اجتماعیاعتقادی - کلامیاقتصادیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آفات عمران و سازندگي از منظر قرآن

آفات عمران و سازندگي از منظر قرآناز نظر آموزه هاي قرآني خلافت انسان ارتباط تنگاتنگي با مساله اقتصاد و حوزه هاي عمل اقتصادي دارد . بر اين اساس در آيات قرآني در كنار نماز بر انفاق تاكيد شده است كه يك عمل اقتصادي است ؛ زيرا زماني انسان مي تواند انفاق كند كه توليد و افزوده اقتصادي داشته باشد . پس كار و توليد در كنار عبادت هاي محضي چون نماز قرار مي گيرد كه پرستش و عبوديت الهي را بيان مي كند.

يكي از مهمترين اهداف و فلسفه هاي آفرينش انسان ، ماموريت آباد سازي و سازندگي زمين است كه در آيه 61 سوره هود به صراحت به آن اشاره شده است . اين بدان معناست كه از نظر آموزه هاي قرآني خلافت انسان ارتباط تنگاتنگي با مساله اقتصاد و حوزه هاي عمل اقتصادي دارد. بر اين اساس در آيات قرآني در كنار نماز بر انفاق كه يك عمل اقتصادي است تاكيد شده است؛ زيرا زماني انسان مي تواند انفاق كند كه توليد و افزوده اقتصادي داشته باشد . پس كار و توليد در كنار عبادت هاي محضي چون نماز قرار مي گيرد كه پرستش و عبوديت الهي را بيان مي كند.

نويسنده در مطلب پيش رو با نگاهي به مسئوليت انسان در زمين به عنوان خليفه الهي ، بر آن است تا نگاهي به مهمترين آفات در حوزه عمل اقتصادي بويژه عمران و سازندگي كه ارتباط تنگاتنگي با كارو توليد دارد داشته باشد . با برسي اين حوزه مي توان درباره عوامل رسيدن به اقتصاد مقاومتي نيز سخن به ميان آورد ؛زيرا اين بررسي نشان خواهد داد كه چه عواملي مي تواند اقتصاد را از مسير اصلي كه قوام بخشي و مقاومت در برابر فشارهاي دروني و بيروني است بيرون آورد و در مسير بحران و فروپاشي قرار دهد.

كار اقتصادي، فلسفه خلافت انسان

خداوند در آيات وحياني قرآن بر آن است تا فلسفه آفرينش انسان را تبيين كرده و انسان را در مسيري قرار دهد كه هدف آفرينش است تا اين گونه از بيهودگي و بي معنايي فلسفي بيرون آيد و زندگي اش داراي معنا و مفهوم و هدفي شود. وقتي انسان از هدف آفرينش خويش آگاه شود مي تواند برنامه ريزي دقيقي در چارچوب آن داشته باشد و در يك مسير مستقيم حركت كند كه در قرآن از آن به صراط مستقيم ياد شده است .

اين هدف غايي بطور طبيعي داراي اهداف مقدمي و متوسطي است كه هر يك به معناي زير بناي اقدام بعدي قرار مي گيرد . در آيات قرآني براي رسيدن به اين هدف غايي كه از آن به متاله شدن (بقره ، آيه 138) و رباني شدن (آل عمران ، آيه 79 ) و خلافت الهي (بقره ،آيه 30 )انسان ياد شده ، اهداف ديگري به عنوان اهداف مقدمي و متوسط بيان شده است . از جمله اين اهداف مقدمي  مي توان به تعلم اسمايي (بقره ، آيه 31) از طريق تعليم الهي به شكل مستقيم و يا با تعليمات پيامبران (همان ؛بقره ،آيات 151و 282 ؛ جمعه ايه 2 ) و همچنين تزكيه از طريق مستقيم يا با واسطه (بقره ،آيات 129 و 151 ؛آل عمران ، ايه 164 ؛ جمعه ، ايه 2 ؛ نساء ، ايه 49) اشاره كرد .

انسان با عبوديت و حركت در مسير صراط مستقيم ، خدايي مي شود و به عنوان خليفه در مقام مظهريت ربوبيت قرار مي گيرد .

يكي از شاخه هاي مظهريت در بوبيت در زمين اين است كه انسان به عمران در زمين بپردازد.اين هدف اصلي استقرار انسان در زمين است تا خود و ديگر موجودات هستي را به كمال برساند . عمران زمين آغاز كاري بزرگ در عرصه تصرف در تكوين و ما سوي الله در قالب خلافت الهي است . از اين رو خداوند در بيان فلسفه آفرينش و ايجاد او در زمين ، بر نقش عمران انسان اشاره مي كند و مي فرمايد : هو انشاكم من الارض و اسعمركم فيها ؛او شما را از زمين آفريد و ايجاد كرد و به آباداني در آن واداشت . (هود ، آيه 61 )

واژه انشاء به معناي پديد آوردن پديده اي نو ظهور بدون سابقه و اسباب و وسيله است . استعمار نيز به معناي به كار گرفتن ديگري براي آباداني و عمران است . پس هدف آفرينش انسان از زمين و استقرار وي در آن اين است كه انسان به عمران و آباداني زمين بپردازد كه از سوي خداوند به انسان وانهاده شده است . خداوند انسان را بگونه اي آفريد كه نياز مند زمين و ساخت و آباد كردن آن باشد . خداوند در حقيقت در فطرت آدمي به عنوان خليفه اين علم و قدرت را نهاده كه در زمين تصرف كرده و آن را بسازد و در آن بساط زندگي بگستراند و از نعمت هاي آن بهره ور گردد. انسان نيز با ساختن خانه ها و شهرها ، آباد كردن مزارع و دشتها ، سر سبز و پر طراوت ساختن بوستان ها و كاشتن درختان و تغيير و تبديل در مواد ، عناصر ، ذرات بنيادين و غير بنيادين و ملكول ها و سلول ها  بر اساس دانش فيزيك و شيمي و مهندسي ژنتيك و مانند آن به آباداني زمين و بهره گيري از عناصر آن مي پردازد و نه تنها آنها  را به كملاتي مي رساند بلكه زمينه بهره گيري بهتر از آن را براي خود فراهم مي آورد . (نگاه كنيد : مجمع البيان ، ذيل آيه )

علامه طباطبايي درباره اين ماموريت انسان در زمين مي نويسد : كلمه «عمارت » به معناي ابادكردن چيزي است تا اثر مطلوب را دارا شود ، مثلا مي گويند:«عمر ارضه » يعني فلاني زمين خود را آباد كرد، و مضارع آن « يعمر » و مصدرش  «عماره » است . قرآن كريم مي فرمايد : «و عماره المسجد الحرام » و گفته مي شود : « عمرته فهو معمور – من آن را آباد كردم پس معمور شد » ، باز در قرآن كريم مي خوانيم : «و عمروها اكثر مما عمروها – آنچه اينان زمين را آباد كردند پيشينيان بيش از اينها آباد كردند » و نيز در قرآن كريم از مشتقات اين ماده نام بيت المعمور را مي خوانيم و وقتي گفته مي شود : «اعمرته الارض » و همچنين اگر گفته شود : « استعمرته الارض » معنايش اين است كه من زمين را به دست فلاني سپردم تا آبادش كند،در اين معنا نيز در قرآن كريم مي خوانيم :«و استعمر كم فيها » (مفردات الفاظ قرآن كريم ،راغب اصفهاني ، ماده عمر) پس كلمه «عمارت » به معناي آن است كه زمين را از حال طبيعي اش برگرداني و وضعي به آن بدهي كه بتواند از آن فوايد مورد انتظار از زمين استفاده كرد ، مثلا خانه خراب و غير قابل سكونت را طوري بسازي كه قابل سكونت شود و در مسجد طوري تحول ايجاد كني كه شايسته براي عبادت شود و زراعت را به نحوي متحول سازي كه آماده كشت و زرع گردد و باغ را به صورتي در آوري كه ميوه بدهد و يا قابل تنزه و سير و گشت گردد.

و بنا بر آنچه گذشت معنای جمله«هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها»(با در نظر داشتن اینکه کلام افاده حصر می کند) این است که خدای خدای تعالی آن کسی است که شما را از مواد زمینی این زمین ایجاد کرد، و یا به عبارتی دیگر بر روی مواد ارضی، این حقیقتی که نامش انسان است  را ایجاد کرد و سپس به تکمیلش پرداخته،  اندک اندک تربیتش کرد و در فطرتش انداخت تا در زمین تصرفاتی بکند و آن را به حالی درآورد که بتواند در زنده ماندن خود از آن سود ببرد و احتیاجات و نواقصی را که در زندگی خود به آن برمی خورد برطرف سازد.

از آنجایی که به این گونه کارها در علم اقتصاد،کار اقتصادی گفته می شود می توان گفت که مسئولیت انسان در زمین وماموریت او به عنوان خلیفه الهی در زمین آن است که به کار اقتصادی بپردازد که موجب عمران و آبادانی زمین و  تغییر در مواد و عناصر آن در راستای کمال و بهره وری بیشتر و بهتر از آن است. پس می توان گفت که کار اقتصادی یکی از اهداف و فلسفه های آفرینش انسان در زمین است.

آفات کار اقتصادی در حوزه عمران و آبادسازی

خداوند در این آیه وقتی از ماموریت انسان به عنوان کار اقتصادی و عمران و آبادانی در زمین سخن می گوید به این معناست که علم و قدرت و اسباب آن کار را در اختیار انسان قرار داده و او بطور طبیعی و فطری از این دانایی و توانایی برخوردار است که با اسباب موجود در زمین هر گونه تغییرات را ایجاد کند که میتواند مثبت باشد یا منفی باشد: به این معنا که میتواند موجب کمال و اصلاح چیزی شود یا آن که موجبات تباهی و نقص چیزی را فراهم آورد: زیرا معنا و مفهوم قدرت این است که بر انجام و ترک مختار است و انجام آن نیز میتواند به دو شکل خوب و بد صورت گیرد: چنان که خداوند در آیاتی از جمله 41 سوره روم از فسادی در خشکی و دریا یاد می کند که به سبب اعمال و کارهای انسانی پدید آمده است.

خداوند در بیان اینکه چه عواملی موجب می شود تا انسان به جای حرکت در صراط مستقیم کمالی و ایجاد تغییرات مثبت و کمالی در تکوین و زمین و موجودات، به خرابی و فساد گرایش می یابد و از حرکت ها و تغییرات اصلاحی دور می شود، به دو عامل درونی و بیرونی اشاره می کند. نخستین عامل در این گرایش هواهای نفسانی انسان است که اعدی عدو(دشمن ترین دشمنان) انسان است. این هواهای نفسانی آدمی را به افراط و دوری از مسیر اعتدال سوق می دهد و دو قوه غضبی و شهوانی به جای آن که تحت مدیریت عقل عمل کنند خود مدیریت انسان را در دست می گیرند و او را به سوی اعمالی می کشانند که آن کار به جای آن که اقتصادی و عمرانی باشد، تباهی و فساد را موجب می شود.

دیگر عاملی که موجب انحراف از فطرت و طبیعت و ماموریت اصلی بشر می شود، دشمنی به نام ابلیس و شیاطین همراه او هستند که اجازه نمی دهند تا این دانایی و توانایی در مسیر درست مورد استفاده قرار گیرد. ابلیس سوگند یاد کرده تا اجازه ندهد تصرفات و تغییرات بشر در مسیر کمالی باشد بلکه موجب تباهی و فساد شود.(نساء. آیه 119 )

در این جا به برخی از مهمترین آفات و آسیب های اقتصادی در حوزه عمران و سازندگی اشاره می‌شود

1.رهبران فاسد: از نظر قرآن مدیریت جامعه نقش بسیارمهمی در هدایت و انحراف افکار و اندیشه ها و کار و قدرت افراد جامعه دارد. این رهبران جامعه هستند که با سوء نیت و مدیریت موجب انحراف در افکار دانشمندان و قدرت انسان ها و کارگران می شوند و به جای آبادانی و عمران زمین و جهان، تباهی و فساد را به ارمغان می آورند.خداوند در آیه 34 سوره نمل به صراحت به این مساله توجه می دهد که چگونه رهبران می توانند فعالیت های اقتصادی و عمرانی را در مسیر غلط و نادرست هدایت و برنامه ریزی کنند.

2.مصرف بیجا: از دیگر عواملی که نقش فزاینده ای در بهبود و یا انحراف فعالیت های اقتصادی و عمرانی دارد، مصرف کنندگان هستند. از نظر قرآن چگونگی مصرف نقش مهم واساسی در تولید و کار اقتصادی و رشد و شکوفاییو یا بحران و رکود اقتصادی دارد.خداوند در آیاتی از جمله 58 سوره قصص بیان می کند که چگونه استفاده نادرست از ثروت و منابع اقتصادی می تواند فرد و جامعه را با مشکل مواجه سازد و عذاب و رنج و مشقت را برای ایشان به دنبال آورد. خداوند بارها از هرگونه اسراف، تبذیر و خروج از اعتدال در مصرف پرهیز داده و آن را مهمترین عامل بحران اقتصادی دانسته است.(انعام، آیه 141:اعراف، آیه 31:یونس، آیه 83:غافر،آیه43: اسراء،آیه 27 )

3.ترک اصلاح: از دیگر عوامل مهم در ایجاد رکود اقتصادی و بحران در عمران و آبادانی می توان به ترک اصلاحات اشاره کرد. از آنجایی که اصلاحات نیاز دایمی و همیشگی در چارچوب اصول بنیادین است، هرگونه ترک آن موجب می‌شود تا فساد، ریشه بدواند و مسیر آبادانی و رشد، تغییر جهت دهد. خداوند در آیات 116و117 سوره هود ترک اصلاح و جلوگیری نکردن از فساد در جامعه آباد را موجب خروج از مسیر درست معرفی می کند و در آیات 48 تا 52 سوره نمل فسادگری و ترک اصلاح را عامل  از بین رفتن عمران و خرابی خانه ها می داند.

4.ترک جهاد: از آنجایی که دشمن همواره در کمین جامعه صالح و سالم است، می بایست در برابر دشمن همواره آماده بود و تحرکات آنان را شناسایی و دفع کرد. هرگونه ترک جهاد و مبارزه علیه فساد خارجی و دشمن بیرونی همانند ترک مبارزه علیه دشمن داخلی می تواند سبب رکود اقتصادی و تباهی اقتصاد و رشد آن شود.(بقره، آیه 251:حج،آیه 40)

5.ترک انفاق و کمک مالی به نیازمندان: از دیگر عواملی که آفت عمران و اقتصاد شمرده شده است، ترک انفاق و کمک های مالی به نیازمندان از سوی دولت و افراد مرفه و برخوردار جامعه است. از نظر قرآن، چنین رفتاری نوعی بی تقوایی و زمینه ساز خشم و غضب الهی است. اگر جامعه نسبت به نیازمندان و محرومان بی توجه باشد، نه تنها زمینه خشم الهی را فراهم می کند بلکه موجب می شود که بخشی از توان جامعه، همچنان از حوزه عمل اقتصادی بیرون بماند و ثروت و سرمایه در جریان و گردش قرار نگیرد و تولید ثروت کاهش یابد و با کنز و سرمایه اندونزی در بانک و دیگر مراکز، اقتصاد از رشد و شکوفایی باز بماند.(قلم،آیات17تا24:حشر،آیه7:انفال،آیه1 و آیات دیگر)

6.حاکمیت منافقان: از دیگر آفات اقتصاد و کارآفرینی و عمران و آبادانی می بایست به مساله حاکمیت منافقان اشاره کرد. از نظر قرآن این گروه که از کافران نیز بدتر هستند با نفوذ در جامعه ایمانی اجازه نمی دهند تا منابع و ثروت در مسیر شکوفایی اقتصادی جامعه به کار گرفته شود.از همین رو خداوند آنان را یکی از مهمترین عوامل تخریب آبادانی ها و مانع رشد و شکوفایی اقتصادی مطرح می کند.(بقره،آیات204و205) زمخشری در کشاف و نیز طبرسی می نویسد که حاکمیت منافقان بر جامعه ایمانی یکی از مهمترین عوامل در تخريب اقتصاد و آباداني زمين ها ست .(الكشاف ،ج 1 ، ص 251 ؛مجمع البيان ، ج 1-2، ص 534 )

7. بلاياي آسماني: از ديكر آفات اقتصاد ،بلاياي طبيعي است كه از نظر قرآن بايد آنها را جزو بلايايي آسماني دانست كه به سبب گناه و بي تقوايي جامعه ، خداوند مردم را دچار آنها مي سازد .از نظر قرآن باد (آل عمران ، ايه 117 ؛ ذاريات ، ايات 41 و 42 ؛ روم ، آيات 50 و 51 ) ، آتش ( بقره، ايات 204 و205 ) ، سيل (سبا ، آيات 15 و16 ) ، گرد باد ( بقره ، ايه 266) ، صاعقه (كهف ، آيه 40 ) و مانند آن از جمله آفات اقتصاد است كه به سبب گناه بشر پديدار مي شود .

8 . خوشگذراني: از ديگر آفات اقتصاد هر جامعه خوشگذراني است كه نيروي كار انساني و منابع ثروت جامعه را تباه مي كند . جامعه اي كه افراد آن به  خوشگذراني مشغول مي شوند ثروت و منابع انساني و مادي خود را تباه كرده و همانند كساني هستند كه با مصرف بيجا و بي رويه ، اقتصاد را تباه مي كنند . در مصرف بيجا تنها ثروت است كه تباه مي شود ولي در خوشگذراني هم منابع مادي و ثروت تباه مي شود و هم اينكه منابع انساني از مسير كار و توليد باز مي ماند و مشغول به اموري باطل و بيهوده مي شود .(هود ،آيات 116 و 117 ؛اسراء ، ايات 16 و17 ؛ انبياء ، ايات 11تا 15 ؛ قصص ، ايه 58 )

9 . ظلم و طغيان و شرك: از ديگر آفات اقتصاد ظلم و بي عدالتي (انعام ، ايه 113؛هود ، ايه 117) طغيان انسان در برابر خدا (قلم ،آيات 17 تا 31 ) و شرك و كفر (كهف ، ايات 32 تا 42 )  است .

10 .گناه اموري چون فسق و فجور (اعراف ، ايات 101 و 103 ؛ اسراء ، ايات 16 و 17 ) ، فساد و تباهي اخلاقي و رفتاري (اعراف ، ايه 74 ؛ هود آيات 116 و 117 ) از ديگر آفات عمران و آباداني زمين است كه در آيات قرآني به آنها اشاره شده است . همچنين در قرآن اموري چون ربا ، كم فروشي ، گران فروشي ،احتكار ، رشوه ، اختلاس و مانند آن به عنوان ديگر آفات اقتصادي ياد شده است . پس مي توان نمو نه ها و مصاديق ريز بسيار ديگري را اين امور شناسايي كرد . كه آفات اقتصاد و عمران و آباداني جامعه هستند ولي در اينجا به همين كليات بسنده مي شود .

اگر جامعه بخواهد مسير آباداني و رشد و توليد و شكوفايي اقتصاد را بپيماييد وداراي اقتصاد ي قوام بخش و مقاوم در برابر هر گونه فشار ي باشد مي بايست به اين آفات اقتصادي توجه كند كه اجازه نمي دهد جامعه در مسير كمالي گام بردارد.

منبع : اقتصاد پرس : http://eghtesadpress.ir/

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا