اجتماعیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیاقتصادیحقوقیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

ارزش کار و کارگر در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

کار به معنای هر عمل و فعلی که موجب آثار مثبت و منفی است؛ از این روست که کار به دو قسم خوب و بد تقسیم می شود و عموم مردم به کار خوب، پاداش و برای کار بد کیفر قرار می دهند. بر این اساس وقتی از ارزش کار و کارگر در اسلام سخن به میان می آید به معنا و مفهوم هر فعالیتی است که آثار و پیامدهای مثبت و خوبی دارد. نویسنده با چنین نگرشی به سراغ آموزه های وحیانی قرآن رفته تا ارزش کار و کارگر را در قرآن تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

فرق میان عمل و فعل در فرهنگ قرآنی

در زبان عربی واژه «عمل» به معنای کار به مفهوم خاص که از انسان با شکل اختیاری و ارادی انجام می شود. از روست که در آیات قرآنی در بسیاری از موارد، ایمان با عمل همراه شده است؛ زیرا از نظر قرآن، ایمان که عقد و اعتقاد باطنی و قلبی است، می بایست در رفتار انسانی به ویژه عمل خودنمایی کند.

از نظر قرآن، اعمال انسانی می تواند بر اساس فلسفه ای که به ایمان دارد و بینش و نگرش او را می سازد، به دو دسته اصلی، اعمال صالح و اعمال طالح و به تعبیر قرآنی اعمال فساد تقسیم شود. از این روست که هماره عمل صالح مصلحان را در برابر عمل فاسد مفسدان قرار می دهد.(بقره، آیات 7 تا 12؛ کهف، آیه 94؛ اعراف، آیات 85 و 56؛ محمد، آیه 22)

بنابراین، عمل انسانی به دو دسته اصلی عمل صالح و عمل فاسد تقسیم بندی می شود که گاه از عمل فاسد به عنوان عمل طالح یاد می شود که همان بدکار و نابکار است. این بدان معنا است که کار از نظر قرآن، هماره کار خوب و صالح نیست، بلکه می تواند کار بد و فاسدی باشد. بنابراین، از مردمان می خواهد تا به جای کار بد به کار خوب بپردازند تا در کنار ایمان ایشان را به سعادت دنیوی و اخروی برساند(عصر، آیات 1 تا 3؛ مائده، آیه 93؛ بقره، آیه 277)؛ زیرا کار بد جز ضرر(بقره، آیه 102؛ اعراف، آیه 90) و خسران (مائده، آیه 53) چیزی نصیب انسان نمی کند و آثار و پیامدهای مخرب آن در همه ابعاد زندگی از جمله در محیط زیست بشر خودنمایی می کند.(روم، آیه 41)

در فرهنگ قرآنی، از واژه «فعل» نیز به معنای کار استفاده شده است، اما فرقی میان فعل و عمل است که باید توجه داشت؛ زیرا عمل به معنای هر چیزی است که از «انسان» به «استمرار» صادر می شود؛ در حالی که فعل هر چیزی است که یک بار از انسان و غیر انسان صادر شود.

در قرآن هیچ گاه واژه «عمل» به خدا نسبت داده نشده است، بلکه «فعل» به خدا نسبت داده می شود؛ با این که عمل اختصاص به انسان دارد، ولی از جهتی عامل است، زیرا به کنش و واکنش یعنی فعل و انفعال در انسان نسبت داده می شود، و این گونه نیست که همیشه عمل، فعل باشد، بلکه می تواند انفعال و واکنش باشد. هم چنین، انسان در برابر عمل خویش انتظار اجرت و مزد دارد، در حالی که در برابر فعل چنین انتظاری نیست ؛ چرا که گاه شخص فعلی را بدون تکرار بدون اجرت انجام می دهد.

راغب اصفهاني عمل را چنين معنا كرده است : عمل هر كاري است كه از حيوان از روى قصد واقع شود، آن از فعل اخصّ است؛ زيرا فعل گاهى كاري حيوانات كه بدون قصد انجام مي شود اطلاق مي شود و بعضا بفعل جمادات نيز گفته مي شود؛ ولى عمل خيلى كم به فعل بدون قصد و فعل جماد گفته مي شود.( راغب اصفهانى حسين بن محمد ، المفردات في غريب القرآن ، ج1 ص 587)

سيد علي اكبر قرشي به نقل از كتاب اقرب الموارد گفته: عمل در كارى گفته مي شود كه از روى عقل و فكر باشد، لذا با علم مقرون مي شود ولى فعل اعم است. ممكن است توأم با تعقل و تفكر باشند و در برخي مواقع ممكن است كه بدون تعقل و تفكر انجام پذيرد . پس فرق بين عمل و فعل اعم و اخصّ است. اين فرق را از قرآن مجيد نيز ميشود استفاده كرد كه عمل به اعمال و كارهاى ارادى اطلاق شده، ولى فعل گاهى در افعال جماد نيز به كار رفته است ، مثل: « بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا؛ گفت: بلكه بزرگ‏ترينشان چنين كرده است. »(انبیاء، آیه 63)

در اين آيه شريفه «فعل» به جمادات نسبت داده شده است؛ زيرا آيه مذكور مربوط به داستان حضرت ابراهيم(ع) است كه فرموده است، چون آثار جرم در نزد «بت» بزرگ بوده است ، پس از«بت» بزرگ سوال كنيد. بنا براين در این آیه «فعل» به بت كه از جمله جمادات است نسبت داده شده است .( قرشى سيد على اكبر ، قاموس قرآن ، ج5 ص45)

برخي از اهل لغت گفته است : عمل عبارت است از آنچه در خارج واقع شده است و كاملا به مرحله تحقق رسيده است اما فعل عبارت است از صدور عمل همراه با اختيار و قصد ؛ و اين عمل ممكن است از انسان ، حيوان ، جن و شيطان صادر شود و نيز ممكن است صالح باشد يا غير صالح كه داراي اثر طبيعي ، جزايي و الهي است.( مصطفوى حسن‏ ، التحقيق في كلمات القرآن الكريم ، ج8 ص 225)

پس از اين منظر عمل عبارت است از نتجه و آثار يك كار كه انسان يا حيوان با اختيار و از روي قصد انجام داده اند مثل اينكه انسان «گِلْ» را تبديل به آجر كند كه به نتجه و آثار كه در خارج به وقوع پيوسته است عمل اطلاق مي شود اما فعل عبارت است از مراحل صدور كه هنوز در خارج به وقوع نه پيوسته است مثل همان مثال قبلي وقتكه انسان در حال ساختن آجر هستند و به اين فعاليت‌ها «فعل» اطلاق مي شود.

ابو هلال عسكري نيز همين ديدگاه را دارد و در ضمن بيان تفاوت فعل و عمل چنين گفته : أنّ العمل إيجاد الأثر في الشي‏ء. يقال: فلان يعمل الطين خزفا، و. و لا يقال: يفعل ذلك، لأنّ فعل الشي‏ء عبارة عمّا وجد في حال كان قبلها مقدورا، سواء كان عن سبب أو لا؛ عمل ایجاد اثری در چیزی است؛ چنان که گفته می شود: «فلان يعمل‏الطين حزنا؛ فلان شخص خاك را سفال مى‏كند. اما گفته نمى‏شود: «يفعل‏الطين خزفا» بنابراين در واژه عمل عنايت اصلى تاثير گذاشتن شخصى بر شيئى است، بگونه‏اى كه پس از اين تاثير، شى‏ء از حالتى به حالت ديگر تبديل شود؛ اما در فعل اين ملاحظه وجود ندارد. (أبو هلال العسكري ، الفروق اللغويه ، ص 377)

در قاموس القرآن راجع به معناي «عمل» چنين آمده است عمل يعني كار. اعم از آنكه خوب باشد يا بد. خوب و بد بودن آن به وسيله قرينه معلوم مي شود: مثل« قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ؛ گفت: اين كار شيطان بود»(قصص، آیه 15) یا: إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ؛ به سوى او بالا مى‏رود و كردار نيك است كه آن را بالا مى‏برد».(فاطر، آیه 10)

از اين تفاوت بين فعل و عمل بيان نشده است ، وي هر دو كلمه را به معناي كار، گرفته است. بنا براين از منظر او هيچ تفاوت بين فعل و عمل وجود ندارد؛ بلكه این دو کلمه مترادف و به معناي كار اند، اعم از اينكه خوب باشند يا بد ؛ پس خوب و بد کار با قرائن مشخص مي شود.

مولف كتاب تاج العروش راجع به معناي عمل و تفاوت آن با فعل اقوال مختلفي آورده است كه از مجموع آن چنين برداشت مي شود كه بين فعل و عمل از چند جهت فرق است. اول اينکه عمل به کاري گفته مي شود که با تفکر و تدبر انجام گيرد و فعل هر نوع کاري را شامل مي شود خواه با فکر و تدبر بادشد يا نباشد. دوم اينکه اين «عمل اشاره به استمرار کار دارد و لي در فعل استمرار لازم نيست و به همين جهت خداوند در قرآن «واعملوا صالحا» فرموده و «وافعلوا صالحا» نفرموده، سوم اينکه «عمل» فقط کارهاي اختياري را در بر مي گيرد و «فعل» کارهاي اختياري و غير اختياري را شامل مي شود، چهارم اينکه «عمل» قول (سخن) را در بر دارد ولي «فعل» اين گونه نيست.( محمّد بن محمّد بن عبد الرزّاق الحسيني ،تاج العروس من جواهر القاموس ، ج30 صص 55 و 182)

برخي از واژه شناسان راجع به معناي عمل چنين نظر دارد : «عمل» يعني ترك يا انجام دادن چيزي است .مثلا انسان چيزي را ترك مي كند ، در واقع خودش يك نوع عمل است و يا چيزي را انجام مي دهد نيز خودش عمل است و عمل نسبت به افعال قلبي و جوارحي شموليت دارد يعني هم افعال قلبي مثل نيت ، صداقت ، اخلاص و… و هم شامل افعال جوارحي مي شود مثل كار‌هاي كه انسان با قوه و نيروي جسماني انجام مي دهد . وي دو خصوصيت و ويژگي را براي عمل بازگو مي كند كه اين ويژگي در «فعل» وجود ندارد :

  1. عمل امتداد و استمرار زماني دارد ، برخلاف فعل استمرار و امتداد زماني ندارد چون فعل به نتجه و اثر ايجاد شده اي در خارج اطلاق مي شود و چيزي در عالم خارج به وقوع پيوسته است ، امتداد و استمرار معني ندارد .
  2. عمل مقرون به تفكر و تدبر است بر خلاف فعل كه ممكن است بدون تفكر و تدبر انجام پذيرد مثل «پلك» چشم و حركت دادن دست موقع سخن گفتن و… كه به اين گونه حركات عمل اطلاق نمي شود بلكه فعل اطلاق مي شود.

پس روشن مي شود كه فعل اعم از عمل است كه هر نوع فعل متقن و غير متقن و هرگونه حركات را شامل مي شود زيرا هركدام به نوع خودش فعل است در حال كه دائره عمل محدود است .( أبو البقاء أيوب بن موسى الحسيني الكفوي ، الكليات ، فصل العين، ص616 )

در قرآن واژه «قول» گاه در برابر «فعل»(شعراء، آیه 226؛ صف، آیه 2) و گاه در برابر «عمل» به کار رفته است.(بقره، آیه 80؛ نساء، آیه 43؛ اعراف، آیه 28؛ یونس، آیه 68) هم چنین در قرآن 275 مرتبه واژه عمل و مشتقات آن به کار رفته است.

به هر حال، آن چه مراد از «کار» در این جا است، همان معنای اصطلاحی است که فرهنگ نویسان فارسی آن را چنین تعریف کرده اند: «آن چه از شخص یا چیزی صادر گردد و آن چه شخص، خود را بدان مشغول سازد».( لغت نامه، دهخدا، ج11، ص15817)

در فرهنگ فارسی، «کار» با «پیشه»، «شغل و عمل» مترادف دانسته شده است.( فرهنگ فارسی ، معین، ج3، ص2789)

مفهوم «کار» در اقتصاد اسلامی

چنان که گفته شد ، کار در عرف مردم، به معنای هر آنچه از شخص صادر گردد و شخص خود را بدان مشغول سازد (لغت نامه، ج 11، ص 15817، «کار».) آمده است، اما در مفهوم اجتماعی و اصطلاحی به فعالیّتى اطلاق می شود که به وسیله آن انسانها از طبیعت بهره مى گیرند و بدین سان بقاى خود را تأمین مى کنند .( دائرة المعارف تطبیقى علوم اجتماعى، ج 1، ص 423، «کار».)

از نظر آموزه های قرآنی کارهای انسان به دو دسته اصلی تقسیم می شود که کارهای مادی و معنوی را شامل می شود؛ چنان که از یک منظر به کارهای صالح و فاسد بخش شده است.

بنابراین، گرچه واژه کار بر هر عملی اعم از اقتصادی، عبادی، ورزشی، تفریحی، فرهنگی و مانند آن ها اطلاق می شود، ولی مقصود ما در این نوشته از «کار»، «کار اقتصادی» است. بر همین اساس حتی مراد ما در این مقاله کارهاى معنوى از قبیل اعمال صالح، یا زشت و نیز افعال اختیارى انسان مورد نظر نیست؛ بلکه مقصود از کار، فقط کارهای تولیدى و اجتماعى و اقتصادى است. در آیات قرآنی برای تبیین کار اقتصادی تنها از واژه فعل و عمل استفاده نشده است، بلکه باید فراتر از آن هم چنین از واژگانی دیگر چون « سعى »، « کسب »، و مشتقات آنها و بلکه هر آنچه بر فعالیّتهاى تولیدى و اقتصادى و اجتماعى دلالت مى کند، استفاده کرد.

پس با این تفاصیل، چنان که معلوم شد «کار» در حوزه های گوناگون معانی متفاوتی دارد. در حوزه‌ی اقتصاد نیز برای «کار» تعاریف مختلفی گفته شده است، که از میان آن، تعریف زیر شاید از جامعیت بیشتری برخوردار است: «کار مجموعه اعمالی است که انسان به کمک مغز، دست، ابزارها و ماشین ها، در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات، انجام می دهد و این اعمال نیز متقابلاً بر انسان تأثیر می گذارد و او را تغییر می دهد».( جامعه شناسی کار و شغل، ص10)

ارزش و اهمیت کار در قرآن

«کار اقتصادی» به مفهوم «هرگونه فعالیتی است که برای تولید کالا و خدمات مورد نیاز یا بالا بردن سطح اقتدار جامعه و رفاه عمومی در چارچوب قوانین و ارزش های اسلامی انجام می شود.

بنابراین، هر کاری که محصول مثبتی داشته باشد اعم از این که تولیدی باشد یا خدماتی و یا رفاهی و در چارچوب قوانین و ارزش های دینی انجام پذیرد، مقدس و در اسلام به عنوان «کار»، مورد تمجید قرار گرفته است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن کریم، از کار و تلاش می بایست در راستای خلافت انسان بر زمین و اهداف آفرینش باشد و انسان به سبب این که از چنین تصرف ذاتی برخوردار است، می بایست در این راستا کار را تعریف و ساماندهی کند، حال چه کار اقتصادی باشد یا هر کاری دیگر؛ خدا در این باره می فرماید: وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها؛ خداوند شما را در زمین پدید آورد و آباد کردن آن را به شما سپرد.»(اعراف، آیه 10) و در جایی دیگر نیز می فرماید: هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛ اوست که شما را از زمین انشاء و ایجاد کرد تا در آن به استعمار بپردازید و آن را آباد و عمران کنید.(هود، آیه 61) زیرا «اعمار و استعمار زمین» در لغت به معنای واگذاری آن برای عمران و آبادی است.( تحف العقول، ص288؛ الحیاه، ج5، ص436)

بنابراین، زمین به صورت آباد و با نعمت های آماده برای انسان آفریده نشده است، بلکه انسان باید با کار و تلاش و بهره گیری از امکانات تولید، زمین را آباد نماید و نیازمندی هایش را برطرف سازد. بدین سان، هرگونه کار و فعالیت تولیدی که به آبادی زمین بینجامد، در راستای تحقق اراده ی الهی و از مظاهر بندگی خداست.

از نظر قرآن، کسب و کار به مفهوم اقتصادی آن، مورد تشویق و ترغیب خداوند است(هود، آیه 61؛ نحل، آیه 14؛ اسراء، آیات 12 و 66؛ قصص، آیه 73) ؛ چرا که کسب و کار اقتصادی، ارزشمند و راهى براى تحصیل فضل خدای است که انسان می بایست این گونه از امکانات و استعدادهای خود و طبیعت برای کمال یابی و خلافت الهی بهره گیرد.(بقره، آیه 198؛ حل، آیه 14؛ اسراء، آیات 12 و 66؛ قصص، آیه 73)

اصولا از نظر قرآن، این که انسان با تلاش و کوشش خویش، نیازهای آسایشی و رفاهی خود را بر آورده کند، و حتی از طریق کار بتواند درآمدی داشته تا دیگران نیز از آن بهره مند شوند، به عنوان یک ارزش تلقی کرده است. پس وقتی سخن از انفاقات مالی است به طور طبیعی باید فعالیت اقتصادی باشد تا انفاقات نیز انجام شود؛ پس از نظر قرآن کار و تلاش، امرى ارزشمند است که شخص با انفاق از درآمد آن، مورد ستایش خدا قرار می گیرد.(توبه، آیه 79)

امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در سخنان فراوانی اهمیت «کار اقتصادی» را بیان داشته است؛ از جمله می فرماید: شما را به داشتن کسب (و کار کردن) در فقر و غنا سفارش می کنم.(همان) یا می فرماید: بیرون آمدن شما- اول صبح- برای جهاد در راه خدا، از بیرون آمدن آن کس که برای تأمین زندگی خانواده ی خود تلاش می کند بالاتر نیست.(همان)

از نظر قرآن، برای ارزش گذاری نسبت به کارها و فعالیت های اقتصادی می بایست به عرف اجتماع مراجعه کرد؛ زیرا عرف عقلایی، یکی از مهم ترین ملاک ها ومعیارهای ارزشگذاری کار در اسلام است؛ قرآن بر عرف، به عنوان ملاکى در تعیین ارزش برخى کارهاى اقتصادى توجه داده است که می بایست مد نظر قرار گیرد.(بقره، آیه 223)

از نظر قرآن، انسان ها باید به کار و فعالیت اقتصادی بپردازند و جنسیت در این امر هیچ گونه نقشی ندارد؛ زیرا از نظر قرآن، زنان مانند مردان، برخوردار از حق کار و کسب هستند و این حق طبیعی همگان به عنوان انسان است.(نساء، آیه 32)

بر اساس آموزه های وحیانی، انسان دارای امکانات و توانایی و استعدادهای خاصی است که می تواند از کار برای بهبود زندگی و برخورداری از فضل الهی استفاده کند؛ و از آن جایی که خدا به انسان چنین امکانات و توانایی بخشیده می بایست شاکر و سپاسگذار خدا باشد.(نحل، آیه 14؛ قصص، آیه 73؛ روم، آیه 46؛ فاطر، آیه 12؛ اسراء، آیه 66)

از نظر قرآن، شب برای استراحت و روز برای کار و برخورداری از فضل الهی است و انسان باید به این نکته در فرهنگ کار اسلامی توجه داشته باشد.(اسراء، آیه 12؛ قصص، آیه 73؛ روم، آیه 23؛ نباء، آیه 11)

هم چنین از نظر قرآن، انسان با کار خودش مالک برخی از چیزها می شود و در حقیقت، کار یکی از راه های کسب مالکیت است.(نساء، آیه 32) پس در ارزش کار باید به این نکته توجه داشت که کار یکی از راه های کسب مالکیت مانند ارث است.

در ارزش و اهمیت کار هم چنین باید گفت که کسب و کار بر روى زمین، راهى براى تأمین زندگى و روزى است که خدا برای انسان قرار داده است.(ملک، آیه 15) پس انسان با کار خویش می تواند اسباب روزی خویش و دیگران را فراهم آورد؛ زیرا خدا کسب روزی را در اموری قرار داده که به عنوان اسباب روزی مطرح است؛ از جمله این اسباب روزی می بایست به کار اشاره کرد.(همان)

آداب کار و کارگری

در آموزه های قرآنی برای این که هر فعالیت اقتصادی در مسیر آفرینش انجام شود، آداب و احکامی را بیان کرده است که توجه به این آداب می تواند انسان را در تحقق خواسته ها حتی مادی یاری رساند و مثلا موجب برکت در کارش شود. از جمله آدابی که برای کار و کارگر در اسلام بیان شده می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. آغاز کار با بسم الله: در هر کاری لازم است تا انسان با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کند تا ابتر نشود؛ زیرا در روایت است که کاری که با بسمله آغاز نشود، ابتر و دم بریده خواهد بود و به نتیجه نمی رسد. از نظر قرآن حتی در ذبح حیوانات لازم است تا بسم الله البته بدون الرحمن الرحیم گفته شود. البته بسمله در برخی از کارها مانند ذبح لازم و واجب است، اما در برخی دیگر مستحب است. از همین روست که از فضلیت بسم الله در هر کاری سخن به میان می آید که شامل فعالیت ها و کارهای اقتصادی است. در آیات قرآنی بیان شده که برای سوار شدن بر مرکب(هود، آیه 41) یا حرکت آن بسم الله گفته شود، چنان که در نامه نگاری(نمل، آیه 30) و سخن گفتن و مانند آن ها نیز بسم الله فضلیت دارد. خدا خود در مقام عمل و سرمشق، هماره با بسم الله الرحمن الرحیم سوره ها را بیان کرده است؛ و از آن جایی که خداوند متعال، كلام خود را با «بسم اللّه» آغاز كرده است تا بندگان آن را بياموزند و در اعمال و گفتار خويش به نام خدا آغاز نمايند، بدين جهت مناسب تر اين است كه «بسم اللّه» متعلّق به فعل «اَبْتَدىء» باشد (الميزان، ج 1، ص 15) تا انسان نیز در آغاز و ابتداء هر کاری با بسم الله کارش را شروع و آغاز کند.
  2. توجه به مشیت الهی: از نظر آموزه های وحیانی، انسان باید در هر کاری به این نکته توجه داشته باشد که کارش تنها یک علت ناقصه برای تحقق معلول است و تا مشیت الهی به تحقق چیزی قرار نگیرد، آن چیز تحقق نخواهد یافت؛ به سخن دیگر، علت تامه در تحقق هر چیزی، مشیت الهی است. بر این اساس انسان می بایست هماره به این علت تامه توجه داشته باشد؛ چرا که عزم و اراده انسان به تنهایی تحقق بخش چیزی نیست. بر همین اساس، از انسان ها خواسته شده تا به این مشیت توجه کنند و با گفتن «مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»(کهف، آیه 39) نه تنها درصورت عدم تحقق دلسرد نشوند، بلکه کار خود را با مشیت الهی پیوند زنند. بر همین اساس لازم است تا انسان در کارها به مشیت الهی توجه و در قول آن را بیان کند.(کهف، آیات 23 و 24 و 39) از نظر آموزه های قرآنی، کسی که به مشیت الهی قایل است، می داند که در صورتی که مشیت الهی به تحقق چیزی قرار نگیرد، اگر همه اسباب فراهم باید، آن چیز تحقق نخواهد یافت؛ از همین روست که امام سجاد(ع) می فرماید: یا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الوَسائِل؛ ای خدایی که حکمت و مشیت تو را هیچ اسباب و وسیله ای تبدیل نمی کند و جایگزین نمی سازد.(صحیفه سجادیه، دعای 13)
  3. توکل بر خدا: از نظر قرآن، کار هنگامی که با اراده قوی و همت و عزم همراه شد، به سرانجام می رسد، البته به شرطی که انسان توکل داشته باشد؛ از همین روست که خدا در قرآن به پیامبرش می فرماید: اذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ هر گاه بر کاری عزم کردی، پس بر خدا توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست می دارد.(آل عمران، آیه 159)
  4. مشاوره با متعهد متخصص: از نظر آموزه های قرآنی مشورت در هر کاری از جمله اقتصادی امر خوب و پسندیده ای است؛ هر چه کار مهم تر باشد، باید با افرادی که دارای دو خصوصیت تعهد و تخصص است مشورت کنید. از نظر قرآن، کسی که فاقد تعهد ایمانی است شایسته نیست که طرف مشورت قرار گیرد چنان که غیر متخصص نیز نمی بایست مورد مشورت قرار گیرد یا کاری به او سپرده شود.(آل عمران، آیه 159؛ شوری، آیه 38 ؛ یوسف، آیه 55)
  5. توانایی : شخصی که به کار گرفته می شود می بایست توانایی انجام آن کار را داشته باشد.(قصص، آیه 26؛ یوسف، آیه 55)
  6. امانت داری: در هر کاری که انسان وارد می شود باید امین باشد. پس چه کسی را به کار می گیرد و چه خود کار را انجام می دهد، امانت داری یکی از اصول اساسی آن است.(همان)
  7. اجرت مناسب: اجرتی که در برای کار و کارگری داده می شود می بایست اجرت مناسب بر اساس معیارهای عرفی باشد. (بقره، آیه 223) پيامبر صلي الله عليه و آله می فرماید: ظُلمُ الأجيرِ أجرَهُ مِنَ الكَبائِرِ ؛ ظلم در پرداخت مزد كارگر ، از گناهان بزرگ است .( بحار الأنوار ، ج 103 ص 170 )
  8. تعیین اجرت: برای جلوگیری از هر گونه تخاصم می بایست براساس معیارهای عرفی و معروف اجتماعی، مزد کار تعیین شود، همان طوری که در ازدواج مهریه تعیین و معین می شود.(همان؛ قصص، آیات 28) امام على عليه السلام می فرماید: نَهى [رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله] أن يُستَعمَلَ أجيرٌ حَتّى يُعلَمَ ما اُجرَتُهُ ؛ پيامبر خدا از به كار گرفتن كارگر، پيش از تعيين مزدش نهى فرمود.( كتاب من لايحضره الفقيه، ج4، ص10)
  9. اجرت پس از کار: از دیگر آداب کار و کارگری آن است که اجرت را پس از اتمام کار پیش از آن که عرق کارگر خشک شود، پرداخت کرد. امام صادق عليه السلام می فرماید: أعطِهِم اُجورَهُم قَبلَ أن يَجِفَّ عَرَقُهُم؛ پيش از آن كه عرق آنان(كارگران) خشك شود ، مزدشان را بپرداز.(الكافى، ج5، ص289)
  10. مراعات حال کارگر: امام على عليه السلام می فرماید: اِرحَم مَن دُونَكَ يَرحَمكَ مَن فَوقَكَ؛ با فرودست خود مهربان باش تا فرادستت با تو مهربان باشد.( ميزان الحكمه ، ح 6960 )
  11. مراعات عبادت: کارگر چه برای خود یا دیگری باید مراعات عبادت کند و اجازه داشته باشد در وقت نماز به عبادت بپردازد و اجازه داده شود. درباره روز جمعه که کار پیش از نماز کراهت دارد، دست کم هنگام نماز دست از کار بردارد. امام صادق عليه السلام می فرماید: مَنِ استَأجَرَ أجيرا ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَةِ يَبوَءُ بِإثمِهِ وَ إن كانَ هُوَ لَم يَحبِسهُ اشتَرَكا فِي الأجرِ ؛ :هر كس كارگرى را به كار گيرد و او را از شركت در نماز جمعه باز دارد ، گناهش را به عهده گرفته است و اگر او را باز ندارد ، در اجر او شريك است .( تهذيب الأحكام ، ج2، ص175 .)
  12. تامین اجتماعی: از دیگر خصوصیات کار و کارگری در اسلام ایجاد شرایطی که امروز از آن به تامین اجتماعی و در عربی تکافل اجتماعی می گویند یعنی کفالت کردن شخص در زندگی و تامین نیازهایش در هنگام ناتوانی و پیری؛ در روایت است: مَرَّ شَيخٌ مَكفُوفٌ كَبيرٌ يَسألُ . فَقالَ أميرُالمُؤمِنينَ : ما هذا؟ فقالُوا : يا أميرَالمُؤمِنينَ! نَصرانيٌّ . فَقالَ : استَعمَلتُمُوهُ حَتّى إذا كَبُرَ و عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ ، أنفِقُوا عَلَيهِ مِن بَيتِ المالِ ؛ پير مرد فرتوت و نابينايى ، در حال گدايى ، بر اميرمؤمنان گذشت .امام فرمود : «اين مرد كيست و چرا گدايى مى كند؟» جواب گفتند : «نصرانى است» . امام فرمود : «تا آن زمان كه قدرت كار كردن داشت از او كار كشيديد و اينك كه پير شده و قدرت كار كردن ندارد ، از تأمين روزى وى دريغ مى ورزيد ؟ از بيت المال زندگى او را تأمين كنيد» .( وسائل الشيعه ، ج15، ص66 )

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا