اجتماعیاعتقادی - کلامیتاریخیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

اهل بیت(ع) در سخن امام حسین(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

اهل بیت(ع) اصطلاح قرآنی است. این اصطلاح به شکل خاص درباره پیامبر(ص)، حضرت امیرمومنان علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) به کار می رود که به خمسه مطهره نیز مشهورند. در آیات و روایات ویژگی هایی برای آنان بر شمرده است. امام حسین(ع) خود به عنوان یکی از مصادیق اهل بیت(ع) درباره جایگاه و عظمت و منزلت آنان مطالبی دارد که در این جا به گوشه ای از آن ها اشاره می شود.

اهل بیت (ع) در قرآن

خداوند در آیه 33 سوره احزاب می فرماید: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان پيامبر بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.

درباره مصداق اهل‌بيت در آيه‌33 سوره احزاب اقوال گوناگونى وجود دارد؛( مجمع‌البيان، ج‌7‌-‌8‌، ص‌558 و 559) ولى طبق شواهد فراوان روايى در منابع اهل‌سنّت(اسباب‌النزول، واحدى، ص‌200؛ روح‌المعانى، ح‌12، ص‌21؛ جامع‌البيان، ج‌12، ص‌9‌-‌12؛ الدّرالمنثور، ج‌6‌، ص‌603‌-‌606‌) و منابع شيعى(كافى، ج 1، ص 286؛ تفسير عيّاشى، ج 1، ص 249) مقصود از اهل‌بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله)على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام)است.

البته در لسان پيامبر(صلى الله عليه وآله)و امامان معصوم(ع) ، اهل‌بيت اعمّ از مصاديق ياد شده است و شامل عترت پيامبر(صلى الله عليه وآله)نیز می شود كه داراى مقام عصمت بوده و به عنوان اوصیا و خلفای الهی و امام معصوم در روایات مطرح شده اند.

بنابراین، مراد از اهل بیت(ع) همان اهل بیت پیامبر(ص) هستند که به عنوان چهارده معصوم معروف شده اند. خداوند گاه به عنوان ذی القربی (انفال، آیه 41؛ اسراء، آیه 26؛ روم، آیه 38؛ حشر، آیه 7؛ و روایات تفسیری)، ابرار(انسان، آیه 5؛ و روایات تفسیری)، نفس ، ابناء و نساء در آیه 61 سوره آل عمران و نام ها دیگر از آنان یاد کرده است. در آیه 23 سوره شوری از وجوب مودت آنان سخن به میان آورده و فرموده است: قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى؛ بگو: «به ازاى آن رسالت‏ پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان.» در آیه 20 سوره لقمان نیز محبت ایشان را از نعمت های باطنی الهی بر می شمارد(روایات تفسیری) و در آیه 160 سوره انعام برای محبت نسبت به ایشان حسنه مضاعف قرار می دهد.

از نظر قرآن آنان دارای خصائص و فضایل و ویژگی هایی انحصاری هستند که از جمله آن ها مصداق اصلی امت میانه رو و معتدل هستند که می توانند همانند پیامبر(ص) که اسوه حسنه است(احزاب، آیه 21) به عنوان اسوه و نمونه عینی امت وسط و شاهد باشند.(بقره، آیه 143 و روایات تفسیری)

آنان گواهان خداوند در روز قیامت هستند و خداوند آنان را در کنار خود و رسول الله به عنوان کسانی معرفی می کند که اعمال خوب و بد مردم را می بینند و می توانند بر اساس ظاهر و باطن اعمال در روز قیامت شهادت و گواهی دهند.(توبه، آیه 105) هم چنین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همان عروه الوثقی و دستگیره محکم الهی(بقره، آیه 256؛ لقمان، آیه 22 و روایات تفسیری) و حبل الله (آل عمران، آیه 103) و قرآن ناطق هستند.

خداوند در آیاتی از قرآن ضمن بیان فضایلی چون اخلاص(انسان، آیه 8)، صبر(انسان، آیه 12)، رسوخ در علم(آل عمران، آیه 7) به وجوب صلوات فرستادن بر اهل بیت پیامبر(ص) به دنبال صلوات بر پیامبر(ص) تاکید کرده و آن را وظیفه مومنان می شمارد.(احزاب، آیه 56 و روایات تفسیری)

در آیات قرآنی به سبب عصمت و طهارت آنان و دیگر فضایلی که بیان شده، اطاعت و ولایت آنان فرض شده است به طوری که هر گونه تخطی و تخلف از آنان موجب گمراهی و هلاکت انسان می شود.

اهل بیت (ع) از نظر امام حسین(ع)

امام حسین(ع) که خود از مصادیق اهل بیت پیامبر(ص) است، در بیان جایگاه و ویژگی های اهل بیت(ع) سخن بسیار گفته است؛ زیرا پس از سقیفه بنی ساعده و غصب مقام خلافت ظاهری امیرمومنان امام علی(ع)، فشار مضاعفی به اهل بیت پیامبر(ص) وارد شده به طوری که حضرت فاطمه(س) به سبب شدت جراحات وارده 75 یا 95 روز پس از رحلت شهادت گونه پیامبر(ص) به سبب مسمومیت زهر زن یهودی، شهید از دنیا رفت و سپس امام علی(ع) در مسجد به ضربت ابن ملجم مرادی به شهادت رسید و زمانی نگذشت که امام حسن مجتبی (ع) نیز به زهر مسموم و به شهادت رسید.

در دوره حکومت غاصبان به ویژه امویان، نه تنها به غصب خلافت بسنده نشد، بلکه تلاش شد تا جایگاه و منزلت الهی آنان نیز نادیده گرفته شود و فضایل آنان غصب و با روایات جعلی و ساختگی به دیگران نسبت داده شود و مستکبران با حمایت جاهلانه وکورکورانه مستضعفان در خانه اهل بیت(ع) را بستند و حتی نسبت به ابتدایی ترین و بدیهی ترین امور تشکیک و تردید افکنی روا داشتند به طوری که اهل بیت(ع) برای اثبات این که اهل نماز و روزه و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن هستند می بایست پاسخ گو باشند. در زمانه ای که پس از شهادت امیرمومنان امام علی(ع) در مسجد کوفه، مستضعفان مستحکم کننده حکومت مستکبران و ظالمان می پرسیدند: علی در مسجد چه می کرد که در آن جا کشته شد؟

در این دوره و زمانه است که امام حسین(ع) به پا می خیزد تا ضمن تبیین جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دشمنان را رسوا سازد؛ زیرا اگر اهل بیت عصمت و طهارت از چنین جایگاه والایی در نزد خداوند و پیامبر(ص) برخوردارند، چرا دیگران در جایگاه آنان نشسته اند و مدعی مرجعیت دینی و دنیوی مردمان هستند؟!

در تمامی سخنرانی هایی امام حسین(ع) به ویژه پس از خروج از مدینه و قیام علیه دولت غاصب و ظالم یزیدی، امام حسین(ع) به تشریح و تبیین مقامات و منازل اهل بیت(ع) می پردازد تا جایگاه و مقام خودش را تبیین کرده و با مقایسه مستقیم و ضمنی خود با دولت اموری و رهبران آنان، رسوایی را برای آنان به ارمغان آورد. از جمله مواردی که ایشان به آن می پردازد، عبارت است از:

  1. اهل بيت(ع)، معلمان ملائكه‏: امام حسین(ع) در بیان منزلت و جایگاه اهل بیت(ع) در هستی نه تنها خود را معلم انسان ها نمی داند، بلکه بر آن است تا مقام تعلیم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را در کائنات بیان کرده و بگوید که هر کسی چیزی از علم و دانش دارد از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. از این رو وقتی از امام حسين (ع) پرسيده شد: «اَىّ شَىْ‏ءٍ كُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللّهُ عَزّوَجَلّ آدَمَ (ع)؟ قَالَ كُنّا اَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ الرّحْمنِ فَنُعَلّمُ لِلْمَلاَئِكَةِ التّسْبِيحَ وَ التّهْلِيلَ وَ التّحْمِيدَ؛ قبل از اين‏كه خداوند عزّوجل آدم (ع) را خلق كند، شما چه چيزى بوديد؟ فرمود: ما شبح‏هايى از نور بوديم كه بر گرد عرش خدا مى‏چرخيديم و به ملائكه درس تسبيح و توحيد و ستايش خدا را مى‏آموختيم».(بحار الانوار، ج 57 ص 311 ح1 )پس وقتی اهل بیت(ع) خود مستقیم از تعلیم الهی برخوردارند، و فرشتگان را تعلیم می دهند، به اولویت باید معلم مردمان باشند و مردم به ایشان مراجعه نمایند، نه آن که برای تعلیم به در خانه دیگران بروند.پس برای این که خداوند بندگی و عبادت شود، منوط و مشروط به شناخت و معرفت نسبت به خداست و این شناخت و معرفت تنها از طریق تعلیمات و آموزه های اهل بیت(ع) برای همگان از جمله انسان و جن شدنی است. از آن جایی تعلیمات و آموزش های اهل بیت(ع) نسبت به همه چیز است و آنان به عنوان دارندگان صفات و اسمای کامل الهی ، مرجع علمی همه هستی هستند، مردم می بایست برای معرفت و شناخت خداوند به آنان مراجعه نمایند تا زمینه عبادت برای آنان فراهم شود. اگر خداوند در آیه 56 سوره ذاریات هدف آفرینش انسان و جن را عبادت خویش معرفی می کند، این عبادت نیازمند شناختی است که از طریق اهل بیت(ع) به دست می آید. از این روست که امام حسین(ع) در تفسیر خلقت برای عبادت به مقدمه آن یعنی معرفت توجه می دهد و می فرماید: امام حسين (ع) فرمود: «اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ؛ اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آن‏گاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آن‏گاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى‏نياز شوند».(بحار الانوار، ج 5 ص 312 ح1 ) بنابراین، اهل بیت(ع) به عنوان معلم هستی معرفی می شوند؛ زیرا وقتی فرشتگان از آنان تعلیم می گیرند، دیگران نیز از فرشتگانی چون جبرئیل (ع) تعلیم می گیرند و هر کسی به طور مستقیم یا غیر مستقیم از تعلیم آنان بهره مند می شود. این بدان معنا خواهد بود که جبرئیل(ع) قرآن را به پیامبر(ص) تعلیم نداده است، بلکه جبرئیل (ع) تنها برای بیان توقیت قرائت و تلاوت آیات قرآنی نازل می شد(قیامت، آیه 16)؛ زیرا قرآن به طور مستقیم و بی واسطه از «لدن علی حکیم» بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.(نمل، آیه 6؛ هود، آیه 1)
  2. اهل‏بيت(ع)، اهل سرّ خدا: امام حسین(ع) بر اساس معرفی منزلت و مقامات اهل بیت(ع) در پیشگاه خداوند، بر آن است تا با ارایه تصویری روشن از اهل بیت (ع) مردمان را نسبت به جایگاه آنان آشنا سازد و زمینه برای مرجعیت دینی و دنیوی و مراجعه مردم در امور دین و دنیا به ایشان را فراهم آورد. ازاین روست که امام حسين (ع) می فرماید: «نَحْنُ الّذِينَ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ بَيَانُ مَا فِيهِ وَ لَيْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَا عِنْدَنَا لاِنّا اَهْلُ سِرّ اللّهِ؛ ما كسانى هستيم كه علم قرآن، و بيان آنچه در آن است، نزد ماست، و آنچه در نزد ماست نزد هيچ‏يك از آفريدگان خدا نيست، زيرا ما محرم راز خداييم».(بحار الانوار، ج 44 ص 184 ح11 )با این تفصیل امام حسین(ع) می خواهد این معنا را به مردم منتقل کند که چگونه برای اسرار الهی به در خانه کسانی می روید که از شجره طیب الهی نیستند، بلکه از شجره خبیثه هستند که میمون وار بر منبر و تخت خلافت بالا می روند و بر دین و دنیای مردم حکومت می کنند؟ آیا شایسته است کسی سرّ الله را واگذارد و به جاهل مراجعه کند؟ کدام عقل حکم می کند که به جای عالم به سر الله و کتاب الله انسان به سراغ جاهل سفیه و نادان برود؟ وقتی اهل بیت(ع) سرالله هستند، چیزی از علوم غیبی از آنان مخفی نمی ماند. پس با آن که خداوند علم غیب را تنها مختص خود می داند و کسی از آن آگاه نیست، اما به دلیل آن که آنان «سرالله» هستند از آن علوم غیبی به اذن الهی برخوردارند؛ زیرا از کسانی هستند که خداوند از آنان راضی و خشنود است. خداوند می فرماید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا؛ داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمى‏كند، جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد، كه در اين صورت براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت.(جن، آیات 26 و 27)
  3. مخلوقات، مأمور به اطاعت از اهل بيت(ع): امام حسين (ع) در این باره می فرماید: «وَ اللّهِ مَا خَلَقَ اللّهُ شَيْئاً إِلا وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنَا؛ سوگند به خدا كه خداوند هيچ موجودى را نيافريد، مگر آن‏كه او را به اطاعت از ما، امر كرد».(بحار الانوار، ج 44 ص 181 ح1 ) پس وقتی که همه مخلوقات هستی از جمله فرشتگان مامورند تا از امر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اطاعت کنند و تن به فرمان ایشان بسپارند، چگونه عده ای خواهان اطاعت آنان از فرمان های باطل برخاسته از سفاهت و جهالت باشند؟ و عده ای دیگر نیز بخواهند به جای اطاعت از ایشان به اطاعت افراد سفیه و جاهل تن دهند؟ وقتی فرشتگان بر اساس آیات قرآنی از جمله آیات سوره قدر به نزد آنان می آیند تا احکام تقدیر را بگیرند و مقدرات هستی را بر اساس آن دستور العمل خلیفه کامل الهی به انجام رسانند، چگونه برخی امور دینی و دنیوی خویش را به دست دیگران می سپارند و می خواهند آنان مقدرات امور ایشان را به دست گیرند که در سفاهت و جهالت غرق هستند؟! امام حسین(ع) با این روشنگری در حق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در حقیقت به رسواگری حاکمان غاصب و سفیه می پردازد و با تقابل قرار دادن بر آن است تا مسیر باطل آنان و مستضعفان پیشتبان آنان را نشان داده و صراط مستقیم الهی که اهل انعام از آن برخوردارند به مردمان بنمایاند.
  4. اثر دوستى اهل بيت(عليهم السلام): برای دوستی و محبت اهل بیت (ع) که به طور طبیعی می بایست با اطاعت همراه باشد(آل عمران، آیات 31 و 32)آثار و برکاتی است. یکی از این برکات آن است که محبان اهل بیت(ع) که مطیع علمی و عملی آنان هستند، به عنوان اهل بیت(ع) در می آیند. در حقیقت همان طوری که انسان با علم و عمل رنگ خدایی می گیرد و متاله و خدایی می شود(بقره، ایه 138) انسان می تواند با بهره گیری از عنصر محبت همراه با اطاعت و ولایت، به عنوان اهل بیت(ع) سرافراز شود. امام حسين (ع) فرمود: «مَنْ اَحَبّنَا كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ؛ «كسى كه ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت است». (نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، ص 85 ح19 )اصولا از نظر آموزه های قرآنی ایمان چیزی جز حب و بغض نسبت به خدا و پیامبر و اهل بیت(ع) و دشمنان آنان نیست. انسان حتی اگر بخواهد عبادت تجار و بازرگانان را داشته و دنبال سود و بهره باشد، باید محبت را در کلیت داشته باشد که این محبت در اطاعت خودش را نشان می دهد چنان که در آیات 31 و 32 سوره آل عمران بیان شده است. البته اگر انسان بتواند همه هستی خویش را بر مدار محبت مطلق و فراگیر سامان دهد ، عبادتی برتر خواهد داشت؛ چنان که خود آن حضرت(ع) می فرماید: امام حسين (ع) فرمود: «إِنّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التّجّارِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الاَحْرَارِ وَ هِىَ اَفْضَلُ الْعِبَادَةِ؛ گروهى خدا را از روى ميل به بهشت عبادت مى‏كنند، كه اين عبادت تجارت‏كنندگان است و گروهى خدا را از ترس دوزخ مى‏پرستند و اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را به سبب شايستگى مى‏پرستند، و اين عبادت آزادگان است كه برترين عبادت است».(تحف العقول، ص 279 ح4 ) از روایاتی چون «سلمان منا اهل البیت؛ سلمان از ما اهل بیت است» می توان این استنباط را داشت که هر کسی در محبت و اطاعت اهل بیت (ع) بکوشد به درجه سلمان سلام الله علیه می رسد و در مرتبه و منزلت اهل بیت(ع) در بهشت قرار می گیرد و می تواند حتی دستگیر دیگران شده و به شفاعت مردمان دیگر بپردازد.
  5. دوستى اهل بيت سبب ريزش گناهان‏: خداوند نظام هستی را بر اساس نظام اسباب قرار داده است. با آن که خود می تواند مستقیم با «کن فیکون» و اراده هر چیزی را هستی بخشد(بقره، آیه 117؛ آل عمران، آیه 59؛ انعام، ایه 73؛ نحل، آیه 40) به اسباب توسل می جوید و از مردمان می خواهد تا اسباب را در نظر و به کار گیرند.(مائده، آیه35) از جمله وسایلی که انسان می بایست به آن توسل جوید، محبت اهل بیت(ع) است. امام حسين (ع) فرموده است: «إِنّ حُبّنَا لَتُسَاقِطُ الذّنُوبَ كَمَا تُسَاقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ؛ محبّت ما اهل بيت سبب ريزش گناهان است، چنان‏كه باد، برگ درختان را مى‏ريزد».( حياة الامام الحسين، ج 1 ص156 ) پس همان طوری که استغفار و توبه موجب ریزش گناهان است، توسل به محبت اهل بیت(ع) نیز این گونه است. البته اگر استغفار با توسل همراه شود و انسان به دامن استغفار پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) توجه کند، باید بداند که وضعیت او بهتر خواهد بود؛ زیرا همان طوری که فرمان و خواندن پیامبر(ص) همانند دعوت و خواندن دیگران نیست، مقام منزلت آن حضرت(ع) و اهل بیت(ع) در پیشگاه خداوند موجب می شود دعا و نیایش آن حضرت و استغفار جویی برای گناهکاران همانند دیگر دعاها و نیایش های مردم نباشد.(نور، آیه 63 و آیات دیگر)
  6. محبت و بغض اهل بیت(ع) معیار ایمان و نفاق‏: ایمان و کفر دو جهت متقابل یک دیگر است. سلب و ایجاب به سبب روشنی قابل فهم و درک است و نیازی به استدلال و نشانه شناسی نیست؛ اما نفاق دو رویی و دوچهرگی است به سادگی دانسته و شناخته نمی شود. به نظر می رسد که در هر دوره ای معیارهای واقعی نیاز است تا منافق شناخته شود. اگر در دوره پیامبر(ص) امیرمومنان علی(ع) و اهل بیت (ع) معیار شناخت بود؛ چنان که امام حسين (ع) فرموده است: «مَا كُنّا نَعْرِفُ الْمُنَافِقِينَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ (ص) إِلا بِبُغْضِهِمْ عَلِيّاً وَ وُلْدَهُ؛ «ما در عهد رسول خدا (ص) منافقان را نمى‏شناختيم، جز در دشمنى آنها با على و اولادش».(عيون أخبار الرّضا، ج 2 ص 72 ص305 ) پس در دوره های دیگر نیز این اهل بیت(ع) هستند که معیار شناخت است. آن حضرت(ع) می کوشد تا این گونه به جامعه بفهماند که دشمنی با اهل بیت(ع) از جمله خودش به معنا و مصداق نفاق است. بر این اساس یزیدان و کوفیانی که علیه امام شمشیر می کشیدند جزو اهل نفاق و منافقان بودند. البته محبت اهل بیت(ع) هزینه بر است و شیعیان هماره با تهيدستى و كشته شدن به دست دشمنان گرفتار خواهند بود؛ چنان که امام حسین(ع) می فرماید: «وَ اللّهِ الْبَلاَءُ وَ الْفَقْرُ وَ الْقَتْلُ اَسْرَعُ إِلَى مَنْ اَحَبّنَا مِنْ رَكْضِ الْبَرَاذِينِ، وَ مِنَ السّيْلِ إِلىَ صِمْرِهِ؛ به خدا سوگند، فقر و قتل به سوى دوستان ما، از حركت اسبان تيزپا و جريان سيل در مسيرش، سريعتر است». (بحار الانوار، ج 64 ص 249 ح85 )
  7. زیارت، یادبود فلسفه قیام و زندگی: انسان باید فلسفه زندگی داشته باشد تا زندگی اش را بر اساس آن بسازد. در حقیقت این فلسفه زندگی است که سبک زندگی و حتی مرگ را مشخص می کند. انسانی که برای آخرت زندگی می کند شهادت را پلی برای عبور از زندگی پست و میرا به زندگی عالی و نامیرا می داند که سعادت و خوشبختی در آن ابدی است. امام حسین(ع) بر آن است تا هم فلسفه زندگی را بیان کند و هم سبک زندگی را نشان دهد. این گونه است که با قیام و شهادت و سپس با تشویق مردم به زیارت خویش بر آن است تا فلسفه و سبک زندگی مردمان را دگرگون نماید و در مسیر صراط مستقیم الهی قرار دهد. امام حسين (ع) فرمود: «مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى زُرْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ إِلا فِى النّارِ لاَخْرَجْتُهُ؛ هركه مرا پس از مرگم، زيارت كند، روز قيامت زيارتش مى‏كنم و اگر در آتش هم باشد، او را بيرون مى‏آورم».(المنتخب للطريحى، ص69) در این فلسفه زندگی گریه بر امام حسین(ع) به عنوان یادکرد فلسفه قیام او درس آموز است؛ زیرا به انسان ها راه و سبک زندگی را می نماید. به این که در برابر ظلم و منکرات ساکت نباشد و علیه منکران و ظالمان قیام کند و در حد وسع و توان خویش از دین و ایین راستین الهی دفاع و حمایت کند. این که آن حضرت می فرماید: «اَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ، لا يَذْكُرُنِى مُؤْمِنٌ إِلا بَكَى؛ من كشته اشكهايم، مؤمنى مرا ياد نكند، مگر آن‏كه به گريه مى‏افتد».(كامل الزيارات، ص 117 ح6 ) تنها برای ذکر مصیبت نیست، بلکه برای آن است که فلسفه و سبک زندگی را از امام حسین(ع) بیاموزد و در این مسیر گام بردارد؛ چرا که فلسفه زندگی و قیام حسینی به همان فلسفه قیام امام مهدی(عج) گره می خورد و به ما نشان می دهد که باید انتظار واقعی داشته باشیم و برای قیام علیه مستکبران و ظالمان و تحقق عدالت جهانی برنامه ریزی و فعالیت داشته باشیم. این که امام حسين (ع) فرموده است: «لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَيّامَ حَيَاتِى؛ اگر زمان حضرت مهدى را درك مى‏كردم، تمام عمر خدمتگزارش بودم».(عقد الدّرر، ص‏160) به این معناست که ما باید خود را آماده فرمان قیام کنیم و اگر پیش از آن با زبان و عمل و قول و فعل خویش علیه ظلم و ستمگر و مستکبر نباشیم، نمی توانیم هنگام ظهور یک دفعه متحول شویم و مدافع ایمان و مظلوم و مستضعف شویم. به سخن دیگر، باید بر اساس آیه 11 سوره رعد خودمان را متحول سازیم تا در زمان حکومت مهدی(عج) بتوانیم در جامعه او زندگی و بر اساس فرمانش عمل کنیم. کسی که در برابر ظلم و ستم امروز سکوت کرده فردا نیز این گونه خواهد بود. انسان ترسو یک دفعه شجاع نمی شود. کسی که امروز بگذارد مجروح بمیرد فردا دلش برای مجروح نخواهد سوخت. چنان امام صادق(سلام الله عليه) نقل كرد كه وجود مبارك مسيح فرمود: «إِنَّ التَّارِكَ شِفَاءَ الْمَجْرُوحِ مِنْ جُرْحِهِ شَرِيكٌ لِجَارِحِه ‌؛ اگر زخم‌خورده‌اي باشد و ديگري به درمان اين زخم‌خورده نشتابد، شريك جُرم آن «جارحه» است.( الكافي-ط الإسلامية، الشيخ الکلينی، ج8، ص345) پس باید امروز قیام کرده تا نشان دهیم اهل قیام و همراهی با امام زمان (عج) هستیم و می خواهیم منتقم باشیم و از هر ظالم و مستکبری حق خود را بستانیم و او را مجازات و تنبیه کنیم. پس امروز باید این فلسفه زندگی را داشته باشیم که : «مَوْتٌ فِى عِزّ خَيْرٌ مِنْ حَيَاةٍ فِى ذُلّ؛ مرگ با عزت برتر از زندگى با ذلّت است».(بحار الانوار، ج 44 ص 192 ح4 ) اگر این گونه باشیم اهل قیام حسینی و مهدوی(علیهما السلام) خواهیم بود.

آن چه بیان شده تنها گوشه ای از بیانات امام حسین(ع) در باره فضایل اهل بیت(ع) است. ایشان با این بیانات خود بر آن است تا جایگاه خود و قیام خویش را نیز تبیین نماید و مسیر عبودیت راستین و فلسفه و سبک زندگی قرآنی و اسلامی را به ما نشان دهد و ما در مسیر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بخواند و قرار دهد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا