فرهنگی

اسلام در ميانمار (1)

تاريخ گسترش اسلام در ميانمار به قرن اول هجرى برمى‏گردد. بعد از ظهور اسلام و گرايش اعراب و ايرانيان به اسلام، دريانوردان عرب و ايرانى مسافرت‏هاى دريايى خود را به طريق قبل‏ادامه مى‏دادند و در مسير خود احيانا دست‏به تبليغ و دعوت مردم‏به اسلام مى‏زدند.

بعدها بازرگانان مسلمان از مسيرهاى زمينى كه از منطقه غربى‏ميانمار و ايالت آراكان اين كشور مى‏گذشت‏به مناطق غربى چين سفرمى‏كردند. بسيارى از اين افراد در منطقه حاصلخيز و مستعد ساحلى‏آراكان، رحل اقامت افكندند و اولين مناطق تجمع مسلمانان راايجاد كردند. سياحان چينى در نوشته‏هاى خود از مناطق ايرانى‏نشين‏در مرزهاى بين ميانمار و يونن(ايالتى در جنوب غربى چين)در قرن‏سوم ميلادى ياد كرده‏اند.

رافائل ايزرائيلى مى‏نويسد: تاجران عرب در قرن اول هجرى‏درناحيه آراكان واقع در غرب برمه و در نقطه مرزى با بنگلادش‏اقامت گزيده و اسلام را در اين سرزمين انتشار دادند. اما گفته‏مى‏شود در سال 588 هجرى مطابق با 1192 ميلادى، اسلام در اين‏سرزمين گسترش يافت و در قرن نهم و دهم ميلادى بازرگانان ايرانى‏و عرب دراين مكان استقرار يافته و به نشر اسلام پرداختند. مسلمانان ساكن هند نيز در اين سرزمين به گسترش اسلام اقدام‏نمودند و مسلمانان برمه در سطح وسيعى باهند به تجارت پرداختند. در سال 1870 م عده‏اى از مسلمانان «يون نان‏» موسوم به پانتاى‏كه در قيام اين ناحيه شكست‏خورده بودند به صورت پناهنده از چين‏به برمه آمدند. برخى مسلمانها هم در شرايط عادى به عنوان‏بازرگان، چين را به قصد برمه ترك گفتند و لذا حركت مهاجرين‏مسلمانان به سوى برمه گسترش يافت.

از بين مسلمانان برمه، آنان كه منشا هندى دارند برخى، ازاعقاب مردمى هستند كه در اواخر قرن هيجدهم از شمال هند به برمه‏آمدند تا به خدمت واحدهاى ارتش بزرگ «آلومپرا» در برمه عليادرآيند. با فتح هند در سال 1824 م به دست انگليسى‏ها، مهاجرت وسيع‏مسلمانان هند به برمه شدت يافت و بسيارى از آنان در رانگون‏مركز برمه در تجارت و ساير فعاليت‏هاى اقتصادى شركت داشتند. در رانگون و مناطق وسيع ديگر، سنى‏هاى بنگالى و جوامعى ازشيعيان در كنار يكديگر زندگى مى‏كنند و هركدام مراسم ويژه خودرا دارند.

مسلمانان برمه با مسلمانان چين نيز ارتباط خوبى دارند كه‏پيوند اساسى آنان توسط «پانتاهاى‏» كه قومى پرتوان و مهاجم‏بودند و در راههاى تجارى «يون نان‏» و گذرگاههاى خطرناك وكوهستانى برمه با شغل كاروان‏دارى در رفت و آمد بودند. مربوطمى‏شود.

مائونگ تان لويى از محققين بودايى ميانمار نوشته است: در 680ميلادى(69 هجرى)، محمد حنفيه فرزند امام على(ع) پس از عدم توفيق‏نسبت‏به خونخواهى امام حسين(ع)از بنى‏اميه، همراه با طرفداران ونيروهاى خود به شرق كوچ كرد تا بالاخره درسواحل آراكان به‏ميانمار رسيد و در آنجا كاياپورى ملكه قبيله منطقه را شكست‏داده او را به دين اسلام در آورد و آنگاه ملكه را به زنى گرفت وبه ترويج اسلام در آن منطقه پرداخت. در حال حاضر دو مزار درآراكان وجود دارد كه به حنفيه تونكى(مزار حنفيه)و كاياپورى‏تونكى معروف هستند. آن دو مزار همراه با «عرب شاه پارا» (منطقه فتح حنفيه برميانمارى‏هااست.)به صورت زيارتگاه مسلمانان‏اين منطقه در آمده است.

باگسترش ممالك اسلامى در هند و ترويج اسلام در بنگال و تبديل‏آن منطقه به يك مملكت و سلطان‏نشين اسلامى، منطقه عربى‏ميانمار(ايالت آراكان)تحت نفوذ مسلمانان بنگال و هند قرارگرفت، بسيارى از امراى مسلمان مانند «عيسى تهو» و«اميرحمزه‏» برآن ديار حكومت كرده‏اند.

در 1406 ميلادى،(قرن هشتم هجرى)، «تارامينگ هلا» فرمانرواى‏آراكان به دربار سلطان «نصيرالدين غورى‏» ، پادشاه بنگال‏گريخت و مدت 22 سال در دربار او به سر برد و بالاخره به كمك‏نيروهاى سلطان بنگال مجددا به قدرت رسيد. وى در مدت اقامت دربنگال مسلمان شده بود و عنوان «سليمان شاه‏» را اختيار نموده‏و پس از به قدرت رسيدن دوباره در آراكان دربار خود را به‏اقتباس از دربار بنگال و دهلى سازمان داده و داد و ستدمسلمانان و ترويج دين اسلام را در قلمرو خود آزاد كرد. وى زبان‏فارسى را زبان رسمى سرزمين آراكان قرار داد، كه تا 1936 ميلادى‏كه انگليس بر ميانمار مسلط گرديد، زبان رسمى اين ايالت‏بود.

بعضى از منابع تاريخى حكايت از آن دارد كه در 1531ميلادى،(908 هجرى)، پادشاه وقت ايران يك هيات سه نفره مذهبى رابه آراكان اعزام داشت، كه به ساختن مساجد و تبليغ اسلام همت‏گماشتند و عده‏اى از علماى آراكان را جهت‏سفر به ايران دعوت‏كردند. زبان فارسى كه زبان رايج اهالى غرب ميانمار بود در زبان‏ميانمارى نيز تاثير گذاشت. هنوز هم لغات و اصطلاحات متعددفارسى بويژه اصطلاحات دريانوردى مانند «بندر» ، «شاه بندر» ، «ناخدا» و غيره در زبان ميانمارى ديده مى‏شود.

بعد از تسلط كامل انگليس بر سراسر ميانمار در 1886 ميلادى،پاى «هندى‏» ها من جمله مسلمانان بنگالى جهت اداره كردن مزارع‏برنج و امور بازرگانى به ميانمار گشوده شد و در 1921 تقريبابيش از نيم ميليون نفر مسلمان هندى در ميانمار ساكن شده بودند. مهاجرت هندى‏ها من جمله مسلمانان هندى به ميانمار و متمكن شدن‏آنها در اثر كار و كسب و بازرگانى و به دست گرفتن مشاغل عمده‏تجارى باعث نارضايتى مردم ميانمار شد، درسالهاى 1930 و 1938اغتشاشات گسترده‏اى عليه مهاجرين هندى صورت گرفت. درجنگ جهانى‏دوم، در خلال خروج نيروهاى انگليسى از ميانمار، ورود سربازان‏ژاپنى به آن كشور افراد قوم «ماگ‏» (بودايى مذهب)، به محله‏هاى‏مسلمان نشين در آراكان حمله ور گرديده، هزاران نفر از مسلمانان‏را كه غافلگير شده بودند، هلاك كردند و در نتيجه مسلمانان ازساير نقاط حملات خود را عليه «بودايى‏» ها آغاز كردند و اين‏امر موجب اختلافات دامنه‏دارى بين دو قوم ماگ و روهين‏گيا(مسلمان) درآراكان گرديد.

بعد از استقرار «ژاپنى‏» ها در آراكان مسلمانان آن منطقه‏برعليه «ژاپنى‏» ها وارد عمل گرديدند و به عنوان عوامل‏اطلاعاتى و شناسائى و خرابكارى با «انگليسى‏» ها همكارى‏مى‏كردند. انگليس نيز در قبال اين همكارى وعده نوعى خود مختارى‏به مسلمانان آراكان را داده، براى تشويق بيشتر مسلمانان طبق‏انتشار بيانيه‏اى منطقه مزبور را يك منطقه ملى مسلمان نشين اعلام‏كردند. حتى بعد از تسلط مجدد نيروهاى انگليس بر آراكان در 1945تا 1948 كه ميانمار به استقلال رسيد. اداره امور منطقه عمدتا به‏مسلمانان سپرده شده بود، حتى مسلمانان آراكان از «محمدعلى‏جناح‏» رهبر مسلمانان هند، خواسته بودند كه آراكان را نيز به‏عنوان قسمتى از پاكستان بپذيرد. اين پيشينه سبب شد كه دولت‏مستقل ميانمار، پس از آنكه در 1948 به قدرت رسيد به آزار واذيت مسلمانان بوپژه مسلمانان ناحيه آراكان بپردازد، به همين‏خاطر روابط پاكستان و ميانمار نيز برسرمساله مسلمانان به‏تيرگى گراييد. دولت ميانمار از 1959 به آيين بودايى ارج و بهاى رسمى داده ودر 1961 با تصويب قانونى آيين مزبور را به صورت دين رسمى‏ميانمار درآورد.

دولت جنرال «نوين‏» پس از سركار آمدن در 1962 رفتن مسلمانان‏به حج را ممنوع اعلام كرد تا آنكه در 1980 پس از گذشت 18 سال به‏هفتاد نفر از مسلمانان اجازه داده شد، جهت انجام فرايض حج‏به‏مكه مشرف شوند و متعاقب آن عده‏اى از مسلمانان نيز جهت‏شركت دركنفرانسهاى مختلف اسلامى اعزام شدند.

اما متاسفانه در اثر فشارهايى كه بر مسلمانان وارد مى‏آمدموجبات آواره گشتن آنهادر كشورهاى مختلف فراهم شده و گفته‏مى‏شود، بيش از نيم ميليون مسلمان ميانمارى به كشورهاى بنگلادش،هند، پاكستان، مالزى، تايلند، سنگاپور، امارات متحده عربى وممالك ديگر مهاجرت نموده‏اند كه هزار مسلمان ميانمارى نيز درعربستان سعودى سكونت گزيده‏اند.

در 1978 سياستهاى دولت ميانمار باعث‏شد كه بيش از سيصد هزارنفر از مسلمانان منطقه آراكان به بنگلادش مهاجرت نمايند و چون‏اين مساله تبليغات وسيعى را در سراسرجهان به دنبال داشت، دولت‏ميانمار با دولت‏بنگلادش وارد مذاكره شد و با امضاى موافقت‏نامه‏اى اسكان مجدد پناهندگان مسلمان ميانمارى و همچنين پيمان‏مرزى توسط دو كشور، مساله پناهندگان فيصله پيداكرد و بسيارى‏از آنها به آراكان مراجعت نمودند.

دولت ميانمار كنترل شديدى برفعاليتهاى مساجد اعمال مى‏كند،حتى آمار ازدواج و تمايل مردم جهت انجام قربانى گوسفند درمراسم عيدقربان و نيز آمار افرادى كه در مساجد به آموختن قرآن‏كريم مشغول مى‏شوند، به دولت گزارش داده مى‏شود.

اكثريت مسلمانان ميانمار سنى بوده ولى 6 الى 10 هزار نفرشيعه نيز در ميانمار زندگى مى‏كنند. شيعيان يك مسجد بزرگ و چند«امام باره‏» (حسينيه)، آستانه و مسجد كوچك ديگر در رانگون،در ساير شهرها هم مساجد و حسينيه بنا نموده‏اند. شيعيان ميانمارداراى اصليت هندى يا ايرانى هستند، ايرانيان در ايام گذشته‏ازشهرهاى شيراز، كاشان، بهبهان و يزد به ميانمار مهاجرت‏نموده‏اند. شيعيان ميانمار داراى انجمنهاى مختلفى نيز هستند،مهمترين آنها انجمنهاى «مغوليه‏» ، «عباسيه‏» ، «حيدريه‏» است. جوانان شيعه در 1909 سازمان اتحاد جوانان ايرانى را تشكيل‏داده بودند، بعد از آنكه تعداد كثيرى از شيعيان در ميانمار به‏عضويت آن درآمدند، نام آن را به اتحاديه ايرانيان تغيير دادند،بعدها نام آن به باشگاه ايرانيان مبدل گرديد.

از 1961 فعاليتهاى باشگاه مزبور به حالت وقفه درآمده است.

در سراسر ميانمار 5000 مسجد وجود دارد و 16 انجمن ملى‏براى تدريس قرآن تاسيس شده و مدارس اسلامى نيز به امور تبليغى‏و فرهنگى و تعليم و تربيت كودكان و جوانان مسلمان مى‏پردازد. معانى قرآن نيز به زبانهاى محلى ترجمه و چاپ شده است.

مسلمانان ميانمار داراى سازمانها و انجمن‏هاى مختلفى هستند كه‏مهمترين آنها عبارتند از:

1- شوراى امور مذهبى مسلمانان.

2- جامعه علماى ميانمار.

3- سازمان مسلمانان ميانمار.

4- اتحاديه جوانان مسلمان.

5- سازمان اخوت مسلمانان.

6- انجمن دانشجويان مسلمان.

مهمترين و قديمى‏ترين مساجد ميانمار كه در رانگون پايتخت اين‏سرزمين بناگرديده‏اند، عبارتند از:

1- مسجد سوراتى(سونى)در خيابان مغول. Surathi (Sunni) Mosque

2- مسجد سونى درخيابان شوبن‏تا. Sunni Mosque

3- مسجد سونى در خيابان مانگ تولاى. Sunni Mosque

4- مسجد سونى در جاده سول پاگودا. Sunni Mosque

5- مسجد شيا در خيابان سى‏ام. Shia Mosque

كليه نمازگزاران در پنج نوبت روزانه دراين مساجد نمازمى‏خوانند.

قتل عام و جنايات نظاميان ميانمار عليه مسلمانان اين كشور

نظاميان «ميانمار» (برمه)، در چهارچوب مبارزه‏اى گسترده،عليه مسلمانان اين كشور آنها را با قساوت و بيرحمى به سوى‏مرزهاى بنگلادش مى‏رانند.

نشريه انگليسى «ساندى تايمز» در گزارشى از جنايات هولناك‏چكمه‏پوشان ميانمارى خاطرنشان مى‏كند، نظاميان اين كشور مردم‏مسلمان را مورد ضرب و شتم قرار داده، زنان را در جلو چشم‏ديگران مورد تجاوز قرار مى‏دهند، مردان را مصلوب مى‏سازند و به‏قتل مى‏رسانند. هرروز شمار زيادى از مسلمانان فرارى با سرگذشتى هولناك وداستانهاى تكان دهنده‏اى از فشارهاى نظاميان ميانمارى خود را به‏اردوگاههاى مرزى كه در آنها غذا به اندازه كافى يافت نمى‏شود وانواع بيماريها رواج دارد مى‏رسانند. براساس اين گزارش، گفته‏مى‏شود كه نظاميان قصد دارند(بودايى)ها را به ايالت «آراكان‏» ، در غرب ميانمار كه در گذشته مسلمان نشين بوده است، گسيل‏دارند. لازم به توضيح است; كه 70 درصد جمعيت 45 ميليونى ميانماربودايى هستند.

هرچند درگذشته نظاميان ميانمارى ساير اقليتهاى قومى را نيزمورد آزار و اذيت قرار داده‏اند، از جمله در مورد تايلندى‏ها،خشونت‏بسيارى روا داشته‏اند، ليكن رفتارشان با مسلمانان‏خشونت‏بارتر بوده است.

از اوايل سال ميلادى(1992)، تاكنون تعداد زيادى از مسلمانان‏اين كشور به كشور بنگلادش مهاجرت نموده‏اند. اين مسلمانان‏خانه‏هاى خود را ترك كرده و به اردوگاههاى مرزى پناهنده شده‏اند،تعدادشان به 80 تا 100 هزار نفر مى‏رسد، اين ماجرا سبب‏برخوردهاى شديد ماموران مرزى ميانمار و بنگلادش گرديده است. آنچه در زير ملاحظه مى‏فرماييد، مختصرى از وضعيت مسلمانان وتاريخچه تشكيل اسلام در اين منطقه مى‏باشد.

همانطور كه قبلا اشاره گرديد «ميانمار» از نظر نژادى و قومى‏داراى گونه‏هاى مختلف اجتماعى مى‏باشد. اين كشور كوهستانى كه ازنظر منابع طبيعى و زمينهاى كشاورزى بسيار غنى مى‏باشد، داراى‏معادن بزرگ سنگهاى قيمتى نيز هست. قسمت كوچكى از سرزمين ميانمار كه به منطقه «آراكان‏» موسوم‏است، بين 15 تا 17 درجه شمالى و مدار 53 و 94 درجه قرار گرفته‏كه داراى مساحتى معادل 20000 مايل مربع مى‏باشد. منطقه‏«آراكان‏» از طرف شمال غربى با بنگلادش و از شمال باهندوستان‏هم‏مرز مى‏باشد. سلسله جبال مرتفع آراكان اين منطقه را از سرزمين اصلى‏ميانمار جدا نموده و از شرق به غرب داراى ساحلى به طول 360مايل از خليج‏بنگال است. آراكان همچنين توسط يك رشته تپه‏هاى‏سرسبز و پرآب از سرزمين اصلى ميانمار جدا گرديده است. منطقه آراكان به طور كامل زير نفوذ مسلمانان مى‏باشد و اكثرمسلمانان ميانمار دراين منطقه زندگى مى‏كنند. اكثر سلاطين‏ميانمار در زمينهايى كه اين كشور داراى حكومت پادشاهى بود، ازمنطقه آراكان ظهور نمودند كه آخرين آنها «سليم شاه‏» بود.

تا 1784 ميلادى، «منطقه آراكان‏» داراى يك حكومت مستقل و يك‏ايالت پرقدرت و بزرگ ميانمار بود، كه در كنار ديگر مناطق اين‏كشور كه اصالتا مردمانى «بودايى‏» در آن زندگى مى‏كردند، قرارداشت.

جمعيت آراكان در حدود 4 ميليون نفر مى‏باشد كه تقريبا تمامى‏آنها مسلمان هستند و به زبان عامه «روهينگيا» ، كه زبان اصلى‏آن منطقه است، تكلم مى‏نمايند. ريشه اصلى اين زبان مخلوطى از زبانهاى «تركى‏» ، «بنگالى‏» ، «فارسى‏» ، «عربى‏» ، «مور» ، «پتانى‏» و «مغولى‏» است. اجراى قوانين اسلامى در منطقه آراكان كشور ميانمار قبل از سال‏1430 ميلادى، آغاز گرديد و تا 1784 كه مصادف بود با تسخير منطقه‏آراكان به وسيله «سلطان بودا و پايا» ، ادامه داشت. بعد ازاشغال و تسخير منطقه آراكان به وسيله پادشاه مذكور قوانين‏اسلامى ملغى اعلام گرديد و قانون ملى جايگزين آن گرديد، باجابجايى قدرت در ميانمار بعد از جنگ دوم جهانى، حزب و قوانين‏نظامى جايگزين قانون قبلى گرديد.

در آن زمان آقاى «داوانگ سان سوگى‏» ، قدرت را در دست گرفت،فرزند ارشدش آقاى «يوانگ سان‏» رهبر «حزب جنبش سوسياليستى‏ميانمار» مى‏باشد. حزب حاكم ميانمار در آن مقطع «حزب ائتلاف‏متحد ملى ميانمار» كه توسط آقاى «سومانگ‏» رهبرى مى‏شد بود. هم اكنون اهالى منطقه آراكان زبان «روهينگيانى‏» ، را زبان‏اصلى خود مى‏دانند و مدعى آن هستند. دولت ميانمار اخيرا حقوق‏مسلمانان را ناديده گرفته و مورد تجاوز قرار مى‏دهد، به آداب وسنن گذشته آنها بى‏احترامى مى‏نمايد و اين امر نيز مورد تصديق‏مجامع بين المللى مى‏باشد.

مسلمانانى كه به طور دسته جمعى به كشور بنگلادش گريخته‏اند،داستانهايى از جنايات نظاميان ميانمار نقل مى‏كنند. ايجاد رعب ووحشت، كتك زدن مردان مسلمان و مورد شكنجه وتجاوز قرار دادن‏زنان در سطح بسيار وسيع، تخريب مساجد، منازل و مدارس مسلمانان‏و ريختن زباله در قبرستان آنها و بعضا تخريب قبور آنها و تبديل‏آن مناطق به زمينهاى كشاورزى و همچنين دستگيرى رهبران مذهبى و«موذن‏ها» و كتك زدن و به زندان انداختن آنان در مقياس‏گسترده‏اى همه روزه انجام مى‏پذيرد، براساس فرمان «شوراى‏ايالتى‏» صرفا به خاطر ترساندن و فرار آنها از اين كشور ومنطقه انجام مى‏پذيرد. طى چند سال گذشته مردم مسلمان آراكان‏«روهينگ‏» ها چندين گروه پارتيزانى و غير نظامى را سازماندهى‏كرده‏اند كه عبارتند از:

1- جبهه ميهن پرستان «روهينگ‏» .

2- سازمان آزادى بخش آراكان.

3- سازمان رهايى‏بخش مسلمانان ميانمار.

اين گروهها چون در حال حاضر از رهبرى واحدى برخوردارنمى‏باشند، بنابراين هريك از آنها علاوه برنزاع بين خود عليه‏دولت مركزى نيز مبارزه مى‏نمايند. و تاكنون اين گروهها هيچ جبهه‏متحد دفاعى براى جلوگيرى از حركت دولت كه به منظور پراكنده‏ساختن آنها انجام مى‏دهد، تشكيل نداده‏اند. به نظر مى‏رسد،موثرترين و پرقدرت‏ترين اين گروهها «سازمان همبستگى روهينگ‏هاى‏آراكان‏» مى‏باشد. اين سازمان نوجوانان 10 الى 15 ساله را جهت ارتش غيرنظامى‏خود تعليم مى‏دهد، از تمام منابع و قدرت خود براى جمع‏آورى سپاه،مهمات و آموزشهاى عالى نظامى استفاده مى‏نمايد. برنامه‏هاى‏آموزشى از 1988 در ارتش نظامى در جنبش روهينگ جهت‏شكل‏دهى‏مجاهدين و گروههاى فرماندهى تشكيل گرديد. آموزشهاى اوليه براى‏مدت سه ماه تعيين گرديده و آرايشهاى نظامى مرتبا تمرين مى‏گردد. كمپهاى آموزشى در اعماق جنگلها داير است و فرمانده‏ها به‏مناطق مختلف آراكان جهت آموزش و تعليمات نظامى افراد، اعزام‏مى‏گردند و اهالى را جهت پيوستن به ارتش نظامى روهينگ تشويق‏مى‏نمايند.

اگرچه بعضى از اهالى آراكان به زبانهاى بنگالى و ميانمارى‏نيز تكلم مى‏نمايند ليكن آنها «انگليسى‏» را زبان دوم خودمى‏دانند. همچنين زبانهاى عربى و اردو، نيز در اين منطقه رايج مى‏باشد ودر سالهاى اخير اين زبانها را در مدارس خودتدريس مى‏نمايند.

تشكيلات مذهبى و حوزه‏هاى دينى هريك از اديان در ميانمار،اكثرا در همان مكانهاى عبادتى، زيارتى، معابد و مساجد دايرمى‏باشد. رهبران مذهبى در قسمتى از اين مكانها به رتق و فتق‏امور پيروان خود مى‏پردازند و در موقع لزوم فعاليتهاى تبليغى‏جهت ترويج اديان خود را انجام مى‏دهند. البته به غير ازبوداييانى كه خود داراى تشكيلات عظيم تعليم و تربيت در گوشه وكنار اين كشور مى‏باشند. ذيلا عبادتگاههاى اديان مهم در كشورميانمار، جهت آگاهى خوانندگان به استثناى معابد بودايى درج‏مى‏گردد:

1- كليساى آگوستين مخصوص مسيحيان پيرو «رمن‏كاتوليك‏» .

2- كليساى «صليب مقدس‏» مخصوص مسيحيان آنگليكن و همچنين‏مدرسه كليسا براى كودكان و كليساى مقدس سه گانه «كاتدرال‏» .

3- كليساى انگليسى «متوديست‏» و مدرسه همين كليسا كه براى‏پيروان مسيحى متوديست و فرزندانشان بناگرديده است.

4- براى مسيحيان پيرو فرقه باپ تيست «كليساى امانوئل‏» .

5- براى ارمنيان مسيحى «كليساى ارامنه‏» .

6- براى يهوديان «پرستشگاه يهود» كه سفارت اسرائيل ناميده‏مى‏شود.

7- براى هندوها معابد «سرى سرى شيواكريشنا» ، و «سرى سرى‏دورگا» و «معبد بزرگ هندو» و براى سيكها معبد «سيك‏» بناگرديده، كه هريك كليه امور مربوط به پيروان خود را برعهده‏دارند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا