اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیسیاسیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

امام حسن مجتبی(ع) سرمشق برتر مومنان

بسم الله الرحمن الرحیم

بازخوانی روایات امام حسن مجتبی(ع) به ما این امکان را می دهد تا تصویری درست از فلسفه و سبک زندگی و نیز آراء و نظرات ایشان درباره مسایل مهم تاریخی و مانند آن به دست آوریم و بتوانیم از نگاه و منظر معصوم(ع) فلسفه و سبک زندگی دیروز و امروز و فردای خویش را ترسیم نماییم.

جایگاه معصومان از عترت از نظرامام حسن مجتبی(ع)

معصومان(ع) به عنوان «مقربان» و «سابقون» از سوی خدا در قرآن به عنوان «اسوه حسنه» و سرمشق برتر معرفی شده است که مومنان می بایست «فلسفه و سبک زندگی» خویش را با آنان هماهنگ و همانند سازند(انسان، آیات 5 تا 9؛ احزاب، آیات 21 و 33؛ مائده، آیات 3 و 55 ؛ نساء، آیه 59؛ و آیات دیگر)، به طوری که پیش و پس افتادن از آنان هلاکت و گمراهی و ملازمت با ایشان دست یابی به مقامات مقربان و سابقان است.

امام حسن مجتبی درباره این امر به دنباله وصيّتش در حضور جمعي از أصحاب خویش می فرماید: وَنَحْنُ رَيْحانَتا رَسُولِ اللهِ، وَسَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّةِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ يَتَقَدَّمُ، اَوْ يُقَدِّمُ عَلَيْنا اَحَدا؛ و ما دو نفر – يعني حضرت و برادرش امام حسين عليهما السلام – ريحانه رسول الله صلي الله عليه وآله و دو سرور جوانان اهل بهشت هستيم، پس خدا لعنت کند کسي را که بر ما پيشقدم شود يا ديگري را بر ما مقدّم دارد. (کلمه الامام حسن ج۷ص۲۱۱)

امام سجاد نیز در «صلوات شعبانیه» می فرماید: الْفُلْکِ الْجارِیَةِ، فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها، وَیَغْرَقُ‏ مَنْ تَرَکَهَا، الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ ‏‏لاحِقٌ؛ کشتى جارى در اقیانوسهاى بیکران ایمن شود هر که سوار آن کشى گردد و غرق شود کسى که آن را واگذارد، هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.( وسائل الشیعه ، ج 10 ، ص 492 ، باب 28 ؛ مصباح المتهجد ، ص 28)

البته از نظر قرآن، تنها به «سنت» های معصومان(ع) نمی بایست اکتفا و بسنده کرد؛ زیرا سنت ایشان که از طریق «روایات و احادیث» در اختیار ما است، بخشی از حقیقت وجودی ایشان است، بلکه لازم است تا هر مومنی بر اساس آموزه های قرآنی و صراحت روایات پیامبر(ص) از جمله «حدیث ثقلین» از خود ایشان پیروی کند؛ از همین روست که پیامبر(ص) در پیروی و تبعیت از «کتاب و عترت» را مطرح می کند(کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۹۴؛ سنن نسائی، ج 5، ص 45)؛ چرا که مومنان می بایست در همه ابعاد از «کتاب الله و عترت طاهره» به عنوان «حبل الله» آویخته الهی بهره گیرند و با تمسک به این عروه الهی خود را بالا کشند و به مقام «قرب الهی» دست یابند.

پس تمسک به سنت های معصومان(ع) از جمله پیامبر(ص) لازم است ولی کافی نیست؛ زیرا برای مدیریت یک امت لازم است تا افزون بر «سنت ها» «عترتی» باشد که بتواند مسئولیت مدیریت امت را به عنوان اولیای الهی به عهده گیرد و آنان را در مسیر درست هدایت و در هنگام بروز فتنه ها و اختلافات محل رجوع و حل و فصل دعاوی و درگیری ها و نزاعات باشد.(نساء، آیه 59)

باید توجه داشت که مراجعه سنت ها هر چند خوب است، ولی این سنت ها شنیدنی ها است که می بایست برای عمل بدان از جهات مختلف مورد «تحقیق» قرار گیرد که از جمله آن ها «وثاقت» روای حدیث است؛ اما در «مراجعه به عترت» چنین نیازی نیست؛ زیرا اگر سنت شنیدنی ها و نقل ها است؛ «عترت» خود دیدنی ها است و انسان در دیده ها شک نمی کند، ولی در شنیده ها شک می کند؛ چنان امام حسن(ع) در بیان فاصله میان حق و باطل می فرماید: بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما رَأَيْتَ بَعَيْنِکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَيْکَ باطِلاً کَثيرا؛ بين حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه که را با چشم خود ببيني حقّ است؛ و آنچه را شنيدي يا آن که برايت نقل کنند چه بسا باطل باشد.(تحف العقول، ص۲۲۹)

این تمسک به عترت طاهره(ع) از سوی امت اسلام و مومنان می بایست در سیاق «مودت» و «محبت» باشد تا تاثیر خود را بگذارد؛ یعنی شخص «ولایت» ایشان را با جان و دل بپذیرد؛ چنان که «محبت رسول الله»(ص) را این چنین پذیرفته است و از ایشان اطاعت می کند و معصیت ایشان را عین معصیت خالق می داند.(شوری، آیه 23؛ آل عمران، آیات 31 و 32 و 132؛ مجادله، آیات 8 و 9؛ نساء، آیه 59)

کسی که محبت ایشان را انتخاب کند، در حقیقت محبت خدا را برگزیده و محبوب خدا می شود.(مائده، آیات 54 و 55) از همین روست که حضرت امام حسن مجتبی(ع) درباره تاثیر محبت به اهل بیت(ع) در زندگی دنیوی و اخروی مومنان می فرماید: قالَ عليه السلام: وَ إنّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَني آدَم، کَما يُساقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ؛ همانا محبّت و دوستي با ما (اهل بيت رسول الله صلي الله عليه وآله) سبب ريزش گناهان – از نامه اعمال – مي شود، همان طوري که وزش باد، برگ درختان را مي ريزد. (کلمه الامام حسن، ج۷، ص۲۵)

باید توجه داشت که از نظر آموزه های اسلامی، دست یابی به مقام «عبدالله» تنها به این خدا بود که انسان همه آموزه های وحیانی اسلام را عملیاتی کند و فلسفه و سبک زندگی اش بر اساس آن شکل گیرد تا این گونه «صفات الهی» در وی ظهور کرده و «متاله» شده و رنگ خدایی بگیرد.(بقره، آیه 138) این گونه است که می تواند در مقام «خلیفه الله» دارای همه اسماء الهی(بقره، آیات 30 تا 34) بر ما سوی الله «تصرفات» در مقام «مظهریت ربوبی»(آل عمران، آیه 79) داشته باشد؛ زیرا چنین شخصی که «عبدالله» شده همه چیز در مقام «عبد» برای او ظهورمی کند و او حتی در فرشتگان نیز می تواند تصرفات ربوبی داشته باشد و در مقام پروردگاری ظهور و تجلی یابد. امام حسن مجتبی(ع) در این باره می فرماید: مَنْ عَبَدَاللهَ، عبَّدَاللهُ لَهُ کُلَّ شَيْءٍ؛ هر کسي که خداوند را عبادت و اطاعت کند، خداي متعال همه چيزها را عبد و مطيع او گرداند. (مجموعه ورام، ص ۲۲۷) در حقیقت کسی که ولایت الله را در قالب ولایت معصومان(ع) پذیرا شده باشد می تواند به مقام ولایت تصرفی دست یابد و در ما سوی الله تصرفات تکوینی به عنوان «عبدالله و اولیای الهی» داشته باشد.

از نظر قرآن این امر در وهله نخست برای معصومان(ع) و در وهله دوم برای اولیای ایشان از کسانی تحقق می یابد که چون سلمان و مقداد و ابوذر و عمار در آمده باشند. اینها همه از آثار تمسک به «ثقلین از کتاب الله و عترت طاهره» است که در آموزه های وحیانی اسلام از قرآن و سنت تبیین شده است. چنین نورانی را می توان در اولیای الهی و اصحاب ایشان یافت، از همین روست که امام حسن مجتبی(ع) در وجوب تکریم این گونه از اصحاب خالص و مخلص می فرماید: إذا لَقي أحَدُکُمْ أخاهُ فَلْيُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ؛ وقتي انسان برادر مؤمن خود را ملاقات نمود، بايد جایگاه نور از پيشاني و سجده گاه او را ببوسد. (تحف العقول ص۲۳۶)

آثار زیانبار ترک تمسک به اهل بیت(ع)

از نظر قرآن هر کسی از اولیای معصوم(ع) یعنی پیامبر(ص) و عترت طاهره(ع) جدا شود، از «ولایت الله» خارج و به «ولایت طاغوت» وارد می شود که در تقابل آن قرار دارد.(بقره، آیه 257؛ مائده، آیات 3 و 55 و 67؛ نساء، آیه 59؛ احزاب، آیه 33؛ آل عمران، آیه 61)

با نگاهی به تاریخ عصر نخست اسلامی می توان به سادگی، آثار زیانبار ترک تمسک به معصومان(ع) نمایان می شود؛ زیرا امت اسلامی به سادگی و آسانی در دام «نفاق» و توطئه های گوناگون افتادند و جنگهای داخلی آغاز شد به طوری که «عمر بن خطاب و عثمان بن عفان» در همان سال های نخست در درگیری های داخلی میان امت اسلام کشته می شوند.

البته این روند آشوب و شورش هم چنان پس از عثمان ادامه می یابد ، به طوری که حتی رسول الله(ص)، و امیرمومنان امام علی(ع) و هم چنین فرزندان آن بزرگواران از حضرت فاطمه (س) و حسنین(ع) تا دیگران یکی پس از دیگری در «فتنه های داخلی» به شهادت می رسند.

بر اساس روایتی از امام حسن مجتبی (ع) این امر هم چنان باقی و برقرار بود تا جایی که همه «امامان معصوم(ع)» تا «امام زمان» (عج) در فتنه های داخلی به دست مسلمانان به شهادت می رسند؛ چنان که ایشان می فرماید: لقد حَدَّثَني حَبِيبي جَدّي رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنّ الأمرَ يَملِكُهُ اثنا عَشَرَ إماما مِن أهلِ بيتِهِ و صَفوَتِهِ، ما مِنّا إلاّ مَقتولٌ أو مَسمومٌ؛ جدّ محبوبم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود كه امر امامت را دوازده امام از اهل بيت و برگزيدگان او به عهده خواهند گرفت. هيچ يك از ما نيست مگر آن كه يا كشته مى شود يا مسموم. (بحار الأنوار ، ج ۲۷، ص ۲۱۷، حدیث ۱۸)

امام صادق(ع) نیز می فرماید: و اللّه ما مِنّا إلاّ مَقتولٌ شَهيدٌ؛ به خدا سوگند كه هيچ يك از ما نيست مگر اين كه كشته و شهيد مى شود. (بحار الأنوار ، ج ۲۷، ص ۲۰۹، حدیث ۷) هم چنین امام رضا(ع) نیز در این باره می فرماید: ما مِنّا إلاّ مَقتولٌ؛ هيچ يك از ما نيست مگر آن كه كشته مى شود.(عيون أخبار الرِّضا ، ج ، ص ۲۰۳، حدیث ۵)

جالب این است که همه این «قتل» ها توسط امت اسلامی با «شعار» تعظیم شعائر الله و صیانت از حدود الله، و به قصد و نیت «تقرب به خدا» و «رسول الله» و رسیدن به بهشت و جنت الله انجام می شود.

به عنوان نمونه یکی از بدترین جنایات بشریت، قتل امام حسین(ع) و بنی هاشم در کربلا توسط امتی است که امام حسین(ع) را به عنوان یکی از خوارج و «خارجی» محاصره کرده، او را با بیش از هفتاد نفر تشنه لب به شهادت می رسانند و بدن های آنان اسب می تازند تا هیچ اثری از آنان باقی نماند؛ زیرا به فتوای مراجع اسلامی چون شریح قاضی، امام حسین(ع) با خروج علیه خلیفه یزید بن معاویه از اسلام خارج و خونش مباح شده است. پس همان طوری که کوفیان با رهبری امیرمومنان امام علی(ع) خوارج نهروان را کشتند، لازم است تا حسین بن علی(ع) و دیگر خوارج همراهش را بکشند تا این گونه از دین اسلام و خلیفه و خلافت حمایت نمایند. پس اگر بکشند بر دشمنان خدا پیروز شده اند و اگر کشته شدند باز پیروز معرکه هستند، چون با شهادت خویش به بهشت می روند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اما در هر امر اختلافی با مراجعه به اولیای امور از مومنان خاص که به صراحت نصوص پیامبر(ص) اهل بیت عصمت و طهارت(ع) هستند، می توانند مشکلات خویش را حل و فصل کنند و جلوی درگیری و تنازع را بگیرند.(نساء، آیه 59) اما امت اسلام نه تنها «عترت» را کنار گذاشته اند، بلکه به جای اطاعت از کتاب الله و عترت، و به کتاب الله و «سنت» پیامبر تکیه کرده اند و این گونه با برداشت های ناروا و جداسازی قرآن و عترت به بخشی از ثقلین بسنده کرده و امت اسلام را گرفتار آشوب ها و فتنه ها بی شمار کردند که این روند تا «ظهور منجی و مصلح کل حضرت مهدی»(عج) ادامه خواهد یافت.

تمسک به قرآن از نظر امام حسن مجتبی(ع)

همان طوری که آن حضرت(ع) بر تسمک به «عترت» (ع) به عنوان حبل الله و یکی از دو ثقل تاکید داشت، هم چنین بر مراجعه و تمسک به قرآن به عنوان «حبل الله و ثقل دیگر» تاکید دارد.

از نظرایشان، اگر کسی بخواهد به هر چیزی دست یابد می بایست به قرآن دست بیاویزد و از آن جدا نشود. هر حاجتمند و نیازمندی می تواند به تمسک به قرآن، حاجت ها و نیازهای مشروع خویش دست یابد. ایشان می فرماید: مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إمّا مُعَجَّلةٌ وَإمّا مُؤجَلَّةٌ؛ کسي که قرآن را – با دقّت – قرائت نمايد، در پايان آن – اگر مصلحت باشد – دعايش سريع مستجاب خواهد شد – و اگر مصلحت نباشد – در آينده مستجاب مي گردد. (دعوات راوندی، ص۲۴)

خدا در توصیف قرآن، آن را به عنوان «شفاء» مطرح می کند؛ یعنی خدای شافی در قرآن و از طریق آن «شفاء» برای انسان قرار داده است؛ این «درمانگری» قرآن تنها اختصاص به مسایل اعتقادی و روحی و روانی ندارد، بلکه همان گونه که روح و روان آدمی با قرآن و آیات آن درمان می شود و انسان شفاء را به دست می آورد، هم چنین بدن و جسم انسان با بهره گیری از همین آیات شفای خویش را به دست می آورد؛ زیرا قرآن به عنوان یک وسیله و اسباب معنوی در عالم تاثیر خویش را می گذارد و موجب درمان و شفای دردها از جمله دردهای سخت درمان یا بی درمان می شود.(اسراء، آیه 82؛ یونس، آیه 57؛ فصلت، آیه 44)

امام حسن مجتبی (ع) در تبیین این ویژگی قرآن یعنی درمان بیماری ها به ویژه روحی و روانی و اعتقادی می فرماید: إنّ هذَا الْقُرْآنَ فيهِ مَصابيحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ؛ همانا در اين قرآن چراغ هاي هدايت به سوي نور و سعادت موجود است و اين قرآن شفاي دل ها و سينه ها است. (بحارالانوار،ج ج۷۵ ، ص۱۱)

البته از نظر امام حسن مجتبی(ع) برخی از مکان ها و زمان ها نقش موثری در بهره مندی از امور می داند و مثلا می فرماید: مَنَ صَلّي، فَجَلَسَ في مُصَلاّه إلي طُلُوعِ الشّمسِ کانَ لَهُ سَتْرا مِنَ النّارِ؛ هر که نماز – صبح – را بخواند و در جايگاه خود بنشيند تا خورشيد طلوع کند، برايش پوششي از آتش خواهد بود.(وافی، ج۴ ، ص۱۵۵۳)

بنابراین، در بهره مندی از آثار وبرکات قرآن نیز می بایست به این زمان و مکان توجه خاص شود که از جمله می توان به بهره مندی از برکات شفابخش قرآن در زمان های خاص اشاره کرد؛ چنان که خدا در قرآن خود «ماه مبارک رمضان» و روزه در آن را عامل بسیار مهم در کسب «تقوای الهی» معرفی می کند(بقره، آیات 183 تا 187)، هم چنین امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: إنَّ اللهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ، فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إِلي مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا؛ خداوند متعال ماه رمضان را براي بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اي در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودي الهي از يکديگر سبقت خواهند گرفت و گروهي از روي بي توجّهي و سهل انگاري خسارت و ضرر مي نمايند. (تحف العقول، ص۲۳۴)

از نظر مکانی شکی نیست که بهترین مکان برای بهره مندی همان «مساجد الله» است که خانه های خاک به سبب پاکی و طهارت این شرایط را دارد تا «تزکیه الهی» در نفوس انسانی انجام شود و انسان از برکات ماه رمضان و قرائت قرآن در مساجد بهترین بهره را بگیرد. امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَي الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدي ثَمانٍ: آيَةً مُحْکَمَةً، أَخاً مُسْتَفادا، وَعِلْما مُسْتَطْرَفا، وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً، وَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَي الْهُدي، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدي، وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَياءً اَوْ خَشْيَةً؛ هر کس فرصت هايي از شب و روز خود را در مسجد قرار دهد يکي از هشت فايده شاملش مي گردد: برهان و نشانه اي – براي معرفت -، دوست و برادري سودمند، دانش واطلاعاتي جامع، رحمت و محبّت عمومي، سخن و مطلبي که او را هدايت گر باشد، – توفيق إجباري – در ترک گناه به جهت شرم از مردم و يا به جهت ترس از عقاب. (تحف العقول، ص۲۳۵)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، آن چه درباره قرائت قرآن لازم است، «تدبر» در قرآن است(نساء، آیه 82؛ محمد، آیه 24)، بنابراین، قرائت قرآن هر چند لازم است، ولی کافی نیست، بلکه این قرائت می بایست با تدبر و تفکر همراه باشد، یعنی همان طوری که لازم است تا انسان در آیات آفاقی و انفسی در خلقت و طبیعت، دقت نظر و تفکر داشته باشد، می بایست در آیات تدوینی قرآن نیز «تدبر» داشته و با تفکر به بطون آن را یابد؛ زیرا برای قرآن بطونی است که با «تدبر» به دست می آید. حال اگر شخصی در سطح ادراکی یا علمی بالایی نیست که بتواند ملکوت و بطون آیات را به دست آورد، هر چند که از ظاهر قرآن بهره مند می شود، مانند نگاه به گل زیبا و بوییدن آن، ولی از فواید دارویی آن به سبب ناشناختگی یا ناتوانی در شناخت ، محروم خواهد بود و از شفای کامل بهره مند نمی شود. بنابراین، چنین افرادی می بایست به «اهل ذکر» مراجعه کنند(نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7) که قرآن برای آنان در سطح «کشفیات» است؛ یعنی چیزی از آن بطون نیست، بلکه غیب آن نیز مشهود است. این جا است که مراجعه به چنین افرادی عالم از اهل ذکر موجب می شود تا بتوانند مانند بهره گیری از گلهای داروی، از بطون و ملکوت قرآن بهره مند شود. از همین روست که در قرآن مراجعه به این افراد اهل ذکر از عالمان که معصومان(ع) از مصادیق برتر آن هستند، لازم و ضروری است. در سطح دیگر مراجعه به کسانی که جزو اصحاب علمی آنان هستند، می تواند همین تاثیر را داشته باشد. از همین روست که امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: مَنْ أکْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّيادَةِ في نَفْسِهِ، وَکانَتْ لَهُ وَلايَةٌ لِما يَعْلَمُ، وَ إفادَةٌ لِما تَعَلَّمَ؛ هر که با علماء بسيار مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مي يابد و بر معلوماتش افزوده مي گردد و به سادگي مي تواند ديگران را هدايت نمايد. (احقاق الحق، ج۱۱ ، ص ۲۳۸)

بنابراین در گام نخست انسان می بایست به «معلم و مزکی» خویش یعنی چهارده معصوم(ع) مراجعه کرده و تحت تعلمیات و تزکیه ایشان قرار دهد که هماره برای آنان فراهم است و حیات و موت ایشان هیچ تاثیری در این عملکرد آنان ندارد(توبه، آیات 103 تا 105؛ آل عمران، آیه 164؛ بقره، آیات 129 و 151؛ جمعه، آیه 2) و در مرحله دوم به اصحاب علم ایشان که در سطح عالی قرار دارند مراجعه کنند و آنان را به عنوان اولیای در عصر غیب بپذیرند و از ایشان اطاعت کنند که ایشان همانند وکیلان و نائبان امام معصوم(ع) هستند که مسئولیت هایی را از سوی معصومان(ع) عهده دار شده اند.

هم چنین از نظر آن حضرت(ع) انسان می بایست از فرصت کوتاه عمر خویش بهره مناسب بگیرد و فرصت هایی که استثنایی است بهترین بهره را بردارد و بداند که امور عالم بر اساس ساختاری حکمیانه از سوی خدای عالم قدیر غنی سامان یافته و بیهودگی و عبث در آن راه ندارد(مومنون، آیه 115) و انسان در دنیا رها نشده است تا هر کاری بکند(قیامت، آیه 36)؛ بنابراین، در مسایل روزمره زندگی بیش تر به اموری توجه یابد که آخرت وی را می سازد. ایشان می فرماید: إنَّ اللهَ لَمْ يَخْلُقْکُمْ عَبَثا، وَلَيْسَ بِتارِکِکُمْ سُدًي، کَتَبَ آجالَکُمْ، وَقَسَّمَ بَيْنَکُمْ مَعائِشَکُمْ، لِيَعْرِفَ کُلُّ ذي لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ، وأنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ، وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ يُصيبَهُ؛ خداوند شما انسان ها را بيهوده و بدون غرض نيافريده و شما را آزاد، رها نکرده است. لحظات آخر عمر هر يک معيّن و ثبت مي باشد، نيازمندي ها و روزي هرکس سهميّه بندي و تقسيم شده است تا آن که موقعيّت و منزلت شعور و درک اشخاص شناخته گردد.(تحف العقول، ص۲۳۲)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا