بررسی چگونگی مهجوریتزدایی از قرآن
-
قرآن در هر خانه مسلمانی یافت میشود. بسیاری از مسلمانان هر روز قرآن میخوانند و شماری نیز همه یا چند سورهای از آن را حفظ هستند. با اینکه پس از انقلاب اسلامی تحولی عظیم در بهرهمندی از قرآن صورت گرفته، اما هنوز قرآن به عنوان کتاب زندگی در خانه و جامعه راه نیافته است. از این رو، هنوز در نظریههای دانشمندان برای زندگی بهتر وارد نشده و جهت اصلاح امور اخلاق، تربیتی، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و مانند آن به کار گرفته نشده است.
هنوز هم سبک زندگی ما التقاطی و برگرفته از فرهنگهای ملی و مذهبی از سویی و فرهنگ وارداتی غربی از سوی دیگر است. فلسفه زندگی ما را، مجموعهای شکل میبخشد که گاه در اصول، روشها و اهداف، متضاد و ناسازوار هستند. از این رو اگر براساس به ظاهر نظریههای علمی، مساله، معضل و بحرانی را حل میکنیم، چند مشکل دیگر را سبب میشویم. با تدوین قوانینی، ابروی جامعه را اصلاح میکنیم ولی با تجویز همین قانون، چشم جامعه را کور میکنیم.بازگشت به قرآن، به معنای بازگشت به سبک زندگی برگرفته از اصول، روشها، اهداف و قوانین آن، تنها راه نجات جامعه از مشکلات و معضلاتی است که در آن دست و پا میزند. برای رهایی از مهجوریت قرآن میبایست قرآن را به عنوان راهنمای سبک زندگی و کتاب زندگی را در همه ابعاد آن وارد سازیم.
نویسنده در این مطلب کوشیده تا علل مهجوریت واقعی قرآن را در جامعه اسلامی براساس آموزههای قرآنی تبیین کرده و راه بهرهمندی از قرآن به عنوان کتاب زندگی را نشان دهد.
***
گلایه پیامبر(ص) از مهجوریت قرآن
قرآن، براساس آنچه خود بیان کرده، راهنمای زندگی و هدایت بشر به سوی خدایی شدن و رسیدن به مقام خلافت الهی است. از این رو هیچ چیزی را برای رسیدن بشر به این مقصد و مقصود فروگذار نکرده است.(نحل، آیه 89)
خداوند پس از هبوط آدم(ع) و پذیرش توبهاش، به او وعده داده تا هدایتی از سوی خود بفرستد و انسان با بهرهگیری از آن بتواند به هدف آفرینش یعنی خلافت دست یابد. (بقره، آیه 38) خداوند به این وعده خود عمل کرده و در طول تاریخ بشریت، پیامبران و کتب آسمانی بسیاری را به سوی بشر جهت هدایت و راهنمای وی فرستاده است. (شوری، آیات 13 تا 16 و آیات دیگر)
مهمترین و کاملترین کتب آسمانی و وحیانی که در اختیار بشر قرار گرفته، کتاب وحیانی و آسمانی قرآن است. لذا خداوند از انسانها خواسته تا از این کتاب جامع و کامل استفاده کرده و بر دین اسلام باشند تا بتوانند سعادت را نه تنها در دنیا بلکه در آخرت برای همیشه به دست آورند. (آل عمران، آیه 19)
اما مردم به جای استفاده از قرآن به عنوان کتاب زندگانی و هدایت، از قرآن تنها به عنوان یک کتاب در کنار کتب دیگر بهره گرفتهاند. این در حالی است که خداوند به انسانها هشدار میدهد که تنها راه هدایت، آن است که کتابهای آسمانی از جمله کتاب قرآن را تنها کتاب زندگی بدانند و با قوت آن را در اختیار گیرند و در همه زندگی و ابعادش از آن بهره برند. (بقره، آیه 63) پس هرگونه بهرهگیری التقاطی از قرآن و دیگر کتب آسمانی نمیتواند انسان را به هدف برساند؛ زیرا اگر قرآن تبیان و روشنگر همه چیز است (نحل، آیه 89) میبایست همه نیازهای بشر را در زندگی برآورده سازد و چیزی را فرونگذارد. لذا دیگر نیازی نیست تا انسانها برای دستیابی به پاسخی، به کتاب دیگری مراجعه کنند و نیاز خویش را از طریق آن پاسخ دهند.
به سخن دیگر، قرآن کتاب جامع و کاملی است که همه ابعاد زندگی بشر را دربر میگیرد و به همه آنچه برای کمال و رسیدن به حقیقت نیاز دارد، بیان کرده است. در این صورت مراجعه به غیرقرآن برای دستیابی به کمال یا حقیقتی، به معنای مهجوریت قرآن است.
مهجوریت قرآن به این است که انسان به جای استفاده از قرآن جهت پاسخگویی به پرسشها و نیازها، به سراغ غیرقرآن برود و راهکار را از غیر آن بخواهد. علت این مراجعه به غیر قرآن، به هر عنوان که باشد عین مهجورسازی قرآن است.
اگر برای یک مشکل روانی یا اجتماعی نخواهیم از قرآن بهره بریم، به این معناست که در وعده خداوند جهت هدایت بشر تردید روا داشتهایم و اگر در مراجعه به قرآن و استنباط نظریه و راهکار نتوانیم موفق باشیم، باید در بیان، روشن بودن، تبیان و روشنگری قرآن شک داشته باشیم. در حالی که خداوند قرآن را کتاب کامل، جامع، روشن و مبین دانسته است.
به سخن دیگر، لازم است قرآن را سبک زندگی خویش قرار دهیم و همه چیز را از او بخواهیم و بر مدار روش و اهداف آن حرکت خود را سامان دهیم و قوانین و احکام آن را در زندگی برای حل مشکلات به کار گیریم و نظریههای روانشناسی، اخلاقی، جامعهشناسی، سیاسی و مانند آن را درعلوم انسانی و علوم پایه و مانند آن به کار بریم؛ وگرنه با هرگونه عدم بهرهمندی از قرآن در هر زمینه یا جهتی از جهات، قرآن را مهجور ساخته و از زندگی خویش به کناری نهادهایم.
مسلمانان در عصر بعثت در حضور پیامبر(ص) به جای اینکه قرآن را سبک زندگی خویش قرار دهند، به نظریهها و فرضیهها، قوانین و داوریهای دیگران مراجعه میکردند و با این رفتار خویش قرآن را مهجور میساختند. از این رو پیامبر(ص) از رفتار امت گلایه و شکایت میکند. (فرقان، آیه 30)
براساس گزارشهای قرآنی تنها بخشی از مومنان، به قرآن به عنوان کتاب هدایتی جامع و کامل نگاه میکردند و با اعتقاد کامل بدان پایبند بوده و ایمان داشته و عمل میکردند. (رعد، آیه 1؛ حاقه، آیات 38 تا 41) این گروه از معتقدان به قرآن همان خردمندان یا اولوالالباب هستند که عقل خویش را به کار گرفته و دانستهاند که تنها در چارچوب قرآن است که میتوانند به کمال مطلق دست یابند.(آلعمران، آیه 7؛ رعد، آیه 19؛ ابراهیم، آیه 52؛ آیه 29) آنان با توانایی که دارند، میتوانند حقایق قرآن را حتی در میان متشابهات آن دریابند و راه زندگی خویش را براساس آن سامان دهند. (آلعمران، آیه 7؛ رعد، آیه 19)
اینان میتوانند با مراجعه به آموزههای قرآنی، نظریههایی را برای مشکلات و مسائل زندگی به دست آورند. بنابراین، چیزی در زندگی نیست که بر ایشان پوشیده ماند و نتوانند پاسخی برای پرسشهای خویش از قرآن نیابند.(همان)
قرآنیسازی جامعه
برای این که قرآن از مهجوریت بیرون آید و به عنوان کتاب سبک زندگی در جامعه مطرح شود و نظریههای روانشناسی، رفتارشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، هستیشناسی و مانند آن، از آن استنباط گردد و به کار گرفته شود، لازم است تا صاحبان خرد و اولوالالباب در این امر مشارکت جدی کرده و با یاری اولیای امور سیاسی و اجتماعی، آن را نهادینهسازی کنند.
از نظر قرآن، هر چند که قرائت و تلاوت و حفظ قرآن تاثیرگذار است، ولی آنچه حقیقت قرآن را برای شخص و جامعه آشکار میسازد، بهرهمندی از قرآن در همه ابعاد زندگی است. از این رو تدبر و تفسیر قرآن به عنوان گامی برای استنباط و نظریهسازی مورد توجه قرار گرفته است تا خردمندان با بهرهگیری از آیات قرآنی به نظریهپردازی اقدام کرده و جامعه را براساس نظریههای قرآنی، سامان و شکل دهند و سبک زندگی مردم را براساس آن متحول سازند. این همان معنای واقعی تدبر و تلاوت حقی قرآن است که خداوند در آیه 82 سوره نساء و آیه 121 سوره بقره بر آن تاکید کرده است.
حضرت امام صادق(ع) درباره مفهوم واقعی «یتلونه حق تلاوته» میفرماید: آیات آن را به دقت بخوانند و حقایق آن را درک کنند وبه احکام آن عمل نمایند و به وعدههای آن امیدوار و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستانهای آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند. به خدا سوگند منظور حفظ آیات وخواندن حروف و تلاوت سورهها و یاد گرفتن اعشار و اخماس (تقسیماتی که در قرآن میشود مانند تقسیم به سی جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن) آن نیست. آنها حروف قرآن را حفظ کردند، اما حدود آن را ضایع ساختند منظور خداوند از حق تلاوت این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند؛ چنان که خداوند میفرماید: این کتابی است که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند.»
(تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 120، تفسیر صافی، ج4، ص 315 و نیز میزان الحکمه، ج 8، ص 84، ر 16217، چاپ اول، سال 1363)
تدبر به معنای تعمق و شناخت نهایت و پیامدهای هر آیه و آثار و تبعات آن است. تدبر به معنای بهرهگیری از نظریههایی است که در هر آیه وجود دارد تا با آن زندگی را تفسیری درست کرد وبراساس روشها واصول آن، زندگی را سامان بخشید. از این رو امیرمومنان علی(ع) میفرمایند: «الا لاخیر فی قرائه لیس فیها تدبر، آگاه باشید در آن قرائت قرآنی که تدبر نباشد هیچ خیری (یعنی خوبی و رشد عقلانی و معنوی) وجود ندارد»، (میزان الحکمه، ج8، ص88، ر 16234).
جامعه اسلامی باید در همه بخشها و ابعاد فکری و عملیاش، قرآنی باشد. این در حالی است که جامعههای کنونی مسلمانان با همه مشکلاتی که دارند، به سبب تفکر التقاطی دچار بحران شدهاند. جوامع کنونی، بخشی از نظریههای حقوقی را از اسلام و بخشی را از قوانین رومی وایرانی و سنتها و مانند آن گرفته است. از این رو نمیتواند خانوادهها را چنان که خواسته اسلام است سامان دهد و مشکلاتی را برای شوهران وزنان وفرزندان و در نتیجه جامعه پدید میآورد.
در حوزه اقتصادی نیز نیم بند عمل میشود و ترکیبی از نظریههای غربی سرمایهداری و افکار شرقی و اسلامی به عنوان نظریههای اقتصادی در بانکداری و بازار عمل میشود و نتایج آن همین وضعیت نابسامان کنونی در حوزه اقتصاد است.
در علوم انسانی، نیز نظریاتی التقاطی در حوزههای روان شناسی و جامعهشناسی و علوم سیاسی و مانند آن به کار گرفته می شود و جامعه در یک ملغمه و شوربایی گرفتار میشود که نمیتواند خود را رها سازد و به سامان برسد.
برای رهایی از این وضعیت لازم است که جامعه یا رومی روم یا زنگی زنگ باشد و هرگونه ترکیب التقاطی نمیتواند انسان و جامعه را رهایی بخشد. بنابراین لازم است تا با تدبر در آیات قرآنی، نظریههای مناسب با هر حوزه به دست آید و با کمک اولیای امور سیاسی و اجتماعی عملیاتی شود و جامعهسازی براساس آموزهها و نظریههای قرآنی شکل گیرد.
هر امت و جامعهای باید براساس آموزههای وحیانی، مسیر زندگی خویش را بیابد و سبک زندگیاش را براساس آموزههای آن سامان دهد، در غیر این صورت نمیتوان مدعی ایمان به شریعت و کتابی بود که بر خلاف آن رفتار میشود. خداوند بارها در آیات قرآن به این نکته توجه داده است که تنها زمانی میتوان مدعی ایمان واقعی شد که کتب آسمانی را خواند و در آن تفکر و تدبر کرد و براساس آموزههای آن عمل کرد و هیچ کوتاهی نکرد و دنبال قوانین طاغوتی نرفت. (مائده، آیات66 و 68)
خداوند به صراحت کسانی را که التقاطی عمل میکنند و بخشی از فرهنگ و سبک زندگی خویش را از آموزههای قرآنی و بخشی دیگر را از آموزههای دیگران میگیرند، به عنوان کافر معرفی کرده (بقره، آیه 85) و به آنان هشدار میدهد که این گونه رفتار التقاطی هیچ سودی برای آنان و جامعه ایشان نخواهد داشت. (اعراف، آیات52و 53)
بنابراین، هرگونه تفکر و عمل التقاطی از نظر قرآن عین مهجوریت قرآن است؛ زیرا کسانی که قرآن را سبک زندگی خویش قرار میدهند میبایست در همه زندگی خویش آن را به کار گیرند و آن را به عنوان راهنمای کل و جامع و کامل و تمام قبول کنند و تردیدی در هیچ یک از آموزههای آن نداشته و در انجام و عمل بدان کوتاهی نکنند.
تجویز هر گونه نظریه بیرون از آموزههای قرآنی و عمل به نظریههای دیگر غیرقرآنی به معنای مهجوریتی است که خشم خداوند و گلایه پیامبر(ص) را در آخرت نسبت به امت به همراه خواهد داشت. بنابراین، نخبگان جامعه و خردمندان میبایست با تمام تلاش و جدیت این معنا را پیگیری کنند که نظریههای قرآنی را در همه ابعاد به دست آورده و در اختیار مردم قرار دهند تا آنان در زندگی خویش به کار گیرند. هرگونه کوتاهی به ویژه از سوی خردمندان جامعه و اولیای امور در مرحله نخست جز خشم الهی چیزی را به همراه نخواهد داشت، چنانکه کوتاهی مردم پس از ارائه راهکارها و نظریهها نیز به معنای مهجوریت قرآن بوده و جز سرگردانی و بدبختی برای جامعه در دنیا و خشم و عذاب الهی در آخرت ثمری نخواهد داشت.