اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

تنفر و بغض اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

حب و بغض دو حالت روان شناختی در انسان است که آثار آن در قالب مودت و عداوت بروز می کند. کسی که در قلب خویش محبت چیزی را دارد آن را در رفتار مودت آمیز و دوستی خویش نشان می دهد؛ چنان که بغض و نفرت درونی در شکل دشمنی بروز پیدا می کند. بنابراین وقتی ما از بغض، نفرت و تنفر سخن به میان می آوریم مراد گرایشی است که شخص بر اساس آن دوست دارد تنها خودش باشد و به معنای دیگر «نفر» باشد. بغض و نفرت موجب جدایی و گوشه گیری به تعبیر دقیق تر کوچ شخص از اجتماع می شود. بنابراین، بغض و نفرت یک رفتار ضد اجتماعی تلقی می شود. این رفتار ضد اجتماعی عوامل و آثاری دارد. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا عوامل و آثار آن را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نفرت اجتماعی برآیند بغض باطنی

دو واژه عربی حب و بغض در تقابل با یک دیگر به کار می رود و ضد هم است. محبت حالتی درونی است که آثار آن را باید در رفتارهایی مودت آمیز جست و جو کرد. محبت به چیزی موجب گرایش آدمی به آن، ابراز و اظهار علاقه مندی، دوستی، خیرخواهی، همدلی، همراهی و مانند آن ها می شود. محبوب هر کسی با توجه به شدت و ضعف محبت موجب آثار در تن و بدن محب می شود. این آثار در حرکات و سنکات، حالات چهره و رفتارهای بدنی بروز می کند.

بغض نیز در تقابل با این حالات به جای دوستی، دشمنی و عداوت را در پی دارد. شخصی که بغض کسی یا چیزی را در دل دارد، از آن نفرت و بیزاری داشته و از آن کنار می گیرد. اصولا واژه عربی نفرت و تنفر بر گرفته از واژه «نفر» به معنای کوچ و کناره گیری از جمع و اجتماع است. این که هر فرد انسانی را «نفر» می گویند، به دلیل این که جدا دیگری مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد؛ چرا که هر فرد انسانی دارای هویت مستقل و تشخص ویژه خودش است. البته به شتر نیز در تمییز و شمارش نفر می گویند؛ زیرا از نظر عرب ها شتر دارای ویژگی های منحصر به فردی است که هویت فردی در آن غلبه دارد و موجب جدایی از گله و رمه شتران می شود؛ چرا که زندگی شتران اجتماعی نیست. از نظر عرب ها، هر انسانی اگر از زندگی اجتماعی جدا شود و گوشه عزلت بگیرد، نفر شمرده می شود. پس نفر از هر فرد انسانی یک شخصیت جدا از اجتماع و دارای تشخص و هویت ویژه خود است.

با توجه به آن چه بیان شد می توان دریافت، بغض باطنی و درونی و روانی، بازتاب هایی دارد که مهم ترین آن در دو حالت نفرت از دیگری و اجتماع با آن و هم چنین عداوت و دشمنی بروز و ظهور می کند. بنابراین، به جای آن که گرایش و میلی به آن داشته باشد، از آن گریزش و نفرت داشته و با دشمنی با آن رفتار و برخورد می کند.

گاه در فارسی از بغض به کینه تعبیر می شود و کینه ورزی و کینه توزی واژگان پر تکراری است که در فرهنگ و ادبیات اجتماعی به کار می رود.

بغض در اصطلاح قرآنی برای بیان حالات ضد حب به کار رفته که آثاری چون تنفر، بی میلی، دشمنی و مانند آن ها را موجب می شود. حالت بغض موجب دوری و جدایی از چیز یا شخص و نیز طرد و رد آن شده و شخص گرفتار حالت بغض و کینه در نهایت با عداوت و دشمنی بر آن است تا از هرگونه اجتماع با آن چیز پرهیز یا در نهایت حذف کند.

به نظر می رسد که بغض و کينه خشم فرو خورده و نوعي عقده رواني است. در بیان فرق و تفاوت ميان کينه و عداوت گفته اند: تفاوت اين دو در باطني و ظاهري بودن آنها استِ زیرا بغض و کينه همان دشمني پنهان است؛ در حالی که عداوت، همان دشمني آشکار است که شخص آن را اظهار می کند. خطر کينه و بغض براي صاحب آن دائمي است؛ زيرا که درون او را سرشار از احساسی بد و تنفر از کس یا چیزی مي کند و شادي اش را مي زدايد. البته این حالت باطنی براي طرف مقابل و مبغوض آنگاه خطر ساز مي شود که به صورت عداوت، دشمنی آشکار و رفتار کينه توزانه ظاهر شود. خداوند در قرآن بغض را در کنار عداوت به کار برده تا تاکیدی بر فرق و تفاوت مفهومی آن ها باشد.(مائده ، آیه ۹۱) هم چنین از نظر قرآن تا بغض و کینه باطنی به شکلی بروز و ظهور نکرده، نمی توان از آن آگاه شد، چنان که حسادت و نفاق و دیگر امور باطنی و روانی نیز این گونه است. البته از نظر قرآن می توان از لحن سخن، رفتارها و کردارهای شخص به بغض و کینه باطنی در افراد آگاهی یافت.(آل عمران، آیه ۱۱۸)

بغض و کينه به طور کلي يکي از عوامل مهمي است که زندگي فردي و اجتماعي انسان را تهديد مي کند و با امنيت، سلامت، آرامش و خوشي زندگي در تضاد است.

در فرهنگ قرآنی، برای بیان این حالت نفسانی از واژه هایی چون «اضغان»، «بغضاء»، «شنئان»، «غلّ»، «مقت» و هر آنچه معناى «بغض» را مى‌فهماند، استفاده شده است.

عوامل و آثار زیانبار بغض و کینه

نفرت و تنفر اجتماعی بازتابی از بغض و کینه باطنی است. شخصی که گرفتار تنفر اجتماعی از فرد یا گروه یا اجتماع است، گرفتار نوعی جامعه گریزی به جای جامعه پذیری است. چنین حالتی در افراد موجب می شود تا هم به خود و هم به دیگران آسیب برساند؛ زیرا تنفر اجتماعی که گاه با گوشه گیری از جمع و نیز اجتماع و همکاری با دیگران بروز و ظهور می کند، شخص را از رسیدن به کمالات باز داشته و قدرت و توان او را برای پاسخ گویی به نیازهای گوناگون و متعدد و متنوع کاهش می دهد و زمینه را برای تخریب اجتماع و آسیب زدن به دیگران فراهم می آورد. نفرت از اجتماع در اعمال خشونت آمیز بروز و ظهور می کند و سلامت اخلاقی، روانی و امنیتی جامعه را به خطر می اندازد.

برای شناخت و درمان نفرت اجتماعی باید عامل اصلی آن یعنی بغض را شناخت. شناخت بغض و کینه به ما کمک می کند تا در روند درمان بیماری اجتماعی نفرت و تنفر روش مناسب و درستی را در پیش گیریم؛ زیرا شناخت درد و عوامل آن خود نیمی از درمان است. با نگاهی به عوامل و آثار بغض در انسان ها می توان عوامل نفرت اجتماعی را نیز تبیین کرد.

از نظر قرآن مهم ترین عوامل تاثیرگذار در ایجاد بغض عبارتند از:

1.     غضب و خشم : یکی از قوای مهم انسانی قوه غضب است که مسئولیت آن دفاعی است؛ زیرا انسان دنبال سعادت و خوشبختی است و آن را در آرامش و آسایش می یابد. مسئولیت تامین آسایش قوه شهوانی آدمی است که به عنوان قوه جاذبه هر آن چه نیاز انسان است را جذب می کند. اما مسئول تامین آرامش و امنیت همان قوه غضبانی است؛ زیرا اگر قوه غضب نباشد انسان نمی تواند از خود و منافع خویش دفاع کند. اما از نظر قرآن ، این قوه جاذبه و دافعه باید تحت مدیریت قوه عاقله و معیارها و شاخص های آن عمل کند تا تعادل به وجود آید. گاه بلکه در بیش تر موارد دو قوه حاضر به مهار و مدیریت از سوی عقل نمی شود و این گونه به سمت اسراف می رود. هر گاه غضب در امری زیاد روی کند به شکل بغض و کینه نسبت به آن چیز خودنمایی کرده و در رفتار و کردار در گام نخست در قالب نفرت و بیزاری و در گام بعدی در قالب عداوت و دشمنی بروز و ظهور می کند. حقد که مرتبه ای بغض و کینه است، میوه درخت غضب است. حقد به معنای پنهان کردن دشمني در دل است. علمای علم اخلاق گفته اند: حقد ثمره غضب است؛ زیرا غضب وقتی به سبب عجز از انتقام نتوانست تشفی پيدا کند و آرام بگيرد، به ناچار فرو خورده می شود و به صورت حقد و کينه در مي آيد.(علم اخلاق اسلامي، ج 1، ص 379) علمای اخلاق بغض و کينه را يکي از مهلکات بزرگ انسانی دانسته اند. امام خميني(ره) گفته است: «يکي از مفاسد اخلاقي خشم گرفتن بر مردم، کينه بندگان خدا است که از اين خلق ناهنجار زاييده مي شود و ممکن است تا ابد انسان را گرفتار کند در دنيا به زحمت و بليه و در آخرت به عذاب و عقاب».(چهل حديث، ص 138) باید توجه داشت بغض و کينه با ايمان به خداوند و اين که خلايق بندگان و فعل خداي تعالي هستند نمي سازد. رسول خدا(ص) فرموده: «المؤمن ليس بحقود؛ مؤمن کينه توز نيست.»

2.     بدگمانی: از ديگر عوامل بغض و کينه، بدگماني و سوء ظن نسبت به بندگان خدا است. در کتاب شريف شرح مصباح الشريعه آمده است که پيامبر خدا(ص) فرمود: «گمان خود را به برادران مومن نيکو گردانيد؛ چرا که حسن ظن به مومن موجب صفاي دل و پاکي طبع است و خاستگاه و منشای بسياري از کدورت هاي مردم چيزي جز سوء ظن نيست که اگر بدل به حسن ظن شود کدورت باطن و کينه نيز بدل به صفا و جلا مي شود و هر که چنين است در هيچ کسي جز خير و خوبي نمي بيند و با هيچ کس صاحب کينه نمي شود.»(شرح مصباح الشريعه، ص 517)

3.     شوخی بیجا: از دیگر عوامل ايجاد کينه و دشمني، شوخي و مزاح بي مورد و بی جا است. رسول خدا(ص) در روايتي فرموده است: با برادر خويش ستيزه و مزاح مکن ؛ زيرا که اين هر دو عامل دشمني و کينه است. بزرگان گفته اند: از شوخي بپرهيزيد که موجب کينه و جدايي خواهد شد. شوخي آبرو را مي برد و دوستان را مي پراکند. هر چيزي را تخمي است تخم دشمني شوخي است.(علم اخلاق اسلامي، ج 2، ص 377) البته اوليای الهی مزاح و شوخی به میزان و به جا مي کردند و مؤمنين را نيز سفارش نموده اند؛ اما مزاحي که تنها به شادي انجامد و باعث آسيب شخصيت، اهانت، تمسخر و ناراحتي کسي نشود و به دور از کذب و دروغ باشد؛ چرا که شوخی دروغ نیز شایسته مومن نیست و انسان را به دروغگویی عادت می دهد.

4.     بیماردلی: بيماردلى، از جمله مهم ترین عوامل بغض نسبت به افراد است. از نظر قرآن، آنانی که گرفتار بیماردلی هستند با افراد سالم در تضاد هستند. خدا بیمار دلی را زمينه‌ساز بغض با دين اسلام و دينداران مومن دانسته است.(محمد، آیه ۲۹)

5.     کفر و شرک: از نظر قرآن کفر و شرک زمینه بغض و عداوت کافران و مشرکان نسبت به مومنان است.(ممتحنه،‌ آیه ۴) البته باید توجه داشت که از نظر اسلام، ایمان چیزی جز حب نسبت به اسلام و مومنان و بغض نسبت به کفر و کافران نیست: هل الایمان الا حب و بغض. پس تضاد میان دو گروه کافر و مومن در قالب حب و بغض خودنمایی می کند. این بغض شديد مؤمنان، نسبت به ستيزه‌جويان در آيات خدایی است بدون دليل به ستیزه جویی می پردازند و هیچ مبنای برای رفتارشان نیست. (غافر، آیه ۳۵) بنابراین باید گفت دو نوع بغض ناپسند و پسندیده داریم؛ زیرا بغض نسبت به زشتی ها و بدی ها و عاملان آن یک امر پسندیده است ؛ اما بغض نسبت به مومنان و کارهای خوب آنان کاری زشت و ناپسند است.(نگاه کنید: حشر، آیه ۱۰) البته خداوند هشدار می دهد که این بغض نسبت به دشمنان نباید موجب خروج از عدالت شود ؛ از همین رو، در آیات قرآنی بر لزوم پرهيز مؤمنان از تجاوز به حقوق انسانها، حتّى نسبت به دشمنان مبغوض و هم چنین بر ضرورت اجرای عدالت قسطی نسبت به دشمنان مبغوض از سوی مومنان تاکید شده است.(مائده ، آیات ۲ و ۸)

6.     شیطان: شيطان، همواره در صدد ايجاد بغض در ميان انسان ها به ویژه اهل ايمان است. از همین روست که به مومنان هشدار داده می شود تا مواظب شیطان و گام های آن باشد که با ابزارهایی چون شراب و قمار بر آن است تا دشمنی و عداوت در میان مردمان ایجاد کند.(مائده، آیات ۹۰ و ۹۱)

7.     لعن خدا: از نظر قرآن، اصل بر هدایت انسان ها است؛ پس اگر هدایت ابتدایی برای همگان است، اما کفر جزایی برای کسانی است که به هدایت ابتدایی گوش نمی دهند. این گونه است که گرفتار خشم الهی می شوند. قرآن بر این سنت تاکید دارد که جوامع گرفتار به لعنت الهى، همواره در خطر كينه‌توزى با يكديگر هستند.(مائده ،‌آیه ۶۴) خدا در این آیات بیان می کند به سبب عصیان ورزی، پیمان شکنی، نادیده گرفتن تذکار الهی از سوی یهودیان و کفر ایشان، بغض و عداوت در میان آنان به عنوان کیفر الهی ایجاد شد؛ چرا که ملعون خدا قرار گرفته بودند.(همان؛ هم چنین نگاه کنید: مائده ، آیات ۱۲ و ۱۴)

8.     نافرمانی: عصیان و نافرمانى خدا و رسول، زمينه‌ساز بغض و كينه در ميان مسلمانان می شود. بنابراین، مسلمان باید مراقب باشد که خلاف اسلام و آموزه های آن عمل نکنند.(مائده، آیات ۹۱ و ۹۲)

9.     حق ناپذیری: صفت حق ناپذیری در افراد موجب می شود تا نسبت به حق و اهل آن کینه و بغض ورزند.(غافر، آیه ۱۰) کافران به سبب همین خصلت و صفت است که دشمن ترین دشمنان مسلمانان و مومنان هستند.(آل عمران، آیات ۱۱۶ و ۱۱۸)

از نظر قرآن مومنان باید نسبت به هم هماره با محبت باطنی و مودت رفتاری تعامل داشته و از هر گونه بغض نسبت به دیگر اجتناب ورزند و از خداوند بخواهند تا اگر بغضی در دل ایشان است بزداید. (حشر، آیه ۱۰)

بی گمان بغض دارای آثاری است که مهم ترین آن همان نفرت و بیزاری، دشمنی و عداوت، گوشه گیری و جامعه ستیزی و مانند آن ها است. برخی درباره عواقب و آثار بغض و کینه گفته اند. به طور کلي هر کاري که باعث ناراحتي و خشم کسي مي شود، همچون بي احترامي، سخن درشت، تمسخر، ستيزه، مجادله، ستم و تجاوز به حقوق، مداخله بي جا و مانند آن مي تواند زمينه کينه باشد. آثار و عواقب کينه بسيار است. برخي از عواقب آن عبارت است:

  1. کينه ممکن است انسان مؤمن را وادار به غيبت فردي کند که از او کينه به دل دارد و از اين طريق مرتکب گناه کبيره گردد.

  1. کينه انسان را به وادي بدخواهي و حسد مي کشاند و ممکن است آرزوي زوال نعمت مؤمن را در سر بپروراند و يا گاهي موجب شود که عملا به او آسيب برساند.

  1. باعث قطع پيوندهاي اجتماعي، دوري، جدائي برادران و قطع رحم خواهد شد.

  1. گاهي ملازم تحقير مؤمن مي شود و باعث آن مي گردد که فرد کينه توز از فردي که از او نفرت دارد روي بگرداند و او را در انظار کوچک و خوار نمايد.

  1. ممکن است در مورد او دروغ بگويد و يا اسرار او را فاش کند و به اموال و آبروي او آسيب برساند.

  1. کينه گاهي به دشمن ظاهر مي انجامد و باعث کتک کاري، ضرب و جرح و آزار مي شود.

  1. کمترين اثر کينه آن است که شخص نمي تواند با گشاده رويي و رفق و مدارا برخورد نمايد.(ترجمه اخلاق، 253)

  1. مهم ترين ضرري که کينه توز مي کند از ناحيه تاريکي و کدورت باطن خود او است که چه بسا باعث پيري زودرس و آسيب بدني و رواني او شود.

راه های شناخت بغض و کینه

چنان که گفته شد بغض و کینه یک حالت درونی است که از راه آثار می توان آن را شناخت و دانست؛ پس تنها راه شناخت این که شخصی نسبت به او بغض دارد، توجه رفتارهای شخص است. خداوند دو راه اصلی شناخت را عبارت از موارد زیر دانسته است:

1.     تعقل و تفکر: انسان باید رفتارها و گفتارهای دیگران را بسنجد و با تعقل و تفکر در آن ها دریابد که شخص اهل محبت یا بغض و نفرت است. پس تعقّل و تفکر در نشانه ها تنها راه براى شناخت دشمنان كينه‌توز است.(آل عمران، آیات ۱۱۶ و ۱۱۸) با نگاهی به رفتارهای دشمنان امروز مسلمانان به سادگی می توان دشمنی کینه توزانه آمریکا و مستکبران دیگر غربی را به دست آورد و به آنان اعتماد نکرد؛

2.     لحن: در میان نشانه هایی که می توان به آن تکیه و اعتماد کرد، لحن شناسی گفتار دشمنان است. با نگاهی به لحن و زبان رفتاری می توان دشمنی و بغض دشمنان را دریافت.(همان)

درمان بغض و نفرت اجتماعی

بغض و نفرت در میان افراد اجتماع بسیار خطرناک است و موجب دوری شخص از اجتماع و جامعه ستیزی و نیز رفتارهای خطرناک برخاسته از عداوت و دشمنی می شود. از این رو، لازم تا این بغض و نفرت درمان شود. راهکارهای قرآنی برای درمان این بیماری اجتماعی عبارتند از:

  1. ايمان: اگر کفر و شرک عامل بغض است، ايمان، زمينه زدوده شدن بغض از دلها نسبت به اهل حق و ایمان می شود(اعراف، آیات ‌42‌و‌43)؛ اما چنان که گفته شد این بغض نسبت به دشمنان باید وجود داشته باشد بی آن که موجب بی عدالتی نسبت به آنان شود؛ زیرا لازم است انسان اهل تولی و تبری باشد و اجازه ندهد تا محبت دشمن در دل ایجاد شود و زمینه برای ایجاد رابطه گرم و ولایی باشد.(ممحتنه، آیه ۱) به هر حال، اهل ایمان، اهل محبت نسبت به دیگران هستند و این محبت را در قالب مودت و دوستی و تعاون و امور دیگر بروز می دهد.

  1. تقوا: تقوای الهی، عامل زدوده شدن بغض و كينه از دلها است. بنابراین، باید در ایجاد و تقویت تقوای الهی در انسان ها کوشید و جامعه را به سمت و سوی ایمان و تقوای الهی سوق داد تا به عنوان یک پاسبان درونی عمل کند و اجازه ندهد تا کینه درونی و باطنی به عداوت و دشمنی بیرونی تبدیل شود.(حجر‌، آیات ‌45‌و‌47)

  1. عمل صالح: در کنار ایمان و تقوای الهی لازم است تا شخص کارهای نیک را در دستور قرار دهد. پس عمل صالح، زمينه‌ساز زدوده شدن بغض از دلها می شود. انسان باید با کارهای نیک محبت را جایگزین بغض و نفرت نسبت به دیگران کند. از نظر قرآن میان افکار و رفتار تعامل دو سویه است و هر یک بر دیگری تاثیر متقابل دارد. پس اگر ایمان درونی بر رفتار تاثیر دارد، رفتارهای نیک نیز بر شخصیت و ایمان درونی و باطنی انسان تاثیر می گذارد.(اعراف، آیات ۴۲ و ۴۳)

۵. عفو و گذشت : اصولا مؤمن اهل گذشت و بردباري است و چندان بر بندگان خداي خشم نمي گيرد که نيازمند انتقام شود و در صورتي که نتواند آن را فرو خورد. مؤمن دشمن دشمنان خداست و با دوستان خدا و اهل ايمان دشمن و ستيزه نمي کند. نرم خو و اهل مدارار است و خشونت طلب نيست. پس اگر احيانا کسي از مؤمنان بر تو ستمي کند يا کاري کند که به خشم آيي، کينه او را به دل مگير، زيرا که مؤمن از روي علم و آگاهي دشمني نمي کند و بدخواه برادر خويش نيست و خارج نمودن کينه از دل ديگري به آن است که با او مصاحفه کني، با روي خوش برخورد کني، به او هديه دهي، سخن نرم گويي و محبت بورزي. از محبت خارها گل مي شود. رسو ل خدا(ص) فرمود: «به هم محبت ورزيد و به يکديگر هديه بدهيد که هديه کينه را مي زدايد.»(علم اخلاق اسلامي، ج 2، ص 204) امام صادق(ع) فرمود: «مصافحه کنيد که مصاحفه کينه را مي زدايد.»(علم اخلاق اسلامي،ج 2، ص 383) حکيمي نیز گفته است: «سخن نرم کينه هاي نهاني را مي شويد.»(همان ص 340) به هر حال: ازمحبت خارها گل مي شود/ از محبت سرکه ها خل مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا