اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیعرفانمعارف قرآنیمقالات

تقوا، کلید روزی بی حساب

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

بسیاری از مردم از وضعیت رزق و روزی خویش گلایه و شکایت دارند؛ بارها بیان می کنند که در جست و جوی راهی هستند که بتوانند از وضعیت بهتری برخوردار بودند و از بامداد تا شامگاه و حتی از شام تا صبح دنبال یک لقمه حلال ندوند و این طور نباشد که نان سوار آنان پیاده باشند، بلکه طوری شود تا آنان سوار و نان پیاده باشد؛ اما چه کنند که هر چه بیش تر می دودند کم تر می رسند و هر چه بیش تر می جویند کم تر می یابند. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی کلید رزق و روزی بی حساب را بیان کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

تقوا، کلید سعادت و راه رهایی از شقاوت

بر اساس آموزه های قرآنی تقوای الهی کلید همه مشکلات است و می توان از آن به شاه کلید تعبیر کرد و قفل هر دری را می گشاید. اگر گرفتار نادانی و جهالتی باشد، تقواست که در دانایی و علم را می گشاید(بقره، آیه 282)؛ و اگر گرفتار سفاهت و بی خردی است، تقواست که خردورزی، تعقل و شعور را برای انسان به ارمغان می آورد و قلبش را برای ادراک حقایق باز می کند؛ و اگر قدرت تشخیص ندارد و حق و باطل و خوب و بد را به ویژه در هنگام وجود شبهات و تاریکی فتنه ها نمی شناسد، این تقواست که توانایی تشخیص و جداسازی را به او می دهد (انفال، آیه 29) چنان که امام باقر (ع) می فرماید: اِنَّ اللّه عَزَّ وَجَلَّ يَقى بِالتَّقوى عَنِ العَبدِ ما عَزُبَ عَنهُ عَقلُهُ وَ يُجَلّى بِالتَّقوى عَنهُ عَماهُ وَ جَهلَهُ؛ خداوند به وسيله تقوا بنده را حفظ مى كند از آنچه كه عقلش به آن نمى رسد و كور دلى و نادانى او را بر طرف مى سازد.(التوحيد، صدوق، ص127)؛ و اگر فشار بدی ها و زشتکاری ها بر وجدانش سنگینی می کند و آثار آن زندگی اش را تباه ساخته، این تقواست که او را از آثار آن می رهاند و بدی را به نیکی تبدیل می کند و وضعیت سابق و بلکه بهتر از آن به او هدیه کرده و آرامش و آسایش را به زندگی اش باز می گرداند(همان)؛ و اگر گرفتار مشکلات است و راه ها را برخود بسته می یابد، این تقواست که راه های را برایش باز کرده و درهای تازه ای پیش رویش می گشاید(همان؛ طلاق، آیات 2 و 3)؛ و اگر رازهای سر به مهر در پیش رویش باشد با کلید تقواست که می تواند رازهای هستی را بگشاید و به حقایق آفاق و انفس نه با چشم سر، بلکه با چشم دل بینا و بصیر گردد و قلب هایش توانایی رویت و شهود یافته و فراتر از ظواهر در باطن ها بنگرد و ملکوت را چون ملک نظاره گر باشد و اسرار آفرینش و رازهای امور و افراد و اشیاء و اشخاص را بفهمد و ببیند؛ و اگر گرفتار کمبودهای مادی و معنوی و کاهش نعمت های الهی در زندگی است، با کلید تقواست که گنج ها و گنجینه های هستی را می توان گشود و از آسمان و زمین برکات را چون باران بر خود ارزانی داشت(طلاق، آیات 2 و 3؛ اعراف، آیه 96)؛ و اگر از ذلت و خواری خسته شده و دنبال کرامت و عزت است ، باید از کلید تقوا سود جست(حجرات، آیه 13)؛ و اگر محبت و رضایت و عنایت الهی را می خواهد، این کلید تقواست که درهای محبت و رضایت و عنایت الهی را می گشاید.

خداوند تقوا را کلید آرامش(اعراف، آیه 35؛ یونس، آیات 62 و 63)، رهایی از حزن و اندوه(زمر، آیه 61؛ زخرف، ایات 67 و 68)، رهایی از ترس و خوف(همان)، کلید آسایش(اعراف، آیات 94 و 96)، آسانی در امور و کارها و زندگی(طلاق، آیات 2 تا 4؛ لیل، آیات 5 و 7)، امنیت مطلق و کامل و جامع(حجر، آیات 45 و 46؛ دخان، آیات 51 تا 55)، امنیت از هتک حرمت و آبروریزی (هود، آیه 78؛ حجر، آیات 67 تا 69)، رهایی از عجب و خودپسندی(بقره، آیه 206؛ نجم، آیه 32)، رهایی از ظلم و ستم (مریم، آیات 13 و 14؛ جاثیه، آیه 19)، رهایی از رذایل اخلاقی فردی و اجتماعی(حجرات، آیات 11 و 12؛ قصص، آیه 83؛ مائده، آیات 27 و 28؛ شعراء، آیات 179 تا 183)، تخلق به اخلاق الهی و انسانی و اسلامی(طور، آیات 17 و 18؛ مریم، آیات 13 و 14؛ حجرات، آیه 3)، برتری و ارزشمندی انسان(بقره، آیه 212؛ احزاب، آیه 32؛ حجرات، آیه 13)، رحمت الهی(انعام، آیه 155)، بشارت خداوندی(یونس، آیات 63 و 64)، بصیرت و بینایی خاص و ویژه (اعراف، آیه 102؛ طلاق، ایه 29)، ولایت الهی(یونس، آیات 63 و 64؛ جاثیه، آیه 19)، پیروزی در زندگی و کارها(اعراف، ایه 128؛ هود، آیه 49)، قرب خداوندی(آل عمران، آیه 15)، محبت خداوندی(توبه، آیات 4 و 7)، خیر مطلق(عنکبوت، آیه 16)، رحمت مطلق الهی(حدید، آیه 28؛ نساء، آیه 129؛ انعام، آیه 155 ) و در یک کلمه رستگاری و فلاح دنیا و آخرت خواهد بود.(بقره، آیه 189؛ آل عمران، آیات 130 و 200)

البته در قرآن با اشاره به مصادیق و جزئیات به همه آثار و برکات تقوا اشاره شده به طوری که چیزی از قلم نیافتاده است. این آثار شامل همه خیرات و برکات دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی می شود. هم چنین تاثیر تقوا در دفع بلایا و مشکلات و مصیبت ها یا رفع آن ها و نیز جلب منفعت و برکت و خیر و صلاح بیان شده است. از همین روست که تا 120 اثر ریز و درشت و جزیی و کلی تقوا را در کتب خود بر شمرده اند.

پس در یک کلمه می توان گفت که تقوا کلید جلب همه خیرات و خوبی ها و فضایل وبرکات، و رفع و دفع همه شرور، سئیات و مصایب و مشکلات و بدبختی هاست. پس اگر خیر دنیا و آخرت می خواهید تقوا پیشه کنید و اگر از شرور دنیوی و اخروی و مادی و معنوی می ترسید و گرفتار مشکلات و مصیبت و بدبختی هستید، تقوا پیشه کنید؛ زیرا تقوا کلید سعادت و رهایی از شقاوت است.(غررالحكم، ح ۱۹۳۱)

از همین روست که پیامبر(ص) می فرماید: مَن رُزِقَ تُقىً فَقَد رُزِقَ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ؛ هر كس تقوا روزى اش شود، خير دنيا و آخرت روزى او شده است.(كنزالعمال، ج13، ص 151، ح36472)

امیرمومنان امام على (ع) نیز می فرماید: اِنَّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّه مِن عِبادِهِ وَ حاجَتُهُ مِن خَلقِهِ فَاتَّقُوا اللّه الَّذى اِن اَسرَرتُم عَلِمَهُ وَ اِن اَعلَنتُم كَتَبَهُ؛ نهايت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفريدگانش تقواست، پس تقوا از خداوندى بكنيد كه اگر پنهان كنيد مى داند و اگر آشكار سازيد مى نويسد. (كنزالعمال، ج10، ص143، ح28731)

تقوا کلید روزی بی حساب

بسیاری از مردم گرفتار مشکلات آسایشی هستند و امور مادی دنیوی حتی آرامش را از آنان سلب کرده است به طوری که شبانه روز به دنبال لقمه ای هستند که سد جوع کنند و آسایش و رفاه را برای خود و خانواده و خویشان فراهم آورند. اما به نظر می رسد که هر چه بیش تر می دوند یا کم تر می یابند و یا اگر بیابند موجب سلب آرامش آنان می شود و زندگی را برایشان با همه آسایش تبدیل به زهر مار و تلخ و کشنده می کند.

خداوند در آیات قرآنی به مردم می آموزد که راه های سخت و دشوار کسب روزی را به کنار بگذارند و خود را به رنج و سختی نیاندازند تا هم به آسانی به آسایش برسند و هم آرامش خود را فدای آسایش نکنند؛ چرا که سعادت و خوشبختی زمانی تحقق می یابد که آسایش در کنار آرامش تحقق یابد و فقدان هر یک به معنای فقدان سعادت و خوشبختی است؛ چرا که دیده می شود کسانی که آسایش دارند، ولی آرامش ندارند احساس خوشبختی و سعادت نمی کنند، و هم چنین کسانی که آرامش دارند، ولی از آسایش بهره ای نبرده اند، احساس خوشبختی ندارند. پس برای تحقق سعادت می بایست هر دو مولفه سعادت یعنی آرامش و آسایش با هم تحقق یابد.

از نظر قرآن هر چند که آسایش ممکن است از راه تلاش و کوشش افراد به دست آید و انسان را کار و فعالیت اقتصادی به آسایش برسد، ولی اولا به سختی به آن دست می یابد و ثانیا آرامش از آن سلب می شود یا با کم ترین آرامش به آن دست می یابند. در حقیقت آرامش خود را فدای آسایش می کنند که آن نیز ثمره ای برایشان ندارد.

اما راهی را که قرآن نشان می دهد که سعادت را به آسانی تحقق می بخشد، راه تقوای الهی است. خداوند می فرماید: وَ مَنْ يَتَّقِ اللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْرًا؛ هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند، راه نجاتى (از مشكلات) براى او فراهم مى كند و از جايى كه گمان نمى برد به او روزى مى دهد و هر كس بر خدا توكّل كند، كفايت امرش را مى كند، خداوند، فرمان خود را به انجام مى رساند. به راستى خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است.(طلاق، آیات 2 و 3)

امام على (ع) بر اساس این اصل قرآنی می فرماید: لَو اَنَّ السَّماواتِ وَالارضَ كانَتا عَلى عَبدٍ رَتقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه لَجَعَلَ اللّه لَهُ مِنها مَخرَجا وَرَزَقَهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ؛ اگر آسمان ها و زمين راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پيشه كند، خداوند حتما راه گشايشى براى او فراهم خواهد كرد و از جايى كه گمان ندارد روزى اش خواهد داد.(نهج البلاغه، خطبه 184)

پیامبر(ص) نیز درباره تاثیر تقوا در افزایش عمر و توسعه در رزق و روزی می فرماید: مَن سَرَّهُ اَن يُنسَاَلـَهُ فى عُمُرِهِ وَ يُوَسَّعَ لَهُ فى رِزقِهِ فَليَتَّقِ اللّه وَ ليَصِل رَحِمَهُ؛ هر كس دوست دارد كه عمرش طولانى و روزى اش زياد شود، تقواى الهى پيشه كند و صله رحم نمايد.(بحارالأنوار، ج 74، ص 102، ح 56)

امام صادق (ع) در تاثیر شگرف تقوا در عزت بخشی و غنا و ثروت بخشی و آرامش بخشی می فرماید: ما نَقَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبداً مِن ذُلِّ المَعَاصِی إلَی التَّقوَی إلَّا أغنَاهُ مِن غَیرِ مَالٍ وَ أعَزَّهُ مِن غَیرِ عَشِیرَةٍ وَ آنَسَهُ مِن غَیرِ بَشَرٍ؛ خدای عزوجل بنده ای را از خواری گناهان به عزت تقوا منتقل نمی کند، مگر اینکه بدون مال و ثروت، بی نیازش می سازد و بدون خویشان و بستگان عزیزش می گرداند و وجود آدمی، او را (با خود) مأنوس قرار می دهد.(اصول کافی ج2 ص76 باب اطاعة التقوی حدیث8)

نشانه های اهل تقوا

اما پرسش اساسی این است که تقوای الهی که به معنای ترک همه ناپسندهای عقلانی و عقلایی و شرعی و انجام همه پسندیده های عقلانی و عقلایی و شرعی است، آیا نشانه های هم دارد؟ در پاسخ باید گفت که برای هر چیز باطنی از جمله تقوای الهی نشانه ها و علایمی است که می توان از آن راه وضعیت خود و دیگران را ارزیابی و سنجش کرد. این نشانه ها در رفتار و گفتار و کردار آدمی خودنمایی می کند و همان طوری که شخص وقتی تقوا پیشه می کند در می یابد که روحیه اش تغییر کرده و زندگی اش تحت تاثیر آن بهبود یافته هم چنین دیگران با نگاهی به رفتار و کردارش در می یابند که او نسبت به معروف گرایش و نسبت به منکر گریزان است. فضایل در او اجتماع می کند و رذایل از او رخت بر می بندد. امام على (ع) می فرماید که تقوا شخص باید در عمل و کردارش دیده شود و گرنه بهره ای از تقوا نبرده و او جزو منافقان است. ایشان می فرماید: وَرَعُ الْمُؤْمِنِ يَظهَرُ في عَمَلِهِ، وَرَعُ الْمُنافِقِ لا يَظهَرُ إلاّ عَلى لِسانِهِ؛ پرهيزكارى مؤمن در رفتارش آشكار مى‏شود و پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.(غررالحكم، 10129 و 10130)

امام على (ع) درباره برخی از نشانه های اهل تقوا می فرماید: اِنَّ لاَهلِ التَّقوى عَلاماتٍ يُعرَفونَ بِها: صِدقُ الحَديثِ وَاَداءُ الامانَةِ وَالوَفاءُ بِالعَهدِ و … ؛ تقواپيشگان نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند: راستگويى، امانتدارى، وفاى به عهد و….(التوحيد، ص63)

امام صادق (ع) درباره ادای امانت به عنوان نشانه اهل تقوا می فرماید: اِتَّقُوا اللّه ، وَعَلَيكُم بِأَداءِ الامانَةِ إِلى مَنِ ائتَمَنَكُم فَلَو أَنَّ قاتِلَ أَميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ائتَمَنَنى عَلى أَمانَةٍ لأَدَّيتُها إِلَيهِ؛ تقواى الهى پيشه كنيد و امانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، باز گردانيد، زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام امانتى را به من بسپرد هر آينه آن را به او بر مى گردانم.(امالى صدوق، ص318)

هم چنین پیامبر(ص) می فرماید :اَتقَى النّاسِ مَن قالَ الحَقَّ فيما لَهُ وَعَلَيهِ؛ باتقواترين مردم، كسى است كه در آنچه به نفع يا ضرراوست،حق رابگويد.(من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۹۵،ح ۵۸۴۰؛ نهج البلاغه، خطبه 178 )

این مطلبی که پیامبر(ص) فرموده است برگرفته از آیات قرآنی است. خداوند در آیاتی از جمله 8 سوره مائده و 152 سوره انعام می فرماید که عدالت و قرار دادن هر چیزی در جای حق و موضع مناسب آن نزدیک ترین مصداق تقواست. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، براى خدا به داد برخيزيد و به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.(مائده، آیه 8)

پیامبر(ص) در جایی می فرماید: جِماعُ التَّقْوى فى قولِهِ تَعالى: «اِنَّ اللّهَ يَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِحْسانِ»؛ عصاره تقوا در اين گفته خداوند آمده است: خداوند به عدالت و نيكى فرمانمى دهد. (مشكاه الأنوار، ص ۹۵)

البته انسان تا معروف و منکر را نشناسد و نسبت به خوب و بد و حق و باطل آگاهی و دانایی نداشته باشد، نمی تواند تقوای الهی پیشه کند. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: تَمامُ التَّقوى اَن تَتَعَلَّمَ ما جَهِلتَ وَ تَعمَلَ بِما عَلِمتَ؛ تمام و كمال تقوا اين است كه آنچه را نمى دانى بياموزى و بدانچه مى دانى عمل كنى .( تنبيه الخواطر، ج ۲، ص ۱۲۰؛ نهج البلاغه، خطبه 91)

وقتی انسان دانا به حقایق و آگاه به احکام الهی شد می تواند با چراغ عقل و راهنمایی فطرت الهی و الهامات و وحی خداوندی یعنی شریعت اسلام در مسیر تقوا گام بردارد. این گونه است که اهل تقوا اهل شریعت هستند و به چراغ پر نور عقل و فطرت بر این باورند که باید تعبد ورزند و بر خلاف احکام شرعی رفتار نکنند؛ چرا که این احکام بر اساس مصالح و مفاسدی سامان گرفته که فطرت انسان نسبت واکنش مثبت و منفی نشان می دهد.(روم، آیه 30؛ شمس، ایات 7 تا 10) پس احکام الهی را در این چارچوب ارزیابی می کند که هر چه طیب و مناسب فطرت و طبیعت و خیر انسان است، به عنوان واجب و مستحب و مباح و هر آن چه خبیث و خلاف فطرت و طبیعت و شری برای انسان است به عنوان حرام و مکروه قرار داده شده است.(اعراف، ایه 157)

این گونه است که نسبت به احکام و شریعت الهی مطیع است و هرگز راه عصیان را نمی پیماید؛ چنان که امام صادق(ع) در پاسخ پرسشی می فرماید: سُئِلَ القال الصّادِقُ عليه السلام عَن قَولِ اللّه عَزَّ وَجَلَّ: (اِتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ) قال: يُطاعُ فَلا يُعصى و يُذكَرُ فَلا يُنسى وَيُشكَرُ فَلا يُكفَرُ؛ از قال صادق عليه السلام درباره آيه (تقواى الهى داشته باشيد آنگونه كه حقّ تقواست) سئوال شد، فرمودند: از خدا فرمان مى برد و نافرمانى نمى كند، به ياد اوست و فراموشش نمى كند، شكرگزار اوست و كفران نمى كند.( معانى الأخبار، شیخ صدوق، ص ۲۴۰)

بر همین اساس است که پیامبر(ص) می فرماید: اِعْمَلْ بِفَرائِضِ اللّهِ تَكُنْ اَتْقَى النّاسِ؛ به واجبات خدا عمل كن، تا با تقواترين مردم باشى.(كافى، ج ۲، ص ۸۲ ، ح ۴)

تقوا همان طوری که خود را واجبات و فرایض نشان می دهد در ترک و اجتناب از حرام و مکروه نیز خودش را نشان خواهد داد. به این معنا که اهل تقوا همان طوری که اهل عمل به واجبات است اهل ترک از محرمات و مکروهات نیز است؛ چنان که پیامبر(ص) درباره این نشانه اهل تقوا و ورع می فرماید: ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلَيْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه‏ِ عَزَّ وَ جَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّه‏ِ عَزَّوَ جَلَّ؛ سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.(خصال، ص 145، ح 172)

پس متقی نسبت به هر کاری که انجام می دهد احتیاط می ورزد تا موافق حکم الهی باشد و خلاف آن نرود و به محاسبه و ارزیابی عمل می پردازد و با معیار و میزان احکام الهی، خود و عملش را می سنجد؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: لا يَكونُ الرَّجُلُ مِنَ المُتَّقينَ حَتّى يُحاسِبَ نَفسَهُ اَشَدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّريكِ لِشَريكِهِ فَيَعلَمَ مِن اَينَ مَطعَمُهُ وَ مِن اَينَ مَشرَبُهُ وَ مِن اَينَ مَلبَسُهُ اَ مِن حِلٍّ ذلِكَ اَم مِن حَرامٍ؛انسان از تقواپيشگان نيست مگر آن كه سخت تر از حسابرسى شريك از شريك، از خود حساب بكشد و بداند خوردنى، نوشيدنى و پوشيدنى اش از كجاست آيا از حلال است يا حرام؟ (مكارم الاخلاق، ص ۴۶۸)

از آن جایی که بسیاری از گناهان از گناهان زبانی هستند، باید تقوای زبان مهم ترین و نخستین تقوای الهی در شخص باشد. می دانیم که دروغ و غیبت و تهمت و تمسخر و افترا و قذف و بسیاری دیگر از گناهان به زبان ارتباط دارد. پس حفظ زبان و نگه داشت آن از گناه می تواند درهای بسیاری را به روی انسان بگشاید و او را به سرعت به سمت و سوی تقوای الهی سوق دهد تا درجه عالی تقوای چون اهل ورع قرار دهد. از همین روست که امیرمومنان علی(ع) می فرماید: وَ اللّهِ ما أرى عَبْدا يَتَّقى تَقْوىً تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزِنَ لِسانَهُ؛ به خدا سوگند، بنده با تقوايى را نمى شناسم كه تقوايش او را سود دهد مگر آن كه زبانش را نگه دارد. (نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶)

از دیگر نشانه هایی که امیرمومنان امام على (ع) در توصیف اهل تقوا بیان می کند توصیفاتی است که در خطبه متقین بیان کرده است. از جمله ایشان می فرماید: فى صِفَةِ المُتَّقينَ ـ : بُعدُهُ عَمَّن تَباعَدَعَنهُ زُهدٌ وَنَزاهَةٌ وَدُنُوُّهُ مِمَّن دَنا مِنهُ لينٌ وَرَحمَةٌ لَيسَ تَباعُدُهُ بِكِبرٍ وَعَظَمَةٍ وَلا دُنُوُّهُ بِمَكرٍ وَخَديعَةٍ؛ در وصف پرهيزگاران، مى فرمايد: اگر از كسى دورى مى كند، به خاطر دنياگريزى و پاكدامنى است و اگر به كسى نزديك مى شود، از سر خوشخويى و مهربانى است، نه دورى كردنش از روى تكبر و نخوت است و نه نزديك شدنش از روى مكر و فريب. (نهج البلاغه، خطبه 193)

هم چنین متقی اهل توکل بر خداست و از همین روست هر کاری که عزم بدان می کند با توکل اقدام می کند و هرگز به خود و توانایی خویش تکیه و اعتماد نکرده و اگر موفق شد خدا را شکر کرده و اگر ناموفق بود حمد خدا گوید و آن را مصلحت و حکمتی می داند که از آن آگاه نیست. از این روست که پیامبر(ص) در بیان نشانه های اهل تقوا می فرماید: مَن أحَبَّ أن یَکونَ أتقَی النّاس فَلیَتَوَکَّل عَلَی اللهِ تَعالَی؛ هر که دوست دارد با تقواترین مردم باشد به خدای تعالی توکل کند.( من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۴۰۰، ح ۵۸۵۸)

امیرمومنان نشانه ها و علایم دیگری را برای تقوا بیان می کند که عبارتند از: اِنَّ الاْتْقياءَ كُلُّ سَخىٍّ مُتَعَفِّفٍ مُحْسِنٍ؛ همه تقوا پيشگان سخاوتمند، پاكدامن و نيكوكارند.(غررالحكم، ح ۳۴۰۱)

و نیز می فرماید: لِلْمُتَّقى ثَلاثُ عَلاماتٍ: اِخْلاصُ الْعَمَلِ وَ قِصَرُ الاْمَلِ وَ اغْتِنامُ الْـمُهَلِ؛ تقواپيشه، سه نشانه دارد: اخلاص در عمل، كوتاهى آرزو، و غنيمت شمردن فرصت ها. (غررالحكم، ح ۷۳۷۰)

و نیز می فرماید: اَلْمُتَّقى مَيِّتَةٌ شَهْوَتُهُ مَكْظومٌ غَيْظُهُ فِى الرَّخاءِ شَكورٌ وَ فِىالْمَكارِهِ صَبورٌ؛ تقواپيشه، هوا و هوسش مرده، خشمش فرو خورده، در آسايش شكرگزار و درسختى ها صبور است. (غررالحكم، ح ۱۹۹۸)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا