اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

بهتان و مساله امنيت اخلاقي اجتماع

samamosدر مقاله حاضر نویسنده با نگاهی به آموزه های قرآنی و آیات وحیانی به بررسی علل، اهداف و انگیزه های افترا و بهتان به عنوان یک ناهنجاری زشت اجتماعی پرداخته و زمینه های بوجود آمدن آن را بررسی کرده و آثار آن را با استناد به آیات قرآن بازگو نموده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم:

انسان مجمع اضداد

انسان به جهت تضاد وجودي و حتي منبع بي پايان تناقض ها ، از يک سو از فرشتگان درگاه ايزد منان برتر مي پرد و از سوي ديگر از جانوران فروتر است. اين فراز و فرود را مي بايست در همين مجمع اضداد و تناقضات جست.

اگر بخواهيم موجودي را مظهر و محل تجلي اسما و صفات الهي بدانيم هيچ موجودي را در هستي جز اين بشر انساني نمي توان يافت. اصولا بشر انساني خودش ترکيب شگفتي است؛ از يک سو پوست و بشره است و از سوي ديگر با همه عوامل خلقت انس دارد و به جهت نهايت انفعالي بودنش با همه چيز و همه کس مانوس است.

يک روي سکه اش نزديک است و آن سوي ديگرش دور از دسترس؛ پيداي نهان ، آغاز انجام، خوب بد ، زيباي زشت و هر سلب و ايجاب ديگري که بتواني تصور کني در اوست. مهر و قهرش ، عشق و خشمش ، عقل و جهلش در هم آمده و به هم آميخته است. از آن جايي که غريزه و فطرت الهامي او را هر دم به فجور و تقوا مي خواند؛ گاه از حد اعتدال به سوي تجاوز از حدود مي دود و گاه خودش را دور مي زند و به فطرت الهامي مهار اسب چموش و سرکشش را مي کشد و تقواي جان از فجور جسم نگه مي دارد.

اين گونه است که در آغاز منفعت پرستي و خودخواهي در او بر همه چيز مي چربد و به جاي همه کس و همه چيز ، خود پرست است. به يقين تنها موجودي پس از ابليس را مي توان يافت که اين اندازه از خود راضي باشد. خود پرستي اش وي را از خدا پرستي باز مي دارد و نمي گذارد تا حق آفريدگار و پروردگارش را که در حق او خالقيت و ربوبيت کرد و از هيچش آفريد و به همه چيزش پروراند تا به مقام احسن المخلوقين رسيد و خدايش به اين آفريدگاري اش تبريک و تهنيت و تحيت فرستاد و گفت: تبارک الله احسن الخالقين و اين گونه شد که اشرف مخلوقات و آفريده ها شد و مقام خلافت الهي و ولايت بر کائنات يافت به عنوان نوع انسانيت اش نه شخص خاص فرعونيت اش.

همين خودپرستي و خودخواهي و غرايزيش در او صفاتي را برانگيخت که هستي به پستي اش ياد مي کند و خود آن را در ديگر زشت مي يابد هر چند در خودش کامل مي داند. تکبر را اگر در ديگري ديد نابهنجارش مي شمارد و بر دارندگي اش خرده مي گيرد ولي در خود کمال مي نامد. اين گونه است که صفات رذيله را در خود نمي بيند و در ديگر مي جويد. آن چه را در خود ديگر نمي پسندد در خود مي پسندد و آن چه را که ديگري زشت مي بيند در خود خوب و زيبا مي خواند.

اين گونه است که انسان را موجودي خودخواه و خود پرست مي ناميم مگر آن که به ياري خداي پروردگارش به عنايت هدايتي و تقواي الوهيتي از دام خود پرستي برهد و به خداپرستي دست يابد و آن گاه بينش و نگرش و گرايشش دگرگونه شود.

همين خودخواهي انساني است که بسياري از صفات زشت و ناپسند و اعمال بد و نابهنجار را در انسان بر مي انگيزد که يکي از آن ها ، بهتان و افترا به ديگري است. پس از پيش خود درباره ديگري دروغي زشت مي بافد و به او نسبت مي دهد تا خود خواهي خود را ارضا کند.

آن چه گفته شد در حقيقت بيانگر جنبه فردي و شخصي مساله بهتان است؛ اما آن چه مهم تر و اساسي تر است پيامدهاي اجتماعي مساله است که امنيت اخلاقي جامعه را در معرض خطر قرار مي دهد و جامعه را با مشکلات عديده رو به رو مي سازد. مشکلاتي که سلامت رواني و امنيت روحي جامعه را تهديد مي کند. در اين نوشتار مي کوشيم تا با نگاهي به آموزه هاي وحياني قرآن تبيين درستي درباره علل و عوامل افترا و بهتان گويي انسان به دست دهيم وآثار آن را در فرد و جامعه بازشناسانيم .

گستره افترا در قرآن

افترا از رذايل و صفات ناپسند اخلاقي است که در همه جوامع بشري رواج داشته و افراد و گروه هاي متعدد با انگيزه هاي مختلف مرتکب آن مي شدند، بر همين اساس قرآن کريم به صورت گسترده و در آياتي پر شمار به اين موضوع پرداخته و آن را از جوانب گوناگون بررسي کرده است؛ در اين آيات ، افترا بيشتر مربوط به حوزه عقيده و دين بوده که در آن مشرکان و جبهه مخالف پيامبران اهلي از روي جهالت و گاه آگاهانه و از روي عناد و دشمني به خداوند و پيامبران و پيروان آنان افترا مي زدند و از آن به صورت ابزاري براي رويارويي دين و رسالت پيامبران سود مي جستند.

در آياتي نيز افترا در حوزه روابط اجتماعي و اخلاقي افراد مطرح بوده که در آن قرآن از افتراي مومنان و غير مومنان سخن به ميان آورده و آنان را از ارتکاب اين عمل بازداشته است. در اين نوشتار به اين بخش از آيات بيش تر توجه مي شود.

اصطلاح شناسي واژگان قرآني

فري در اصل به معناي قطع کردن و شکافتن است. به اين معنا که پوست درخت را براي دوختن و اصلاح قطع کرده و از آن استفاده مي کردند. اين شکافتن به قصد افساد است.( راغب اصفهاني ، مفردات )

در اصطلاح به معناي از پيش خود بافتن ، به دروغ به کسي چيزي نسبت دادن ، متهم ساخنت نارواي فرد و يا گروه يا نهادي خاص از روي بدخواهي ، انگيزه هاي خودخواهانه ، حسد ، انتقام و مانند آن است. (مفردات ، لسان العرب ، مجمع البحرين و ديگر معاجم ذيل واژه فري و نيزفرهنگ اصطلاحات سياسي ص 391)

هدف از افترا ايجاد شکاف و قطع رابطه فرد با جامعه است تا نتواند به طور طبيعي در آن زيست و عمل کند و متهم به عدم سلامت شخصيتي و يا رواني گردد.

افترا در حقيقت نوعي کذب و دروغ است با اين تفاوت که اين دروغ ممکن است نسبت به خود و يا ديگري باشد و در آن مدح و ستايش نيز وجود داشته باشد ولي افترا ، دروغي فساد انگيز است که همواره نسبت به ديگري انجام مي شود.

از نظر حقوقي افترا نوعي جرم به شمار مي آيد که در صورت عدم اثبات آن فرد مفتري مجازات مي شود.( ترمينولوژي حقوق؛ جعفري لنگرودي ، ص 66)

اين واژه در قرآن بيش از 60 بار به کار رفته است. اما افزون بر اين واژه ، واژگاني ديگري نيز در قرآن آمده است که همين معنا را با کمي تغيير و شدت و ضعف در مفهوم و معنا بيان مي کند که از آن جمله مي توان به واژگاني چون بهتان اشاره کرد که به معناي دروغ بستن ، تحير و دروغ بزرگي که شنونده را مبهوت مي سازد به کار رفته است. اين واژه در 6 بار به معناي افترا به کار رفته است. ديگر واژه افک به معناي وارونه کردن و دروغ و بهتان است که در 30 بار به معناي افترا در قرآن آمده است. کذب در آيه 18 سوره هود و 32 و 60 سوره زمر به معناي افترا به کار رفته است. رمي در آيه 112 سوره نساء و 4 و 23 سوره نور نيز به معناي اتهام و پرتاب افترا و نسبت دادن دروغ به ديگري به کار رفته است. تقول نيز گاه به معناي دروغ و نسبت غير واقعي به ديگري در قرآن آمده است .

در داستان حضرت يوسف(ع) همسر عزيز ، براي رهايي از اتهام کام گرفتن , آن حضرت را متهم مي سازد تا از با افترا خود را از پيامدهاي گناه و جرم برهاند. ( يوسف آيه 25) به حضرت مريم نيز در تولد عيسي (ع) نيز بهتان و افترا زده مي شود که در آيات 27 و 28 سوره مريم خداوند آن را بيان مي کند. اين ها مواردي از اتهام اجتماعي است که نسبت به اين دو بزرگوار انجام شده تا در وضعيت قرار گيرند که از نظر اجتماعي شخصيت خود را از دست داده و نتوانند از وضعيت اجتماعي خود به طور درست و صحيح بهره برند.

انگيزه هاي و اهداف افترا

افترا از سوي اشخاص براي اهداف مختلفي صورت مي گيرد که يکي از آن ها دنيا طلبي است. گاه انسان براي رسيدن به اموال ويا مقام هاي دنيوي دست به ارتکاب افترا مي زند . در اين ميان مي توان به عالمان يهودي اشاره کرد که براي حفظ موقعيت اجتماعي خود و رسيدن به مال اندک دنيوي حاضر شدند تا به خدا افترا بندند و مردمان را بر گرد خود نگه دارند. هدف از افترا به خدا از سوي ايشان تنها حفظ موقعيت اجتماعي خود به عنوان رهبران جامعه است تا بتوانند از رفاه و اموالي که از اين طريق به دست مي آورند بهره برند.( بقره آيه 79)

برخي از افراد نيز براي اين که بتوانند از اموال ديگران به ناحق بهره برند ، اقدام به افترا مي زنند که از آن جمله برخي يهوديان بودند که براي اين که اموال امانتي را به صاحبان آن برنگردانند نسبت دروغ به ديگران مي دادند.( آل عمران آيه 75)

در همه جوامع اين مساله وجود دارد تا از حق زير دستان و کساني که اختيار آنان در دست فردي است ، سوء استفاده شود. از اين دسته مي توان به روشي اشاره کرد که برخي براي به دست آوردن مال همسران و زنان خود استفاده مي کردند و با اتهام و افترا زدند حقوق آنان را پايمال مي کردند.( نساء آيه 20)

تبرئه خود و نجات از جرم و جنايتي که مرتکب شده ، از اهداف افترا زدن است. چنان که در داستان يوسف (ع) همسر عزيز با اين روش مي کوشد تا خود را تبرئه و آن حضرت را به ناحق متهم سازد. در موردي ديگر قرآن به يکي از مسلمانان اشاره مي کند که مرتکب سرقت مي شود و براي تبرئه خود ، مال دزدي را در خانه ديگري مي افکند تا خود را تبرئه و بي گناهي را به افترا متهم سازد.( نساء ايه 112)

عوامل و زمينه ها

قرآن براي اين صفت زشت عوامل و زمينه هاي را بيان مي کند که مي توان به وسوسه هاي شيطان ( بقره آيه 168 و شعراء آيه 221) اشاره کرد. بي ايماني به خدا و پيامبر و معاد نيز زمينه اي مناسبي را براي ارتکاب گناهان و تقويت صفات زشت و ناپسند فراهم مي آورد . کسي که به خدا و معاد ايمان نداشته باشد ، انگيزه اي براي اين که ديگري را به دردسر نياندازد و يا در حق وي ظلم عملي و يا کلامي نکند ، نداشته و به آساني هر گناه و جرمي را مرتکب مي شود.

خوي استکباري و برتري طلبي و غرور از ديگر زمينه هاي افتراست. ( زمر آيه 59) چنان که خودپسندي و و روحيه خودخواهي باعث مي شود انسان به ديگران افترا بزند ( نساء آيه 49 و مائده آيه 18 )

گاه به جهت جهل و پيروي از ظن و گمان انساني مرتکب گناه افترا مي شود و بدون دليل و علتي ديگري را به چيزي متهم مي کند که نادرست و باطل است.( يونس آيه 68 و نجم آيات 27 و 28)

آثار اجتماعي افترا

افترا سخني باطل و دروغ که باعث اشاعه منکر در جامعه مي شود و امنيت روحي و رواني جامعه را با خطر مواجه مي سازد ، از اين رو همگان وظيفه دارند با مساله افترا به عنوان يک معضل و ناهنجار اجتماعي برخورد کنند و در کاهش ناهنجاري و يا ابطال اتهامات و افتراي مفتريان بکوشند.

هر کسي اين حق را دارد تا از خود دفاع کند و مفتريان را به اتهام افترا به دادگاه بخواند. افراد جامعه نيز وظيفه دارند تا در برابر نقل و انتشار افترا از خود واکنش نشان دهند و نگذارند سخنان دروغ در جامعه و شهروندان منتشر گردد. بر همين اساس قرآن کريم ، مسلماناني که خبر افترا به يکي از همسران پيامبر را شنيدند و در برابر آن سکوت کردند، به شدت سرزنش کرده و مي فرمايد: چرا هنگامي که چنين اتهام و افتراي را شنيديد نسبت به مثل خود گمان خير و درستي نبرديد و نگفتيد اين يک دروغ بزرگ و آشکار است.( نور آيه 12) و اين که چرا هنگامي که چنين افترايي را شنيديد آن را سبک شمرديد و نگفتيد ما مجاز نيستيم از آن سخن بگوييم ؛ زيرا اين دسته از اتهامات و دروغ ها ، بهتان و افترايي بزرگ است ( همان آيه 16)

قرآن با اشاره به فلسفه رد اتهام و افتراي نسبت به مومنان و شهروندان بي گناه و سالم و عدم سکوت مومنان به اين مساله توجه مي دهد که اين گونه رفتار و واکنش نامناسب نسبت به افترا و بهتان زنندگان موجب مي شود تا جامعه امنيت اخلاقي خود را از دست بدهد و از سوي ديگر زشتي ها و قبايح در جامعه عادي شده و رفتار ناپسند گسترش يابد و گناهان قبيح امري معمولي تلقي شود.

در حقيقت تکرار افترا و يا عدم واکنش مناسب با آن موجب گسترش امر ناپسند ديگري مي شود. کساني که خود به افترا و اتهامات با سکوت و يا پخش و انتشار آن دامن مي زنند کساني هستند امور ناهنجار و زشت را دوست مي دارند و مي کوشند با شکستن تابوها و حريم ها زمينه را براي کارهاي ناپسند و ناهنجار آمده کنند. ( نور آيه 19)

بنابراين با تهديد به عذابي سخت مي کوشد تا از پخش هر گونه فساد و اشاعه ناهنجارهاي اجتماعي و کمک به نشر و گسترش آن جلوگيري کند و حريم خصوصي افراد و شهروندان را حفظ و از امنيت اخلاقي جامعه پاس دارد.(همان )

در باره افترا و بهتان به زنان و همسران افزون بر سخت گيري هاي معمولي ، از افترازنندگان مي خواهد که همزمان چهار شاهد عادل را براي اثبات مساله حاضر کنند وگرنه بايد خود را آماده مجازاتي سخت در دنيا براي افترا آماده سازنند.( نور آيه 4)

اين که فرد افترا زننده در برخي از موارد با حدود و قوانين تشديدي مجازات و کيفر مي شود از آن روست تا امنيت اخلاقي و حريم خصوصي شهروندان حفظ و تعرض در امان ماند.( نور آيه 19 و 4)

کساني که بهتان مي زنند و با اعمال و رفتار ناهنجار خويش نه تنها حريم هاي اخلاقي را مي شکنند و امنيت اخلاقي را مختل مي سازنند نه تنها از سوي خداوند در دنيا مجازات مي شوند بلکه به آنان وعده داده شده است که در آخرت نيز گرفتار عذابي سخت مي شوند و اين عذاب نسبت به آنان دوبرابر خواهد بود.( هود آيه 20) آنان در دنيا ممکن است گرفتار غضب و خشم الهي شوند(اعراف آيه 152) و از سوي گرفتار لعن و نفرين ( هود ­آيه 18) و گرفتار خسران و زيان در دنيا و آخرت ( انعام آيه 140) و از رستگاري و هدايت خداوند محروم خواهند شد.(نحل آيه 116)

از آيات قرآني مي توان به اين نتيجه رسيد که افترا و بهتان به جهت آثار مخرب و زيانبار در دو حوزه فردي و اجتماعي از صفاتي و هنجارهاي زشت و ناپسندي است که هم از نظر حقوقي جرم و از نظر اخلاقي زشت و ناپسند و از نظر اجتماعي مخل امنيت و از نظر روان شناسي موجب بحران شخصيت مي شود و انسان سالم را از حالت تعادل بيرون مي برد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا