا به آبی دوریختنی(قیامت، ایه 37) در زهدان مادران جا می گیرد و به نام نطفه راه خویش را ادامه می دهد تا گوشتی و استخوانی شود و در چهارماهگی از روح الهی بهره مند شده و نفس انسانی گردد و به صورت گری خداوند دارای وجودی زیبا ، صورتی پرنگار ، و بدنی پر اسرار شود.(آل عمران، آیه 6)

نفس انسانی پس از تکامل در زهدان مادر این مسیر را هم چنان ادامه می دهد و پس از تولد با بهره گیری از ابزارهای ادراکی مادی و غیر مادی به علم فطری و الهامی و تجربی و تجریدی دست می یابد و فرآیند رشد کمالی را در همه ابعاد و جهات می پیماید. پس اگر در مسیر هدایت الهی و صراط مستقیم قرار گرفت، به عبودیت و تقوای الهی بر علم و دانشش افزوده می شود(بقره، آیه 282 ؛ انفال، آیه 29) و در مسیر صیرورت به سوی خداوند و شدن های کمالی(آل عمران، آیه 28؛ مائده، آیه 18) به جایی می رسد که انقلابی عظیم رخ می دهد که تنها خداوند به حقیقت ملکوتی آن داناست.(اعراف، آیه 125؛ شعراء، آیه 50)

پس هر کسی این مسیر کمالی و هدایتی فطری و تکوینی و نیز هدایت تشریعی را بپیماید، در مسیر کمالی تا جایی می شود و می شود که در یک انقلابی عظیم خدایی و متاله شده و مظهر ربوبیت خداوندی و خلیفه الهی می شود. پس نفس انسانی هر چند در ذات خویش دارای همه صفات است و خداوند همه صفات الهی خویش را با دمیدن روح خویش ، انسان را تجلی گاه صفات خویش قرار داده است، اما این زمانی ظهور و تجلی می کند که انسان در مسیر راستین فطرت به سلامت حرکت و عبور کرده باشد. در این زمان است که نفس عرش الله می شود و همه صفات خداوندی در او ظهور و تجلی می یابد.

از همین روست که پیامبر(ص) درباره چنین نفس و قلبی می فرماید: «ان لله تعالی فی الارض أوانی الا و هی القلوب؛ برای خداوند، در روی زمین ظروفی است آگاه باشید که آنها همان قلوب آدمی است. »( میزان الحکمه ج5 ص217) و در روایتی دیگر آمده است: لا يسعني أرضي و لا سمائي و لكن يسعني قلب عبدي المؤمن؛ زمین و آسمانم، گنجایش من را ندارد ولی قلب بنده مومن من گنجایش مرا دارد.»( عوالي‌اللآلي ج4 ص 7) این گونه است که قلب و نفسی که در مسیر تعالی وسعت و شرح صدر یافته عرش الله می شود؛ چنان که در روایت است: «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن عرش الهی است.» (بحارالأنوار، ج55، ص39)

خـوديـابـى، اولین گام در اظهار صفات الهی

انسان باید این گوهر شریف نفس خویش را بشناسد و بر حفاظت آن تلاش کند. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بر شماست مراقبت از جانهایتان.(مائده، آیه 105)

بسیاری از مردم نسبت به خودشان و نفوس خویش هیچ شناختی ندارند و نمی دانند چه گوهری در این گل و آب و خاک نهان شده است. اگر انسان بخواهد گامی را در راه کمال بپیماید و خود را آینه صفات الهی قرار دهد، باید نخست خودش را بیابد؛ زیرا این نفس و روان در خودش گم شده است. از این روست که امیرمومنان حضرت على عليه السلام فرموده است: عَجِبْتُ لِمَن يُنْشِدُ ضـالَّتَهُ وَ قَدْ اَضَلَّ نَفْسَهُ فَلا يَطْلُبُها؛ در شگفتم از كسى كه در پى يافتن گمشده خويش مى گردد، در حالى كه «خود» را گم كرده و در پى يافتن «خويش» نيست! (میزان الحکمه، ج 7 ، ص141)

سختی راه خودسازی

خودسازی و تزکیه نفس برای بروز و ظهور صفات الهی در نفس کاری بس دشوار است؛ زیرا قوای دیگری چون شهوت و غضب بر آن هستند تا از فرصت دنیا بهترین و بیش ترین بهره را برند. از همین رو، پا گذاشتن بر خواسته ها و هواهای نفسانی که با لذت همراه است بسیار سخت خواهد بود. از همین رو در ایات و روایات بیان شده که مسیر بهشت سخت و کم آمد و شد است و اما مسیر دوزخ آسان و پر رفت و آمد است. امام باقر عليه السلام نیز فرموده است: اَلْجَنـَّةُ مَحْفـُوفَةٌ بِالْمـَكارِهِ وَ الصَّبْرِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكارِهِ فى الدُّنيا دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ جَهَنـَّمُ مَحْفـُوفَةٌ باللَّذّاتِ وَ الشـَّهَواتِ، فَمَنْ اَعْطى نَفْسَهُ لَذَّتَها وَ شَهْوَتَها دَخَلَ النّارَ؛  بهشـت، آميخته به ناگوارى ها وصبر است. هركس در دنيا بر ناملايمات و سختى ها شكيبايى كند، وارد بهشت مى شود. دوزخ هم آميخته به كامجويى ها و خواسته هاى دل است. هر كس به لذّت جويى ها و خواهشهاى دلش جواب مثبت بدهد، وارد آتش جهنم مى شود. (اصول کافی، ج 2، ص 89)

غفلت انسان از آخرت

از مهم ترین مشکلاتی که در سر راه خودسازی و تزکیه نفس است، غفلت آدمی از آخرت است. بسیاری از مردم یا از آخرت غافل هستند یا خود را به تغافل زده اند. بسیاری از شبهاتی که درباره آخرت و توحید و خداشناسی و مانند آن ها مطرح می شود به سبب غلبه شهوت و لذت های نفسانی بر آدمی است. در حقیقت شبهات علمی ریشه در شهوات عملی آدمی دارد.(قیامت، آیات 4 و 5)

انسان اگر بداند چه در پیش است این گونه غافل از آخرت و خودش نمی شد و به تزکیه نفس می پرداخت؛ زیرا آخرت عین عمل انسان در دنیاست و اگر امروز کسی حسابرسی نمی شود باید بداند در آخرت تنها حسابرسی است؛ پس پیش از آن که دیگران محاسبه کنند خودش به محاسبه نفس بپردازد و حسابرسی کند. پیامبر(ص) می فرماید: حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر؛ پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد خويشتن را بسنجيد، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده كنيد.( وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج ‏16، ص 99 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏67، ص 73)

امام على عليه السلام نیز فرموده است: اِنَّ الدُّنْيا قَدْ تَوَلَّتْ مُدْبِرَةً وَالآخِرَةَ قَدْ اَقْبَلَتْ مُقْبِلَةً وَ لِكُلِّ واحِـدَةٍ مِنْهُـما بَنـُونَ، فَكُونُوا مِنْ اَبْناءِ الآخِرَةِ وَلاتَكُونُوا مِنْ اَبْناءِالدُّنْيا فَإنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَلاحِسابَ وَالآخِرَةُ حِسابٌ وَلاعَمَل ؛ دنيا پشت كرده و مى رود. آخرت هم روى آورده ومى آيد و هر يك از دنيا و آخرت را فرزندانى است، پس، از فرزندان آخرت باشيد، و از فرزنـدان دنيــا نباشيد. امروز، روز عمل است و حسابى نيست وآخرت، روز حساب است ومجالى براى عمل نيست. (بحارالانوار، ج 67، ص 77)

محـاسـبه نفس

از گام هایی که باید انسان در مسیر خود شناسی و خودسازی انجام دهد، محاسبه نفس است. البته انسان نسبت به خودش اطلاعات کامل شهودی و علم حضوری دارد(قیامت، آیه 14) ولی ممکن است نسبت به ارزش های نفس و داشته های آن اطلاعاتی نداشته باشد. از همین روست که دانستن علم نفس لازم است؛ به این معنا که باید با مطالعه و کسب دانش نسبت به نفوس انسانی از راه آیات و روایات از ظرفیت های نفس آگاه شود و سپس با معرفت نفس و روان شناختی نفس خویش آن کلیات علم نفس را بر جزئیات معرفت نفس خویش تطبیق داده و از داشته و کاستی های خود آگاه شود و به محاسبه و سنجش نفس خویش نسبت به اصل نفس انسانی  بپردازد تا در صورت داشتن کاستی در به دست آوردن آن بکوشد و در صورت وجود عیوب در تخلیه آن تلاش کند و خود را از نواقص و عیوب پاک سازد و نفس را تزکیه کند. از این روست که در آموزه های وحیانی اسلام بر محاسبه نفس تاکید بسیار شده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: يا اَباذَرٍّ! حاسِبْ نَفْسَكَ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبَ، فَاِنَّهُ اَهْوَنُ لِحِسابِكَ غـَداً، وَزِنْ نَفْسَكَ قَبْـلَ اَنْ تُـوزَنَ، وَتَجَهَّزْ لِلْعَرْضِ الأكْبَرِ يَوْمَ تُعْرَضُ، لاتَخْـفى عَلَى اللّه خافِيةٌ؛ اى ابوذر! پيش از آنكه به حسابت برسند، خودت به حساب خود برس، كه اين كار، حساب فرداى تو را آسان تر مى كند. و پيش از آنكه تو (و عمل تو) را وزن كنند، خودت را وزن كن و آماده عرضه بزرگ باش، آن روز كه تو را عرضه مى كنند و آن روز، هيچ كار پنهانى بر خداوند پوشيده نمى ماند. (وسایل الشیعه، ج 17، ص 379)

امام موسى كاظم عليه السلام برنامه روزانه حساب‏رسى را اصل دانسته و در جایی فرموده است: لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ، فـَاِنْ عَمِلَ حَسَناً إسْتـَزادَ اللّهَ وَ اِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَاللّهَ وَ تابَ اِلَيْهِ؛ هر كس كه هر روز از خودش حساب رسى نكند از ما نيست. پس اگر كار نيك انجام داده باشد، از خداوند بخواهد كه افزون ترش كند، و اگر بد كرده باشد، از خدا آمرزش بطلبد و به سوى او توبه كند. (وسایل الشیعه، ج 11، ص 377)

پس ارزيـابى خـويشتن باید هماره در دستور کار باشد و انسان خودش را با خدا و نسبت خویش از نظر تقرب و تعبد بسنجد و میزان ظهور صفات الهی در نفس خویش را به دست آورد. امام باقر عليه السلام نیز در این باره فرموده است: اِذا اَرَدْتَ اَنْ تَعْلَمَ اَنَّ فيكَ خَيْراً فَانْظُرْ اِلى قَلْبِكَ، فَاِنْ كانَ يُحِبُّ اَهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَيُبْغِضُ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ وَاللّهُ يُحِبُّكَ، وَاِنْ كانَ يُبْغِضُ اَهْلَ طاعَةِ اللّهِ وَيُحِبُّ اَهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فَيكَ خيرٌ وَاللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ؛  هرگاه خواسـتى بدانى خيرى در تو هست يا نه، به دل خودت نگاه كن. اگر ديـدى دلت، اهل طاعت خـدا را دوسـت دارد و از گنهكاران بدش مى آيـد، در تـو خـيرى هست و خـدا دوستت دارد. و اگر ديدى دلت اهل طاعت خدا را دوست ندارد، برعكس آن، از گنهكاران خوشش مى آيد، در تو خيرى نيست، خدا هم از تو بدش مى آيد. انسان با كسى است كه دوستش مى دارد. (اصول کافی، ج 2، ص 127)

این محاسبه نفس روزانه اطلاعاتی را در باره وضعیت خودش به او می دهد و می تواند دریابد امروز نسبت به دیروز چه پیش رفت یا پس رفتی داشته است. انسان اگر دید پسرفت کرده باید بر شدت مراقبت خویش بیافزاید تا دو روز نه تنها متفاوت باشد بلکه این تفاوت به سمت خیر و پیشرفت و رشد و کمال باشد. امام صادق عليه السلام می فرماید: مَنْ اِسْتَوى يَوْماهُ فَهُوَ مُغْبُونٌ،  وَمَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ خَيْرُ هُما فَهُوَ مَغْبُوطٌ،  وَمَنْ كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعُونٌ، وَمَنْ لَمْ يَرَ الزِّيادَةَ فِى نَفْسِهِ فَهُوَ اِلَى النُّقْصانِ  وَمَنْ كانَ اِلَى النُّقْصانِ فَالْمَوْتُ خَيْرٌلَهُ مِنَ الْحَياةِ؛ كسى كه دو روزش (از نظر رشد انسانى وكمال زندگى) يكسان باشد، ضرر كرده و باخته است، هركس كه امروزش بهتر از ديروزش باشد، مورد غبطه ديگران قرار مى گيرد (و آرزو مى كنند كه مثل او باشند)،  هركس امروزش بدتر از ديروزش باشد، محروم از رحمت خداست.هركس كه در جود خود، افزايش و كمال را نبيند و حس نكند، رو به كاستى و نقصان است،  و هركس رو به نقصان وكاهش باشد، مرگ براى او بهتر از زندگى است. (معانی الاخبار، ص 342)

از خودسازی تا دیگر سازی

انسان اگر بخواهد مسیر درست را بپیماید باید بر اساس اصل رهایی از خسران با خودسازی و دیگرسازی است راه را طی کند(سوره عصر) اما در این مسیر باید توجه داشت که نخست باید خودسازی انجام گیرد تا زمینه برای جامعه سازی و دیگر سازی فراهم اید.(رعد، آیه 11) در آیات و روایات به این مهم توجه داده شده و اميرمؤمنان عليه السلام نیز فرموده است: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إمَاما فَلْيَبْدَأْ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْليمِ غَيْرِهِ، وَلْيَكُنْ تَأْديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسانِهِ وَمُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَمُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالاْءِجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَمُؤَدِّبِهِمْ؛ هركس خود را پيشواى مردم قرار دهد، پيش از آموختن ديگران، به آموزش خود بپردازد، و بايد تربيت كردنش با سيرت و رفتارش، پيش از تأديب به زبانش باشد. آن كس كه معلم و مربّى خويشتن است، سزاوارتر است به احترام، از آنكه معلم و مربّى مردم است. (نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 73)

خـود درمـانى

پس از محاسبه نفس و سنجش داشته ها و نداشته ها و دریافت عیوب و نواقص خود در معرفت نفس، همان طوری که گفته شد باید به درمان خود بپردازد و بیماری های نفس و قلب خویش را از میان بردارد؛ زیرا اگر به تخلیه عیوب و درمان بیماری قلب و نفس خویش نپردازد، این امر موجب هلاکت او خواهد شد و گام به گام بیماری تمام وجودش را در برمی گیرد.

در این باره آیات و روایات بسیاری وارده شده است. به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام به مردى چنين توصيه فرمود: إنَّكَ قَدْ جُعِلْتَ طَبيبَ نَفْسِكَ وَبُيِّنَ لَكَ الدّاءُ وَعُرِّفْتَ آيَةَ الصِّحَةِ وَ دُلِلْتَ عَلَى الدَّواءِ، فـَانـْظُرْ كَيْفَ قِيامـُكَ عَلى نَفْسِكَ؛ به يقين، تو را طبيب خودت قرار داده اند، درد و مرض را بر تو بيان كرده اند و نشانه هاى سلامتى را هم به تو آموخته اند و داروى درد را هم به تو راهنمايى كرده اند، پس بنگر كه چگونه به سعادت خود مى پردازى و به خودت مى رسى!( اصول کافی، ج 2، ص 454)

از خودت برای خودت در راه پیشگیری

نفس انسانی دارای همه چیز است و از همین رو نیازی است که برای درمان از جایی دیگر بهره گیرد. درد و درمان در درون آدمی است. اگر انسان گرفتار بیماری است داشته هایی نیز دارد که می تواند آن بیماری را درمان کند. پس نیازی ندارد که برای درمان خویش به این در و آن در بزند و دنبال دارو و درمان از بیرون باشد.

البته انسان می بایست هماره اصل پیشگیری را بر درمان مقدم دارد. بهداشت آن است که انسان شرایط محیطی را به گونه ای فراهم آورد که دچار بیماری و درد نشود. از آن جایی که در نفس انسانی همه چیز فراهم است می توان از اصل پیشگیری و بهداشت روان سود برد تا گرفتار بیماری نشد، اما اگر روزی گرفتار شد در همان نفس خودش می تواند درمان را پیدا کرده و به درمان بپردازد. امام جعفر صادق عليه السلام در این باره می فرماید:  خُذْ مِنْ نَفْسِـكَ لِنَفْسِكَ، خُذْ مِنْها فِى الصِّحَةِ قَبْلَ السُّـقْمِ، وَ فِى الْقُوَّةِ قَبْلَ الضَّعْفِ، وَ فِى الْحَياةِ قَبْلَ الْمَماتِ؛ از خودت براى خودت بهره بگير، از خودت در دوره تندرستى پيش از بيمارى؛ ودر دوره توانايى پيش از ناتوانى و در زندگى قبل از مرگ، بهره بگير. ( اصول کافی، ج 2، ص 455؛ وسایل الشیعه، ج 11، ص 382)

حضرت على عليه السلام در بیان اصل پیش گیری می فرماید: عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى الطَّعامَ لِأَذِيَّتِهِ، كَيْفَ لايَحْتَمى الذَّنْبَ لِأَليمِ عُقُوبَتِهِ؛ در شگفتم از كسى كه از غذاى فاسد به خاطر رنج و آزارش پرهيز مى كند، امّا از «گناه»، به خاطر عذاب دردناكش پروا و پرهيزى ندارد! (غرر الحکم، ج 4، ص 337)

مهـار خواسته‏ها و شهوت های نفس باید به عنوان اصل نخست پیشگیری در دستور کار باشد؛ زیرا اگر اجازه داده شود تا نفس لذت جویی را اصل قرار دهد همانند آب شور خوردن است که بر تشنگی می افزاید و نفس برای بیش تر و بیش تر لهله می زند. از این روست که امام على عليه السلام هشدار می دهد و می فرماید: غالِبِ الشَّهْوَةَ قَبْلَ قُوَّةِ ضَراوَتِها فَإنَّها إنْ قَوِيَتْ مَلَّكَـتْكَ وَ اسْتَقادَتْكَ وَ لَمْ تَقْدِرْ عـَلى مُقاوَمَتِها؛ پيش از نيرومند شدن تمايلات نفسانى و شهوت، بر آن چيره و مسلّط شو، كه اگر نيرومند شود، مالك تو مى گردد و تو را به دنبال خود مى كشد و قدرت مقاومت در برابر آن را نخواهى داشت. (غرر الحکم، ج 4، ص 392)

گناه گام گام موجبات تیرگی نفس و دل را فراهم می کند. بنابراین نمی بایست به نفس اجازه داد تا گناهی را مرتکب شود؛ زیرا اگر لذت گناه زیر دندان نفس بنشیند دیگر ترک آن بسیار سخت یا نشدنی است. از همین روست امام صادق عليه السلام هشدار داده و فرموده است: اِذا اَذْنَبَ الرَّجُلُ، خَرَجَ فى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوداءُ، فَاِنْ تابَ اِنْمَحَتْ وَ اِنْ زادَ، زادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا يُفلِحُ بَعْدَها اَبداً؛ هرگاه كسى گناه كند، نقطه سياهى دردلش پديد مى آيد. اگر توبه كرد، آن سياهى بر طرف مى شود و اگر بيشتر گناه كرد، آن سياهى دل بيشتر مى شود، تا آنكه همه دلش رامى گيرد، ديگر پس از آن هرگز رستگارنمى شود. (اصول کافی، ج 2، ص 271)

روش های درمانی نفس

در آیات و روایات روش های درمانی برای بیماری نفس و بستر سازی برای ظهور و بروز صفات الهی بیان شده است. برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از:

  1. شناخت ارزش نفس: انسان باید ارزش خود را بداند و خودش را کم نفروشد. کسی که نفس را بی ارزش داند خودش را به لذت کوتاه و کم ارزش دنیوی می فروشد، اما گوهر شناس گوهر نفس را جز به بهای بهشت نمی فروشد. شناخت ارزش سرمايه‏های انسانی امر بسیاری مهمی است. امام كاظم عليه السلام به هشام بن حكم فرمود: يا هِشامُ! لَوْ كانَ فى يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنَّها لُؤْلُؤَةٌ ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَةٌ، وَ لَوْ كانَ فى يَدِكَ لُؤْلُؤةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها لُؤْلُؤَةٌ؛ اى هشام! اگر در دست تو گردويى باشد، ولى مردم بگويند كه گوهر است، حرف مردم سودى براى تو ندارد، وقتى خودت مى دانى كه گِردوست. و اگر در دست تو يك لؤلؤ و گوهر باشد، ولى مردم بگويند كه گِردوست، وقتى خودت مى دانى كه گوهر است، سخن مردم تو را زيان نمى رساند! (تحف العقول، ص 368) امام على عليه السلام نیز فرموده است: اِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فـَلا تَبيعـُوها إِلاَّ بِهـَا؛ به يقين، بهاى جان هاى شما چيزى جز «بهشت» نيست، پس خود را جز به بهشت نفروشيد. (نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 456)
  2. شناخت مرزهای خـوب و بد: برای خودسازی و تزکیه نفس لازم است تا انسان همان طوری که بر توانایی خود شناخت می یابد و از علم نفس برای آگاهی از قوانین و سنت های حاکم بر نفس آگاه می شود، هم چنین باید مرزهای صفات خوب و بد را بشناسد؛ زیرا کوچک ترین تغییر صفت خوب را به بد و بر عکس تبدیل می کند؛ چنان که امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اِنَّ لِلسَّخاءِ مِقْداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ سَرَفٌ، وَ لِلْحـَـزْمِ مِقْداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ جُـبْنٌ وَ لِلاْءقْتِصادِ مِقْداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوِ بُخْـلٌ وَ لِلشَّجاعَةِ مْقِداراً فَإنْ زادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ؛ «سخاوت» و بخشش، حدّ و اندازه اى دارد، اگر از آن بگذرد، «اسراف» است. «حزم» و دورانديشى، اندازه و حدّى دارد، اگر بيش از آن باشد،، «ترس» است. «اقتصاد» و ميانه روى هم حدّى دارد، اگر از آن بگذرد، «بُخل» است. و «شجاعت» و دليرى هم مقدار و اندازه اى دارد، اگر از آن حدّ بگذرد، «بى باكى» است. (بحارالانوار، ج 75، ص 377)
  3. عبادت تقواساز: انسان برای خودسازی باید اصل عبادت را مورد توجه قرار دهد؛ زیرا این عبادت است که تقوای الهی را در جان و روان آدمی ایجاد و زنده نگه می دارد.(بقره، آیات 21 و179 و 183 و ایات دیگر) با تقوای الهی انسان می تواند مسیر شدن های کمالی و انقلاب به سوی خدا و پروردگارش را به درستی بپماید. البته هر کسی در عبادت خویش نوعی از تقوای الهی را در سر دارد، برخی تقوای بهشت خواهی دارند و برخی دیگر تقوای دوزخ گریزی و برخی دیگر تقوای خداخواهی دارند. همه این انواع عبادت و دست یابی به انواع تقواهای الهی خوب است ؛ هر چند که تقوای خداخواهی در عبادت برترین است و نفس را به کمالاتی بسیار بلند و برتر می رساند؛ چنان که امام صادق عليه السلام فرمود: اِنَّ الْعِبادَ ثَلاثَةٌ: قَوْمٌ عَبَدُوا اللّه عَزَّوَجَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ، وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللّه تَباركَ وَ تَعالى طَلَبَ الثَّوابِ، فَتِلكَ عِبادَةُ الأُجَراءِ، وَقَوْمٌ عَبَدُوااللّه عَزَّوَجَلَّ حُبّاً لَهُ، فَتِلْكَ عِبادَةُ الأحْرارِ، وَ هِىَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ؛ بندگان سه گروهند: گروهى خدا را از روى ترس عبادت مى كنند، كه اين عبادت بردگان است. گروهى خداى متعال را براى دريافت پاداش مى پرستند، اين نيز عبادت اجيران است. گروهى هم خداى متعال را از روى عشق و محبت عبادت مى كنند، اين «عبادت آزادگان» است و بهترين عبادت است.(بحارالانوار، ج 67، ص 255) عبـادتِ سـازنده به هر حال باید سازنده تقوای الهی باشد. پس به گونه ای عبادت کنیم که سازنده تقوای الهی شود تا این گونه نتیجه ای در تزکیه نفس و خودسازی به دست آوریم. امام صادق عليه السلام فرموده است: اِذا صَلَّيْتَ صَلاةَ فَريضَةٍ فَصَلِّها لِوَقْتِها صَلاةَ مُوَدِّعٍ يَخافُ اَنْ لايَعُودَ اِلَيْها اَبَداً، ثُمَّ اصْرِفْ بِبَصَرِكَ اِلى مَوْضِعِ سُجُودِكَ، فَلَوْ تَعْلَمُ مَنْ عَنْ يَمينِكِ وَ شِمالِكَ لَأَحْسَنْتَ صَلاتَكَ، وَاعْلَمْ اَنَّكَ بَيْنَ يَدَىْ مَنْ يَراكَ وَلاتَراهُ؛ هرگاه نماز واجب بخوانى، آن را در وقتش بخوان، آن هم مثل نماز كسى كه با نماز وداع مى كند و بيم آن دارد كه ديگر هرگز فرصت نماز نيابد (آخرين نماز)، سپس نگاهت را به محلّ سجده ات بگردان. اگر مى دانستى كه در طرف راست و چپ تو كيست، نمازت را بهتر مى خواندى. بدان كه در نماز، در برابر كسى ايستاده اى كه تو را مى بيند، ولى تو او را نمى بينى. (میزان الحکمه، ج 5، ص 392)
  4. تقوای الهی و خــدا ترسى: هدف از عبادت دست یابی به تقوای الهی است. انسان باید در همه حال خداترس باشد و خوف در دل داشته باشد. البته خوف و رجا با هم خوب است. امام صادق عليه السلام به اسحاق بن عمّار فرمود: خَفِ اللّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لاَتَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ، فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لاَيَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ، وَإِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْكَ؛ از خداوند بترس، آن چنان كه گويا او را مى بينى، و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند، پس اگر خيال كنى كه تو را نمى بيند، كافر شده اى، واگر مى دانى كه تو را مى بيند، ولى باز هم با گناه با او روبه رو مى شوى، پس او را ناچيزترين نگاه كنندگان قرار داده اى! (اصول کافی، ج ، ص 68)
  5. فـروتنى و ميـانه‏روى: بستر بدترین بیماری های نفس کبر و تکبر است. از همین روست که در آموزه های اسلامی هم برای پیشگیری و هم درمان کبر و تکبر و استکبار بر تواضع و فروتنی تاکید بسیار شده است. از جمله امام صادق عليه السلام فرموده است: مَنْ تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعَهُ اللّهُ، وَمَنْ تَكَـبَّرَ خَفَضَهُ اللّهُ، وَمَنِ اقْتَصَدَ فى مَعيشَتِهِ رَزَقَهُ اللّهُ، وَمَنْ بَذَّرَ حَرَمـَهُ اللّهُ، وَمَنْ اَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ اَحَبَّهُ اللّهُ؛ هركس به خاطر خدا تواضع كند، خداوند او را عزت و رفعت مى بخشد. هركس تكبّر كند، خدا او را پايين مى كشد، هركس در زندگانى اش ميانه روى كند، خداوند به او روزى مى دهد. هركس ولخرجى كند، خداوند محرومش مى سازد. و هركس مرگ را زياد ياد مى كند، خداوند دوستش مى دارد. (اصول کافی، ج 2، ص 22)
  6. مدیریت خشم : خشم و غضب پس از شهوت مهم ترین مشکلی است که انسان در تزکیه نفس باید به آن توجه ویژه داشته باشد؛ زیرا خشم و غضب همانند شهوت عامل بسیاری از مشکلات انسان است. انسان باید از قـدرت روحى خویش بهره گیرد و اجازه ندهد تا هواهای نفسانی از شهوت و غضب بر او مالک شود و اختیار او به دست گیرد. در روایت است: خَرَجَ صلي الله عليه و آله يَوْماً وَ قَوْمٌ يَدْحُونَ حَجَراً فَقالَ: اَشَدُّكُمْ مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَاَحْمـَلُكُمْ مَنْ عَفى بَعْدَ الْمـَقْدُرَةِ؛ روزى پيامبرخدا صلي الله عليه و آله بيرون آمد، درحالى كه گروهى سنگى را (به نشانه زورآزمايى) جا به جا مى كردند، پس فرمود: قـوى ترين شـما كسى است كـه هنگام خشم، خويشتن دارى كند و توانـاترين شـما كسى است كـه پس از قـدرت يافتن، عفـو كـند. (تحف العقول، ص 45)
  7. اصـلاح درون و برون: انسان هماره باید با کارها و اعمال صالح و نیک درون و بیرون خویش را اصلاح کند. این در مسیر تزکیه نفس بسیار مهم است. اگر کسی این گونه عمل کند موفقیت را قرین عمل خویش قرار داده و به توفیق الهی به کمال دست می یابد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: طُوبى لِمَنْ طابَ خُلْقُهُ وَطَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ وَصَلُحَتْ سَريرَتُهُ وَحَسُنَتْ عَلانَيِتُهُ وَاَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ وَاَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ وَاَنْصَفَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ خوشا به حال كسى كه اخلاقش پاكيزه باشد و خصلت و رفتارش پـاك، باطن و درونش اصلاح شود، و ظاهرش نيـكو بـاشـد، اضافه مالش را انفاق كند، و حرف اضافه اش را نگه دارد و نگويد، و با مردم با انصاف رفتار كند. (اصول کافی، ج 2، ص 144)
  8. بهره گیری از فرصت کوتاه عمر: عمر انسان بسیار کوتاه است و انسان می بایست با هوشیاری و بیداری از این فرصت استثنایی و کوتاه استفاده کند. در روایتی آمده است: عَنْ عَلىٍّ عليه السلام فى قَولِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ: « لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا»، قالَ: لاتَنْسَ صِحَّتَكَ وَقُوَّتَكَ وَفَراغَك وَشَبابَكَ وَنِشاطَكَ اَنْ تَطْلُـبَ بِهـا الآخِرَةَ؛ امام على عليه السلام درباره آيه «وَلاتَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا ؛ بهره خودت را از دنيا فراموش مكن،» فرمود: فراموش مكن كه تندرستى، نيرو وتوان، آسودگى، جوانى و نشاط خود را وسيله آخرت طلبى قرار دهى. (وسایل الشیعه، ج 11، ص 366) آن حضرت در جایی دیگر درباره داد و ستد با زمان در تزکیه نفس و دست یابی به کمالات می فرماید: اِنَّ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ يَعْمَلانِ فَيكَ فَاعْمَلْ فيهِما وَ يـَأْخُذانِ مِنْكَ فَخـُذْ مِنْهـُما؛ شب و روز، در تو عمل مى كنند، پس تو در شب و روز عمل كن، و از تو مى گيرند و مى كاهند، تو هم از آن دو بهره بگير. (الحیاه، حکیمی، ج 1، ص 319) و در جایی دیگر بر مديريت زمان تاکید کرده و فرموده است: مَنِ اشْتَغَلَ بِغَيْرِ الْمُهِمِّ ضَيَّعَ الأَهَمَّ؛ هر كس كه بـه كار بى اهـميّت بپـردازد (و نيروى خود را صرف كارهاى غير مهمّ كند ) كار مهمـتر و لازم تر را تبـاه مى كـند. (الحیاه، حکیمی، ج 1، ص 308) پس انسانی که در حال تزکیه نفس است باید بر اولويت بندى دربرنامه ها، زمان وامكانات خویش توجه لازم مبذول دارد. امام موسى بن جعفر عليهماالسلام فرموده است: اِجْتَهِدُوا فى اَنْ يَكُونَ زَمانُكُمْ اَرْبَعَ ساعاتٍ: ساعَةً لِمُناجاةِ اللّهِ، وَ ساعَةً لِأَمْرِ الْمَعاشِ وَ ساعَةً لِمُعاشَرَةِ الإخْوانِ وَ الثِّقاتِ الذَّينَ يُعَرِّفونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فى الْباطِنِ، وَ ساعَةً تَخلُونَ فَيها لِلَذَّاتِكُمْ فى غَيْرِ مُحَرَّمٍ، وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثّلاثِ ساعاتٍ؛ بكوشيد كه زمان و فرصت شما چهار بخش باشد: بخشى براى مناجات با پروردگار، بخشى براى كارِ زندگى، بخشى براى معاشرت با برادران و افراد مطمئنّى كه عيب هاى شما را به شما بشناسانند و در باطن نسبت به شما اخلاص داشته باشند. بخشى هم پرداختن به لذّت ها وتفريحات غيرحرام. و با همين بخش است كه بر انجام سه بخش ديگر نيز توانا خواهيد شد. (الحیاه، ج 1، ص 303) پس انسان می بایست ارزش لحـظات خود را بداند و بشناسد و کم نفروشد. امام على عليه السلام فرمود: اِنَّ اَنْفاسـَكَ اَجـْزاءُ عُمـْرِكَ، فَلا تُفْنِها اِلاّ فىطاعَةٍ تُزْلِفُكَ؛ نَفَـس هاى تـو، اجـزاء و بخشهاى عمر توست، پس اين نَفس ها را جز در مسير طاعتى كه تو را به خدا نزديك كند، از دست مده و صرف مكن. (غرر الحکم، ج 2، ص 499)
  9. راه هایی برای درمـان گنـاه: انسان در مسیر شدن های کمالی هماره با دشمنان درون و بیرون مواجه است و نمی شود که مرتکب خطا و گناهی نشود. بنابراین توبه و استغفار در دستور کار قرار گیرد. از سوی دیگر نوع نگاه انسان به خود و خدا می تواند زمینه برای پیشگیری از گناه را فراهم آورد و انسان کم تر دچار خطا و گناه شود. امام حسین(ع) چند اصل را به عنوان مهم ترین اصول در پیشگیری از ارتکاب گناه بیان کرده است. ایشان می فرماید: اِفْعَلْ خَمْسَةَ اَشْياءَ وَ اذْنِبْ ماشِئْتَ: فَاَوَّلُ ذلِكَ: لا تَأكُلْ رِزْقَ اللّهِ وَ اذْنِبْ ما شِئْتَ. وَالثّانى: اُخْرُجْ مِنْ وِلايَةِ اللّهِ وَ اذْنِبْ ما شِئْتَ. والثّالِثُ: اُطْلُبْ مَوْضِعاً لايَرَاكَ اللّهُ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ. وَالرّابِعُ: اِذا جاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ اذْنِبْ ما شِئْتَ. وَالخامِسُ: اِذا اَدْخَلَكَ مالِكٌ فى النّارِ فَلا تَدْخُلْ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ؛ مردى خدمت امام حسين عليه السلام آمد وعرض كرد: من مردى گنهكارم و قدرت ترك گناه ندارم. مرا موعظه اى كن. سيدالشهدا عليه السلام فرمود: پنج كار انجام بده و هر چه مى خواهى گناه كن: اوّل: رزق و روزى خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن. دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى خواهى گناه كن. سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى خواهى گناه كن. چهارم: وقتى فرشته مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مى آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى خواهى گناه كن. پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى كند، اگر مى توانى وارد نشو، و هر چه مى خواهى گناه كن. (بحارالانوار، ج 75، ص 126)
  10. اهتمام به نوافل : انسان باید بر نفس سخت گیری کند و او را افزون بر انجام واجبات و ترک محرمات بر انجام مستحبات نیز تشویق و ترغیب کند. این گونه است که می تواند خود را از فشار نفس رهایی بخشد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله اين حديث قدسى را از خداى متعال روايت فرمود: لايَزالُ عَبْدى يَتَقَرَّبُ اِلَىَّ بِالنَّوافِلِ حَتّى اُحِبَّهُ، فـَاِذا اَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعـَهُ الَّذى يَسْمَعُ بِـهِ وَبَصَرَهُ الَّذى يُبْصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذى يَنْطِقُ بِهِ؛ بنده من پيوسته با انجام نافله ها به من نزديك مى شود، تا آنكه او را دوست مى دارم. وقتى بنده ام را دوست داشتم، گوش او خواهم بود كه با آن مى شنود، چشم او خواهم بود كه با آن مى بيند و زبان او خواهم بود كه با آن سخن مى گويد. (میزان الحکمه، ج 8، ص 111)
  11. بهره‏گيرى از همه امکانات: انسان دارای همه چیزی است که او را به کمال برساند. پس باید توانایی هایی خویش را بشناسد و از آن برای رشد و کمال یابی بهره گیرد. حضرت على عليه السلام فرموده است: اَلاْنَ فَاعْمَلُوا، وَالْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَالْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ، وَالْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ، وَالْمُنْقَلَبُ فَسِيحٌ، وَالْمَجَالُ عَريضٌ؛ هم اكنون عمل كنيد، كه زبان ها باز و رهاست، و بدن ها سالم و اندام ها نرم و انعطاف پذير، و زمينه دگرگونى گسترده، و مجال، گسترده و وسيع است. (نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 311)
  12. حـفظ زبــان: بسیاری از گناهان زبانی است. مراقبت از زبان می تواند در تزکیه نفس و خودسازی بسیار موثر باشد. امام محمّد باقر عليه السلام فرموده اند: اِنَّ هذا الِلّسانَ مِفْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ، فَيَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَخـْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَفِضَّـتِهِ؛ همانا اين زبان، كليد هر نيك وبد و خير و شرّ است، پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خويش مُهر بزند، همان گونه كه بر طلا و نقره اش لاك و مُهر مى زند. (تحف العقول، ص 298)
  13. انتخاب همنشين خوب: قرین و خلیل و صدیق خوب بهترین سرمایه انسان است؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است و عاطفه انسانی گرایش به هم نشینی و دوستی با دیگران دارد. الگوپذیری از دوستان و تاثیر و تاثر در یک دیگر موجب می شود که خصوصیات و صفات بد و خوب به یک دیگر انتقال یابد. بسیاری از کسانی که دوزخی شده اند مدعی اند که دوستان بدی داشته اند و ای کاش چنین نمی شد.(فرقان، آیه 28) پس انتخاب دوست و هم نشین بسیار مهم است. حضرت على عليه السلام می فرماید: صُحْبَةُ الأشرارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ، كَالرّيحِ اِذا مَرَّتْ بِالنّتِنِ حَمَلَتْ نَتِناً، صُحْبَةُ الأخْيارِ تَكْسِبُ الْخَيْرَ، كَالرّيحِ إذا مَرَّتْ بِالطّيبِ حَمَلَتْ طيباً؛ همنشينى با بدان، براى انسان بدى مى آورد، مثل باد، كه وقتى بر بوى بد مى گذرد، با خودش عفونت مى آورد. و همنشينى با نيكان، نيكى مى آورد، مثل باد، كه وقتى بر بوى خوش بگذرد، با خودش بوى خوش به همراه مى آورد. (میزان الحکمه، ج 5، ص 278)
  14. واعـظ درونى و وجدان بیدار: از راه هایی که می توان بسیاری از مشکلات وگناهان و خطاها را درمان و حتی از پیش رو برداشت، گوش دادن به نفس لوامه و سرزنشگر(قیامت ، ایه 2) و بهره گیری از مواعظ فطرت و الهامات الهی است. اگر کسی به وجدان بیدار خود گوش ندهد دیگران هیچ کاری نمی توانند بکنند. امام محمّد باقر عليه السلام فرموده است: مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللّهُ لَهُ مِنْ نَفـْسِهِ واعِظاً، فَإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُ شَيْئاً؛ هر كس را كه خداوند، براى او از خودش موعظه كننده اى قرار نداده باشد، به يقين، موعظه هاى مردم هيچ به درد او نخواهد خورد!(تحف العقول، ص 294)
  15. به عيب خود پرداختن: از دیگر راه های تزکیه نفس است که در آیات و روایات به آن توجه داده شده است. امام على عليه السلام در وصيتى به فرزندش امام حسين عليه السلام فرمود: مَنْ اَبْصَرَ عَيْبَ نَفْسِهِ شَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ وَمَنْ تَعَرّى عَنْ لِباسِ التَّقْوى لَمْ يَسْتَتِرْ بِشَىْ ءٍ مِنَ الِلّباسِ وَمَنْ رَضِىَ بِقِسْمِ اللّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلى مافاتَهُ؛ هر كس عيب خويش را ببيند، از عيب ديگرى غافل مى شود، هر كس از جامه تقوا عريان باشد، هيچ لباسى او را نخواهد پوشاند. و هر كس به تقسيم الهى راضى باشد، اندوهِ آنچه را از دست مى دهد نخواهد خورد.(تحف العقول، ص 88)
  16. تـلاوت آگاهانه قرآن: انسان باید برای شناخت خود و خدا و وضعیت خود در هستی به تدبر در کتاب راهنمای نفس مراجعه کند که قرآن است. این کتاب همان علم نفس اسلامی است که به آدمی درباره همه چیز به ویژه دانش نفس انسانی اطلاعات کامل می دهد؛ زیرا دفترچه راهنمای سازنده نفس و خالق و پروردگار آن است. از این روست که حضرت صادق عليه السلام فرمود: فَانْظُرْ كَيْفَ تَقْرَأُ كِتابَ رَبِّكَ وَمَنْشُورَ وِلايَتِكَ وَكَيْفَ تُجيبُ اَوامِرَهُ وَنَواهِيَهُ وَكَيْفَ تَمْتَثِلُ حُدوُدَهُ… فَرَتِّلْهُ تَرتْيلاً وَقِفْ عِنْدَ وَعْدِهِ وَ وَعيدِهِ وَ تَفَكَّرْ فى اَمْثالِهِ وَ مَواعِظِهِ وَ احْذَرْ اَنْ تَقَعَ مِنْ اِقامَتِكَ حُرُوفَهُ فى اِضاعَةِ حُدُودِهِ؛ نيك بنگر كه كتاب پروردگارت و منشور ولايتت را چگونه مى خوانى؟ و فرمان ها و نهى هاى آن را چگونه پاسخ مى دهى و حدّ و حدود آن را چگونه اطاعت مى كنى؟… پس قرآن را با درنگ و ترتيل بخوان، كنار وعده ها و وعيدهايش درنگ و تأمّل كن، در مَثَل ها و پندهايش بينديش، مبادا با برپايى حروف و قرائت، در تباه ساختن حدود و محتوا بيفتى! (بحارالانوار، ج 82، ص 44)
  17. همه كار براى خـداى: در راه تزکیه نفس هماره خدا در نیت باشد و مقصود و مقصد قرار گیرد؛ زیرا این گونه نفس در مسیر صیرورت به کمال مطلق دست می یابد. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: مَنْ احَبَّ فى اللّهِ وَاَبْغَضَ فى اللّهِ وَاَعْطى فى اللّهِ وَمَنـَعَ فى اللّهِ فَهُـوَ مِنَ الأصـْفِياءِ؛ هركس در راه خدا دوست بدارد و در راه خدا دشمن بدارد، در راه خدا ببخشد و به خاطر خدا از دادن امساك كند، پس او از برگزيدگان است. محبّت و دشمنى براى خدا، عطا و امساك هم به خاطر خدا. (تحف العقول، ص 48)
  18. پشـتكار و مـداومت: کار تزکیه و خودسازی سخت و دشوار است و تنها با مداومت و پشتکار دست یافتنی است. کسی که با مداومت و مجاهدت به این هدف برسد محبوب خداوند خواهد شد. امام باقر عليه السلام فرمود: أَحَبُّ الْأَعْمالِ إِلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ مـَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْعَـبْدُ وَ إِنْ قَـلَّ؛ محبوب ترين كارها نزد خداى متعال، عملى است كه بنده بر آن مداومت و استمرار داشته باشد، هرچند اندك باشد. (اصول کافی، ج 2، ص 82)
  19. عمل به قاعده طلایی : از مهم ترین قواعد سبک زندگی اسلامی، آن چه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند است. این قاعده کمک می کند تا نفس به گونه ای تربیت شود که جز خیر خواهی نخواهد. امام على عليه السلام در وصيت نامه خويش به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود: اِجْعَلْ نَفْسَكَ ميزاناً فَيما بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ، فَاَحْبِبْ لِغَيْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ، وَ اكْرَهْ لَهُ ما تَكَرَهُ لِنَفْسِكَ، وَلاتَظْلِمْ كَما لا تُحِبُّ اَنْ تُظْلَمَ، وَ اَحْسِنْ كَما تُحِبُّ اَنْ يُحْسَنَ اِلَيْكَ، وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ ما تَسْتَقْبِحُ مِنْ غَيْرِكَ؛ «خود» را ميزان و معيار بين خودت و ديگران قرار بده. آنچه براى خودت مى پسندى براى غير خودت هم بپسند، آنچه براى خود نمى پسندى براى ديگران هم مپسند. همان طور كه دوست ندارى به تو ظلم كنند، تو هم ظلم نكن و آنچنان كه دوست دارى به تو نيكى كنند تو هم نيكى كن. كارى را كه از ديگران زشت و ناپسند مى شمارى، از خودت نيز ناپسند بشمار. (تحف العقول، ص 74)
  20. اهتمام به کسب صـفات ایمانی: کسی که خواهان تزکیه است باید صفات ایمانی را بشناسد و خودش را بدان مجهز کند. در آیات و روایات این صفات بیان شده است. از جمله برخی از این صفات آن چیزی است امام صادق عليه السلام بر آن تاکید کرده و فرموده است: يَنْبَغِي لِلْمُومِنِ أَنْ يَكُونَ فيهِ ثَمانِىَ خِصَالٍ: وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ، صَبُوراً عِنْدَ الْبَلاَءِ، شَكُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ، قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللّهُ، لاَيَظْلِمُ الْأَعْداءَ وَلاَيَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ في تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْهُ في راحَةٍ؛ سزاوار است كه در مؤمن هشت خصلت و صفت بـاشــد: 1 ـ در لرزش ها وفراز و نشيب ها وقار داشته باشد. 2 ـ هنـگام بــلا صـبور باشـد.3 ـ هنگام آسايش شكور و سپاسگزار باشد. 4 ـ به آنچه خداوند روزى اش كرده، قانع باشد.5 ـ بـه دشمـنان سـتم نكـند.6 – براى دوستان خود را به تكلّف بيندازد. 7 ـ بـدنش از او در رنـج باشـد.8 ـ مردم از دست او در آسايش باشند. (اصول کافی، ج 2، ص 74)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا