اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

از کم فروشی کاری تا جنسی، عوامل و آثار

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چیزی دارای مقادیری است که باید شناخت و بر اساس نوع آن چیز با بهره گیری از موازین و معیارهای خاص و مرتبطش سنجیده شود تا هیچ گونه رفتاری خلاف عدالت از سوی انسانی انجام نشود. شناخت مقادیر و موازین و معیارهای هر چیزی نیازمند علمی است که از دو راه عقل و نقل به دست می آید. اما آن چه مهم تر و اساسی تر است، عمل بر اساس این علم و شناخت است؛ زیرا علم مقدمه ای برای عمل است. بسیاری از مردم یا نسبت به مقادیر و موازین هر چیزی شناخت ندارند، یا اگر داشته باشند تحت تاثیر وسوسه های درونی نفس و بیرونی شیطان، خلاف آن عمل می کنند که آسیب های جدی به جان و جهان و جامعه وارد می کند. برخی از افراد بر خلاف موازین به زیادروی رو می آورند و برخی نیز کم می گذارند. کم فروشی در کار و خدمات و کالا و مانند آن ها از مصادیق حرکت بر خلاف موازین عدلی است که پایه های هستی و انسان و جامعه بر آن نهاده شده است. نویسنده در این مطلب بر اساس آموزه های وحیانی به عوامل، موانع و آثار کم فروشی در رفتارهای متنوع انسانی اشاره دارد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

قدر و اندازه عادلانه چیزها

هستی بر اساس موازین دقیقی سامان یافته است که هر گونه عدم توجه به آنها به معنای خروج از دایره عدالت است؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جای مناسب حق آن یا بخشیدن حق هر صاحب حقی است که خدا تعیین کرده است؛ زیرا تنها خدا حق مطلق است و هر چیزی که از خدا نشات می گیرد حق است و انسان نیز می بایست حق را را فعل و قول خدا بیابند و بر اساس آن عمل کنند؛ بنابراین، هر گونه رفتار اختیاری انسان در قبال هر چیزی در عالم می بایست بر اساس شناخت حق الهی برای آن چیز باشد که از دو طریق عقل کامل و نقل معتبر قابل کشف است؛ پس وقتی از شریعت سخن به میان می آید، به معنای هر آن چیزی است که از عقل کامل و نقل معتبر به دست می آید؛ زیرا این دو، حجت های الهی بر انسان است که باید آن را به کار گیرد. پس هرگز عقل در برابر شرع و شریعت قرار نمی گیرد تا گفته شود عقل و شرع چنین حکم می کند، بلکه عقل و نقل دو طریق معرفت به حقایق از جمله سنت ها و شرایع الهی است که بر جهان و جان و جامعه یعنی اجتماع انسانی و جنی حاکم است.

بنابراین، بر هر انسانی لازم است برای این که در هر کاری درست آن را انجام دهد، شناختی نسبت به این سنت ها و شرایع از طریق عقل کامل و نقل معتبر به دست آورد؛ زیرا در این صورت کاری خلاف عدالت انجام می دهد که نه تنها به خود بلکه به اجتماع و بلکه جهان هستی آسیب می رساند، چنان که ظهور فساد در دریا و خشکی به سبب دستاوردهای خلاف عدالت انسان است.(روم، آیه 41)

البته مراد از این عقل کامل، همان عقلی است که امام صادق(ع) در تعریف ماهیت آن وقتی از وی سوال می شود: مَا اَلْعَقْلُ ؟ عقل چیست؟ در پاسخ از ماهیتی و چیستی آن می فرماید: مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ؛ آن چیزی است که بدان خدای رحمان عبادت و بدان بهشت جنان به دست می آید.(کافی، ج 1، ص 11) بنابراین، آن چیزی که معاویه صفتان از آن بر اساس مکتب شبه ماکیاولیستی کتاب شهریارش دارند و از آن استفاده می کنند، اصلا عقل نیست، بلکه شیطنت است. چنان که در ادامه همین روایت روای می پرسد: قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ ؛ گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن زشتی و نيرنگ است، آن شيطنت است، و آن شبیه عقل است و نمايش عقل را دارد، ولى عقل نيست.(همان)

از نظر قرآن، هر چیزی دارای قدر و اندازه ای است که بر اساس عدالت به آن چیز داده شده است؛ خدا می فرماید: وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا؛ و هر چيزى را آفريده و بدان گونه كه درخور و شایسته آن بوده، تقدیر و اندازه‏ گيرى كرده است.(فرقان، آیه 2)

پیامبر اکرم(ص) نیز می فرماید: بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ؛ آسمان ها و زمین به سبب عدالت است كه پایدار و ثابت است.( عوالی اللالی، ابن ابی جمهور احسائی ج4 ص103؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 325؛ ریاض السالكین ، سیدعلی خان مدنی شیرازی، ص588)

اندازه گیری هر چیزی برای تحقق عدالتی است که پیامد حق بودن آن چیز است؛ یعنی هر چیزی که از خاستگاه حق تعالی است و به امر و خلق در می آید، چون حق است، در ساختار خودش عدالت را دارد. این حق و عدالت موجب می شود تا هر چیزی از ثبات وجودی برخوردار باشد؛ چنان که موجب می شود از تناسب میان اجزاء از زیبایی نیز برخوردار شود. پس اگر چیزی به دست انسان یا جن از مقدر خودش خارج شود، نه تنها حقانیت خود را از دست می دهد و باطل می شود، بلکه از زیبایی می افتد و از عدالت به ظلم می رود.

از نظر قرآن، هر چیزی دارای خصوصیاتی است که آن را از دیگر چیزها متمایز می کند، بنابراین، نمی توان یک از میزان و ترازو به عنوان معیار سنجش همه چیز استفاده کرد. از این روست که در قرآن سخن از موازین(اعراف، آیات 7 و 8) به شکل جمع است تا برای سنجش هر چیزی از ترازو و میزان خاص آن استفاده شود.

مفهوم کم فروشی و انواع کم گذاری

یکی از مواردی که موجب می شود که چیزی از حالت حق و عدالت خود خارج شود، کم فروشی و کم گذاری است. کم فروشی بیش تر در مسایل اقتصادی به کار می رود، در حالی که کم گذاری نسبت به امور دیگر غیر از امور اقتصادی به کار می رود. خدا در باره کم فروشی می فرماید: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ؛ واى بر كم‏فروشان كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند.(مطففین، آیات 1 تا ۳)

بنابراین، اگر برخی از چیزها باید با معیار کیل و پیمانه سنجیده شود، باید آن گونه عمل شود تا عدالت جاری شود و اگر می بایست با ترازو و وزن سنجیده شود، باید وزن مخصوص را به کار گرفت تا به مقدر و اندازه دقیق آن چیز در معاملات رد و بدل شود و کم فروشی و کم گذاری صورت نگیرد.

پس از نظر قرآن، واژه «طفّ» به معنای نوع رفتاری اقتصادی غیر عادلانه است که شخص مطفف در هنگام خرید برای خود، پیمانه را پر می گیرد، اما در هنگام فروش، کم می گذارد؛ زیرا واژه خسران به معنای زیان از اصل سرمایه است؛ یعنی اصل سرمایه را کم می گذارد و به شخص به اندازه دقیق و کامل نمی دهد.

واژه «طفّ » در اصل به معنای جهت ، كنار رودخانه ، دامنه كوه ، داخل خانه ، آنچه كه از درون زمین بر روى زمين آمده باشد، به کار رفته است. وقتی از طف ظرف و الإِناءِ سخن به میان می آید به معنای دهانه و لبه ظرف و بالاى آن ، و هم چنین آبى است كه در ظرف پس از مَسحِ سر در وضو باقى بماند که همان باقیمانده است. از همین رو به چیز بی ارزش و کم اهمیت و اندک و ناچیز، طفیف می گویند.

جالب این که خدا در هنگام خرید واژه «کیل» را بدون «وزن » به کار می برد که نشان می دهد، در هنگام خرید پیمانه را به کار می برد که امکان استیفاء در آن فراهم تر است و چیزی را تمام کمال بر می دارد؛ زیرا ریشه آن «وفی» و وفا است که به معنای دادن هر چیزی به تمام کمال است. از همین روست که وقتی درباره مرگ سخن به میان می آید، از «توفی» و «وفات» سخن به میان می آید که به معنای گرفتن روان و نفس آدمی به تمام کمال آن است.(زمر، آیه 43)

در برابر وقتی درباره فروش سخن به میان می آید از وزن نیز سخن می آید که شخص در هر دو شکل آن سعی می کند تا با خسران یعنی کم گذاری از سرمایه و اصل، به اهداف خویش برسد و با بی عدالتی سودی کند که حقش نیست.

باید توجه داشت که امت برای هر چیزی می بایست میزان و ترازو ومعیار خاص آن را فراهم آورد تا از کم فروشی و کم گذاری نسبت به آن امور و چیزها در امان ماند. تهیه اوزان و معیارها و موازین مناسب لازم و ضروری است. در روایت است که وقتى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) وارد مدينه شد وضع كيل صورت شايسته اى نداشت و پس از نزول آيات مذكور وضع بهترى پيدا شد. (مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 687؛ الكشاف، ج 4، ص 718) بنابراین، امروز با توجه به پیشرفت های علمی می بایست از موازین و ترازوها و معیارهای دقیق تری برای امور و چیزها استفاده شود تا کم گذاری انجام نشود.

به عنوان نمونه در فروش فضای مجازی و مانند آن ها می بایست بر اساس موازین و معیارهای این علم عمل کرد و هر گونه کم فروشی در فضای مجازی یا تلفن و مانند آن ها جایز نیست و شخص یا نهادی که کم گذاری یا کم فروشی می کند می بایست آماده مجازات و کیفر در دنیا و آخرت باشد.

از نظر قرآن بر دولتمردان و راهبران دینی و عالمان است که به اشکال گوناگون با هر گونه کم فروشی و کم گذاری مبارزه کنند و مردمان را از آن بترسانند؛ زیرا اصلاح گری در حد استطاعت و توان وظیفه همگانی به ویژه رهبران و مسئولان باشد.(هود، آیه 88؛

از دیگر واژگانی که در قرآن، برای کم گذاری و کم فروشی به کار گرفته شده است، می توان به واژه «بخس» اشاره کرد. خدا در سه آیه از مشتقات آن برای بیان کم گذاری در امور و کارها بهره برده است که عبارتند از:

  1. وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ و به سوى مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم گفت: اى قوم من خدا را بپرستيد كه براى شما هيچ معبودى جز او نيست در حقيقت‏ شما را از جانب پروردگارتان برهانى روشن آمده است پس پيمانه و ترازو را تمام نهيد و اموال مردم را كم مدهيد و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد. اين رهنمودها اگر مؤمنيد براى شما بهتر است. (اعراف، آیه ۸۵)
  2. وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ؛ و اى قوم من پيمانه و ترازو را به داد تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد.(هود، آیه ۸۵)
  3. وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛ و از ارزش اموال مردم مكاهيد و در زمين سر به فساد بر مداريد. (شعراء، ایه ۱۸۳)

هر سه این آیات درباره حضرت شعیب(ع) و قوم مدین است که در مسایل اقتصادی با مشکلات عدیده ای مواجه بودند. آن چه در این آیات بیان شده هر چند بیش تر در جنبه اقتصادی است، ولی می توان گفت که کم گذاری و نقص در اشیاء و چیزها در همه امور شدنی است؛ بنابراین، کارمندی ممکن است در کار خویش کم بگذارد و کم فروشی به این معنا داشته باشد که آن چه وظیفه اش به عنوان شرح وظایف است، انجام ندهد که به طور ناقص انجام دهد که معنای «بخس» و کم گذاری است.

آثار کم فروشی و کم گذاری

از نظر قرآن، کم فروشی آثار زیانباری بر فرد و اجتماع و نیز در زندگی دنیوی و اخروی دارد که باید از آن اجتناب کرد. از جمله این آثار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. ظلم: از نظر قرآن، کم فروشی خروج از دایره عدالت و دخول در دایره ظلم و ستم است. پس کم گذار و کم فروش نسبت به دیگران ظلم روا می دارد و جزو جرگه ظالمین و ستمگران است. به طوری طبیعی آثار و پیامدهایی که برای ظلم و ظالمین بیان شده ، برای چنین افرادی نیز ثابت است که مجازات در دنیا و آخرت است.(هود، آیات 85 و 94)
  2. فساد اجتماعی: هر گونه کم گذاری و کم فروشی موجب می شود تا به جای صحت امور و اصلاح آن، کارها از مدار صحت و اصلاح بیرون رفته به فساد و تباهی کشیده شود. به طور طبیعی فساد ضد صلاح خواهد بود و اجتماع از یک اجتماع سالم و صالح خارج می شود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که کم گذاری و کم فروشی می کند، گرفتار فساد در زمین و چنین شخصی به عنوان «مفسد فی الارض» مجازات می شود.(اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 85؛ شعراء، آیات 181 تا 183) گفتنی است که «بخس» ناقص كردن چيزى به صورت ظالمانه است (مفردات، ص 110، «بخس») و مقصود از «لاتفسدوا» اگرچه مطلق است، امّا منظور از آن در آيه، فسادى است كه موجب سلب امنيّت در اموال و اعراض و مانند آن ها است. (الميزان، ج 8 ، ص 187) هم چنین بعيد نيست که از سياق آيه استفاده شود كه جمله «لاتعثوا» عطف تفسيرى براى نهى قبلى یعنی «و لاتبخسوا» باشد؛ پس در نتيجه در آیه بر نهى از كم فروشى و نقصان در كيل و وزن به اين جهت تأكيد شود كه ارتكاب اينها موجب فساد در زمین مى شود. (الميزان، ج 10، ص 363) به هر حال، از نظر آموزه های قرآنی، فساد اقتصادی موجب فسادهای گوناگون اجتماعی است و اجتماع را از حالت عدالت و صلاح به فساد و ظلم سوق می دهد و از برکات گوناگون محروم می سازد؛ زیرا ظلم و فساد نشانه ای از بی تقوایی اجتماعی است که به دنبال آن از دست رفتن برکات از جمله برکات اقتصادی است؛ چنان که عدالت نزدیک نشانه و راه برای تقوای الهی است.(مائده، آیه 8؛ اعراف، آیه 96)
  3. محرومیت از خیر: خیر هر نعمتی است که مناسب با انسان است؛ زیرا برخی از نعمت ها برای شخصی خیر نیست؛ هر چند که در ذات خودش خیر باشد. بنابراین، اگر کسی بخواهد خیری به او برسد می بایست عدالت را در کارها رعایت کرده و کم گذاری و کم فروشی نداشته باشد. در غیر این صورت خدا او را به محرومیت از خیر مجازات می کند. از نظر قرآن ممکن است کسی به ظاهر با عدالت ورزی نتواند آن سود مناسب را به دست آورد، اما اگر دقت کند، خدا در همان سود اندک وی برکت می گذارد؛ از همین روست که خدا به صراحت بیان داشته که بقیه الله یعنی آن باقیمانده از سودی که در هر کاری از جمله معامله انجام می شود، اگر چه اندک باشد، ولی در آن خیر و برکت است؛ زیرا ما آن باقیمانده الهی را محافظت می کنیم و به آن برکت می دهیم.(هود، آیات 85 و 86) گفتنی است که «بقيّت» يعنى آنچه از حلال كه خداوند پس از اتمام كيل و وزن براى شما باقى گذاشته است، بهتر از كم فروشى است.(مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 286؛ الكشاف، ج 2، ص 418)
  4. محرومیت از رحمت الهی: کسی که کم گذاری و کم فروشی می کند، گرفتار محرومیت از رحمت عام و خاص خدا می شود.(هود، آیات 84 تا 95)
  5. عذاب الهی در دنیا و آخرت: از نظر قرآن، کم گذاری و کم فروشی موجب می شود که فرد و اجتماع گرفتار عذاب الهی شود که به عنوان مجازات در دنیا مطرح است. البته این عذاب در آخرت با دوزخ استمرار و ادامه می یابد.(همان) از نظر قرآن، عذاب استیصال امری است که برای کم گذاران رقم خورده است. بنابراین می بایست آنان بترسند که در همین دنیا به عذابی به ظاهر چون زلزله و بحران های اقتصادی و مانند آنها خود و سرمایه خودشان را از دست بدهند(هود، آیات 84 تا 95) زیرا، مقصود از «عذاب» در آيه 84 هود، عذاب استيصال است. (الميزان، ج 10، ص 362)
  6. نفرین: از مواردی که نفرین جایز است نسبت به کم فروشان و کم گذاران است؛ همان طوری که خدا آنان را به ویل نفرین کرده که همان عذاب دوزخ است(مطففین، آیات 1 تا 3) هم چنین پیامبران از جمله شعیب آنان را نفرین کرد و موجبات عذاب استیصال الهی را فراهم آورد.(هود، آیات 84 تا 95)
  7. تهدید: خدا و پیامبران کم فروشان را تهدید به عذاب دنیوی و اخروی کردند(همان)؛ بنابراین، مردم می بایست بدانند که با کم فروشی و کم گذاری در کارها شرایطی را فراهم می آورند که مستحق تهدید الهی خواهند بود و به طور طبیعی خدا به تهدیدات خویش جامه عمل می پوشاند و این گونه نیست که وعده و وعیدی را بدهد و نخواهد آن را تحقق بخشد؛ البته خدا در وعید منتظر عذرخواهی است تا آن را بردارد؛ بنابراین، باید از هر گونه کم فروشی و کم گذاری اجتناب کرد و از کرده نادرست خویش با استغفار و توبه پوزش خواست.(همان) خدا در آیات قرآنی از مردم می خواهد برای دوری از گناه کم گذاری توبه و استغفار کنند.
  8. آتش دوزخ: از نظر قرآن کم فروشی و کم گذاری عامل رفتن شخص به دوزخ و گرفتاری در آتش آن است.(نساء، آیات 29 و 30 ؛ مطففین، آیات 1 تا 3) مقصود از باطل، هر چيزى است كه مخالف شرع باشد، مثل ربا، قمار، كم فروشى و ظلم. (روح المعانى، ج 4، جزء 5، ص 22) «ويل» در اصل به معناى عذاب و هلاكت است و به معناى درّه اى در جهنّم، آمده است. (لسان العرب، ج 15، ص 422، «ويل»)
  9. باطل: از نظر قرآن، کم گذاری از مصادیق باطل است که در برابر حق قرار می گیرد. پس کسی که کم می گذارد نه تنها از حق دور می شود، بلکه کار باطلی را انجام می دهد که آثار سوء دارد.(نساء، آیات 29 و 30) امام باقر(عليه السلام)، بخس و كم فروشى را از مصاديق «بالباطل» دانستند. (مجمع البيان، ج 3 ـ 4، ص 59؛ تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 198)

عوامل و موانع کم گذاری و کم فروشی

اموری چند موجب می شود که انسان در کارها گرفتار کم گذاری و کم فروشی شود. مهم ترین عوامل عبارتند از:

  1. عدم اعتقاد به معاد: از نظر قرآن، ریشه و خاستگاه فجور از جمله کم فروشی عدم ایمان و باور به قیامت و حسابرسی آن است.(قیامت، آیات1 تا 5) پس کسی که ایمان به قیامت و حسابرسی آن داشته باشد، گرفتار این گونه رفتار ظالمانه و فسادآمیز نمی شود. پس باید گفت که مهم ترین مانع نسبت به این عمل زشت همان اعتقاد به قیامت و حسابرسی آن است.(مطففین، آیات 1 تا 6)
  2. کفر و عدم ایمان: از دیگر عوامل موثر ، کفر و عدم ایمان است(هود، آیات 85 و 86)؛ پس ایمان موجب می شود تا شخص از عمل کم گذاری اجتناب کند.
  3. بی تقوایی: هم چنین بی تقوایی عامل کم گذاری است؛ زیرا کسانی که اهل تقوای الهی باشند، هرگز کم نمی گذارند و کم فروشی نمی کنند.(شعراء، آیات 181 تا 186)
  4. تقلید: از جمله عوامل در رفتار زشت کم گذاری ، تقلید کورکورانه از دیگران به ویژه سنت های غلط اجتماعی و اقتصادی پدران و اجداد است(هود، ایه 87) و کسانی که به جای تقلید کورکورانه به آیین و دین اسلام و شرایع آن عمل کنند، به طور طبیعی از کم گذاری و کم فروشی اجتناب می کنند (همان)؛ زیرا نماز و «صلوة» در آيه، بیانگر و نشانه ای دين اسلام و ايمان به آن است. (التفسير الكبير، ج 6 ، ص 387؛ مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 286)
  5. بی نمازی: کسی که اهل نماز نیستند گرفتار کم گذاری وکم فروشی در کار و کالا و خدمات می شوند؛ در حالی که اهل نماز که نماز جزو سیرت و سنت رفتاری اش باشد، از آن ها اجتناب می کند(هود، آیه 87)؛ زیرا «ان نفعل» عطف بر «ما يعبد آباؤنا» است و معنايش اين است كه آيا نماز تو به ما فرمان مى دهد كه ترك كنيم آنچه را كه در اموال خود از كم فروشى و نقصان مى خواهيم انجام دهيم. (مجمع البيان، ج 5 – 6 ، ص 284 – 286) پس از کافران، این نماز است که مانع کم فروشی است و این مطلبی حق است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا