انتقام، مجازات متجاوزان
گفتاری درباره انتقام خداوند و عوامل آن از دیدگاه قرآن
در نوشتار حاضر نویسنده درباره چیستی انتقام و نگاه قرآن به آن در جنبههای اجتماعی و حکومتی و عواملی که منجر به انتقام خدا از متجاوزان میشود سخن گفته است.
* * *
انتقام از ریشه نقمت در برابر نعمت، به معنای گرفتن نعمت و تغییر آن به نقمت است. کسی که انتقام میگیرد میبایست توانایی و قدرت آن را داشته باشد که نعمتی چون عافیت، سلامت، سعادت، آرامش، آسایش و مانند آنها را از دشمن سلب کرده و به جای آن بدبختی، بیماری، ناامنی، فقر، مسکنت و مانند آنها را جایگزین کند.
از نظر قرآن، منتقم حقیقی خداست؛ چرا که یکی از نامهای جلالی خدا، «ذوانتقام» است.(مائده، آیه 95) همین اسم الهی مقتضی آن است که خدا بهعنوان «قاصم الجبارین» (کوبنده سرکشان) ظهور کند؛ چرا که خدای رحمان در مقام رحمت رحمانی خویش، درهم کوبنده مستکبران، مستبدان و زورگویان جهان است؛ زیرا همه نعمتها از رحمت رحمانی و رحیمی خدا نشأت میگیرد و اوست که میتواند نعمتها را به نقمت تبدیل کرده و از مستکبران و دشمنان اسلام و مسلمین انتقامی سخت بگیرد. البته از نظر قرآن، هر کسی که مظهر تمامیت اسماء و صفات الهی است، در مقام مظهریت اسمای جلالی الهی قرار میگیرد و میتواند مظهر «المنتقم» باشد؛ زیرا بخشی از ولایت الهی در این افراد به «اشداء علی الکفار» برمیگردد. از همین رو حضرت ولیعصر(عج) بهعنوان «المنتقم» ظهور میکند تا انتقام همه ظلمهای تاریخ را از جباران بگیرد و حکومت جهانی عدالت را با یاری صالحان برپا کند.
انتقام، مجازات و کیفر متجاوزان
بر اساس آموزههای قرآن، انتقام یک واکنش در برابر کنشهای ظالمانه متجاوزان است و هرگز بهعنوان یک کنش ابتدایی مطرح نیست؛ زیرا پیش از آنکه کنش و فعل باطلی انجام شود، هرگز انتقام و گرفتار کردن دیگری به نقمت مطرح نیست؛ زیرا رحمت رحمانی الهی مقتضی آن است که انتقام بهعنوان یک «واکنش» مطرح باشد نه «کنش». بر اساس همین اصل رحمت رحمانی است که خدا هرگز کسی را در آغاز گمراه نمیکند؛ زیرا آنچه اقتضای طبیعت رحمت رحمانی است، هدایتگری خدا است. از همین رو خدا بهصراحت هدایت را بهعنوان یک سنت حاکم و نرمافزار فطری و طبیعی برای همه مخلوقات خویش مطرح میکند.(طه، آیه 50)
بنابراین، اقتضای سنت الهی همان طوری که هدایتگری است و اضلال تنها بهعنوان مجازات پشتکنندگان به هدایت فطری است، همچنین اقتضای سنت الهی دادن نعمت از همه اقسام آن بهویژه نعمت هدایت، اسلام، ولایت، آسایش و آرامش به مردمان است، مگر آنکه انسان خود با رفتارها و کنشهای باطل خویش، غضب الهی را بر انگیزاند و خدا در اسمای جلالی ظهور یابد و بهعنوان یک «واکنش» به کنشهای باطل این افراد از آنها انتقام گیرد و نعمتهایشان را به نقمت تغییر دهد.
خدا بهصراحت در آیات قرآن بیان میکند که اصل، «انعام الهی و نعمت بخشی» است؛ مگر آنکه مردم با رفتارهای نابهنجار و خلاف سنتهای الهی خویش، غضب الهی را به جان بخرند و نعمت به نقمت تغییر یابد و اینگونه خدا از آنان انتقام میگیرد.
بهعنوان نمونه خدا برای هر «نفس» انسانی حافظانی قرار داده تا وی را از مرگ حفظ کنند. این حفاظت تا اجل مسمی ادامه مییابد و سپس برداشته میشود تا نقل و انتقال به عالم برزخ و آخرت انجام شود.(طارق، آیه 4)
خدا بهصراحت میفرماید: برای انسان، مأمورانی است که پیدرپی، از پیشرو و از پشتسرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیرحتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بهخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!(رعد، آیه ۱۱)
همچنین خدا با اشاره به رویه فرعونیان به این نکته توجه میدهد که آنان به سنت الهی گرفتار آمدند؛ زیرا سنت و قانون الهی بر این قرار گرفته که هر کسی کفران نعمت کند و به کفر گرایید، گرفتار انتقام سخت خدا میشود و خدا نعمت را به نقمت تغییر میدهد تا اینگونه آنان را مجازات کند. خدا میفرماید: اين كيفر بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته تغيير نمى دهد مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند و خدا شنواى داناست. (انفال، آیه ۵۳)
از این صریحتر میتوان به این آیه قرآنی اشاره کرد که خدا از تقدم نعمت و تغییر آن به نقمت به سبب کفر و کفران میگوید: و خدا بر شما حکایت کرد و مثل آورد مثل شهری را که در آن امنیت کامل حکمفرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی میکردند و از هر جانب روزی فراوان به آنها میرسید تا آنکه اهل آن شهر نعمتهای خدا را کفران کردند، خدا هم به موجب آن کفران و معصیت، طعم گرسنگی و بیمناکی را به آنها چشانید و چون لباس، سراپای وجودشان را پوشاند. (نحل، آیه ۱۱۲)
پس زمانی خدا از خلق انتقام میگیرد و نعمتشان را به نقمت تغییر میدهد که کفر و کفران کرده باشند و قدر امنیت و آرامش و آسایش را ندانند. در این صورت خدا بهجای آرامش و آسایش، ناامنی و گرسنگی و فقدان آسایش را نصیب آنان میکند.
عوامل و چرایی انتقام
از نظر آموزههای وحیانی، عواملی چند موجب میشود تا خدا در مقام اسمای جلالی ظهور یابد و خشم و غضب الهی جایگزین رحمت و نعمت شود؛ هر چند که همین غضب و انتقام الهی، با خاستگاه رحمت الهی است؛ زیرا اگر انتقام و غضب الهی بروز و ظهور نکند، جهان نا امنتر میشود و جباران و مستکبران گستاختر به کفر و کفران رو میآورند. بنابراین، برای امنیت اکثریت جهانیان، میبایست رحمت الهی در قالب غضب و انتقام بروز کند.
به سخن دیگر، رحمت رحمانی الهی موجب میشود تا خدا دوزخ را ایجاد کرده و دشمنان و کافران و ظالمان و مستکبران را بدان بریزد و اینگونه آنان را کیفر دهد. بر اساس همین سنت الهی و رحمت رحمانی است که خدا اصولی چون حدود و تعزیرات را وضع کرده است و کافران را در دنیا با عذاب استیصال ریشهکن میکند؛ زیرا وجود نحس این ظالمان میتواند به اکثریت مردم آسیب وارد کند و امکان حرکت در مسیر هدایت الهی را از ایشان سلب نماید. بنابراین، اقتضای رحمت رحمانی الهی مجازات و کیفر ظالمان و متجاوزان در دنیا است. بر همین اساس، انتقام از دشمنان از جمله مستکبران و ظالمان جهانی از مقام رحمت رحمانی، امری است که مردم باید به آن توجه و اهتمام ورزند و بهعنوان منتقم وارد میدان عمل شوند.
برخی عواملی که خشم و غضب الهی را برمیانگیزد بهطوری که خدا در واکنش به آنها، به تغییر نعمت به نقمت و انتقام رو میآورد بر اساس آیات قرآن به شرح زیر است:
1- تکذیب آیات الهی: انسانها از هدایت فطری برخوردار هستند و میبایست از آن نور برای بهرهگیری از نور اسلام و وحی بهره گیرند و به تصدیق آیات الهی بپردازند و آن را در زندگی عملیاتی کنند؛ اما بسیاری از مردم بر خلاف فطرت عمل کرده و با دفن فطرت، امکان بهرهمندی از نور هدایت الهی و تشریع را از دست میدهند و به جای تصدیق به تکذیب آیات الهی میپردازند. در این حالت است که خدا انتقام میگیرد و نعمت را به نقمت تغییر میدهد.(اعراف، آیه 106) رویه استکباری فرعونیان و ظلم و استضعافی که در حق مردم روا میداشتند، موجب میشود تا خدا نعمت جان و سلامت و آسایش و آرامش را از آنها سلب کرده و آنان را غرق کند و اینگونه انتقامی سخت در دنیا بگیرد. البته این انتقام سخت از دشمن، آسایش و آرامش را برای اکثریت مردم فراهم میآورد؛ زیرا با نابودی مستکبران و ظالمان، مستضعفان میتوانند نفس راحتی بکشند و در فضایی رها از دشمنی و ظلم و استکبار به زندگی آرام خویش ادامه دهند و مسیر حق و حقانیت را بپیمایند.(اعراف، آیات 106 و 107) در حقیقت انتقام سخت از دشمنان در دنیا و کیفر و مجازات آنان از مصادیق رحمت الهی است تا دیگران در سعادت و آرامش و آسایش زندگی کنند.(همان) برای انتقام از مستبدان و حاکمان ستمگر و مستکبر باید حکومت طاغوتی آنان نابود شود(همان). اما نابودی مستکبر به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه باید نظام سیاسی و استکباری آنان که همان «عرش» است، نابود شود تا امکان سیاستگذاری برای مستضعفان فراهم آید.(همان).
2- تأسف: یکی از عواملی که موجب انتقام است، تأسف است. تأسف حالتی است که به سبب خطا و اشتباه و گناه دیگری ایجاد میشود؛ زیرا انتظار نیست که آن شخص چنین عملکردی داشته باشد. بهعنوان نمونه وقتی به کسی نعمتی داده میشود، انتظار آن است که شاکر باشد و این شکر را در زبان و قلب و عمل داشته باشد. شکر عملی آن است که آن نعمت را بدرستی به کار گیرد و برخلاف اهداف مشخص شده آن نعمت، آن را به کار نبرد؛ اما وقتی کسی برخلاف این انتظار عمل کند، انسان متأسف میشود که شخص چنین رویکرد و عملکرد نادرستی را در پیش گرفته است. اینگونه است که متأسف میشود و همین تأسف موجب میشود تا رویکرد انتقامی، جایگزین رویکرد انعام شود و نعمت به نقمت تغییر یابد. از نظر قرآن، رویه فرعونیان اینگونه بود که در برابر نعمتهای الهی کفر و کفران را در پیش گرفتند و خدا از ایشان مأیوس و متأسف شد، بهطوری که دیگر امید اصلاح آنان وجود نداشت؛ وقتی شخص به جایی برسد که امکان و امید اصلاح از وی سلب شده باشد، در آنجاست که دیگر نمیتواند رویه پیشین ادامه یابد و به جای آن انتقام جایگزین میشود.(زخرف، آیات 55 و 56) این انتقام الهی نسبت به افراد افزون بر اینکه موجب میشود تا افسادگری آنان ادامه نیابد، همچنین درس عبرتی برای دیگران و آیندگان باشد تا از ادامه این رویه نادرست باز ایستند و به اصلاح امور بپردازند یا اصولا وارد چنین رویه و رفتاری نشوند.(همان)
3- غفلت: از مهمترین عوامل تأثیرگذار در ایجاد انتقام و غضب و خشم الهی، غفلتی است که انسان نسبت به خدا و آیات الهی در پیش میگیرد و بهجای آنکه حضور خدا و ذکر او را داشته باشد و در محضر خدا باشد، خدا را فراموش کرده و حضورش را نادیده میگیرد و گستاخانه بیحیایی میکند، خدا چنین مستکبرانی که خالق و رب خویش را نمیبینند و برخلاف فرمانها و سنتهایش عمل میکنند، نابود کرده و انتقام میگیرد. (اعراف، آیات 106 و 107)
4- ظلم: ظلم از جمله عواملی است که خشم وغضب الهی را به دنبال دارد و موجب انتقامی سخت میشود. این ظلم میتواند ظلم به خود و خدا و خلق باشد که شامل کفر و کفران و بیعدالتی نسبت به دیگران میشود. خدا از کسانی که بر خلاف عدالت عمل میکنند، در همین دنیا انتقام میگیرد.(حجر، آیات 78 و 79)
5- جرم: کسانی که مجرم هستند و بر اساس قوانین و مقررات الهی عمل میکنند در همین دنیا مجازات میشوند. جرم، هر عمل خلاف قانونی است که مجازات مشخصی برای آن وضع شده است. پس کسی که مجرم شناخته میشود میبایست منتظر انتقام سخت الهی در دنیا باشد.(روم، آیه 47)
6- مخالفت با بینات: همان طوری که تکذیب آیات الهی موجب خشم الهی میشود، هچنین کسانی که با بینات و دلایل روشن الهی مخالفت میورزند و برخلاف قوانین عمل میکنند، میبایست خود را آماده انتقام سخت الهی در همین دنیا بدانند.(روم، آیه 47) بر اساس این آیه و آیات دیگر، خدا در راستای انتقام به مومنان یاری میرساند تا به وظیفه اسلامی الهی خویش عمل کنند و از کسانی که با خدا مخالفت میورزند، انتقام گیرند.(همان)
7- مترفان: کسانی که اهل اتراف هستند و نعمتهای الهی را به شکل بدی استفاده میکنند و شکر علمی ندارند، در حقیقت برخلاف عدالت عمل کردهاند و باید منتظر انتقام الهی باشند؛ زیرا با چنین رفتار و رویهای در عمل در حالت تکذیب خدا و اهداف آفرینش و هدایتهای الهی هستند.(زخرف، آیات 23 تا 26)
8- کفر و تقلید کورکورانه: کسانی که کفر میورزند و به جای علم و عقل تنها به تقلید کورکورانه از سنتهای اجداد و نیاکان میپردازند، گرفتار انتقام سخت الهی میشوند.(همان)
9- مخالفت با شریعت و احکام و قوانین الهی: شریعت برای آن است که بدان عمل شود و هر کسی برخلاف احکام الهی عمل کند و با آن مخالفت ورزد، میبایست خود را آماده انتقام الهی کند؛ زیرا رفتارهای خلاف شریعت و تکرار آن موجب میشود تا غضب و خشم الهی برانگیخته شود و خدا به کیفری سخت از ایشان انتقام گیرد.(مائده، آیه 95)
10- فسق: ممکن است برخی از افراد مسلمان باشند، ولی این اسلام آنها بازدارنده از اعمال فسقشان نمیشود. اینگونه است که با مومنان واقعی مخالفت میورزند و به اذیت و آزار آنها دست مییازند و اینگونه برخلاف اسلام و ایمان عمل میکنند. در حقیقت دچار کردن مومنان به نقمت و سلب نعمت از آنان برخاسته از فسق این افراد به ظاهر مسلمان است.(مائده، آیه 59) البته خدا در همین آیه و آیات دیگر میفرماید که دشمنان اسلام و حقیقت و عدالت نیز دست به انتقام میزنند و آسایش و آرامش مومنان را سلب میکنند. این گرفتار کردن مومنان به آسایش تنها بهدلیل این است که آنان اهل ایمان شدهاند و دشمن حاضر نیست تا ایمان ایشان را ببیند و از همین رو نعمتهایی را از ایشان سلب میکند تا دست از ایمان بردارند که البته نتیجه عکس میدهد و مومنان با صبر و ایستادگی و مقاومت خویش پوزه دشمنان را به خاک میمالند.(اعراف، آیه 126؛ بروج، آیات 7 و 8؛ توبه، آیه 74؛ مائده، آیه 59)
آنچه بیان شد رویکرد قرآن درباره انتقام خدا از ستمگران و فاسقان و ناسپاسان و ناظر به جنبههای اجتماعی و حکومتی است. بدیهی است که در جنبههای فردی رویکرد قرآن بیشتر معطوف به عفو و گذشت و عدم انتقامگیری و در پیش گرفتن روش احسان و اکرام است که در جای خود قابل بحث خواهد بود.