باور به مشیت الهی و نقش آن در زندگی
در مطلب پیش رو نویسنده با بیان چیستی مشیت الهی و مصادیقی از آن در هستی، به بررسی آثار اعتقاد به مشیت خداوندی در زندگی پرداخته است.
مشیت به معنای خواست، قبل از اراده تحقق مییابد. مشیتهای الهی، خواستههای حکیمانه الهی است که گاه در چارچوب سنتهای الهی خود را نشان میدهد. بنابراین، پیش از هر ارادهای بر انجام کاری، مشیتی تحقق مییابد. البته همان طوری که مشیت الهی قبل از اراده الهی است؛ همچنین مشیت انسانی قبل از اراده انسانی است، البته با این تفاوت که انسان نمیتواند هر چیزی را مشیت کند؛ زیرا مشیتهای انسانی تنها در چارچوب مشیتهای الهی میتواند سامان یابد؛ چون هیچ کسی نمیتواند مشیت و خواستهای داشته باشد که بیرون از نظام حاکم بر هستی باشد که همان مشیت الهی است؛ بلکه هر مشیت انسانی بیرون از مشیت الهی به معنای خواستهای نامعقول تلقی میشود که معنا و مفهوم دیگری از خروج از مشیت الهی است.
به سخن دیگر، انسانها تنها در چارچوب مشیتهای الهی و اصول حاکم بر هستی و سنتهای الهی حاکم بر جان و جامعه و جهان میتوانند خواستهای معقول و منطقی داشته باشند و آن را در قالب اراده و عمل، اجرایی کرده و تحقق بخشند. به عنوان نمونه اصل جاذبه به عنوان یک سنت الهی حاکم بر جهان مادی اجازه نمیدهد انسان هر دو پا را همزمان بلند کند؛ زیرا با این کار سقوط میکند. پس اگر مشیت شخصی این باشد که هر دو پا را همزمان بدون نگه داشتن چیزی بلند کند، کار غیرمعقول و غیرمنطقی بر خلاف سنتها و قوانین حاکم بر طبیعت را مد نظر قرار داده است و اراده انجام آن چیزی جز سقوط نیست. اما اگر بخواهد هر بار یک پای خویش را بلند و سپس جا به جا کند، چنین خواسته و مشیتی در چارچوب سنتها و قوانین حاکم بر طبیعت است. بنابراین میتواند در قالب اراده آن را تحقق بخشد؛ چنانکه ما در راه رفتن چنین میکنیم.
خدا در آیات چندی بر این نکته تاکید دارد که مشیت الهی همواره مقدم بر مشیت انسانی است؛ زیرا انسان تنها در چارچوب مشیتهای الهی میتواند مشیت و خواستهای داشته باشد. چنانکه میفرماید: وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا؛ و تا خدا نخواهد شما نخواهيد خواست، قطعا خدا داناى حكيم است.(انسان، آیه 30) و نیز میفرماید: وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ؛ و تا خدا پروردگار جهانیان نخواهد، شما نيز نخواهيد خواست.(تکویر، آیه ۲۹)
مصادیقی از مشیتهای الهی
از آنجا که مشیتهای الهی، همه خواستههای الهی است که در هستی و آفرینش در قالب سنتها و قوانین و مانند آنها تحقق مییابد، نمیتوان جایی را یافت که مشیت الهی در آنجا جاری و ساری نباشد. پس اگر مشیت الهی در قالب سنتهای الهی در جان و جامعه و جهان جاری است و جایی از هستی نیست که مشیت الهی در آن جاری نباشد؛ بر همین اساس همه چیز به نوعی به مشیت الهی وابسته است. در آیات قرآنی به مهمترین مصادیق از مشیتهای الهیاشاره شده است:
1- آفرینش: از نظر قرآن، آفرینش موجودات، در قلمرو مشیّت خدا تحقق مییابد(مائده، آیه 17؛ آل عمران، آیه 47؛ نور، آیه 45؛ قصص، آیه 68) چنانکه توسعه و گسترش آفرینش نیز بر اساس همین مشیت است.(فاطر، آیه 1)
2- اختلاف امتها: با نگاهی به آموزههای قرآن میتوان گفت اختلاف امتها و یکدست نبودن امّتها و وجود اختلاف میان گروههاى انسانى، بر اساس مشیّت و خواست خداوند است(هود، آیه 118؛ نحل، آیه 93)
3- اراده و اختیار انسان: اختیار انتخاب خوب و بد و زشت و زیبا و حق و باطل و همچنین مسائل مهمی چون انتخاب دین، در چارچوب مشیت الهی است. از نظر قرآن، اختیار انسان در انتخاب دین، در قلمرو مشیّت الهى قراردارد(مائده، آیه 48؛ هود، آیه 118؛ نحل، آیه 93) همچنین مشیّت خداوند، به هدایت اختیارى انسانها تعلّق گرفته است و کسی مجبور نیست، بلکه به اختیار و انتخاب خویش راه ضلالت یا هدایت را بر میگزیند.(انعام، آیات 35 و 148 و 149؛ رعد، آیه 31؛ نحل، آیه 9)
4- اعطای حکومت: مشیّت الهى، منشأ اعطاى ملک به افراد است.(آل عمران، آیه 26؛ بقره، آیه 247)
5- اعطای فرزند: اعطای فرزند حتی تکفرزندی، دوقلو و چند قلو، پسر و دختر در چارچوب مشیت الهی است. (آل عمران، آیات 40 و 47؛ شوری، آیه 49)
6- هدایت تشریعی و ایمانآوری: مشیت الهی بر این است که هر کسی که هدایت تکوینی و تقوای فطری را مراعات کند، از هدایت تشریعی بهرهمند میشود. (بقره، آیات 2 و 3) بنابراین، مشیت الهی بر این قرار نگرفته است که همگی ایمان بیاورند و از هدایت تشریعی بهرهمند باشند. البته اگر خدا مشیت میکرد چنین میشد ولی چنین مشیتی ندارد که همگان ایمان بیاورند.(یونس، آیه 99؛ انعام، آیات 109 و 111)
7- امداد به مجاهدان: امداد الهی نسبت به مجاهدان از مشیت الهی است که تخلفناپذیر خواهد بود.(آل عمران، آیه 13؛ روم، آیه 5)
8- سنت امهال: مهلتدهى خداوند به کافران، ناشى از مشیّت وى، نه ناتوانى و عجز او است.(نساء، آیات 131 و 133)
9- بخشش گناه: بخشش گناهان انسان، به مشیّت خداوند است(بقره، آیه 284؛ آل عمران، آیه 129؛ نساء، آیات 48 و116؛ مائده، آیه 40؛ فتح، آیه 4) از نظر قرآن، مالکیّت و فرمانروایى مطلق خداوند، علت نفوذ مشیّت او در بخشش انسانها است.(همان)
10- بازداشت برادر یوسف: از نظر قرآن مشیتهای الهی تنها در کلیات نیست، بلکه حتی در مسائل جزیی و امور فردی و شخصی نیز جاری است؛ چنانکه مشیت الهی به بازداشت برادر یوسف تعلق گرفته است.(یوسف، آیه 76) بنابراین نباید مشیتهای الهی را جاری در امور کلی دانست، بلکه در همه هستی حتی در کوچکترین جزئیات نیز این مشیت الهی است که جاری و ساری است و چیزی بیرون از مشیت الهی تحقق نمییابد.
در آیات قرآن مشیت الهی در امور دیگری چون اجابت دعا(انعام، آیات 40 و 41)، اعطاى فضل(آل عمران، آیه 73، مائده، آیه 54)، اعمال مشرکان(انعام، آیه 137)، افشاى منافقان(محمد، آیه 30)، امور خارقالعاده(آل عمران، آیات 40 و 47)، انفاقات الهی به خلق(مائده، آیه 64)، بارش تگرگ(نور، آیه 43)، برگزیدگى طالوت(بقره، آیه 247)، برگزیدن انبیا(بقره، آیه 90؛ آل عمران، آیه 179)، بعثت انبیا(فرقان، آیات 51 و 52)، بهرهمندى از رحمت(یوسف، آیه 56؛ اسراء، آیه 54)، بهرهمندى از علم(بقره، آیه 255)، بیان سنتها(نساء، آیه 26)، بینایى و کورى(یس، آیات 64 و 66)، پاداش(بقره، آیه 261)، پذیرش توبه(نساء، آیات 26 و 27)، پراکنده شدن ابرها(روم، آیه 48)، پیروزى اسلام(توبه، آیه 33؛ فتح، آیه 28)، پیروزى انبیا(حشر، آیه 6)، پیروزى حق(انفال، آیات 7 و8)، پیروزى رومیان(روم، آیات 2 تا 5)، پیروزى مجاهدان(آل عمران، آیه 13)، سنت و قانون تاثیر علل (انعام، آیه 111)، تاثیر نفخ صور(زمر، آیه 68)، تاخیر در کیفر(نساء، آیه 133)، تدبیر امور انسانها(اعراف، آیه 89)، ترفیع درجات(اعراف، آیات 175 و 176)، ترک جنگ(نساء، آیات 88 تا 90)، تزکیه(نساء، آیه 49؛ نور، آیه 21)، تشریع احکام(نساء، آیه 26)، تشکیل امت واحده(مائده، آیه 48؛ شوری، آیه 8)، تعدد شرایع(مائده، آیه 48)، تغییر نسل(نساء، آیه 133؛ انعام، آیه 133)، ثبات قدم(ابراهیم، آیه 27)، جنین(آل عمران، آیه 6)، حاکمیت(آل عمران، آیه 26؛ اعراف، آیه 128)، حاکمیت مستضعفان(اعراف، آیه 137؛ قصص، آیات 5 و 6)، حرکت باد(شوری، آیات 32 و 33)، حرکت کشتیها(همان)، حشر جنبندگان(شوری، آیه 29)، حفظ آبرو(محمد، آیه 30)، حفظ از گمراهى(کهف، آیات 74 تا 80)، حقپذیرى(فاطر، آیه 22)، خلقت انسان(روم، آیه 54)، درک قرآن(حج، آیه 16)، دشمنى با انبیا(انعام، آیه 112)، دفع ضرر(اعراف، آیه 188)، دگرگونى دلها(مائده، آیه 41)، ذلت(آل عمران، آیه 26)، رزق(رعد، آیه 26) و دهها مصادیق دیگر جاری و ساری است.
خاستگاه و منشأ مشیتهای الهی، حکمت الهی(بقره، آیه 220؛ آل عمران، آیه 6)، خبیر و بصیر بودن خدا(اسراء، آیه 30؛ شوری، آیه 27)، ربوبیت و پروردگاری(انعام، آیات 80 و 128)، عزت و رحمت(روم، آیه 5)، علم (بقره، آیه 247)، مالکیت و قدرت(نساء، آیات 132 و 133؛ بقره، آیه 284)، عظمت و فضل(آل عمران، آیه 74؛ حدید، آیه 21) و مانند آنها است.
آثار و نقش اعتقاد به مشیت الهی
از نظر قرآن، همان طوری که معادباوری نقش و تاثیر بسزایی در زندگی انسان و سبک آن دارد، باور به مشیت الهی و جریان آن بر همه هستی، نیز تاثیر شگرف و اساسی بر سبک زندگی افراد خواهد داشت. از این رو سبک زندگی مومنان به خدا و مشیت الهی با زندگی دیگران بسیار متفاوت است؛ زیرا اعتقاد به مشیت الهی در همه هستی، به معنای پذیرش تقدم مشیت الهی بر مشیت خود است. اینگونه باور موجب میشود تا انسان در کارها و کنشها و واکنشها نسبت به مسائل هستی و امور شخصی و اجتماعی و جمعی و فردی، نوع دیگر تحلیل کرده و توصیههای خاصی را ارائه یا بپذیرد.
به عنوان نمونه کسی که به مشیت الهی مانند مشیت پیروزی حق بر باطل اعتقاد دارد و خدا را مسئله خیر الفاتحین میداند، به طور طبیعی در برخورد با مشرکان و دشمنان به گونهای دیگر عمل میکند؛ چنانکه حضرت ابراهیم (ع) هیچ ترسی از مشرکان و بتان آنان نداشت.(انعام، آیه 74؛ اعراف، آیات 88 و 89)
همچنین مؤمنان به شعیب (ع)، معتقد به حاکمیّت مشیّت خداوند بر زندگى خود بودند و بر همین اساس تعاملات خویش را با مشرکان و کافران سامان میدادند و ترسی از تهدیدات دشمنان نسبت به اخراج سرزمینی و مانند آن نداشتند.(اعراف، آیات 88 و 89؛ قصص، آیه 27)
از نظر قرآن، هر کسی باید متوجه باشد که خواستهها و مشیتهای خویش را در چارچوب مشیتهای الهی بگنجاند؛ زیرا خروج از مشیت الهی چیزی جز ناکامی و شکست به دنبال نخواهد داشت و انسان را به عنوان موجودی غیرمنطقی و غیرعقلانی نشان میدهد. پیامبر(ص) از سوی خدا مامور میشود تا به مومنان ابلاغ کند که مشیت او در فعالیتهای تبلیغی و دعوت و مانند آنها تنها در چارچوب مشیت الهی کارساز و تاثیرگذار خواهد بود و بیرون از دایره مشیت الهی هیچ توان و قدرتی ندارد.(اعراف، آیه 188؛ یونس، آیه 49)
آن حضرت (ص) مامور است تا نه تنها به این اعتقاد توجه داشته باشد که مشیت هر انسانی از جمله خودش در چارچوب مشیت الهی معنا مییابد(مائده، آیه 40) بلکه باید آن را به دیگران نیز انتقال داده و ابلاغ کند. (اعراف، آیه 188؛ یونس، آیه 49)
توجّه نکردن به مشیّت خداوند بر هدایت انسانها، موجب ناامیدى اهل ایمان در هدایت کفّار میشود(رعد، آیه 31) بنابراین باید هر انسانی بویژه مشیت باوران به این نکته توجه کرده و رفتارها و توصیهها را در چارچوب آن سامان دهند.
کسانی که به مشیت الهی باور ندارند، در برابر نعمتها و برکات گمان میکنند که خودشان تاثیرگذار هستند، در حالی که باید باور داشته باشند که اگر خدا نخواهد هیچ نعمت و برکتی پایدار نخواهد ماند.(قلم، آیات 17 تا 20) بنابراین، اگر انسانی با نعمتی مواجه شد، برای بقای آن نه تنها به این نکته توجه داشته باشد، بلکه آن را بر زبان جاری سازد تا نعمت را از دست ندهد. به تعبیر قرآن، استثنا کردن(قلم، آیه 18) و گفتن «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّهًْ إِلَّا بِاللَّهِ»(کهف، آیه 39) نقش بسیاری برای حفظ و بقای نعمت دارد.
انسانهای باورمند به مشیت در برابر مشیتهای الهی تسلیم محض هستند(اعراف، آیات 88 و 89) و مشیت و خواستهای را فراتر از مشیت الهی و بیرون آن نمیخواهند.(همان؛ مائده، آیه 40)
از نظر قرآن، اعتقاد به مشیت الهی و تسلیم بودن در برابر آن، در سبک زندگی انسان بسیار تاثیر دارد. از همین رو، کسانی که به مشیت الهی باور دارند در زندگی خویش راه اعتدال و میانهروی را در پیش میگیرند. به تعبیر قرآن، اعتقاد به مشیّت و تقدیر خدا، در روزىدهندگى انسانها، زمینهساز اجتناب از بخل و افراط در انفاق و بخشش داراییها میشود و سبک زندگی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.(اسراء، آیات 29 و 30)
اصولا کسانی که به مشیت الهی در همه هستی باور دارند، از غرور و تفاخر و تکبر و خیال پردازی در امان هستند؛ زیرا اعتقاد به مشیّت نافذ و نیروى قاهر خداوند، بازدارنده آدمى از مغرور شدن به اموال دنیا است و شخص همان طوری که نسبت به نداشتهها اندوهگین نمیشود، نسبت به داشتهها و داراییها نیز گرفتار غرور و تکبر نمیشود.(کهف، آیات 34 و 39؛ حدید، آیات 22 و 23)
تسبیحگری از دیگر تاثیرات اعتقاد به مشیت الهی در زندگی است؛ چرا که اعتقاد به اراده قاهر و قدرت مطلق خداوند و بازگشت انسانها به سوى او، مقتضى تسبیح و تنزیه پروردگار است و انسان تنها خدا را پاک و منزه از هر عیب و نقصی میداند و این گونه در برابر عظمت الهی به تسبیح اشتغال میورزد و خود را دارای کمبودهای بسیار میشمارد.(یس، آیات 82 و 83)
شاید مهمترین تاثیری که برای اعتقاد به مشیت الهی در سبک زندگی باید بر شمرد، صبر و شکیبایی است که معتقدان به آن خواهند داشت؛ زیرا اعتقاد به مشیّت خداوند، موجب صبر کردن در مشکلات است. کسی که باور داشته باشد خدای علیم و حکیم و قادر و غنی هر چیزی را بر اساس حکمت سامان داده و خیرخواه مردم است، به طور طبیعی در برابر مشکلات و مصیبتها صبر و شکیبایی در پیش میگیرد.(کهف، آیات 66 و 69)
با نگاهی به آموزههای قرآن دانسته میشود که باور و اعتقاد به مشیت الهی همانند باور به معاد در سبک زندگی انسان بسیار تاثیرگذار است. بنابراین، باید آموزههای قرآن از جمله مشیت الهی و سنتهای برخاسته از آن همواره تعلیم داده شده و مورد توجه قرار گیرد تا انسان بتواند در مسائل روزانه زندگی خویش کنش و واکنشهایی مناسب با مشیت الهی داشته باشد.
این در حالی است که اکثر مردم به مشیّت خداوند جاهل و ناآگاه بوده(انعام، آیه 111) و همین ناآگاهى از مشیّت و تقدیر خداوند در رزق انسانها، سبب انتساب نعمتها به دانش بشرى(زمر، آیات 49 و52) و دیگر کنشها و واکنشهای منفی و نادرست و مشکلزا میشود، به گونهای که برخی گمان میکنند که ثروت برخی به سبب علم و دانش یا به سبب عنایت و تکریم الهی است، در حالی که چنین نیست.(زمر، آیات 49 و52؛ سباء، آیه 36؛ فجر، آیات 15 تا 17؛ حدید، آیات 22 و 23؛ زخرف، آیات 32 تا 35)