اعتقادی - کلامیتاریخیعرفانفرهنگیفلسفیمقالاتمناسبت ها

جهان در انتظار صالح مصلح

samamoبررسي ضرورت اصلاحات، پيش از ظهور مصلح كل

انسان ها به طور فطري قدرت تشخيص خوب از بد و گرايش به كمالات دارند. اين گرايش ذاتي انسان به كمال است كه خوبي را فضيلت مي شمارد و از بدي ها به عنوان رذيلت گريزان است؛ همچنين براساس همين قدرت تشخيص سعادت و خوشبختي را در كمالات خود و جامعه مي بيند و براي اصلاح خود و جامعه تلاش مي كند.

اما از آنجا كه برخي از عوامل دروني و بيروني مانع از تحقق اين خوشبختي و سعادت بشر است و برخي از انسان ها برخلاف فطرت خويش گام برمي دارند و بدي و زشتي را برمي گزينند، مسئله اصلاح انسان و جامعه از سوي انسان هاي صالح مطرح مي شود. انسان هاي صالح دوست دارند تا محيطي متناسب با كمالات و خوبي ها فراهم آورند و با هرگونه مانع به عنوان فساد مبارزه كنند. با همه تلاش هايي كه انسان هاي صالح از پيامبران(ع) خردمندان انجام دادند، جامعه انساني نتوانسته است بر فساد و تباهي پيروز شود و حتي به عللي فساد و تباهي گسترده تر و شمار فاسدان و مفسدان افزايش چشمگيري يافته است به طوري كه اكثريت جامعه بشري را تشكيل مي دهند. اينجاست كه مسئله منجي بشريت مطرح مي شود و انتظار انسان صالح و مصلح كه بتواند جامعه بشري را نجات دهد، به عنوان يك آرمان مقدس در همه جوامع بشري در طول تاريخ شكل مي گيرد.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام مسئله انتظار منجي مصلح كل را تبيين كند و نقش منتظران را بيان نمايد.

اصلاحات، نياز دايمي بشر

انسان ها به علل و عواملي چون هواهاي نفساني دروني و وسوسه هاي شيطاني بيروني همواره در معرض خطر جدي هستند؛ زيرا اين دو دسته از علل و عوامل اجازه نمي دهد تا انسان ها مسير كمالي آفرينش را بپيمايند و زندگي خوب و متناسبي را در دنيا تجربه كنند. هواهاي نفساني انسان را به سوي تفريط و افراط سوق مي دهد، بگونه اي كه به برخي از نيازها بيش از اندازه بها مي دهد و تمام توش و توان خود را مصروف پاسخ گويي به آن دسته از نيازهاي مادي و شهواني و جنسي مي كند؛ و در مقابل، برخي از نيازهاي طبيعي و فطري خود را سركوب مي كند و اجازه نمي دهد تا به درستي شكل گيرد و رشد نمايد. از جمله اين نيازها كه يا اجازه شكل گيري بدان نمي دهد يا از رشد طبيعي آن جلوگيري به عمل مي آورد نيازهاي معنوي چون عبادت آفريدگار و پروردگار جهان است. (ذاريات، آيه 56)

افراط در پاسخ گويي به برخي از نيازهاي طبيعي و غريزي در كنار تفريط نسبت به برخي ديگر، موجب مي شود كه انسان حالت تعادل خود را از دست دهد و نتواند مسير اعتدالي را در پيش گيرد. اين گونه است كه فساد و تباهي در درون آدمي شكل مي گيرد و موجودي كاريكاتوري به وجود مي آيد كه از هيچ تعادل و تناسبي برخوردار نيست. بسياري از كمالات در چنين انساني شكل نمي گيرد يا اگر تحقق يابد بسيار نارسا و ناقص شكل گرفته است. در مقابل، افراط نسبت به پاسخ گويي به نيازهاي طبيعي ديگر نيز موجب مي شود كه آن امر كمالي نيز از تناسب خارج شود و نقش كمالي خود را دست دهد؛ چرا كه افراط در پاسخ گويي به نيازهاي مادي كه هواهاي نفساني را تشكيل مي دهد، برخلاف نيازهاي معنوي حد و اندازه اي دارد كه اگر بيش از آن بدان پرداخته شود، از حالت كمالي خارج شده و به يك ضدكمالي تبديل مي شود؛ چرا كه جهان ماده به گونه اي آفريده شده كه حيات و ممات، بد و خوب، زشت و زيبا در آن تنيده و آميخته شده است و افراط به ويژه در جنبه مادي آن به جاي آنكه چهره كمالي را به نمايش گذارد، جنبه زشت و بد آن را آشكار مي سازد، اين در حالي است كه در جهان آخرت چنين تنيدگي و آميختگي وجود ندارد و جهان آخرت همه اش كمالي و خير و حيات محض است. (عنكبوت، آيه 64)

با توجه به همين آميختگي و فسادپذيري امور در دنياست كه مساله اصلاحات دايمي به معناي اصلاح امر فساد و بازگشت آن به حالت طبيعي و اعتدالي از سوي خداوند مطرح مي شود و پيامبران(ع) به عنوان مصلحان بزرگ جامعه اين مسئوليت و نقش اصلاح گري را به عهده گرفته اند. نياز به اصلاحات و مصلحان از همان آغازي كه حضرت آدم(ع) و همسرش حوا(س) در اثر هواهاي نفساني و وسوسه هاي ابليسي و دروغ ها و سوگندهايش از درخت ممنوع خوردند و دچار فساد شده و زشتي هايشان آشكار شد و از بهشت خود رانده شدند، از سوي خداوند در قالب هدايت تشريعي مطرح شده است. (بقره، آيات 30 تا 38 و آيات ديگر)

پيامبران(ع) از سوي خداوند به عنوان انسان هاي صالح و كامل، ماموريت يافتند تا مردم را با حقيقت كمال و راه راست رسيدن به آن آشنا سازند و در نقش مصلح به اصلاحات اموري كه به تباهي و فساد كشيده شده بپردازند. (انعام، آيه 48، اعراف، آيه 35) اين اصلاحات در همه عرصه ها و زمينه ها مساله دايمي است؛ زيرا انسان ها در ا فكار و عقايد به اسراف مي روند و تباهي و فساد مي آفرينند، چنان كه در مسائل اقتصادي و جنسي نيز اين گونه مسير اسراف و افراط را در پيش گرفته و فساد و تباهي در آن پديد مي آورند. (انعام، آيه 141، اعراف، آيات 31 و 85، يونس، آيه 83، شعراء، آيه 151، طه، آيه 127، ذاريات، آيه 34)

اصلاحات، بازگشت به مسير كمالي

هدف از اصلاحات برطرف كردن فساد و تباهي و انجام دادن كار شايسته است. (لسان العرب، ابن منظور، ذيل واژه صلح، قاموس اللغه) پس هرگاه در چيزي برخلاف طبيعت و فطرت آن، فسادي راه يافت، نياز به اصلاحات است؛ چنان كه وقتي ميان دو نفر درگيري و تخاصمي رخ مي دهد و با هم اختلاف دارند، نفر سومي ميان ايشان صلح و آشتي ايجاد مي كند و آن فساد موجود در ميان روابط دو نفر را اصلاح مي كند.

مسير اصلي حركت هاي جهاني براساس سنت هاي الهي، رسيدن هر موجودي به كمال آن است كه نوعي سكونت و آرامش را موجب مي شود كه مخصوص رسيدن به اين كمالات است. وقتي انساني به كمالي در يك امري برسد، در خود يك نوع آرامش احساس مي كند. اين آرامش سكونت ناميده مي شود چون آدمي را در جايي بي حركت و ساكن مي كند. البته از آنجاكه كمالات الهي بي پايان است و هدف انساني، خدايي شدن و رسيدن به كمالات الهي است، پاياني براي حركت هاي كمالي انسان نيست؛ اما ورود انسان به مرتبه اي كه حد نخست كمالي است، موجب آرامشي است كه انسان با اطمينان بيشتر و قوي تر در مسير كمالي گام برمي دارد تا سطوح و مراتب ديگر كمالي را نيز ادراك كند.

به هرحال، انسان در انديشه و هدف كمالي كه آرامش درآن موج مي زند، مي كوشد تا هر گاه در امري فسادي راه يافت با بازگشت به مسير كمالي از طريق اصلاحات به آن كمال برسد. (انعام، آيه 48،اعراف، آيه 35).

در آيات قرآني ميان توبه و اصلاحات، ارتباطي برقرار شده است؛ زيرا توبه به معناي بازگشت به مسير درست كمالي است و انساني كه قدرت تشخيص خود را هنوز از دست نداده است، به اصلاح امر فاسد مي پردازد و در مسير كمالي قرارمي گيرد. (آل عمران، آيه 89؛ نساء، آيه 16؛ مائده، آيه 39؛ انعام، آيه 54؛ نحل، آيه 19؛ نور،آيه 5).

درانتظار صالح و مصلح كل و ويژگي منتظران

چنان كه گفته شد امور دنيايي چنان آميزه اي از حق و باطل، زشت و زيبا و بد وخوب است كه هراز گاهي انسان نيازمند بازبيني و ارزيابي كارهاي انجام شده و راه هاي رفته است؛ زيرا انسان ها هنگام اشتغال به كاري چنان در آن غرق مي شوند كه از امور ديگر غفلت مي كنند.

اينجاست كه لازم است هراز گاهي دست از كار كشيد و به ارزيابي بر اساس نقشه راه پرداخت تا هرگونه انحراف و كژي شناخته و اصلاح شود.

عوامل و علل دروني و بيروني درصد خطا و اشتباه آدمي را افزايش مي دهد. از اين رو آدمي گاه چنان درگمراهي غرق مي شود كه قدرت تشخيص خود را نيز از دست مي دهد. (بقره، آيات 8 تا 10) در اين حالت گاه لازم است تا انسان را از جهل مركب بيرون آورد؛ چرا كه افساد را اصلاح مي داند و كارهاي زشت و برخاسته از سفاهت را عين خردورزي و كار صالح و خوب و نيك مي داند . (همان)

گاه تنهايي اشخاصي از انسان ها گرفتار جهل مركب مي شوند ولي گاهي جوامع با تمام افراد و اعضاي آن در محيطي قرار مي گيرند كه قدرت تشخيص حق از باطل وحركت در مسير كمالي از آنان سلب مي شود، هرچند كه اختيار به تمام معنا از ايشان سلب نمي شود، ولي گريختن از چنگال قوي گفتمان غالب و چيره محيط زندگي بسيار سخت و دشوار است. (نوح، آيه 27).

با توجه به شرايط عمومي جهان و گسترش امور ضد كمالي و نابهنجار و زشت درجوامع، انسان هاي صالح تلاش هايي را براي رهايي ديگران به خرج مي دهند؛ زيرا رهايي خويش را در گرو رهايي جوامع بشري از كفر و فجور مي دانند. (سوره عصر) اما تلاش هاي اين افراد صالح همواره قرين موفقيت نبوده و نيست؛ چرا كه مفسدان قدرتمند از هر ابزاري براي رسيدن به اهداف شوم و بدخويش سود مي برند؛ درحالي كه مصلحان با محدوديت ابزارها مواجه هستند؛ چرا كه براي رسيدن به هدف خوب و صالح مي بايست از ابزار نيك و صالح و راه و مسير خوب و هنجاري استفاده كرد و هيچگاه هدف وسيله را توجيه نمي كند.

از آنجايي كه صالحان، اهل ايمان هستند و مي دانند كه جهان در نهايت به سمت كمال مي رود، در انتظار مصلح و منجي كل هستند تا جامعه انساني را به سمتي هدايت كند كه همه از كمالات به شكل مطلوب و مناسبي استفاده برند و به آن برسند.

منتظران مصلح و منجي جهان، خود انسان هاي صالحي هستند كه اهل كمالات نيز مي باشند. از اين رو در روايات صفاتي كه براي منتظران بيان شده صفات كمالي است. آنان خود انسان هاي خوب و نيكوكاري هستند كه براي اصلاح جامعه تلاش مي كنند. انسان هايي هستند كه از تنهايي راه نمي هراسند و در برابر دشمنان و مفسدان چون آهن، سخت و شديد هستند و براي رهايي از بدي ها تلاش مي كنند و استقامت مي ورزند. (هود، آيه 112)

امام سجاد(ع) درباره منتظران واقعي مي فرمايد: اذا قائم قائمنا اذهب الله عن شيعتنا العاهه و جعل قلوبهم كزبر الحديد؛ آن گاه كه قائم ما قيام كند، خدا آفت را از شيعيان ما بزدايد و دل هايشان را چون پاره هاي آهن استوار سازد. (الخصال، شيخ صدوق، ج2، ص541)

منتظران واقعي به عللي برترين مردمان زمان خود و حتي زمان هاي ديگر هستند؛ زيرا اينان با آنكه در شرايط سخت محيطي و گفتماني زندگي مي كنند و از همه جهات بر ايشان فشار است و فساد و تباهي امان ايشان را بريده است ولي هرگز در درستي راه خويش شك نمي كنند و با همه فشارها سعي مي كنند تا صالح باشند و به ميزان توان خويش اصلاحات را پيگير باشند و جامعه را به سوي صلاح و اصلاحات ببرند.

از اين رو امام سجاد(ع) منتظران واقعي را برترين مردمان روزگار برمي شمارد و مي فرمايد: «المنتظرون لظهوره افضل اهل كل زمان؛ منتظران ظهور امام مهدي(عج) برترين اهل هر زمان اند. (بحارالانوار، ج 25 ، ص122)

در همين راستا و به سبب سختي دوران انتظار و مبارزه با اهل فساد و جنگ عملي و علمي با آنان، امام سجاد درجايي ديگر ارزش انتظار را بسيار بالا مي برد و مي فرمايد: «من ثبت علي ولايتنا في غيبه قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهيد مثل شهداء بدر و احد؛ هركه در دوران غيبت قائم ما، بر ولايت ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهيد مانند شهداي بدر و احد را به او عطا مي فرمايد. (كشف الغمه، ج3، ص312)

امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «المنتظر للثاني عشر كالشاهر سيفه بين يدي رسول الله(ص) يذب عنه؛ كسي كه منتظر امام دوازدهم است مانند كسي است كه در كنار رسول خدا(ص) و براي دفاع از آن حضرت شمشير مي زند. (غيبت نعماني، ص41)

امام موسي كاظم(ع) نيز در بيان علت ارزش و اهميت انتظار مي فرمايد: «طوبي لشيعتنا المتمسكين بحبنا في غيبه قائمنا، الثابتين علي موالاتنا و البراء من اعدائنا، اولئك منا و نحن منهم، و قد رضوا بنا ائمه و رضينا بهم شيعه، طوبي لهم، ثم طوبي لهم، هم والله معنا في درجتنا يوم القيامه ، خوشا به حال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما بر محبت و ولايت ما و بيزاري از دشمنان ما پايدار ماندند، آنها از ما و ما از آنهاييم. آنان امامت ما را پذيرفتند، ما هم آنها را به عنوان شيعيان خود پذيرفتيم. خوشا به حال آنها و بازهم خوشا به حال آنها، آنان به خدا قسم در درجه ما و دركنار ما در روز قيامتند. (الزام الناصب، ص68)

امام هادي(ع) مسير درست منتظر واقعي را نشان مي دهد و معلوم مي دارد كه وظيفه منتظر واقعي در عصر غيبت چيست؟ آن حضرت مي فرمايد: اگر نه اين بود كه پس از غيبت قائم آل محمد، برخي از علما وجود دارند كه به سوي او دعوت مي كنند و مردم را به حضرتش سوق مي دهند و از دينش با استدلالهاي الهي حمايت مي كنند و ضعيفان از بندگان خدا از افتادن در دام ابليس و يارانش، رهايي مي بخشند، پس به تحقيق هيچ كس نمي ماند جز اينكه از دين خدا برمي گشت. ولي آن عالمان، زمام قلوب ضعفاي شيعه را مي گيرند همانگونه كه ناخداي كشتي، سكان كشتي را مي گيرد، پس آنها نزد خداي عزوجل از همه برترند. (بحارالانوار، ج51، ص156)

براين اساس ارزش انتظار در همان مبارزه جويي و اصلاح گري اهل انتظار است كه براي اصلاح جامعه خود تلاش مي كنند و منتظر مصلح واقعي هستند و در برابر فشارهاي مفسدان مقاومت مي كنند و از راه درستي كه شناخته اند كوتاه نمي آيند و هيچ گونه اي از فساد را نمي پذيرند، بلكه نسبت به آن واكنشي منفي داشته و مبارزه مي كنند.

برخي بر خلاف آموزه هاي قرآني و روايي خواهان افزايش فساد هستند و اگر خود اهل صلاح و افراد صالحي هستند ولي به جنگ فساد نمي روند و بر اين باورند كه بايد بگذاريم تا فساد و تباهي گسترش يابد و زمينه براي ظهور مصلح كل فراهم آيد؛ در حالي كه براساس آموزه هاي قرآني، انسان هاي صالح به سوي امور كمالي و صالح مي روند و با آن دمخور مي باشند و از فساد و تباهي بيزاري مي جويند. (نور، آيه26)

حال چگونه است كه به جاي گرايش به صلاح و اصلاحات اجازه مي دهند كه امور خبيث و فاسد در جامعه گسترش يابد و با آن مبارزه نمي كنند؟ امام سجاد(ع) مي فرمايد كه انسان هاي صالح نه تنها كارهاي خوب را مي پسندند بلكه با افراد صالح نشست و برخاست دارند تا اين فضاي مناسب را براي خود و جامعه ايجاد كنند: مجالسه الصالحين داعيه الي الصلاح؛ همنشيني با صالحان، به سوي صلاح رهنمون مي شود. (بحارالانوار، ج78، ص304)

پس معنا ندارد كه انسان هاي صالح به انسان هاي طالح و بد گرايش داشته باشند و با آنان همنشين شده و آنان را تقويت كنند يا اجازه تقويت به آنان بدهند در حالي كه اصل امر به معروف و نهي از منكر به گونه اي است كه اگر كسي نسبت به منكر ساكت باشد همانند عامل به منكر شناخته مي شود. (اعراف، آيات164 تا 166)

به هر حال، انتظار مصلح كل شرايط و وظايفي دارد كه شخص منتظر واقعي مي بايست به آنها توجه داشته باشد و براساس آن عمل كند وگرنه تنها مدعي دروغين و منافقي بيش نيست كه ادعاي انتظار دارد ولي در خلاف جهت مصلح و فلسفه انتظار عمل و رفتار مي كند. باشد كه خداوند ما را از منتظران واقعي آن حضرت(عج) قرار دهد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا