اعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمناسبت ها

امام حسين(ع) و دينداري درغبار فتنه ها

فتنه، آزمون هميشگي براي همگان است. اين سنت الهي حتي نسبت به اولياي الهي سخت تر و براي مومنان سخت است. از اين رو گفته اند: البلاء للولاء، بلا و آزمون براي دوستان است. بسياري از مدعيان دينداري در آزمون ها چهره حقيقي خويش از ايمان و كفر را روشن مي كنند. بر همين اساس خداوند آزمون را به عنوان سنت و قانون قرارداده تا اين گونه حجت بر همگان تمام شود تا سيه رو شود هر كه در او غش باشد.

نگاه امام حسين (ع) در تحليل روان شناسي اجتماعي رفتار مردم از چنين خاستگاهي برخوردار است و او با آن كه مي دانست كه مردم اين گونه هستند، ولي براي اتمام حجت، به ميان ايشان رفت و در فتنه بزرگ، ملتي را آزمود تا نگويند اگر پيشوايي بود ما به راه راست مي رفتيم و عدالت را برپا داشته و عليه ظلم و ستم قيام مي كرديم.

نويسنده دراين مطلب كوتاه بر آن است تا سنت و سيره امام حسين (ع) را دربرخورد با مدعيان دينداري ارائه دهد و نقش آزمون را درحقيقت شناسي و تمايز حق از باطل تبيين كند.

فتنه ها وآزمون ها

آزمون هاي الهي در اشكال و قالب هاي گوناگون صورت مي گيرد. خداوند به علل گوناگون بر آن است تا انسانها در دام بلا و فتنه گرفتار آيند. خداوند درآيه 2سوره عنكبوت مي فرمايد:أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا امنا وهم لايفتنون؛ آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مي شوند و مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟

از اين آيه چنين بر مي آيد كه آزمون فتنه ها براي آن است كه مدعيان ايمان از مومنان واقعي بازشناخته شوند. از اين رو درباره باديه نشينان اعرابي مي فرمايد:قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولكن قولوا أسلمنا ولما يدخل الايمان في قلوبكم و ان تطيعوا الله و رسوله لايلتكم من أعمالكم شيئا ان الله غفور رحيم؛ برخي از باديه نشينان گفتند:«ايمان آورديم» بگو: ايمان نياورده ايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم و تسليم شده ايم.» و هنوز در دلهاي شما ايمان داخل نشده است. و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد، از ارزش و پاداش كرده هايتان چيزي كم نمي كند. خدا آمرزنده مهربان است.» (حجرات، آيه 14)

بنابراين، ميان اسلام و ايمان اين تمايز است كه مسلمان تنها شهادتين گفته و دين هنوز بر زبان اوست و دردل و جانش نفوذ و رسوخ نكرده و جريان نيافته است. اما مومن كسي است كه دين در دلش نفوذ كرده و از آزمون هاي سخت الهي و از دل كوره فتنه ها سر بلند بيرون آمده است؛ چرا كه فتنه همان قراردادن سنگ طلا در آتش براي به دست آوردن خالصي آن است(مفردات الفاظ قرآن كريم، ص 623)

براساس اين تحليل قرآن، مومن كسي است كه ايمان درقلبش وارد شده و آن را در آزمون هاي اطاعت از خدا و پيامبر(ص) به نمايش گذاشته باشد؛ چرا كه خداوند وپيامبر (ص) به عنوان اولوالامر، فرمان هايي مي دهند كه شامل بذل مال و انفاق و از جان گذشتگي وجهاد ومانند آن مي شود.

بسياري از كساني كه مدعي ايمان هستند در مقام عمل، واقعيت خود را آشكار مي كنند و برخلاف فرمان خدا و ولي امر رفتار كرده و كفر و نفاق خويش را هويدا مي سازند. از اين رو خداوند در اين آيه ايمان در قلب را مترادف با اطاعت دانسته است.

به سخن ديگر، كسي كه مدعي ايمان و دوستي است، همواره براساس ايمان خويش عمل مي كند وكسي را كه دوست مي دارد براي حرف اين و آن وانمي گذارد، بلكه با جان و دل از او پيروي و اطاعت مي كند و ايمان و محبت خود را درعمل نشان مي دهد.

فتنه هر چند كه به ظاهر اختلال در امور دين و دنياست، ولي در همين آشوب و اخلال هاست كه مومنان واقعي از مدعيان دروغين شناخته مي شوند و اين حقيقت آشكار مي شود كه چه كساني در واقع مطيع رهبر و دوستدار واقعي بودند.

اصولا در فتنه ها بيمار دلان به سويي مي روند كه بر خلاف حق و حقيقت است. لذا خداوند درآيه 7 سوره آل عمران از گرايش بيمار دلان به شبهات و موارد مشكوك خبر مي دهد و مي گويد كه اينان به جاي اين كه موارد يقين و قطعي را بچسبند، به سوي باطل و موارد مشكوك مي روند و به آن دلخوش مي كنند.

عده اي از مردم تنها مسلمان ظاهري و دوستدار دروغين اهل بيت (ع) و اهل ولايت هستند و هنگامي كه فتنه و جنگي و بلايي رخ دهد آن موقع است كه چهره واقعي خود را نشان مي دهند.

البته ناگفته نماند در قرآن از دو دسته فتنه سخن به ميان مي آيد: دسته نخست فتنه هايي است كه خداوند براي آزمون مردم و جداسازي حق از باطل و اهل آن ها ايجاد مي كند كه آيه 2 سوره عنكبوت به آن اشاره مي كند. دسته دوم فتنه هايي است كه كافران و مشركان ايجاد مي كنند. خداوند اين دسته از فتنه ها را به عنوان بدتر از قتل شناسايي ومعرفي مي كند (بقره، آيه 119) و به فتنه گران هشدار مي دهد كه خداوند ايشان را در دنيا و آخرت عذاب خواهد كرد.

خداوند در آيه 39 سوره انفال از مومنان مي خواهد تا ريشه كن كردن فتنه و فتنه گران به جنگ و جهاد با ايشان ادامه دهند و در ميانه راه بر نگردند و تا سركوب كامل با فتنه و فتنه گران مبارزه كنند. ازجمله اين فتنه گران مي توان به جاسوسان (توبه، آيات 47 و 48) و عصيان گران و متخلفان از فرمان هاي خدا و اولياي امور دين و ملت (انفال، آيات 24 و 25)، ترك كنندگان حمايت از قواي اسلام و ايمان(انفال، آيات 72 و 73)، پيروي كنندگان از متشابهات و تبليغات دروغين رسانه هاي دشمن و افكار مشكوك( آل عمران، آيه 7) ظالمان و ستمگران به اميرمومنان علي (ع) و مخالفان حكومت و خلافت ايشان (انفال، آيه 45 و روايت پيامبر درباره شان نزول آيه، مجمع البيان، ج 3 و 4 ص 822) و كساني كه با كافران رابطه ولايي و دوستي برقرار مي كنند و حكومت و ولايت ايشان را بر ولايت مومنان مقدم مي دارند و با ارتباط با آنان زمينه ساز فتنه دركشور اسلام و دولت اسلامي مي شوند. (انفال، آيه 73 و نيز مجمع البيان، ج 3 و 4، ص 864) اشاره كرد.

امام حسين (ع) و مدعيان ولايت

امام حسين(ع) براساس آموزه هاي قرآني در سنت و سيره خويش نشان داد تا چه اندازه مي توان به مردم مدعي ايمان و ولايت تكيه كرد. از آن جايي كه خداوند مي فرمايد:و ما كنا معدبين حتي نبعث رسولاً؛ ما هيچ قوم و ملتي را بي اتمام حجت و فرستادن پيامبران عذاب نمي كنيم (اسراء، آيه 15)، امام حسين (ع) همانند پيامبران(ع) ماموريت مي يابد تا اين مردم را بيازمايد و حجت را بر آنان تمام كند.

آن حضرت (ع) با انسانهايي مواجه بود كه به ظاهر از ظلم و ستم امويان خسته بودند و تنها در انتظار رهبري بودند كه ايشان را رهبري كرده و از ظلم و ستم برهانند. داستان اين مردم همانند داستان حضرت طالوت (ع) و قوم بي وفا و پيمان شكن بني اسرائيل بود كه به پيامبرشان گفتند تا براي رهايي از ظلم، براي آنان پادشاهي تعيين كند تا با فرماندهي او به جنگ ظالمان و دشمنان بروند. خداوند مي فرمايد: آيا ننگريستي به آن گروه از فرزندان اسرائيل پس از موسي كه به پيامبر خود گفتند: براي ما پادشاهي برانگيز تا در راه خدا كارزار كنيم؟ گفت: آيا احتمال مي دهيد كه اگر كارزار بر شما نوشته شود كارزار نكنيد؟ گفتند: ما را چيست كه در راه خدا كارزار نكنيم و حال آنكه از خانمان و فرزندانمان بيرون رانده شده ايم؟ و چون كارزار بر آنها نوشته شد جز اندكي پشت كردند، و خداوند به ستمكاران داناست. (بقره، آيه246)

هنگامي كه خداوند براي ايشان فرماندهي چون طالوت گذاشت، بهانه هاي بني اسرائيل ايشان شروع شد و پس از موافقت با فرماندهي آن حضرت(ع) باز در هنگام عمل سرباز زدند و تنها گروهي اندك از آنان مطيع فرمانده بودند و در جنگ مشاركت كردند. (بقره، آيات247 تا 249)

مدعيان اطاعت از ولايت و ايمان واقعي، هنگامي كه ظلم و ستم بر ايشان زياد شده بود، دست به دامان ذريه پيامبر(ص) و سلاله پاك او شدند و از امام حسين(ع) خواستند تا ولايت و خلافت ايشان را به عهده گيرد. نامه هاي فراوان از كوفه و عراق به سوي مدينه روانه كردند. ولي در مقام عمل همانند بني اسرائيل عمل كردند و نه تنها به ياري آن حضرت(ع) نرفتند بلكه تيغ بر وي كشيدند؛ چراكه اگر قلب هايشان با آن امام(ع) بود، بي گمان شمشيرهايشان عليه آن حضرت(ع) بيرون كشيده شده بود.

البته آن حضرت(ع) به خوبي اين مردم را مي شناخت و حتي مي دانست كه آنان با خود و زنان و فرزندانش چه مي كنند؛ چراكه مي دانست كه اراده الهي بر اين است كه ايشان شهيد شوند و زنان و فرزندان به اسارت روند.

آن حضرت(ع) چنان كه خود به صراحت بيان مي كند مي داند كه دين، لقلقه زبان اين مردم مدعي ايمان و ولايت مداري است. از آن حضرت روايت است كه فرمود: ألناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي ألسنتهم يحوطونه ما درّت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون؛ مردم برده و بنده دنيا هستند و دين لعابي است كه تا وسايل زندگي فراهم است، به دور زبان مي گردانند، ولي وقتي دوران آزمايش فرارسد، دينداران كمياب مي شوند. (بحارالانوار، ج78، ص117)

با اين همه به حكم وظيفه بر خود لازم مي دانست تا عليه ظلم قيام كند و به سوي عدالت دعوت كند (حديد، آيه25) چنان كه بارها به مردم نهيب زده و هشدار داده است كه وظيفه آنان در زمان حكومت جائر و ظالمي چون يزيد قيام به عدالت است. از اين رو آن حضرت(ع) خطاب به مردم مي فرمايد: أيها الناس ان رسول الله(ص) قال من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناكثا عهده مخالفا لسنه رسول الله يعمل في عبادالله بالاثم و العدوان فلم يغير عليه بفعل و لا قول كان حقا علي الله أن يدخله مدخله؛ اي مردم! رسول خدا فرمود: هر كس سلطان زورگويي را ببيند كه حرام خدا را حلال نموده، پيمان الهي را مي شكند و با سنت و قوانين رسول خدا از در مخالفت درآمده و در ميان بندگان خدا، راه گناه و معصيت و ستم و دشمني را در پيش مي گيرد، ولي با عمل يا سخن اظهار مخالفت نكند، بر خداوند است كه او را در محل و جايگاه آن سلطان ظالم قرار دهد. (مقتل خوارزمي، ج1، ص234)

و از سر دلسوزي به ايشان هشدار مي دهد كه اگر در برابر فتنه گران و عدالت خوران و قاسطين نايستند خداوند ايشان را در دنيا و آخرت عذاب خواهد كرد. شگفت اين كه اين مردم خود مي ديدند كه چگونه دين بازيچه دست سلطنت طلبان اموي شده است ولي سكوت مي كردند. آن حضرت(ع) از آنان مي پرسد كه چگونه شما اميد داريد تا خداوند با شما به حق رفتار كند درحالي كه شما ظلم و ستم را مي بينيد و هيچ واكنشي نشان نمي دهيد: ألا ترون أن الحق لا يعمل به و أن الباطل لايتناهي عنه ليرغب المؤمن في لقاء الله محقا؛ آيا نمي بينيد كه به حق رفتار نمي شود و كسي از باطل نهي نمي كند، پس بخواهد مؤمن ديدار خدا را، درحالي كه بر حق باشد. (بحارالانوار، ج78، ص116)

ازنظر آن حضرت، مردمان عصر ايشان گمراهاني هستند كه حقيقت را از طريق باطل و راحتي و آسايش را در معصيت الهي مي جويند. اين درحالي است كه هيچ كس از راه ضلالت و معصيت به مقصدي بلند نرسيده است. دزد و دروغگو هرچند كه گمان مي كنند به چيزي دست يافته اند ولي مهم ترين سرمايه زندگي خود را از دست داده اند و اعتماد و ايمان خويش را عرصه مال اندك كرده و متاع با ارزش اخروي را به متاعي بي ارزش و يا كم ارزش دنيوي فروخته اند كه هيچ ثبات و پايداري ندارد.

آن حضرت به مردم هشدار مي دهد كه از بيراهه درآيند و در صراط مستقيم انسانيت و ولايت حركت كنند تا به همه مقاصد عالي خويش به سادگي و آساني دست يابند: من حاول أمرا بمعصيه الله كان أفوت لما يرجو و أسرع لما يحذر؛ كسي كه بخواهد از راه گناه به مقصدي برسد، ديرتر به آرزويش مي رسد و زودتر به آنچه مي ترسد گرفتار مي شود. (بحارالانوار، ج87، ص120)

تأثير لقمه حرام در نپذيرفتن حق

ولي مردم زمان حضرت حسين (ع) كور و كر شده بودند و سي سال پذيرش ظلم و دين وارونه خلافت سلطنتي به جاي خلافت ولايي الهي، موجب شده بود تا دل ها سياه و چشم ها كور شود و بصيرت از دل ها بيرون رود. لقمه هاي حرامي كه در طول سي سال از انقلاب اسلامي پيامبر(ص) به خانه ها برده بودند اكنون گوشت و عقل فرزندان شده بود و عقل بر آمده از لقمه حرام بيت المال اجازه نمي داد تا كسي اهل ايمان و بصيرت واقعي باشد. اين گونه است كه در فتنه اي بزرگ افتادند و خود، فرزند رسول الله(ص) را با آن كه مي دانستند و باور داشتند ولي الله و سرور جوانان بهشت است به شهادت مي رسانند.

آن حضرت(ع) خطاب به حرام خواران از مال مردم و بيت المال در روز عاشورا سخناني را بر زبان مي آورد و در خطبه روز عاشورا با مردمي كه به جنگ او آمده بودند مي فرمايد: «فقد ملئت بطونكم من الحرام و طبع علي قلوبكم، ويلكم الا تنصتون، الا تسمعون؟ شكمهاي شما از مال حرام پر شده است و بر دلهاي شما مهر شقاوت خورده است، واي بر شما! آيا خاموش نمي شويد و گوش فرا نمي دهيد؟» (بحارالانوار، ج54، ص01)

حضرت سيدالشهداء(ع) در روز عاشورا در برابر دشمنان قرار گرفت و براي اتمام حجت با آنها خواست خطبه اي بخواند و ضمن آن مردم را از عواقب شوم و خطرناك اين جنگ آگاه كند. ابتدا لشكر دشمن اجازه نداد تا امام(ع) سخنان خود را ايراد كند؛ اما هنگامي كه حضرت به حقيقتي اشاره كردند، تمام مردم ساكت شدند و آن حقيقت اين بود كه: اگر شما زير بار سخن حق نمي رويد و اينگونه براي كشتن من بسيج شده ايد، بخاطر اين است كه شكمهايتان از مال حرام پر شده و بر قلبهايتان مهر خورده است. پس از اين سخن بود كه مردم ساكت شدند و امام(ع) با خطبه اي اتمام حجت كردند. نكته قابل توجهي كه در اين قسمت از تاريخ كربلا وجود دارد اين است كه امام(ع) تأثير «لقمه حرام» را بازگو كرده است و آن را بعنوان يك عامل مهم براي «نپذيرفتن حق» دانسته است.

به هرحال كربلاي حسيني، آزموني بزرگ براي كساني بود كه مدعي ولايتمداري و اطاعت از خدا و اولي الامر(ع) بودند ولي در هنگام فتنه معلوم شد كه دين تنها لقلقه زبانشان است و هنوز ايمان به درون دلهايشان نفوذ نكرده است تا به اطاعت قيام كنند و جان و مال و عرض خويش را فداي ولي الله كنند كه ازنظر خداوند اولي بر جان هايشان است. النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم.

اين گونه است كه به سبب سرپيچي ايشان، گرفتار ظالماني چون حجاج مي شوند كه شب و روز خوشي برايشان نمي گذارد و اجازه نمي دهد آب خوشي از گلويشان پايين رود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا