اعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنی

امکان وقوعی عمر طولانی در آموزه های قرآنی

مساله مرگ يکي از مهم ترين دغدغه هاي بشر است. هنگامي که به پيرامون خويش مي نگرد هر روزه با موارد بي شماري از مرگ رو به رو مي شود. گياهان و جانوران مي ميرند و بسياري از هم نوعان و دوستان وآشنايان خويش را در بستر مرگ و يا گور مي يابد. اين گونه است که مرگ به عنوان دغدغه فلسفي او تبديل مي شود و در آن به غور و تفکر مي پردازد. مرگ ستارگان و نابودي حتي موجودات غير زنده نيز اين مساله را دامن مي زند. به نظر مي رسد که همه چيز با مرگ زنده است و زندگي و مرگ هم آغوش هم زاده مي شوند.

انديشه براي بقا و پايداري بيش تر و مقاومت در برابر مرگ از مسايل مهم پزشکي انسان است. انسان همواره در جست و جو راهکاري براي بقا و دست کم عمر طولاني تر بوده است. داستان ها و افسانه هايي بسياري که قصه هاي شب کودکان و بزرگان بوده است حکايت از اين جست و جوي بي پايان دارد. جست و جو براي آب حيات و يا جست و جو براي عنصر حياتي که جواني را پايدار مي سازد و پيري را مي زدايد، همه و همه نشاني از اين دغدغه انساني دارد. شگفت اين که همه کساني که در اين جست و جوي افسانه اي بوده اند حتي در افسانه ها نيز نتوانسته اند از دام مرگ بگريزند و حتي رويين تن ها نيز در افسانه ها نقاط ضعفي داشته اند از مرگ از آن جا به سراغ ايشان رفته است. چشم اسفنديار رويين تن و يا پاشنه آشيل رويين تن دو نمونه از اين ناتواني انسان در برابر مرگ است.

اين گونه است که مساله بقاي حضرت مهدي(عج) به افسانه شباهت يافته است و بيش ترين شبهه را در باره اين وجود مبارک مطرح مي سازد؛ زيرا انسان به ظاهر نتوانسته است موردي را بيابد که بقاي چنين دراز داشته باشد و از عمر به نسبت جاودانه برخوردار باشد. براي تحليل و بررسي امکان و يا امکان وقوعي مساله بقاي در زندگي مادي بايسته است تا به کتاب الهي مراجعه کنيم و از منظر درون ديني بنگريم که آيا امکان وقوعي اين امر وجود دارد؟
امکان بقاي موجودات مادي در دنيا
به نظر مي رسد که قرآن به اين مساله به عنوان امري نه تنها ممکن و شدني بلکه به امري واقع مي نگرد. به اين معنا که هر موجودي مادي اين امکان را دارا مي باشد که از عمر طولاني و بي شکلي بي پايان داشته باشد؛ البته اين به معناي جاودانگي نيست؛ زيرا هر موجود مادي همانند اين جهان مادي روزي به پايان مي رسد و راه مرگ را مي پيمايد. چنان که مفهوم مرگ در تبيين و تحليل قرآني به معناي نيستي محض نيست بلکه انتقال از نشاه اي به نشاه اي ديگر و از جهاني به جهاني ديگر است. بنابراين مرگ پايان هر چيز مادي است ولي اين نيز به معناي عدم امکان بقا و پايداري نسبي آن حتي تا پايان جهان مادي نيست. قرآن در باره حضرت يونس (ع) که در بند ماهي به حکم و فرمان الهي زنداني شده است مي فرمايد که اگر عفو و غفران الهي نبوده که شامل وي گرديد وي مي بايست تا روز قيامت و فروپاشي اين جهان مادي و برپايي جهان ديگر در شکم نهنگ زنداني مي بود: للبث في بطنه الي يوم يبعثون(صافات آيه 37) اين آيه از امکان و شدني بودن بقاي شخص انساني تا روز قيامت و ايجاد جهان ديگر سخن مي گويد. اين افزون بر اين مساله است که امکان بقاي بر موجود مادي باشد؛ زيرا به صراحت سخن از بقاي شخص انساني مي کند که با همين وجود مادي مي تواند در اين جهان باقي و برقرار باشد.
مورد ديگري که همين آيه به وجود و بقاي آن تا روز رستاخيز اشاره دارد ماهي و نهنگي است که مي بايست حضرت ذالنون (ع) را در شکم و بطن خود نگه مي داشت و در اقيانوس با زندگي و بقاي خود آن حضرت را اسير و در بند نگه مي داشت.
اما در باره امکان وقوعي بلکه وقوع اين رخداد مي توان به مساله بقاي ابليس اشاره کرد. ابليس موجودي مادي است و چنان قرآن گزارش مي کند و خداوند خود بدان اقرار مي فرمايد و ابليس بر آن تاکيد مي ورزد وجود مادي ابليس است که از عنصر آتش آفريده شده است. آتش و يا انرژي عنصري است که ابليس از آن آفريده شده و آن عنصر مادي است و مانند هر عنصر مادي ديگر در برابر مرگ عاجز و ناتوان مي باشد و نسيتي و يا نابودي در اين دنيا گريبان گير وي مي شود.
ابليس خود به اين مساله آگاه هست. وي در مجادله اي که با خداوند دارد مي کوشد تا برتري عنصر آتش و انرژي را بر عنصر خاک از عناصر مادي اثبات کند و سخن از اين که انا خير منه (من از او بهتر هستم) به زبان مي راند. اين تلاشي است تا با برتري وجود عنصر مادي خود (آتش ) بر عنصر مادي آدم( خاک) برتري براي خلافت الهي را اثبات کند. با اين همه خداوند به وي مي گويد که وجود آدم هر چند از پست ترين عنصر از عناصر مادي يعني گل و خاک متعفن آفريده شده است ولي به جهت روح الهي و تعليم اسمايي به مقامي رسيده است که شايسته و بايسته خلافت و ولايت الهي از قرارگاه زمين بر هستي مادي است.
پس از آشکار شدن کفر ابليس براي فرشتگان و موجودات هستي، وي از خداوند خواستار آن مي شود که براي عباداتي که کرده و پاداش آن ، تا روز رستاخيز زنده و جاويدان بماند و از زندگي مادي بهره مند گردد. وي در اين درخواست زندگي تا روز رستاخيز را مي خواهد که عمري بس دراز و طولاني است. وجودي مادي مي بايست تا پايان هستي مادي باقي و پا برجا بماند: قال رب فانظرني الي يوم يبعثون(ص آيه 79 و نيز اعراف آيه 14 و حجز آيه 36) خداوند تنها با بخشي از اين درخواست موافقت مي کند و به وي اجازه بقا و عمر طولاني را روز مشخصي مي دهد. اين بدان معناست که وي از عمر طولاني برخوردار است با آن داراي وجودي مادي است و وجودات مادي مرگ و نابودي دارند.
مساله مرگ اختصاص به انسان ندارد و ابليس که از جن مي باشد نيز گرفتار مي شود؛ چنان که قرآن در باره جنيان و مرگ ايشان مي فرمايد که آنان نيز داراي امت هاي بسياري بوده اند که مرگ به سراغ ايشان رفته و نابود شده اند.( اعراف آيه 38 )
بنابراين تفاوتي ميان انسان و جن در اين مورد وجود ندارد و هر دو آنان زنده مي شوند و مي ميرند؛ از اين رو بقا و عمري به نسبت جاويداني ( عمر طولاني تا روزي مشخص) براي ابليس که از جن مي باشد امري واقع شده است و ابليس به حکم الهي از زندگي پايداري برخوردار مي باشد.
عمر طولاني امام زمان(ع)
بنابر باورهاي مسلمانان در آخر زمان مردي از خاندان رسالت زمام امور دنيا را به دست مي گيرد و جهان را از شر ظلم و ستم و بي داد رها ساخته و حکومت جهاني عدالت پروري را ايجاد مي کند. بنياد اين باور آيات قرآني است که از مهم ترين آن مي توان به آيه 105 سوره انبياء است که مي فرمايد: ان الارض يرثها عبادي الصالحون؛ زمين را بندگان صالح خداوند به ارث مي برند.
بر پايه باورهاي شيعي اين شخص که از فرزندان امام حسين (ع) به نام محمد بن حسن المهدي(عج) است زاده شده و هم اکنون بيش از هزار سال است که از عمر شريف آن حضرت مي گذرد. آن حضرت از زماني که زاده شد مسئوليت خويش را از پنج سالگي آغاز کرد و ولايت و خلافت الهي بر هستي را از قرارگاه زمين آغاز نمود. اين گونه است که آن حضرت به عنوان انسان کامل مسئوليت خطير و بزرگ خلافت الهي را در دست گرفت و مجراي کامل فيض الهي به بندگان مي باشد؛ زيرا از زماني که زمين خلق شده هيچ گاه از حجت انسي و جني خالي نبوده است و از زماني که حضرت آدم (ع) مسئوليت خلافت الهي را به عهده گرفت ، روزي زمين از خليفه و ولي الهي خالي نبوده و تا فروپاشي آن خالي نخواهد ماند. از اين روست که پيامبران به عنوان انسان هاي کامل و ديگراني از اولياي الهي مسئوليت خليفه اللهي را به عهده داشته اند از گذشتگان مي توان به حضرت خضر(ع) و الياس(ع) اشاره کرد. اکنون در زمان ما تا روز رستاخيز نيز حاکم و خليفه الهي بر زمين حضرت مهدي (عج) است که امکان و بلکه وقوع داشتن عمري چنين طولاني در آيات قرآن اثبات شده و نمونه هاي بسياري را در اين باره به دست داده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا