اگر باران به کوهستان نبارد…
گفتاری در باره عوامل غیرمادی خشکسالی و کمبود باران
آب و هوای جهان همیشه بر یک حال نیست؛ تاثیر گرانشی ماه و سیارات دیگر بر زمین موجب میشود تا انحنایی برای مدار زمین پدید آید و موجب دور و نزدیک شدن آن از خورشید و گردش حول محور خود شود؛ همین مسئله موجب میشود تا فصول چهارگانه پدید آید و آب و هوای زمین تحت تاثیر آن قرار گیرد اما همه علل و عوامل، این نیست، بلکه عوامل دیگری نیز وجود دارد که بیرون از توان ابزارهای معرفتی حسی است؛ نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآنی بر آن است تا برخی دیگر از علل وعوامل تغییرات آب و هوایی را بیان داشته و راههای بهره گیری از آنها را بیان کند.
علل وعوامل تغییرات آب و هوایی
هرگاه انسان گرفتار مصیبتها و بلایای طبیعی میشود، درصدد شناخت علل و عوامل آن بر میآید تا در حد توان خود از بروز و ظهور آن علل وعوامل جلوگیری به عمل آورد و میزان خسارات بلایای طبیعی را کاهش دهد.
در دهههای اخیر تغییرات شگرف آب و هوایی موجب شده که توفانهای سهمگین و بادهای باسرعت بیش از 250 کیلومتر در ساعت ثبت شود که به نظر میرسد بیسابقه یا کم سابقه باشد. مثلا در سال 1388 خورشیدی، توفان «ملور» با سرعتی حدود 250 کیلومتر بر ساعت جزایر اصلی ژاپن را درنوردید و خسارات زیادی را به شهرهای «ناگویا»، «توکای» در جنوب ژاپن و «اوکیناوا» وارد کرد.
ایجاد پدیده خشکسالی و سیل و توفان در مناطقی که پیش از این سابقه نداشته موجب شده تا دانشمندان در اندیشه علل این تغییرات وعوامل آن برآیند و انگشت اتهام را نخست متوجه تغییرات گلخانهای نمایند که به دست بشر به سبب استفاده از سوختهای فسیلی ایجاد شده است.
اما آیا علل و عوامل ایجادی این تغییرات همین مواردی است که دانشمندان علوم هواشناسی و مانند آن به آن دست یافته و اشاره میکنند؟
محدودیتهای اثباتی معرفتهای حسی
ابزارهای شناختی دانشمندان، محدود به دایره معرفت حسی است. اصولا ابزارهای به کار گرفته شده در این نوع از معرفت و شناخت، بسیار محدود است؛ افزون بر اینکه این ابزارها و روشهای به کار گرفته شده، با توجه به اینکه در دایره محدود قضایای شخصی هیچگاه به تنهایی نمیتواند حکم عام و فراگیری را موجب شود؛ بلکه نیازمندان آن است که با معرفت دیگری که نیمه تجریدی و عقلی است همراه شود تا قابلیت تعمیم پیدا کند.
از سوی دیگر، اثبات موارد ثبت شده و حتی تعمیم به مصادیق مشابه از طریق حکم عقلی، هرگز به معنای نفی دیگری نیست؛ یعنی معرفت حسی نمیتواند بگوید تنها راه همین است؛ بلکه میگوید این یکی از راههای اثبات شده است. بنابراین اثبات چیزی نفی ماعدا نمیکند.
به سخن دیگر، معرفت حسی و ابزارهای آن میگوید که این راهی که رفته درست است، اما اینکه راهی دیگر نباشد، اصولا بیرون از دایره شناختی اوست و نمیتواند درباره دیگری قضاوت و توصیهای داشته باشد.
به عنوان نمونه اگر براساس روشهای آزمایشگاهی و حسی گفته شود که یکی از راههای درمان فلان بیماری بهرهگیری از فلان داروی گیاهی یا شیمیایی است، نمیتواند بگوید که مثلا دعا و خواندن سوره حمد راه درمان این بیماری نیست. یعنی علم و معرفت حسی نمیتواند راههای دیگر را نفی کند؛ زیرا این امور بیرون از دایره توان اوست و نمیتواند اصولا در آن ورود کند و به قضاوت درباره آن به شکل اثبات یا نفی بپردازد. پس نمیتواند بگوید راههای دیگر درست یا نادرست است.
علل و عوامل غیرحسی
از آموزههای قرآنی به دست میآید که محدوده تغییرات آب و هوایی بلکه همه بلایا و حوادث طبیعی را نمیتوان به علل و عوامل مادی محدود کرد، بلکه علل و عوامل شبه مادی، غیرمادی و مانند آن وجود دارد که از راه روشهای معرفتی دیگر چون معرفت عقلی، (ریاضی، فلسفی) تجریدی، شهودی و مانند آن قابل اثبات یا نفی است.
براساس آموزههای اسلامی، علل و عواملی چون گناه و تکذیب پیامبران یکی از موجبات بلایای طبیعی و تغییرات آب و هوایی است. خداوند در آیاتی از جمله آیات 94 تا 96 سوره اعراف بیان میکند که تکذیب پیامبران الهی، از عوامل کمبود باران و خشکسالی است. پس اگر باران نمی بارد و یا آبهای زیرزمینی خشک میشود، هر چند که به ظاهر مرتبط با گرم شدن زمین و مانند آن است، ولی وقتی به علل برتر آن نگاه میشود معلوم میگردد که تکذیب پیامبران و رواج گناه و بیتقوایی موجب شده است تا شرایط آب و هوایی تغییر کند و باران نبارد و چشمهها و قناتها خشک شود.
خداوند در آیات 50 و 52 سوره هود از گرفتاری قوم عاد، به کمبود مستمر باران به سبب همان تکذیب و بیتقوایی سخن به میان میآورد و یا در آیات 7 تا 12 سوره نوح به قوم نوح اشاره میکند و میفرماید که اینان به همین سبب با کمبود آب و باران مواجه شدند؛ چرا که نسبت به دعوتهای حضرت نوح(ع) استکبار میورزیدند و حاضر به پذیرش آموزههای وحیانی او نبودند.
بنابراین نباید علل بلایا و حوادث طبیعی را تنها به اسباب طبیعی و علل مادی محدود کرد؛ البته از آن جایی که خداوند دنیا را به گونهای آفریده که در چارچوب اسباب مادی کار کند، به طور طبیعی علل غیرمادی در عوامل مادی اثر میگذارد و همین مسئله موجب میشود که انسان گمان کند ایجاد حالت گلخانهای موجب سیل و بلا و خشکسالی و توفان و مانند آن است؛ درحالی که حالت گلخانهای دارای یک علت فوق مادی به نام گناه و بیتقوایی است.
اگر گفته میشود: ان الله ابی ان تجری الامور الا باسبابها؛ خداوند پرهیز دارد امور، جز از طریق اسباب مادی آن جریان یابد، به این معناست که نباید فریب ظاهر اسباب مادی آن را خورد، بلکه از آنجایی که برای هر چیزی باطنی است، باطن و ملکوت این اسباب طبیعی همین رفتار خوب و بد ماست. از اینرو تقوای بشر موجب میشود تا باران مناسب فرستاده شود (اعراف، آیه 96) و بادها به باروری ابرها کمک کند (حجر، آیه 22) و آنها را به شکل مناسبی به مناطق موردنظر منتقل کند و تا در آنجا ببارد. (اعراف، آیه 57؛ فاطر، آیه 9 و آيات دیگر)
عوامل غیرمادی خشکسالی و ترسالی
از آنچه گفته شد دانسته میشود که عوامل مادی که در ظاهر عوامل و علل اصلی هستند، فقط اسبابی هستند که متاثر از علل اصلی و ملکوتی و غیرمادی عمل میکنند.
در آیات قرآنی علل اصلی خشکسالی و ترسالی عبارتند از:
1-ایمان و بیایمانی: به این معنا که ایمان به خدا و فرستادگان الهی موجب تغییرات آبوهوایی است. اگر امتی به خدا ایمان آورد از برکات آسمانی بهرهمند شده و آسمان همواره پر باران و مفید و سازنده برای آنان میبارد. (اعراف، آیه 96؛ نوح، آیات 10 و 11) استقامت بر ایمان موجب میشود که مردم از باران پر برکت و مفیدی بهرهمند شوند. (جن، آیه 16) اما اگر این گونه نبود، دچار خشکسالی خواهند شد.
2- تقوا و بیتقوایی: مردمی که اهل تقوا باشند خداوند به آنان توجه کرده و شرایط را برای آسایش و آرامش آنان فراهم میآورد و اسباب مادی را در خدمت آنان قرار میدهد که از جمله آنها ابرها و بادهای بارانزاست. (اعراف، آیه 96) اما اگر گناه و بیتقوایی پیشه کنند از باران محروم خواهند شد یا باران به شکل بلا و توفان و سیل به آنان آسیب میزند.
3- توبه: از دیگر عوامل غیرمادی میتوان به توبه و بازگشت به خدا و ترک گناه اشاره کرد که خداوند در آیاتی از جمله 52 سوره هود به آن اشاره کرده است.
4- عمل به کتب آسمانی: عمل به کتابهای آسمانی، از عوامل نزول باران و دیگر مواهب آسمانی است؛ چنان که خداوند در آیه 66 سوره مائده به صراحت از این عامل غیرمادی سخن گفته است.
5- استغفار: از دیگر علل و عوامل غیرمادی که میتواند رحمت الهی را جلب کند و باران رحمت را نازل نماید، استغفار است. خداوند در آیاتی از جمله 52 سوره هود و 10 و 11 سوره نوح از استغفار و طلب آمرزش به درگاه خداوند، به عنوان عوامل نزول بارانهای مفید و مستمر اشاره کرده است.
از آنجایی که علل و اسباب واقعی در بسیاری از امور و زندگی انسانها ارتباط تنگاتنگی با رفتار و اعمال و عقاید آنان دارد، نمیتوان تغییر مادی در جهان را به علل و عوامل مادی و طبیعی محدود کرد. خداوند بارها تغییرات مهم اجتماعی و غیراجتماعی و حتی تغییرات زیستمحیطی را به دستاوردهای خوب و بد بشر نسبت داده است.
خداوند در آیه 40 سوره روم میفرماید: ظهر الفساد فیالبر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون؛ به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا سزای بعضی از آنچه راکه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.
بنابراین، اگر رفتار آدمی در تغییرات طبیعی نقش کلیدی و اصلی را داراست، باید در هر گونه ایجاد تغییر مثبت به آن توجه داشت. به این معنا که با تغییر در عقاید و رفتارهای مردمان موجب تغییرات مثبت و سازنده در شرایط طبیعت و محیط زیست شد و آن را برای آسایش و آرامش بهتر خود به کار گرفت.
خداوند درآیه 10 سوره نوح میفرماید: «نوح عرض کرد خداوندا، من به این مردم گفتم از گناهان خود توبه کنید، تا آسمان بر شما ببارد.» (ماجرا به زمانی مربوط میشود که قوم نوح دعوت او را نپذیرفتند و بر گناهان خود اصرار ورزیدند و به مدت 40 سال بر آنها باران نبارید.)
امام محمدباقر(ع) میفرماید: «مقدار باران درهمه سالها به یک اندازه است، لیکن وقتی قومی معصیت کنند بارانی که باید بر زمینهای آنها ببارد، بر بیابانها و دریاها و کوهها میبارد.»
در حدیث دیگری رسول خدا(ص) فرمود: «ندادن زکات، موجب نیامدن باران میشود؛ و اگر رحمت خداوند نسبت به چهارپایان نبود، هرگز باران نمیآمد.» (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 524)
رسول خدا(ص) فرموده است:«وقتی خداوند بر امتی غضب کند و عذاببر آنان نفرستد، نرخها گران میشود وعمرها کوتاه میگردد، تجار سود نمیبرند و درختها میوه نمیدهند و نهرها پر آب نمیشود و باران از مردم قطع میشود و اشرار بر آنان تسلط مییابند.» (همان)
درحدیث دیگری، امام صادق(ع) فرموده است: و اذا جارالحکام فی القضاء امسک القطر من السماء؛ هرگاه زمامداران و حاکمان، در دادرسی ستم کنند، باران از آسمان قطع میشود. (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 524)
طبق روایات، غیر از آنچه یاد شد، شیوع گناه، کفران نعمت، منع حقوق، کم فروشی، ظلم و حیله، ترک امر به معروف و نهی ازمنکر، ندادن زکات و… نیز، گاهی سبب قطع باران میشود.
درحدیث آمده است: حضرت سلیمان(ع) با اصحاب خود برای نماز باران بیرون میرفت.در راه، به مورچهای برخورد کرد که یکی از پاهایش را به آسمان بلند کرده بود و میگفت:خدایا! ما مخلوقات ضعیف تو هستیم و از روزی تو بینیاز نیستیم، پس به سبب گناهان بنیآدم، ما را به هلاکت مرسان.
حضرت سلیمان(ع) به اصحاب خود فرمود: برگردید! همانا به خاطر دعای غیر خودتان سیراب شدید. (من لایحضره الفقیه، صدوق، ج1 ص 524)
در آموزههای قرآنی و روایی، توبه و استغفار و دعا از علل وعوامل مثبتی دانسته شده که میتواند تغییرات مثبت و سازنده آب وهوایی را موجب شود.
استسقاء یا نمازباران
استسقاء، از واژه سقی به معنای طلب سقی یا أب خواستن است؛ زیرا سقی به معنای آب دادن است و فعل استفعال به معنای طلب و درخواست به کار میرود، پس به معنای در خواست آب است و فعل استفعال به معنای طلب و درخواست به کارمیرود، پس به معنای درخواست آب دادن میشود.
نماز استسقا یا نماز باران در میان مردم و بین عرف شرعی شهرت دارد. این نماز، درخواست رفع کمبود آب از خداوند است که در روایات به عنوان یکی از راههای برطرف ساختن کمبود آب و خشکسالی معرفی شده است.
البته در قرآن بیان شده که یهودیان درهنگام رهایی از فرعون و ورود به سرزمین فلسطین، از حضرت موسی (ع) درخواست آب کردند و ایشان به معجزه با شکافتن آب از سنگ سخت برای آنان چشمههایی را ایجاد کرد که هر قبیله از یکی از چشمهها استفاده میکرد. (بقره، آیه 60؛ اعراف، آیه 160)
کیفیت نماز باران
این نماز دو رکعت است و آن مانند نماز عیدین است ( عید فطر و عیدقربان). در هر رکعت یک حمد و یک سوره توحید و در رکعت اول، پنج تکبیر دارد و در رکعت دوم چهارم تکبیر، پس از هر تکبیر در هر رکعت، یک قنوت است. بهتر است در قنوت، دعایی خوانده شود که طلب باران در آن است.
چنانچه بعد از خواندن نماز با مقدمات مربوطه دعای ایشان مستجاب شد و باران بارید و سیراب شدند پس مطلوب حاصل است و اگر استجابت دعا تاخیر افتاد و باران نبارید، دوباره و سه باره به صحرا برگردند و نماز بخوانند و از رحمت خداوند مایوس نشوند؛ چون برای پیغمبران گذشته هم چنین اتفاقی افتاده که در بار اول باران نباریده و بار دوم یا سوم باریده است. (نگاه کنید: تحریر الوسیله، امام خمینی، ج1، ص 245 قسمت نمازهای مستحبی و توضیح المسائل مراجع تقلید)