اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

تصویر قرآن از نعمت فرزند

از نظر آموزه‌های قرآن، دنیا محل آزمون الهی برای انسان است؛ بنابراین، همان‌طور که نقمت‌ها برای آدمی آزمون و ابتلا است، نعمت‌ها از جمله مال و فرزند نیز برای آزمون است و حتی می‌توان گفت که بیشتر از آنکه انسان با نقمت آزموده شود، با نعمت آزموده می‌شود. نویسنده در این مطلب دیدگاه قرآن را نسبت به نعمت فرزند و نقش او در آزمون انسان تبیین کند. ***

آزمون‌های الهی در دنیا

قرآن بصراحت به انسان‌ها هشدار می‌دهد که دنیا محلی برای آزمون الهی است که تنها گروهی که اهل ایمان و عمل صالح هستند و دیگران را به حق و صبر سفارش می‌دهند، از خسران و زیان سرمایه‌ای در امان هستند و خود را از هبوط و سقوط می‌رهانند و به جایگاه شایسته و بایسته خویش در بهشت برین می‌رسانند.(عصر، آیات 1 تا 3؛ تین، آیات 1 تا 7 )

خدا بصراحت در این‌باره می‌فرماید: آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى‌‏شوند و مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؛ و به‌يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته‏‌اند معلوم دارد و دروغگويان را نيز معلوم دارد. (عنکبوت، آیات 2 و۳)

در این آیات یکی از اهداف و فلسفه‌های آزمون‌های الهی بیان می‌شود که کسب علم فعلی برای خدا است که مربوط به افعال دیگران است و هیچ ارتباطی به علم ذاتی الهی ندارد. بنابراین، از نظر قرآن، دنیا همانند کوره ذوب فلزات است؛ زیرا واژه «فتنه» به همین معنا در ادبیات و فرهنگ عربی به کار می‌رود. هر کسی در کوره آتشین دنیا گرفتار می‌شود تا معلوم شود که عیار نیکی و خوبی وی چه اندازه است.

خدا همچنین در جایی دیگر بیان می‌کند که با آنکه همه انسان‌ها در «اسفل السافلین» دنیا گرفتار فتنه هستند و هیچ انسان و جنی از این سنت و قانون حاکم الهی مستثنا نیست، اما مدعیان هر عنوانی بیشتر از دیگران مورد ابتلاء و آزمون قرار می‌گیرند تا کسانی که دست از ادعا برداشته‌اند؛ بر همین اساس، کسی که ادعای اسلام و ایمان دارد، بیشتر از دیگران آزموده می‌شود تا عیار اسلام و ایمان وی دانسته شود: «برخى از باديه‌نشينان گفتند: ايمان آورديم. بگو: ايمان نياورده‏‌ايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم و هنوز در دل‌هاى شما ايمان داخل نشده است؛ و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از ارزش كرده‌‏هايتان چيزى كم نمى‌كند. خدا آمرزنده مهربان است. در حقيقت مؤمنان كسانى‏‌اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و ديگر شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده‏‌اند، اينانند كه راست كردار هستند».(حجرات، آیات 14 و ۱۵)

بر همین اساس، گفته شده است که «البلاء للولاء؛ بلا و آزمون برای اهل ولایت است»؛ یعنی «هر که مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند». از نظر قرآن، آزمون برای کسانی که گرفتار کفر و نفاق هستند، به میزان بسیاری کاهش می‌یابد، به طوری که خدا اصولا کاری به کار کافران ندارد و در بسیاری از موارد به آنان مهلت می‌دهد و هیچ عذاب و کیفری در دنیا نمی‌بینند، بلکه آنان پاداش اعمال خوب خویش را بر اساس عدل الهی در همین دنیا می‌گیرند و خانه‌های زیبا و اموال بسیار نصیب آنان می‌شود و به بیماری کمتری دچار می‌شوند(طارق، آیه 17؛ زخرف، آیات 32 تا 35)؛ بر همین اساس نیز منافقان با آزمون کمتری مواجه هستند به طوری که خدا می‌فرماید: أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّهً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ؛ آيا نمى ‏بينند كه آنان در هر سال يك يا دو بار آزموده مى‌شوند باز هم توبه نمى‌كنند و عبرت نمى‏‌گيرند. (توبه، آیه ۱۲۶) از این آیات و آیات دیگر می‌توان به این شبهه پاسخ داد که چرا وضعیت کافران و منافقان همواره بهتر از مسلمانان بلکه اهل ایمان است؛ زیرا خدا مومنان را بیشتر از هر کسی با نقمت می‌آزماید و ابتلاء به شر و نقمت و مصیبت بیشتر از آزمون به نعمت است.

بنابراین، کافران چنان برخوردار از نعمت‌ها و آسایش و رفاه هستند که اگر نبود مسئله قسمت و تقدیر، چنان به آنان نعمت می‌داد که سرشان را برای چیزی به سوی آسمان و خدا دراز نکنند؛ چنانکه می‌فرماید: «آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مى‌كنند؟ ما وسايل معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‏‌ايم و برخى از آنان را از نظر درجات، بالاتر از بعضى ديگر قرار داده‏‌ايم تا بعضى از آنها بعضى ديگر را در خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‌اندوزند بهتر است؛ و اگر نه آن بود كه همه مردم در انكار خدا امتى واحد گردند قطعا براى خانه ‏هاى آنان كه به خداى رحمان كفر مى ‏ورزيدند سقف‌ها و نردبان‌هايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مى‏‌داديم؛ و براى خانه‌‏هايشان نيز درها و تخت‌هايى كه بر آنها تكيه زنند؛ و زر و زيورهاى ديگر نيز و همه اين‌ها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزکاران است». (زخرف، آیات 32 تا ۳۵)

بنابراین، همان‌طوری که قرآن ‌اشاره دارد، ثروت و آسایش کافران خود یک آزمون برای مومنان است؛ زیرا بسیاری از مسلمانان و مومنان با دیدن ثروت و آسایش کافران، حتی ممکن است گرایش به کفر پیدا کنند؛ البته خدا به سبب آگاهی و علم به وضعیت مسلمانان، به گونه‌ای عمل کرد که کافران نیز هرازگاهی مبتلا به اموری شوند که در ساختار سنت کیفر است تا این گونه مسلمانان همه کافر نشوند. خداوند در آیات دیگر قرآن بیان می‌کند مسلمانان باید اهل عمل صالح به‌ویژه اهل ذکر باشند؛ در غیر ‌اینصورت به سبب اعراض از ذکر الهی یا خطاها بدون استغفار و توبه، زندگی خویش را سخت می‌کنند؛ این بدان معنا است که فقط عامل مشکلات و مصیبت‌ها در زندگی مسلمانان، آزمون الهی نیست، بلکه خود مسلمانان با اعراض از ذکر الهی وضعیت خویش را سخت می‌کنند؛ به سخن دیگر، علت پیدایش مصیبت و مشکلات در زندگی مسلمانان دو عامل است که نخست همان امتحان و ابتلاء و دیگری کیفر اعمال بد و نادرست در همین دنیا از جمله اعراض از ذکر الهی است.

ابتلاء‌های الهی شامل دو دسته نعمت و نقمت و نیز خیر و شر است؛ خدا می‌فرماید: و قطعا شما را به چيزى از قبيل ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جان‌ها و محصولات مى‌آزماييم و مژده ده شكيبايان را. (بقره، آیه ۱۵۵) و نیز می‌فرماید: وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَهً؛ و شما را از راه خیر و شر به عنوان فتنه می‌آزماییم.(انبیاء، آیه 35) و نیز می‌فرماید: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ؛ و البته شما را مى‌آزماييم تا مجاهدان و شكيبايان شما را باز شناسانيم و گزارش‌هاى مربوط به شما را رسيدگى كنيم. (محمد، آیه۳۱)

نگاه قرآن به فرزند

مال و فرزند یکی از مهم‌ترین چالش‌های انسان در زندگی دنیوی است؛ زیرا انسان‌ها با مال و فرزند آزموده می‌شوند. تصویری که قرآن برای فرزند بیان می‌کند، نشان می‌دهد که فرزند یکی از ابزارهای مهم خدا برای آزمودن انسان‌هاست. بر همین اساس بهتر است که نگاهی به تصویر قرآن درباره فرزند داشته باشیم.

از نظر قرآن فرزند برای هر کسی دارای نقش و امور زیر است:

1- آرزوی فرزند سالم و صالح: انسان چنان به فرزند گرایش و علاقه دارد که از خدا می‌خواهد تا برایش فرزند بلکه فرزندانی باشد. این درخواست حتی از سوی حضرت آدم(ع) و حوا به عنوان انسان‌های نخستین مطرح است(اعراف، آیه 189)؛ زیرا مقصود از «نفس واحده» آدم(ع)، و منظور از «زوج‌ها» همسرش حوّا(عليهاالسلام) است. (جامع‌البيان، ج 6‌، جزء 9، ص 190 – 191)

از نظر قرآن بر اساس همین آیه، فرزندان سالم و صالح مطرح است؛ زیرا مقصود از «صالح» در آيه مزبور، هم صالح از لحاظ روان و هم سالم از نظر تن است، به طوری که فرزند داراى اعضاى كامل و بدون بيمارى و نقص باشد. البته ممكن است مقصود آيه، بيان حال پدر و مادر از نوع انسان باشد. پس اختصاصی به حضرت آدم و حوا ندارد. (الميزان، ج 8 ، ص 375) پیامبران بزرگی چون حضرت ابراهیم(ع) و حضرت یعقوب (ع) و حضرت زکریا (ع) و مانند آنها خواهان فرزند بوده و آرزوی آن را داشته‌اند.(صافات، آیات 81 تا 101؛ آل عمران، آیه 38)

2- آینده‌نگری نسبت به فرزند: انسان فرزند را جزئی از خود می‌داند و همان اندازه که نگران خویش است، نگران فرزندان خود هم هست. از همین‌رو انسان نسبت به آینده فرزندان دل نگران می‌شود و بر آن است تا علاوه بر تامین آینده آسایشی آنان، آینده آرامشی و اعتقادی آنان نیز تامین شود. به سخن دیگر، همان‌طوری که انسان خواهان فرزند سالم و صالح است تا از نظر بدن و روان در سلامت و صلاح باشد، در اندیشه فردای فرزندان خویش نیز می‌باشد تا که زندگی آنان در سلامت و صلاح باشد. بر همین اساس، در فکر گذاشتن مال و ثروت یا علوم و دانشی به عنوان ارث برای فرزندان است. البته اکثریت مردم تنها در اندیشه تن و سلامت جسمی و آسایشی فرزندان خویش هستند و کم هستند کسانی که در اندیشه سلامت روانی و صلاح آنان باشند و ارثی در این حوزه برای فرزندان خویش به جا گذارند. قرآن از اینکه انسان برای فرزندان ارث مادی بگذارد، اعتراضی ندارد بلکه حتی آن را شایسته می‌داند(کهف، آیه 82)؛ اما بیشتر از آنکه به ارث مادی توجه شود باید به ارث معنوی توجه کرد و برای فرزندان ارثی از معنویت و اعتقادات و علوم الهی به جا گذاشت که آخرت انسان با آن تامین می‌شود.

به سخن دیگر، انسان اگر نسبت به آینده فرزندان دوراندیشی و احساس مسئولیت بکند، امری پسندیده است، ولی بهتر است بیشترین توجه نسبت به آینده اعتقادی و سرنوشتی آنان نسبت به آخرت باشد. اصولا پیامبران این‌گونه بودند و برای آنان دعا می‌کردند که اعتقادات آنان سالم بماند و سرنوشت اخروی آنان فرجام خوبی داشته باشد.(نساء، آیات 7 تا 11؛ فرقان، آیه 74؛ لقمان، آیه 13؛ بقره، آیه 135)

3- تادیب فرزند: از دیگر دغدغه‌های والدین نسبت به فرزند، مسئله تربیت اوست. ادب کردن فرزند به گونه‌ای که موجب سرافزاری باشد از مهم‌ترین اموری است که والدین به آن توجه دارند. این ادب به معنای رعایت ظرایف و نکات ریز اخلاقی و اجتماعی و لطائفی است که باید از سوی فرزند مراعات شود. آموزش آن به عهده والدین است و والدین دوست دارند که فرزندان نسبت به خود و دیگران ادب را رعایت کنند.(لقمان، آیات 13 تا 19؛ اسراء، آیات 23 و 24؛ صافات، آیات 83 تا 101)

4- دست مایه دنیوی: فرزند دست مایه دنیا است و زمانی به عنوان باقیات صالحات مطرح می‌شود که افزون بر سلامت بدن دارای سلامت روان باشد و کارهای صالح انجام دهد. از نظر قرآن، انسان چیزهایی را در زندگی دنیوی دوست می‌دارد که پس از زن و همان فرزندان به‌ویژه فرزند پسر است.(آل عمران، آیه 14؛ کهف، آیه 46؛ توبه، آیه 24)

5- امتحان شدن با فرزند: فرزندان به عنوان زینت‌های دنیوی‌، مهم‌ترین ابزار آزمون الهی هستند. از همین رو قرآن به مؤمنان، مبنى بر آزمایش آنان از طریق فرزند هشدار می‌دهد تا این ابزار الهی موجب شکست آنان در مسیر صراط مستقیم و علت گمراهی آنان نشود.(انفال، آیه 28؛ تغابن، آیات 14 و 15) خدا بارها در قرآن فرزندان را ابزار آزمون الهی مطرح می‌کند که گاه افراد با مرگ ایشان آزموده می‌شوند(بقره، آیه 155) چنانکه گاه به شکل دیگری با آن آزموده می‌شوند، همان‌طوری که حضرت ابراهیم(ع) با فرمان قتل فرزند(صافات، آیات 83 تا 101) و حضرت یعقوب(ع) با فراق فرزند (یوسف، آیات 8 تا 18) آزموده شده بود.

از نظر قرآن برخی از والدین به سبب دلبستگی و علاقه به فرزند گرفتار گمراهی و حتی بی‌دینی می‌شوند.(احقاف، آیه 17) خدا می‌فرماید: و اما نوجوانی که او را به قتل رساندم، پدر و مادرش هر دو مؤمن بودند. پس ترسيديم مبادا این نوجوان در آینده والدینش را به طغيان و كفر بكشاند. پس خواستيم كه پروردگارشان آن دو را به پاك‌تر و مهربان‌تر از او عوض دهد.(کهف، آیات 80 و ۸۱)

6- امید به فرزند: از نظر قرآن، امید بستن به فرزند، در مقایسه با امیدوار بودن به پاداش الهى، امرى کم ارزش و ناچیز است که مومنان باید به این نکته توجه داشته باشند.(کهف، آیه 46)

7- تکاثر و افزایش فرزندان منافقان و کافران: از نظر قرآن، فرزند از مهم‌ترین ابزارهای آزمونی در کنار مال و ثروت است. از این رو شمار فرزندان کافران و منافقان و جمعیت آنان بیشتر است؛ پس نباید همان‌طوری که درباره ثروت کافران و منافقان شگفت‌زده شد(زخرف، آیات 32 تا 35)، نمی‌بایست نسبت به فرزندان آنان نیز دچار شگفتی شد.(همان؛ توبه، آیه 55) از نظر قرآن، کافران به شمار زیاد فرزندان خویش تفاخر می‌کنند؛ زیرا چنان بدان دلبسته هستند که قیامت و آخرت را نیز منکر می‌شوند.(کهف، آیات 34 تا 36)

8- تفاخر به فرزند: تفاخر به مال و فرزند که از زینت‌های زندگی دنیوی و از ابزارهای فتنه است، امری باطل و غلط است. این در حالی است که کافران و منافقان به فرزندان خویش تفاخر می‌کنند.(کهف، آیه 39؛ سباء، آیات 34 و 35؛ مریم، آیات 77 تا 79)

9- انکار معاد: تفاخر و تکاثر نسبت به فرزند و دلبستگی نسبت به آنان موجب انکار قیامت و معاد است.(کهف، آیات 34 تا 36 و 42؛ سبا، آیات 34 و 35؛ تکاثر، آیات 1 تا 5؛ مریم، آیه 77)

10- خسران: انسان در زندگی دنیوی گرفتار خسران است(عصر، آیه 1)، اما یکی از عواملی که موجب می‌شود تا خسران و زیان برای انسان رقم بخورد، گرایش و دلبستگی به مال و فرزند است. از همین رو خدا به انسان‌ها هشدار می‌دهد که مواظب برخی از فرزندان باشند که مایه خسران ابدی انسان می‌شوند.(نوح، آیه 21)

11- دشمنان شیرین: از نظر قرآن، فرزندان دشمنان شیرین انسان هستند که به سبب دلبستگی‌، انسان را به هلاکت ابدی دچار می‌کنند. فرزند همان‌طوری که ابزار آزمون الهی است، برخی از آنان دشمنان انسان هستند و موجبات هلاکت انسان را فراهم می‌آورند.(تغابن، آیات 14 و 15) بدترین دشمنی آنان نسبت به دین آدمی است؛ زیرا «عدوّاً لكم» بیشتر ناظر به دشمنی آنان نسبت به دین انسان است. (مجمع البيان، ج 9 – 10 ، ص 452) از آنجا که بیشترین ضربه را انسان از فرزند می‌خورد می‌بایست با استغفار و عفو و گذشت و مانند آنها بستری فراهم آورد تا از آسیب‌های آنان در امان ماند.(تغابن، آیات 14 و 15)

12- دفاع از فرزند: انسان می‌بایست تامین‌کننده هر آن چیزی باشد که فرزندان بدان نیاز دارند. پس افزون بر خورد و خوراک و پوشاک باید تامین امنیت فرزندان در دستور کار قرار گیرد.(بقره، آیه 246؛ نساء، آیه 75)

13- زینت دنیا: فرزندان زینت و آرایه‌های زندگی دنیوی است. به این معنا که زندگی دنیوی اقتضا دارد که انسان چیزهایی را به عنوان زینت داشته باشد که موجب آراستگی زندگی می‌شود. همان‌طوری که لباس و زن موجب آراستگی و زینت زندگی انسان است، فرزندان نیز ابزار زینت زندگی دنیوی هستند.(آل عمران، آیه 14؛ کهف، آیه 46)

14- ابزار عذاب منافقان: از نظر قرآن، خدا منافقان را در همین دنیا با فرزندانشان عذاب می‌کند و فرزندان ابزار عذاب الهی هستند.(توبه، آیه 55؛ التفسير المنير، ج 9، ص 249)

15- افراط در علاقه: علاقه به فرزند از غرایز فطری بشر است(آل عمران، آیه 14) ولی برخی گرفتار افراط در این امر می‌شوند به طوری که فرزندان را در جایگاهی برتر از خدا و پیامبر(ص) قرار می‌دهند و این‌گونه آخرت خویش را تباه می‌سازند.(توبه، آیه 24) از همین‌رو خدا حتی به پیامبران خویش از جمله حضرت نوح(ع) هشدار می‌دهد که علاقه به فرزند موجب نشود تا خلاف خدا و فرمان‌هایش عمل کنند و با بی‌خردی درخواست‌های نادرستی را در رابطه با فرزند مطرح کنند.(هود، آیات42 تا 45)

با نگاهی به این آیات دانسته می‌شود که فرزند می‌تواند عامل بدبختی انسان در دنیا و آخرت شود؛ چنانکه بسیاری از مردمان به سبب همین فرزندان دین و دنیای خویش را تباه کردند که نمونه برجسته آن را می‌توان در زبیر بن عوام جست که فرزندش عبدالله بن زیبر عامل گمراهی و تباهی وی می‌شود، همان زبیری که شمشیر همواره در خدمت اسلام بود. همچنین انسان با تربیت درست فرزند، می‌تواند او را مایه نورچشمی خود قرار دهد و به عنوان باقیات صالحات بعد از خود، از برکات وجود فرزند بهره‌مند شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا