اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

تقوا، عامل مصونيت

samamosعصمت به معناي حفاظت نفس از پليدي، نوعي پاكي و طهارت است، لذا قرآن عصمت را با طهارت و تطهير آميخته است.

راه دست يابي به عصمت و طهارت، مسير تقواست. انساني كه خود را از پليدي و زشتي گناه حفظ مي كند، خود را در وقايه و حفاظي قرار مي دهد كه از تعرضات بيروني و دروني در امان نگه مي دارد و دژ استواري براي خود مي سازد كه از خشم و غضب الهي و تجليات آن يعني آتش دوزخ دور مي كند.

عصمت همچنين با علم ارتباط تنگاتنگي دارد؛ زيرا شناخت و آگاهي از زشتي ها و قبايح مهمترين عامل نگه داشت انسان از آنهاست. از اين رو علم و دانش به عنوان يكي از مقتضيات تحقق عصمت مطرح شده است.

اگر عصمت، ملكه اي نفساني است كه فرد را از گناه و خطا منع مي كند، بايد پذيرفت كه عصمت بدون علم محال است؛ بلكه انساني به عصمت كامل مي رسد كه حتي از علم غيب نيز بهره مند باشد و بتواند از هرگونه منشا گناه از جمله جهل به دور بماند. اگر انسان معصوم، انسان مصون از خطاست، علم مطلق است كه او را از هرگونه خطايي باز مي دارد. از اين رو خداوند در آيه 28 سوره مباركه «فاطر» مي فرمايد: «انما يخشي الله من عباده العلماء؛ به درستي تنها بندگان عالم خداوند هستند كه از او خشيت دارند. اين خشيت به معناي ترس از عظمت خداوند و پرهيز از هرگونه خطا و گناه است. به اين معنا كه شخص چون عظمت الهي را مي يابد، هر خطا و گناه خرد خود را بزرگ مي شمارد و از اينكه مرتكب آن شود، ترس و خشيت دارد. عالمان، عاقلان و خردمنداني هستند كه از ابزار عقل به درستي براي شناخت حقيقت هستي و حقيقت كل يعني خداوند بهره برده و فلسفه وجودي آفرينش از جمله آفرينش انسان را دريافته اند، از اين رو اهل خشيت هستند و هرگونه خطا و اشتباهي را بر خود نمي بخشند.

عقل، ابزار شناخت

از نظر قرآن، انسان متقي در گام نخست، انسان عاقل و عالمي است كه با استفاده از علم و دانش و احكام عقلاني، مسير درست را مي شناسد. آن گاه است كه درهاي قلب وي به سوي جلوه هاي نور الهي گشوده مي شود و نور هدايت در آن، جاي مي گيرد و اهل ايمان مي شود.

اينكه عقل انسان قادر به شناسايي قبايح و زشتي هاست، به انسان عاقل كمك مي كند تا واقعيت زشتي ها را بشناسد و به حكم عقل پاي بند شود و از زشتي ها اجتناب ورزد. عقل انساني، مهمترين ابزار شناختي و تشخيص حق و باطل و خوب و زشت است. وقتي عقل دريافت كه اموري چون عدالت و وفاي به عهد، خوب و نيك است و در مقابل، ظلم و پيمان شكني قبيح و زشت مي باشد، از اين علم و دانش بهره مي گيرد و از آنها اجتناب مي ورزد.

اين گونه است كه تقواي عقلاني در شخص پديد مي آيد و گام هاي درستي براي نزول نورانيت الهي در دل برمي دارد. آن گاه است كه وحي و الهامات تقوايي به مدد شخص مي آيد و او را نسبت به اموري از نيكي ها و زشتي ها آگاه مي كند كه عقل به سادگي ره بدان نمي برد. در اين شرايط علم غيبي به مدد آدمي مي آيد و او را نسبت به اموري از خوبي ها و زشتي ها آگاه مي سازد و كمك مي كند تا گام هاي بعدي را به درستي و استواري بيشتر بردارد و مصاديقي تازه از بد و خوب به او نشان مي دهد تا از خطا و اشتباه و گناه در امان ماند.

پس تقواي عقلاني گام نخست رسيدن به تقواي وحياني است. اين تقواهاي موجود در انسان است كه به انسان مصونيت مي بخشد و اجازه نمي دهد تا خلاف حق و حقيقت و عدالت گام بردارد و راه باطل و ظلم را در پيش گيرد. از اين رو گفته اند تقوا مهم ترين عامل مصونيت انسان از گناه و خطا و ظلم و بي عدالتي است. اگر انسان داراي تقواي كامل باشد، هرگز راه خطا و اشتباه را برنمي گزيند و در پي زشتي و پليدي نمي رود؛ زيرا نفس او چنان تربيت شده كه اين امور را به عنوان نقص مي شناسد و به طور طبيعي از آن بيزاري مي جويد و تنها به سوي كارهاي نيك و خوب مي رود و گرايش به آن مي يابد؛ زيرا آنها را كمال مي يابد.

تقوا، مصونيت نه محدوديت

خداوند در آيات بسياري به صراحت به نقش علم و شناخت عقلاني در تحقق ايمان اشاره كرده است و در آيه 105 سوره مائده مصونيت انسان از گناه و خطا را در گرو تقواي برخاسته از عقل، علم و ايمان مي داند. در حقيقت اين تقواي الهي است كه به انسان مصونيت مي بخشد.

امير مؤمنان علي(ع) براساس آموزه هاي قرآني، تقوا را عامل مصونيت نه محدوديت مي شمارد و مي فرمايد:

«بندگان خدا بدانيد كه تقوا حصار و بارويي بلند و غيرقابل تسلط است و بي تقوايي و هرزگي حصار و بارويي پست است كه مانع و حافظ ساكنان خود نيست و آن كس را كه به آن پناه ببرد، حفظ نمي كند. همانا با نيروي تقوا، نيش گزنده خطاكاري ها بريده مي شود.» (نهج البلاغه، خطبه 157)

علامه شهيد مرتضي مطهري نيز تقوا را عامل مصونيت دانسته مي فرمايد: تقوا نيرويي است روحي، نيرويي مقدس و متعالي كه منشا كششها و گريزهايي مي گردد؛ كشش به سوي ارزشهاي معنوي و فوق حيواني و گريز از پستيها و آلودگيهاي مادي. از نظر نهج البلاغه تقوا حالتي است كه به روح انسان شخصيت و قدرت مي دهد و آدمي را مسلط بر خويشتن و مالك خود مي نمايد.

در نهج البلاغه بر اين معني تاكيد شده كه تقوا حفاظ و پناهگاه است، نه زنجير و زندان و محدوديت. بسيارند كساني كه ميان مصونيت و محدوديت فرق نمي نهند و با نام آزادي و رهايي از قيد و بند به خرابي حصار تقوا فتوا مي دهند. قدر مشترك پناهگاه و زندان، (مانعيت) است، اما پناهگاه، مانع خطرها است و زندان مانع بهره برداري از موهبتها و استعدادها. (سيري در نهج البلاغه؛ مرتضي مطهري)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا