استغاثه به خدا
یکی از روشهای بهرهگیری از نعمتهای خدا و رهایی از بلا و مصیبت استغاثه به خدا است. یکی از صفات خداوند و نامهای الهی غیاث المستغیثین است. در ترجمهها به عنوان فریادرس فریادخواهان آمده است.
واژه «غیث» به معنای باران نم نمی است که میبارد و بدون هیچ خسارت و زیانی جذب زمین میشود و زندگی و حیات را به زمین و زمان میدهد.
خداوند میفرماید: وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ؛ و اوست كسى كه باران را- پس از آنكه [مردم] نوميد شدند- فرود مىآورد و رحمت خويش را مىگسترد و هموست سرپرست ستوده. (شوری، آیه 28).
در آیات قرآن، «مطر» به بارانهای تند گفته میشود؛ در عین حال واژه «مطر» تنها به معنای عذاب الهی آمده است.(اعراف، آیه 84، فرقان، آیه 40 )
اصولا کسانی که در بیابان زندگی میکنند، چشم انتظار باران حیاتی هستند که بدون سیل و خسارت و زیان ببارد و تشنگی را از لب و جان انسانها و جانوران بزداید و آبی به زمین برساند و آبادانی و زندگی را موجب شود و رستاخیزی برای گیاهان باشد.
دستهای اهل بیابان همواره به سوی خدایی است که باران رحمت خویش را در قالب باران(غیث )بفرستد. بنابراین، استغاثه یعنی طلب باران نم نمیکه سودی بیزیان داشته باشد و فریادهای تشنگان را به آبی فرو نشاند و دیدگانشان را به بشارتی روشن گرداند.
در آیات قرآن از مومنان خواسته شده تا استغاثه کنند تا خداوند به آنان پاسخ مثبت دهد، همچنانکه در جنگها دعا کردند و خداوند به آنان پاسخ داد: إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ؛ به ياد آوريد زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مىطلبيديد، پس دعاى شما را اجابت كرد كه: «من شما را با هزار فرشته پياپى، يارى خواهم كرد.»(انفال، آیه 9)
البته در قیامت برخی استغاثه میکنند و به جای باران مفید، آبی سوزان به آنان داده میشود که آسیب شدیدی به آنان میرساند، زیرا در دنیا استغاثه به خدا نداشته و کفر میورزیدند. خداوند میفرماید: «و بگو: حق از پروردگارتان [رسيده] است. پس هر كه بخواهد بگرود و هر كه بخواهد انكار كند، كه ما براى ستمگران آتشى آماده كرده ايم كه سراپردههايش آنان را در بر مى گيرد و اگر فريادرسى جويند، به آبى چون مس گداخته كه چهره ها را بريان مى كند يارى مى شوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است.»(کهف، آیه 29)