اجتماعیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

آزادگی، خیر دنیا و آخرت

samamosآزادی به معنای قدرت عمل و ترك عمل و قدرت انتخاب، از صفات انسانی است. در آیات قرآنی به اشکال گوناگون از آزادی انسان سخن به میان آمده است. خاستگاه آزادی انسان را می بایست در صفت اراده دانست که از سوی خداوند به انسان بخشیده شده است. در میان موجودات هستی دو موجود یعنی انسان و جن دارای اراده هستند. انسان ها به سبب وجود اراده دارای اختیار و حق انتخاب هستند. از این رو، تلاش برای حذف این صفت در حقیقت تلاش برای حذف یکی از اصول ماهیت انسانی است؛ به این معنا که اگر اراده شخص در انجام و یا ترک عملی از او سلب شود، آن شخص از دایره انسانیت و مفهوم و ماهیت انسانی بیرون خواهد بود و نمی توان او را انسان نماید.

البته نمی توان صفاتی که ماهیت انسان را تشکیل می دهد از او سلب کرد، ولی می توان فضا و بستری را فراهم آورد که امکان فعلیت خارجی نیابد. محدودیت هایی که به سبب اجبار، اکراه و یا اضطرار پدید می آید، مانع اصلی در این راه است.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آیات و روایات بر آن است تا نگاه اسلام را به مقوله آزادی و آزادگی به معنای قدرت انتخاب عمل و ترک عمل بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معنا و مفهوم شناسی آزادی

واژه فارسی آزادی در برابر واژه حر و حریت به کار می رود. در ادبیات عربی،‌ حر در برابر عبد به معنای برده به کار می رفته است. در آیات قرآنی بارها حر و عبد در برابر هم به کار رفته است. این واژه در این آیات در معنای حقوقی به کار رفته و به معنای اجتماعی که اخیر متداول شده به کار نرفته است؛‌ چرا که عبد، مملوکی است که هیچ اختیاری ندارد و خود و اعمالش تابع اراده مالک آن است. جان و مال و عرض عبد در اختیار مالک است؛ البته مالک نمی تواند بی دلیل عقلانی و عقلایی جان عبد را بگیرد ولی در این که مالک برده خود است شکی نیست.

اما باید توجه داشت که آزادی و حریت معنای دیگری نیز دارد که ارتباط به عمل انسانی پیدا می کند. در هر انسانی، یک قوه و توان وجود دارد که از آن به اراده تعبیر می شود. اراده صفت انسانی است که در ذات و ماهیت انسانی وجود دارد. این صفت هر چند که با عقل ارتباط دارد ولی نسبت آن عموم و خصوص مطلق است؛ چرا که هر دارای اراده ای صاحب عقل است؛ ولی هر صاحب عقلی دارای اراده نیست؛ از این روست که فرشتگان که از عقول محض هستند، دارای اراده نیستند؛ اما انسان و جن که دارای اراده هستند، دارای عقل هستند.

صاحب اراده هر چه را می خواهد می تواند انجام دهد. این توان و قدرت به این امکان را می دهد که اختیار عمل و ترک عمل را خود داشته باشد. پس می تواند میان متناقضین یکی را انتخاب کند. البته بر اساس آموزه های قرآنی دایره خواستن انسان دارای محدودیت هایی است. به این معنا که او می تواند تنها در یک دایره ای که مشیت بر آن حاکم است اراده و انتخاب داشته باشد؛ از این روست که در حوزه بالاتر از اراده یعنی مشیت انسانی نمی تواند وارد شود. بر همین اساس است که خداوند هنگامی که به مساله مشیت می پردازد، مشیت انسانی را تحت دایره مشیت خود قرار می دهد.(انسان، آیه 30؛ تکویر، آیه 29) به این معنا که در حوزه مشیت که بالاتر و برتر از اراده است، خداوند مشیت می کند و انسان در همان چارچوب مشیت دارد. این بدان معنا خواهد بود که اراده انسانی محدودیت های تکوینی دارد و انسان نمی تواند بیرون از سنت ها و قوانین حاکم بر طبیعت اراده ای داشته باشد. در حقیقت این ایات می خواهد این معنا را گوشزد کند که انسان در دایره جبر و تفویض حرکت می کند و این گونه نیست که مجبور محض یا مختار محض باشد.

به عنوان نمونه انسان می تواند بر روی دو پا بیایستد و قوانین و سنت های حاکم بر طبیعت نمی تواند او را بر زمین اندازد، هم چنین می تواند که اراده کند تا بر یک پا بیایستد و تعادل خویش را با همه فشار قوانین و سنت های الهی و تکوینی حفظ کند؛ اما نمی تواند به گونه ای ایستاده در هوا قرار گیرد که پاهایش در هوا باشد و بدون بسته شدن به چیزی سقوط نکند. یعنی همزمان نمی تواند هردو پای خودش را از زمین بردارد و سقوط نکند. در حقیقت قانون جاذبه و سنت الهی در امور تکوینی و طبیعت او را ساقط می کند. این جاست که مشیت الهی فراتر از مشیت انسانی و حاکم بر اوست و انسان دارای محدودیت هایی در اجرای خواسته های ارادی خویش است و نمی تواند هر چیزی را اراده کند و بخواهد. پس خواسته ها و اراده انسانی محدود به مشیت الهی است.

نکته ای که باید بدان توجه داشت این که اراده صفت ذاتی انسان است و هر انسانی به طور طبیعی دارای اراده است و نمی توان آن را از انسان سلب کرد؛‌ بلکه آن چیزی که از انسان سلب می شود بستر تحقق و اجرای اراده انسانی است. بر این اساس است که نمی توان از حذف آزادی به طور مطلق گفت؛‌ چرا که انسان دارای انواع و اقسام آزادی های از جمله آزادی اندیشیدن، تفکر و خیال است. هیچ کس نمی تواند کاری کند که انسان تفکر و اندیشه و پندار نداشته باشد؛ هر چند که می تواند کاری کند که فضا برای اندیشیدن و تفکر و پندار و خیال از میان برود. مثلا آن قدر شخص را در تحت فشار روحی و روانی قرار دهد و اجازه خواب ندهد که دیگر توانایی اندیشیدن و تفکر نداشته باشد.

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، هر انسانی دارای اراده و آزادی به این معنای اخیر است؛ چرا که یک صفت انسانی و طبیعی است. اما شرایط گاه به گونه ای است که فضا برای تحقق خارجی آن فراهم نیست و انسان ها به اجبار و اکراه و گاه اضطرار، ناتوان از فعلیت بخشی به اراده و آزادی خود هستند. از این روست آزادی خواهی به عنوان یک آرمان در می آید.

البته باید توجه داشت که بردگی یعنی همان فقدان آزادی حقوقی می تواند شرایط را برای انسان سخت تر کند و بستر آزادی غیر حقوقی یعنی آزادی اندیشیدن و تفکر را نیز از او سلب کند؛ چرا که فشارکاری و خستگی مفرط در کارهای بدنی یا هدایتگری مالک در حوزه اندیشیدن می تواند فضا و بستر مناسب را برای تحقق آزادی در این حوزه را محدود کند و از حالت طبیعی بیرون برد.

در عصر کنونی که بردگی به یک معنا منسوخ شده است ولی شرایط چنان بهبود نیافته است که همگی بتوانند اراده خود را به فعلیت برسانند و در همه عرصه ها و حوزه ها از آزادی و حق انتخاب میان فعل و ترک بهره مند شوند. این جاست که آزادی های غیر حقوقی به شدت مورد توجه قرار گرفته است و عدالت خواهان،‌ در اندیشه و تحقق آزادی های همه جانبه هستند.

آزادی به معنای مصون ماندن از اراده مستبدانه دیگری (فرهنگ علوم سياسى) و امکان انتخاب عقيده، دین، اظهار نظر ، حقّ انتخاب نظام اجتماعىِ دل‌خواه، آزادی انتخاب ملیت و مسکن(عنکبوت، ایه 56؛ بقره، آیات 84 و 85) و مانند آن، مهم ترین خواسته بشر است؛ چرا که انسان می خواهد در یک فضای مناسب و بستر طبیعی خود واقعی خویش را فعلیت بخشد و بدون هیچ گونه اجبار واکراهی میان بد و خوب و حق و باطل یکی را برگزیند یا دست کم اختیار عمل یا ترک عملی را داشته باشد.

به هر حال، بر اساس آموزه های وحیانی اسلام، هر انسانی دارای اراده، حق انتخاب و آزاد در انتخاب خوب و بد و زشت و زیبا و حق و باطل و کفر و ایمان است. انسان می بایست به آزادی به عنوان یک صفت انسانی توجه داشته باشد که ماهیت انسانی را معنا می بخشد به گونه ای که اگر امکان آزاد تحقق اراده و حق انتخاب و اختیار را نداشته باشد می بایست او را از دایره انسانیت بیرون راند. از این روست که امیرمومنان امام على عليه السلام به انسان ها نهیب می زند و می فرماید :لاتَكُن عَبدَ غَيرِكَ وَقَد جَعَلَكَ اللّه‏ُ حُرّا؛بنده ديگرى مباش كه خدا تو را آزاد آفريد.(نهج البلاغه، نامه‏31) این حریت و آزادی در همه جنبه هاست و اختصاص به حوزه حریت حقوقی یا سیاسی یا اندیشه و مانند آن ندارد؛ بلکه انسان به سبب عقل و اراده دارای خصوصیاتی است که یکی از تجلیات آن آزادی است.

مولفه و شاخص های آزادگی

آزادگی به معنای فعلیت بخشی اراده زمانی معنای واقعی می یابد که انسان در مسیر واقعی آفرینش حرکت ارادی خود را سامان بخشد؛ چرا که انسان میان حق و باطل و شکر و کفر می تواند یکی را انتخاب کند.(انسان، آیه 31) انتخاب یکی از دو راه (بلد، ایه 10) زمانی در مسیر حق خواهد بود که انسان کمالات واقعی را بجوید و با بهره گیری از صراط مستقیم فطرت درونی و وحی بیرونی، در چارچوب عبودیت خداوندگاری خود را به کمال برساند و خدایی و ربانی شود.(ذاریات، آیه 56؛ آل عمران، آیه 79 و آیات دیگر)

بر اساس آموزه های وحیانی اسلام ، بندگی اخلاق و خدا عین آزادی و آزادگی است؛ چرا که خدا در تکوین و تشریع بر آن است که انسان بتواند در بستری زندگی و رشد کند که همه صفات و فضایل اخلاقی را فعلیت بخشد؛ چرا که انسان خدایی شده، همان انسان اخلاقی است. پس اگر به عبودیت خدا دعوت می کند، در حقیقت به آزادی و حریت از غیر دعوت می کند. امیرمومنان امام على عليه السلام در بیان شرایط واقعی حریت می فرماید:مَن قامَ بِشَرائِطِ العُبوديَّةِ أَهلٌ لِلعِتقِ، مَن قَصَّرَ عَن أَحكامِ الحُرِّيَّةِ اُعيدَ اِلىَ الرِّقِّ؛هر كس شرايط بندگى خدا را به‏جا آورد سزاوار آزادى مى‏شود و هر كس در عمل به شرايط آزادگى كوتاهى كند، به بندگى (غير خدا) مبتلا مى‏شود.(غررالحكم، ج 1، ص 113، ح413)

در حقیقت آزادی حقیقی را می بایست در بندگی از خدا و اخلاق جست و جو کرد و بردگی و بندگی را در غیر خدا و ضد اخلاق یافت.

پس انسان آزاد کسی است که براساس اصول اخلاق عقلانی و عقلایی و شرعی رفتار نماید و معروف و پسندیده های سه گانه را بپذیرد و به اجرا در آورد و از منکر و ناپسندهای سه گانه پرهیز کند. چنین انسانی در دایره مشیت الهی قرار گرفته و در مسیر تکوین به درستی گام بر می دارد و خدایی شدن را تجربه می کند. از این روست که حقیقت آزادگی را در عبودیت الهی و جلوه های آن یعنی اتمام مکارم اخلاقی در انسان دانسته اند. انسان هایی که مکارم اخلاقی را به تمام در خود تحقق می بخشند، بندگان واقعی خداوند هستند که از صفت آزادگی واقعی نیز بهره مند هستند.

از این روست که در آیات و روایات آزادگی در تحقق صفات و خصلت های دانسته شده که از اصول برتر اخلاق انسانی است. به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام تحقق خصلت آزادی را در هر انسانی زمانی می داند که چهار خصلت برتر اخلاقی در او تحقق یافته باشد. آن حضرت(ع) می فرماید:خَمسُ خِصالٍ مَن لَم تَكُن فيهِ خَصلَةٌ مِنها فَلَيسَ فيهِ كَثيرُ مُستَمتَعٍ أَوَّلُهَا: اَلوَفاءُ وَالثّانيَةُ التَّدبيرُ وَالثّالِثَةُ الحَياءُ وَالرّابِعَةُ حُسنُ الخُلقِ وَالخامِسَةُ وَهِىَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ، الحُرِّيَّةُ؛ پنج خصلت است كه در هر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست: اول: وفادارى دوم: تدبير سوم: حيا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد ـ آزادگى.(خصال، ص284، ح33)

شکی نیست که چهار صفتی که در این روایت بیان شده است همه اصول عقلانی اخلاق و مهم ترین مکارم اخلاقی بشر است. اگر کسی بتواند این چهار خصلت را در خود تحقق بخشد،‌ حقیقت معنای آزادی و آزادگی را درک و تجربه کرده است. از این روست که امام(ع) کسی که این صفات را نداشته باشد کسی می داند که در او خیری نیست؛ چرا که تمام خیر انسان در همین اصول اصلی و اساسی است که انسانیت را به نمایش می گذارد.

انسان آزاده انسانی اخلاقی است و به تمام معنا می توان او را نماد اخلاق دانست. از این روست که از هر گونه امور ضد اخلاقی از پیمان شکنی ، بی حیایی ، بدرفتاری و تندخویی و مانند آن پاک و منزه است. از این روست که امیرمومنان امام على عليه السلام در بیان مولفه ها و شاخص های آزادگی به تناقض روشن میان رفتارهای زشت با آزادگی اشاره می کند و به عنوان نمونه مکر و فریب و کینه توزی از صفات انسانهای آزاده نمی داند؛ چرا که انسان آزاده انسانی اخلاقی است و این امور کاملا با اصولی اخلاقی در تضاد و تناقض است. از این روست که آن امام(ع) می فرماید :اَلحُرِّيَّةُ مُنَزَّهَةٌ مِنَ الغِلِّ وَالمَكرِ؛آزادگى از كينه‏توزى و مكر منزّه است.(غررالحكم، ج1، ص385، ح1485)

در همین چارچوب است که امیرمومنان امام على عليه السلام نسبت آزادی با تقوا را معلوم می دارد می فرماید که انسان آزاده کسی است که اهل تقواست و از نابهنجاری ها و زشتی ها و بدی ها پرهیز می کند و رفتارهای نابهنجار و ضد اخلاقی ندارد. آن حضرت (ع) می فرماید:إنّ تَقوَى اللّه مِفتاحُ سَدادٍ ، وذَخيرَةُ مَعادٍ ، وعِتقٌ مِن كُلِّ مَلَكَةٍ ، ونَجاةٌ مِن كُلِّ هَلَكَةٍ ، بِها يَنجَحُ الطّالِبُ ، ويَنجو الهارِبُ ، وتُنال الرَّغائبُ؛تقواى خدا، كليد پاكى و درستى و اندوخته‏اى براى معاد و باعث آزادى از هر بندگى و رهايى از هر نابودى است. به وسيله تقواست كه جوينده به مطلوبش مى‏رسد و گريزانِ (از عذاب و كيفر الهى) رهايى مى‏يابد و به خواست‏ها رسيده مى‏شود.(نهج البلاغة، خطبه 230)

آن حضرت هم چنین از ویژگی های آزادگی را رفتارهای سالم و صحیح اقتصادی می داند و آزاده را کسی می داند که توفیق یافته تا از راه حلال درآمد داشته و زندگی و اقتصاد خود را سر و سامان دهد. پس اگر کسی از راه های نادرست و خلاف اخلاق به کسب در آمد بپردازد و حرام خواری کند، نمی تواند مدعی آزادی و آزادگی باشد. امیرمومنان امام على عليه السلام در همین رابطه می فرماید:مِن تَوفيقِ الحُرِّ اكتِسابُهُ المالَ مِن حِلِّهِ؛از موفقيت آزاده اين است كه مال را از راه حلال به دست آورد.(غررالحكم، ج6، ص36، ح393)

در آیات قرآنی آزادی در حوزه عمل اقتصادی تا زمانی مجاز است که به اصول عقلایی و اخلاقی صدمه ای وارد نسازد. از این روست که اموری چون ربا(بقره، آیات 275 تا 279)، رشوه(بقره، آیه 188)، اسراف(اعراف، آیه 31)، تبذیر و ریخت و پاش(اسراء، آیات 26 و 27) و هر گونه کسب حرام و از راه های نامشروع(بقره، آیه 188 و نساء، ایات 2 و 29) ممنوع دانسته شده است؛ زیرا این گونه رفتارهای ضد اخلاقی موجب نابودی اقتصاد می شود که مایه قوام جامعه است .(نساء، آیه 5)

به هر حال،‌ دین بر آن است تا آزادی در چارچوب اصول عقلانی و عقلایی و اخلاقی شکل گیرد؛ چرا که دین داری و اخلاق عین آزادی و آزادگی است و عقل جز به آزادی و آزادگی دعوت نمی کند هم چنان که به اخلاق و دین داری دعوت می کند و از نظر آموزه های اسلامی هر عاقلی دین دار و اخلاقی است.(اصول کافی، کتاب عقل و جهل)

این که امام حسين عليه السلام در کربلا در نصحیت مشفقانه به دشمنان مدعی اسلام و آزادی و آزادگی می فرماید :إن لَم يَكُن لَكُم دينٌ وَكُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَكونوا أَحرارا فى دُنياكُم؛اگر دين نداريد و از قيامت نمى‏ترسيد، لااقل در دنياى خود آزاد مرد باشيد. (بحارالانوار) به این معناست که اصولا دینداری و عبودیت خداوند مقتضی حریت در عمل و رفتارهای اخلاقی است؛ اما حتی اگر به فطرت خود مراجعه شود باز انسان آزاده که گرفتار بردگی و بندگی غیر خدا نیست، انسانی اخلاقی است و رفتارهایی دور از شان انسانیت نخواهد داشت؛ در حالی که دشمنان آن حضرت(ع) در رفتارهای ضد اخلاقی وقیحانه گوی سبقت را از همگان ربوده بودند و حتی به اصول عقلانی و اخلاق عقلی و فطری نیز پای بند نبودند.

به سخن دیگر، انسان مدعی آزادگی انسانی اخلاقی است و همین اخلاق است که او را از رفتارهای نابهنجار و زشت و وقیحانه باز می دارد و اگر بخواهیم مدعیان آزادگی را از غیر ایشان باز شناسیم می بایست به حوزه عملکردهای اخلاقی و رفتاری آنان نگاه کنیم؛ هر چه انسان اخلاقی تر و در رفتارها هنجاری تر باشد، بیانگر اراده قوی انسانی در او و آزادگی است و هر چه که ضد اخلاقی تر باشد، ‌بیانگر آن است که از آزادگی هیچ بهره و نصیبی نبرده است.

انسان می بایست در همه حال آزاده باشد و هرگز ذلت بردگی و بندگی غیر خدا را نپذیرد و حق اختیار و انتخاب خود را به دیگری واگذار نکند و اجازه ندهد که کسی دیگر درباره او تصمیم بگیرد و او را به کاری یا ترک کاری مجبور کند. این آزادگی در حوزه اندیشه شاید در گذشته به سادگی فراهم بود؛ زیرا بستر تسلط نرم کم تر فراهم بوده است ولی اکنون این بستر با ابزارهای نوین و بهره گیری از دانش هایی چون روان شناسی و روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی فراهم تر است. از این روست که آزادی اندیشیدن از بسیاری از انسان ها سلب شده است و دولت ها با رسانه ها و دیگر ابزارها گفتمان سازی می کنند به گونه ای که انسان جز در مدار و محور آن چه آنان از طریق فیلم و رمان و کتاب و عکس و خبر منتشر می کنند نمی توانند بیاندیشیند و گرفتار نوعی تقلید می شوند و امکان آزاداندیشی از آنان سلب می شود. به سخن دیگر اگر دشمنان انسانیت و آزادی به طور مستقیم جلوی آزاد اندیشی را نمی گیرند و نمی توانند بگیرند چرا که امر ذاتی و ماهوی انسان است ولی می تواند شرایط و بستر را به گونه ای فراهم آوردند که انسان جز تقلید از آن چه القا می شود در اندیشه نیاورد و جز به آن نیاندیشد. از این روست که خداوند به انسان ها هشدار می دهد که شرایط را به گونه ای فراهم آورند که گرفتار تقلیدگری در اندیشه ورزی نشوند و به آزادی اندیشه دست یابند.(بقره، ایه 170؛ انبیاء، آیه 67؛ لقمان، آیه 21) چرا که آزاداندیشی امری ارزشمند است (همان) و اگر چنین فضایی برای آدمی فراهم اید انسان با اراده و اختیار و عقل و خردورزی دینداری و اصول اخلاقی را پذیرفته و بندگی خدا را عین آزادگی خواهد دانست.(زمر، آیات 17 و 18)

از نظر اسلام رهایی از مردم از خرافات و قيد و بندهاى اسارت‌آور از وظایف پیامبران و دین است؛ چرا که انسان های آزاده از این بندها انسان های با ایمان و اخلاقی خواهند بود که در کمال آزادی رفتاری هنجاری خواهند داشت.(اعراف، ایه 157) پس لازم است که جامعه اسلامی بکوشد تا چنین شرایطی فراهم آید و انسان ها از هر گونه قید و بندی ازاد شوند و بتوانند با مشورت عقول یک دیگر جامعه ای سالم ایجاد کنند(آل عمران، ایه 159) و نظام اجتماعی و سیاسی مردمی و به دور از استبدادگری در جهان برای خود بسازند.(همان و نیز شوری، ایه 38)

نکته دیگر این که انسان آزاد، نه تنها در برابر دیگران ضعف و سستی اراده نشان نمی دهد و حافظ آزادگی خود است، بلکه در برابر امور تکوینی و مصیبت ها نیز عنان اختیار و ازادی را از کف نمی دهد و همواره با عقل و اراده بر امور زندگی خویش تدبیر می کند و انتخابی درست و حق مدارانه ای را دارد. امام صادق عليه السلام در این باره نیز می فرماید:إنَّ الحُرَّ حُرٌّ على جميعِ أحوالِهِ : إن نابَتهُ نائِبَةٌ صَبَرَ لَها، وَإن تَداكَّت علَيهِ المَصائِبُ لَم تَكسِرهُ وَإن اُسِرَ وَقُهِرَ وَاستُبدِلَ بِاليُسرِ عُسرا، كَما كانَ يُوسُفُ الصِّدّيقُ الأمينُ صَلَواتُ اللّه‏ِ عَلَيهِ: لَم يَضرُر حُرِّيَّتَهُ أنِ استُعبِدَ وَقُهِرَ وَاُسِرَ؛آزاده در همه حال آزاده است: اگر بلا و سختى به او رسد شكيبايى ورزد و اگر مصيبت‏ها بر سرش فرو ريزند او را نشكنند هرچند به اسيرى افتد و مقهور شود و آسايش را از دست داده و به سختى و تنگدستى افتد. چنان كه يوسف صديق امين، صلوات اللّه‏ عليه، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسير گشت اما اين همه به آزادگى او آسيب نرساند.(كافى، ج2، ص89، ح6)

سخن از آزادی و آزادگی بر اساس آموزه های وحیانی اسلام گفتن بسیار است ولی به همین مقدار بسنده می شود و در پایان نیز دوباره تاکید می شود که از نظر اسلام آزادگی خیر دنیا و آخرت بشر را به همراه دارد و می بایست همواره به آن توجه داشت.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا