اسلام در ميانمار (1)
تاريخ گسترش اسلام در ميانمار به قرن اول هجرى برمىگردد. بعد از ظهور اسلام و گرايش اعراب و ايرانيان به اسلام، دريانوردان عرب و ايرانى مسافرتهاى دريايى خود را به طريق قبلادامه مىدادند و در مسير خود احيانا دستبه تبليغ و دعوت مردمبه اسلام مىزدند.
بعدها بازرگانان مسلمان از مسيرهاى زمينى كه از منطقه غربىميانمار و ايالت آراكان اين كشور مىگذشتبه مناطق غربى چين سفرمىكردند. بسيارى از اين افراد در منطقه حاصلخيز و مستعد ساحلىآراكان، رحل اقامت افكندند و اولين مناطق تجمع مسلمانان راايجاد كردند. سياحان چينى در نوشتههاى خود از مناطق ايرانىنشيندر مرزهاى بين ميانمار و يونن(ايالتى در جنوب غربى چين)در قرنسوم ميلادى ياد كردهاند.
رافائل ايزرائيلى مىنويسد: تاجران عرب در قرن اول هجرىدرناحيه آراكان واقع در غرب برمه و در نقطه مرزى با بنگلادشاقامت گزيده و اسلام را در اين سرزمين انتشار دادند. اما گفتهمىشود در سال 588 هجرى مطابق با 1192 ميلادى، اسلام در اينسرزمين گسترش يافت و در قرن نهم و دهم ميلادى بازرگانان ايرانىو عرب دراين مكان استقرار يافته و به نشر اسلام پرداختند. مسلمانان ساكن هند نيز در اين سرزمين به گسترش اسلام اقدامنمودند و مسلمانان برمه در سطح وسيعى باهند به تجارت پرداختند. در سال 1870 م عدهاى از مسلمانان «يون نان» موسوم به پانتاىكه در قيام اين ناحيه شكستخورده بودند به صورت پناهنده از چينبه برمه آمدند. برخى مسلمانها هم در شرايط عادى به عنوانبازرگان، چين را به قصد برمه ترك گفتند و لذا حركت مهاجرينمسلمانان به سوى برمه گسترش يافت.
از بين مسلمانان برمه، آنان كه منشا هندى دارند برخى، ازاعقاب مردمى هستند كه در اواخر قرن هيجدهم از شمال هند به برمهآمدند تا به خدمت واحدهاى ارتش بزرگ «آلومپرا» در برمه عليادرآيند. با فتح هند در سال 1824 م به دست انگليسىها، مهاجرت وسيعمسلمانان هند به برمه شدت يافت و بسيارى از آنان در رانگونمركز برمه در تجارت و ساير فعاليتهاى اقتصادى شركت داشتند. در رانگون و مناطق وسيع ديگر، سنىهاى بنگالى و جوامعى ازشيعيان در كنار يكديگر زندگى مىكنند و هركدام مراسم ويژه خودرا دارند.
مسلمانان برمه با مسلمانان چين نيز ارتباط خوبى دارند كهپيوند اساسى آنان توسط «پانتاهاى» كه قومى پرتوان و مهاجمبودند و در راههاى تجارى «يون نان» و گذرگاههاى خطرناك وكوهستانى برمه با شغل كارواندارى در رفت و آمد بودند. مربوطمىشود.
مائونگ تان لويى از محققين بودايى ميانمار نوشته است: در 680ميلادى(69 هجرى)، محمد حنفيه فرزند امام على(ع) پس از عدم توفيقنسبتبه خونخواهى امام حسين(ع)از بنىاميه، همراه با طرفداران ونيروهاى خود به شرق كوچ كرد تا بالاخره درسواحل آراكان بهميانمار رسيد و در آنجا كاياپورى ملكه قبيله منطقه را شكستداده او را به دين اسلام در آورد و آنگاه ملكه را به زنى گرفت وبه ترويج اسلام در آن منطقه پرداخت. در حال حاضر دو مزار درآراكان وجود دارد كه به حنفيه تونكى(مزار حنفيه)و كاياپورىتونكى معروف هستند. آن دو مزار همراه با «عرب شاه پارا» (منطقه فتح حنفيه برميانمارىهااست.)به صورت زيارتگاه مسلماناناين منطقه در آمده است.
باگسترش ممالك اسلامى در هند و ترويج اسلام در بنگال و تبديلآن منطقه به يك مملكت و سلطاننشين اسلامى، منطقه عربىميانمار(ايالت آراكان)تحت نفوذ مسلمانان بنگال و هند قرارگرفت، بسيارى از امراى مسلمان مانند «عيسى تهو» و«اميرحمزه» برآن ديار حكومت كردهاند.
در 1406 ميلادى،(قرن هشتم هجرى)، «تارامينگ هلا» فرمانرواىآراكان به دربار سلطان «نصيرالدين غورى» ، پادشاه بنگالگريخت و مدت 22 سال در دربار او به سر برد و بالاخره به كمكنيروهاى سلطان بنگال مجددا به قدرت رسيد. وى در مدت اقامت دربنگال مسلمان شده بود و عنوان «سليمان شاه» را اختيار نمودهو پس از به قدرت رسيدن دوباره در آراكان دربار خود را بهاقتباس از دربار بنگال و دهلى سازمان داده و داد و ستدمسلمانان و ترويج دين اسلام را در قلمرو خود آزاد كرد. وى زبانفارسى را زبان رسمى سرزمين آراكان قرار داد، كه تا 1936 ميلادىكه انگليس بر ميانمار مسلط گرديد، زبان رسمى اين ايالتبود.
بعضى از منابع تاريخى حكايت از آن دارد كه در 1531ميلادى،(908 هجرى)، پادشاه وقت ايران يك هيات سه نفره مذهبى رابه آراكان اعزام داشت، كه به ساختن مساجد و تبليغ اسلام همتگماشتند و عدهاى از علماى آراكان را جهتسفر به ايران دعوتكردند. زبان فارسى كه زبان رايج اهالى غرب ميانمار بود در زبانميانمارى نيز تاثير گذاشت. هنوز هم لغات و اصطلاحات متعددفارسى بويژه اصطلاحات دريانوردى مانند «بندر» ، «شاه بندر» ، «ناخدا» و غيره در زبان ميانمارى ديده مىشود.
بعد از تسلط كامل انگليس بر سراسر ميانمار در 1886 ميلادى،پاى «هندى» ها من جمله مسلمانان بنگالى جهت اداره كردن مزارعبرنج و امور بازرگانى به ميانمار گشوده شد و در 1921 تقريبابيش از نيم ميليون نفر مسلمان هندى در ميانمار ساكن شده بودند. مهاجرت هندىها من جمله مسلمانان هندى به ميانمار و متمكن شدنآنها در اثر كار و كسب و بازرگانى و به دست گرفتن مشاغل عمدهتجارى باعث نارضايتى مردم ميانمار شد، درسالهاى 1930 و 1938اغتشاشات گستردهاى عليه مهاجرين هندى صورت گرفت. درجنگ جهانىدوم، در خلال خروج نيروهاى انگليسى از ميانمار، ورود سربازانژاپنى به آن كشور افراد قوم «ماگ» (بودايى مذهب)، به محلههاىمسلمان نشين در آراكان حمله ور گرديده، هزاران نفر از مسلمانانرا كه غافلگير شده بودند، هلاك كردند و در نتيجه مسلمانان ازساير نقاط حملات خود را عليه «بودايى» ها آغاز كردند و اينامر موجب اختلافات دامنهدارى بين دو قوم ماگ و روهينگيا(مسلمان) درآراكان گرديد.
بعد از استقرار «ژاپنى» ها در آراكان مسلمانان آن منطقهبرعليه «ژاپنى» ها وارد عمل گرديدند و به عنوان عواملاطلاعاتى و شناسائى و خرابكارى با «انگليسى» ها همكارىمىكردند. انگليس نيز در قبال اين همكارى وعده نوعى خود مختارىبه مسلمانان آراكان را داده، براى تشويق بيشتر مسلمانان طبقانتشار بيانيهاى منطقه مزبور را يك منطقه ملى مسلمان نشين اعلامكردند. حتى بعد از تسلط مجدد نيروهاى انگليس بر آراكان در 1945تا 1948 كه ميانمار به استقلال رسيد. اداره امور منطقه عمدتا بهمسلمانان سپرده شده بود، حتى مسلمانان آراكان از «محمدعلىجناح» رهبر مسلمانان هند، خواسته بودند كه آراكان را نيز بهعنوان قسمتى از پاكستان بپذيرد. اين پيشينه سبب شد كه دولتمستقل ميانمار، پس از آنكه در 1948 به قدرت رسيد به آزار واذيت مسلمانان بوپژه مسلمانان ناحيه آراكان بپردازد، به همينخاطر روابط پاكستان و ميانمار نيز برسرمساله مسلمانان بهتيرگى گراييد. دولت ميانمار از 1959 به آيين بودايى ارج و بهاى رسمى داده ودر 1961 با تصويب قانونى آيين مزبور را به صورت دين رسمىميانمار درآورد.
دولت جنرال «نوين» پس از سركار آمدن در 1962 رفتن مسلمانانبه حج را ممنوع اعلام كرد تا آنكه در 1980 پس از گذشت 18 سال بههفتاد نفر از مسلمانان اجازه داده شد، جهت انجام فرايض حجبهمكه مشرف شوند و متعاقب آن عدهاى از مسلمانان نيز جهتشركت دركنفرانسهاى مختلف اسلامى اعزام شدند.
اما متاسفانه در اثر فشارهايى كه بر مسلمانان وارد مىآمدموجبات آواره گشتن آنهادر كشورهاى مختلف فراهم شده و گفتهمىشود، بيش از نيم ميليون مسلمان ميانمارى به كشورهاى بنگلادش،هند، پاكستان، مالزى، تايلند، سنگاپور، امارات متحده عربى وممالك ديگر مهاجرت نمودهاند كه هزار مسلمان ميانمارى نيز درعربستان سعودى سكونت گزيدهاند.
در 1978 سياستهاى دولت ميانمار باعثشد كه بيش از سيصد هزارنفر از مسلمانان منطقه آراكان به بنگلادش مهاجرت نمايند و چوناين مساله تبليغات وسيعى را در سراسرجهان به دنبال داشت، دولتميانمار با دولتبنگلادش وارد مذاكره شد و با امضاى موافقتنامهاى اسكان مجدد پناهندگان مسلمان ميانمارى و همچنين پيمانمرزى توسط دو كشور، مساله پناهندگان فيصله پيداكرد و بسيارىاز آنها به آراكان مراجعت نمودند.
دولت ميانمار كنترل شديدى برفعاليتهاى مساجد اعمال مىكند،حتى آمار ازدواج و تمايل مردم جهت انجام قربانى گوسفند درمراسم عيدقربان و نيز آمار افرادى كه در مساجد به آموختن قرآنكريم مشغول مىشوند، به دولت گزارش داده مىشود.
اكثريت مسلمانان ميانمار سنى بوده ولى 6 الى 10 هزار نفرشيعه نيز در ميانمار زندگى مىكنند. شيعيان يك مسجد بزرگ و چند«امام باره» (حسينيه)، آستانه و مسجد كوچك ديگر در رانگون،در ساير شهرها هم مساجد و حسينيه بنا نمودهاند. شيعيان ميانمارداراى اصليت هندى يا ايرانى هستند، ايرانيان در ايام گذشتهازشهرهاى شيراز، كاشان، بهبهان و يزد به ميانمار مهاجرتنمودهاند. شيعيان ميانمار داراى انجمنهاى مختلفى نيز هستند،مهمترين آنها انجمنهاى «مغوليه» ، «عباسيه» ، «حيدريه» است. جوانان شيعه در 1909 سازمان اتحاد جوانان ايرانى را تشكيلداده بودند، بعد از آنكه تعداد كثيرى از شيعيان در ميانمار بهعضويت آن درآمدند، نام آن را به اتحاديه ايرانيان تغيير دادند،بعدها نام آن به باشگاه ايرانيان مبدل گرديد.
از 1961 فعاليتهاى باشگاه مزبور به حالت وقفه درآمده است.
در سراسر ميانمار 5000 مسجد وجود دارد و 16 انجمن ملىبراى تدريس قرآن تاسيس شده و مدارس اسلامى نيز به امور تبليغىو فرهنگى و تعليم و تربيت كودكان و جوانان مسلمان مىپردازد. معانى قرآن نيز به زبانهاى محلى ترجمه و چاپ شده است.
مسلمانان ميانمار داراى سازمانها و انجمنهاى مختلفى هستند كهمهمترين آنها عبارتند از:
1- شوراى امور مذهبى مسلمانان.
2- جامعه علماى ميانمار.
3- سازمان مسلمانان ميانمار.
4- اتحاديه جوانان مسلمان.
5- سازمان اخوت مسلمانان.
6- انجمن دانشجويان مسلمان.
مهمترين و قديمىترين مساجد ميانمار كه در رانگون پايتخت اينسرزمين بناگرديدهاند، عبارتند از:
1- مسجد سوراتى(سونى)در خيابان مغول. Surathi (Sunni) Mosque
2- مسجد سونى درخيابان شوبنتا. Sunni Mosque
3- مسجد سونى در خيابان مانگ تولاى. Sunni Mosque
4- مسجد سونى در جاده سول پاگودا. Sunni Mosque
5- مسجد شيا در خيابان سىام. Shia Mosque
كليه نمازگزاران در پنج نوبت روزانه دراين مساجد نمازمىخوانند.
قتل عام و جنايات نظاميان ميانمار عليه مسلمانان اين كشور
نظاميان «ميانمار» (برمه)، در چهارچوب مبارزهاى گسترده،عليه مسلمانان اين كشور آنها را با قساوت و بيرحمى به سوىمرزهاى بنگلادش مىرانند.
نشريه انگليسى «ساندى تايمز» در گزارشى از جنايات هولناكچكمهپوشان ميانمارى خاطرنشان مىكند، نظاميان اين كشور مردممسلمان را مورد ضرب و شتم قرار داده، زنان را در جلو چشمديگران مورد تجاوز قرار مىدهند، مردان را مصلوب مىسازند و بهقتل مىرسانند. هرروز شمار زيادى از مسلمانان فرارى با سرگذشتى هولناك وداستانهاى تكان دهندهاى از فشارهاى نظاميان ميانمارى خود را بهاردوگاههاى مرزى كه در آنها غذا به اندازه كافى يافت نمىشود وانواع بيماريها رواج دارد مىرسانند. براساس اين گزارش، گفتهمىشود كه نظاميان قصد دارند(بودايى)ها را به ايالت «آراكان» ، در غرب ميانمار كه در گذشته مسلمان نشين بوده است، گسيلدارند. لازم به توضيح است; كه 70 درصد جمعيت 45 ميليونى ميانماربودايى هستند.
هرچند درگذشته نظاميان ميانمارى ساير اقليتهاى قومى را نيزمورد آزار و اذيت قرار دادهاند، از جمله در مورد تايلندىها،خشونتبسيارى روا داشتهاند، ليكن رفتارشان با مسلمانانخشونتبارتر بوده است.
از اوايل سال ميلادى(1992)، تاكنون تعداد زيادى از مسلماناناين كشور به كشور بنگلادش مهاجرت نمودهاند. اين مسلمانانخانههاى خود را ترك كرده و به اردوگاههاى مرزى پناهنده شدهاند،تعدادشان به 80 تا 100 هزار نفر مىرسد، اين ماجرا سبببرخوردهاى شديد ماموران مرزى ميانمار و بنگلادش گرديده است. آنچه در زير ملاحظه مىفرماييد، مختصرى از وضعيت مسلمانان وتاريخچه تشكيل اسلام در اين منطقه مىباشد.
همانطور كه قبلا اشاره گرديد «ميانمار» از نظر نژادى و قومىداراى گونههاى مختلف اجتماعى مىباشد. اين كشور كوهستانى كه ازنظر منابع طبيعى و زمينهاى كشاورزى بسيار غنى مىباشد، داراىمعادن بزرگ سنگهاى قيمتى نيز هست. قسمت كوچكى از سرزمين ميانمار كه به منطقه «آراكان» موسوماست، بين 15 تا 17 درجه شمالى و مدار 53 و 94 درجه قرار گرفتهكه داراى مساحتى معادل 20000 مايل مربع مىباشد. منطقه«آراكان» از طرف شمال غربى با بنگلادش و از شمال باهندوستانهممرز مىباشد. سلسله جبال مرتفع آراكان اين منطقه را از سرزمين اصلىميانمار جدا نموده و از شرق به غرب داراى ساحلى به طول 360مايل از خليجبنگال است. آراكان همچنين توسط يك رشته تپههاىسرسبز و پرآب از سرزمين اصلى ميانمار جدا گرديده است. منطقه آراكان به طور كامل زير نفوذ مسلمانان مىباشد و اكثرمسلمانان ميانمار دراين منطقه زندگى مىكنند. اكثر سلاطينميانمار در زمينهايى كه اين كشور داراى حكومت پادشاهى بود، ازمنطقه آراكان ظهور نمودند كه آخرين آنها «سليم شاه» بود.
تا 1784 ميلادى، «منطقه آراكان» داراى يك حكومت مستقل و يكايالت پرقدرت و بزرگ ميانمار بود، كه در كنار ديگر مناطق اينكشور كه اصالتا مردمانى «بودايى» در آن زندگى مىكردند، قرارداشت.
جمعيت آراكان در حدود 4 ميليون نفر مىباشد كه تقريبا تمامىآنها مسلمان هستند و به زبان عامه «روهينگيا» ، كه زبان اصلىآن منطقه است، تكلم مىنمايند. ريشه اصلى اين زبان مخلوطى از زبانهاى «تركى» ، «بنگالى» ، «فارسى» ، «عربى» ، «مور» ، «پتانى» و «مغولى» است. اجراى قوانين اسلامى در منطقه آراكان كشور ميانمار قبل از سال1430 ميلادى، آغاز گرديد و تا 1784 كه مصادف بود با تسخير منطقهآراكان به وسيله «سلطان بودا و پايا» ، ادامه داشت. بعد ازاشغال و تسخير منطقه آراكان به وسيله پادشاه مذكور قوانيناسلامى ملغى اعلام گرديد و قانون ملى جايگزين آن گرديد، باجابجايى قدرت در ميانمار بعد از جنگ دوم جهانى، حزب و قوانيننظامى جايگزين قانون قبلى گرديد.
در آن زمان آقاى «داوانگ سان سوگى» ، قدرت را در دست گرفت،فرزند ارشدش آقاى «يوانگ سان» رهبر «حزب جنبش سوسياليستىميانمار» مىباشد. حزب حاكم ميانمار در آن مقطع «حزب ائتلافمتحد ملى ميانمار» كه توسط آقاى «سومانگ» رهبرى مىشد بود. هم اكنون اهالى منطقه آراكان زبان «روهينگيانى» ، را زباناصلى خود مىدانند و مدعى آن هستند. دولت ميانمار اخيرا حقوقمسلمانان را ناديده گرفته و مورد تجاوز قرار مىدهد، به آداب وسنن گذشته آنها بىاحترامى مىنمايد و اين امر نيز مورد تصديقمجامع بين المللى مىباشد.
مسلمانانى كه به طور دسته جمعى به كشور بنگلادش گريختهاند،داستانهايى از جنايات نظاميان ميانمار نقل مىكنند. ايجاد رعب ووحشت، كتك زدن مردان مسلمان و مورد شكنجه وتجاوز قرار دادنزنان در سطح بسيار وسيع، تخريب مساجد، منازل و مدارس مسلمانانو ريختن زباله در قبرستان آنها و بعضا تخريب قبور آنها و تبديلآن مناطق به زمينهاى كشاورزى و همچنين دستگيرى رهبران مذهبى و«موذنها» و كتك زدن و به زندان انداختن آنان در مقياسگستردهاى همه روزه انجام مىپذيرد، براساس فرمان «شوراىايالتى» صرفا به خاطر ترساندن و فرار آنها از اين كشور ومنطقه انجام مىپذيرد. طى چند سال گذشته مردم مسلمان آراكان«روهينگ» ها چندين گروه پارتيزانى و غير نظامى را سازماندهىكردهاند كه عبارتند از:
1- جبهه ميهن پرستان «روهينگ» .
2- سازمان آزادى بخش آراكان.
3- سازمان رهايىبخش مسلمانان ميانمار.
اين گروهها چون در حال حاضر از رهبرى واحدى برخوردارنمىباشند، بنابراين هريك از آنها علاوه برنزاع بين خود عليهدولت مركزى نيز مبارزه مىنمايند. و تاكنون اين گروهها هيچ جبههمتحد دفاعى براى جلوگيرى از حركت دولت كه به منظور پراكندهساختن آنها انجام مىدهد، تشكيل ندادهاند. به نظر مىرسد،موثرترين و پرقدرتترين اين گروهها «سازمان همبستگى روهينگهاىآراكان» مىباشد. اين سازمان نوجوانان 10 الى 15 ساله را جهت ارتش غيرنظامىخود تعليم مىدهد، از تمام منابع و قدرت خود براى جمعآورى سپاه،مهمات و آموزشهاى عالى نظامى استفاده مىنمايد. برنامههاىآموزشى از 1988 در ارتش نظامى در جنبش روهينگ جهتشكلدهىمجاهدين و گروههاى فرماندهى تشكيل گرديد. آموزشهاى اوليه براىمدت سه ماه تعيين گرديده و آرايشهاى نظامى مرتبا تمرين مىگردد. كمپهاى آموزشى در اعماق جنگلها داير است و فرماندهها بهمناطق مختلف آراكان جهت آموزش و تعليمات نظامى افراد، اعزاممىگردند و اهالى را جهت پيوستن به ارتش نظامى روهينگ تشويقمىنمايند.
اگرچه بعضى از اهالى آراكان به زبانهاى بنگالى و ميانمارىنيز تكلم مىنمايند ليكن آنها «انگليسى» را زبان دوم خودمىدانند. همچنين زبانهاى عربى و اردو، نيز در اين منطقه رايج مىباشد ودر سالهاى اخير اين زبانها را در مدارس خودتدريس مىنمايند.
تشكيلات مذهبى و حوزههاى دينى هريك از اديان در ميانمار،اكثرا در همان مكانهاى عبادتى، زيارتى، معابد و مساجد دايرمىباشد. رهبران مذهبى در قسمتى از اين مكانها به رتق و فتقامور پيروان خود مىپردازند و در موقع لزوم فعاليتهاى تبليغىجهت ترويج اديان خود را انجام مىدهند. البته به غير ازبوداييانى كه خود داراى تشكيلات عظيم تعليم و تربيت در گوشه وكنار اين كشور مىباشند. ذيلا عبادتگاههاى اديان مهم در كشورميانمار، جهت آگاهى خوانندگان به استثناى معابد بودايى درجمىگردد:
1- كليساى آگوستين مخصوص مسيحيان پيرو «رمنكاتوليك» .
2- كليساى «صليب مقدس» مخصوص مسيحيان آنگليكن و همچنينمدرسه كليسا براى كودكان و كليساى مقدس سه گانه «كاتدرال» .
3- كليساى انگليسى «متوديست» و مدرسه همين كليسا كه براىپيروان مسيحى متوديست و فرزندانشان بناگرديده است.
4- براى مسيحيان پيرو فرقه باپ تيست «كليساى امانوئل» .
5- براى ارمنيان مسيحى «كليساى ارامنه» .
6- براى يهوديان «پرستشگاه يهود» كه سفارت اسرائيل ناميدهمىشود.
7- براى هندوها معابد «سرى سرى شيواكريشنا» ، و «سرى سرىدورگا» و «معبد بزرگ هندو» و براى سيكها معبد «سيك» بناگرديده، كه هريك كليه امور مربوط به پيروان خود را برعهدهدارند.