خدمت خلق خدا
خداوند در سوره ذاريات هدف از آفرينش را عبادت خويش مي شمارد و بزرگان بر اساس روايات تفسيري و فرهنگ اسلامي قرآني و برخي از آيات مرتبط عبارت ليعبدوني را به ليعرفوني تاويل و تفسير كرده و گفته اند كه مراد از مرا عبادت كنيد به معناي مرا بشناسيد است؛ زيرا عبادت در مفهوم قرآني به معناي شناخت عظمت خداوند و آفريده هاي او و تواضع و خشوع و خضوع در برابر آن عظمت است.
بنابراين عبادت در مفهوم قرآني ارتباط تنگاتنگي با شناخت خداوند از راه آفريده هاي او به عنوان آيات آفاقي( ديگرشناسي) و انفسي( خود شناسي) و تواضع و خشوع در برابر عظمت شناخته شده او دارد.
آدمي هنگامي كه در آيات انفسي (خود) و آفاقي ( هستي و آفريده هاي خداوند) تفكر و تامل مي كند در مي يابد كه همه آنان موجودات فقري و وابسته اي هستند كه خداوند آنان را به ريسمان ظل اللهي خود حفظ مي كند و اگر اين وجه الهي و ارتباط نباشد چيزي معنا و مفهوم وجود را با خود نخواهد داشت. اين بدان معناست كه هر چيزي به سبب اين ارتباط فقري با خداوند است كه معنا و مفهوم وجود مي يابد.
اگر موجودات هستي آفريده هاي خداوندي هستند كه همواره با ريسمان وجه اللهي آنان را حفظ و مديريت مي كند و به حكم ربوبيت و پروردگاري اش آنان را به سوي كمال و هدف مشخص رهنمون مي سازد، مي بايست هر موجود و آفريده اي با اين وجه الهي ديد و شناخت و نسبت به آن ارتباط برقرار كرد.
از آن جايي كه شناخت خداوند و ديدن وجه الهي او ( همان آيه و نشانه بودن هر چيزي) به معناي عبادت است، بنابراين در حوزه عمل نيز خدمت به هر نشانه و آيه و آفريده الهي به معناي عبادت است؛ زيرا شخص با توجه به اين كه ماموريت دارد تا بندگي و عبوديت كند مي بايست در خدمت پروردگار باشد و خدمت پروردگاري يعني توجه به مقام ربوبيت الهي كه در حقيقت اين مقام موجب مي شود تا هر موجودي به سوي كمال خويش حركت و بدان دست يابد.
ماموريت بشر در زمين به عنوان خلافت الهي عبوديتي است كه در پروردگاري وي معنا و مفهوم مي يابد. انسان ماموريت دارد كه در مقام ربوبيت طولي به خلافت الهي بنشيند و نشستن دراين مقام به معناي كارسازي و كارپردازي همه مخلوقات و آفريده هاي الهي است. اين بدان معنا خواهد بود كه هر كسي مي بايست در مقام عبوديت و ربوبيت قرار گيرد و اين كه گفته اند العبوديه كنهه الربوبيه بدان معناست كه ذات و كنه معنايي و مفهومي عبوديت انسان ربوبيت او نسبت به همه موجودات هستي است.
از اين رو خداوند در آيه 60 سوره هود ماموريت بشر را استعمار زمين مي شمارد و از وي مي خواهد كه در مقام عبوديت ، به ربوبيت طولي خويش اقدام كند و به عنوان خلافت الهي هر موجودي را به كمال لايق و شايسته خويش برساند.
بر اين اساس است كه سعدي شيرازي با تفسير درست از مفهوم قرآني عبوديت و عبادت مي سرايد: عبادت به جز خدمت خلق نيست. مفهوم و معناي خلق در اين آيه همان نگاه به وجه الهي اشيا و موجودات است كه اين كه همه را از منظر آفريده بودن و مخلوق بودن خداوندي بنگرد و به آن ها كمك و ياري كند تا به سرانجام برسند.
در انديشه و بينش قرآني هر موجودي آفريده اي از آفريده ها و ظل و شاني از شئون الهي مي باشد. اين تصور محوريت بخشي به خداوند و آفريدگاري و پروردگاري اوست و محور بخشي به خداوند به معناي ديدن خداوند در هر چيزي است كه در اين حالت آدمي پيش از آن كه چيزي را ببيند خداوند در همراه و پس و پيش آن ديده است و اگر به چيزي خدمتي مي كند در راستاي ديدن خداوند و عبوديت است.
اگر عبوديت انسان به معناي ربوبيت اوست هر كسي مي بايست در خدمت آفريده هاي خداوند و از جمله بشر باشد.
بر اين اساس است كه انسان هاي كاملي چون اهل بيت عصمت و طهارت (ع) براي دست يابي به مقامات عالي چون ابرار و سابقون است. آنان چنان كه در سوره دهر آمده است براي دست يابي به مقام برترين هاي قابل تصور، مفهوم عبادت را به شكل تجسمي معنا بخشيدند و با كمك به انسان هاي فقير و مسكين و اسير كه كافر بود به آدمي آموختند كه مقام عبوديت چيزي جز ربوبيت او نيست و او به كمك و دستگيري خلق خدا مي تواند كاري كند كه هر كسي به مقام شايسته خود برسد.
در حقيقت عبوديت در اين مفهوم مقام دستياري خداوند براي دست يابي هر كس و چيزي به مقام شايسته اوست. در اين مقام عبوديت كه مساوي و عين ربوبيت و پروردگاري است آدمي به مقام شايسته مي رسد.
بنابراين تربيت و پرورش فرزندان و ياري و كمك به دوستان و بلكه هر موجود و آفريده اي از آفريده هاي خداوندي عبادت است و كامل تر آن نمي توان تصور كرد.
از اين جا مي توان ارتباط تنگاتنگي ميان عبوديت و ربوبيت و نيز مسند خلافت الهي براي انسان يافت. انسان موظف است كه بر مسند خلافت الهي نشسته و به حكم ربوبيت به عبوديت او از راه كمك به خلق و آفريده هاي او عمل كند. از اين روست كه عمل صالح در مفهوم قرآني و هم چنين عبوديت كامل در خدمت به ديگري و نفس ( ايجاد بسترهاي دروني تعالي و تكامل) معنا و مفهوم مي شود.
بزرگان دين بر اساس سيره قرآني و الگوهاي عيني و عملي اهل بيت عصمت طهارت(ع) نيز بر اين رفتار و سيره بودند. از مرحوم صاحب جواهر نقل شده است كه اگر خداوند جان را بگيرد و سپس به تو باز گرداند و يا اين كه به تو بگويند كه تا چند روز ديگر زنده هستي چه مي كني ؟ آيا به عبادت و نماز صرف مي گذارني يا كار ديگر انجام مي دهي ؟
آن بزرگوار مي فرمايد كه اين مدت را به خدمت خلق خدا مشغول مي شوم ولو اگر شده در كنار در منزل مي نشينم و براي كساني كه استخاره مي خواهند استخاره مي گيرم.
اين نگرش است كه عبادت را به گونه اي ديگر معنا مي كند. خدمت به آفريده هاي الهي و توجه به وجه الله است كه آدمي را به كمالات لايق و شايسته بشري مي رساند و افزون بر انجام تكليف و ماموريت و وظيفه خلافت الهي شخص را به عالي ترين درجات بالا مي برد.
اصولا نگرش اسلام و قرآن به موجودات نگرشي ربوبيت است و از اين روست كه بهترين عبادت احسان و انفاق و نيكوكاري به ديگري از انسان و غير انسان دانسته شده است.
مومن در بينش و نگرش قرآني كسي است كه به همه آفريده هاي به عنوان موجودات مستحق خدمت مي نگرد و اگر دست به دعا و نيايش برداشت از خداوند مي خواهد كه هر گرسنه اي از انسان و غير انسان و يا كافر و مومن سير كند و هر بي پوشاكي را بپوشاند و هر بينوايي را نوا و هر بي پناهي را پناه و هر اسيري را آزاد سازد.
اين همان تفكر فراساختاري به مفهوم عبادت درتصوير و ترسيم قرآني است كه مي بايست به آن دست يافت و از مجموعه كليشه اي و بسته كنوني از عبادت و شريعت رست و به كمال مفهومي آن رسيد.