آموزش خدایی شدن در آیات قرآنی
آیات قرآنی برای این است که انسان را به مقام خدایی شدن برساند. از این روست که تعلیم و تربیت قرآنی با پرورش و تزکیه بر آن است تا انسان خدایی شده و در مقام مظهر خداوند به خلافت بپردازد و هر چیزی را به کمال بایسته و شایسته اش برساند.
البته در آیات قرآنی از دو نوع خلافت خاص و عام سخن به میان آمده است. خلافت عمومی برای همه انسان ها و فرزندان آدم(ع) اثبات شده است. به این معنا که همه فرزندان آدم(ع) به تبع تعلیم اسمایی(بقره، آیه 31) از این قابلیت ذاتی برخوردارند که برتر از موجودات دیگر عمل کنند. هر کسی به میزان بهره مندی از عقل و فطرت خود می تواند در مسیر خلافت وارد شده و ربوبیت و ربانیت را داشته باشد و به پرورش دیگران از موجودات و گیاهان و حیوانات و انسانها بپردازد. چنین ولایتی به طور طبیعی در همه انسان ها وجود دارد.
نوع دیگر خلافت خاص است که برای برخی اثبات می شود که در رهاسازی همه قوا و فعلیت بخشی به آن چنان بالا و پیش می روند که در هر چیزی در تمامیت کمالی آن قرار می گیرند. این نوع مظهریت که با خدایی شدن کامل انسان انجام می گیرد اختصاص به برخی از افراد دارد هر چند که همگان می توانند ولی مشکل آن است که در این مسیر نمی روند و به بلوغ کمالی و تمامی نمی رسند.
خداوند در آیات قرآنی بیان می کند که انسان به طور فطری به سمت خدایی شدن می رود؛ ولی از آن جایی که موانع درونی هواهای نفسانی و بیرونی وسوسه های شیطانی است و نمی گذارد تا آن اسماء و صفات الهی فعلیت و ظهور یابد، خداوند دستورهای هدایتی خاصی را صادر کرده که در کتب اسمانی از جمله قرآن است. این دستورها کمک می کند که انسان به شکل بهتر و ساده تری این راه کمالی را بپیماید.
در آیات قرآنی چگونگی تسلط انسان بر جهان تکوین آموزش داده شده است و انسان ها می بایست یاد بگیرند که چگونه خدایی شده و کاری خدایی بکنند. همان گونه که خداوند باران درست می کند انسان نیز باران مصنوعی بسازد و یا گیاهان را پرورش دهد که متفاوت هستند و یا در غیر فصل خود بار و میوه دهند و یا حیواناتی که می تواند کارهایی دیگری را برای انسان انجام دهد و یا تغذیه او را بهبود بخشد؛ چرا که نظام هستی و تکوین دارای یک نظمی است که می توان از آن به نظم علی و معلولی یاد کرد و انسان از این نظم می تواند استفاده کند. در این نظم عالم بیان شده كه سبب پيدايش باران چيست؟ خداوند به ما هم ياد ميدهد كه ما چگونه باران ايجاد بكنيم؟ یا می گوید که سبب پيدايش و پرورش گياه چيست؟ خداوند به ما هم ياد ميدهد كه ما چگونه می توانیم ميوههاي گلخانهاي داشته باشيم؟
به ما یاد می دهد که سبب پيدايش و پرورش انسان چيست؟ یا به ما هم جريان سلولهاي بنيادي را ياد ميدهد. اينها همه تعليم الهی است. پس اگر سلولهاي بنيادي یا ميوههاي گلخانهاي و بارانهاي مصنوعي مطرح شده است در راستای همان خلافت الهی انسان بر جهان و ما سوی الله است.
خداوند در آیات قرآنی ميفرمايد من از اين ابزار فلان چيز را ايجاد ميكنم و شما رابطه اين ابزار با فلان چيز را بفهميد و خودتان نیز دست به كار بشويد و آن را ايجاد بكنيد تا این گونه مثلا مشکل تغذیه یا بیماری یا کمبود غذایی و دیگر مشكلتان را حل کنید.
پس در حقیقت خود قرآن به انسان ها می آموزد که چگونه در جهان تکوین تصرفاتی داشته باشند که وضعیت خودشان و آن موجودات از گیاه و سنگ و حیوان را تغییر دهد که به نفع انسان و موجودات دیگر باشد. به ما می آموزد که با درک رابطه علی و معلولی می توانیم بارانهاي مصنوعي ایجاد کنیم و مشكلي را حل کنیم. اصلاً آيات قرآنی این امور را به ما تعليم می دهد. این که ميوههاي غير فصل را با ايجاد شرايط مناسب در زمستان ايجاد کنیم. خداوند هم از طریق فطرت و الهامات و هم طریق قران بر آن است تا به انسان چیزهایی که نمی داند بیاموزد تا خدایی شود و تصرفاتی عالمانه داشته باشد:عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ و این دانش نیز علم الهی است نه این که انسان خودش مبدع آن باشد؛ بلکه بر خلاف تفکر قارونی که می گوید :إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِندِي؛ این گنج و ثروت اقتصادی به سبب دانش ذاتی من است، باید گفت که به دانش الهی در ذات و فطرت یا الهام یا وحی است.
پس انسان ها از سوی خداوند در حال آموزش خدایی شدن و پرورش یافتن هستند تا خدایی و ربانی شوند و در جان و جهان تکوین تصرف کنند، چنان که خداوند می کند با این تفاوت که انسان مظهری از مظاهر الهی است و همه چیز او عرضی و در طول خداوند است نه در عرض خداوند؛ چرا که ذات انسان مانند هر ممکن الوجود دیگری فقر است: انتم الفقراء الی الله و الله الغنی الحمید.