اجتماعیحقوقیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

حقوق بشر در آموزه هاي قرآني

samamosقرآن براي انسان افزون بر تکاليف حقي را نيز اثبات کرده است. برخي بر اين باورند که در بينش اسلامي ميان حق و تکليف رابطه دوسويه اي است؛ به اين معنا که هر کجا حقي ثابت شود ، تکليفي نيز ثابت است و همين گونه هر جا تکليفي باشد در همان جا حقي نيز براي شخص ثابت است.

بنابراين وقتي از تکاليف بشر به معناي عام سخن مي گويم در حقيقت ، حقي را نيز براي او ثابت دانسته ايم. از اين رو مي توان موارد و مصاديق بسياري را به عنوان حقوق بشر در قرآن و آموزه هاي آن شناسايي و ردگيري کرد.

مفهوم حقوق

حقوق که جمع حق به معناي امر ثابت و درست و سزاوار است،(نثر طوبي ص 181) امر ثابتي را مي گويند که با واقع مطابقت داشته باشد.( التحقيق ج 2 ص 262) در اصطلاح حقوقي و فقهي، حقوق، قدرتي است که از طرف قانون به شخصي داده شده باشد. ( ترمينولوژي حقوق ، جعفري لنگرودي، ص 216) بنابراين حقوق ، قدرت يا امتيازي است که کسي يا گروهي از آن برخوردارند. اين قدرت زماني ارزش و جايگاه مهم تري مي يابد که به موجب قانون و يا عرف مقرر شده اي تصويب و تاييد شده باشد.

ريشه حقوق را مي بايست در مناسبات افراد و گروه هاي جامعه جست. افراد جامعه بر اثر روابط و مناسبات خود يک رشته اختيارات و امتيازاتي را به دست مي آورند که به مجموعه آن حقوق مي گويند. اين اختيارات و امتيازات مشتمل بر اختيارات مدني ، اجتماعي ، سياسي و همه مزايا و سلطه هايي است که قانون ناشي مي شود.( فرهنگ علوم سياسي ، مرکز اطلاعات و مدارک علمي ايران ، ص 372 و 373)

رعايت حقوق انسان

انسان از نظر جامعه شناسي شخصي است که مي بايست حقوقش رعايت شود. اگر براي انسان به عنوان موجودي زيستي حقوقي چون حق حيات است، از نظر جامعه شناسي و روان شناسي که شخص است و داراي شخصيت اجتماعي حقوقي خاص و ويژه است که از سوي همگان رعايت آن الزامي و ضروري است. در بينش قرآني، رعايت حقوق اشخاص از سوي افراد و گروه هاي اجتماعي جامعه نيازمند بستر و زمينه هاي خاصي است و بدون ايجاد اين بستر و فضا امکان تحقق درست آن فراهم نمي شود. از اين روست که قرآن به بينش و نگرش انساني بهايي ويژه مي بخشد و بر اين باور است که گرايش و کنش و واکنش هاي انساني را بينش و نگرش او ساماندهي و سازمان دهي مي کند. بنابراين به اين مساله توجه مي دهد که همه انسان ها به عنوان آفريده هاي خداوندي از حقوق ويژه و خاصي برخوردارند و کسي را نرسد که به آن تجاوز و تعدي کند. اين گونه است که اعتقاد به خداوند و هدفمندي و مساله حسابرسي در آخرت و معاد را به عنوان عوامل موثر در تغيير رفتار انسان ها بر مي شمارد و بيان مي دارد که مهم ترين پشتوانه براي رعايت حقوق انسان ها از سوي همگان پذيرش و اعتقاد به حسابرسي دقيق خداوند است.( نساء آيه 6) همين عامل انگيزه مي شود تا انسان به تقوا گرايش يابد و تقوا نيز به عنوان عامل بازدارنده و انگيزه قوي در برخورد با ديگران وارد مي شود و رعايت حقوق ديگران را در شخص تقويت مي کند.(بقره آيه 233و 141 و 182)

زماني که شخصي به اين مقام برسد که همگان را همانند خود انسان داراي شخصيت و کرامت نخست ابتدايي بداند حتي نسبت به دشمنان خود نيز به نوع ديگري رفتار مي کند و حقوق آنان را نيز مراعات کرده و در حق ايشان هيچ گونه کوتاهي به جا نمي آورد. ( مائده آيه 2)

در مورد کساني که به اين اندازه نرسيده اند خداوند از روش انذاري بهره مي برد و تهديد نسبت به متعرضين به حقوق انسان در جامعه به آنان کيفر تجاوز و تعدي را يادآور مي شود تا به اين روش از تجاوز و تعدي دست بردارند. ( نساء آيه 9)

اين ها گوشه اي از شيوه ها و روش هاي قرآني براي ترغيب و تشويق و گاه تهديد کساني است که حق انساني هم نوع خويش را در زندگي اجتماعي رعايت نمي کنند.

تساوي حقوق انسان

در بينش و نگرش قرآن و آموزه وحياني اين کتاب مقدس، تفاوتي ميان زن و مرد در اين مساله نيست. از اين رو همان گونه که در بينش و نگرش قرآن همه انسان ها از زن و مرد واحدي آفريده و خلق شده اند و ميان سياه و سفيد و زرد و سرخ فرقي نيست واين گونه تمايزات ظاهري موجب تمايز باطني و حقوقي نمي شود هم چنين از انسان ها خواسته شده که حقوق همگان را بدون تبعيض در مرد و زن بودن رعايت کنند، از اين رو, خود نيز بر پايه و اساس تساوي ميان مرد و زن ( عدم تمايز جنسيتي ) و سياه و سفيد ( عدم تمايز نژادي) عمل مي کند و پاداش هر کسي را بدون توجه به زن و مرد بودن به طور کامل ادا مي کند. ( نساء آيه 32)

قرآن بيان مي دارد که همه انسان ها در حقوق اجتماعي مساوي هستند ( قصص آيه 83) و هم چنان که از تساوي در حق حيات و زندگي برخوردار مي باشند( مائده ايه 32) همان گونه نيز حقوق همگاني محترم است و انسان ها نبايد بر خلاف اين حکم عمل کنند.( شورا آيه 42)

دفاع از حقوق انسان

احترام حقوق اجتماعي انسان به عنوان شخص و حقوق حيات به عنوان موجود زنده ، اين معنا را تقويت مي کند که در بينش و نگرش قرآني دفاع از حقوق انساني و اجتماعي بشر امري مطلوب و بلکه واجب و ضروري است. از اين رو به کساني که حقوق انساني و يا اجتماعي بشر را مورد تعرض قرار مي دهند ضمن هشدار به تعرض شدگان اين اجازه را مي دهد تا در برابر ايشان قيام کرده و به دفاع از حق خود اقدام کنند و در اين راه از پاي ننشينند و پايداري کنند. ( آل عمران آيه 75) از اين رو مي بينيم که در اين آيه سخن از قيام و پايداري براي گرفتن حق است و در ستايش حق طلبان و نکوهش متجاوزان به حقوق مردم از اين واژه بهره جسته است تا بنماياند که قيام به قسط به عنوان فرمان عام وکلي داراي مصاديقي است که يکي از آن ها قيام براي گرفتن حق است.

قرآن هم چنين براي تحکيم و تقويت دفاع از حق و حقوق انساني و اجتماعي به نقش حاکمان و قاضيان اشاره کرده و از آنان خواسته در دست يابي مظلومان به حقوق خود آنان را ياري و کمک کنند.( بقره آيه 188) و از اين که برخي از حاکمان و اهل قدرت به همراه برخي از قضات به جاي حمايت از مظلومان و حقوق ايشان به مدد و ياري متجاوزان به حقوق مي روند سرزنش و نکوهش مي کند ؛ چنان که از اين برخي از مردم براي توجيه تجاوز و تعدي به حقوق اجتماعي و انساني ديگران به احکام قضات و حاکمان پناه مي برند امري ناهنجار و زشت دانسته و از ايشان مي خواهد که با اين روش هاي نادرست حق مردمان را پايمال نکنند.

حدود حقوق انسان

چنان که گفته شد براي انسان دو دسته حقوق مي توان ثابت کرد: حقوقي که به عنوان حق زيست شناسي براي انسان ثابت است که از جمله آن ها مي توان به حق حيات اشاره کرد و ديگر حقوق اجتماعي است که به عنوان کس و يا شخص براي انسان ها ثابت شده است. حقوق انساني و اجتماعي انسان مي تواند بسيار باشد و مصاديق زيادي را شامل شود؛ ولي آن چه مي تواند به عنوان اصل قرار گيرد و موجبات تحديد و محدوديت انسان در حوزه زيستي و اجتماعي را فراهم آورد، قوانين شرعي و عرفي است. قرآن از احکام شرعي و تکاليف به عنوان تعيين کننده حقوق انسان ياد مي کند و پس از بيان احکام و قوانين تحديد کننده مي فرمايد: تلک حدودالله فلاتقربوها؛ اين احکام و قوانين شرعي به عنوان وظايف الهي و حدود خداوندي است پس به اين محدود نزديک نشويد( بقره ايه 187 و 229 و نيز 230)

بنابراين مي توان گفت که تکاليف شرعي و قوانين عرفي مي توانند به عنوان حدود حقوق انساني و اجتماعي عمل کنند و حقوق انسان را محدود نمايند.

مصاديق قرآني حقوق انسان

  1. حق حيات

حق حيات به عنوان حق انساني براي انسان ثابت است ؛ به اين معنا که هر انساني به عنوان يک موجود و آفريده زيستي خداوند از حقي برخوردار مي باشد که از آن به حق حيات و زندگي ياد مي کنند و کسي نمي تواند آن را از وي سلب کند. بنابراين کشتن و قتل انساني به عنوان تعرض به حق انساني از نظر زيستي شناختي در نگرش قرآني امري ناپسند و گناهي نابخشودني است. ( مائده آيه 32 و 35 و انعام آيه 140 و اسراء آيه 31 و 323 و کهف آيه 74 و مانند آن ) آيات بسياري بر اين حق اشاره داشته و آن را جزو حقوق مسلم بشري دانسته است که تعرض به آن گناه و جرم است و مرتکب آن به سختي کيفر داده خواهد شد.( همان) در روز رستاخيز يکي از گناهاني که از آن مواخذه و بازخواست خواهد شده مساله قتل نفس است که در آيه 8 و 9 سوره تکوير و آيات ديگري بدان اشاره شده است.

  1. قصاص

اين که حق حيات به عنوان حق انساني و زيستي مورد تاکيد و توجه قرآن قرار گرفته به اين معنا خواهد بود که کساني که صاحب خوني شده اند و يکي از خويشان ايشان به ظلم و ستم کشته شده از اين حق برخوردار خواهند بود که جان قاتل را بگيرند و او را به اين جرم قصاص نمايند. هدف از قصاص اين است تا عاملي بازدارنده در جامعه پديد آيد؛ زيرا عنصري مهم تر از جان انسان وجود ندارد که اگر به سادگي و آساني در معرض خطر قرار گيرد اجتماع از ميان رفته و انسان هاي بي گناه کشته و به قتل مي رسند. از اين رو قرآن از قصاص به عنوان عامل حيات ياد مي کند ؛ زيرا موجب مي شود تا کسي دست به قتل کسي ديگر نزند و اين گونه است که حيات در جامعه حفظ مي شود.(بقره ايه 178 و 179 و مائده آيه 45 و اسراء آيه 33)

  1. امنيت

حق امنيت به معناي عام آن که شامل امنيت جاني ، عرضي و مالي و نيز سياسي و اجتماعي و هم چنين امنيت رواني فرد و جامعه است، به عنوان مهم ترين حق پس از حق حيات بر شمرده شده است. در حقيقت امنيت به عنوان هدف انساني در حکم نخستين مولفه سعادت در کنار آسايش است.

  1. آزادي

آزادي در اقسام و انواع آن يعني آزادي بيان عقايد امري پذيرفته شده در اسلام است. آيات بسياري بر حق آزادي انتخاب عقايد وارد شده است.(بقره آيه 256 و آل عمران آيه 20 و آيات بسيار ديگر) در بينش اسلامي و قرآني بر اين نکته تاکيد شده است که انسان به طور طبيعي موجودي متفکر است و مي بايست بستري مناسب براي تفکر و انديشه افراد فراهم آيد . قرآن به ايجاد بستر لازم براي تفکر و انديشه اشاره مي کند که از آن برخي به آزادي انديشه ياد مي کند که منظور و مرادشان همين معناي پيش گفته است؛ زيرا انسان به طور طبيعي از آزادي انديشه برخوردار است و انديشه چيزي نيست که قابل وضع و جعل قانوني باشد و گفته شود که انسان اين حق را دارد که آزاد بيانديشد و يا نينديشد. آن چه در اين جا قابل جعل و وضع قانوني را دارا مي باشد مساله زمينه و بسترهاي انديشيدن است. بنابراين وقتي سخن از آزادي انديشه مي شود به معناي بر طرف کردن موانع براي انديشدن آدمي در حوزه هاي مختلف است. درجهان امروز برخي از ابزارها و فن آوري استفاده کرده و با رسانه هاي مختلف جلوي انديشيدن مردم در موضوعات مختلف را مي گيرند. اين امر هر چند به صورت جبري نيست ولي اختيار را نيز از انسان سلب مي کند. به هر حال قرآن انسان را موجودي متفکر آفريده و از او خواسته است تا در جهت منافع و کمال خود بيانديشد.( بقره آيه 219 و ده ها آيه ديگر)

  1. آگاهي (اتمام حجت)

از بيان گذشته اين حق براي انسان ثابت مي شود که از آگاهي برخوردار باشد وکسي جلوي آزادي دست يابي وي را به مسائل و دانش ها نگيرد. در قرآن سخن از اتمام حجت است که به معناي آگاهي دادن کامل و تمامي به انسان هاست. خداوند خود زماني که امتي را مي خواهد بازخواست ويا عذاب کند نخست اتمام حجت مي کند و فرد و جامعه را به مسايل و پيامدهاي موضوع آگاه مي سازد و اطلاعات کاملي را در اختيار او مي گذارد. بنابراين يکي از حقوق اجتماعي انسان آگاهي يافتن به مسايل اجتماعي و سياسي و حقوقي خود مي باشد. از اين رو حق آگاهي يافتن به عنوان حقي ثابت در قرآن مورد تاييد قرار گرفته است.(نساء ايه 165 و اسراء آيه 15)

مصاديق ديگر حقوق انسان

حق استفاده از طبيعت و مواهب آن به عنوان حقي عام ( بقره آيه 22 و 29 و اعراف آيه 10 و 32) حق پناهندگي ( نساء آيه 100 و انفال آيه 26 و 72) حق تجارت( نساء ايه 32) حق تصميم گيري( آل عمران آيه 159) حق دادرسي( نساء آيه 58 و 105) حق دفاع مشروع( حج ايه 39 و 40) حق عبادت ( علق آيه 9 و 10) حق ازدواج(نساء آيه 3 و 129 و بقره آيات 228 و 230) حق مالکيت( نازعات آيه 33 و عبس آيه 32) حق مسکن( بقره آيه 84) و حق هدايت( ليل آيه 12) و مانند آن از ديگر مصاديقي حقوق انساني زيستي و اجتماعي بشر است که در قرآن به پرداخته شده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا