اقتصادیفرهنگیمعارف قرآنی

آموزه های قرآنی و تبیین عوامل رشد اقتصادی

اقتصاد در نگرش اسلامي به گونه اي تعريف و تبيين مي شود كه ارتباط تنگاتنگ و استواري با معنويت مي يابد.

از اين رو، اقتصاد اسلامي داراي هويت خاص مي شود و تفاوت محسوسي با شيوه ها و روش ها و حتي اهداف اقتصاد غيراسلامي پيدا مي كند. بنابراين سخن گفتن از اقتصاد اسلامي نه تنها معنا و مفهوم مي يابد بلكه تفاوت هايي را سبب مي شود كه مي بايست در حوزه عمل اقتصادي و فعاليت هاي اقتصادي خود را نشان دهد.
اگر اين تفاوت در حوزه عمل اقتصادي ظهور و بروز ملموس و محسوسي نداشته باشد مي بايست در ماهيت آن چه به عنوان اقتصاد اسلامي نام گذاري مي شود تشكيك و ترديد روا داشت.
از اين جاست كه وقتي در بحث عوامل رشد اقتصادي از معنويت و تأثير آن به عنوان عاملي سخن گفته مي شود، معنا و مفهومي درست مي يابد.
در اين نوشتار كوتاه با اين بينش و نگرش، آيات و آموزه هاي وحياني قرآني تحليلي و تبيين مي گردد و بر مسايلي از اين دست تأكيد مي شود.

در تحليل قرآني برخورداري ها و نعمت هاي اقتصادي به عنوان نشانه هاي الهي دانسته مي شود، (سبا آيه15) و سعادت واقعي انسان (آسايش و رفاه اقتصادي و آرامش روحي و امنيت اجتماعي) در سايه سار يكتاپرستي، سلامت امور اقتصادي و پرهيز از فسادانگيزي به مفهوم گسترده آن تأمين و تحقق مي يابد (اعراف آيه85 و نيز هود آيه84و 86) چنان كه اگر اقتصاد و ثروت اقتصادي مايه قوام و تحكيم جامعه است (نساء آيه8) مي بايست روابط اقتصادي جامعه همپاي مسايل اعتقادي و عبادي مورد تأكيد قرارگيرد (اعراف آيه85 و نيز هود آيه84 و 87 و نيز شعراء آيه 177و 188و 183) و امور اقتصادي و معيشتي مردم در همان حد و اندازه مسايل اعتقادي و عبادي مورد توجه قرارگيرد (بقره آيه3 و 41و 43و 83 و 177 و 277 و نساء آيه39 و انفال آيه2 و 3 و ده ها آيه ديگر).
اين گونه است كه در تحليل و تفسير قرآني از اقتصاد، جمع ميان اقتصاد و معنويت و نيز دنيا و آخرت نه تنها امري ممكن و شدني بلكه امري مطلوب شمرده مي شود. (بقره آيه201 و نساء آيه134 و مانده آيه65و 66)
با اين همه تأكيد مي شود كه نمي بايست اقتصاد با اين همه ارزش و اهميت به عنوان هدف نهايي و غايي كار و تلاش انسان قرارگيرد و تنها به عنوان هدف مياني و به سخن ديگر هدفي ابزاري مورد تحليل و تببين و توصيه قرارگيرد.
بنابراين ابزارهاي اقتصادي در هر شكل آن، براي تحصيل امور معنوي و آخرتي مي بايست به كار گرفته شود. (قصص آيه77)
از اين روست كه در آموزه هاي وحياني اهداف و ارزش هاي والاي معنوي مي بايست بر امور اقتصادي مقدم و ترجيح داده شود (توبه آيه24) و در معنويت زايي و افزايش روحيه معنويت گرايي فردي و اجتماعي افراد جامعه از اقتصاد به عنوان ابزاري كارآمد بهره گرفته شود. (صف آيه10تا 12)
به هر حال در تحليل و تبيين قرآني ميان معنويت و اقتصاد و دين و دنيا آن چنان ارتباط وثيق و محكمي برقرار است كه نمي توان در تبيين علل و عوامل رشد اقتصادي آن را ناديده گرفت.
¤عوامل رشد اقتصادي در قرآن:
هنگامي كه از عوامل اقتصادي سخن گفته مي شود مي بايست به دو دسته عوامل مادي و معنوي اشاره كرد. بنابراين در اين جا بر پايه اين بينش و نگرش به تحليل عوامل پرداخته شده و هر دو دسته را به طور جداگانه مورد تحليل و بررسي قرارمي دهيم.
عوامل مادي رشد اقتصادي:
قرآن به سه مسئله به عنوان عوامل اصلي در حوزه عوامل مادي رشد اقتصادي توجه مي دهد كه دو امر آن بيرون از حوزه انسان و مرتبط به عوامل بيروني است و تنها يكي از اين عوامل به حوزه انساني به شكل مستقيم ارتباط پيدا مي كند.
اين عوامل مادي انساني و غيرانساني عبارتند از:عامل مادي آب: و از جايي كه حيات در زمين بر پايه آب پديدار مي شود و هر چيزي كه از زندگي بهره مند است با آب اين مايه حياتي مرتبط مي باشد و خداوند به صراحت و روشني بيان مي كند كه «و جعلنا من الماء كل شي حي، هر چيزي كه نام هستي مي برد از آب قرارداده ايم، نقش آب در زندگي اقتصادي و رشد آن به خوبي روشن مي شود.
قرآن در آيه52 سوره هود توضيح مي دهد كه آب مناسب، كافي و فراوان از عوامل مهم دست يابي به رشد اقتصادي و شكوفايي آن است.
از اين رو به انسان سفارش و توصيه مي كند كه براي دست يابي به رشد و شكوفايي اقتصادي با استغفار و بازگشت به خدا زمينه را براي افزايش بارندگي و دست يابي به آب كافي و مناسب فراهم آوريد.
آيات ديگري چون آيه 10تا 12 سوره نوح نيز همين مسئله را مورد تأكيد و تأييد قرارمي دهد و ميان افزايش بارندگي و فراواني آب و رشد اقتصادي به عنوان رابطه متغير توجه مي دهد.
به سخن ديگر رابطه علي و معلولي و يا سبب و مسببي ميان آب فراوان و رشد اقتصادي در اين آيات به خوبي نمايانده مي شود.
عامل زمين: اگر آب به اندازه كافي و فراوان وجود داشته باشد ولي بستري خوب و مناسب براي استفاده از آن وجود نداشته باشد امكان آن نيست تا از زمين چيزي برويد كه به كار آدمي آيد و از آن در توليد و بهره بري اقتصادي استفاده كند.
از اين رو به زمين مناسب و مرغوب به عنوان دومين عامل مهم مادي اقتصادي در آيه58 سوره اعراف اشاره مي كند و توضيح مي دهد كه زمين مناسب و پاك است با رويش گياهان مختلف مي تواند اقتصاد را شكوفا كند و به رشد و توسعه آن كمك نمايد. در آيه15 سوره سبا با اشاره به رشد اقتصادي كشور سبا از زمين به عنوان علت شكوفايي اقتصادي آن ياد مي شود.
عامل كار: اگر دو عامل پيشين مادي ارتباطي با حوزه انساني نداشت و امري بود كه مي توان آن ها را بيرون از حوزه انساني ارزيابي و تحليل كرد، ولي اين عامل اخير ارتباط تنگاتنگ ميان رشد اقتصادي و انساني به عنوان عامل مادي مورد توجه قرارگرفته است.
قرآن در آيه15 سوره ملك كار و تلاش بر روي زمين از سوي انسان را عامل تأمين روزي و زندگي انساني برشمرده و از مردم مي خواهد كه به عامل كار توجه داشته و براي رشد و شكوفايي اقتصادي از تنبلي و تكاهل خودداري ورزيده و با كار و تلاش خويش رفاه و آسايش را به زندگي خود وارد سازيد.به كار برون اين واژه مي توان براي بيان اين منظور بوده است، عوامل آب و زمين آن نيست كه ارتباطي با حوزه انساني نداشته باشد؛ بلكه در آيات قرآن اين عامل نيز به طور مستقيم به انسان ارتباط داده شده است.به اين معنا كه بينش و نگرش انسان و رفتارهاي وي مي تواند تأثير شگرفي بر عوامل پيشين داشته باشد.
به عنوان نمونه در عامل آب مسئله استغفار و بازگشت انسان به خدا به عنوان عامل فراواني آب مطرح شده است كه فراواني آب خود به عنوان عامل رشد و شكوفايي اقتصادي مطرح مي باشد.
بنابراين به طور غيرمستقيم عامل مادي اقتصادي با عامل انساني و حتي عامل معنوي ارتباط تنگاتنگي مي يابد و هم چنين در مسئله زمين، بينش و نگرش و كنش هاي انساني مي تواند آثار مخرب و يا سازنده اي در نوعزمين ايجاد كند و تأثيرات خود را بنماياند.
از اين روست كه قرآن در آيه15 سوره سبا عامل زمين را با انسان و نيز معنويت پيوند مي دهد و از مسئله شكر و كفر به عنوان عوامل پديداري زمين مناسب و يا نامناسب سخن به ميان مي آورد.
اين گونه است كه عوامل مادي انساني با انسان و رفتارهاي وي ارتباط داده مي شود و عامل مادي با عامل معنوي پيوند استواري مي خورد.
عوامل معنوي شكوفايي اقتصادي:
قرآن دست كم از 7 عامل معنوي در حوزه رشد اقتصادي و شكوفايي آن سخن به ميان آورده است. به نظر مي رسد كه اين عوامل مي تواند به عنوان عوامل كلي و اصلي قلمداد شوند و يا مي تواند (در برخي موارد) به عنوان عامل مصداقي و جزيي از يك عامل اصلي به شمار آيد. با اين همه براي روشن شدن مطلب و ديدگاه و نگرش قرآن به اين مسئله همان گونه كه قرآن تاكيد ورزيده است به اين عوامل به صورت جداگانه پرداخته مي شود.
هرچند كه بتوان آن ها را در شكل خاصي دسته بندي كرد و عوامل را به عنوان عوامل اصلي و برخي ديگر را به عنوان مصاديق و موارد جزيي آن كلي و يا كل قلمداد كرد.دست كم اين روش به ما ياري مي دهد كه تاكيد و نقش ويژه اي براي اين عوامل معنوي درنظر گيريم و در عمل اقتصادي بر آن ها تاكيد ورزيم.
عامل معنوي استغفار:
استغفار به درگاه خداوند و توبه و بازگشت به سوي او و درخواست عفو و گذشت و پوشاندن خطاها و اشتباهات از سوي خدا از عوامل مهم و اساسي است كه قرآن به عنوان عامل اصلي رشد و شكوفايي اقتصادي بر شمرده است.
اگر براين باور باشيم كه خداوند در همه هستي در همه حالات و زمان ها تصرف مي كند و مديريت و تدبير اوست كه عالم را نگه داشته و به پيش مي برد و اين كه اوست كه مالك و مدبر و حاكم است و چيزي بيرون از دايره حكومت و مديريت او تحقق نمي يابد، آن گاه است كه به آساني نقش استغفار درافزايش رشد اقتصادي مورد تاكيد قرار مي گيرد.
خداوند در آيه 3 سوره هود به عنوان ربوبيت از نقش خود در همه حوزه ها به ويژه حوزه اقتصادي و افزايش رشد اقتصادي سخن گفته است و از مردمان مي خواهد براي جلب رضايت الهي به سوي خدا بازگشت كرده و با استغفار و توبه، از متاع هاي دنيوي بهره مند گرديد.
در آيات 52 سوره هود و 10 و 11 سوره نوح به اين مسئله باز تاكيد مي شود تا انگيزه ها در بازگشت به سوي خدا حتي براي دست يابي به آسايش و رفاه اقتصادي تقويت گردد.
به هرحال براي افزايش بارندگي و دست يابي به آب فراوان و يا خاك مناسب و پاك و طيب مسئله استغفار و توبه امري است كه در آموزه هاي قرآني بر آن تاكيد و پافشاري مي شود تا ميان ماده و معنويت و دين و دنيا پيوندي محكم و استوار ايجاد نمايد.
عامل معنوي ايمان:
دومين عاملي كه به عنوان عامل معنوي شكوفايي و رشد اقتصادي در آيات و آموزه هاي قرآن بدان اشاره مي شود، عامل ايمان به خدا و معارف وحياني آن است. (اعراف آيه 96)
ناگفته نماند كه در تحليل و تبيين قرآن همان طور كه عوامل ياد شده و نيز ديگر عواملي كه بيان مي شود، مي تواند به شكل بيان كل بعد از جزء و يا بيان كلي پس از جزيي و يا بالعكس باشد هم چنين بايد دانست كه مثلا عامل ايمان دراين تفسير همانند عامل استغفار و حتي ديگر عواملي كه گفته مي شود، به عنوان عامل استقلالي شمرده نمي شود.از اين رو هريك از آنان در كنار و يا به صورت مجموعي مي تواند تاثيرگذار باشد. اگر شخصي ايمان نداشته باشد نمي تواند به خدا بازگردد و استغفار نمايد و يا در حوزه عمل رفتار خويش را برپايه آموزه هاي وحياني سامان دهد.
از اين روست كه اين عوامل هرچند كه به طور جداگانه و مستقل مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد ولي اين گونه نيست كه عاملي مستقل باشند و به تنهايي در حوزه رشد اقتصادي تاثيرگذار باشند؛ با اين همه همواره ميان اين عوامل ارتباط و پيوندي محكم و سببي وجود دارد كه نمي توان آن را ناديده گرفت.
عامل پاي بندي به آموزه هاي وحياني:
پاي بندي و عمل به آموزه وحياني الهي از اسباب بهره مندي از توسعه اقتصادي و دست يابي به شكوفايي و رشد اقتصادي دانسته شده است.
بنابراين اگر جامعه اي به قوانين و تعاليم وحياني مانند تعاليم و آموزه هاي قرآن عمل نكند نمي تواند انتظار داشته باشد كه به رشد و شكوفايي اقتصادي درست و واقعي دست يابد.
در تحليل قرآن عمل به آموزه هاي وحياني (تورات و انجيل و قرآن) عاملي مهم براي دست يابي به توسعه اقتصادي دانسته شده و در آيه 66 سوره مائده به اين مهم اشاره و تاكيد شده است.
عامل تقوا:
تقوا در همه حوزه ها تاثيرگذار است. از اين رو در تحليل قرآني رعايت آن از عوامل مهم دست يابي جوامع به توسعه اقتصادي دانسته شده است و از مردمان خواسته شده تا با بهره گيري از تقواي الهي به شكوفايي اقتصادي خويش كمك كنند و از بحران هاي اقتصادي رهايي يابند. (اعراف آيه 96)
تاكيد قرآن در آيه 2 و 3 سوره طلاق بر تقوا به عنوان عاملي براي رهايي از بحران هاي اقتصادي نشان مي دهد كه بسياري از بحران ها و كمبودهاي اقتصادي برخاسته از عامل فقدان تقواست؛ زيرا تقوا به معناي مهار و مديريت نفس بر پايه فطرت و آموزه هاي وحياني است و جامعه اي از پليس داخلي و دروني بهره مند گردد هرگز در هيچ حوزه اي تجاوز و ظلم و تعدي نمي كند و حقوق ديگري را پايمال نمي سازد.اين گونه است كه جامعه از فوايد و منابع زمين و آسمان بهره مند مي گردد و با دست در دست هم گذاشتن و ياري يكديگر بحران ها برطرف و رفاه و آسايش گسترش مي يابد و اقتصاد شكوفا مي گردد.
عامل استقامت و پايداري بر دين:
ملازمت با دين حق و پايداري در عمل به قوانين وحياني به عنوان مهم ترين عامل در حوزه شكوفايي اقتصادي دانسته شده است. اين نيز همانند تقوا موجب مي شود تا جامعه دچار ظلم و تعدي و تجاوز به حقوق ديگران نشود و هركس به آن چه حق اوست قانع گردد و اين گونه است كه جامعه از اقتصاد خوب و شكوفايي برخوردار مي شود. (جن آيه 16)
عامل امنيت: هيچ كس نمي تواند عامل امنيت را در شكوفايي اقتصادي و رشد آن ناديده گيرد. اين مطلب به گونه اي روشن و واضح است كه در اقتصاد نوين نيز بر عامل امنيت تاكيد مي شود.
جامعه اي كه با بحران امنيت مواجه است هرگز اين امكان را نمي يابد تا از اقتصاد سالمي برخوردار گردد و تبادلات اقتصادي و گردش سرمايه به درستي در آن جريان يابد. از اين رو امنيت سنگ زيرين شكوفايي اقتصادي هر جامعه شمرده شده است. قرآن نيز در آيه 126 سوره بقره از جامعه اي سخن مي گويد كه در آن امنيت وجود دارد و هرگونه تبادل اقتصادي و گردش سرمايه به آساني و در امنيت كامل انجام مي شود.
در آيه 112 سوره نحل مصداق جامعه برتر قرآني را جامعه با ثبات و داراي امنيت برمي شمارد كه هرگونه مواهب اقتصادي به طور گسترده در آن وجود داشته و به انساني در رفت و آمد است و گردش سرمايه با هيچ خطري مواجه نيست.
عامل انفاق: بي گمان گردش سرمايه زماني به درستي در جامعه اي انجام مي شود كه همه از مواهب اقتصادي بهره مند گردند و كساني كه به عللي ناتوان از كسب درآمد و جلب منفعت هستند نيز از مواهب آن استفاده كنند.
از اين رو، مسئله انفاق در كنار توليد و افزايش سرمايه مطرح مي شود. اگر افرادي در جامعه به هر علتي ناتوان از بهره مندي از رزق و روزي شوند جامعه دچار بحران متعدد مي شود و در نهايت امنيت اقتصادي با مشكل دچار خواهد شد.براي دست يابي به امنيت اقتصادي و امور ديگر انفاق و واگذاري بخشي از سرمايه به افراد نيازمند راهكاري است كه قرآن بيان مي كند.
بنابراين در آيه 276 سوره بقره و نيز 39 سوره روم و آيه 39 سوره سبا و 7 سوره طلاق به اين عامل توجه مي دهد و بر استفاده از آن براي افزايش بهره وري و رشد و توسعه اقتصادي تاكيد مي كند.
اين عوامل، اموري است كه قرآن به عنوان عوامل رشد و توسعه اقتصادي بر آن ها تاكيد مي ورزد. بيان اين مطالب و به كارگيري آن مي تواند ما را براي دست يابي به جامعه برتر قرآني و جامعه نمونه و شاهد ياري دهد و اقتصاد اسلامي را معنا و مفهوم واقعي بخشد و از اقتصاد غيراسلامي بازشناساند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا