اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیفرهنگیمعارف قرآنی

بررسي جنبه هاي مثبت نگري

كساني كه فقط نيمه خالي ليوان را مي بينند
بررسي جنبه هاي مثبت نگري براساس قاعده قرآني حمل بر صحت
شايد بارها زن و مردي را در گوشه اي ديده ايد كه با هم سخن مي گويند و برخي رفتارهاي عجيب و غريب آنان توجه شما را جلب كرده است. هم چنين در بوستان هاي شهري دختر و پسري را در حال گردش و قدم زدن مشاهده كرده ايد كه در گوشه اي بر ميزي نشسته و با هم گفت وگو مي كنند و بگو و بخند نگاه ها را متوجه آنان كرده است. در اين جا چه تصويري از رابطه آنان ارايه مي دهيد و با خود درباره نسبت ها و رابطه هاي آنان چگونه مي انديشيد؟

براساس قواعد قرآني و اسلامي، هرگونه بدگماني درباره ديگران نادرست و در برخي از موارد گناه است و خود را بايد آماده مجازات دنيوي و اخروي كنيد؛ چرا كه هر گناهي آثار خود را در همين دنيا نيز به جا مي گذارد و اگر نسبت به بدگماني خود توبه و استغفار نكنيد دچار بلايي مي شويد كه خود سبب آن شده ايد.

قرآن فرمان مي دهد كه در اين گونه موارد مشكوك و شبهه ناك رفتار و فعل مسلمان را بايد بر جنبه خوب و صحيح آن حمل كنيد و رابطه آنان را رابطه اي براساس زن و شوهري و برادر و خواهري و محرميت و مانند آن قلمداد نمائيد.اين مثبت نگري همان چيزي است كه از آن به قاعده حمل بر صحت ياد مي شود.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا آموزه هاي قرآني را در اين باره تبيين كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

از خوب نگري تا درست نگري

مثبت نگري به معناي نداشتن نگاه منفي به جهان و جهانيان و كارها و رفتارهاي آنان، يكي از مهم ترين اصول عقلاني است كه شريعت مقدس اسلام نيز آن را تأييد و امضا كرده است.

بارها شنيده ايد كه كسي به شما بگويد در مسايل، منفي نگر نباش و جنبه هاي مثبت قضيه را نيز در نظر بگير و يا اين كه چرا اين قدر بددلي مي كني؟

در داستان گاليور، شخصيتي كوتوله به نام «گلام» وجود داشت كه اين خصلت منفي بافي، ويژگي اصلي او بود. كوتوله منفي باف سفرهاي گاليور با تكيه كلام «من مي دونستم موفق نمي شيم!» نماد انسان منفي باف بود. او به دنبال هر اتفاق خوب يا بدي كه رخ مي داد با لحن نااميد كننده خاصي، همه چيز را به فال بد مي گرفت و هميشه مي گفت «من مي دونم همه كارهاي ما بي فايده است». «آخرش گرفتار مي شويم.» «آخرش ما از بدبختي مي ميريم».

اين شخصيت، هرگز به جنبه هاي مثبت وقايع و توانايي هاي خود و گروه همراهش باور نداشت و ترس را به گروه انتقال مي داد. چنين شخصيت هايي وقتي به جهان نگاه مي كنند تنها نيمه خالي ليوان را مي بينند و بي توجه به نيمه پرليوان، آدمي را در تنگناهاي رفتاري قرار مي دهند. تلقين چنين افرادي موجب مي شود تا جهان براي انسان چون زنداني تنگ و تاريك شود و افسردگي و بيهودگي و پوچي همه وجودش در برگيرد. افرادي مانند صادق هدايت در داستان هاي خود چنين روحيه اي را القا مي كنند و خوانندگان خود را در نهايت به خودكشي سوق مي دهند؛ زيرا بذر نوميدي و پوچي را در وجود ايشان مي پاشند و با هر داستاني آن را آبياري مي كنند. همين مساله منفي بافي و منفي نگري بود كه خود نويسنده را به خودكشي سوق داد و در اوج نوميدي مرگ خود را رقم زد.

كساني كه منفي باف و منفي نگر نسبت به هستي و جهان هستند، آنهايي هستند كه يا باوري به خدا ندارند و يا آن كه هم چون مشركان براي هستي و آفرينش، هدف و حكمتي قايل نيستند و يا آن كه منكر ربوبيت الهي هستند، لذا گرفتار بيهودگي و پوچي مي شوند. چنين انسانهايي نسبت به رفتارهاي خود نيز نگاهي منفي دارند و هيچ اعتقادي به درستي و راستي كارهاي خويش ندارند.

اين ها گروه نخست انسان هاي منفي نگر و منفي باف هستند كه كليت نظام هستي را زير سؤال مي برند دسته دوم كساني اند كه اين كژنگري و كژبيني را نسبت به كارهاي ديگران دارند.

دسته دوم نيز خود به دو گروه تقسيم مي شوند؛ چرا كه گاه در خوبي و زشتي كارهاي ديگران ترديد روا مي دارند و گفت وگوي زن و مرد و دختر و پسري را در گوشه پارك به معناي رابطه بيرون از چارچوب هاي عقل و شريعت مي دانند و بر امري زشت و قبيح آن را حمل مي كنند؛ و گروه ديگر نيز در درستي كاري شك مي كنند و صحت آن را زير سؤال مي برند.

به سخن ديگر، گاه منفي نگري نسبت به اين است كه كار خوب ديگري ديده نمي شود يا آن كه درستي آن كار ديگري به چشم نمي آيد.

بدگماني ، ممنوع

قاعده صحت كه در قرآن و قوانين فقه اسلامي مطرح شده، حوزه مسايل اخلاقي و رفتاري را در برمي گيرد. اين بدان معناست كه مثبت نگري به عنوان يك بينش و نگرش بايد در مومنان وجود داشته باشد و تقويت شود.

چنان كه گفته شد، مثبت نگري و قاعده صحت دست كم داراي دو معناست كه هر كدام نيز دلايل، آثار و احكام مخصوص به خود را دارد:

1-قاعده صحت به معناي حمل فعل مسلمان بر جهت خوب و صحيح آن يكي از قوانين اخلاقي و فقه اسلامي است كه در حقيقت به معناي خوب نگري به رفتار و كردار ديگران است؛ چرا كه مراد از صحت در اين جا به معنايي است كه در برابر آن قبيح قرار مي گيرد. يعني گاه شخص رفتاري را از ديگران مي بيند كه مي تواند آن را بر زشت و قبيح حمل كند و يا مي تواند بر كار خوب و زيبا حمل نمايد. مانند گفت وگوي دختر و پسر و بگو و بخند آنان را كه مي تواند به رابطه محارم حمل كند و يا رابطه حرام بداند.

خداوند در آيه 83 سوره بقره مي فرمايد؛ قولوا للناس حسنا؛ با مردم خوب، سخن بگوييد. امام صادق(ع) در تفسير آيه مي فرمايد: لاتقولوا الا خيراً حتي تعلموا ما هو؛ تا زماني كه به حقيقت كار ديگران يقين پيدا نكرديد، جز نيكي و خوبي چيز ديگري درباره آنان نگوييد.(تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 94، حديث 265)

هم چنين خداوند در آيه 12 سوره حجرات مي فرمايد: يا ايها الذين آمنوا اجتنبوا كثيرا من الظن؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد از بسياري از گمان ها پرهيز كنيد. مراد از اين ظن و گماني كه مي بايست از آن پرهيز كرد، همان سوءظن و بدگماني نسبت به مؤمنان است. به اين معنا كه مؤمنان بايد نسبت به مومنان ديگر خوش گمان باشند و از بدگماني اجتناب ورزند؛ چرا كه خداوند در آيه 12 سوره نور مؤمنان را تشويق مي كند تا نسبت به يك ديگر خوش گمان باشند و حسن ظن داشته باشند: لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المومنان بانفسهم خيراً و قالو هذا افك مبين؛ چرا هنگامي كه آن ]بهتان[ را شنيديد، مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند: «اين بهتاني آشكار است»؟

به اين معنا كه هرگاه درباره مومني حتي سخن ناروا و بهتاني شنيديد، آن را منكر شويد و با خوش گماني صحت رفتار و كردار ديگران را توجيه كنيد؛ نه اين كه بهتان را بپذيريد.

در حقيقت، مؤمنان بايد نسبت به هم خوش گمان باشند و رفتارهاي ديگران را بر كارهاي خوب حمل كنند نه بر كار زشت؛ و اگر درباره رفتار ديگري سخنان ناروايي شنيدند آن را نيز تا مي توانند توجيه كرده و بر كار خوب و راست حمل كنند نه اين كه با بهتان زنان همراه شوند. بنابراين شخص بايد خود را جاي ديگري قرار دهد و چنان كه نمي پسندد كسي درباره خودش گمان بد برد، نپسندد تا درباره ديگران گمان بد برده شود و يا چنين گمان بدي شايع و پخش شود.

قاعده صحت براساس اين معنا، يك حكم تكليفي است. به اين معنا كه مومنان مكلف هستند تا در حق ديگران گمان خوب برده و كارهايشان را بر وجه خوب حمل كنند و هرگونه احتمال بدي را از شخص دور دانند و منكر كار زشت از سوي وي شوند.

چنين تفكري موجب مي شود تا جامعه در امنيت رواني و اخلاقي قرارگيرد و نگاههاي مشكوك و ترديدآميز درباره رفتارهاي ديگران برداشته شود و جامعه را از نظر اخلاقي در امنيت ترسيم كنند. اين درحالي است كه در جامعه بيمار نه تنها خوبي ها و زيبايي ها به چشم نمي آيد بلكه كوچكترين حركتي، شايعه شده و به طور فحشا گسترش مي يابد و امنيت رواني و اخلاقي جامعه در معرض خطر قرار مي گيرد.

اسلام و قرآن براي افزايش امنيت رواني و اخلاقي جامعه تلاش كرده تا آن جايي كه مي شود رفتارها بر وجه خوب و زيباي آن حمل شود و به سادگي به احتمال شك و ظني حرمت ها شكسته نشود و حريم ها مورد تعرض قرارنگيرد و اخلاق اجتماعي بحران زا نمايش داده نشود.

2. قاعده صحت گاه به معناي حمل فعل ديگران بر تماميت اجزاء و شرايط آن است كه از آن به درست نگري تعبير مي شود. براي مثال، اگر در معامله اي چون خريد و فروش، ازدواج، طلاق، وكالت و مانند آن، از جهت حكم وضعي ترديد شود كه آيا با شرايط و اجزاي كامل انجام شده يا خير؟ براساس قاعده صحت يادشده، به درستي و صحت معامله به نحو كامل حكم مي شود. (مصباح الاصول، تقرير درس آيت الله خويي، ج3، ص322)

مهمترين دليل برقاعده صحت به معناي دوم آيه نخست سوره مائده است كه خداوند در آن مي فرمايد: اوفوا بالعقود، به پيمانها و عقدها وفا كنيد. دراين آيه واژه العقود كه جمع محلا به الف و لام است مفيد عموم مي باشد. به اين معنا كه مكلفان موظف هستند تا هرجا عقدي را ديدند آن را بر صحت ببينند و آثار صحت را بر آن مترتب نمايند، مگر آن كه به صورت قطعي فساد آن عقد روشن باشد. بنابراين هرگاه در عقدي شك و ترديد شود كه آيا داراي خصوصيات و اجزاي تاثيرگذار در صحت است يا خير؟ براساس عموم اين آيه مي بايست حكم به واجدبودن و تماميت عقد حكم شود و آثار صحت بر آن جاري گردد. (فرائد الاصول، شيخ انصاري، ص415 چاپ سنگي و ج2، ص717 چاپ جديد)

دليل ديگر قاعده صحت، آيه 29 سوره نساء است كه خداوند در آنجا مي فرمايد: «يا ايهاالذين آمنوا لا تأكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجاره عن تراض منكم؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد-مگر آنكه داد و ستدي با تراضي يكديگر، از شما (انجام گرفته) باشد.

در اين آيه اين معنا مورد تاكيد است كه تجارت در صورت رضايت طرفين صحيح است و اگر شك كنيم آيا اجزاء و شرايط آن كامل بوده، يا خير؟ مي توانيم با تمسك به اطلاق «تجاره عن تراض» صحت آن را نتيجه بگيريم.

برخي ها استدلال به دو آيه يادشده را ضعيف دانسته اند؛ زيرا آيه تنها در مورد تجارت و عقود است، درحالي كه قاعده صحت، صحت و درستي همه افعال و كارهاي مكلفان را اثبات مي كند كه شامل عبادات و ايقاعات و مانند آن مي شود.

همچنين برخي گفته اند، تمسك به آيه در مورد شك در اجزاء و شرايط، از باب استدلال به عام در شبهه مصداقيه است كه براساس نظر مشهور، حجت نيست. (فرائدالاصول، شيخ انصاري، ص 415، چاپ سنگي و ج2، ص717 چاپ جديد و نيز دررالفوايد، ج2، ص606 تا 608)

البته آيات نافي عسر و حرج نيز مي تواند براي اثبات اين معناي دوم مورد استفاده و استدلال قرار گيرد. از جمله آيه 87 سوره حج كه مي فرمايد: ما جعل عليكم في الدين من حرج؛ در دين حرجي قرار داده نشده است. همچنين مي توان به آيه 185 سوره بقره استدلال كرد كه مي فرمايد: يريدالله بكم اليسر و لايريد بكم العسر؛ خداوند براي شما اراده آساني كرده نه اراده سختي.

عدم پذيرش اصالت صحت در موارد گوناگون، سبب نابساماني نظام زندگي بشر مي شود؛ زيرا راه صحت طلاق كه آيا همراه با شهود عدل بوده يا خير؟ و نيز اين كه در مبادلات اقتصادي آيا صاحبان اموال از مالكيت صحيح برخوردارند يا خير؟ و يا اين كه خوراك و پوشاك مصرفي آيا ازطريق سبب هاي شرعي توليدشده يا خير؟ و اموري مانند آن، تنها در گرو استناد به قاعده صحت مي تواند درست شود و در غير اين صورت نظام زندگي دچار مشكلات توانفرسايي خواهدشد و كسي نمي تواند به اعمال و افعال ديگران اطمينان يابد.

به عبارت ديگر مرد نمي تواند اطمينان يابد كه لباسي كه زن وي شسته به گونه اي بوده كه نجاست را برطرف كرده يا آن كه همچنان نجاست باقي است، چرا كه به آب كر نشسته و يا نجاست را از ميان نبرده است. همچنين معامله اي كه صورت گرفته معامله حلال و درستي بوده يا آن كه به سبب اموري صحيح نبوده و نمي توان از آن چيز خريداري شده، استفاده كرد؟

اين مسائل است كه زندگي آدمي را دچار مشكل مي كند مگر آن كه حكم به صحت و درستي اعمال و معاملات ديگران شود و از آنها استفاده كرد.در زندگي انسان بسياري از مسائل روزانه با اصالت صحت تصحيح و قابل استفاده مي شود. بنابراين به حكم آن كه اسلام سختي زندگي را نخواسته مي توان حكم كرد كه تمام افعال ديگران صحيح و درست است مگر آن كه خلاف آن ثابت شده باشد.

شما مي توانيد كاربردهاي بسياري براي اصالت صحت به معناي دوم در زندگي خود پيدا كنيد. آن چه بيان شد تنها گوشه اي از مسائل روزمره است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا