اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

باقیات صالحات و صدقه جاریه

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر قرآن انسانیت انسان در ایمان و عمل صالح است که زمینه ساز تقوای الهی و بهره مندی از مقامات بسیار از جمله خلافت الهی می شود و انسان را در دنیا و آخرت رستگار می سازد. دست یابی به کرامت در کنار شرافت برای انسان سخت نیست، بلکه بسیار آسان است به شرط آن که تقوای الهی را پیشه گیرد و تسلیم محض خدا بوده و به باید و نبایدهای الهی توجه داشته باشد. البته انسان با مرگ خویش توان عمل را از دست می دهد و در عالم برزخ نمی تواند کاری انجام دهد که موجبات رشد و افزایش درجات و کمالات او شود، مگر آن که اعمالی صالح در قالب باقیات صالحات داشته باشد که حتی پس از مرگ نیز ادامه می یابد و او را از فواید و آثارش بهره مند می سازد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های وحیانی اسلام مصادیق و آثار باقیات صالحات را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

چیستی باقیات صالحات

اصطلاح باقیات صالحات یک اصطلاح قرآنی است. خداوند در دو آیه به صراحت این اصطلاح را به کار برده و فرموده است: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا؛ مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكيهاى ماندگار و باقيات الصالحات از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد نيز بهتر بوده و اميد به ثمر دهى و نجات بخشى آنها بيشتر است.(کهف، آیه 46) و نیز در جایی دیگر می فرماید: وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا؛ و خداوند كسانى را كه هدايت يافته‏اند بر هدايتشان مى‏افزايد، و نيكيهاى ماندگار، نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش‏فرجام‏تر است.(مریم، آیه 76)

در این اصطلاح کلمه صالح که صفت است به جای موصوف نشسته است؛ زیرا مراد از صالحات ، اعمال صالح است نه چیز دیگر. هم چنین کلمه باقیات به معنای مانده از چیزی است؛ بنابراین مراد از باقیات صالحات آن اعمال صالح ماندگار و باقیمانده است. این بدان معناست که برخی از اعمال صالح است که وقتی انجام می شود، آثاری دارد که در حال مورد استفاده قرار می گیرد و در آینده نیز به سبب باقی و ماندگاری اش نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. از این رو، می توان به پایداری آن عمل توجه یافت. به این معنا که عمل از این خصوصیت برخوردار است که ماندگار و پایدار بماند. پس باید گفت که اعمال انسانی همان طوری که به دو دسته صالح و طالح بخش می شوند؛ می توانند به دو دسته ماندگار و غیر ماندگار نیز تقسیم شوند. بر همین اساس باید گفت که ما چهار نوع عمل خواهیم داشت: 1. عمل صالح ماندگار؛ 2. عمل صالح غیر ماندگار؛ 3. عمل طالح ماندگار؛ 4. عمل طالح غیر ماندگار.

بعضی از چیزها همانند میوه ها و خوراکی ها وقتی مصرف می شوند دیگر مانایی و پایایی ندارند، اما برخی دیگر از این خصوصیت برخوردار هستند که بارها و بارها مورد استفاده قرار گیرند که از جمله آن بسیاری از اثاثیه ها  و وسایل منزل است.  وقتی کسی جاده و خیابانی را می سازد از زمان ساخت تا زمانی که به عللی تخریب شود، قابل استفاده است و هر کسی از آن استفاده می کند به سازنده اش «خدابیامرزی» می دهد و «دست مریزاد» می گوید. اگر کسی باقیات صالحاتی را از خود به جا بگذارد مردم برایش خدابیامرزی می دهند و همین بر وزنه اعمالش می افزاید: امام على عليه السلام فرموده است: اَلا! وَاِنَّ اللِّسانَ الصّالِحَ يَجْعَلُهُ اللّهُ تَعالى لِلْمَرْءِ فى النّاسِ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْمالِ يُوَرِّثُهُ مَنْ لايَحْمَدُهُ؛ آگاه باشيد! زبان خير و يادنيكى كه خداوند در ميان مردم از كسى برجاى مى گذارد، براى او بهتر از ثروتى است كه براى كسى به ارث بگذارد كه سپاسگذار او نباشد. (نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه119)

به قول شاعر: نام نيكى گر بماند ز آدمى /  بهْ كزو مانَد سراى زرنگار.

آن حضرت هم چنین می فرماید: مَنْ بَذَلَ بِرَّهُ اِشْتَهَرَ ذِكْرُهُ؛ كسى كه نيكى خود را به مردم برساند، نام و يادش مشهور گردد.( غررالحكم، ج 5، ص 2516)

 البته در برابر عمل بد نیز این گونه است که برخی مانند میوه و خوراکی گندیده است که اگر خورده شود موجب بیماری و دل درد می شود ولی یک بار است و تکرار نمی شود، اما برخی از اعمال بد است که آثار و تبعات آن باقی و برقرار است، مانند «دو به هم زنی» و ایجاد نفرت و کنیه و دشمنی میان دو نفر؛ یا ساخت ابزاری برای یک کار حرام و زشت یا یک سنت پلید چون لواط در میان جامعه و جوانان.

شیخ طبرسی درباره مفهوم باقیات صالحات می نویسد: به كارهاى شايسته و فرمانبردارى از خدا و هر كار نيكى، «باقيات صالحات» گفته مى‏شود، چرا كه اين ارزش‏ها، به بيان «ابن عباس» و «قتاده» جاودانه و ماندگارند، و پاداش آنها براى انسان از زر و زيور دنيا و فرزندان آن بهتر است.

اين بدان دليل است كه پاره‏اى از ارزش‏ها و دلبستگى‏هاى انسان پندارى و دروغين هستند و بسيار ناپايدار؛ امّا ارزش‏ها و دلبستگى‏هاى سراى آخرت و آرمان‏هاى آن حقايقى راستين و پايدارند، چرا كه هركسى كار شايسته‏اى را به اميد پاداش انجام دهد، بى‏ترديد به پاداش درخور و آرزوى شايسته خود مى‏رسد.

به باور پاره‏اى «باقيات صالحات» كارهاى شايسته‏اى است كه چهره‏هاى ارزشمندى چون: «بلال»، «سلمان»، «حبيب» و ديگر مسلمانان تهى‏دست انجام مى‏دادند و مى‏گفتند: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر…».

از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده‏اند كه به پيروان خويش فرمود: هان اى بندگان خداجو! اى توحيدگرايان با اخلاص! سپر خويشتن را برگيريد.

گفتند: اى پيامبر خدا براى چه؟ براى اينكه به وسيله آن از دشمن و هجوم آن از خود دفاع كنيم؟

 فرمود: هان اى مردم! سپر خود را برگيريد تا شما را از آتش دنيا و آخرت حفظ كند.

پرسيدند: چگونه؟

 فرمود: بگوييد: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر»؛ یعنی خدا، پاك و منزه است و ستايش تنها از آن اوست، و خدايى جز خداى يكتا نيست و او بزرگ‏تر است.

آنگاه فرمود: هان بدانيد كه اين كلمات و عقيده به اينها و عمل بر اساس اينها وسيله پيشرفت انسان، باعث پذيرفته شدن او و دعايش در پيشگاه خدا، نگهبان انسان در برابر بلاها و آفت‏ها و «باقيات صالحات» او هستند.(نگاه کنید: الدر المنثور، ج 4، ص 225 و تفسير طبرى، ج 15، ص 166)

اين روايت را دانشمندان و عالمان ما نيز از امامان نور(ع) ، و آنان از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده‏اند كه اين جمله نيز ادامه آن است كه: «و لذكر اللّه اكبر» و ياد خدا بزرگ‏تر و پرشكوه‏تر است.

گفتنى است كه ياد خدا آن است كه انسان در برخورد با هركار روا و حلال و يا ناروا و حرامى به ياد خدا باشد و خداپسندانه رفتار كند؛ از این رو، معصوم (ع) فرمود: ذكر اللّه عند ما احلّ او حرم.( نگاه کنید: نور الثقلين، ج 3، ص 264 ح، 98)

و نيز از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آورده‏اند كه فرمود: اگر از شب زنده‏دارى و عبادت خدا و جهاد در روز ناتوان هستيد از اين كار ناتوان نيستيد كه با همه وجود بگوييد: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اكبر» و آنگاه يادآورى فرمود كه اينها «باقيات صالحات» هستند، پس فراموش نكنيد.

به باور گروهى از جمله «ابن مسعود» و «سعيد بن جبير»، نمازهاى پنجگانه انسان، كارهاى شايسته‏اى هستند كه ماندگارند و به راستى «باقيات صالحات» هستند.

از امام صادق عليه السلام نيز از نمازهاى شبانه‏روزى به ارزش‏هاى شايسته و ماندگار تعبير شده است. و نيز از آن حضرت (ع) آورده‏اند كه: نمازهاى نافله شب كارهاى شايسته و ماندگارند.(نگاه کنید: تفسير برهان، ج 2، ص 470، ح 4 و منهج الصادقين، ج 5، ص 357)

پاره‏اى برآنند كه تربيت دختران شايسته‏كردار «باقيات صالحات» هستند.

و به باور ما آيه شريفه همه اينها را شامل مى‏گردد، چرا كه همه اينها در قلمرو فرمانبرداى خداست.

و نيز در كتاب «ابن عقده» است كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: هان اى «حصين»! لا تستصغر مودّتنا فانّها من الباقيات الصالحات؛ دوستى ما خاندان رسالت را كوچك مپندار كه اين از ارزش‏هاى هماره جاودانه است:

او گفت: اى پسر پيامبر! من به آن مباهات مى‏كنم و خداى را بر اين نعمت‏گران مى‏ستايم.(نگاه کنید: منهج الصادقين، ج 5، ص 358)

يادآورى مى‏گردد كه بدان دليل فرمانبردارى خدا و انجام كارهاى شايسته را «صالحات» و يا ارزش‏هاى پايدار ناميده‏اند كه اينها شايسته‏ترين كارهايند، چراكه خدا به انجام آنها فرمان داده و در برابر آنها نويد پاداش و بهشت پر طراوت و زيبا داده، و از ترك آنها هشدار مى‏دهد.(مجمع البیان، ذیل آیه 46 سوره کهف)

علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان در ذیل همین آیه می نویسد : و مراد از” باقيات الصالحات” در جمله” وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلًا” اعمال صالح است، زيرا اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و اين را نص صريح قرآن فرموده. پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مى‏ماند. اگر آن صالح باشد” باقيات الصالحات” خواهد بود، و اينگونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد، چون خداى تعالى در قبال آن به هر كس كه آن را انجام دهد جزاى خير مى‏دهد. و نيز نزد خدا بهترين آرزو را متضمن است، چون آنچه از رحمت و كرامت خدا در برابر آن عمل انتظار مى‏رود و آن ثواب و اجرى كه از آن توقع دارند بودن كم و كاست و بلكه صد در صد به آدمى مى‏رسد.

پس اين گونه كارها، از زينت‏هاى دنيوى و زخارف زودگذر آن كه برآورنده يك درصد آرزوها نيست، آرزوهاى انسان را به نحو احسن برآورده مى‏سازند، و آرزوهايى كه آدمى از زخارف دنيوى دارد اغلب آرزوهاى كاذب است، و آن مقدارش هم كه كاذب نيست فريبنده است.

از طرق شيعه (نور الثقلين، ج 3، ص 264 ح، 98) و سنى(الدر المنثور، ج 4، ص 225 و تفسير طبرى، ج 15، ص 166) از رسول خدا (ص) و از طرق شيعه (تفسير برهان، ج 2، ص 270، ح 5) از ائمه اهل بيت (ع) روايت شده كه منظور از” باقيات الصالحات” تسبيحات چهارگانه يعنى” سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر” است. و در بعضى  ديگر آمده كه مراد از آن نماز است.( تفسير برهان، ج 2، ص 470، ح 4 و منهج الصادقين، ج 5، ص 357) و در بعضى  ديگر آمده كه مقصود از آن مودت اهل بيت است،( منهج الصادقين، ج 5، ص 358)

سپس علامه طباطبایی در یک جمع بندی می فرماید: و همه اينها از باب ذكر مصاديق آيه است كه جامعش اين مى‏شود كه منظور از” باقيات الصالحات” اعمال صالح است.

مفسران تفسیر نمونه نیز می نویسند: گـر چـه جـمـعـى از مـفسران خواسته اند مفهوم «باقيات صالحات » را در دائره خاصى مـانـند نمازهاى پنجگانه ، يا ذكر سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر، و امثال آن محدود كنند، ولى روشن است كه مفهوم اين تعبير آن چنان وسيع و گسترده است كه هر فـكـر و ايـده و گـفـتـار و كـردار صالح و شايسته اى كه طبعا باقى مى ماند و اثرات و بـركـاتـش در اخـتـيـار افـراد و جـوامـع قـرار مـى گـيـرد شامل مى شود.

اگـر مـى بـيـنـيـم در بـعـضـى از روايـات بـه نـمـاز شـب ، و يـا مـودت اهـل بـيـت عـليـهـم السـلامتـفسير شده بدون شك منظور بيان مصداقهاى روشن است ، نه منحصر ساختن مفهوم در اين امور، به خصوص اينكه در پاره اى از اين روايات «من » كه دلالت بر تبعيض مى كند به كار رفته است . مـثـلا در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: لا تستصغر مودتنا فـانـهـا من الباقيات الصالحات ؛ دوستى ما را كوچك مشمر كه از باقيات صالحات است.

و در حديث ديگرى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم كه فرمود: از گفتن تسبيحات اربع مضايقه نكنيد كه آنها از باقيات صالحات است.

حـتى اگر همان اموال ناپايدار و فرزندانى كه گاهى فتنه و مايه آزمايش هستند در مسير الله قرار بگيرند آنها هم به رنگ باقيات صالحات درمى آيند؛ چرا كه ذات پاك خداوند جاودانى است و هر چيزى براى او و در راه او قرار گيرد جاودانه خواهد بود.

آخرت طلبی در باقیات صالحات

نگاه انسان به هستی و اصالت بخشی به دنیا و یا آخرت نقش تاثیرگذاری در سبک زندگی افراد و اعمال و رفتار آنان دارد. اگر کسی اصالت را به آخرت می دهد و باور و اعتقاد دارد که دنیا ، مزرعه  وکشتزاری برای آخرت است، به طور طبیعی دنبال کارها و اعمالی می رود که آخرت ساز باشد و آخرتش را درست کند. پس کسی که در  زبان و گفتارش هماره «آخرت آخرت» می کند، ولی جان برای مال دنیا می دهد ، منافقی بیش نیست؛ زیرا اگر برای شخص آخرت اصل است تمام وجودش را برای دنیا هزینه نمی کند و برای کسب سعادت آخرت تلاش می کند و به سوی کارهای خیر به تعبیر قرآن سبقت و سرعت می جوید.(بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48؛ یس، آیه 66 و آیات دیگر)

 خداوند درباره این سرعت جویی انسان ها به کارهای خیر ماندگار آخرت ساز می فرماید: وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است، بشتابيد.(آل عمران، آیه 133)

این سرعت در کارهای خیر شامل اموری است که از جمله در آیه 114 سوره آل عمران بیان شده است: يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُوْلَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مى‏دهند و از كار ناپسند بازمى‏دارند و در كارهاى نيك شتاب مى‏كنند، و آنان از شايستگانند.

و نیز شامل اموری می شود که در آیات 60 و 61 سوره مومنون بیان شده است: وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ أُوْلَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ؛ و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مى‏دهند، در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مى‏دانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت، آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مى‏ورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مى‏جويند.

و هم چنین در آیه 90 سوره انبیاء می فرماید: فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ؛ پس [دعاى‏] او را اجابت نموديم، و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل‏] كرديم، زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى‏نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى‏خواندند و در برابر ما فروتن بودند.

اصولا از نظر قرآن و روایات کسانی به كار نيك شتاب می گیرند، مرگ و حساب و کتاب قیامت را در برابر می بینند و برای آن تلاش می کنند و می کوشند تا آخرت خویش را آباد کنند حتی اگر دنیایشان به یک معنا خراب شود و بهره ای از مادیات و لذائذ آن نبرند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرماید: مَنْ اِرْتَـقَبَ الْمَوْتَ سارَعَ فِى الْخَـيْراتِ؛ هر كس كه چشم به راه مرگ باشد، در كارهاى خير، شتاب مى كند. (بحار الانوار، ج 77، ص 171)

اميرالمؤمنين عليه السلام درباره آمادگى براى مرگ فرموده است: اِنَّ اَمْرا لا تَعْلَمُ مَتى يَفْجَأُكَ، يَنْبَغى اَنْ تَسْتَعِدَّ لَهُ قَبْلَ اَنْ يَغْشاكَ؛ چيزى را كه نمى دانى كىْ ناگهانى مرگ سراغت مى آيد، سزاوار است پيش از آنكه تو را فرا گيرد، براى روبه رو شدن با آن آماده شوى.(ميزان الحكمة، ج 9، ص 248)

بیش تر مردم از مرگ می ترسند، زیرا کارهایی نکرده اند که آخرت و بهشت ساز باشد بلکه برای خود دوزخی را با اعمال بد خویش ساخته اند که از آن هراسان هستند. بسیاری از مردم دنیای خویش با تخریب آخرت آباد می کنند و کم هستند کسانی که با تخریب دنیای خویش آخرت خود را آباد کنند. از این روست که بسیاری از مردم از مرگ ترس دارند.

از امام حسن مجتبى عليه السلام درباره راز ناخوشايندى مرگ پرسيدند: ما بالُنا نَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ لا نُحِبُّهُ؟ فَقال عليه السلام: اِنَّكُمْ اَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَّرْتُمْ دُنْياكُم، فَاَنْتُمْ تَكْرَهُونَ النَّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرانِ اِلَى الْخَرابِ؛ چرا از مرگ بدمان مى آيد و آن را دوست نداريم؟ فرمود: زيرا شما آخرت خود را خراب كرده و دنيايتان را آباد ساخته ايد، از اين رو منتقل شدن از محلّ آباد به ويرانه را، دوست نداريد. (ميزان الحكمه، ج 9، ص 261)

انسان پیش از آن که بمیرد باید آخرت خویش را آباد کند و با پيش فرستادن نيكى زمینه ای برای استقبال نیک از خود در قیامت و آخرت فراهم آورد. خداوند همه ابزارهای لازم برای رهایی از دوزخ و ورود به بهشت را در دنیا برای همگان فراهم آورده که باید از آن بهره گیرد؛ اما بسیاری از مردم از این فرصت بی بدیل و بی نظیر هیچ بهره ای نمی برند. در روایت است: عَن بعضِ الائمّة عليه السلام قالَ: اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى يَقولُ: اِبْنَ آدَمَ! تَطَوَّلْتُ عَلَيْكَ بِثَلاثَةٍ: سَـتَـرْتُ عَـليكَ ما لَوْ يَـعْلَمُ بِـهِ اَهْـلُـكَ مـا وارَوْكَ وَ اَوْسَعْتُ عَليكَ فَاسْتَقْرَضْتُ مِنكَ فَلَمْ تُقَدِّمْ خَيرا، وَ جَعَلْتُ لَكَ النَّظْرَةَ عِنْدَ مَوْتِـكَ فى ثُـلْثِـكَ فَلَمْ تُـقَـدِّمْ خَـيْرا؛ از يكى از امامان روايت است كه فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: اى فرزند آدم! با سه نعمت به تو احسان كردم: چيزهايى را از كارهايت پوشاندم كه اگر خانواده ات آنها را مى دانستند، تو را دفن نمى كردند، رزق و روزى تو را توسعه دادم و از تو قرض خواستم و تو كار نيكى پيش نفرستادى، و تو را مهلت دادم كه هنگام مرگت در يك سوّم مال خويش وصيت كنى، و تو نيكى و خيرى را پيش نفرستادى. (وسائل الشيعه، ج 13، ص 356)

البته انسان تا زنده است برای آبادی آخرت خویش باید از مالش بهره گیرید؛ زیرا بهره‏گيرى از مال پس مرگ حتی در صورت وصیت سخت است؛ زیرا ممکن است بدان عمل نشود و خیانتی در وصیت صورت گیرد که بارها دیده و شنیده شده است. پس نمی توان به زن و فرزند و وارثی اعتماد کرد که نگاهش به آبادانی دنیای خود با مال باد آورده ارثی است. در حالی که فرشتگان می گویند چه آورده ؟ وارثان می گویند: چه گذاشته است؟ امام على عليه السلام درباره دو نگاه متفاوت در این زمینه فرموده است: اِنَّ الْعَبْدَ اِذا ماتَ قالَتِ الْمَلائِكَةُ ماقَدَّمَ؟ وَقالَ النّاسُ ما اَخَّرَ؟ فَقَدِّمُوا فَضْلاً يَكُنْ لَكُمْ وَلا تُؤَخِّرُوا كُـلاًّ يَكُنْ عَلَيْكُمْ، فَاِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حَرُمَ مِنْ خَيْرِ مالِهِ، وَالْمَغْبُوطَ مَنْ ثَقُلَ بِالصَّدَقاتِ وَ الْخَيْراتِ مَوازينُهُ؛ هرگاه بنده اى از دنيا رود، فرشتگان گويند: «چه پيش فرستاده است؟» و مردم گويند: «چه برجا گذاشته است؟» پس مال اضافه خود را (با صدقه) پيش فرستيد تا به سود شما شود، و همه را برجاى نگذاريد كه به زيان شما شود. همانا محروم، كسى است كه از خير دارايى خود محروم شود و مغبوط (كه ديگران به حال او غبطه مى خورند) كسى است كه وزنه اعمالش با صدقات و خيرات سنگين شود. (بحارالانوار، ج 73، ص 88)

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اَفْضَلُ الصَّدَقَةِ اَنْ تَصَدَّقَ وَاَنْتَ صَحيحٌ شَحيحٌ تَأْمَلُ الْعَيْشَ وَتَخْشَى الْفَقْرَ، وَلاتُمَهِّلْ حَتّى اِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ قُلْتَ: لِفُلانٍ كَذا وَلِفُلانٍ كَذا؛ بهترين صدقه آن است كه در حالى كه صحيح و سالم هستى و اميد به زندگى دارى و از تنگدستى هـم هـراسان باشى، صدقه بدهى، صدقه را آن قدر به تأخـير نينداز تا آنـكه جـان به گلوگاه برسـد، آنـگاه بگويى: براى فلانى اين قدر بدهيد و به فـلانى آن قـدر! (ميزان الحكمه، ج 5، ص 326)

اميرالمؤمنين عليه السلام نیز در این باره فرموده است: اِنَّما لَكَ مِنْ مالِكَ ما قَدَّمْتَهُ لاِخِرَتِكَ، وَمـا اَخَّـرْتَـهُ فَـلِلْوارِثِ؛ تنها بهره تو از دارايى ات، همان مقدار است كه براى آخرت خود پيش فرستاده اى، و آنچه را كه تأخير بيندازى و به جا گذارى، سهم وارث است. (غرر الحكم)

بزرگترين حسـرت در روز قیامت آن است که تو مال جمع کنی و دیگری با خیرات به بهشت برسد. اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده است: اِنَّ اَعْظَمَ الْحَسَراتِ يَوْمَ القيامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مالاً فى غَيْرِ طاعَةِ اللّهِ، فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَاَنْفَقَهُ فى طاعَةِ اللّهِ سُبْحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَدَخَلَ الأوَّلُ بِهِ النّارَ؛ يقينا بزرگترين حسرتها در روز قيامت، حسرتِ كسى است كه در غير راه خدا ثروتى به دست آورده باشد (و چون از دنيا برود) آن را براى ديگرى به ارث بگذارد و آن وارث، آن را در راه طاعت خداى سبحان خرج كند و از اين راه به بهشت برود، ولى آن شخص اوّل، به وسيله همان مال به دوزخ رود. (نهج البلاغه، فيض الاسلام، حكمت 421)

مـال بى بـركت از این نیز وجود دارد و آن همان موردی است که پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: مَنْ مَنَعَ مالَهُ مِنَ الأَخْيارِ اِخْتِيارا صَرَفَ اللّهُ مالَهُ اِلَى الأَشْرارِ اِضْطِرارا؛ كسى كه با اختيار، ثروت خود را از خوبان دريغ كند، خداوند به ناچار، مال او را صرف اشرار و بَدان مى كند. (بحارالأنوار،ج 93، ص 131)

چنین شخصی همانند کسی است که : نه خود خورد نه دیگری/ گنده کند به سگ دهی. اما اگر انسان هم خود استفاده کند و هم بخشی را با انفاق به دیگری دهد، سعادت دنیا و آخرت را برای خود فراهم آورده است. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اَلنّاسُ فِى الدُّنيا عامِلانِ: عامِلٌ عَمِلَ فِى الدّنيا لِلّدُنْيا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْياهُ عَنْ آخِرَتِهِ… فَيُفْنى عُمُرَهُ فى مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ، وَعامِلٌ عَمِلَ فِى الدّنيا لِما بَعْدَها فَجائَهُ الَّذى لَهُ مِنَ الدُّنيا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَاَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعا وَمَلَكَ الدّارَيْنِ جَميعا؛   مردم در دنيا دو گونه كار مى كنند: يكى آنكه در دنيا براى دنيا كار مى كند و دنيايش او را از آخرتش غافل مى سازد… پس عمر خود را در راه منافع ديگران تباه مى سازد، ديگرى آنكه در دنيا براى پس از دنيا كار مى كند، امّا سهم او از دنيا بدون كار به او مى رسد، اين گروه، هر دو بهره را به دست مى آورند وهم دنيا دارند، هم آخرت. (نهج البلاغه (فيض الاسلام) حكمت 261)

از نظر اسلام این اعمال خوب و بد آدمی است که همدم و هم نشین دایمی اش پس از مرگ و در قیامت است. بنابراین می بایست مواظب اعمال خود به ویژه خوب و بدی که مانایی و پایایی دارند باشد، زیرا آثار آن اعمال خود دامن گیر او خواهد بود و خوب و بدش برای او همیشگی باقی می ماند. پس هیچ کس و هیچ چیزی با انسان جز عمل همراه نخواهد بود، چنان که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: يَتْبَعُ الْمَيِّتَ ثَلاثَةٌ: اَهْلُهُ وَ مالُهُ وَ عَمَلُهُ، فَيَرْجِعُ اِثْـنانِ وَ يَبْـقى واحِـدٌ، يَرْجِـعُ اَهْلُهُ وَ مالُهُ وَ يَبْقى عَمَلُهُ؛  همراه مرده، سه چيز او را همراهى مى كند (تا لب گور). دو تا بر مى گردد و يكى باقى مى ماند. خانواده و مالش برمى گردد ولى عملش با او همراه مى ماند. (كنز العمّال، حديث 42761)

حضرت على عليه السلام هنگام بازگشت از جنگ صفّين، چون در بيرون كوفه به قبرستان رسيد، خطاب به مردگان و اسيرانِ خاك، چنين فرمود: يا اَهْلَ الدِّيارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحالِّ المُقْفِرَةِ وَ القُبُورِ المُظْلِمَةِ، يا اَهْلَ التُّرْبَةِ، يا اَهْلَ الْغُربَةِ، يا اَهْلَ الْوَحْدَةِ، يا اَهْلَ الْوَحْشَةِ، اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ سابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ، اَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ، وَ اَمَّا الأَزْواجُ فَقَدْ نُكِحَتْ، وَ اَمَّا الأموالُ فَقَدْ قُسِّمَتْ، هذا خَبَرُ ما عِنْدَنا، فَما خَبَرُ ما عِندَكُمْ؟ ثُمَّ الْتَفَتَ اِلى اَصْحابِهِ فَقالَ: اَما وَاللّهِ لَوْ اُذِنَ لَهُمْ فِى الكَلامِ، لأَخْبَرُوكُم «اَنَّ خَـيْرَ الـزّادِ التّـقـوى»؛ اى ساكنان ديار وحشتناك و جايگاههاى خالى و گورهاى تاريك! اى خاك نشينان غريب! اى اهل تنهايى و وحشت! شما پيشرو ما بوديد كه جلوتر از ما رفته ايد و ما به شما خواهيم پيوست. امّا خانه ها را ساكن شدند، همسران را گرفتند و اموال را تقسيم كردند. اين، خبرى است كه نزد ماست. پيش شما چه خبر است؟ سپس روى به اصحاب خويش كرد و فرمود: به خدا قسم اگر به آنان اجازه سخن دهند، به شما خبر خواهند داد كه «بهترين رهتوشه، تقواست»! (نهج البلاغه، حكمت 125)

امام على عليه السلام هم چنین درباره جهت گیری خوشحالى و بدحالی در انسان می فرماید:  اَكْثِرْ سُرُورَكَ عَلى ما قَدَّمْتَ مِنَ الخَيْرِ وحُزْنَكَ عَلى ما فاتَكَ مِنْهُ؛ شادى خود را براى كارهاى نيكى كه پيشاپيش (براى آخرت) فرستاده اى زياد كن و اندوه فراوانت را براى نيكيهايى قرار بده كه از دستت رفته است. (غرر الحكم، ج 2، ص 592)

راه دراز آخـرت جز با تقوا و اعمال صالح پیموده نمی شود و انسان باید هماره در تدارک آخرت باشد. امیرمومنان على عليه السلام در وصيت خويش به فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود:: وَاعْلَمْ اَنَّ اَمامَكَ طَريقا ذا مَسافَةٍ بَعيدَةٍ وَمَشَقَّةٍ شَديدَةٍ… وَاِذا وَجَدْتَ مِنْ اَهْلِ الْفاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زادَك اِلى يَوْمِ القِيامَةِ فَيُوافيكَ بِهِ غَدا حَيْثُ تَحْتاجُ اِلَيْهِ فَاْغْتَنِمْهُ وَحَمِّلْهُ اِيّاهُ وَاَكْثِرْ مِنْ تَزْويدِهِ وَاَنْتَ قادِرٌ عَلَيهِ، فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ قَلاتَجِدُهُ؛   بدان كه پيش روى تو راهى است همراه با مسافت دور و سختيهاى جانگاه… و هرگاه از نيازمندان كسى را يافتى كه رهتوشه تو را به سوى آخرت بر دوش كشد وفرداى قيامت كه به آن نياز دارى به تو تحويل دهد، پس آن را غنيمت شمار و بارت را بر دوش او بگذار، و تا مى توانى، توشه او را افزون كن، شايد كه او را بجويى و ديگر نيابى!( نهج البلاغه فيض الاسلام نامه 31.)

مصادیقی از باقیات صالحات

چنان که در بخش چیستی باقیات صالحات بیان شد، بر اساس روایات مصادیق بسیاری برای باقیات صالحات مطرح است که شامل اعمال عبادی و کارهای نیک اجتماعی و فردی و شخصی و مانند آن ها می شود که انسان به نیت وجه الله و با اخلاص برای رضای الهی انجام می دهد.

البته برخی از اعمال صالح به سبب بقا و ماندگاری حتی پس از مرگ و تاثیرگذاری در روند رو به رشد آدمی حتی در عالم برزخ از این خصوصیت بقا و ماندگاری و پایداری بیش تر برخوردار است و انسان حتی در زمانی که با مرگش توان عمل را از دست می دهد بقای همین اعمال صالح در دنیا موجب می شود تا آثار عمل او پس از مرگ نیز ادامه داشته باشد. امیرمومنان امام علی(ع) درباره محدودیت انسان پس از مرگ می‌فرماید: الیوم عمل بلاحساب و غدا حساب بلا عمل، امروز- دنیا -زمان تلاش و فعالیّت، بدون حساب است و فرداى قیامت، زمان حساب و بررسى اعمال است.(شرح نهج‌البلاغه ابن عبده: ج 1، کتاب 41).

اما این محدودیت برای همگان نیست؛ زیرا کسانی هستند که سنت های خوب و بدی از خود به جا می گذارند که تبعات و آثار آن حتی پس از مرگ برای آنان است. خداوند می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ؛ آرى! ماييم كه مردگان را زنده مى‏ سازيم و آنچه را از پيش فرستاده ‏اند، با آثار [و اعمال‏] شان درج مى ‏كنيم، و هر چيزى را در كارنامه‏ اى روشن برشمرده ‏ايم.(یس، آیه 12)

پس خداوند نه تنها خود عمل را ثبت می کند، بلکه آثاری که حتی پس از مرگ باقی می ماند را ثبت کرده و آمار آن را می گیرد تا در قیامت بازخواست و یا پاداش دهد.

امام صادق عليه السلام نیز درباره باقی ماندن اعمال حتی پس از مرگ فرموده است: لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الأَجْرِ اِلاّ ثَلاثُ خِصالٍ: صَدَقةٌ اَجْراها فى حَياتِهِ فَهِىَ تَجْرى بَعْدَ مَوْتِهِ، و سُنَّةُ هُدىً سَنَّـها فَهِىَ يُعْمَلُ بِها بَعْـدَ مَوْتِهِ، اَوْ وَلَـدٌ صـالِحٌ يَـدْعُـولَـهُ؛ پس از مرگ انسان، جز از ناحيه سه خصلت، پاداشى به او نمى رسد: صدقه اى كه در حال حياتش جارى ساخته و پس از مرگش هم جريان مى يابد، سنّت و روش هدايتى كه بنيان گذاشته و پس از مرگ هم به آن عمل مى شود، و فرزند شايسته اى كه براى او دعا مى كند. (وسائل الشيعه، ج 12، ص 292)

انسان حتی می تواند پس از مرگ خویش از دارایی های خویش برای آخرت سازی استفاده کند. یکی از راه هایی که می تواند به عنوان باقیات صالحات عمل کند، وصیت به یک سوم از دارایی ها  و اموال برای کارهای نیک و عام المنفعه است.

امام صادق عليه السلام فرموده است: اِنَّ لِصـاحِـبِ الْمـالِ اَنْ يَعْـمَلَ بِـمـالِهِ ماشـاءَ مـا دامَ حَيّـا، اِنْ شـاءَ وَهَبَهُ، وَ اِنْ شاءَ تَصَـدَّقَ بِهِ وَ اِنْ شاءَ تَرَكَهُ اِلى اَنْ يَأتِيَهُ الْمَـوْتُ، فَـاِنْ اَوْصى بِهِ فَلَيْسَ لَهُ اِلاّ الثُلُثُ، اِلاّ اَنَّ الْفَـضْلَ فى اَنْ لا يُضَـيِّـعَ مَنْ يَـعُـولُهُ وَ لا يَضُـرَّ بِـوَرَثَتِـهِ؛   شخص پولدار مى تواند تا زنده است، هر نوع تصرّفى در مال خود انجام دهد: اگر بخواهد، آن را مى بخشد و اگر بخواهد، آن را صدقه مى دهد و اگر بخواهد، مى تواند همانطور بگذارد تا مرگش فرا رسد. پس اگر وصيّت كرد (كه در راهى خرج شود) جز به اندازه يك سوم حق وصيّت ندارد، الاّ اينكه فضيلت در آن است كه حقِ افراد تحت تكفّل خود را ضايع نكند و به ورثه خود زيان نرساند. (وسائل الشيعه، ج 13، ص 381)

البته انسان نباید منتظر وارث بماند تا برایش از مالی که به ارث گذاشته خیرات کند، بلکه باید انسان خودش وصىّ خودش باشد و پیش از مرگ خیرات نماید. امام على عليه السلام فرموده است: يَا ابْنَ آدَمَ! كُنْ وَصِىَّ نَفْسِكَ وَاعْمَلْ فى مالِكَ ما تُؤْثِرُ اَنْ يُعْمَلَ فيهِ مِنْ بَعْدِكَ؛ اى فرزند آدم! خودت وصىّ خود باش و درباره دارايى خود، آنگونه عمل كن كه مى خواهى پس از تو با آن، آنگونه عمل كنند. ( نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت 246.)

از دیگر مصادیقی که به عنوان باقیات صالحات مطرح شده است، مواردی است که پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در این حدیث بیان فرموده است. ایشان می فرماید: اِذا ماتَ الاِنْسانُ اِنْقَطَعَ عَمَلُهُ اِلاّ مِنْ ثَلاثٍ: صَدَقَةٍ جارِيَةٍ، اَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، اَوْ وَلَدٍ صالحٍ يَدْعُو لَهُ؛ هرگاه انسان بميرد، عملش هم قطع مى شود، مگر از سه راه: صدقه جاريه، يا عملى كه از آن سود مى برند، يا فرزند شايسته اى كه براى او دعا مى كند. (نهج الفصاحه، حديث 239)

از دیگر مصادیق باقیات صالحات که حتی پس از مرگ، شخص به عنوان عمل خودش از آن بهره می گیرد، مواردی است که امام صادق(ع) بیان کرده است. ایشان می فرماید: سِتَّةٌ يَلْحَـقْنَ الْمُـؤمِنَ بَعْدَ وَفاتِهِ: وَلَدٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُ، و مُصْحَفٌ يَخْلِفُهُ، وَ غَرْسٌ يَغْرِسُهُ، وَ صَدَقَةُ ماءٍ يُجْريهِ، وَ قَليبٌ يَحْفِرُهُ وَ سُنَّةٌ يُؤْخَذُ بها مِنْ بَعدِهِ؛ پس از درگذشت مؤمن، شش چيز است كه (ثوابش) به او مى پيوندد: 1 ـ فرزندى كه براى او آمرزش مى طلبد، 2 ـ قرآنى كه بر جاى مى گذارد (و آن را مى خوانند)، 3 ـ نهالى كه آن را مى كارد، 4 ـ صدقه آبى كه آن را جارى مى سازد، 5 ـ چاهى كه آن را حفر مى كند 6 ـ روشى كه بنيان مى نهد و پس از او ديگران به آن عمل مى كنند. (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 185)

امام صادق عليه السلام درباره بهـترين مـيراثی که به عنوان باقیات صالحات از هر کسی می ماند فرموده است: خَيْرُ ما يُخْلِفُهُ الرَّجُلُ بَعْدَهُ ثَلاثَةٌ: وَلَدٌ بارٌّ يَسْتَغْفِرُلَهُ، وَسُنَّةُ خَيْرٍ يُقْتَدى بِهِ فيها، وَصَدَقَةٌ تَجْرى مِنْ بَعْدِهِ؛ بهترين چيزى كه انسان براى بعد از خودش بر جاى مى گذارد، سه چيز است: 1 ـ فرزند نيكوكارى كه براى او آمرزش مى طلبد،2 ـ سنّت نيكى كه به آن اقتدا مى كنند. 3 ـ صدقه جاريه اى كه پس از او هم ادامه يابد. (وسائل الشيعة، ج 13، ص 294)

بهـترين اندوخـته و ره توشه آخرت پس از تقوا همین انفاقات مالی از جمله صدقات است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:  خَيْرُ مالِ الْمَرْءِ وَذَخائِرُهُ الصَّدَقَةُ؛ بهترين ثروت و اندوخته انسان، «صدقه» است. (وسائل الشيعة، ج 6، ص 258)

آثار صـدقه پنهانى بیشتر از صدقه آشکار و علنی است. امام باقر عليه السلام فرموده است:اَلْبِرُّ وَصَدَقَةُ السِّرِ يَنْفِيانِ الْفَقْرَ وَيَزيدانِ فِى الْعُمْرِ وَيَدْفَعانِ سَبْعينَ ميتَهَ سُوءٍ؛ نيكوكارى وصدقه پنهانى، فقر را مى زدايند و عمر را مى افزايند و هفتاد نوع مردنِ بد را از انسان دور مى كنند. (بحارالانوار، ج 71، ص 81)

این که انسان مالش را در خدمت نيكى به مردم قرار دهد تا هم خود سود برد و هم دیگران. در این میان کمک مالی به خویشان و صله رحم از این راه بسیار مفید و سازنده تر است. امام على عليه السلام فرمود: مَنْ كانَ لَهُ مالٌ فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرابَةَ وَلْيُحْسِنِ الضِّيافَةَ وَلْيَفُكَّ بِهِ الْعانى وَالْأسيرَ، فَإنَّ الْفَوْزَ بِهذِهِ الخِصالِ مَكارِمُ الدُّنْيا وَشَرَفُ الآخِرَةِ؛ كسى كه مال و ثروتى دارد، با آن به خويشاوندانش نيكى كند و خوب مهمانى كند و بوسيله آن، گرفتار واسيرى را آزاد سازد، همانا رسيدن به اين ويژگيها، بزرگواريهاى دنيا و شرافت آخرت است. (مستدرك نهج البلاغه، ص 174)

شاعر می گوید: تا توانى به جهان خدمت محتاجان كن /  به دمى، يا دِرمى، يا قلمى يا قدمى.

پس انسان باید انفاق کند و برای آخرت خویش تلاش کرده و آن را آباد کند. وگرنه همه زحمات او تباه خواهد شد و در آخرت دست خالی خواهد ماند. امام على عليه السلام درباره آرزوهاى بر باد رفته جمع کنندگان مال چنین هشدار داده و می فرماید: اَما رَأَيْتُمُ الَّذينَ يَأْمَلُونَ بَعيدا وَيَبْنُونَ مَشيدا وَيَجْمَعُونَ كثيرا كَيْفَ اَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُورا وَماجَمَعُوا بُورا وَصارَتْ اَمْوالُهُمْ لِلْوارِثينَ وَاَزْواجُهُمْ لِقَوْمٍ آخَرينَ؛ آيا نديديد كسانى را كه آروزهاى دور و دراز داشتند و بناهاى محكم و استوار ساختند و اموال بسيار اندوختند، چگونه خانه هايشان گور شد و آنچه جمع كرده بودند، تباه گشت، اموالشان به وارثان رسيد و همسرانشان به ديگران؟! (نهج البلاغه فيض الأسلام خطبه 132)

انسان باید امروز به فكر فردا خودش باشد. از این روست که امام على عليه السلام در نامه اى كه به زيادبن ابيه، جانشين والى بصره هشدار می دهد و می نویسد:  فَدَعِ الاِسْرافَ مُقْتَصِدا وَاذْكُرْ فِى الْيَوْمِ غَدا وَاَمْسِكْ مِنَ الْمالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَقَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حاجَتِكَ؛  از روى ميانه روى و اعتدال، اسراف را رها كن و امروز به ياد فردا باش، از ثروت به اندازه ضرورت نگهدار و بيش از آن را براى روز نياز خود (در قيامت) پيش بفرست. (نهج البلاغه فيض الأسلام نامه 21)

از جمله باقیات صالحات رفتاری است که دیگران از آن سرمشق می گیرند. امام على عليه السلام فرمود:  لَمْ يَمُتْ مَنْ تَرَكَ اَفْعالاً يُقْتَدى بِهِ مِنَ الْخَيْرِ؛ كسى كه كارهاى شايسته اى از خود به يادگار گذارد كه ديگران از او پيروى كنند، هرگز نمرده است بلكه زنده جاويد است.( كنزالفوائد، ج 1، ص 349)

دنيایی ارزش دارد و باید برای آن تلاش کرد که براى آخـرت آدمی مفید و سازنده باشد و موجب آبادانی آخرت شود. امام علی(ع) فرموده است: اِنَّما لَكَ مِنْ دُنياكَ مَا اَصْلَحْتَ بِهِ مَثْواكَ؛ بهره تو از دارايى و دنياى تو، همان اندازه است كه با آن، خانه آخرتت را آباد كرده اى. (بحار الانوار، ج 93، ص 133)

به قول شاعر: برگ عيشى به گور خويش فرست / كس نيارد زپس، تو پيش فرست.

چرا که چنین ثروتی همان ثروت مـاندگار و باقی است. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: يَقُولُ اْبنُ آدَمَ: مالى، مالى، هَلْ لَكَ مِنْ مالِكَ اِلاّ ما تَصَدَّقْتَ فَأَبْقَيْتَ، اَوْ اَكَلْتَ فَأَفْنَيْتَ، اَوْ لَبِسْتَ فَأَبْلَيْتَ؟ آدميزاده پيوسته مى گويد: مالَم، مالَم! آيا بهره تو از مالت جز چيزى است كه آن را صدقه داده اى و باقى ساخته اى، يا خورده اى و فانى كرده اى، يا پوشيده اى و پوسانده اى؟ (ميزان الحكمة، ج 9، ص 301)

امام علی(ع) نیز می فرماید:  لَيْسَ لِأَحَدٍ مِنْ دُنياهُ اِلاّ ما اَنْفَقَهُ عَلى اُخْراهُ؛ حضرت على عليه السلام فرمود: هيچ كس را بهره اى از دنيايش نيست، جز همان مقدار كه آن را خرج آخرتش مى كند. (غررالحكم، ج 5، ص 87)

پس آن مالی که صرف دیگران شد در حقیقت صرف آبادی آخرت شده است و چنین اشخاصی در قیامت از گروه آسـودگان هستند و برای خودشان باقیات صالحات فراهم آورده اند. امام رضا(ع) می فرماید: اِنَّ لِلّهِ عِبادا فىِ الأَرْضِ يَسْعَوْنَ فى حَوائِجِ النّاسِ هُمُ الاْمِنُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَمَنْ اَدْخَلَ عَلى مُؤْمِنٍ سُرُورا فَرَّحَ اللّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ القيامَةِ؛   همانا خداوند را در روى زمين بندگانى است كه در راه نيازهاى مردم مى كوشند، آنان در روز قيامت، ايمن و آسوده اند و هر كس كه بر دل مؤمنى شادمانى وارد كند، خداوند در روز قيامت، قلبش را شاد مى سازد. (اصول كافى، ج 2، ص 197)

البته انسان باید از سوی خداوند توفيق نيكوكارى پیدا کند. امام صادق عليه السلام فرمود: لَيْسَ كُلُّ مَنْ يُحِبُّ اَنْ يَصْنَعَ الْمَعْرُوفَ اِلَى النّاسِ يَصْنَعُهُ وَلَيْسَ كُلُّ مَنْ يَرْغَبُ فيهِ يَقْدِرُ عَلَيهِ وَلا كُلُّ مَنْ يَقْدِرُ عَلَيْهِ يُؤْذَنُ لَهُ فيهِ، فَاِذَا اْجَتَمَعَتِ الرَّغْبَةُ وَالْقُدْرَةُ وَالاِءذْنُ فَهُنالِكَ تَمَّتِ السَّعادَةُ لِلطّالِبِ وَالْمَطْلُوبِ اِلَيْهِ؛  چنان نيست كه هر كس دوست داشته باشد به مردم نيكى كند، آن را انجام دهد! و چنان نيست كه هر كس علاقه مند به كار خير باشد، توانايى آن را داشته باشد و چنان هم نيست كه هر كس قدرت بر نيكى به مردم داشته باشد، به او اذن نيكوكارى داده شود! پس هرگاه كه «خواستن» و «توانستن» و «اجازه» (از سوى خدا) جمع شود، در آن صورت است كه براى طالب و مطلوب، سعادت فراهم مى آيد. (بحارالأنوار، ج 71، ص 414.)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا