اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

بهشت آدم و رنج تكامل

samamosدر آيات قرآني از جمله آيه 35 سوره بقره از جنت و بهشت حضرت آدم(ع) سخن به ميان آمده است. اين بهشت همان بهشت موعودي نيست كه انسان ها در آن جا قرار مي گيرند و تا ابد در آن زندگي خواهند كرد؛ زيرا تصويري كه خداوند در بهشت موعود مي دهد با بهشتي كه حضرت آدم(ع) در آن به سر مي برده، متفاوت است.

اصولا واژه جنت در زبان عربي به معناي بوستاني است كه درختان بزرگ بر آن سايه افكنده و نوعي حفاظت براي خاك آن فراهم آورده اند. در آيات قرآني به بوستان هايي اشاره شده كه برخي از انسان ها ساخته و از آن بهره مي بردند، ولي به خشم الهي از ميان رفت و سوخت. (كهف، آيات 32 تا 43)

تفاوت بهشت موعود و بهشت آدم

تفاوت بهشت موعود با بهشت حضرت آدم(ع) در اموري چند است: نخست هركسي وارد بهشت ابد شود، از آن خارج نمي شود و چيزي به نام هبوط و اخراج نداريم (آل عمران، آيات 15 و 136 و 197؛ نساء، آيات 13 و 57 و 122 و آيات ديگر قرآن) درحالي كه حضرت آدم(ع) از بهشت خود اخراج شد و هبوط كرد. (بقره، آيه 36)

دوم اينكه در بهشت موعود و ابدي هيچ گونه تكليفي نيست حتي تكليف ارشادي نيست تا بيانگر آثار وضعي چيزي باشد. درحالي كه در بهشت حضرت آدم(ع) تكليف بوده است هرچند كه آن را تشريعي ندانسته و آن را ارشادي دانسته اند كه بيانگر تاثيرات وضعي انجام امري مي باشد و عمل بر خلاف آن مجازات و كيفري به عنوان گناه ندارد، ولي آثار وضعي چون آشكار شدن جسد و زشتي هاي آن داشته است. (اعراف آيات 20 و 22 و 27)

سوم اينكه همه چيز بهشت موعود و ابدي براي بهشتيان آزاد است و چيز ممنوعي براي آن نيست كه بايد از آن پرهيز كنند؛ درحالي كه در بهشت حضرت آدم(ع) اين ممنوعيت هرچند نسبت به درخت و ميوه اي وجود داشته كه نه تنها خوردن بلكه چشيدن آن، آثار زيانباري براي چشنده آن به همراه داشته است. (همان و نيز بقره، آيات 35 و 36)

راه رسيدن به بهشت موعود

البته مي توان به دلايل و شواهد ديگري نيز از جمله روايات مراجعه كرد كه روشن مي سازد كه بهشتي كه حضرت آدم(ع) در آن بوده است غيراز بهشت موعود بوده است؛ البته اين بدان معنا نيست كه بهشت موعود هنوز آفريده نشده است؛ بلكه به اين معناست كه راه رسيدن و ورود به بهشت موعود برخلاف بهشت حضرت آدم(ع) از راه تكامل و خدايي (متاله) شدن است. در حقيقت بهشت موعود را به بها مي دهند نه به بهانه. براساس آيات قرآني بهشت موعود خلق شده است و مي توان براساس نظريه دام و ريسمان يعني جهان موازي آن را تبيين كرد؛ زيرا مشكل زمان، مشكل محدوديت ماست و عدم گذر ما از دام زمان به معناي آن نيست كه همه چيز در دام زمان گرفتار باشد. بنابراين، نفي حضور آدم(ع) در جنت و اخراج از آن به معناي نفي بهشت موعود درحال حاضر نيست، بلكه بهشت موعود موجود است و اگر كسي بتواند از زمان بگذرد و بر براق الهي نشيند همانند پيامبر(ص) به معراج رود، مي تواند بهشت موعود را ببيند و در آن حاضر شود؛ چنان كه شهيدان هم اكنون از بهشت موعود بهره مي برند و در آن زندگي جاودانه دارند، بي آن كه قيامت و حساب و كتابي براي آنان باشد؛ زيرا از زمان قيامت و دايره آن گذشته اند و با تكامل خود و متاله (خدايي) شدن توانستند زمان را درنوردند و فراتر از زمان قرار گيرند و بقاي خود را به بقاي الهي پيوند زنند.

امكان تكامل در بهشت آدم

برخي بر اين باورند كه بهشت آدم(ع) جايگاهي براي رسيدن انسان به مقام خلافت الهي نبود و اگر هبوط نمي كرد نمي توانست در آن بهشت خود، متاله شود و در مقام خلافت قرار گيرد و مظهر ربوبيت الهي شود. اين سخن نادرست و باطل است؛ زيرا بهشت آدم(ع) چنان كه بيان شد، بهشت موعود نبود؛ هر چند كه در بهشت موعود نيز امكان تكامل وجود دارد؛ زيرا خداوند بي نهايت است و انسان به عنوان عمل الهي از اين امكان برخوردار است كه تا بي نهايت باشد.

بنابراين انسان «حديقف» ندارد و مي تواند بي نهايت سير تكاملي خود را ادامه دهد؛ از اين رو مي توان گفت كه در بهشت موعود نيز شرايط كمالي و تكامل وجود دارد، با اين تفاوت كه روند رشد و تكامل در بهشت موعود از طبقات پايين به طبقات بالاتر (هشت بهشت) و پس از آن فراتر از بهشت ها در رضوان الله است كه جنت اكبر مي باشد. (آل عمران، آيه 15؛ فجر، آيات 27 تا 29)

اما تکامل در بهشت آدم (ع) به شکل دیگری بوده است. قرآن در توصیف بهشتي كه حضرت آدم(ع) در آن قرار داشت، بر آن که سرزمين آباد با آب و هواي متعادل و مناسب بود، تاکید دارد. اگر حضرت آدم(ع) به آن درخت نزديك نمي شد و از آن نمي چشيد، در رنج سرزميني از دنيا نمي افتاد كه داراي خورشيد با آفتابي تند، تشنگي، گرسنگي و مانند آن است. در صورت عدم چشیدن میوه درخت ممنوع از سوی حضرت آدم(ع)، ایشان و فرزندان وي مي توانستند در آن بهشت خويش، مسير كمالي را بپيمايند و متاله شده و مقام خلافت را به عهده گيرند و همه موجودات از جمله فرشتگان را به كمال برسانند؛ چنان كه فرشتگان به عنوان نمايندگان موجودات هستي با سجده خود خلافت آدم(ع) را پذيرفته و اطاعت وي نمودند تا ايشان را در كلاس زندگي به كمال برسانند؛ زيرا همه هستي نيازمند آن است تا كمال را تجربه كند و دست يابي همه هستي از طريق حضور در كلاس درس انسان، شدني است.

حضرت آدم(ع) همان گونه كه در مقام استادي فرشتگان به ايشان انباء و اخبار كرد (بقره، آيه 33) مي توانست در همان بهشت خود، فرصت كمالي را به فرزندان خويش ببخشد؛ زيرا سكونت حضرت آدم(ع) و همسرش در بهشت براي مدت محدود و كوتاهي نبوده است، بلكه براي تا قيامت و ورود به بهشت موعود بوده است. ابليس با سوءاستفاده از كمال خواهي انسان و رسيدن به بهشت موعود و اقامت دايمي و ابدي بي رنج و تكليف در آن جا، حضرت آدم(ع) را فريفت و گفت كه آن بهشت موعود به وسيله اين درخت ممنوع به دست مي آيد؛ زيرا ميوه اين درخت امكان جاودانگي و مقام خلافت مطلق و حكومت بي پايان را مي دهد. (طه، آيه 120)

بنابراين، حضرت آدم(ع) مي دانست كه بهشت موعود و زندگي جاودانه اي وجود دارد كه بايد به عنوان هدف آن را پي گير باشد. رسيدن به اين هدف فعليت سازي اسماي الهي وديعه در ذات او است كه بايد به طريقي آن را فعليت بخشد يعني متاله (خدايي) شود؛ اما ابليس اين طريق را با سوگندي دروغ، همان ميوه درخت ممنوع معرفي كرد و حضرت آدم(ع) را فريفت.

در حقيقت انسان در همان بهشت خود بي آنكه رنج آشكارشدن جسد و زشتي هاي آن را داشته باشد، مي توانست اسماي الهي وديعت نهاده در ذات خويش را فعليت بخشد، ولي ابليس اين فرصت را از آدم (ع) گرفت و دشمني خويش را آشكار ساخت و اجازه نداد تا حضرت آدم(ع) و فرزندانش در يك محيط به دور از رنج و شقاوت و سختي، طريقت كمالي خويش را بگذرانند. خداوند در آيات 117 تا 120 سوره طه گزارش مي كند كه به حضرت آدم(ع) هشدار داده كه فريب ابليس را نخورد، زيرا ابليس دشمن قسم خورده انسانهاست و تمامي تلاش خود را بر اين محور قرار داده تا آنان را از بهشت آسايش بيرون كرده و با اخراج آنان را در محيطي سخت و رنج آور قرار دهد تا امكان فشار بيشتر و گمراهي مردمان براي او فراهم ترگردد و آدمي طريقت كمال خويش را با سختي و شقاوت بپيمايد.

انسان و وسوسه ابليس

خداوند به صراحت به آدم مي گويد: دراين سرزمين آرامش و سكون زندگي كن و از همه نعمت ها و آسايش موجود در آن بهره گير (بقره آيه 35) و اجازه نده كه ابليس شما را فريب دهد و از اين سرزمين بيرون كند تا به رنج و شقاوت افتيد؛ (طه، آيه 117) زيرا خروج از اين سرزمين آسايش و سكونت و بهشت آغازين زميني، به معناي ورود به سختي هاي بسيار است. دراين سرزمين بهشتي، شما از هرگونه گرسنگي و عرياني (طه، آيه 118) تشنگي و سوزش آفتاب (طه، آيه 119) در امان هستي و به سادگي مي تواني كمالات را در خود فعليت بخشي بي آنكه رنج و شقاوتي را متحمل شوي؛ اما انسان عجول و جهول (احزاب، آيه 72) خواست تا زودتر اين كمال را بدست آورد و راه ميانبر را برگزيند و در دام وسوسه ابليس گرفتار آمد و نه تنها به جاودانگي و ملك لايبلي (طه، آيه 120) كه نشانه رسيدن به كمال است، نرسيد، بلكه خود را دچار شقاوت دنياي ديگر كرد كه در آن عرياني، زشتي، تشنگي، گرسنگي و سوزش آفتاب و ديگر رنج هاست.

بنابراين، انسان مي توانست با كمترين مشكل و تكليف (چون تنها يك تكليف ارشادي عدم مراجعه به ميوه درخت ممنوع را داشت كه آن هم از مصاديق نكردن بود نه عمل كردن) خود را به كمال برساند؛ اما با افتادن در دام وسوسه ابليس نه تنها شرايط زيستي و دست يابي به كمال خود را سخت تر كرد، بلكه امكان تسلط ابليس و ولايت او را برخود هموارتر نمود. از اين رو نيازمند احكام تكليفي بسياري شد تا خود را در شرايط زيستي جديد حفظ كرده و مسير تكامل را به سختي دوچنداني بپيمايد. در حقيقت همه تكاليف موجود در دين اسلام راهنماي رهايي از وضعيت موجود و شقاوت باري است كه خود انسان پديد آورده است تا بتواند همان راه آسان تكامل را در اين شرايط سخت كنوني بپيمايد و به كمال شايسته و بايسته يعني خدايي و مظهريت در ربوبيت دست يابد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا