اجتماعیاعتقادی - کلامیاقتصادیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

ارتجاع،‌ دشمن پیشرفت،‌ نوآوری و ابتکار

samamosارتجاع، به معنای بازگشت و حرکت رو به عقب، چیزی هبوط و سقوط نیست. ارتجاع یک جریان فکری و رفتاری است که می کوشد تا جلوی پیشرفت و رشد جامعه را بگیرد و با احیای گذشته های باطل و سنت های نادرست و ناروا مسیر طبیعی حرکت های کمالی انسان را با مانع جدی مواجه سازد و اجازه ندهد تا جامعه به کمال برسد. از این روست که آموزه های قرآنی با تعابیری چون جاهلیت، اعقابکم و مانند، هر گونه عقب گرد از مسیر کمالی را محکوم می کند و اجازه نمی دهد تا سنت های باطل و رسوم نادرست به عنوان تاریخ پیشینیان و سنت های پدران و آیین های ملی در جامعه نهادینه شود و سدی بزرگ در سر راه جامعه و رویکردهای کمالی و ابتکاری آن ها بگشاید.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآن به نقش ارتجاع در جلوگیری از پیشرفت های تمدنی اسلام اشاره کرده و خواهان مقابله جدی با هر گونه ارتجاع جاهلی شده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

کهنه گرایی در قالب های نوین

با نگاهی به صفحات روزنامه های غربی می توان با خطری آشنا شد که تار و پود پیشرفت و رشد علمی و رفتاری انسان را در نظر گرفته است. بازگشت به خرافات و تکیه و تاکید بر آن از طریق فال ، طالع بینی، کف بینی و مانند آن در زندگی موجی است که از رشد فکری و عملی و رفتاری انسان جلوگیری می کند. پسامدرن ها می کوشند تا تجددگرایی را با سنت ها جمع کنند و در این میان برخی دانسته و نادانسته به احیای خرافات موهوم دامن می زنند و این گونه است که عقل و خردورزی جای خود را به خرافات می دهد و سبک زندگی مردمان را تحت تاثیر خود قرار داده و رفتارهایی بیرون از خرد و خردورزی را موجب می شود.

در ایالات متحده امریکا نصب نعل اسب به عنوان نماد شانس و برکت بر سردر خانه ها یکی از رایج ترین خرافات است. بر اساس نظرسنجی که اخیراً در انگلستان انجام شده، بیش از نیمی از مردم انگلستان به خرافات اعتقاد دارند و برخی از خرافه ها در زندگی روزانه آنها جاری است. این نظرسنجی که میان خرافات مدرن و خرافات سنتی تفکیک قائل شده است نشان می دهد که 24 درصد از مردم انگلستان به خرافات مدرن معتقدند و پوشیدن برخی لباس ها یا آویزان کردن برخی اشیا را در رو آوردن شانس به شخص بسیار موثر می دانند. اما جایگاه دوم در اختیار اعداد است. 22 درصد انگلیسی ها معتقدند انتخاب اعدادی مانند تاریخ تولد می تواند در برنده شدن در مسابقات مختلف موثر باشد. 21 درصد هم معتقدند به هم زدن لیوان ها در زمان خوردن نوشیدنی می تواند تا هفت سال بدشانسی را از افراد دور کند. انگلیسی ها همچنین اعتقاد دارند نباید در مهمانی ها جمع مهمانان به 13 برسد چرا که ممکن است دعوا بشود.

برخی از افکار و عقاید خرافی که در جوامع بشری وجود دارد، نقش به سزایی در رفتارهای اجتماعی داشته و سبک زندگی مردمان را تحت تاثیر قوی و شدید خود قرار می دهد، به گونه ای که دیگر امکان تغییر رفتار وجود نداشته و جلوی پیشرفت و تکامل جوامع را می گیرد. این افکار و عقاید موهوم و خرافی می تواند جلوی عرضه یک نظریه علمی یا ابتکاری را بگیرد و حتی ممکن است موجب شود تا از استفاده کردن برخی از اختراعاتی که زندگی انسان را بهبود می بخشد ، جلوگیری به عمل آید.

به عنوان نمونه عقاید کلیسای کاتولیک مانع جدی بر سر راه مهندسی ژنتیک به ویژه در انسان است. آیین کاتولیک با کاربست برخی از دستاوردهای مهندسی ژنتیک درباره انسان سرسختانه مخالفت می کند و آن را ناقض کرامت و شأن انسان می داند. یکی از تازه ترین دستاوردهای این عرصه، امکان به کارگرفتن تکنیک انتقال هسته سلول پیکری Somatic Cell Nuclear Transfer) با علامت اختصاری (SCNT ) یا شبیه سازی درباره انسان است. کلیسای کاتولیک استفاده از این فن آوری و سازوکار را تحت عناوینی چون شبیه سازی درمانی یا انسانی مغایر با آموزه های اصلی کتاب مقدس و اخلاق مسیحی می داند و دلایلی بر ضد آن اقامه می کند. مهم ترین دلایل مخالفت با شبیه سازی انسانی از دیدگاه آیین کاتولیک عبارت اند از: احتمال شکست از نظر علمی، ضرورت تولید مثل جنسی برای ایجاد فرد جدید، تحمیل هویت خود بر شخص شبیه سازی شده، غصب جایگاه خداوند، نقض کرامت انسانی، نقض حق کودک برای داشتن والدین، تنزل انسان به شیئ، مغایرت با حق «نادانی» و جهل نسبت به آینده، امکان سوءاستفاده های مختلف و فروپاشی نهاد خانواده. در این مقاله، این مسئله با توجه به دیدگاه آیین کاتولیک به اخلاق زیستی و در بستری کلی تر توصیف شده است.

از دیدگاه فقهای اهل سنت شبیه سازی انسان حرام است و آنها دلایل متعددی را علیه آن اقامه كرده‌اند. از این دیدگاه آنها شبیه سازی انسان را به دلایل فقهی، الهیاتی، اخلاقی، اجتماعی، روانشناختی و دلایل دیگر علمی حرام اعلام كرده‌اند. آنها شبیه سازی انسان را به عنوان ابزاری برای تضعیف اعتقادات مذهبی، دخالت در آفرینش خداوندی، هتك حرمت انسان، آشفتگی زندگی خانوادگی و گسست در نسب انسانی قلمداد كرده‌اند. بنابراین آنها(مسیحیت كاتولیك و مسلمانان) شبیه سازی را به مثابه تولد انسان نامشروع می‌دانند. از این دیدگاه رای فقهای مسلمان و كاتولیك با یكدیگر یكسان است. مهم‌ترین ادله الهیاتی دانشمندان اسلامی علیه شبیه سازی انسان را به شرح زیر می‌توان اعلام كرد: 1 – تردید در آفرینش، 2 – توهم معجزه، 3 – شریك برای آفریدگار قائل شدن، 4 – از بین بردن تنوع گونه‌های آفریده شده، 5 – به خطر انداختن اعتقادات اسلامی، 6 – بازی كردن با مخلوقات به وسیله تغییر ژنتیك.

در فقه شیعه در خصوص این مسئله اتفاق نظری وجود ندارد و می‌توان از دیدگاه‌های مختلفی كه از رد مطلق تا پذیرش كامل آن در تغییر است، درباره آن بحث كرد. مخالفان شیعی شبیه‌سازی انسان را حرام می‌دانند نه به خاطر دلایل الهیاتی بلكه فقط به خاطر ملاحظات شرعی و فقهی و اجتماعی. اما همین مخالفان شبیه سازی انسان، در شرایط درمانی شبیه‌سازی را مجاز شمرده‌اند. همین تفاوت دیدگاه آنها را از دیدگاه كاتولیكی به موضوع جدا كرده است. حقیقتا، از زمانی كه شیعیان مخالف شبیه سازی تحقیق و كار كردن روی آن را بر مبنای استدلال‌های فقهی و ملاحظات اجتماعی و نه به خاطر الهیات و ایمان آن را رد كرده‌اند از این نظر نیز دیدگاه آنها با سنی‌ها نیز متمایز گردید. آنها(شیعه) حتی از دیدگاه كاتولیكها كه شبیه سازی را برای درمان تحریم كرده‌اند، متمایز شده‌اند.

مخالفت اسلام و قرآن با ارتجاع غیرعقلانی

اسلام به شدت مخالف هر گونه ارتجاع به عقاید، افکار، رفتار و آیین هایی است که فاقد عقلانیت و برهان علمی و منطقی یا وحیانی است. البته برخی از عقاید و رفتارها به عقل و یا وحی نسبت داده می شود که این گونه نیست و تنها توهم عقلانیت یا وحیانیت در آن شده است؛ چنان که برخی از مخالفت ها با برخی از عقاید و رفتارها نیز مبتنی بر عقل و وحی دانسته شده که این نیز گاهی اوقات نادرست و افترا و اتهامی نارواست. مراد و منظور آن دسته از عقاید و رفتارهایی است که واقعا موافقت یا مخالفت با آن دارای ریشه ها و خاستگاه های عقلانی و وحیانی باشد.

ارتجاع که از واژه رجع به معنای بازگشت به مکان و یا کار یا فکر پیشین است،( مفردات‌ الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه رجع؛ التحقیق، حسن مصطفوی، ج3‌ـ‌4، ص56) در اصطلاح مرتجع کسی است که مخالف با جهش، انقلاب و پیشرفت در اجتماع و خواستار برجاماندن نظام كهنه است.( فرهنگ ‌فارسى ‌معین)

کسانی که گرفتار ارتجاع هستند، با هر گونه نوآوری و پیشرفت و اختراع و ابتکار جدید مخالفت می ورزند و از هر گونه تغییر گریزان بوده و با آن مخالفت می ورزند.

از آثار ارتجاع و تفکر ارتجاعی می بایست به افترا و اتهام زنی اشاره کرد؛ زیرا مرتجع برای حفاظت بر آیین و افکار و عقاید و رفتارهای پیشین و مخالفت و مبارزه با هر گونه تغییر و نوآوری به هرچیزی تمسک می جوید تا بتواند سنت های پیشین را حفظ کند. از این روست که به دو شکل می کوشد تا وضعیت موجود را محافظت کند. پس یا افکار و عقاید نو و تازه را امری خلاف عقلانیت و یا وحیانیت می شمارد؛ چنان که قوم ابراهیم در برابر عقیده توحید که یک نوآوری و تغییر نسبت به عقاید بت پرستی ایشان بود، این گونه عمل کرده و به افترا و اتهام زنی تمسک جستند(انبیاء، آیات 51 تا 55) یا این که عقاید و افکار خود را عقلانی و وحیانی می شمارند و عقاید و افکار دیگران را ضد عقل و وحی دانسته و نسبت افتراء کهنگی و اتهام ارتجاع به آن می دهند.

خداوند در آیاتی گزارش می کند که فرعون و اشراف قوم قبطی در برابر دعوت توحیدی حضرت موسی(ع) آن حضرت را متهم به اختلاف انگیزی کرده و راه خود را راه برتر و رشدی دانسته که مردم وجامعه را به کمال می رساند. اینان عقاید و افکار خود را کمال بخش دانسته و با ادعای این که این افکار تاکنون توانسته جامعه را مدیریت کند، ‌پس قابلیت آن را دارد که در آینده نیز جامعه را مدیریت نماید، در حالی که این عقاید و افکار و رفتار گاه چیزی جز ظلم و ستم به مستضعفان و تسلط مستکبران و ظالمان از طریق تضییع حقوق مردم و خروج از دایره قسط و عدالت نبوده است.(قصص، آیات 32 تا 36؛ غافر(مومن) ، آیه 29 و آیات دیگر)

از نظر اسلام،‌ ارتجاع به یک معنا خوب و به یک معنا بد است. اگر ارتجاع به معنای بازگشت به فطرت و اصول عقلانی و وحیانی باشد، این رجعت و بازگشت امری پسندیده است؛ چرا که اصولا توبه نیز به معنای بازگشت به افکار و عقاید و رفتارهای پسندیده عقلانی و وحیانی است که انسان یا جامعه ای یک دوره بر خلاف آن رفته و اکنون خواهان بازگشت و رجعت به جریان سالم عقلانی و وحیانی است؛‌اما اگر رجعت و ارتجاع به معنای بازگشت به سنت های باطل و عقاید و افکار و رفتار ضد عقلانی و ضد وحیانی باشد، یک امر ضد ارزشی است که می بایست با آن به شدت مبارزه و مخالفت کرد.

پیامبران در طول تاریخ گرفتار مرتجعانی بودند که با هر گونه تغییر در افکار و عقاید و رفتارها مخالفت می کردند و اجازه نمی داند تا مردم بر اساس عقلانیت به عقاید و افکار و رفتاری برسند که وحیانیت آن را تثبیت کرده است. منطق ارتجاعی همه آنان این بود که سنت ها و آیین پدران و نیاکان خویش را حفظ کرده و هیچ گونه تغییری در آن داده نشود. محافظه کاری که مرتجعان در پیش گرفته بودند،‌ با خاستگاه تقلید کورکورانه از افکار و اراء نیاکان بوده است.(انبیاء، ایات 51 تا 53؛ شعراء، آیات 69 تا 74)

مشکل این محافظه کاران مرتجع آن است که نسبت به هر تغییر بد گمان هستند(هود، آیات 61 و 62؛ ابراهیم، آیات 9 و 10) و بدتر از آن رفتارهای زشت و نابهنجار و ضد عقلانی خود را که مبتنی بر خرافات موهوم و باطل است به سبب محافظت بر سنت نیاکان توجیه می کنند. به این معنا که هر رفتار زشتی و باطلی را چون نیاکان مرتکب شده اند، امری ارزشی و هنجاری می دانند؛‌چرا که نیاکان بر آن بوده و عمل کرده اند. این توجیه گری رفتارهای زشت و باطل و ناروا و ضد ارزش است که جامعه را از پیشرفت و رشد و حرکت به سمت و سو اخلاق و ارزش های متعالی عقلانی و وحیانی باز می دارد و نابهنجاری ها و ضد ارزش ها و زشتکاری های را توجیه می کند.(اعراف، آیه 28)

بهانه جویی مرتجعان در برابر دعوت های حق طلبانه و خواسته های عادلانه مبتنی بر عقل و اخلاق و وحی و عدم پذیرش آن و حتی مخالفت با این دعوت ها، از دیگر آثار تفکر ارتجاعی و تقلید کورکورانه از سنت ها و آیین ها و عقاید و افکار نیاکان است که خداوند در آیاتی از جمله آیه 10 سوره ابراهیم به آن اشاره می کند.

رویگردانی از تغییر و محافظت از افکار و رفتار نیاکان و ارتجاع به سوی سنت های باطل و نادرست آنان، مهم ترین مانع در راه بشریت بوده و خواهد بود؛ زیرا چنین رفتاری اجازه نمی دهد تا هیچ فکر نو منطقی و عقلانی ارایه شود و یا تغییراتی از طریق اختراعات و ابتکارات در جامعه و رفتارهای جمعی ایجاد شود. این گونه است که با هر اختراع تازه ای مبارزه می کنند و اگر نتوانند آن را حذف کنند با مبارزه منفی از رشد سریع و پیشرفت شتابان آن جلوگیری به عمل می آورند و زمینه و بستر عقب افتادگی ملت و مردم خود را فراهم می کنند.(بقره، آیه 107؛ مائده، آیه 104؛ مومنون، آیات 66 و 67؛‌لقمان، آیه 21؛ سبا، ایه 43 و آیات دیگر)

خداوند بارها ریشه تفکرات و رفتارهای ارتجاعی ناروا را عدم تعقل و خردناورزی بشر می داند و در آیات 64 تا 68 سوره مومنون با اشاره به رفتار اشراف اقوام در برابر دعوت های پیامبران می فرماید که خردناورزى اشراف، زمينه‌ساز بينش ارتجاعى آنان بوده است.

البته نمی بایست نقش رهبری عاقل و خردمند را در رویگردانی مردمان از کمال و ارتجاع و بازگشت به سنت ها و عقاید و رفتارهای باطل نادیده گرفت؛ زیرا جوامع بشری تحت تاثیر رفتار رهبران خود قرار دارند و به شدت متاثر از آن زندگی و سبک زیست خود را تعیین و مشخص می کنند. از این روست که خداوند به نقش کمالی یا ضد کمالی رهبران اجتماعی توجه خاص مبذول می دارد و در آیه 144 سوره آل عمران بیان می کند که چگونه فقدان رهبرى دينى آگاه و وخردمند، زمينه‌ساز عقب‌گرد مؤمنان به سوی جاهلیت و سنت های باطل آن شده و می شود.

هم چنین می بایست به نقش مستکبران و سلطه گران در گرایش و رویکردهای ارتجاعی جوامع بشری اشاره کرد؛ زیرا مستکبران و ستمگران تنها در سایه جهالت و خرافات می توانند توده های مردم را به بردگی و استثمار بکشانند و بر گرده آنان سوار شوند. رسانه های استکباری در هر زمان و دوره بر آن است تا مردمان را خواب کرده و از عقلانیت و منطق و وحی واقعی دور سازند و اجازه ندهند تا بیدار و هوشیار شده و حقوق خود را مطالبه و خواهان عدالت شوند. مستکبران هم خود زیر بار حق نمی روند ؛ چرا که خود را برتر از دیگران دانسته و گوش به سخن و فکر و رای دیگری نمی دهند(مومنون، آیات 64 تا 67) و هم چنین اجازه نمی دهند تا جامعه و توده های مستضعف مردم، مسیر عقلانیت و منطق را بپماید و زمینه عدالت خواهی و حق طلبی در آنان فراهم آید. آنان تنها تا جایی به هر نوآوری و تغییر تن می دهند که حماقت توده ها و خواب ایشان را تضمین کند و شرایط تسلط را فراهم تر کند. از این روست که هالیود و رسانه های استکباری تنها در اندیشه خواب کردن توده های مردم هستند و از هر گونه عامل بیداری جلوگیری به عمل می آورند و اگر در جایی کوتاه می ایند به سبب فشارهای بیرونی است تا بتوانند آینده را مدیریت ومهار کنند و تسلط خویش را در شکل دیگری ادامه دهند.

به هر حال، ارتجاع و عقب گرد به سنت های ناروا و عقاید باطل و رفتارهای نابهنجار عقلانی و وحیانی از مهم ترین موانع در برابر افکار و عقاید عقلانی و نوآوری ها و پیشرفت های فکری و رشدی و کمالی بشر است که می بایست با ان مبارزه کرد و اجازه نداد تا ارتجاع در شکل و قالب های جدید در جامعه رشد و بر سبک زندگی مردم مسلط شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا