اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

احسان، عامل انسجام اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم
برخی از رفتارهای اجتماعی، موجب انسجام اجتماعی و تالیف قلوب مردم می شود. از جمله این رفتارها می توان به احسان به معنای عفو و گذشت از خطا و یاری رسانی به دیگران برای عبور از مشکلات اشاره کرد. البته اگر در مقام احسان اکرامی عمل شود و مردم نسبت به یک دیگر ایثار داشته باشند، ارتباط اجتماعی چنان از انسجام برخوردار خواهد بود که همانندی برای آن نتوان تصور کرد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، به نقش و تاثیر احسان در انسجام اجتماعی اشاره کرده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
اهمیت احسان و نیکوکاری
احسان برگرفته از حسن است كه در دو معنا كاربرد دارد: 1. نعمت بخشيدن به ديگرى؛ 2. كار نيك انجام‌دادن. البته برخی برای آن چهار مرتبه بیان کرده اند که شامل، انجام کارهای نیک و پسندیده ، عفو و گذشت از خطای دیگری، کسب صفات نیک و فضایل و بخشش به دیگری است. البته برخی ایثارگری را نیز از مصادیق احسان دانسته اند؛ که باید گفت که این عمل از مصادیق اکرام است؛ اما اگر واژه احسان به طور مطلق به کار برده شده باشد، می تواند شامل احسان اکرامی هم باشد، اما اگر همراه با اکرام به کار گرفته و احسان و اکرام گفته شود، در آن صورت هر یک معنای خودش را خواهد داشت: به تعبیر علمی: اِذَا اِجتَمَعَا اِفتَرَقَا، وَ اِذَا اِفتَرَقَا اِجتَمَعَا، هر گاه با هم به کار روند هر یک معنای خاص خود را دارد؛ و هر گاه در کنار هم به کار نروند، معنای یک دیگر را می رسانند.
از نظر آموزه های قرآنی، احسان برتر از عدالت است؛ زيرا عدالت آن است كه انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آنچه سهم اوست بگيرد؛ ولى احسان اين است كه بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه حسن)
البته باید توجه داشت که عدالت به دلیل این که سنگ زیرین سازه اجتماع است و قوانین بر اساس و مدار و محور آن سامان می یابد، از گستره گسترده تری برخوردار است؛ زیرا معیاری است که بدان هر چیزی در جای مناسب و حق خود قرار می گیرد و حق هر چیزی بی کم و کاست به وی داده می شود. از این روست که عدالت در ساختاری خشک و سخت همانند سازه های آهنی یک ساختمان بزرگ است که همه وزن و سنگینی سازه را بر دوش می کشد؛ اما احسان و اکرام و جود مانند ملاتی است که در زیبایی و انسجام هر چه بیش تر این سازه نقش دارد. به سخن دیگر، عدالت، جسم و ماده اصلی بی روح و احسان و اکرام روح و عواطف آن را تشکیل می دهد. ترکیب ماده سخت و نرم است که یک سازه مستحکم و زیبا را می سازد.
امام علی (علیه السّلام) می فرماید : « اَلعَدلُ الاِنصَافُ وَ الاِحسَانُ التَّفَضُّلُ ؛ عدل همان انصاف است و احسان به معنای تفضل وعطیه و بخشش زیاد و بیش تر است.»(نهج البلاغه، حکمت 223)
از امیرالمومنین علی (ع) سوال می کنند: « وَ سُئِلَ عَلَیهِ السّلام : اَیُّهُمَا اَفضَلُ : العدلُ اَوِ الجُودُ ؟ فَقَالَ علیه السّلام : العَدَلُ یَضَعُ الاُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الجودُ یُخرِجُهَا مِن جِهَتِهَا، وَ العَدلُ سَائِس عامّ، وَ الجُوُد عَارِض خَاصّ، فَالعَدلُ اَشرَفُهُما وَ اَفضَلُهُما : از امام علی (علیه السّلام) سؤال شد : عدل یا بخشش، کدام برتر است ؟ حضرت فرمود : عدالت هرچیزی را در جای خود می نهد، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی که بخشش، گروه خاصّی را شامل است، پس عدالت شریف تر و برتر است.» (نهج البلاغه، حکمت 437).
از آن جایی که عدالت بر اساس عقل نه عاطفه عمل می کند، هماره عمومیت و شمول بیش تری دارد و همه مردمان را به شکلی تحت اصول خود قرار داده و جامعه را به سامان می کشاند، اما امور دیگری چون جود و احسان و اکرام این گونه نیست؛ چنان که در مقام مقایسه میان شجاعت و عدالت، عدالت مفیدتر و تاثیرگذارتر در اتحاد و انسجام اجتماعی و موفقیت های بزرگ تر است. از این روست که برتری عدل بر شجاعت در حدیث زیر بیان شده است امام علی (علیه السّلام) می فرماید : « العَدلُ اَفضَلُ مِنَ الشَّجَاعَه لِاَنَّ النَّاسَ لَوِ استَعمَلُواالعَدلَ عُموماً فِی جَمیعِهِم لَاستَغنُوا عَنِ الشَّجَاعَه ؛ عدل برتر از شجاعت است ؛ زیرا اگر مردم عدل را در همه امور رعایت کنند از شجاعت بی نیاز خواهند بود.»( شرح نهج البلاغه ج20، ص333، ح816)
و نیز می فرماید: « وَ مَا اَعمَالُ البِرِّ کُّلُّهَا وَ الجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ عِندَ الاَمرِ بِالمَعرُوفِ وَ النَهیِ عَنِ المُنکَرِ اِلَّا کَنَفثَهٍ فِی بَحرٍ لُجِّیٍّ، وَ اِنَّ الامرَ بِالمَعرُوفِ وَ النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ لایُقَرَّبَانِ مِن اَجَلٍ وَ لا یَنقُصَانِ مَن رِزقٍ، وَ اَفضَلُ مِن ذَلَکَ کلِهِ کَلِمَهُ عَدلٍ عِندَ اِمامٍ جَائِرٍ ؛ و تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای (آب دهان) بر دریای موّاج و پهناور است و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می کنند و نه از مقدار روزی می کاهند، و از همه ی اینها برتر سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.»(نهج البلاغة، ص 542)
هر چند که عدالت عقلی امر بسیار مهم و اساسی است، ولی از آن جایی که روابط میان امت اسلام روابطی عالی تر از سطح اجتماعات دیگری انسانی است، نمی توان جامعه ای در سطح عالی و برتر را جز به احسان و اکرام ایجاد کرد؛ از این روست که پیامبر(ص) مامور می شود تا در سطحی عالی تر از عدالت مردم را به فضایل در سطح محاسن و مکارم اخلاقی بخواند و تربیت کند. از این روست که می فرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ جز برای این بر انگیخته نشده ام که مکارم اخلاقی را به تمامیت برسانم.( مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 68، ص 382، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛ ؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.)
امام صادق(ع) نیز می فرماید: «خداى عزّ و جلّ پیغمبرانش را به “مکارم اخلاق” زینت داد، شما نیز خود را بیازمائید، اگر چنین اخلاق والایی در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گوئید و بدانید که بودن آنها در شما خیر است و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جوئید. امام سپس ده مصداق از مکارم اخلاق را بیان فرمود: یقین، قناعت، صبر، شکر، خویشتن دارى، خلق نیکو، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروّت».( کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 56، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.)
در آیات قرآنی نیز به محاسن و مکارم اخلاقی توجه خاص شده و صفات مومنان را احسان و اکرام می داند؛ چنان که صفات پیامبران این گونه است و آنان این گونه عمل می کردند.(بقره، آیات 195 و 236؛ صافات، آیه 131؛ فرقان، آیه 72 و آیات بسیار دیگر)
در ارزش احسان و اهمیت آن همین اندازه بس که خداوند در آیات قرآنی برای آنان آثاری چون : آرامش (بقره، آیه 112)، بهره مندی از تمامیت نعمت(انعام، آیه 154)، اجابت دعا(آل عمران، آیات 147 و 148)، امداد الهی(نحل، آیه 128؛ عنکبوت، آیه 69)، بشارت الهی(احقاف، آیه 12)، محو گناهان(هود، آیه 114؛ نمل، آیه 11؛ زمر، آیات 34 و 35)، دوستی و صمیمت(فصلت، آیه 34)، راه مطمئن(لقمان، آیه 22)، رحمت الهی(اعراف، آیه 56؛ لقمان، آیه 3)، فلاح و رستگاری(لقمان، آیات 3 و 5)، رفع مواخذه(توبه،آیه 91)، سعادت دنیوی(آل عمران، آیه 148؛ نحل، آیه 30؛ زمر، آیه 10)، عفت(یوسف، آیه 23)، عاقبت و فرجام نیک(لقمان، آیه 22)، محبوبیت نزد خدا(بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیات 134 و 148؛ مائده، آیات 13 و 93)، رهایی از عذاب الهی(زمر، آیه 58) و هدایت خاص الهی(لقمان، آیات 3 و5) بیان شده است.
تاثیر احسان در انسجام و صمیمیت اجتماعی
اگر عدالت اسکلت اصلی سازه اجتماع را تشکیل می دهد، بی گمان ملات چسبندگی آن را باید احسان و اکرامی دانست که با عفو و گذشت از خطا شروع و به کمک و یاری ادامه و با ایثارگری خاتمه می یابد. در حقیقت، احسان و اکرام چنان ايجاد صميميّت و دوستى ميان انسان‌ها ایجاد می کند که دشمن نمی تواند راه نفوذ و رخنه ای بیابد. هم چنان که احسان و اکرام ، به سازه اجتماعی لطافت و زیبایی می بخشد و آن را چنان روشن و درخشان می کند که در میان جوامع هم چون خورشید در سطح اکرام می درخشد و یا هم چون ماه در سطح احسان می تابد و ستارگان دیگر را به محاق می برد.
باید دانست که امت اسلام بر اساس برادری ایمانی شکل می گیرد که یک رابطه عاطفی قوی است. به این معنا که اگر جوامع دیگر در قالب بده و بستان های عدالتی شکل می گیرد و اساس و اصل روابط در میان آن ها همان انصاف و بده و بستان در قالب پاسخ گویی به نیازها به ویژه مادی و جسمی است؛ امت اسلام در یک سطح بلکه دو سطح برتر یعنی در مقام احسان و اکرام بر آن است تا بیش تر به نیازهای معنوی و عاطفی و روانی توجه داشته باشد و با گذشت و احسان و اکرام دستگیر دیگران به ویژه نیازمندان باشد و ایشان را به مرتبه بالاتر و هم سطح برساند. از این روست که خداوند رابطه اساسی در میان امت را برادری ایمانی دانسته و فرموده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ در حقيقت مؤمنان با هم برادرند پس ميان برادرانتان را سازش دهيد و از خدا پروا بداريد اميد كه مورد رحمت قرار گيريد.(حجرات، آیه 10)
خداوند با اشاره به مرتبه نخست از احسان که همان گذشت از خطا و بدی دیگران است، به تاثیر و نقش مهم آن در ایجاد صمیمت و انسجام اجتماعی میان امت می فرماید: وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ؛ و نيكى با بدى يكسان نيست. بدى را با آنچه خود بهتر است دفع كن، آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است گويى میان شما یک ولایت و دوستى يكدل و گرم و صمیمانه ایجاد می شود.(فصلت، آیه 34)
در این آیه به صراحت به نقش مرتبه اول احسان یعنی گذشت از بدی اشاره می کند و می فرماید که با این عمل عفو از بدی می توان چنان روابط اجتماعی را سامان بخشید که دشمن دیروز به دوست گرمابه و گلستان تبدیل شده و در مقام ولایت با تو همکاری و همدلی و همراهی می کند؛ زیرا ولی سرپرستی است که با عشق و مهربانی و دوستی همه کارها را خود به عهده می گیرد؛ چنان که مادر با فرزند شیرخوارش عمل می کند او با شما برخورد خواهد کرد و از روی عشق و محبت کارهای شما را انجام می دهد بدون آن که منت و اذیتی بکند یا خواسته و توقع و انتظاری داشته باشد. این همان رابطه ولایت است که در اسلام بر آن تاکید شده است.
واژه «حمیم» از «حم» به سنگ داغی گفته می شود که از آن بخار برخیزد. گرمابه را حمام می گویند که از آن هم گرما و هم بخار بر می خیزد. آب جوشان را نیز حمیم می گویند. به حالتی که پس بارندگی رخ می دهد و با گرما آب باران تبخیر می شود و یک گرمای شرجی ایجاد می شود، حمیم گفته می شود. به طور مجازی به رابطه محکم و قوی و گرم میان دوستان خاص، حمیم گفته می شود؛ از این روست که در اصطلاح فارسی از چنین دوستی به دوست گرمابه و گلستان یاد می شود.
بنابراین، اگر گام اول احسان نسبت به دیگر افراد اجتماع حتی دشمنان برداشته شود، رابطه دوستانه و ولایت مدارانه ای ایجاد می شود که بسیار صمیمی و سازنده است. پس اگر مراتب عالی و سطوح برتر احسان و اکرام در میان افراد جامعه ایجاد شود، این انسجام اجتماعی چنان قوی و تاثیر گذار خواهد بود که هیچ راه رخنه و نفوذی باقی نمی ماند.
احسان های برتر
برخی از احسان از برخی دیگر مفیدتر و تاثیرگذارتر است؛ زیرا به کسانی احسان می شود که نیازمندتر و مستحق تر هستند. از این روست که احسان به برخی در آیات قرآنی مورد تاکید قرار گرفته است.
از نظر قرآن، برخی از افراد جامعه نیازمند توجه خاص هستند؛ به عنوان نمونه کسی که خطا و اشتباهی کرده و برای خودش مشکلاتی را پدید آورده باید دست او را گرفت نه آن که یک لگد هم به او زد و او را به قهقرا پرتاب کرد یا ریشه او را به حذف فیزیکی کند، بلکه باید به او توجه کرد تا با احیای یک نفر یک جامعه احیا شود.(مائده، آیه 32) هر کسی اگر به دیگران این گونه بنگرد و عمل کند، انسجام اجتماعی ایجاد می شود.
از نظر قرآن، احسان به خویشان وظیفه ابتدایی هر فردی است. هر کسی این گونه عمل کند، وضعیت عمومی بهبود پیدا می کند. البته والدین در میان خویشان مقدم بر سایر هستند(بقره، آیات 83 و 180؛ نساء، آیه 36)؛ چنان که احسان به مادر مقدم بر احسان بر پدر است؛ این اولويّت بندی احسان به مادر در مقايسه با پدر، به دليل تحمّل سى‌ماه رنج و تلاش براى تربيت فرزند است که از سوی مادر انجام می شود.(احقاف، آیه 15) چنان که قرآن بیان کرده میان خویشان اولویت بندی بر اساس طبقات ارث است که باید به آن توجه داشت.(احزاب، آیه 6) بر همین اساس، خداوند به مردان، براى احسان به همسرانشان در زندگى مشترك سفارش می کند و آنان را مقدم بر سایرین قرار می دهد.(نساء، آیه 36)
بنابراین، اگر شما با یتیم و مسکین مواجه شدید در حالی که خویش شما نیازمند است، باید اولویت را خویشان خود قرار دهید و به آنان کمک کنید.(بقره، آیه 83؛ نساء، آیه 36) هم چنین احسان به یتیم در اولویت نسبت به مسکین است؛ زیرا او از نظر عاطفی نیز تحت فشار است.(همان)
از نظر قرآن، اولويّت احسان به دوستان و هم نشینیان نسبت به دیگران حتی همسایگان است(نساء، آیه 36)؛ چنان که در آیات قرآنی، اولویت احسان به همسايگانِ خويشاوند، در مقايسه با همسايگان غير خويشاوند مورد تاکید است؛ چنان که اولویت احسان به همسایه نزدیک از همسایه دور و هم چنین اولويّت احسان به همسايه هم‌كيش، در مقايسه با همسايه غير هم‌كيش مورد تاکید است.(نساء، آیه 36)
از نظر قرآن، ایجاد دوستی بهتر از دشمنی است و اگر بتوان دشمنی را به دوستی تبدیل کرد باید این کار را کرد. از همین روست که می توان به دشمنان حتی کافر احسان کرد تا زمینه برای صلح و دوستی فراهم آید و این گونه بتوان پیام محبت و صلح قرآن را به دشمنان نیز رساند.(مائده، آیات 12 و 13)
از نظر قرآن ایمان و عبودیت خدا نقش اساسی در گرایش انسان به احسان و اکرام دارد(مائده، آیات 83 و 85؛ صافات، آیات 80 و 81 و آیات دیگر) هم چنان که تفاخر و تکبر و خیال بافی از مهم ترین موانع در گرایش انسان به احسان به دیگران است.(نساء، آیه 36)
بنابراین، باید تلاش کرد تا ایمان و بندگی خدا را در خود تقویت کرد و از هرگونه خیال بافی فخرآمیز و تکبرگرا دوری کرد تا احسان در انسان تحقق یابد و انسان اهل آن شده و خود و اجتماع را به سوی انسجام و وحدت و کمال سوق داد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا