اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیحقوقیمعارف قرآنیمقالات

آثار افترا و نسبت های ناروا

بسم الله الرحمن الرحیم

نسبت های ناروا به دیگران موجب تنش و کاهش انسجام و اتحاد اجتماعی است. در آموزه های وحیانی حفظ آبرو و عرض مردم بسیار مورد اهتمام و توجه است و احکام سختی علیه کسانی که هتک حرمت می کنند بیان و وعید مجازات های در دنیا و آخرت به این دسته از هنجارشکنان داده شده است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا آثار هنجارشکنی افترا و نسبت های ناروا به دیگران را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اتهام های ناروا و نسبت های دروغین

افترا از واژه عربی «فرى» در لغت به معناى جعل و ساختن دروغ است كه با نسبت دادن سخن يا فعل ناحق يا صفت نادرست به ديگرى تحقّق مى‌يابد؛ هر چند اين نسبت دادن برخاسته از اعتقاد افترا زننده باشد. در آیات قرآنی برای بیان این مفهوم از واژه‌هایی چون«فرى» و «بهت» و مشتقات آن دو و نیز جملات مفيد معناى افترا استفاده شده است.

کسانی که نسبت های ناروا را به دیگری می دهند با انگیزه ها و اهداف گوناگونی اقدام به این هنجارشکنی می کنند. به عنوان نمونه برای تخریب شخصیت پیامبران و عدم تاثیرگذاری کلام ایشان بر دل مردم، مستکبران و اشراف قوم ایشان با نسبت های ناروا بر آن بودند تا مردم از دور و بر ایشان دور شده و به سبب متهم شدن به اموری گرایش مردم به ایشان و سخنانشان از میان برود.

یکی از مهم ترین تهمت ها و نسبت هایی ناروایی که به پیامبران می دادند بازیگری بود. به این معنا که این پیامبران همانند کودکان گرفتار لعب و بازی هستند و سخنان و رفتاری هدفمند و حکیمانه ای ندارند. آنان با جادو کلام بر آن هستند تا مردم را به بازی بگیرند و ایشان را دور و بر خویش هم چون بازیگرانی ماهر گرد آورند و از اهداف مهم دنیوی چون تکاثر ثروت وتفاخر اجتماعی دور سازند و از کسب قدرت و شهرت باز دارند.

خدا می فرماید: قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ؛ به ابراهیم گفتند : آيا حق را براى ما آورده‏ اى يا تو از بازیگرانی.(انبیاء، آیه ۵۵) در حقیقت آنان با اتهام ناروا بازیگری بر آن هستند تا سخنان حق ایشان را به بازیگردانی و بازیگری تعبیر کنند. این بدان معنا است که ایشان جزو شوخى‏ كنندگانى است که حرف محکم و استواری ندارد و برای سرگرم و شوخی مردم سخنانی درباره خدای یکتا و یگانه و بهشت و دوزخ بر زبان می راند.

اتهام به بازیگری و شوخی موجب می شود تا سخن آن حضرت(ع) شنیده و دیده نشود و فاقد ارزش و اهمیت شود. هدف از این نوع اتهام تخریب شخصیت آن حضرت(ع) و بی تاثیری کلام و رفتار ایشان بوده است.

از نظر قرآن کسانی که خود گرفتار افترا و دروغ هستند دیگران را متهم به آن می کنند و در حقیقت دست را پیش گرفته تا پس نیافتند؛ یعنی پیش از آن که حربه آنان آشکار و خودشان رسوا شوند، با اتهام و نسبت های ناروا به دیگران تلاش می کنند تا خود را پشت این افترا زدن نهان کنند و از آسیب در امان مانند. از همین روست که خدا دروغ‌پردازى و افتراهاى فريبنده را از شيوه‌هاى تبليغاتى دشمنان انبيا و پیامبران معرفی می کند.(انعام، آیه ۱۱۲) پس لازم است مراقب بود تا دشمنان از همین رویه و شیوه برای تخریب مومنان و جامعه ایمانی سود نبردند و با افترا زدن به مومنان شرایط تخریب و عدم تاثیرگذاری کلام و رفتار ایشان را فراهم نیاورند. بارها دیده شده که دشمنان با افتراها و نسبت های ناروا زمینه تاثیر کلام و رفتاری افراد صاحب نفوذ اجتماعی از مومنان را از میان برده یا کاهش داده اند. اصولا در جنگ نرم روانی استفاده از این حربه هماره در دستور کار بوده و هست.

نسبت های ناروا چون بی خردی و سفاهت، تاثیرپذیری از جنیان، داشتن موکلان جنی، تاثر از سحر ساحران و جادو و مانند آن ها یکی از روش هایی است که دشمنان و مخالفان به کار می گیرند تا از تاثیر نفوذ اجتماعی و کلامی افراد مومن و نیک بکاهند و ارزش سخنان ایشان را کاهش دهند و جامعه را از مسیر بهره مندی از آموزه های فرهیختگان واندیشمندان دور دارند.(ذاریات، آیه ۵۲ و آیات دیگر)

حرمت افترا در فقه اسلامی

از آن جایی که افترا و نسبت های ناروا به افراد بی گناه جامعه آثار زیانباری به دنبال دارد، فقه اسلامی آن را جزو رفتارهای زشت و حرام دانسته است. خدا به صراحت در آیه ۱۱۲ سوره نساء و آیه ۵۸ سوره احزاب بر حرام و گناه بودن افترا و تهمت زدن به انسان‌هاى بى‌گناه تاکید دارد.

از نظر قرآن انتساب گناهان خود به افراد بى‌گناه معصيتى آشكار و افترايى بهت‌آور است و باید از آن به عنوان یک نابهنجاری اجتماعی اجتناب کرد.(همان)

مصادیقی از افترا

نسبت های ناروا دارای مصادیق بسیاری است. اما برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

1.     افترا به همسر: از بدترین نوع افترا نسبت های نارواهایی است که همسران به یک دیگر می دهند. مثلا نسبت ناروای انتساب فرزندی به شوهر یا انتساب خیانت و زنا به زن که بسیار خطرناک و خانمان برانداز و خانمان سوز است. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن از چنین نسبت های به شدت نهی شده است و به مردان هشدار داده می شود که همسران خویش را متهم به زنا و خیانت نکنند.(نور، آیات ۱ تا ۵) هم چنین به زنان هشدار داده می شود که خدای نکرده با ارتکاب زنا کودکی را به شوهر نسبت ندهند. از همین روست که مهم ترین مفاد پیمان پیامبر(ص) با زنان، اجتناب از اعمال زنا و نسبت و افترای ناروا است. بر اساس اصول بیعت با زنان آنان موظف به پرهيز از افترا (نسبت فرزندان نامشروع يا مشكوك) به شوهران خود هستند. این امر از شرطهاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى قبول بيعت زنان با وى است.(ممتحنه، آیه ۱۲) در جاهلیت برای اهدافی چون تصاحب مهریه به همسران خویش تهمت بی عفتی می زدند(نساء، آیه ۲۰) این عملی بسیار زشت از نظر قرآن است و خداوند کسانی که به انگیزه های مادی و غیر مادی نسبت های ناروا می زنند تهدید به عذاب می کند و به آنان هشدار می دهد که این گناه آشکار را کنار بگذارند.(همان) خدا چنین افرادی را لعن و نفرین می کند.(نور، آیات ۶ و ۷)

2.     افترای سرمستی و طغیانگری: برخی از افراد برای این وجه دیگری را تخریب کنند، به این حربه متوسل می شوند.(قمر، آیه ۲۵)

3.     دروغ گویی: برخی از افراد برای این که تاثیر کلام دیگری را در جامعه از میان ببرند، او را متهم به دروغگویی می کنند تا این گونه سخن حق او شنیده نشود.(همان)

4.     بدعت گزاری: هم چنین یک شیوه در تخریب افراد شاخص جامعه متهم سازی آنان به بدعت گزاری در دین و افترا به خدا و اسلام است.(مومنون،‌ آیات ۳۱تا ۳۸) البته از نظر قرآن افترا به خدا با تحليل و تحريم‌هاى خودسرانه، امرى حرام و ممنوع است و باید از آن اجتناب کرد.(نحل، آیه ۱۱۶)

5.     سحر و افسون: از جمله حربه های دشمنان و مخالفان برای تضعیف افراد صاحب نفوذ در جامعه متهم سازی به سحر وافسون و طلسم و جادو و مانند آن ها است.(شعراء، آیات ۱۴۲ و ۱۵۳)

6.     خیانت در امانت: از دیگر مواردی که برای تخریب افراد استفاده می شود، نسبت ناروای خیانت در امانت است. شگفت این که حتی به پیامبر(ص) با آن که تجسم عدالت کامل است چنین نسبی داده شده است. خيانت در غنايم جنگى افتراى برخى مسلمانان صدر اسلام به پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) است.(آل عمران، آیه ۱۱۶) هم چنین به حضرت یوسف نسبت ناروای خیانت جنسی(یوسف، آیه ۲۵) و نیز دزدی و سرقت را می دهند که ایشان از آن مبرا و پاک بود.(یوسف، آیه ۷۷)

7.     انتساب گناه خود به دیگری: گاه اشخاص خود گناهی چون دزدی و بی عفتی را مرتکب می شوند و آن را به دیگری نسبت می دهند. این افترای بزرگ و حیرت انگیز است.(نساء ، آیه ۱۱۲)

8.     انتساب گناه ناکرده به مومنان: اذيّت و آزار افراد با ايمان با انتساب گناهان ناكرده به آنان، از افتراهاى حيرت‌انگيزی است که برخی مرتکب آن می شوند.(احزاب، آیه ۵۸)

9.     نسبت بدی: از جمله اتهامات و نسبت های ناروا همان نسبت بدی به جای خوبی به افراد است. این که شخص را متهم به بدی کند و کارهای خیر و نیک را از او سلب کند یکی از روش های زشتی است که برخی در جامعه برای رسیدن به اهداف خویش از آن بهره می گیرند. قرآن در آیه ۷۸ سوره نساء نسبت دادن بدى‌ها به پيامبر‌اسلام(صلى الله عليه وآله) را سخنى افتراآميز و جاهلانه منافقان دانسته است و آنان را برای این شیوه سرزنش می کند.

آن چه بیان شد برخی از مصادیق است. د‌ر آیات قرآنی مصادیق و نمونه های دیگر نیز بیان شده است. بیش تر این نسبت های ناروا نسبت به کسانی عملیاتی می شود که از نظر اجتماعی در جایگاهی مهم قرار دارند؛ زیرا نفوذ اجتماعی آنان موجب حسادت برخی و کینه و دشمنی برخی دیگر می شود. مخالفان و رقیبان برای کاهش یا از میان بردن نفوذ اجتماعی افراد و جلوگیری از تاثیرگذاری می کوشند تا با نسبت های ناروا از قدرت و دایره نفوذ بکاهند حتی اگر نتوانستند خود جایگزین شوند و جایگزینی بهتر معرفی کنند.

در حوزه عمل سیاسی بیش ترین نسبت های ناروا و افترا از سوی رقیبان جناحی و حزبی داده می شود. اصولا طالبان قدرت و هم چنین قدرت و ثروت بر آن هستند تا اگر نتوانستند نفوذی را برای خود رقم زنند با نسبت های ناروا بر آن هستند تا دست کم نفوذ رقیب و مخالف را بکاهند یا از میان برند.

قرآن گزارش می کند که برخی از افراد امت های پیامبران برای مقاصد دنیوی چون کنزگرایی و ثروت اندوزی و یا توجیه رفتارهای خلاف عقل و نقل ، نسبت های ناروایی را به پیامبران می دادند. در کتب تحریف شده تورات و انجیل موارد بسیاری را می توان یافت که به پیامبران نسبت های ناروا داده شده است. متر پیامبری را می توان در کتاب مقدس یافت که آماج تهمتها و نسبتهای ناروا نبوده باشد از ابراهیم، یعقوب و موسی گرفته تا حضرت مسیح. بدون شک هیچ منطقی نمی تواند بپذیرد که پیامبران بزرگ الهی که اسوه و سرمشق مردم و رابطه بین خدا و خلق هستند اینگونه غوطه ور در منجلاب گناه و فساد باشند. چگونه است که مسیحیان نمی توانند رهبری یک پاپ یا کاردینال بی دین و خدا نترس را بپذیرند اما به راحتی بدترین نسبتها را به بزرگترین پیامبران الهی پذیرا می شوند؟

نسبت هایی چون بی غیرتی به حضرت ابراهیم(سفر پیدایش از تورات، باب ۱۲، آیات ۱۰ تا ۱۹)، یعقوب مکار، دروغگو و حیله گر(همان، باب ۲۷، آیات ۱ تا ۲۴) لواط و نیز تجاوز به دختران خویش در مستی و شرابخواری(همان، باب ۱۹، آیات ۳۰ تا ۳۶) و مانند آنها نمونه هایی است که در این کتب تحریفی آمده است. خداوند به صراحت در آیه ۱۰۲ سوره بقره از نسبت ناروای یهودیان به حضرت سلیمان نبی(ع) چون کفر و بهره گیری از سحر شیطانی سخن می گوید و آن حضرت (ع) را ‍پاک و منزه از این امور می داند.

تهمت هایی که به پیامبر مکرم اسلام(ص) داده شده از همین قبیل نسبت های ناروا با اهداف نابودی نفوذ اجتماعی آن حضرت (ص) بوده است. نسبت هایی چون سحر، کهانت و جنون(انعام، آیه ۷)، جعل آیه (اعراف، آیه ۲۰۳)، نسخ برخی از آیات(نحل، آیه ۱۰۱)، شاگردی و درس آموزی(همان، آیه ۱۰۳)، شاعری(انبیاء، آیه ۵)، بهره گیری از اسطوره و افسانه های خرافی گذشتگان(فرقان، آیه ۵) از جمله این نسبت های ناروا است.

آثار افترا

در قرآن آثاری برای افترا و نسبت های ناروا بیان شده است که از جمله آن ها عبارتند از:

1.     بدفرجامی: یکی از مهم ترین آثار افترا بدفرجامی و فرجام بد و ناپسند است.(یونس، آیات ۳۸ و ۳۹) اصولا کسی که مردم آزاری می کند و با نسبت های ناروا دیگران را اذیت می کند(احزاب، آیه ۵۸) باید خود را برای فرجام بد آماده کند.

2.     عذاب اخروی: اشخاصی که افترا می زنند باید بدانند افزون بر عذاب اخروی باید خود را برای عذاب اخروی آماده کنند.(نحل، آیات ۲۴ و ۲۷)

3.     عدم قبولی گواهی: افترا به زنان عفيف، درپى‌دارنده عدم پذيرش گواهى شخص افترازننده در دادگاه های صالح است.(همان)

4.     فسق: افترا به زنان عفيف بدون داشتن شاهد، سبب فسق است و چنین شخصی به عنوان فاسق شناخته و احکام آن بر وی بار می شود.(همان)

5.     لعن: افترا به زنان پاك‌دامن، درپى‌دارنده لعنت خدا در دنيا و آخرت است.(نور، آیه ۲۳) البته برای رهایی از این آثار شخص می تواند توبه کند و مسیر درست را بیابد و خداوند از گناه وی درگذرد.(نور، آیات ۴ و۵)

6.     اجرای حد شرعی: افترا به زن عفيف بدون داشتن شاهد، سبب محكوم شدن به هشتاد تازيانه است.(نور، آیه ۴) از نظر قرآن، دادن برخی از نسبت های ناروا به شخص موجب کیفر و عقوبت دنیوی است. در کتب فقهی اسلام از جمله شرح اللمعه‌الدمشقیه جلد نهم باب حدود، الفصل الثالث، فی القذف و نیز قانون مجازات اسلامی باب پنجم، قذف قوانین سخت و کیفر و مجازات هایی بیان شده است که در ادامه می آید:

قذف یعنی نسبت دادن زنا یا لواط به شخصی به شرط اینکه، لفظش صریح باشد و قاذف (شخص گوینده) معنای لفظ را به هر زبانی که می‌گوید، بداند اگرچه مقذوف (شخصی که نسبت زنا را به او داده) معنای لفظ را نداند.

– اگر کسی به دیگری بگوید تو از زنا متولد شدی، نسبت به پدر و مادر آن شخص قذف محسوب می‌شود و دو حد، یعنی صد و شصت تازیانه، باید بخورد.

– الفاظ “دیوث” “کشخان” و مانند اگر گوینده این کلمات قذف را اراده کرده باشد، حد بر گوینده این کلمات واجب می‌شود، زیرا معنا و مدلول این کلمات، افعال خاصی است.

اگر گوینده قذف را افاده نکند، به خاطر اینکه الفاظ مذکور در لغت برای قذف ساخته نشده‌اند و صرفا معنای دشنام می‌دهند، گوینده تعزیر می‌شود.

– هر شخصی که به واسطه گفتن هر کلامی که مخاطب ناخشنود شود، حتی اگر در مجلس حضور نداشته باشد، تعزیر می‌شود. مانند اینکه به کسی بگوید “فاسق” “شراب‌خوار” در حالیکه ارتکاب فسق و شراب‌خواری‌اش پنهان است نه آشکار.

– هم‌چنین اگر به شخصی بگوید:”سگ” “حقیر” “پست” “کافر” “مرتد” و هرکلمه‌ای که موجب اذیت مخاطب شود و گوینده معنای آن را بداند و مخاطب مستحق تحقیر نباشد و آن فعل را آشکارا انجام ندهد، موجب تعزیر است.

قانون مجازات ایران، ماده ۱۳۹: قذف نسبت دادن زنا یا لواط است به شخص دیگری‌

ماده ۱۴۱: قذف باید روشن و بدون ابهام بوده و نسبت‌دهنده به معنای لفظ آگاه باشد، گرچه شنونده معنای آن را نداند.

ماده ۱۴۴: هر گاه کسی به قصد نسبت دادن زنا به شخصی مثلاً چنین گوید (زن‌قحبه‌) یا خواهرقحبه یا مادرقحبه‌، نسبت به کسی که زنا را به او نسبت داده است محکوم به حد قذف می‌شود و نسبت به مخاطب که به واسطه‌ی این دشنام اذیت شده است تا ۷۴ ضربه شلاق تعزیر می‌شود.

ماده ۱۴۵: هر دشنامی که باعث اذیت شنونده شود و دلالت بر قذف نکند مانند این که کسی به زنش بگوید تو باکره نبودی‌، موجب‌ محکومیت گوینده به شلاق تا ۷۴ ضربه می‌شود.

تعزیر یک نوع مجازات است که حد و مقدارش را شرع تعیین نکرده و در حقوق اصولا با اسم “مجازات نامعین” جایگاه دارد. ملاک اصلی تعزیر کم‌تر بودن آن نسبت به حد است و میزان‌ش را حاکم شرع تعیین می‌کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا