اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

اسلام به عنوان یک گفتمان جهانی

بسم الله الرحمن الرحیم

بر اساس فلسفه تاریخ قرآنی، سنت الهی بر این قرار گرفته تا اسلام با تفسیر و تبیین معرفتی اهل بیت(ع)، پایان تاریخ بشریت را رقم زند و در نهایت حکومت صالحان مصلح بر اساس شرایع اسلامی به ویژه همینه شریعت مبتنی بر معرفت اهل بیت(ع) در قالب نظام سیاسی ولایی بر جهان حاکمیت یابد؛ شریعتی که بن مایه های معرفتی و فلسفه ی آن را آخرت گرایی با تلفیق جمع میان حسنات دنیا و حسنات آخرت، باورهای یقینی به عوالم غیب و شهود و مانند آن ها شکل می دهد و سبک زندگی در قالب شریعت اسلام با محوریت قیام به عدالت قسطی، اقامه نماز به عنوان نماد عمود هویتی اسلام، انفاق مالی به عنوان نماد برترین محاسن و مکارم اخلاق عملی در حوزه اقتصاد و هم چنین برابری و عدالت اقتصادی به عنوان عمود قوام بخش خیمه اجتماع انسانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان اصلاح طلبی دایمی در برابر تغییر دایمی فسادانگیز، برترین نظام سیاسی اجتماعی است که بر جهان حاکمیت می یابد و هر گونه ظلم و ستم از سوی مستکبران و ستمگران دفع می شود و مقاومت دایمی بر اساس اصلاح گرایی مد نظر آموزه های وحیانی پیامبران اجازه هیچ گونه شیطنتی را به مفسدان نمی دهد.

تصویری چنین روشن از آینده همان نظام سیاسی ولایی است که ما از آن به حکومت مصلح کل حضرت مهدی(عج) یاد می کنیم و هر روز تعجیل در ظهور و تحقق آن حکومت را از خدا مسالت می داریم.

لازم است برای دست یابی به مفاهیم و مطالب پیش گفته درنگی در آموزه های وحیانی قرآن داشته و ابعاد گوناگون آن را از منظر قرآن تحلیل کنیم.

حکمت هدفمندی در خلقت

بی گمان تاکید بر این که تحقق چنین نظام سیاسی و گفتمان جهانی بر اساس سنت های الهی است، چیزی جز تاکید بر فلسفه تاریخ نیست که خواسته و ناخواسته حرکت انسانی را به آن سمت و سو هدایت می کند. به سخن دیگر، اگر خدای علیم و حکیم و قدیر بر هستی و سرنوشت آن ربوبیت و پروردگاری می کند، چنین خدایی هرگز هیچ چیز را به عبث نیافریده است. بنابراین، برای آن برنامه ای مدون و مشخصی دارد که دست یابی به آن هدف و حکمت را شدنی می کند.

خدا درباره هدفمندی خلقت و آفرینش تاکید داشته و می فرماید: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‏ ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى ‏شويد ؛ پس والاست‏ خدا فرمانرواى برحق خدايى جز او نيست. اوست پروردگار عرش گرانمايه. (مومنون، آیات 115 و ۱۱۶)

بر اساس این آیات قرآنی، خداوندی که آفریدگار هستی است، در مقام ربوبیت و پروردگاری، بر آن است تا اهداف و حکمت های خویش را تحقق بخشد؛ زیرا ربوبیت و پروردگاری نوعی تصرفات تکوینی است که موجب کمال یابی هر چیزی می شود. پس خدای حکیم و علیم و قدیر بر آن است تا هر چیزی را به کمال بایسته و شایسته خویش در مقام حکمرانی و فرمانروایی بر هستی برساند. پس هیچ عاملی درونی و بیرونی و شیطنت های آن نمی تواند مانع و سدی در برابر تحقق کمال یابی هر چیزی شود و خدشه ای در ربوبیت و عرش کریم الهی ایجاد کند که کریمانه هر کمالی را به هر کسی می بخشد.

سنت های الهی حاکم بر هستی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قوانین و سنت هایی بر هستی حاکم است که تامین کننده و تضمین کننده اهداف حکیمانه الهی است. این سنت ها و قوانین هر چند بر هستی حاکم است و خداوند از آن تخلف نمی ورزد و به عنوان یک ضرورت و بایسته «لاریب» آن را پذیرفته است؛ اما بدان معنا نیست که این سنت ها حاکم بر خود خدا باشد و در ساختار «یجب علیه» سامان یابد، بلکه در ساختار «یجب عنه» سامان یافته است که مفهوم و معنای آن این خواهد بود که خدا ظلم و تجاوزی از آن نمی کند: وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ.(آل عمران، آیه 182)

سنت های الهی به انواع و اقسام گوناگونی تقسیم می شود که شامل سنت های حاکم بر طبیعت، بر هستی، بر جان و بر جامعه است. البته برخی از این سنت ها از عمومیت بیش تری و برخی کم تر برخوردار هستند. برخی از سنت ها بر جان و جهان و جامعه حاکمیت دارد؛ در حالی که برخی تنها سنت های حاکم بر جان یا جامعه است. در آیات قرآنی به این سنت ها اشاره شده است. از خصوصیات سنت های الهی آن است که تبدیل و تحویلی در آن ها را نمی یابد؛ بنابراین، نه جایگزینی برای آن ها است و نه دگرگونی و تغییری در آن ها راه می یابد؛ چرا که خدا می فرماید: وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا.(اسراء، آیه 77) و نیز می فرماید: وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا؛ و هر گز در سنت خدا تبدیلی نیست.(احزاب، آیه 62؛ فتح، آیه 23)

فلسفه جبری تاریخ

بر اساس سنت های الهی، حکمت الهی بر آن قرار گرفته تا هر چیزی به کمال بایسته و شایسته خویش برسد. بر این اساس، هر چیزی به شکلی سامان یافته که این امر تحقق یابد و هیچ چیزی نتواند سد راه تحقق آن شود. از نظر قرآن، این امر جبری هم چون دیگر سنت های الهی حاکم بر هستی ، مانند سنت جاذبه، سنت دافعه، سنت تغییر، سنت ابتلاء، سنت اجل و مانند آن ها به گونه ای است که هیچ تبدیلی و تحویلی در آن راه نمی یابد. بنابراین، نمی توان خلاف این جریان و سنت الهی ایستاد و پیروزی و موفقیت را برای جریان خلاف اثبات و ثابت کرد.

اصولا از نظر قرآن نظام مادی دنیوی چیزی جز رقیقه حقیقتی نیست که در عوالم دیگر تدوین و تحقق یافته است. خدا به صراحت در این باره می فرماید: مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ؛ هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما به شما نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى است. اين كار بر خدا آسان است تا بر آنچه از دست‏ شما رفته اندوهگين نشويد و به سبب آنچه به شما داده است‏ شادمانى نكنيد و خدا هيچ خیال پرداز خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.(حدید، آیات 22 و۲۳)

پس بر اساس این آیات و نصوص قرآنی، همه حوادث و رخدادهای خوب و بد و نیک و زشت پیش از آن که در عالم ماده و دنیا تحقق خارجی یابد، در کتابی نوشته شده بود. مسئولیت فرشتگان همانند دستگاهی است که از روی برنامه نرم افزاری به تولید کالای مادی اقدام می کند؛ از همین روست که خدا درباره مسئولیت فرشتگان می فرماید: هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ اين است كتاب ما كه عليه شما به حق سخن مى‏ گويد ما از آنچه می کرديد، نسخه بر مى‏ داشتيم. (جاثیه، آیه ۲۹)

و راغب مى گويد: كلمه «نسخ » به معناى از بـين بردن چيزى است به وسيله چيزى كه دنبال آن قرار دارد، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايه اى كه دنبالش مى آيد، و از بين رفـتـن جـوانـى به وسيله پيرى، كه به دنبالش ‍ مى آيد. تا آنجا كه مى گويد: و نسخ كـتـاب عـبـارت از آن اسـت كـه صـورت آن كـتـاب را بـه كـتـابـى ديـگـر مـنـتـقـل سـازى، بـه طـورى كـه مـسـتـلزم از بـيـن رفـتـن صـورت اول نـبـاشد، بلكه صورتى مثل آن در ماده اى ديگر پديد آرى، مانند نقش كردن خطوط يك مهر در موم هاى متعدد. و استنساخ به معناى پيشى گرفتن در نسخ چيزى است.

و مـقـتـضـاى آنـچـه وى نـقـل كـرده ايـن اسـت كـه مـفـعـول فـعـل اسـتـنـسـاخ در عـبارت : من كتاب را استنساخ كردم ، كتاب اصلى باشد، كه از آن نـسـخـه بـردارى كـرده ايـم، و لازمـه ايـن معنا در آيه مورد بحث كه مى فرمايد: انا كنا نـسـتـنـسـخ مـا كـنـتـم تـعـملون، اين است كه اعمال ما نسخه اصلى باشد، و از آنها نسخه بـردارنـد. و يـا بـه عـبـارتـى ديـگـر: اعـمـال در اصـل كـتـابـى بـاشـد و از آن كـتـاب نقل شود.

و اگـر مـراد از ايـن عـبـارت ايـن بـوده بـاشـد كـه بـخـواهـد بـفـرمـايـد: اعـمـال خـارجـى كـه قـائم بـه انـسان است، از راه كتابت ضبط مى شود، بايد مى فرمود: انـا كـنـا نـكـتب ما كنتم تعملون ؛ يعنى ما همواره آنچه مى كنيد مى نويسيم ؛ چون در اين صـورت هـيـچ نكته اى ايجاب نمى كند كه اعمال را كتاب و نسخه اصلى فرض كنيم، تا نـامـه اعـمـال از آن كتاب استنساخ شود. و اگر كسى بگويد كلمه «يستنسخ » به معناى «يـسـتـكتب » است، همچنان كه بعضى گفته اند، جوابش اين است كه هيچ دليلى بر اين معنا نداريم.

لازمـه ايـن كـه گـفـتـيـم – بـنـا بـر نـقـل راغـب – بـايـد اعـمـال، خـود كـتـابـى بـاشـد تـا از آن اسـتـنساخ كنند، اين است كه مراد از جمله «ما كنتم تعملون » اعمال خارجى انسانها باشد، بدين جهت كه در لوح محفوظ است (چون هر حادثه اى، و از آن جـمـله اعـمـال انـسـانـهـا هـم يـكـى از آن حـوادث اسـت، قـبـل از حـدوثـش در لوح مـحـفـوظ نـوشـتـه شـده )، در نـتـيـجـه اسـتـنـسـاخ اعـمـال عـبـارت مـى شـود از نـسـخـه بـردارى آن، و مـقـدمـات و حـوادث و عـوامـلى كه در آن اعـمـال دخـيـل بـوده، از كـتـاب لوح مـحـفـوظ. و بـنـابـر ايـن، نـامـه اعـمـال در عـيـن ايـنـكـه نامه اعمال است، جزئى از لوح محفوظ نيز هست، چون از آنجا نسخه بـردارى شـده، آن وقـت مـعـنـاى ايـنـكـه مـى گـويـيـم مـلائكـه اعـمال را مى نويسند اين مى شود كه ملائكه آنچه را كه از لوح محفوظ نزد خود دارند، با اعمال بندگان مقابله و تطبيق مى كنند. و ايـن هـمـان مـعـنـايـى است كه در روايات از طرق شيعه از امام صادق (عليه السلام ) و از طـرق اهـل سـنت از ابن عباس نيز نقل شده است. در تفسير قمى در ذيل آيه «هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق…» آمده است: پدرم از ابن ابى عمير، از عبد الرّحيم قصير، از امام صادق (عليه السلام ) برايم حديث كرد كه گفت: من از آن جناب از معناى «ن و القلم » پرسيدم ، فرمود: خداى تعالى قلم را از درختى كه در بـهـشـت اسـت و نـامـش «خـلد» است، خلق كرد، و سپس به نهرى كه در بهشت است دسـتـور داد تا مداد شود، پس نهر منجمد و سفيدتر از برف و هم شيرين تر از شهد شد، آنـگـاه به قلم فرمود: بنويس. پرسيد: پروردگارا چه بنويسم ؟ فرمود: بنويس آنچه را كه شده و آنچه را كه تا قيامت خواهد شد. پس قلم، همه را در رقى سفيدتر از نقره، و صـاف تـر از يـاقوت بنوشت، پس خداى تعالى آن را در هم پيچيد، و در ركن عرش قرار داد، و سپس دهانه قلم را مهر و موم كرد، در نتيجه ديگر تا ابد گويا نخواهد شد. پـس كـتـاب مكنونى كه نسخه ها همه اش از آنجاست همين كتاب است، مگر شما عرب نيستيد؟ پـس چـرا مـعـنـاى كـلام را نـمـى فـهـمـيـد؟ مـگر شما به يكديگر نمى گوييد: اين كتاب را اسـتـنساخ كن، مگر جز اين است كه كتاب از نسخه اصليش استنساخ مى شود؟ اين همان است كه خداى تعالى مى فرمايد : انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون.

و در الدر المـنـثـور اسـت كـه ابـن جـريـر از ابـن عباس روايت كرده كه گفت : خداى تعالى (نـون ) را كـه عـبـارت بود از يك دوات بيافريد، و قلم را نيز خلق كرد، پس به قلم گـفـت بـنـويـس. قلم پرسيد: چه بنويسم ؟ گفت : بنويس آنچه را كه تا روز قيامت خواهد شد، چه اعمالى كه به عنوان خير و احسان صورت مى گيرد، و چه اعمالى كه به منظور فـجـور انـجـام مى شود، چه رزقى كه از حلال داده مى شود، و چه آنكه از حرام مصرف مى گردد، آنگاه حالت و شؤ ون هر يك از اينها را نيز ثبت كن كه: چه وقت در دنيا خلق و ظاهر مى شود، و چقدر در دنيا مى ماند، و چه وقت و چه جور از دنيا بيرون مى شود. آنـگـاه خـداى تعالى بر هر يك از بندگانش حافظانى و بر كتابش خازنانى گماشت تا آن را حـفظ كنند، و همه روزه عمل آن روز را از آن خازن گرفته استنساخ مى كنند، و چون آن رزق تـمـام شـود آن دسـتـور هـم تـمـام مـى شـود، و اجـل مـنـقـضـى مـى گـردد آن وقـت حـافـظـان نـزد خـازنـان آمـده عمل آن روز كسانى را كه اينان موكل بر آنند مطالبه مى كنند خازنان مى گويند: ما براى رفـقـاى شـمـا نـزد خـود عـملى نمى يابيم، حافظان برمى گردند و متوجه مى شوند كه رفقايشان مرده اند. ابـن عـبـاس گـفـت : مـگـر شـمـا عـرب نيستيد؟ مى شنويد كه حافظان مى گويند :انا كنا نـسـتـنسخ ما كنتم تعملون . استنساخ وقتى صورت مى گيرد كه كتابى باشد تا از آن نسخه بردارند.(المیزان، ذیل آیه)

از این آیات و روایات به دست می آید که همه هستی در فلسفه جبری در پیش است. از همین روست که می توان به تحلیل و تبیین خواب و رویا پرداخت که گزارش هایی از آینده می دهند؛ چنان که حضرت یوسف(ع) از آینده خویش و نیز همبندان خویش یا اوضاع جوی و اقتصادی کشور مصر در آینده خبر می دهد.(یوسف، آیات 4 و 41 و 46 تا 49 و 100) یا پیامبر(ص) از فتح مکه خبر می دهد(فتح، آیه 27) و یا پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) از اخبار آیندگان سخن می گوید و یا جنیان از اخبار آینده سرقت می کنند که با شهاب ثاقب رانده می شوند.(صافات، آیات 6 تا 9؛ جن، آیات 6 تا 9)

از آن جایی که همه هستی در کتاب مبین و لوح محفوظ نگاشته شده و فرشتگان در حال استنساخ آن هستند، به طور طبیعی آینده تاریخ بشریت همانند همه هستی روشن و مبین است. از این روست که خدا به صراحت از آینده ای روشن خبر می دهد و درباره حاکمیت گفتمان اسلامی می فرماید: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا؛ و ما اين كتاب قرآن را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏ كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان با دور شدن از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما امتها شريعت و راه روشنى قرار داده‏ ايم.(مائده، آیه 48) و در جایی دیگر نیز می فرماید: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ؛ او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند. (توبه، آیه۳۳ ؛ صف، آیه9)

فلسفه تاریخ حاکمیت صالحان مصلح

از نظر سنت های الهی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، پایان تاریخ با حاکمیت اسلام و شرایع آن و حاکمیت صالحان مصلح خواهد بود. این نظام سیاسی ولایی بر اساس فلسفه و سبک اسلامی حکومت جهانی را شکل می بخشد که اهداف متعالی همه پیامبران را تحقق بخشیده و به عنوان خلیفه الله با عدالت قسطی و تعلیم و تزکیه انسان و هر موجودی در هستی را نیز به کمال بایسته و شایسته آنها می رساند.

خدا به صراحت با اشاره به کتب شرایع دیگر اسلامی از جمله کتاب زبور حضرت داود(ع) به این سنت و پایان تاریخ که حاکمیت صالحان مصلح است، توجه داده و می فرماید: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ؛ و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته و صالح ما به ارث خواهند برد. (انبیاء، آیه ۱۰۵)

از نظر قرآن این وعده ای است که هیچ تخلفی در آن نیست؛ زیرا سنت های الهی تبدیل و تحویل نمی یابد و خدا بر خلاف وعده خویش عمل نمی کند، بلکه به تمام کمال به هر وعده خویش عمل می کند؛ از همین روست که نسبت به پایان تاریخ و حاکمیت گفتمان اسلامی و ایجاد سعادت دنیوی و اخروی در سایه آرامش و آسایش عمومی و فراگیر در هستی می فرماید:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين خود قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين خود قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند. و نماز را برپا كنيد و زكات را بدهيد و پيامبر خدا را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد و مپندار كسانى كه كفر ورزيدند ما را در زمين درمانده مى كنند جايگاهشان در آتش است و چه بد بازگشتگاهى است. (نور، آیات 55 تا ۵۷)

این آیات به صراحت بیان می کند که کافران نمی توانند جلوی این پایان تاریخ را بگیرند و اجازه ندهند حاکمیت الهی در دنیا و جهانی مادی تحقق یابد؛ بلکه این سنت الهی است که تحقق می یابد و حاکمیت از آن حکومت جهانی صالحان مومنی است که در راستای تامین سعاد عمومی حرکت و فعالیت می کنند و عدالت قسطی را که هدف جمعی پیامبران است، تحقق می بخشند.

از نظر قرآن، حکومت و حاکمیتی به عنوان یک امکان الهی برای صالحان مصلح برای آن است تا هر گونه اهداف الهی را تحقق بخشند. خدا به عنوان بخشی از اهداف و فلسفه وجودی حاکمیت صالح می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ؛ قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آورده‏ اند دفاع مى ‏كند زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد، به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده رخصت جهاد داده شده است چرا كه مورد ظلم قرار گرفته‏ اند و البته خدا بر پيروزى آنان سخت تواناست. همان كسانى كه بناحق از خانه ‏هايشان بيرون رانده شدند آنها گناهى نداشتند جز اينكه مى گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض ديگر دفع نمی کرد صومعه ‏ها و كليساها و كنيسه ‏ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى ‏شود سخت ويران مى ‏شد و قطعا خدا به كسى كه دين او را يارى مى ‏كند يارى مى‏ دهد چرا كه خدا سخت نيرومند شكست‏ ناپذير است؛ همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم نماز برپا مى دارند و زكات مى‏ دهند و به كارهاى پسنديده وامى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و فرجام همه كارها از آن خداست. (حج، آیات 38 تا ۴۱)

لزوم انتظار و امید حقیقی

از نظر آموزه های وحیانی برای دست یابی به چنین حکومتی شایسته و صالح و مصلح که در چارچوب گفتمان اسلامی و شرایع آن شکل می گیرد، هر کسی وظیفه و تکلیفی دارد که باید انجام دهد. مهم ترین وظیفه هر مسلمانی آن است که به آینده امید داشته باشد و با استفاده از موتور پر قوت استقامت تا پای شهادت حرکت و قیام حسینی، دراندیشه جایگزینی نظام های جور و ظالمانه و مستکبرانه با نظام سیاسی ولایی باشد که نه تنها قایم بالقسط بلکه قوامین بالقسط است.(مائده، آیه 8) حکومتی که در دفاع از مظلوم و مستضعف علیه ظالم و مستکبر خواهد بود.(نساء، آیه 75) و به گونه ای برای دنیا مردم کار می کند که برای آخرت آنان کار می کند؛ زیرا خواهان حسنات دنیا و آخرت با هم برای ایشان است.(بقره، آیه 201)

از نظر قرآن، حقیقت انتظار برای چنین پایان تاریخی جز استقامت در چارچوب توحید و آموزه های معرفتی و دستوری قرآن نیست. خدا می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ؛ در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند و مى‏ گويند: هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد. (فصلت، آیه ۳۰)

کسانی که در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی علیه هر گفتمان دیگری عمل و رفتار می کنند تا آن را بر جهان حاکمیت بخشند، باید هماره بدانند که یکی از دو پیروزی نیکو نصیب و بهره آنان خواهد بود. آنان باید به دشمنان خویش بگویند: یا نصرت یا شهادت: قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ؛ بگو آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى ‏بريد.(توبه، آیه 52) با چنین نیروی محرکه و پرتوانی است که می توان علیه دشمنان و توطئه های گوناگون آنان ایستاد و گفتمان جهانی صالح مصلح را در راستای گفتمان انقلاب اسلامی تحقق بخشید. انقلاب اسلامی گفتمانی است که در راستای تحقق آرمانی اسلامی پیامبران و تحقق سنت الهی و در راستای پایان تاریخی الهی حرکت می کند و سودای این اندیشه را دارد و حرکت مقاومت و معنویت علیه ظالمان و مستکبران را ایجاد و پرچم آن را در دستان پرزور خویش برافراشته داشته است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا