اجتماعیاخلاقی - تربیتیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

افشاگري و مرزهاي رازداري

رازداري و افشاگري دو ضدي هستند كه زندگي آدمي را تحت تاثير شديد خود قرار مي دهند. پيامدهاي اخلاقي و حقوقي آن به گونه اي است كه زندگي بشر را مي توان سخت و يا آسان كند و آدمي را در مسير كمالي و يا ضد كمالي قرار دهد. بارها از اطرافيان خود واژگاني چون خيانت را شنيده ايد و اين كه افشاي رازي موجب شده است تا خانواده اي يا گروه هاي اجتماعي با هم درگير شوند و حتي دامنه خشونت به جايي برسد كه جامعه اي در معرض فروپاشي قرار گيرد.

نگرش عموم به مساله افشاگري و رازداري در ساحات فقه فردي و اخلاقي فردي و حقوق شخصي است و كم تر به حوزه اجتماعي در اين حوزه انديشه شده و كار پژوهشي درباره آن صورت گرفته است. افشاگري در حوزه فردي هر چند تبعات حقوقي و اخلاقي دارد ولي در حوزه هاي اجتماعي آثار و تبعات آن فراتر و احكام و قوانين آن سخت تر مي باشد.

در اين نوشتار تلاش بر آن است تا نگرش و بينش قرآن به مساله افشاگري و رازداري در حوزه ها و ساحات اجتماعي مورد تحليل و بررسي قرار گيرد.

گستره معنايي افشاگري

افشاء به معناي آشكاركردن، فاش نمودن و پديد ساختن ( فرهنگ فارسي معين) آمده است. افشاگر چنان كه دهخدا در لغت نامه خويش آورده است به معناي كسي است كه رازي را آشكار سازد و مطلبي را علني سازد. اصولا در ادبيات و فرهنگ اسلامي و قرآني افشاگري به معناي آشكاركردن اسرار و رازهاي است كه در اختيار فرد و يا گروهي است. از اين رو ارتباط تنگاتنگي ميان افشاگري و رازداري وجود دارد. رازها اموري هستند كه به علل و اسبابي مي بايست نهان و مخفي بماند و تنها در اختيار شخص و يا اشخاص معيني باشد؛ زيرا افشاي آن مي تواند تبعات منفي و خطرسازي را به دنبال داشته باشد و عرض و آبرو و يا مال و يا توان و قدرت شخص و گروه و يا دولتي را در معرض خطر قرار دهد و حتي جان شخصي را بگيرد. بر اين اساس اصل رازداري براي حفظ عرض و مال و جان اشخاص مورد تاكيد قرار گرفته است و افزون بر آثار اخلاقي داراي آثار حقوقي خاص نيز مي باشد و در برخي موارد نيز آثار كيفري و جزايي بر آن بار مي شود.

افشاگري به معناي برملا كردن وآشكار كردن هر امري است كه مي بايست از نظر زماني تا آخر و يا در مدت زماني مشخص و معيني مخفي و نهان بماند.

از جمله رازهايي كه مورد تاكيد است رازها و اسرار خانوادگي و زنا شويي است. در داستان ها و ادبيات عامه مردم حكايتي را بيان مي كند كه بيانگر ارزش و اهميت رازداري در حوزه مسايل خانوادگي است. از شخصي پرسيدند چرا مي خواهي همسرت را طلاق دهي؟ شخص پاسخ مي دهد: لزومي ندارد كه اسرار و رازهاي خانوادگي ام را در اختيار ديگري قرار دهم. پس از آن كه شخص همسرش را طلاق داد به نزد وي رفت و گفت: اكنون كه همسر نيست علت طلاق او را بگو؟ شخص در پاسخ وي گفت: شما چه كار به زن ديگري داريد؟ چه لزومي است تا درباره رازها و اسرار ديگري با شما سخن بگويم؟

اين داستان به خوبي روشن مي سازد كه رازهاي خانوادگي اسراري است كه به هيچ وجه نمي بايست فاش و آشكار شود.

در آيات قرآني بر مساله رازداري نسبت به اسرار خانوادگي تاكيد شده است و حتي فراتر از مرزهاي اخلاقي تبعات و آثار حقوقي نيز بر آن بار شده است. در داستان خيانت همسران پيامبر (ص) و افشا و آشكار كردن رازهاي خانوادگي به اين نكته تاكيد شده است كه افشاگري زنان پيامبر(ص) مجوزي براي طلاق آنان است و شخص به جهت افشاي رازهاي خانوادگي اين جواز را دارا مي باشد كه همسر خيانت كارش را طلاق دهد. اين بدان معناست كه افشاگري رازهاي خانوادگي افزون بر هنجارشكني و تبعات منفي اخلاقي داراي بار حقوقي مي باشد.( سوره تحريم)

اگربه اين موارد و ديگر مواردي كه در حوزه مسايل خانوادگي و شخصي مطرح شده توجه شود به خوبي روشن مي شود كه رازداري در حوزه مسايل شخصي و خصوصي اصالت دارد و هر گونه افشاگري در اين حوزه امري ضد اخلاقي و حقوقي شمرده مي شود و تبعات و آثار منفي بر آن بار مي شود. اين بدان معنا خواهد بود كه رازداري در حوزه ها و ساحات خصوصي و شخصي امري هنجاري و اخلاقي است و به عنوان فضليت و ارزش مورد تاكيد و تشويق خداوند است.

بر اين اساس است كه خداوند در آيه 148 سوره نساء به افشاكنندگان عيوب و رازهاي مردم هشدار مي دهد كه هر گونه افشاگري در حوزه مسايل شخصي و خصوصي تبعات سخت و شديدي را به همراه خواهد داشت و شخص را از دايره حب الهي بيرون مي راند.

هر گونه افشاگري نسبت به رفتارها و گفتارهاي خصوصي و شخصي افراد ممنوع است و شخص را از دايره محبوبيت بيرون مي راند مگر آن كه شخص به سبب ظلم و ستمي كه در حق وي روا داشته مي شود در محدوده بازخواست و گرفتن حقوق خويش مي تواند دست به افشاگري بزند. ( نساء آيه 148)

خداوند با تاكيد بر اسماي حسناي چون سميع و عليم مي كوشد تا اين مطلب را روشن سازد كه هر گونه افشاگري با توجه به شنوايي و آگاهي خداوند نوعي ظلم و ستم است، زيرا خداوند با همه علم و آگاهي خويش نسبت به بندگان رازدار بوده و هر گز نمي پسندد تا راز و سر كسي را افشا كند ، پس چگونه كساني به خود اين اجازه را مي دهند تا راز و سر ديگري را افشا و برملا كنند و آبروي كسي را بريزند و عيبي كسي را آشكار سازند؟ خداوند با تاكيد بر اين دو اسم مي كوشد تا نوعي تهديد را نسبت به افشاكنندگان بيان كند و به آنان بفهماند كه نه تنها با افشاگري خود كار اخلاقي را انجام نمي دهند بلكه زمينه هاي دشمني با خدا را براي خود فراهم مي آورند.

مرزهاي رازداري

رازداري هر چند امري اخلاقي و حقوقي و مورد تاكيد و تشويق از سوي همگان است و آموزه هاي وحياني قرآن نيز بر آن تاكيد دارد ولي براي آن مرزهاي است كه اگر از آن مرزها بگذرد مجاز است كه نسبت به رازي افشاگري صورت گيرد.

اين مساله در امور شخصي به گونه اي و در امور اجتماعي به گونه اي ديگر تحديد شده است. اگر در امور شخصي رازي به شكلي باشد كه موجبات تضييق و ظلم و ستم به ديگري را فراهم آورد آن راز مجاز است تا فاش شود. در حقيقت هر گونه ظلم و ستمي كه برخاسته از رازداري باشد مي تواند مجوزي براي افشاگري باشد.

اين مطلب به صراحت در آيه 148سوره نساء بيان شده است و خداوند مي فرمايد : ان الله لايحب الجهر بالسوء من القول الا من ظلم . در حقيقت كسي كه به او ظلمي شده است نه تنها مي تواند دست به افشاگري بزند و عيوب و نواقص و رازها او را فاش نمايد مي تواند با اين روش تظلم نمايي كرده و حقوق خويش را استيفا نمايد.

در اين حالت شخص مي تواند از دايره رازداري خارج شود بي آن كه از دايره محبوبيت الهي بيرون رانده شود.

اما در حوزه مسايل اجتماعي اين محدوديت ها كاهش فراواني مي يابد و افشاگري مگر در حوزه هاي امنيتي نه تنها مجاز بلكه امري پسنديده است؛ زيرا اگر افشاگري نسبت به رفتارهاي ضد اجتماعي برخي انجام نشود جامعه نمي تواند در حوزه رشدي قرار گيرد.

معيار جامع و كاملي كه قرآن براي هر گونه افشاگري بيان مي دارد مساله ظلم و ستم است. اين مساله چنان كه در آيه 148 سوره نساء بيان شده اختصاص به امور شخصي و فردي ندارد بلكه هرگونه ظلم و ستمي را شامل مي شود كه به شخص و يا جامعه روا داشته شود.

در امور اجتماعي تا زماني كه امنيت اخلاقي و اجتماعي در خطر قرار نگيرد مي بايست افشاي گري انجام شود و رفتارهاي دولت ها و گروه هاي اجتماعي به صورت آشكاري نقد و تحليل و تبيين گردد و با توصيه و سفارش به تجديد و بازسازي رفتار اقدام شود.

در حقيقت تا زماني كه امنيت اخلاقي و اجتماعي ( شامل سياسي و نظامي نيز مي شود) در معرض خطر قرار نگيرد لازم و ضروري است تا رفتارها و كنش ها و واكنش ها و حتي بينش ها و نگرش ها نقد و تحليل شود و اثار و تبعات اجتماعي و فرهنگي و سياسي و نظامي هر عملي تحليل و تبيين گردد.

از اين روست كه خداوند به نقد و تحليل رفتارهاي گروه هاي اجتماعي امت مي پردازد؛ زيرا امت يعني شهروندان جامعه اسلامي از شمول و دربرگيرندگي بسياري برخوردار مي باشند و دست كم در يك تحليل شهروندان و امت اسلامي شامل گروه هاي منافقان نيز مي شود. البته با توجه به پيمان هاي پيامبر(ص) با يهوديان و مسيحيان و ديگر اهل كتاب مي توان به اين نتيجه رسيد كه از نظر اسلام و قرآن امت شامل همه شهرونداني است كه در جامعه اسلامي تحت حاكميت اسلام به شكل اصيل ويا تبعي حضور دارند. از اين رو شامل مومنان و منافقان و اهل كتاب مي شود و از آن جايي كه اين طيف گسترده شهروندي رفتارها و كنش ها و واكنش هاي متفاوتي دارند مي بايست با توجه به اين طيف گسترده رفتارها تحليل و تبيين گردد. از اين روست كه قرآن به بازخواني و تحليل رفتارهاي امت اسلامي و شهروندان جامعه اسلامي پرداخته و احكام هر يك را بيان مي كند.

از نظر قرآن هر گونه رازداري داراي مرزهايي است كه پس از عبور از اين خطوط قرمز مجاز به افشاگري بلكه لزوم افشاگري است. به اين معنا كه گروه هاي اجتماعي تا زماني كه مرزهاي اخلاقي و حريم سياسي اجتماعي جامعه را در معرض خطر قرار ندادند در حريم خصوصي رازداري قرار مي گيرند ولي هر گونه حركتي ضد اصول ارزشي اسلام و جامعه موجب مي شود تا اصل رازداري كنار گذاشته شود و افشاگري به عنوان ضرورت خود را تحميل كند.

حركت هاي مزورانه منافقان از جمله اموري بود كه موجب شد تا حرمت رازداري نسبت به آنان شكسته شود و خداوند براي حفظ امنيت جامعه اسلامي دست به افشاگري نسبت به آنان زند.( محمد آيه 16)

از آن جايي كه جريان نفاق جريان خطرناكي است كه اصل دولت اسلامي را تهديد مي كند و تنها در حوزه امور خصوصي وارد نمي شود و بلكه حتي با اسلام به عنوان دين مخالف نيست بلكه به عنوان دولت مخالف و با آن درگير است اسلام نيز نسبت به اين جريان واكنش هاي تندي را نشان مي دهد. نفاق به عنوان جريان ضد قدرت دولت اسلامي در مدينه شكل مي گيرد و مخالفت منافقان با اسلام به عنوان يك دين نيست بلكه به عنوان يك دين دولتي است. به اين معنا كه منافقان در حقيقت با دولتي مخالف هستند كه بر اساس ساختار اسلام شكل گرفته است و نهاد دولت ديني آنان را به رنج مي افكند از اين روست كه آنان به عنوان جريان مخالف دولت اسلامي در جامعه حضور دارند و رفتارها و كنش ها و واكنش هاي آنان نسبت به مردم و دولت در اين حوزه تحليل و تبيين مي شود. از اين روست كه خداوند با آنان به عنوان دشمنان دولت اسلامي رو به رو مي شود و به مقابله با آنان بر مي خيزد. ( توبه آيه 101)

افشاگري و فاش ساختن خصومت هاي پنهاني منافقان به رغم موافقت ظاهري ايشان (بقره آيه 204) و افشاي سوگندهاي دروغين ايشان (توبه آيه 107) و حتي بر هم زدن و از ميان بردن پايگاه هاي به ظاهر ديني كه درآن جا به توطئه عليه دولت اسلامي مشغول مي شوند( توبه آيه 107) روشي است كه خداوند پيش مي گيرد تا به شكل عملي و عيني نشان دهد كه براي رازداري مرزهاي است كه مي توان پس ازآن دست به افشاگري زد بلكه لازم است كه اين افشاگري انجام شود.

فاش كردن تصميم هايي كه در محافل و انجمن هاي مخفي مي گيرند هر چند كه به نظر مي رسد دور از اخلاق اجتماعي و ارزشي باشد ولي از آن جايي كه جامعه اسلامي و دولت ديني را تهديد مي كند امري لازم و ضروري است و خداوند با عملي كردن آن در آياتي چون 74 سوره توبه و 8 سوره منافقون و 45 و 46 سوره توبه مي كوشد تا روش عيني و عملي را به مردمان بياموزد.

آيات بسياري به افشاگري رازها مي پردازد و فرصت هاي تخريبي دشمنان دروني يعني بخشي ازامت اسلامي را از آنان مي گيرد تا جامعه بياموزد كه همواره هشيار و بيدار باشد و در دام رازداري نيافتد و افراد و گروهايي به عنوان رازداري و ارزش اخلاقي و اجتماعي از آن سوءاستفاده نكنند.

دشمنان همواره از سادگي مردمان سود مي برند با بهره گيري از اصول اخلاقي چون رازداري مي كوشند تا به اهداف شوم خويش برسند. بنابراين لازم است ضمن حفظ اصول اخلاقي و هنجاري با تيزهوشي و زيركي توطئه هاي دشمنان را شناسايي و آن را در نطفه خفه كرد.

سخن گفتن از مرزهاي رازداري و آثار و تبعات آن امري بسيار مهم و اساسي است كه اين نوشتار كوتاه نمي تواند به همه آن ها بپردازد. بيان اين نمونه هاي براي آن است تا با بهره گيري از اصول و معيارهاي كلي بتوان نمونه هاي ديگر را تحليل و جلوي هر گونه سوء استفاده را گرفت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا