احترام به ارزش های اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم
احترام به معنای حرمت نگه داشتن، یک رفتار در برابر چیزی هایی است که باید انسان از آن حریم بگیرد و هتک و بی حرمتی در مقابل آن نداشته باشد. هنجارهای اجتماعی چیزی جز ارزش هایی نیست که به عنوان ملات اجتماع موجبات انسجام و تحکیم آن می شود؛ بنابراین باید هر یک از افراد اجتماع این هنجارها و ارزش های اجتماعی را شناخته و احترام آن را نگه دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا چگونگی احترام به ارزش های اجتماعی را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
احترام به قوانین اجتماع
احترام مصدر باب افتعال از مادّه «حرم» به معناى حرمت داشتن چيزى است به طوری که هتك آن ناروا است.( ترتيب كتابالعين، ذیل واژه حرم) بنابراین، احترام گذاری از کس یا چیزی به معنای این که به محدود آن تجاوز و تعدی انجام نشود و مرزها و خطوط قرمز آن شناخته و از آن پرهیز کرد.
باید توجه داشت که اِحتِرام احساسی مثبت از ارج نهادن و اعتنا به فرد یا چیزی است که فرد احترامگذارنده آن را سزاوار احترام می داند. در فرهنگ زبان فارسی واژگانی چون حرمت نهادن، نکوداشت، بزرگ داشتن، ارج نهادن و آزَرم برابرهایی برای احترام است.
در ذات احترام گذاری، ارزش گذاری نیز وجود دارد؛ زییرا فردی که به شخص یا چیزی احترام میگذارد، به آن شخص یا چیز توجه میکند و برای آن اندازهای ارزش قائل میشود که در برابر آن حریم نگه می دارد و از خطوط قرمز تعدی نمی کند. این ارزشگذاری متعاقباً ممکن است خود را در رفتار و عملکرد احترامگذارنده نسبت به احترامیافته نمایان کند.
احترامگذارنده معمولاً امتیازها و کیفیتهایی را در فرد یا چیزی میبیند و اینگونه داوری میکند که آن فرد یا چیز، سزاوار توجه، پاسخ مثبت و ارزشگذاری است و باید ادعای او بر حق و حقوقی را نیز به رسمیت شناخت. البته احترام هماره در یک حد و اندازه باقی نمی ماند؛ زیرا با تغییر این امتیازها و کیفیات ممکن است میزان احترام نسبت به آن فرد یا چیز نیز تغییر یافته و کاهش و افزایش یابد.
احترام قائل شدن با توجه کردن همراه است و این توجه داشتن در بسیاری موارد صرف انرژی یا مسئولیتهایی نیز با خود میآورد و بنابر اصل کمکوشی، انسان این صرف انرژی را زمانی انجام میدهد که آن را برای بقای خود یا هماهنگی بهتر با محیط لازم ببیند.
بنابر این احترام گذاردن با دوست داشتن تفاوت دارد؛ زیرا دوست داشتن و علاقه ممکن است در تمایل درونی سرچشمه داشته باشد؛ اما احترام میتواند تنها به خاطر جبر محیط و فرهنگ و گفتمان حاکم اجتماعی در فرد نهادینه شده باشد.
احترام با رعایت و مراعات کردن به کس یا چیزی نیز تفاوت دارد؛ زیرا مثلا «رعایت حداکثر سرعت توسط رانندگان یا رعایت آتشبس مورد توافق توسط دو گروه متخاصم»، ممکن است رعایت محض باشد، ولی عنصر احترام در آنها وجود نداشته باشد.
در آیات قرآنی برای بیان این مفهوم از واژههایی چون «حرام»، «يعظّم»، «اكرام»، «تكريم» و مشتقات آنها، هم چنین «سلام»، «وقار»، «خفض جناح»، «سجود»، «عزّروه»، «تحيّت» و نيز از سياق برخى آيات استفاده شده است.
علل و عوامل ایجاد احترام
علل و عوامل در ایجاد احترام در شخص موثر است. این علل و عوامل می تواند شامل اموری چون غریزه، جبر اجتماعی و سنت های شفاهی و کتبی باشد.
- سنت های اجتماعی و دینی :
چنان که گفته شد انسان نمیتواند بیدلیل و استدلال برای شخص یا چیزی احترام قائل شود، مگر اینکه اموری از جمله دین و سنت وی را مجاب به احترام به مفاهیم و اشیایی کرده باشد و او بدون اندیشیدن در مورد دلیل احترام، بنا به سنت، آن مفهوم یا چیز را قابل احترام بداند. این نوع احترام، در صورت درک نکردن دلایل اصلی بزرگداشت سنتی و مذهبی فرد یا چیز مورد نظر، میتواند یک احترام تجویزی بهشمار بیاید که ریشهدار نیست؛ اما آموزه های قرآنی، بر آن است تا سنت های اسلامی را در ساختار عقلانیتی سامان دهد که احترام را از تجویزی با احترام ضروری عقلی سوق می دهد؛ زیرا همه احکام شرعی بر اساس مصالح و مفاسدی بیان شده که در متعلق احکام وجود دارد. از این روست که در آیات قرآنی و روایات به فلسفه احکام و علل آن ها اشاره شده است.
دسته بندی احکام به پنج گانه واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح از آن رو انجام گرفته که میزان تاثیرگذاری هر یک با دیگری متفاوت است. آن چه مصالح ضروری است در قالب واجب سامان می یابد و مصالح کم اهمیت تر در قالب مستحب؛ هم چنین مفاسدی که باید به ضرورت ترک شود در قالب حرام و کم ضروری تر در قالب مکروه سامان داده شده است. آن دسته از امور که نوعی تعادل در مصالح و مفاسد دارد به عنوان مباح دسته بندی می شود.
به عنوان نمونه از نظر قرآن آن چه از عبادت مد نظر است، دست یابی به تقوای الهی است که انسان را در مسیر شدن و صیرورت های کمالی، متخلق به صفات الهی و مظاهر تجلیات صفاتی خداوندی می کند. پس اگر انسان بخواهد متاله و خدایی شود باید به واجباتی چون نماز و روزه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین عامل کسب تقوای الهی توجه یابد و هر آن چه مانع از تحقق آن است به عنوان اصلی ترین مانع در قالب محرمات بداند و از آن ها دوری ورزد.(بقره، آیات 29 و 283 و آیات دیگر)
به سخن دیگر، آموزه های وحیانی اسلام و احکام آن برخاسته از عقلانیتی است که انسان را به تعبد می کشاند و تعبدی عقلانی را رقم می زند. پس عقلانیت تعبدی یعنی عقلانیت که عبادت واقعی را می سازد، تعبدی عقلانی را به دنبال می آورد. از نظر قرآن تعظیم و احترام شعائری از جمله حج و نماز و روزه، در حقیقت برخاسته از تقوای قلوب کسانی است که راه متاله شدن را شناخته و در آن مسیر گام بر می دارند.(حج، آیه 32) پس پیروی از سنت های اسلامی، و احترام به آن ها در قالب تعظیم شعائر الهی، یک احترام دارای استدلال و برهان محکم و استواری است که در اصول دین به عقل اثبات شده است و شخص به استدلال و برهان راه اسلام و احکام آن را به عنوان فلسفه و سبک زندگی پذیرفته و بدان عمل می کند؛ زیرا مسلمانان، خیر و سعادت دنیوی و اخروی خود را در تعظیم و احترام به شعائر اسلام می بیند.(حج، آیه 30) در حقیقت مسلمان به برهان عقلی اصول دین را اثبات و فلسفه زندگی خود را تعیین می کند و سپس با عمل بر اساس شریعت اسلام و تعظیم و احترام به این سنت های الهی بر آن است تا سعادت خویش را تضمین کند. از همین روست که این احترام و تعظیم را لازم و واجب بر خود دانسته و به خود اجازه تخطی و عبور از آن را نمی دهد.(مائده، آیه 2؛ حج، آیات 30 و 32) از نظر قرآن این تعظیم و احترام هم نسبت به اصل سنت ها و ارزش ها و قوانین الهی باشد و هم باید نسبت به کسانی باشد که به این گونه سنت ها و ارزش ها احترام می گذارند و به آن عمل می کنند.(همان؛ توبه، آیه 19)
خداوند در آیه 67 سوره یوسف بر لزوم احترام به قوانين عمومى از سوی مسلمانان، حتّى در جوامع غيردينى اشاره می کند. در حقیقت قوانین و مقرراتی که از سوی انسان ها برای ساماندهی به نظم اجتماعی وضع می شود، در جایی که مخالف اصول اسلامی نباشد، باید از سوی مسلمانان مورد عمل قرار گیرد. البته برخی از این قوانین عقلانی و عقلایی که در جوامع بشری وضع و اجرایی می شود، از سوی اسلام امضا و تایید شده است؛ زیرا آن ها را عامل انسجام اجتماعی ارزیابی کرده و بر فواید و آثار مثبت آن صحه گذاشته است.(بقره، آیه 217؛ توبه، آیات 36 و 37 و آیات دیگر)
در همه سنت های بشری احترام به والدین به عنوان یک ارزش مطرح و مورد تاکید است؛ اسلام نیز آن را مورد امضا قرار داده و احترام به این گروه را لازم و بایسته دانسته است.(یوسف، آیات 99 و 100؛ اسراء، آیات 23 و 24 و آیات دیگر)
- خطا و اشتباه در تطبیق:
انسان به برخی از امور به طور طبیعی گرایش داشته و آن را بزرگ می دارد و در برابر سر تعظیم فرود آورده و احترام می گذارد؛ اما فرد ممکن است در احترام قائل شدن برای شخص یا چیز دیگر به اشتباه بیافتد و شخص و چیز مورد احترام کیفیتهای خود را به شکل درست بازتاب نداده باشد یا احترامگذارنده در ارزشیابی کیفیات او به اشتباه افتاده باشد. به عنوان نمونه احترام به بت یا برخی از انسان ها چون حضرت مسیح (ع) در اندازه پروردگار جهانیان به دلیل اشتباه انسان در پروردگاری و ربوبیت آن ها از جمله مصادیق اشتباه در تطبیق است که موجب احترام و تعظیم و تکریم بیرون از حد و اندازه از سوی خطاکاران می شود.(توبه، آیه 30؛ مائده، آیه 17)
- غریزه :
دریافت احترام از محیط پیرامون و افراد جامعه به این معنا است که فرد دریافتکننده احترام به احتمال زیاد نه تنها از «نیشها» و تهدیدات احتمالی گروه احترامگذار در امان خواهد ماند(انعام، آیه 108)، بلکه ممکن است بتواند بر یاری این گروه در تأمین امنیت اجتماعی و فردی خود نیز تا اندازهای حساب کند. بنابر این غریزه بقا حکم میکند که افراد به طور معمول به دنبال کسب احترام باشند؛ به عنوان نمونه وقتی شخص در محیطی قرار می گیرد که باید تقیه کند، تقیه چیزی جز حفظ جان نیست؛ از این رو، ممکن است احترام نسبت به اموری بگذارد که اعتقادی به آن ندارد؛ چنان که عمار یاسر این گونه عمل کرد. خداوند در این باره می فرماید: مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ هر كس پس از ايمان آوردن خود به خدا كفر ورزد عذابى سخت خواهد داشت، مگر آن كس كه مجبور شده ولى قلبش به ايمان اطمينان دارد، ليكن هر كه سينه اش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود.(نحل، آیه 106) پس انسان گاه برای این که مقدسات او اهانت نشود به مقدسات دیگری احترام می گذارد؛ مانند عدم سب و دشنام به مقدسات کفار(انعام، آیه 108) و گاه دیگر برای حفظ و صیانت از جان خود در قالب تقیه به احترام اقدام می کند.(نحل، آیه 106)
- اجبار:
برخی افراد، امور و اشیا خطرناک یا نیرومند هستند و احترام گذاردن به آنها ممکن است با ترس، ابهت دیدن، حفاظت از خود، یا تمکین همراه باشد. برخی افراد و امور دیگر بر ما حکم میرانند و پذیرفتن فرمان آنها و پیروی از آن میتواند نشانهای از احترام باشد. البته فردی که برای فرد یا چیز دیگری احترام راستین قائل میشود ممکن است بکوشد آن فرد یا چیز را آنگونه که سزاوارش است ببیند و نه اینکه با عینک سود و زیانهای شخصی خود به آن نگاه کند. بنابر این احترام گذاردن به فرد یا چیز با بیاعتنایی نسبت به او و فراموش کردن نام و نشان او در تضاد قرار دارد. به این خاطر برخی افراد یا گروهها میکوشند حتی از طریق تهدید و خطرآفرینی در مرکز توجهات قرار بگیرند و این توجهات و فراموش نشدنها را گونهای احترام به خود بهشمار میآورند.
از نظر آموزه های وحیانی اسلام، احترام و تعظیم شعائر اسلامی و قوانین آن، از سوی افراد در سه شکل : طمع، خوف و محبت انجام می شود. بی گمان برترین و واقعی ترین نوع احترام آن است که با محبت انجام می شود؛ اما هستند افرادی که به طمع بهشت یا ترس از عذاب دوزخ اقدام به تعظیم شعائر و انجام آن می کنند.(سجده، آیه 16؛ اعراف، آیه 56) امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَار؛ گروهی خدا را برای چشم داشت، می پرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت می کنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه می پرستند و این پرستش آزادگان است»(نهج البلاغة، ص 510، حکمت 237)
احترام اجتماعی برآیند احترام به خود
کسانی حرمت های اجتماعی را نگه می دارند و به ارزش ها و قوانین و نیز افراد اجتماع احترام می گذارند، در حقیقت به خود احترام می گذارند؛ زیرا احترام به دیگری، بازتابی از احترام به خود است و کسی که به خود احترام می گذارد، برای صیانت از حرمت و حریم های خویش، تلاش می کند به گونه ای عمل کند تا حرمت خویش حفظ شود. یکی از مهم ترین راه های صیانت از خود و احترام به خود، احترام اجتماعی است.
از نظر قرآن، هر کسی به عنوان خلیفه الله از ارزش ذاتی و کرامت انسانی برخوردار است(اسراء، آیه 70؛ بقره، آیه 30) که باید آن را حفظ کرده و صیانت کند و اجازه ندهد تا حرمت های کرامتی و شرافتی او مخدوش شود. از این روست که اسلام اجازه نمی دهد کسی خود را خوار و ذلیل کند . از این روست که اهانت و بی احترام به خود در اسلام ممنوع و گناه دانسته شده است. در حقیقت احترام به خود به معنای آگاهی نسبت به باورها، افکار، احساسات واعمال خود، وداشتن تصورمثبت درمورد آنها است. این احساس ارزش شخصی و نوعی باید در همه انسان نهادینه شود و برای حفظ آن تلاش کنند. باید راه های صیانت از این احساس ارزش شخصی و نوعی دانسته و به کار گرفته شود. البته از نظر آموزه های اسلامی، انسان چون در مسیر بی نهایت در حال صیرورت و شدن است، باید کاری کند تا از وضعیت کنونی به وضعیت برتر و آرمانی برسد. باید خود فعلی و خود آرمانی خویش را بشناسد و اجازه ندهد خود خیالی منفی و مثبت جایی آن را بگیرد. پس هر کسی باید در زمینه گوناگون روان شناسی، اجتماعی ، تحصیلی و مانند آن ها باید ظرفیت های خویش را بشناسد و برای رسیدن به وضعیت آرمانی تلاش و کوشش کند.
شناخت خصلت يا رفتار و با عقيده و ابعادی از دیگری كه شايسته ستايش و تمجيد است، به عنوان وظيفه اجتماعی به ما کمک می کند تا اين جنبه هاي خوب را بيابيم و دیگری را به سبب داشتن آنها تمجيد نماييم ؛ و حتی اگر هم قصد داريم به رد و اصلاح رفتار و افكار كسي بپردازيم، بايد از راه مناسبي استفاده كنيم . درابتدا بايد به جنبه هاي شخصيتي طرف مقابل تا حدودي آگاه شويم؛ ظرفيت او را بسنجيم و آرام آرام او را به اشتباهي آگاه سازيم و در صورت نياز راه مناسب را به او پيشنهاد كنيم . در اينجاست كه او را از قصد و نيت نوعدوستي خود آگاه كرده و خود را براي محبوبيت آماده مي كنيم . این نمونه ای از احترام به دیگری در رفتار اجتماعی است که موجب صیانت خود و افزایش محبوبیت و احترام ما در جامعه می شود.
احترام به ارزش های دیگران خود می تواند موجب حفظ و صیانت از ارزش های خودمان شود. از این روست که خداوند اجازه نمی دهد تا خدایان باطل کفار ومشرکان مورد سب و دشنام قرار گیرند تا خدای ناکرده موجب واکنش متقابل آنان نشود و دشمنان خدای تبارک و تعالی را دشنام ندهند و به مقدسات اسلامی توهین و اهانت نشود.(انعام، آیه 108) انسان باید هماره وقار و بزرگی خدا را حفظ و صیانت کند (فتح، آیه 9؛ نوح، آیه 13؛ علق، آیه 3)و این جز به احترام گذاری متقابل شدنی نیست. همان طوری که صیانت از مقدسات جز با احترام به مقدسات دیگران شدنی نیست، هم چنین احترام به خود جز با احترام گذاری نسبت به دیگران به دست نمی آید؛ زیرا اگر دشنام دهید دشنام و ناسزا می شنوید.(انعام، آیه 108)
پس احترام متقابل اجتماعی باید در دستور رفتار اجتماعی باشد که شامل حفظ حقوق انسانی دو طرف است؛ یعنی در رابطه امنیت جانی و فیزیکی، جنسی و عاطفی هر دو طرف حفظ میشود. بخش دیگر و مهم این احترام که بسیار اهمیت دارد، این است که طرف مقابل را دقیقا همانگونه بپذیریم که هست، و یک عمر با بیاحترامی کامل درصدد تغییر او به شکلی نباشیم که دلمان میخواهد.